يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ -
Sunday 22 December 2024
|
ايران امروز |
به مناسبت سالروز اشغال ایران از سوی متفقین در شهریور ۱۳۲۰
در ۳ شهریور ۱۳۲۰، دو سال پس از آغاز جنگ جهانی دوم، ارتشهای بریتانیا و آمریکا از جنوب و شوروی از شمال به ایران حمله و کشور ما را به اشغال خود درآوردند. طرفه آنکه حکومت ایران بهمانند جنگ جهانی اول اعلام بیطرفی کرده بود، اما قدرتهای اشغالگر اعتنائی به این اعلام بیطرفی نشان ندادند و کار خودرا کردند. بهانه رسمی این کشورها وجود چند هزار شهروند آلمانی بهعنوان مشاور و کارشناس صنعتی، اقتصادی و نظامی آلمان در ایران ِ رضا شاهی بود. حکومت رضا شاه در پی اخطارهای مکرر متفقین اروپائی و آمریکائی عذر بخش بزرگی از شهروندان مقیم آلمانی را خوانده و آنها را عملاً ار ایران اخراج کرده بود، با این حال این تدبیر کارگر نیفتاد.
اما، آیا علت واقعی حمله متفقین صرفاً حضور چند صد یا چند هزار شهروند آلمانی در ایران بود که گمان میرفت گروهی از آنها مشاور نظامی باشند؟ بهنظر این نگارنده چنین نبود. علت اصلی اشغال ایران وجود راه آهن سراسری نوبنیاد جنوب-شمال ایران بود که کار ساخت آن در ۱۳۱۶(۱۹۳۷) به پایان رسیده و آماده بهرهبرداری شده بود.
پیرامون چرائی و چگونگی ساخت این خط آهن حرف و حدیث فراوان بوده و هست و حتی برخی تئوریهای توطئه نیز درباره آن ساخته و پرداخته شده است. اما این پرسش بهجا و منطقی بهجای خود باقیست که، چرا باید مسیر این خط آهن بهجای شرقی-غربی بودن که اقتصادی و تجاریـترانزیتیتر میبود، از جنوب(مبدأ بندر شاهپور) به شمال(مقصد بندر شاه) کشیده شود؟ بهویژه که مقصد شمالی آن عملاً راه به بنبست میبرد و ایران نمیتوانست از آن بهمثابه نوعی پایانه ترانزیتی برای حمل کالاهای خود و دیگر کشورها به اروپا استفاده کند. چرا که پهنای ریل شورویها به دلائل امنیتی و نظامی و غیره بیشتر از پهنای ریل استاندارد جهانی(از جمله ایرانی) بود و از این رو ممکن نمیبود مورد استفاده تجاریــترانزیتی ایران قرار گیرد.
زمانی که پیشنهاد احداث راه آهن جنوب-شمال در ۱۳۰۵ طی لایحه از سوی دولت وقت به مجلس شورای ملی داده شد، دکتر مصدق و شماری اندک از نمایندگان با چرائی مسیر خط آهن به مخالفت برخاستند. مصدق از جمله گفت که مسیر پیشنهادی راه آهن صرفه اقتصادی ندارد و اگر قرار بر احداث راه آهن باشد مسیر آن باید شرقی-غربی باشد تا از یک سو ایران را به کشورهای خاوری(هند و...) و خاور دوری(چین و ژاپن و ...)، و از آن سو به کشورهای اروپائی متصل کند.
بهواقع هم چنانچه استدلال مصدق و دیگران به دیده گرفته میشد، ایران میتوانست در کانون جاده ابریشم نوینی قرار گیرد که خاور دور را به اروپای غربی پیوند میداد. و مهمتر آنکه کشور ما میتوانست از آسیبهای فراوان اشغال و پیآمدهای فاجعهبار آن در امان ماند. بدبختانه اما، چون مرغ(خروس؟) استبداد رضا شاهی فقط یک پا داشت و نامبرده در این آرزوی غیرمنطقی و غیر اقتصادی بود که با شکافتن کوهستان البرز جنوب ایران را به زادگاه شمالی خود پیوند دهد، بیآنکه به منطق صرفه تجاری-ترانزیتی و حتی امنیتی-نظامی کار بیندیشد و به آن اهمیتی دهد.
بیائیم لختی کلاه خودرا قاضی کنیم و این پرسش را پیش نهیم که در آن بحبوحه جنگ جهانی دوم که شورویها سخت نیازمند کمکهای حیاتی متفقین غربی خود، بریتانیا و آمریکا، بودند، و این دومیها نیز در پی نزدیکترین و بهصرفهترین راه رساندن کمک به اولی، اگر مسیر راه آهن جنوب-شمال ایران که ایستگاه پایانی آن یکی از بنادر دریای مازندران بود که آن سوی آن سرزمین در محاصره “شوراها” قرار داشت، شرقی-غربی میبود، آیا باز متفقین به صرافت اشغال ایران میافتادند؟؟
بهقول شاملو، این هنوز یک پرسش سوزان است!
■ در آن زمان عراق در دست انگلستان بود. هنوز سرنوشت پاکستان و افغانستان روشن نشده بود. شما بر مبنای داده های امروزی سیاست آن زمان را قضاوت میکنید. در آن زمان هم همه کالاهای مورد نیاز ایران به بنادر جنوب میآمده.
ب. کیا
■ با سلام، در یورش های نظامی نازیسم و فاشیسم جهانی در اروپا، آسیا، آفریقا، استرالیا که در دسامبر ۱۹۴۱ به سواحل آمریکا رسید. میگویند آمریکا را بیش از پیش به خطر نازیسم و فاشیسم معطوف کرد که آنها هم وارد جنگ شدند. اما از سال ۱۹۳۹ تا آن زمان قوای نازیها و قاشیستها بسیاری از کشورهای بزرگ جهان از جمله چین و تقریبا تمام اروپا را اشغال کرده بودند.
حالا در آن روزها رضا شاه و حکومت او چگونه فکر میکرد و چه در سر داشت را نمیتوان دقیق حدس زد. ولی شواهد و مدارک و مستندات میتواند گرایشهای سیاسی او در در صحنهی بینالمللی آن روز را تا حدودی روشن کند.
مثلا راهاندازی رادیو صدای برلین به زبان فارسی که از ۱۳۱۸ در بحبوحه جنگ جهانی دوم شروع به کار کرد را میتوان در نظر گرفت که به تبلیغات برای آلمان نازی و فتوحات آنها در اروپا پرداخته بود.
فراموش نکنیم که در جنگ جهانی اول بین انگلیس و فرانسه با آلمان، اطریش، خلافت عثمانی و دیگر متحدانش وارد جنگ شدند. بعضی از انقلابیون مشروطه مثل سید حسن تقیزاده که از استبداد صغیر محمد علی شاهی فرار کرده بودند. با سابقه ظلم و ستم استعمار انگلیس و روسیه تزاری در ایران، گرایش شدید و مثبتی به حکومت آلمان داشتند و تصور میکردند که باید روابط ایران با آلمان تقویت شود و بهمین دلیل به آلمان مهاجرت کردند و در آن جا با انتشار نشریه کاوه به تبلیغات فرهنگی و سیاسی برای دو کشور آیران و آلمان روی آوردند.
در داخل ایران هم تروریستهای آلمانی در تاسیسات جدیدالتاسیس نفت ایران و انگلیس با مبارزه علیه استعمار انگلیس توجیه میکردند. نفرت از استعمار انگلیس و روسیه تزاری آنقدر زیاد بود که آلمانیها علنی از آخوندها میخواستند که در بالای منبر برای پیروزی قوای اسلام یعنی خلافت عثمانی که متحد آلمان و اطریش بود دعا کنند!
بههر صورت زمینه برای تبلیغات آلمانیها علیه انگلیس و روسیه بسیار مساعد بود. حالا کدام نیروهای سیاسی در آن شرائط که در خراسان، گیلان، آذربایجان و عشایر مشروطهخواهان با حکومت مرکزی درگیر بودند میتوانستند مردم را به همان اعلام بیطرفی رسمی حکومت احمد شاه ترغیب کنند و کاری به تخاصم قدرتهای جهانی بخاطر منافع خودشان نداشته باشند. این را واقعا نمیدانم.
ولی میدانیم که حضور نیروهای متخاصم روسیه، انگلیس، آلمان، عثمانی در جنگ جهانی اول در ایران چه لطماتی به اقتصاد ایران زد و به قحطی ناشی از خشکسالی را شدت بخشید و بقیه ماجرا با این پیش زمینه و روحیه عمومی علیه انگلیس و روسیه تزاری چیزی که در زمان رضا شاه تغییر کرد. روسیه تزاری به شوروی تبدیل شده بود که شدیدتر از گذشته و رسما در حکومت رضا شاه مورد تنفر و تبلیغات ضد کمونیستی قرار میگرفت و قانون ممنوعیت فعالیت کمونیستی وضع شد. در حالیکه در صحنهی بینالمللی انگلیس، فرانسه، آمریکا، کانادا، استرالیا و... نزدیکی و همکاری با استالین و شوروی را برای شکست نازیسم و فاشیسم ضروری میدانستند.
موضوعی که رضا شاه و همفکرانش قادر به درک آن نبودند و نمیخواستند وقایعی که در جهان اتفاق میافتاد را دنبال کنند و از تبلیغات برای نازیسم و فاشیسم دشمن اصلی بشریت توسط رادیو صدای برلین به زبان فارسی دست بردارند. انگلیس مجبور شد در سال ۱۳۲۰ بیبیسی به زبان فارسی را برای خنثی کردن صدای برلین راه اندازی کند. مضافا، موضوع به اشغال و تبعید به رضا شاه و دربار خلاصه نمیشود و بسیاری از دیگر نیروی کشوری و لشگری، طرفدار نازیسم و فاشیسم دستگیر و زندانی شدند.
در سوم شهریور ۱۳۲۰، بر خلاف کودتای ۱۲۹۹ یا کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ و انقلاب اسلامی ۲۲ بهمن ۵۷ جامعه ایرانی باز شد و تا ۱۳۳۲ حکومت پادشاهی مشروطه میرفت که راه و رسم فعالیتهای پارلمانی و تکمیل قانون اساسی را نهادینه کند که با شروع جنبش ملی شدن نفت ایران در سال ۱۳۲۷ حکومت فخیمه انگلیس را پریشان کرد که شاه را به لندن فرا خواستند و بقیهی ماجرا تا امروز .
اشغال نظامی متفقین رویدادی تاریخی و مثبت و بسوی احیای مشروطه و دموکراسی بود که هرگز پیش از شهریور ۲۰ و بعداز ۲۸ مرداد ۳۲ تا امروز مردم چنان احساس آزادی و غرور ملی نکردند.
با احترام پرویز مرزبان
■ آقای خسروی نوشتهاید که مصدق و همفکرانش میگفتند “اگر قرار بر احداث راه آهن باشد مسیر آن باید شرقی-غربی باشد تا از یک سو ایران را به کشورهای خاوری(هند و...) و خاور دوری(چین و ژاپن و ...)، و از آن سو به کشورهای اروپائی متصل کند”.
من از صحت وسقم سیاسی تاریخی موضوع میگذرم اما هر چه به نقشه نگاه میکنم هیچ راهی از غرب ایران به اروپا پیدا نمیکنم! تنها راه ارتباطی زمینی (راه آهن) به اروپا از آنزمان تا به امروز نه از غرب ایران بلکه از شمال غربی ایران یعنی از طریق ترکیه است که نه آنروز و نه امروز اجازه چنین ارتباطی را نداده و نمیدهد و وقتی هم که میدهد چنان حق ترانزیتی بر کالاهای ایران میبندد که حداقل بخش خصوصی ایران از صادرات و واردات از این راه منصرف میشود.
با احترام آرش
■ جالب است که اشغال نظامی ایران که منجر به دوره پر از هرج و مرج شبهدموکراسی و سراسر از زنده باد و مرده باد و رجعت روحانیان مرتجع و تسلط عوامگرایی بر مردمی از نظر سیاسی نابالغ شده رویدادی مثبت تلقی شود که سازندگی دوره رضا شاه را ناتمام گذاشت. در دوره تسلط هیتلر و موسولینی در کشورهای مهد دموکراسی از رضا شاه انتظار دمکرات بودن میکردند و یا در زمانی که رضا شاه به درستی فعالیت اشتراکی را در ایران که در ابتدای رشد سرمایهداری بود ممنوع کرده بود که امروزه طبل زیانبار بودن آن سوسیالیسم مستبد و آرمانخواهی ییثمر در دنیا به صدا درآمده است مورد انتقاد فرار میدهند. واقعا تعریف از چنان تجاوز عریانی که از ابتدا بانیان آن با ساخت و پاخت با هیتلر آن را به جان دنیا انداخته و تلافی آن را از ایران را به بهانه همکاری با آلمان میگیرند جای شگفتی دارد.
بهرنگ
■ با سپاس از نویسنده محترم چند نکته را تذکر میدهم:
۱- امریکا به ایران حمله نکرد آن موقع امریکا در جنگ نبود امریکا سه ماه بعد به دنبال حمله ژاپن به پرل هاربور وارد جنگ شد و بعد از آن برای تجهیز راه آهن به ایران آمد.
۲- راه آهن ایران چندین خط داشت دو خط اصلی به صورت اریب یکی از جنوب غربی به شمال شرقی که خلیج فارس به دریای خزر وصل میکرد و دومی از مرز شما غربی(ترکیه) به جنوب شرقی (هندوستان پاکستان فعلی) خط سوی هم در نظر گرفته شده بود تهران مشهد.
به دو دلیل خط بندر شاهپور بندر شاه اول ساخته شد: اول این که اقتصاد شمال ایران عملن در اختیار ایران نبود چون راهی وجود نداشت و بیشتر کالاها حتی نفت و بنزین از شوروی میآوردند و کالاهای روسی هم وارد میکردند. دوم علاقه شخصی رضا شاه به مازندران و گیلان و جاده چالوس هم که هنوز بهترین مسیر تهران به شمال است.
بعد از پایان خط اول خطوط بعدی هم شروع شد. در سوم شهریور ۱۳۲۰ خط تهران به هندوستان تا کاشان کامل شده بود و تا یزد زیر سازیاش تمام شده بود خط تهران تبریز تا کرج ساخته شده بود و خط تهران مشهد هم تا سمنان ساخته شده بود و تا شاهرود زیرسازیاش انجام شده بود.
ملاحظه میکنیم در تمام خطوط کار انجام شده بود. در زمان جنگ و تا سال ۱۳۳۵ که قرار داد کنسرسیوم نفت بسته شد عملن پروژهها تعطیل بود. از آن سال به بعد راه آهن تهران تبریز و بعدا تا مرز ترکیه کشیده، راه آهن تهران یزد هم نا کرمان ادامه یافت تهران مشهد هم ساخته شد.
و اما از نظر سیاسی هیچکدام فکر نمیکرد که روزی شوروی و بریتانیا متحد شوند. در کنفرانس مونیخ در ۱۹۳۶ فرانسه و بریتانیا دست هیتلر را در تجاوز به چکوسلواکی باز گذاشتند تا سال ۱۹۳۸ که آلمان با شوروی مخفیانه قرارداد مولوتف-ریبن تروپ را بستند که دست شوروی را در تصرف شرق لهستان و کشورهای ساحل بالتیک را باز گذاشت. هیچکدام تصور نمیکرد شوروی و انگلیس متحد شوند و از راه آهن ایران استفاده کنند. در سال ۱۹۳۹ که آلمان به لهستان حمله کرد، فرانسه و انگلستان با آلمان وارد جنگ شدند. شورویها بیشتر با آلمان نزدیک بودند تا انگلیس و فرانسه.
مهندس عباس احمدی
■ با سپاس از اظهار نظرکنندگان گرامی! اما هیچکدام به این پرسش “سوزان” پاسخ ندادید که، چنانچه راه آهن سراسری ایران نه جنوبی-شمالی، بلکه شرقی-غربی(از مرز ریلی کوه تفتان در زاهدان به مرز ریلی با ترکیه موسوم به رازی در قطور) بود، آیا باز هم متفقین به ایران حمله و آن را اشغال میکردند؟ ضمن اینکه اشارهای هم به مزیت ترانزیتی- تجاری این مسیر برای اقتصاد نوپای ایران نکردهاید.
شاهین
■ سلام. ظاهرا بحث از تجاوز کشورهای غربی و شرقی بسمت داخل سوق داده شده که به نظرم بهتر است به مسیر اصلی باز گردانده شود.
هیچ چیز بدتر از تجاوز خارجی به درون مرزهای کشور نیست بنابراین به این مهم پرداخته شود و از تبعات آن عبور شود. چرا قدرت های بزرگ اینسان آسان به ضعفا حمله میکنند و برای شکستن خطوط تعهداتی بینالمللی بهانههای گرگ_ میشی ردیف کنند. این اصلیترین مساله جهان حال و حاضر ماست که بویژه در عصر روشنگری و تقریبا قانونمند جدید باید برجسته شده و پیوسته بر آن تاکید شود. چرا؟
تا دیگر شاهد تجاوز روس به اوکراین، اسراییل به فلسطین، آمریکا به عراق و افغانستان، انگلیس به آرژانتین و غیره نباشیم. برای برقراری نظم جهانی هم تقویت سازمان ملل، تقویت دادگاه بین المللی علیه جنایتها، سازمانهای مردمی صلح خواه و هم بحث و تبادل نظر و برجسته کردن قانون شکنی قدرتهای بزرگ ضرورت دارد. در خانه اگر کس است یک حرف بس است!
با تشکر اکرم
■ در میانه متن این بخش را خواندم «...بهویژه که مقصد شمالی آن عملاً راه به بنبست میبرد و ایران نمیتوانست از آن بهمثابه نوعی پایانه ترانزیتی برای حمل کالاهای خود و دیگر کشورها به اروپا استفاده کند. چرا که پهنای ریل شورویها به دلائل امنیتی و نظامی و غیره بیشتر از پهنای ریل استاندارد جهانی(از جمله ایرانی) بود و از این رو ممکن نمیبود مورد استفاده تجاریــترانزیتی ایران قرار گیرد.»
در واکنش به این بخش که کلید ادعای این متن هم در همین بخش است به جاست که اشاره شود بنا براسناد پهنای راه آهن شوروی پس از پایان جنگ دوم جهانی تغییر داده شد! در جایی که راه آهن ایران پیش از جنگ دوم جهانی ساخته شده است تجربه ورود نیرویها اشغالگر آلمان نازی به شوروی و بهره برداری ارتش نازی از راه آهن غربی روسیه بود که در دوران تزار ساخته شده بود که مسکو و سن پترزبورگ را به پاریس متصل می ساخت بنا بر اسناد موجود استراتژیست های شوروی را به فکر انداخت تا در روند بازسازی راه آهن شوروی پس از پایان جنگ دوم جهانی پهنای راه آهن شوروی را ناهمگن با استاندارد جهانی بسازند! پس این گزاره نادرست است! البته در سالهای پس از جنگ جهانی دوم شوروی به ویژه با ابزار حزب توده و دیگر گروه های همسو با شوروی حقیقت اینکه پهنای راه آهن شوروی در روند بازسازی پس ازپایان جنگ دوم جهانی متفاوت از استاندارد جهانی ساخته شد را برای مخاطب ایرانی پنهان کرده تا با این داستان سرایی که بتوانند حقیقت را آنگونه که می خواهد به سود خوانش خود تغییر بدهند پس به اکنون باید اشاره شود که بر مبنای دال نادرست روشن است که مدلول درستی بدست نمی آید! در این مطلب دال ادعایی درباره راه آهن نادرست است درجایی که هدف اتصال بنادر استراتژیک ایران به شهرهای اصفهان و تهران بوده است، راه آهن از شرق به غرب چه کارایی می توانست داشته باشد به ویژه اینکه در آن دوره در شرق ایران استعمار انگلیس بود که مرزهای شرقی ایران با هند(پاکستان کنونی) را مسدود ساخته بود و حتا در فاصله جنگ اول تا جنگ دوم جهانی مانع جدی هرگونه تجارت ولو تجارت محدود حتا میان مرز نشین ها می شد کشیده شدن راه آهن از مرز شرقی به غرب که در غبر چه ترکیه را فرض کنیم و چه عراق را که در آن دوره زیر سیطره سیاسی انگلیس بود هیچ توجیهی نداشت؟! به ویژه اینکه ترکیه در آن دوره راه مقورن به سود برای دسترسی ایران به ورای اروپا نبود و مهمتر اینکه در آن دوره ایران می خواست دیگر تجربه قاجاریه در محدود شدن به راه دسترسی از راه ترکیه را برای همیشه کنار بگذارد!
البته در آن دوران ترکیه نیز به شدت در فترت بود و هیچ جذابیت اقتصادی برای ایران هم نداشت بنا بر متن صورت جلسه های مجلس و دولت که درباره ساخت راه آهن می باشد ایران خواهان آن بود که بتواند از راه دریای آزاد بی نیاز به دادن حقوق ترانزیتی به همسایه ها و نیز بی محدودیت و محصور شدن در کمند راه های همسایه ها خود بتواند از راه دریای آزاد بی محدودیت با جهان ارتباط داشته باشد از سویی تلاش دیگر ایران این بود تا با حضور پر رنگ در جنوب بتواند حاکمیت تضعیف شدن خود بر سواحل دریای ازاد خود را باز یابی کند! همه اینها در متن صورت جلسه های مجلس و نیز صورت جلسه های دولت آمده است و در اسناد کتابخانه ملی ایران در دسترس است پس در اساس چرا باید کشوری بخواهد بن بست مرزهای شرقی ره به سطحی محدود از ارتباط در مرزهای غربی خود وصل کند؟ در جایی که در جنوب کشور آبهای آزاد می باشد! اسناد منطق موجه راه آهن شمال و جنوب را به خوبی نشان می دهد!! آخر اگر هم بناست ایرادی بیان کنیم پس کمینه کار یک ایرادی منطقی بیابیم! اسناد می گوید که ایران می خواسته تا دریای آزاد خود را به مراکز عمده اقتصادی خود وصل کند! با راه آهن شمال تا جنوب ایران تهران و اصفهان را به بنادر استراتژیک جنوبی وصل کرد که سبب رونق صنعت در تهران و اصفهان شد! دقت بفرمایید که واردات نهاده صنعتی پنبه و پشم خام برای صنایع ریسندگی و بافندگی در اصفهان و تهران از راه بنادر استراتژیک ابادان و خرمشهرهم ارزان تر از واردات از راه ترکیه تمام می شد و هم اینکه عمده واردات از بازارههای آسیایی و استرالیا و حتا آمریکا بودکه اگر این راه آهن نبود لابد باید در آن دوره که ترابری کالا با کامیون در آغاز راه خود هم نبود ایران با چهارپا نهاده های یاد شده را به مقصد می رساند ایران به این دلایل راه آهن جنوب به شمال را ساخت که اشاره شد در صورت جلسه ها هم موجود است و همان راه آهن بود که از راه بندرهای استراتژیک آبادان و خرمشهر نهاده ها و مواد خام و ماشین آلات بافندگی و ریسندگی را به دو قطب تهران و اصفهان می رساند! باز بنا بر صورت جلسه هایی که درباره ساخت راه آهن جنوب به شمال آ«ده است که راه آهن در خدمت توسعه صادرات فرش قرار گرفته است! می دانیم که اصفهان از دیر باز و به ویژه از دوران صفویه قلب تجارت کلیدی فرش بوده و در شهرهای اصفهان، نایین، نجف آباد و کاشان چهار دسته فرش می بافتند که به ویژه پس از مشروطه بازار صادراتی خوبی در آمریکا یافته بود این محصولات هم از راه آهن برای رسیدن به دروزاه صادرات بهره می بردند راه آهن هم امنیت کافی داشت و هم اقتصادی ترین راه رساندن فرش به نبادر جنوبی برای صادرات بود در جایی که اگر بنا بود چون دوران قاجار از راه ترکیه صادر بشود هم سود کمتر داشت وهم در رقابت با تولیدات هندی نمی توانست دست بالا را داشته باشد! اکنون نویسنده محترم بنویسند چه چیزی از شرق به غرب بود که کشیده شدن راه آهن از شرق به غرب را توجیه کند در جایی که نیازهای پایتخت به دسترسی به بنادر استراتژیک چنوبی برای برآوردن نیازهای خود و نیزباز شدن راه ی مقرون به صرفه برای صادرات همه گونه تولیدات خشک بار تا دیگر اقلام و نیز سنگ های قیمتی فرآوری شده در بازار شهر ری و تهران و اصفهان و نیر صادرات فرش از راه بنادر جنوبی ساخت راه آهن شمال جنوب را توجیه می کرد! حقیقت این مطلب بر گزاره هایی نادرست استوار است!
محمد حسین جعفری
■ اگر همه نکته ها و استدلال های آقای جعفری را هم بپذیریم، باز پاسخ آن پرسش “سوزان” را نگرفتم: آیا بدون وجود راه آهن جنوب-شمال، متفقین باز هم ایران را اشغال می کردند؟
شاهین
■ قابل توجه آقای جعفری: در مطلب- لینک زیر از جمله آمده است که شوروی ها در دهه ۱۹۷۰ شروع به تغییر تدریجی پهنای باند ریل راه آهن خود کردند که این کار تا دهه ۱۹۹۰ ادامه یافت. به عبارت دیگر، در زمان جنگ جهانی دوم پهنای باند ریل روسها بیش از پهنای استاندارد جهانی بود.
https://1520.ru/about/track/?language=en#:~:text=In 1970, the Soviet
Union,freight trains, increasing their speed.
شاهین خسروی
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|