شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ -
Saturday 23 November 2024
|
ايران امروز |
مطابق حال روز، سری به آزمایشگاه «انتخابات» سازمانیافتهی ولایت فقیه میزنیم و میبینیم شماری از مردم سخت مشغول کار هستند تا برای بهسازی اوضاع، آرای یکی از نامزدهای منتصب نهادهای ولایت فقیه را بیفزایند و مطلوب منصوب شده را از صندوق بیرون بکشند تا مگر گشایشی در کار شود. در اینجا همان پرسش عالمانه پیش میآید که:
مگر چندین و چند بار اینگونه «انتخابات» پیش نیامد و مردم پای صندوقها نرفتند و حتی مطلوب منصوب شده را از میان مطلوبان نهادهای ولایت فقیه بیرون نکشیدند. حاصل کار چه بود؟ رسیدن از بازرگان و بنیصدر آزادیخواه به احمدینژاد و رئیسی سرکوبگر. «ولایت فقیه» هر بار با انتخاب یا یک ضدانتخاب را از صندوق بیرون آورد و یا مدافع انتخاب آزاد بیرون آمده از صندوق رأی را به اجرای اوامر خود منصوب و یا مجبور کرد. دولت و رئیس آن اگر در مواردی حرفی در سیاست کلان داشت پنبه آن سیاست توسط «ولایت فقیه» زده شد. استبداد فقاهتی هر بار انتخابات را از محتوای موعود تهی کرد و از آن برای داغ کردن بازار شرکت مردم به سود خود بهره گرفت. بازار داغ انتخابات تا کنون بیشتر در خدمت استبداد و دشمنان آزادی انتخابات بود. هیچ انتخابی نبود که قدرت استبداد را تحدید کند. بر عکس، همواره خامنهای شرکت را رأی به نظام ترجمه کرده است.
چه کسی با اینگونه انتخابات مخالف است و در آن شرکت نمیکند یا آن را تحریم میکند؟ بخش بزرگتر چنین نیرویی از پیگیرترین مدافعان اصل انتخابات آزاد هستند. تنها در ایران نیست که گاه عدم شرکت در انتخابات یا تحریم آن یک وسیله دفاع از آزادی انتخابات است.
چه کسی در این انتخابات شرکت میکند؟ آیا بخش بزرگی از شرکت کنندگان جویندگان یک امکان یا روزنه برای رفتن به سوی آزادی انتخابات نیستند؟ تنها در ایران نیست که گاه شرکت در یک انتخابات بد وسیله دفاع از اصل انتخابات میشود؟ چه کسی نمیداند، یا سرگردان است یا نومید است؟ چنین اتفاقی نیز امری طبیعی در این وضعیت بهغایت پیچیده است.
پس، شرکت یا شرکت نکردن در انتخابات به خودی خود بیانگر نیات نیک یا نانیک نیست. شرکت یا عدم شرکت و تحریم میتواند با هدف یگانهی به دفاع از دموکراسی انجام شود. نتیجهی عملی بهتر هر کدام نیز نافی آمال نیک آن دیگری نمیتواند باشد.
پس، نسبت دادن اهداف و تعلقات نیک یا بد به افراد بر پایه شرکت یا عدم شرکت یک اتهام است. حتی ممکن است کسی در یک مورد شرکت کند و در موردی دیگر شرکت نکند و هر بار نیز هدف واحدی داشته باشد. این که گفته شود آن که شرکت میکند یا آن که شرکت نمیکند مدافع نظام یا مجری نظام یا حامی طرف فلان طرف است یک بدخواهی است. کسانی که اینگونه حرفها را میزنند آیا این حرفشان فاش شدن مخالفت آنان با برخورد قانونی با دیگران نیست؟
نه تنها هر کسی مالک رأی خویش است بلکه هر کسی حق دارد رأی خود را به هر صندوقی بریزد. حق دارد رأی خود را به همین جمهوری اسلامی یا بر ضد آن بدهد. مسئله این است که او بپذیرد رأی و حق رأی تعیینکننده است. دفاع از دموکراسی و دموکرات بودن قبل از هر چیز در پذیرش همین حق انسانها تجلی پیدا میکند. من نمیگویم دموکراسی میگوید حتما باید به هم احترام بگذاریم. اما میگویم دموکراسی همان اندازه که بر قانون و قانونیت متکی است بر رعایت قانون و حقوق مردم تأکید دارد.
با این تأکیدات، ما با یگدیگر بحث و مشاوره باید داشته باشیم. مشاوره من به عنوان کسی که پای اینگونه صندوقهای رأی نمیرود این است که، همه راهها به ولایت فقیه و استبداد مذهبی بر میگردد. دولت این فرد یا آن فرد مجبور به اجرای سیاستی هستند که از بالای سر آنها تعیین میشود. دولت روحانی میخواست برجامهای سه گانه را پیش ببرد اما حاکمیت ولایتی برجام اول را نیز نابود کرد.
تضاد بین ولایت و جمهوریت، تضاد بین حکومت و دولت، بنیاد مسئولیت را در این کشور از بین برده است. این نظام ولایتی و حکومت است که تصمیمهای عمده را میگیرد و جمهوریت و دولت زیر سلطه و کارگزار هستند. امکان یا عدم امکان تغییر را در آنجا باید جستجو کرد. با ولایت فقیه و استبداد مذهبی قطعأ ایران به یک ویرانه و امارت فقیر بدل خواهد شد و در این مسیر نیمی از راه را رفتهایم. اینها میخواهند دور صندوقها شلوغ باشد تا به ولایت نیرو بدهد.
پس، نگاه من به عنوان یک شهروند دموکرات روی سرنوشت ولایت فقیه و استبداد مذهبی متمرکز است و دولت را دیگر کارهای جدی نمیبینم. اگر رؤسای جمهور و دولتها میتوانستند واضع و مجری سیاستهای کلان باشند ما با وضعیت دیگری روبرو بودیم. دولت روحانی ظریف در یک فرصت تاریخی با طرح برجامهای سه گانه میخواست و اعلام کرد که کشور باید مسئله رابطه با آمریکا و غرب و متحدان آن را حل کند و فضای سیاسی را باز کند. وقتی این فرصت از دست رفت صلاح و دلیلی نمیبینم که برای نسخه یک دولت ضعیفتر و بیثمرتر شرکت کنم و تأثیر سازندهی تحریم مردم را تضعیف کنم.
نیروی تجدد و دموکراسی یک قرن است که ایران مال همهی ایرانیان است شعار اوست. اکنون نیروهای وسیعی از جنبش اسلامی نیز به همین نگاه پیوستند و در پهنهی سیاست ترقیخواه ما تبعیض بر پایه قومیت و مذهب و عقیده را نمیپذیریم و رأی مردم را بنیاد تعیین قدرت و مسئولیت دولتی و اداری و قضایی میدانیم. سرنوشت ملت نود میلیونی را نمیتوان به بازیهای کوچکی از اینگونه بست. اینها همه بازیهای شرورانه است. ایران آزادی و تجدد و پیشرفت میخواهد. این صدایی است که باید همه آن را بشنوند.
■ آقای ممبینی عزیز، علیرغم تصویر و توصیف زیبایی که از خواست دموکراسی، پیشرفت و توسعه سیاسی مطرح کردهاید، روز جمعه اگر به پزشکیان رای ندهیم جلیلی پیروز میشود. شما می نویسید « مگر چندین و چند بار اینگونه «انتخابات» پیش نیامد و مردم پای صندوقها نرفتند و حتی مطلوب منصوب شده را از میان مطلوبان نهادهای ولایت فقیه بیرون نکشیدند. حاصل کار چه بود؟ رسیدن از بازرگان و بنیصدر آزادیخواه به احمدینژاد و رئیسی سرکوبگر.» آیا دقت کردهاید که روی دیگر این گفته شما درمورد انتظارات برآورده نشده از انتخابات این است که با چند بار رای دادن باید علیرغم مشکلات ستبر و نهادی ایران در راه استقرار به دموکراسی، به توسعه سیاسی میرسیدیم. با آمدن جلیلی و به انزوا رفتن بیشتر ایران و افزایش فشار سرکوب زنان و جوانان و فرار بیشتر مغزها چقدر امکان حرکت به سوی دموکراسی و توسعه سیاسی و پیشرفت اقتصادی که مد نظر شماست فراهم میشود؟ یأس و ناامیدی با آمدن جلیلی بیشتر می شود یا یاس امید با پیروزی پزشکیان جوانه میزند؟ من مطمئن هستم شما پاسخ این سوالات را میدانید، اما ظاهرا کورسوی امید را جدی نمی گیرید، چراکه چنین کورسویی در برابر انبوه خواستهها و مشکلات چنگی به دلتان نمیزند. انتخاب هرکس محترم است، همه حق دارند رای بدهند یا ندهند. حق اما همراه با پذیرش عواقب رای ندادن نیز هست. بسیاری در دور دوم انتخابات ۸۴ با همین نگاه شما حاضر نشدند به هاشمی رفسنجانی بدهند، او چنگی به دلشان نمیزد و برخی عارشان میآمد به او رای دهند، و چنین بود که به راحتی احمدی نژاد سر برآورد. سیاست عرصه ممکنهاست، البته در پرتو آرمانها. در همه کشورهای دنیا نیز همیشه بهترین و دلخواهترین کاندیدا را برای رای دادن در اختیار ندارند، اما روز انتخابات رای خود را به صندوق میریزند. البته رای ندادن و کورسوی امید را لایق رای خود ندانستن هم انتخاب محترمی است که تعبیر دیگرش میتواند رای دادن غیرمستقیم به کاندیدای دیگر باشد.
با احترام/ حمید فرخنده
■ با نظر شما در تحریم انتخابات همسو هستم. اما مهمتر از آن هوادار گویش مردممحور شما هستم، به انضمام درک خوب شما در احترام به انتخاب افراد، هر آنچه که آن “انتخاب” باشد. این جمله انتهایی شما بسیار گویا و جان کلام است “دلیلی نمیبینم که برای نسخه یک دولت ضعیفتر و بیثمرتر شرکت کنم و تأثیر سازندهی تحریم مردم را تضعیف کنم.”
در تحلیل های چند هفته اخیر، گفتار درستتر و درد آشنا تر را بیشتر از طرف عزیزانی که موافق شرکت در انتخابات هستند دیدم. دغدغه گذار بدون خونریزی و انتخاب مسیر مدنیت و صلح نزد دمکراسی خواهان “موافقان انتخابات” قوی و در خور توجه است. متقابلا بخشی از روشنفکران موافق تحریم، تر و خشک را قابل سوزاندن میدانند، اساسا هر پدیدهای که در فضای سیاسی ایران بعد از ۵۷ رشد کرد را لایق و ملزم به حذف میدانند. این دسته از کنشگران بعضا تحلیل های “دقیق” کارشناسی با اعداد زرق و برقدار ارائه میدهند ولی در تحلیلشان مردم نه حضور دارند نه نقشی در ساختن تاریخ. در جمع بندی شرایط کنونی، عقل جمعی مصمم به پیام دادن از طریق تحریم است که آنرا محترم میشماریم.
با احترام، پیروز
■ حمید فرخنده گرامی!
آیا عقبنشینی کنونی ولایت فقیه تا حد راه دادن یک نامزد نیمه اصلاحطلب مطیع رهبری تحت تأثیر پشت کردن مردم به انتخابات فرمایشی است یا استقبال مردم از آن؟ پاسخ من این است که پیام مردم به ولی فقیه سبب یک میلیمتر عقب نشینی او شد. پس، رویکرد عدم شرکت مردم مؤثرتر از رویکرد شرکت نامشروط است. چرا ما نباید بگذاریم پیام مردم قویتر از این به گوش آقایان برسد و بلافاصله با یک اشاره رهبر میخواهیم همه چیز را به حالت اولیه در آوریم؟ من میگویم مردم پیامی چنان قویتر باید به ولایت فقیه بدهند که آنها دریابند بدون الغای نظار استصوابی دیگر مردم به انتخابات برنمیگردند. برداشت من این است که در این لحظه شرکت کردن هم خاک به چشم بالایی میپاشد و هم تلاش مردم و پیام مردم را تضعیف میکند. دیگر این که این دو نامزد پرکاهی بر تصمیم گیریهای راهبردی و کلان رهبری نظام و سپاه پاسداران تأثیر نخواهند داشت. اگر رئیس جمهور و دولت کارهای بودند که بیماری قابل علاج میبود.
امیر ممبینی
■ پیروز عزیز!
از همفکری شما شادم و با نظرتان همسو هستم. یک اشتباه بزرگ دوستان محترمی که در هر انتخاب راه شرکت را انتخاب میکنند این است که فکر میکنند تنها این راه است که خشونت پرهیز است. در حالی که عدم شرکت و تحریم انتخابات ضد انتخاب حتی بیش از آن چه آن دوستان میگویند خشونت پرهیز و سازنده است. رجوع میدهم به پاسخ من به دوست گرامی آقای فرخنده.
تمکین به راه روشهای مستبدانه و مبتنی بر تبعیض خشن میان مردم و عقاید به استبداد کمک میکند. مسئله بسیار ساده است. ولی فقیه متوجه پشت کردن مردم میشود و یک فرد بیتجربه نامؤثر نیمه اصلاحطلب را در ترکیب نامزدها میگذارد تا به کمک آن نه این که دموکراسی را تقویت کند بلکه راه و روش موجود نظام را تقویت کند، یعنی استبداد را. مردمی که با پشت کردن به این روشها ولی فقیه را به چاره اندیشی برانگیختند میدانند که این پاسخ خواست آنها نیست و باز هم شرکت نمیکنند. گروهی از دموکراتها با این استدلال که خشونت پرهیزی ایجاب میکند از این روزنه استفاده شود علیه سمتگیری مردم شرکت را توصیه میکنند. هدف آنها را زیر سوال نمیبریم. میگوییم آقایان و خانمها این برخورد موضع مردم تا تضعیف میکند. شما اعتصاب انتخاباتی مردم را میشکنید و نمیگذارید مردم پیام خود را قویتر برسانند. مردم ما دیگر برای نان شب خود در مضیقه هستند. ما همه بدبخت شدیم و کشور آماج خطرهای هولناک است.
امیر ممبینی
■ “صلاح و دلیلی نمیبینم که برای نسخه یک دولت ضعیفتر و بیثمرتر شرکت کنم و تأثیر سازندهی تحریم مردم را تضعیف کنم.” اکنون جان کلام و کنش است. یک بار هم شده باید ملت ایران نشان دهد که بازیچه دست آنان نیست و برای رای خود احترام قائل است و حرف سردسته فاشیستهای جبهه پایداری که مردم را صغیر میپنداشت پشیزی ارزش ندارد و از طرفی هم دیگر گول اصلاحطلبان آویزان شده به حکومت و حامیان رنگارنگ شان را نمیخورد که قصد بر طرف کردن عطش مردم را با سراب دارند. همفکران پنهان و آشکار تودهایها و ... هم منطقا باید بعد از این همه ناکامیهای حاصله از این دسته از اصلاحطلبان کمی درس بگیرند و در آینه بنگرند که البته بعید میدانم که بتوانند تلنگری به شیشه اتاقک ایدئولوژی خویش بزنند. زمانی که جنبش مهسا در اوج بود اثری از ولوله مکرر این جماعت که اکنون شاهدش هستیم نبود. رل اینان الان شده مانند اعتصابشکنان در یک جنبش کارگری.
با درود به آقای ممبینی سالاری
■ سپاس از ممبینی گرامی جهت توضیح مجدد.
فرخنده عزیز، شما نگرانی از جلیلی را عمده کرده اید. قابل توجه است که جلیلی و همفکرانش تا امروز از سیاست گذاران اصلی حاکمیت بودهاند و دلیلی ندارد بعد از این هم نباشند؟ نتیجه انتخابات هر چه باشد. آقای رنانی، روشنفکر و محقق نزدیک اصلاحطلبان در داخل، طی بیانیه اخیر سوالاتی مطرح کردند از پزشکیان. محتوا و عصاره واقعی این سوالات شرکت نکردن در انتخابات است. چرا که بیتردید پزشکیان جواب مثبت به بیشتر این سوالات نمیدهد. اگر رنانی و همفکرانش بر سر عقیده خود استوار باشند نباید در انتخابات شرکت کنند. شما خودتان در نوشتههای قبلی شرایط درست و منطقی برای پزشکیان قائل شدید (”در صورت دخالت و کارشکنی قدرت مرکزی استعفا خواهم داد”) ، آیا چنین وصفی در گفتار و رفتار پزشکیان میبینید؟ آیا واضح نیست که پزشکیان در صورت انتخاب هم به یاس مردم میافزاید و هم خود و جناحش را خراب میکند؟
یک مقایسه: دولت ۲ خرداد استثنا بود چون موتور متحرک آن قدرت مردم در مقابله با رژیم بود. حتی خود خاتمی از آن دولت میترسید (شواهد و فاکتها موجودند)، اما پتانسیل دولت فرضی پزشکیان همراهی با قدرت است. تنها خود پزشکیان و برخی همراهانشان با مافیای خامنهای متفاوتند.
سرفراز باشید، پیروز
■ آقای ممبینی عزیز و پیروز گرامی، شما حق دارید مخالف یا منتقد اصلاحطلبان موجود در صحنه سیاسی ایران باشید، اما یکی از سه کاندیدای آنها (که شرط مشارکت آنها بود) تایید صلاحیت شده است و نمیتوانند در انتخابات شرکت نکنند. اما از نظر محتوا اگر بسیاری از چیزهایی که شما طرح میکنند با یک انتخابات حل میشد که مشکل ما حل شده بود و به قول محمد فاضلی در مناظره با حاتم قادری به کنش سیاسی احتیاج نبود و فکر میکنید حکومت با ۱۵ درصد هوادار، داشتن نیروی سرکوب و با تحریمکنندگان بسیار پراکنده از نظر افق فکری و راهبردی نمیتواند ادامه دهد؟ اصولا واکنش بعدی به چنین حکومتی انفجار دیگری نخواهد بود؟ خروجی چنین انفجار اجتماعی با این وضعیت چه خواهد بود؟ من بقیه پاسخم را ارجاع میدهم به دقیقه 1:07:00 به بعد در پاسخ محمد فاضلی به حاتم قادری در همین سایت ایران امروز.
با احترام/ فرخنده
■ جناب فرخنده تبلیغ با ایجاد ترس راه جلب مخالفین نیست تجربه عینی و طولانی و مکرر مردم آنها را به اینجا رسانده که با کنش تحریم حکومت را به عقب برانند و نتیجه آن تایید صلاحیت آقای پزشکیان بود حال نظام میخواهد نفسی تازه کرده و مقبولیتی هم در انظار چه در داخل و چه در خارج برای خویش فراهم کند و شما و همفکرانتان هم دارید تبدیل میشوید به عصای دست حکومت. این حرف هم که تحریم کنندگان مسئولیت رای ندادن را باید به عهده بگیرند در مورد رای دهندگان هم صدق میکند ولی مهمتر از آن مسؤلیت چنین اوضاعی نظام غیر قابل اصلاح است و مشکل ساختاریاش. با چانه زنی در بالا مشکلی تا به حال حل نشده و نخواهد شد. بدتر شدن اوضاع ربطی به آمدن این و رفتن آن رییس جمهور بیاختیار ندارد دیکته سیاست رژیم در اتاق های خاصی نوشته میشود و تغییراتش هم وابسته است به حفظ نظام و منطبق بر اهدافش. بگذارید با تحریمی یکپارچه زیر لباسی رژیم هم دریده شده و عریان دنبال پوششی هراسان شود. اگر قرار است چنین حکومتهایی سر عقل بیایند و کمی عقب نشینی کنند راهش ایستادگی در مقابل آنان است نه تمکین. به قول پیروز عزیز “نگرانی از جلیلی را عمده” نکنید. تحریم چنین انتخاباتی از طرف مردم آگاهانه است و متکی بر تجربه.
با احترام سالاری
■ گفتگوی آقایان فاضلی و قادری در خور توجه است. توضیحات آقای قادری بعد از دقیقه ۱:۱۶ نیز گویاست. تضاد در نظریه آقای فاضلی اینجاست که دو چیز میگویند: ۱- اگر پزشکیان در میان کاندیداها نبود شرکت معنی نداشت. ۲- اگر مشارکت نکنیم پس چیزی تغییر نمیکند. پس منطقا باید شرطی برای پزشکیان و شرکت کردن قائل بود: شروطی که آقای رنانی شمردند - شرط استعفا - درخواست شفافیت اقتصادی - زیر بار سرکوب نرفتن - خواست آزادی زندانیان سیاسی که تطابق با قانون اساسی دارد؟
پزشکیان اگر از روز اول کاندیداتوری موارد بالا را عنوان میکرد تحریم ۶۰ درصدی رخ نمیداد و شوری بین مردم جوانه میزد. امروز مردم شور و حال خود را با شرکت نکردن نشان میدهند. ممبینی عزیز توضیح داد که شرکت نکردن جمعی نه تنها حرکت پاسیو نیست بلکه تاثیر گذار بر سرنوشت ملی است. همانطور که رای دادن به دولت روحانی بویژه دور دوم که ملت امیدی هم به توان دولت او نداشت اما نشان دادن قدرت و اراده جمعی در حافظه و آگاهی عمومی ماندگار میشود.
موفق باشید، پیروز
■ دوستان ارجمند، زندگی ثابت کرد؛ از بنی صدر به رجائی، ازخامنه ای به رفسنجانی، ازخاتمی به احمدی نژاد، از روحانی به رئیسی، تغییر مثبتی در روند سیاست های کلان و حیاتی جامعه تحت فشار شریعتمدار ان شیعی صورت نگرفت و وضع بدتر و بدتر شد. از سپردن شغل تدارکچی به دکتر مسعود پزشکیان در ۱۵ تیر به او، یا هر کس دیگری در جمعه یا در آینده، دلیلی وجود ندارد که سیستم مافیائی به آزادی، دموکراسی و حقوق بشر روی بیاورد. مگر اصل ولایت فقیه کنار گذاشته شده ست؟ در حکومت ولایت مطلقه شیعی در ایران راه تغییر در این حکومت کودک کشان و دشمنان «زن، زندگی، آزادی» وجود ندارد. به این دلایل گذار از جمهوری اسلامی مسئله مردم ست. تاکی به بازی های بینتیجهی این حکومت مردم کش باید وقت اضافی باید داد ؟ به اکثریت مردم صبور و زجر کشیده علیه بازی های حکومت به پیوندیم.
با احترام کامران امیدوارپور
■ مخالفان رای دادن تصور میکنند با تحریم حداکثری انتخابات، اگر مشارکت به ۲۰ درصد برسد حاکمیت خواهد گفت بسیار خوب! ما منفوریم و مطرود! شما بفرمایید جای ما...
همه میدانیم که چنین نخواهد شد، اما ممکن است همه ندانیم که با همین ۲۰ درصد مشارکت، سعید جلیلی رئیس جمهور میشود، بعد محتملا با اشاره رهبر لایحه به مجلس میبرد و «ریاست جمهوری» را از قانون اساسی حذف میکنند تا برای همیشه از شر «رایدادن» خلاص شوند. راستی چرا که نه؟! آنگاه ما میمانیم و نتیجه ناگوار کوبیدن همیشه و در همهوقت به تاکتیک تحریم!
شفیعی
■ حمید فرخنده بسیار عزیز!
نخست این که، من از تحریم حرف نمیزنم. از گزینش میان شرکت یا عدم شرکت میگویم. تمام متن نوشته من دفاع از این است که هر کس مالک رأی خود است و حق اوست که به هرگونه که میخواهد از آن استفاده کند.
دوم این که، تا حالا هیچ انفجار اجتماعی نبوده است بلکه استفاده از حق اعتراض اجتماعی بوده است. ایرانیان اکثرشان از انقلاب و انفجار و خشونت و خرابکاری روی برگردان هستند. همیشه امکان اعتراض خیابانی هست اما حداقل در چشم انداز قابل رؤیت گمان من این نیست که انفجاری در کار باشد. اگر انفجاری بشود ناشی از سیاستهایی خواهد بود که تحریمها را بسط و تثبیت میکند و با واسطه بحران فلسطین کشور را در معرض تهاجم خونخواران میگذارد.
سوم این که: جمهوری اسلامی یکی از معدود نظامهایی در جهان است که تحول آن جز از طریق متحول شدن مردم و نیروهای آن نظام و بگونه مسالمتآمیز و عقلانی بعید است. خارجی های شرور هم ممکن است بتوانند ایران را نابود کنند اما جمهوری اسلامی را نابود نمیتوانند کرد. فرهنگ ایران بر ضد ولایت فقیه نیست بلکه زاینده ولایت فقیه است. از این گذشته، سیر تکامل دنیا چنان است که ما با این وضعیت به هیچ تبدیل میشویم و فقر و گرسنگی و شوربختی دم دروازه برای تباه کردن مردم ایستاده است. ولایت فقیه لابیرنتی درست کرده است که خود نمیدانست پس از درست کردن نمیتواند از آن بیرون بیاد.
ما همه گرفتار شدهایم و در پی راه خروج میگردیم. همه کوششها محترم هستند و هیچ کوششی دلایل کافی برای اختصاص حقیقت به خود ندارد. به قول فردوسی از زبان رستم فرخزاد در جنگ قادسیه، نشیبی دراز است پیش فراز. اتحادیه فایو آیز با برنامه آرتمیس در پی کلنی کردن ماه هستند و ما هنوز دنبال یک دولت که مردم خودش را گرسنه نکند بلکه به جاده خوشبختی هدایت کند.
امیر ممبینی
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|