سه شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳ - Tuesday 3 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 01.07.2024, 8:26

رفراندوم ۸ تیر و ترفند جدید اصلاح‌طلبان تقلیلی!


احمد پورمندی

مردم ایران در ۸ تیر، یک حماسه بزرگ آفریدند. صدای بی‌صدایان، در «نه» بزرگ ۸۰ درصدی به خامنه‌ای و جمهوری اسلامی تجلی یافت.

شاید خامنه‌ای کماکان خودش را به نشنیدن بزند و به راه تاکنونی، تا فروپاشی نظام ادامه بدهد، اما اصلاح‌طلبان تقلیلی، آن قدر بی‌درایت نیستند که شکست سنگین خود و پاسخ منفی بیش از ۲۲ میلیون نفر از شهروندانی را که برای برگه رای خود ارزش قائل هستند، نشنیده بگیرند. آنها بعد از سیلی ۸ تیر ، تازه به هوش آماده‌اند تا دست از انکار وجود این جمعیت عظیم عبور کرده از «اصلاح‌طلبی تقلیلی» بردارند و باور کنند که ارابه تغییر از روی آنها رد شده است.

شنیدن صدای انقلاب خاموش این بخش از مردم، حالا در سخنان بزرگان و متفکران اصلاح‌طلبان تقلیلی انعکاس می‌یابند.

حزب اتحاد ملت، دور جدید پروپاگاندای تبلیغاتی را با این شعار همراه کرده است که: «فریاد نارضایتی شما در ۸ تیر بلندتر از آن است که کسی نشنیده باشد، ۱۵ تیر اما موعد تغییر در حکمرانی است.»

محسن رنانی که در دفاع از ضرورت مشارکت در رای‌گیری، شرح کشاف چهار جلدی نوشته بود، حالا در مقابل آنچه «معجزه ملی» نامیده، سر تعظیم فرود آورده، می‌نویسد: «من اکنون پس از شوک بزرگ این انتخابات و مشاهده بلوغ و رفتار پیچیده‌ای که ملت ایران از خود بروز داده است چیدمان انگاره‌های ذهنی‌ام تغییر کرده است و دیگر به‌خودم اجازه نمی‌دهم که برای مرحله دوم انتخابات توصیه‌ای داشته باشم.»

اما رنانی هم مثل زیدآبادی و بسیاری از فعالان «نیمه اصلاح‌طلب- نیمه گذارطلب»، ضمن فرار از در، از پنجره وارد شده و با بزرگ‌تر کردن لولوی جلیلی و البته با تغییر لحن، همان شعار حزب اتحاد ملت را سر لوحه کار خود قرار داده‌اند: همه به پیش برای تغییر حکمرانی از طریق راضی کردن تحریمیون!

اما اکثریت بزرگ جمعیت ۲۲ میلیونی تحریمیون، به این تلاش‌های عبث، پوزخند می‌زنند و برای این واکنش هم، دلایل نیرومندی دارند. آنها اگر قصد بازی در زمین خامنه‌ای و شرکت در «ابتذال امر سیاسی» و عملیات مهندسی فریب را داشتند، در همان ۸ تیر به میدان می‌آمدند تا کاندیدای «نیمه اختصاصی- نیمه تحمیلی» شما را که لنگ ۲-۳ میلیون رای مانده بود، به پاستور بفرستند.

تحریمیون دلایل محکم و سئوالات بی‌پاسخ بسیاری دارند که شما مدعیان اصلاحات، نه توان مواجهه با آنها و نه یارای پاسخگویی به آنها را دارید. شما ۲۴ سال دولت و ریاست جمهوری را در اختیار داشته‌اید و این اوضاع از جمله نتیجه دولت‌گردانی شما ذیل اقتدار ولایت مطلقه فقیه است!

این جمعیت عظیمی که «نه» می‌گوید، فهیم‌تر و هشیارتر از آن است که توجیه نخ‌نما شده «می‌خواستیم، اما نگذاشتند!» شما را به پول سیاهی بخرد! پاسخ آنها روشن است: «دکان کید برو جای دیگری بگشای!»

آقایان! اگر می‌خواهید با دانشجویان، دانش‌آموزان، زنان، جوانان، اهالی فرهنگ و هنر، کارگران، معلمان، پرستاران ، پزشکان، مهندسان، کارآفرینان و… سخن بگویید، ابتدا گذشته خود را همراه با نقد جامع و منصفانه روی میز بگذارید، دست از توجیحات کودکانه بردارید، پوزش بخواهید و بعد از آن و مهم‌تر از آن بگویید که با فرستادن پزشکیان به پاستور کدام تعهد را به مردم می‌دهید؟

اگر فرقه تبهکار حاکم، اطلاعات سپاه، باند‌های هزارگانه، صاحبان منافع ده‌ها میلیارد دلاری، آنها که پول دارند، سازمان اطلاعات دارند، اسلحه دارند، رسانه دارند، دانشگاه دارند، گروه خود سر دارند، حوزه و منبر دارند و همه قدرتشان را در دفاع از جلیلی بسیج کردند، به سراغ رئیس جمهورتان آمد، جز اطاعت از اوامر مقام معظم رهبری چه خواهید کرد و اگر کاری از دست‌تان بر نمی‌‌آید، چرا می‌خواهید رای ما را هم بسوزانید؟

شما برای «تغییر حکمرانی» داوطلب قبول پیشکاری دیکتاتور مستبد و نادانی شده‌اید که خود در چنگ ساختار مافیایی نظامی تباه و متصلب گرفتار شده و کشور را به این روز سیاه نشانده است. شما از شانزدهم تیر ماه دیگر نمی‌‌توانید همزمان لباس مطالبه‌گری و ردای میرغضب را بر تن کنید. فردا که ما کارد در استخوان و کاسه خون بر سفره، پا در خیابان بگذاریم، ما را اشرار و ضد انقلاب خواهید نامید، وزیر کشور شما بر سر و پایمان شلیک خواهد کرد و وزیر خارجه شما نیز جز ماله‌کشی راهی نخواهد داشت.

شما با این خطای مرگبار راهبردی در بدترین شرایط قابل تصور، خود را در مقابل مردم قرار داده، سپر بلای پدرخوانده مافیا و رییس فرقه یکه سالار خواهید شد. هیچ کس باور نمی‌‌کند که شما از فرط میهن دوستی و مردم گرایی ، به خودکشی جمعی تن می‌دهید. آنچه منطقی تر و قابل فهم تر است، این است که آلت دست دلتنگان سفره انقلاب شده اید.

شما، اینجا و آنجا، از جمله از زبان امثال عباس عبدی، مدعی شده‌اید که از اندرونی بیت خبر موثق دارید که خامنه‌ای شکست خالص‌سازی را پذیرفته و قصد تغییر دارد. گرچه تمام برآمد‌های رسمی و مهم او خلاف این ادعا را نشان می‌دهند و او در آخرین سخنرانی خود بار دیگر بر ادامه وضعیت موجود پافشاری کرده است، اما فرض کنیم که خبر شما درست باشد، مگر خامنه‌ای عقل خود را از دست داده است که پرچم اصلاحات را بدست مخالفان خود بدهد؟ او برای این کار چه نیازی به شما دارد؟ مگر اکثر قریب به اتفاق شما، با سر به خدمت یک دولت اصول‌گرا به ریاست لاریجانی یا … در نمی‌‌آیید؟ مگر ده‌ها نفر از شما در بیانیه‌های روزنه‌گشایی و راه‌گشایی خودتان را برای خدمت زیر تمثال مبارک اعلحضرت عرضه نکرده‌اید؟

شما با تداوم دروغ‌گویی، فقط ثابت می‌کنید که اعلام شنیدن صدای انقلاب خاموش ما، دروغی تازه و تاریخ مصرفش تا ۱۵ تیر است. شنیدن صدای انقلاب هزینه هم دارد. کمترین هزینه این است که هر نوع ائتلاف و مشارکت با حکومت را به تحقق یک رشته تغییرات مقدماتی منوط کنید و با دست و پای بسته، به استخر لجن شیرجه نزنید!

شما اذعان می‌کنید که با شیطان‌سازی از مبارزان خارج از کشور و چسپاندن ما به خارج هم نتوانستید در اخذ آرای کافی موفق شوید و حالا این احتیاج است که شما را فروتن کرده است. شما به زحمت توانستید ده و نیم میلیون رای جمع کنید که در بخش بزرگی از آن، مردم دماغ خود را گرفتند و پشت به صندوق رای دادند. آیا سوال به حقی نیست که چرا برای عبور از درگاه نظام با اصلاح‌طلبی وداع کردید و خود را تا حد منویات رهبری خم نمودید؟ برای چه جبهه امتناع را که در انتخابات مجلس شکل گرفته بود، شکستید؟ چرا ما که اکثریت بزرگ تحول‌خواه هستیم باید به شما که اقلیت هستید، بار دیگر شکست خورده‌اید و بر تداوم بیراهه اصرار دارید، بپیوندیم؟ چرا شما به جبهه امتناع باز نمی‌‌گردید؟

تردیدی نیست که کسانی از ما، دلشان از زار و التماس‌های شما به درد می‌آید و شما سه-چهار میلیون رای لازم را بدست خواهید آورد. بعد از آن خواهیم دید که آیا عبور از سد تقلب در ۱۵ تیر ، اساسا میسر خواهد بود و بر فرض عبور آقای پزشکیان از این خان، چند ماه فرصت لازم دارید تا بار دیگر که مسئولیت همه فلاکت‌های کشور را بر دوش‌تان بار کردند، از هر دو روز یک بحران بنالید و بانگ بر آوردید که ما می‌خواهیم، اما نمی‌‌گذارند؟! و نمی‌‌گذارند حتی استعفا بدهیم؟!

شما فرصت داشتید که پیش از ورود به این بازی فریب، شرایط اصلاح‌طلبانه خود را مشخص کرده، روی میز بگذارید. ظاهرا طعمه خامنه‌ای چنان جذاب بود که سر از پا نشناخته، بی‌اعتنا به مطالبان حداقلی اصلاح‌طلبان اصیل و نظر محصورین و زندانیان، روانه دام شدید.

انتظار شما از ما تحریمیون، بیهوده و نابخردانه است. تکلیف میهن ما همانطور که مهندس موسوی تاکید کرده است، اساسا در بیرون حکومت و ذیل شعار «رفراندم قانون اساسی» تعیین خواهد شد! ما را به سراب، فریب ندهید! این فاجعه را خامنه‌ای آفریده و خودش هم باید مسئولیت لایروبی این طویله حکومتی را برعهده بگیرد.

اگر او طالب رای ملت است، باید حصر موسوی را بردارد، نظارت استصوابی را لغو کند، سپاه را از اقتصاد و سیاست بیرون بکشد، مجلس کذایی را منحل کند و با برگزاری رفراندم و انتخابات آزاد، راه مشارکت ملی و عبور از بحران ویرانگر را باز کند. اگر او قصد دارد با جلیلی کار کند، بر فرض تحمیل پزشکیان به او، این مرد نازنین و پاک نیت را در چنگ «جلیلیسم» و مافیای قدرت و ثروت نابود خواهید کرد و شما به عنوان عمله ظلمی که صد راه داشت و به بیراهه رفت، برای همیشه از صحنه سیاست اصلاح‌طلبانه محو خواهید شد. چرا بر در بسته می‌کوبید؟


نظر خوانندگان:


■ پورمندی گرامی چیز دیگری برای گفتن به این شیفتگان اصلاح‌طلب ملتزم به ولایت فقیه و هوادارانش نمانده است که نگفته باشید. همه عریضه نویسانشان داخل و خارج بسیج شده‌اند تا با مداد تحلیل‌های من‌درآوردی‌شان آبروی ریخته شده را احیا کنند و با خاک پاشیدن به چشم مردم و نان قرض دادن به هم بازار فروش بلیط این سیرک را رونق دهند. وضعیت رقت انگیز این جماعت همین که تصور امکان گرایش‌شان از اصول گرایان اصلاح‌طلب به اصولگرایان معترض خیلی هم دور از ذهن نیست و برای سهیم شدن در قدرت هه جور تخفیفی می‌دهند. مقاله شما یک مانیفیست هشدار دهنده است و باید کسانی که یک جو برای منافع ملی ارزش قایلند را سر عقل بیاورد تا پا در این تله رژیم و همراهانش نگذارند. حساب پیک نتی و راه توده‌ای و اکثریتی‌ها جداست فقط مشکلشان ممکن است کمی غرب گرایی این تدارکات چی‌ها باشد که آن هم با تشر مقام معظم رهبری شان از قبل حل شده است.
با احترام و درود سالاری


■ احمد پورمندی گرامی، خوب گفتی. معیار تشخیص اصلاح‌طلب واقعی از اصلاح‌طلب غیر واقعی، همان است که گفتی: “کمترین هزینه این است که هر نوع ائتلاف و مشارکت با حکومت را به تحقق یک رشته تغییرات مقدماتی منوط کنید”. به عبارت دیگر پچ‌پچ‌های درون راهروهای قدرت، به معنای عقب‌نشینی هسته سخت قدرت نیست، بلکه عقب‌نشینی خامنه‌ایی و شرکا باید عملی و آشکار باشد. هسته سخت قدرت باید بهایی را بپردازد که همگان ببینند.
با احترام – حسین جرجانی




نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024