پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ -
Thursday 21 November 2024
|
ايران امروز |
عاملان حمله تروریستی ٢٢ مارس در مسکو همگی اهل تاجیکستان هستند. فرانسوا گیوم لورِن، در مقالهای جالب در سایتِ هفتهنامه فرانسوی لوپوئن ضمن نگاهی به تاریخ پیچیده تاجیکستان - این کشور مصنوعی و فقیر آسیای مرکزی، تلاش کرده تا به این پرسش پاسخ بدهد.
او مقاله خود را با جملهای از شارل دو منتسکیو (۱۶۸۹ – ۱۷۵۵) از متفکران سیاسی عصر روشنگری در فرانسه آغاز میکند که این پرسش را مطرح میکند: «چگونه میتوان پارسی بود؟». فرانسوا گیوم لورِن در ادامه مینویسد که این پرسش منتسکیو همچنین برای تاجیکستان، این، کوچکترین کشور آسیای مرکزی نیز صدق میکند. کشوری با مساحتِ یک پنجمِ کشورِ فرانسه، عمدتاً ناشناخته، بین کشورهای چین، افغانستان، قرقیزستان و ازبکستان که اخیرا نامش از طریقِ مسکو در صحنه جهانی بر روی زبانها افتاده است. تاجیکها نیز فارسیزبان هستند، و تنها کسانی هستند که در میان کشورهایی که اکثراً ترک زبان هستند، زندگی میکنند. حتی اگر دوزبانگی و حتی سه زبانه بودن در این سرزمینها امری عادی باشد.
فرانسوا گیوم لورِن میگوید برای درک و شناختِ اصلیت و تبارِ عاملانِ حمله تروریستی انجامشده در مسکو در روز جمعه ٢٢ مارس گذشته، باید به مسکو برگردیم. حتی به سن پترزبورگ، به زمانی که روسیه تزاری، در بازی سیاسی بزرگ خود در مخالفت با دولت انگلستان در قرن نوزدهم، شمال تاجیکستان کنونی را در سال ۱٨۶۴ تصرف کرد. اندکی پس از آن، امارت بزرگ بخارا (ازبکستان کنونی، با بخش شرقی آن که نمایانگر جنوب است و تاجیکستان کنونی) تا مرز أفغانستان تحتالحمایه روسیه تزاری قرار میگیرد. اما تا آن موقع، هنوز هیج بحث و سخنی در باره ملتی با نام تاجیکستان مطرح نیست.
تاجیکستان، ساخته و پرداخته دستِ استالین
آفرینش و ابداعِ نامِ ملت (تاجیکستان) ساخته و پرداخته «کمیسر امور ملیتهای اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی» است و آن کسی جز ژوزف استالین نیست. الیویه روآ Olivier Roy مورخ و اسلامشناس معروف فرانسوی و نویسنده کتاب «آسیای مرکزی جدید و یا ساختن ملتها» از انتشارات «سوی» در این خصوص میگوید: «سیاست سیستماتیک اتحاد جماهیر شوروی شامل شکستن امپراتوریهای قدیمی، متلاشی کردن فضاهای قدیمی همبستگی فرهنگی و تمدن، با ابداع ملیتهای جدید بوده است.»
بر مبنای همین سیاست بود که امارات و همچنین ترکستان سابق شوروی سابق برچیده شد. بر همین اساس بود که طی فرمان دولت شوراها، زبان مفروض مردم تاجیکی- نزدیک به فارسی، به عنوان زبان ملی تثبیت شد ولی با حروف «سیریلیک»(الفبای روسی) نوشته شد، و پس از آن مقرر شد که این زبان هیچ قرابتی با زبان فارسی، یعنی زبان مردم ایران نداشته باشد. ایرانی که در آن زمان در زمره کشورهای دشمن اتحاد جماهیر شوروی محسوب میشود.
مسکو با زبان مولداوی (که هیچ ربطی به رومانیایی ندارد)؛ زبانِ استونیایی که به طور مصنوعی از زبانهای فنلاندی جدا شده است؛ زبانهای ازبکی، ترکمنی، که از زبانهای ترکی متمایز شده و به صورت زبانهای ملی استاندارد شده است، رفتار مشابهی داشته است. در نگاه او، عامل زبان امکان ساختن ملتی را با “فورسپس” فراهم میکند. این راهبردِ زبانی و ملت سازی چون مومِ در دست، برای شکل دادن و استقرار معماری جدید اتحاد جماهیر شوروی مساعد بوده است.
تاجیکستان، یتیمِ هویتِ گذشته ایرانی خود
اما در تقسیم مرزهای اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹٢۴ میلادی، تاجیکستان به عنوان یک سرزمین ناچیز در نظر گرفته شد. این کشور نه تنها به عنوان یک منطقه خودمختار در داخل جمهوری سوسیالیستی ازبکستان است، بلکه از دو شهر مهم و تاریخی خود با پیشینه عمیقِ فرهنگِ ایرانی، یعنی سمرقند و بخارا محروم شده است. این دو شهر توسط اتحاد جماهیر شوروی به ازبکستان واگذار شده بودند.
«تنها در سال ۱۹٢۹ میلادی بود که این کشور به همان رده و جایگاهی که همسایگان دیگر آسیای مرکزی آن داشت ارتقاء یافت و کشور تاجیکستان (جمهوری سوسیالیستی تاجیکستان) تشکیل شد که جز مجموعهای ناهمگون از کوهها و درهها نبود.»
در آن زمان از قلعه و روستای دوشنبه [که در کنار رود ورزآب جای داشت و روزهای دوشنبه هر هفته در آن بازاری برگزار میشد] پایتختی بسازند که در سال ۱۹٢۹ به «استالین آباد» تغییر نام داد. در سال ۱۹۶۱ نام این شهر دوباره به دوشنبه برگردانده شد. در همان سال(۱۹٢۹)، دومین شهر جمهوری سوسیالیستی تاجیکستان در شمال این کشور(خُجَند) به لنین آباد تغییر نام داد، زیرا لنین در آن دوران دیگر از نظر شخصیت سیاسی در اتحاد جماهیر شوری، پس از استالین نفر دوم شده بود.
مسکو که در آن دوران حمایت آنکارا را در برابر تهران، ترجیح میداد، ترک زبانان منطقه را به جای فارسی زبانان بیشتر تقویت میکرد. حتی اگر ارتش سرخ تقریباً به مدت بیش از ده سال مجبور به سرکوب شورش باسماچیها[۱] شد. کوتاه سخن اینکه سیاستِ اتحاد جماهیر شوروی، ایجاد تاجیکستانی با یک هویتِ ضعیف بود که نخبگانش از خود مردم آنجا نیامده باشند.
اولیویه روآ در این باره توضیح میدهد: «این نخبگان کمونیستهایی بودند که از سمرقند و بخارا آمده بودند، یا اسماعیلیونی بودند که از پامیر آمده بودند. آنهایی که توسط تاجیکهای اهل تسنن مورد آزار و اذیت قرار گرفته و کمونیسم را پذیرفته بودند.» نقشه اطلس اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۶٨، در تاجیکستان ۱۹ گروه قومی و یازده گروه زبانی(پنج گروه زبانی ترک و شش گروه زبانی هند و اروپایی از جمله تاجیکی) را نشان میدهد.
ظهور اسلامگرایان پس از ۱۹٨۹ میلادی
موزاییک قومی و زبانی پس از استقلالِ تاجیکستان در سال ۱۹۹۱ منفجر میشود. «هویتهای محلی و منطقهای از درهای که تاجیکستان در آن واقع شده فراتر میروند.» در آن موقع، حزب رنسانس اسلامی تشکیل شده و فعالیت میکند. این حزب مانند گروههای اسلامی در ایران در انقلاب اسلامی موعظه نمیکند، ولی نمیتوان انکار کرد که به هر حال یک نوع بنیادگرایی با بازگشت به سنتها و شریعت را تبلیغ میکند. «آنها از اخوانالمسلمین مصر، مجاهدین افغان الهام میگیرند، عربی میخوانند، فارسی ایرانی صحبت میکنند، اما سَلَفی نیستند، فقط سنتگرا هستند. امروزه زنان آنان در تاجیکستان حجاب بر سر دارند.»
آنها عمدتاً از دره غَرم در شمال پامیر میآیند[٢]، در حالی که محافظهکاران نئوکمونیست - مانند امامعلی رحمان، رئیس جمهوری این کشور که از بیش از سی سال پیش بر تاجیکستان حکومت میکند، از دره کولاب میآیند. اتحاد بین اسلامگرایان و دموکراتها، که گرفتار اختلافات طایفهای و حتی مافیایی خود بودند، در جنگ داخلی سال ۱۹۹٢ در مقابل نئوکمونیستها که مخفیانه از سوی مسکو حمایت میشدند، شکست خورد.
أحزاب وابسته به اسلامگرایان، در سال ٢۰۱۵ به طور قطعی در تاجیکستان ممنوع اعلام شدند و سپس توسط دولت تاجیکستان به عنوان تروریست شناخته شدند. بخش مهمی از آنها ناگزیر به ترک تاجیکستان شدند و به افغانستان، جایی که اقلیتهای قوی تاجیک برای مدت طولانی در شمال شرقی آن زندگی میکنند، مهاجرت کردند. در افغانستان، آنها به دو بخش تقسیم شدند، یک بخش در مناطق شرقی و شمال شرقی که جمعیت زیادی از تاجیکها در آنجا سکونت دارند، مانند بدخشان، پنجشیر سکنی گزیدند و عمدتاً به نیروهای احمد شاه مسعود پیوستند. بخش دیگر، به سمت قندوز پیش رفته و تحت کنترل طالبان قرار گرفتند. در ابتدا، این اقدام آنها یک انتخاب ایدئولوژیک نبود، بلکه بیشتر جنبه یک انتخاب قومی داشت. به این ترتیب، چندین هزار شبه نظامی تاجیک و ازبک به نیروهای تحت فرمانِ بن لادن، رهبر سازمان القاعده میپیوندند که طالبان رهبری داوطلبان خارجی جهاد را در سال ۱۹۹۵ به او سپرده بودند.
این تاجیکها اکنون بیش از بیست و پنج سال است که در افغانستان زندگی میکنند. به نظر الیویه روآ، عاملان حمله اخیر مسکو، فرزندان این موج اول تاجیکهای مهاجر به افغانستان هستند - برخی از آنان دیگر به زبان روسی که هنوز در تاجیکستان رایج است، صحبت نمیکنند - بسیاری از این تاجیکهای اسلامگرا، بعداً کشور خود را ترک کردند و خود را به سوریه رساندند و در آنجا [در کنار اپوزیسون سوریه] با روسها جنگیدند.[٣]
بنبست امنیتی پوتین
به گفته این مورخ فرانسوی، ویژگی تاجیکستان با استمرارِ یک دولت ضعیف و فرهنگزدایی قوی تعریف میشود. «این درست برعکس ازبکهاست که مانند تاجیکها تحت حمایت یک بستر فرهنگ بزرگِ پارسی نبودند. در ازبکستان، مفهومِ دولت-ملت بر اساس الگوی شوروی شکل گرفت که با احساس واقعی دولت تثبیت شد.» از سوی دیگر، تاجیکها همه نشانههای ساختارشکنی را نشان میدهند. نزدیک به ٢۰ درصد از تاجیکها در مسکو زندگی میکنند و ۴۰ درصد از درآمد ناخالص داخلی تاجیکستان را به ویژه از طریق مهاجرت زنان که یک مورد بسیار نادر است، تامین میکنند. «تاجیکستان اکنون با یک جمعیت شناور جوان که بین مهاجرت، جنگ داخلی و رادیکالسازی گرفتار شدهاند، یک بحران بزرگ هویتی را تجربه میکند.» عدهای به دلیل توانایی در گویشِ زبان فارسی برای انجام حملات تروریستی به ایران اعزام میشوند.[ ۴]
برادر ِبزرگ (روسیه)، در معرض تهدید
و روسها؟ پایگاه اصلی آنها در خارج از کشور دقیقاً در کشور تاجیکستان است، جایی که شاهرگ حیات اقتصادی برای آنها است، اما توسط چینیها که به شریک اصلی اقتصادی تاجیکستان تبدیل شدهاند، تهدید میشود. «زمانی که آمریکاییها برای جنگ با طالبان در افغانستان نیرو پیاده کردند، روسیه نگرانِ از دست دادن رهبری خود در منطقه آسیای مرکزی بود. هنگامی که در آن زمان از این کشورها خواست تا پایگاهی نظامی در یکی از آنها ایجاد کند، این تنها تاجیکستان بود که این درخواست روسیه را پذیرفت...»
پوتین کاملاً سنت تزارهای گذشته روسیه را دنبال میکند که شهروندان خود را عذاب میدادند
از زمان برگزاری اولین کنگره خلقهای شرق در سال ۱۹٢۰ میلادی، اتحاد جماهیر شوروی همواره خود را به عنوان حامی مردم مسلمان معرفی کرده است. برخلاف آنچه جناح راست محافظهکار فرانسه ادعا میکند، پوتین مدافع مسیحیت نیست. او به ارتدوکسها، اوکراینیها اعلام جنگ میدهد و با کارت مسلمانی به نام «قدیروف» در چچن بازی میکند. او به روش روسی، که هدف آن تفویض نظم است، وفادار است. اما [شاید او نمیداند که] بازی با این ورق به هیچ وجه نمیتواند وفاداری یا دوستی اتباع مسلمان روسیه نسبت به او را در آینده تضنین کند. حمله تروریستی اخیر [تاجیکها] در مسکو این موضوع را نشان میدهد.
————————————
[۱]. باسماچیها یا باسماچیان نام گروهی از مسلمانان آسیای میانه است که در میان سالهای ۱۹۱۸ تا ۱۹۳۰ میلادی شورشهایی را علیه اتحاد جماهیر شوروی انجام دادند.
[٢]. سرزمینهایی که تاجیکستان امروزی را تشکیل میدهند عبارتند از خُجَند، کولاب، حصار، غَرم و پامیر.
شهرام همتزاده در یک کار پژوهشی مینویسد: پامیر از بقیه سرزمینهای تاجیکستان بزرگتر است. زبانهای پامیری یک ریشه تاریخی دارند و با زبان تاجیکی میانه تفاوت بسیاری دارند. زبانهای شُغنانی Shughni، بَرتَنگی Bartangi، سریکلی یا سَریقُلی Sarikoli، یزغُلامی یا یزگُلامی Yazghulami، وخی یا واخانی Wakhi، اشکاشمی Ishkashimi، آراشوری و … تمام این زبانها ویژگیهای خود را حفظ کردهاند که این امر این امکان را به ما میدهد آنها را به دوران باختر و سُغد که از باستانیترین حکومتهای آسیای میانه هستند مرتبط بدانیم.
خُجَند Khujand شهری است با تاریخی بیش از ۲۵۰۰ سال که در تقاطع مسیرهای تجاری شکل گرفته و مرکز حکومت و فرهنگ بوده است. اهالی خجند گرایش به مصالحه عاقلانه و حل و فصل مشکلات با روش گفتگوی سیاسی هستند و تاحدودی مایل به همنوایی هستند.
کولابیها، از منطقه کولاب Kulob افرادی خیلی جدی و مصمم هستند. این کوهنشینان، مردمی تندمزاج هستند که پیشینیانشان از سواد بهره زیادی نداشته و قرنها در حال مبارزه با طبیعت بودند بدون اینکه بخواهند با اسرار آن مبارزه کنند.
غَرمها، Gharms که در درهٔ رشت واقع شده است، به برف تمیز، رودها، زبان و اعتقاداتش میبالند.
غَرمیها در جمهوری تاجیکستان همچنان حالت خود را به عنوان تیرهای جدا حفظ کردهاند و زمانی که در سال ۱۹۹۲ کشور تاجیکستان تشکیل شد بسیاری از غَرمیها از اپوزیسیون اسلامی پشتیبانی کردند. در زمان جنگ داخلی، اسلامگرایان غَرم در معرض کشتار قرار گرفتند ولی با این حال در دورهٔ پایانی جنگ داخلی تاجیکستان، این شهر در دست نیروهای اپوزیسیون بود.
حصار درهای حاصلخیز و پرجمعیت است که در آن پایتخت تاجیکستان یعنی شهر دوشنبه واقع است. این شهر در سالهای دهه ۳۰ میلادی بنیان نهاده شد.
[٣]. شاخه داعش در آسیای میانه که به داعش خراسان نیز معروف است، ردِ پای روشنی در عملیات تروریستی در چند سال اخیر داشته است. حمله تروریستی اخیر به تالار کروکوس سیتی مسکو که طی آن ۱۳۳ نفر کشته و بیش از ۱۴۰ نفر زخمی شدند، توسط داعش شاخه خراسان انجام شده است. هر ۴ تروریستی که مستقیما در حمله تروریستی در کروکوس سیتی مسکو نقش داشتند، شهروند تاجیکستان بودند. اقدامهای تروریستی با مشارکت گسترده اتباع تاجیکستان از جمله حمله به دفتر حزب اسلامی گلبدین حکمتیار در کابل، کشتار ۱۳ سرباز روس در پادگان آموزشی در بلگراد، سازماندهی حملات تروریستی در روسیه، فعالیت گروه موسوم به انصارالله با حضور تاجیکها در افغانستان، حمله تروریستی چند سال قبل یک تبعه قرقیزستان در خطوط مترو شهر سنپترزبورگ، اقدام تروریستی چند تبعه تاجیک و ازبک در سوئد و اعلام تاسیس گردان ترکهای آسیای مرکزی در اوکراین برای مقابله با ارتش روسیه به فرماندهی یک تبعه قرقیزی و معاونت یک تاجیک (ابوداوود که یک گردان ۲۰۰نفره دارد)، بیانگر ادامه گرایش جوانان منطقه در آسیای مرکزی بهویژه تاجیکها به گروههای تروریستی است.
[۴]. وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی پس از حمله تروریستی ۱٣ دیماه گذشته در کرمان که طی آن ۹۶ نفر کشته و صدها تن زخمی شدند در اطلاعیهای اعلام کرد از دو تروریست انتحاری، یک نفر ملیت تاجیکستانی داشته است. وزیر کشور جمهوری اسلامی هم در رابطه با تابعیت تروریست دوم اعلام کرده بود که احتمالاً تاجیکستانی است. پیش تر نیز حضور تاجیکها در حملات تروریستی حرم شاهچراغ در شیراز توجه رسانهها و افکار عمومی را به خود جلب کرده بود.
■ نوشتاری بسیار سودمند و آگاهی بخش به ویژه برای ما ایرانیان است. با سپاس از جناب شاهرخ بهزادی. چنین مینماید که امامعلی رحمان رئیس جمهور و برخی روشنفکران تاجیکستان از گسترش زبان و ادبیات فارسی در آن کشور پشتیبانی میکنند. کتابی به نام «نگاهی به تمدن آریایی» با حروف فارسی به نام امامعلی از سوی نشر عرفان (شهر دوشنبه)، در سال ۱۳۹۸ منتشر شده که از نگاه من کتابی ارزشمند است.
بهرام خراسانی
■ اروپای غربیها به استعمارگری و ویران کردن فرهنگها معروف شدهاند این درست نیست روسها در رتبه بالاتری قرار داشته و دارند. آنچه در قرون گذشته تزارها و آنگاه کمونیستها بر سر اقوام و فرهنگها و کشورها اوردند کشت روسهاست که اکنون درو میکنند. انگلیس را هی میگوییم روباه پیر استعمار که جز جدا کردن بلوچها و تحویل به پاکستانیها زیان زیادی به کشور ما وارد نکرد. اما روسها از قفقازمان و با پیمان اخال و در اسارت گرفتن هممیهنان دیروزمان در مرو و بخارا و سمرقند و ویرانی فرهنگ و سنت و تاریخ زبان و جغرافیای ما ضررهای جبرانناپذیر و برگشتناپذیری به ایران و ایرانی وارد کردند.
این زورگوترین نژاد بشری با دهان گشادش که نصف کره زمین را مالک شده است دست بردار نیست. کلا همه نا آرامیهای دنیا با هجوم جماهیر شوروی به افغانستان شروع شد تا گروههای ضد روس از بن لادن تا داعش و... سر بر آوردند که غرب را هم به اشتباه وارد انتقام خود کردند. این روسها بودند که دنیا را به هم ریختند. ریشهیابی کنیم جز این نیست فراموش کنیم گذشته و اعمال کمونیستهای شوروی و امروزیهای حاکم را نتیجه دیگری اما به خطا خواهیم گرفت.
انوش
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|