شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ -
Saturday 23 November 2024
|
ايران امروز |
ترجمه: جمشید خونجوش
نحوهای که جو بایدن جنگ بین اسرائیل و حماس را مدیریت کند، نقش جهانی آمریکا در آینده را مشخص خواهد کرد
در حالی که انبوه سربازان اسرائیلی منتظر فرمان حمله به غزه هستند، دو ناو هواپیمابر نیروی دریایی آمریکا جهت حمایت از اسرائیل اعزام شدهاند. وظیفه آنها این است که حزبالله و حامی آن ایران را از گشودن جبهه دومی در سرتاسر مرز لبنان باز دارند. هیچ کشور دیگری قادر به انجام چنین کاری نیست. هنگامی که بیشتر جهان معتقد است قدرت آمریکا رو به افول است، این ناوها یک گواهی ۲۰۰ هزار تنی قدرت آمریکا هستند.
این دیدگاه در ماههای آینده در معرض آزمون قرار خواهد گرفت. به سختی میتوان درباره خطرات پیش رو غلو کرد. رئیس جمهور جو بایدن در ۲۰ اکتبر این را یک “نقطه عطف” خواند. وی درباره لزوم دفع ترور حماس و همچنین تجاوز روسیه به اوکراین هشدار داد. تهدید چین جهت حمله به تایوان در پسزمینه ناگفته پنهان ماند.
با این وجود، همه چیز حتی خطرناکتر از آن چیزی است که آقای بایدن بیان میکند. آمریکا در خارج از کشور با جهانی پیچیده و متخاصم روبرو است. برای اولین بار از زمانی که اتحاد جماهیر شوروی در رکود دهه ۱۹۷۰ درجا میزد، یک اپوزیسیون جدی و سازمانیافته به رهبری چین دارد. در درون کشور، سیاست گرفتار ناکارآمدی و یک حزب جمهوریخواه است که به طور فزایندهای انزواطلب است. این لحظه نه تنها آینده اسرائیل و خاورمیانه، بلکه آمریکا و جهان را تعیین خواهد کرد.
تهدید خارجی سه بخش دارد. یکی هرج و مرجی است که توسط ایران در سراسر خاورمیانه و توسط روسیه در اوکراین گسترش یافته است. تجاوز و بیثباتی منابع سیاسی، مالی و نظامی آمریکا را میبلعد. اگر روسیه در اوکراین موفق شود، درگیری در اروپا گسترش خواهد یافت. خونریزی میتواند مردم را در خاورمیانه رادیکال کند و آنها را علیه دولتهایشان بشوراند. ممکن است پای آمریکا به جنگها کشیده شود، که هدف آسانی برای اتهامات مبتنی بر جنگافروزی و ریاکاری است. همه اینها ایده نظم جهانی را تضعیف خواهد کرد.
تهدید دوم پیچیدگی است. گروهی از کشورها، شامل هند و عربستان سعودی، به طور فزایندهای در حال معامله هستند و به شدت به دنبال منافع خود هستند. برخلاف ایران و روسیه، این کشورها خواهان هرج و مرج نیستند، اما از واشنگتن هم دستور نمیگیرند – و چرا باید بگیرند؟ این موضوع برای آمریکا ایفای نقش ابرقدرت بودن را سختتر میکند. به عنوان مثال، به بازیهای ترکیه بر سر عضویت سوئد در ناتو نگاه کنید، که ظاهراً این هفته پس از ۱۷ ماه کشمکش خستهکننده حل خواهد شد.
سومین تهدید، بزرگترین تهدید است. چین این جاهطلبی را دارد تا برای ارزشهای مندرج در نهادهای جهانی گزینههایی ایجاد کند، که مفاهیمی مانند دموکراسی، آزادی و حقوق بشر را به گونهای جدید و مبتنی بر ترجیحات این سیستم برای توسعه در برابر آزادیهای فردی و حاکمیت ملی در برابر ارزشهای جهانی، تفسیر کند. چین، روسیه و ایران در حال تشکیل گروهی هستند با هماهنگیهای سست. ایران روسیه را با هواپیماهای بدون سرنشین مجهز میکند و به چین نفت میدهد. روسیه و چین به حماس، نیروی تحت لوای ایران، در سازمان ملل متحد پوشش دیپلماتیک میدهند.
با در نظر گرفتن سیاست داخلی در واشنگتن، این تهدیدها بزرگتر هم میشوند. سیاستمداران جمهوریخواه در حال بازگشت به انزواطلبی قبل از جنگ جهانی دوم حزب خود در تجارت و امور خارجی هستند. این موضوع فراتر و عمیقتر از شخص دونالد ترامپ است و این سوال را مطرح میکند که آیا آمریکا، اگر یکی از احزابش کل مفهوم «مسئولیت جهانی» را رد کند، میتواند به عنوان یک ابرقدرت عمل کند؟ به یاد داشته باشید که پرل هاربر لازم بود تا آمریکا در سال ۱۹۴۱ وارد جنگ (جهانی دوم) شود.
برای اینکه درک کنید این وضعیت چگونه میتواند به منافع آمریکا آسیب برساند، اوکراین را در نظر بگیرید، که جمهوریخواهان میخواهند عرضه سلاح و پول را متوقف کنند. این حتی از منظر تنگترین منافع شخصی نیز منطقی به نظر نمیرسد. این جنگ (اوکراین) برای آمریکا فرصتی را فراهم میکند تا ولادیمیر پوتین را بیقدرت کند و چین را از حمله به تایوان باز دارد، بدون اینکه نیروهای خود را در معرض خطر قرار دهد. در مقابل، ترک اوکراین دعوتی خواهد بود از روسیه جهت حمله به ناتو که به قیمت جان و منابع به مراتب بیشتری از آمریکاییان تمام خواهد شد و به دوست و دشمن این پیام را خواهد فرستاد که آمریکا دیگر متحد قابل اعتمادی نیست. اگر جمهوریخواهان انزواطلب در آزمون اوکراین شکست بخورند، اگر آقای ترامپ به کاخ سفید بازگردد، نمیدانیم که آمریکا به کجا خواهد رفت.
اینها موانع دشواری هستند. با این حال، آمریکا نقاط قوت قابلتوجهی نیز دارد. یکی توان نظامی آن است. این کشور نه تنها این دو گروه ناو هواپیمابر تهاجمی را در خاورمیانه مستقر کرده است، بلکه به اسرائیل تسلیحات، اطلاعات و تخصص نیز میرساند، درست به مانند اوکراین. چین به سرعت بودجه نظامی خود برای ارتش آزادیبخش خلق را افزایش داده است، اما بر اساس نرخ ارز در بازار، آمریکا همچنان در سال گذشته به اندازه مجموع ده کشور بعد از خود، برای امور دفاعی هزینه کرده است و بیشتر آنها نیز متحدان آن هستند.
توان اقتصادی آمریکا نیز چشمگیر است. این کشور با جمعیت خود که یک بیستم جمعیت دنیاست، یک چهارم تولید جهان را دارد و این سهم در چهار دهه گذشته به رغم رشد چین، بدون تغییر باقی مانده است. این روزنامه (اکونومیست) نگران ناکارآمدی و حمایتگرایی خزنده دولت آقای بایدن در زمینه صنایع است، اما ما در قدرت عضلانی آمریکا در زمینه فنآوری و پویایی زیربنایی تردیدی نداریم - بهویژه وقتی در مقابل چین قرار داده شود، جایی که به طور فزایندهای روشن شده است، هدف رشد اقتصادی تابع هدف حداکثر کردن کنترل حزب کمونیست قرار گرفته است.
یکی دیگر از نقاط قوت آمریکا که دستکم گرفته میشود، قدرت بازیافته دیپلماسی آن است. جنگ در اوکراین ارزش ناتو را ثابت کرده است. در آسیا، آمریکا AUKUS (۲) را بوجود آورده و روابط خود را با بسیاری از کشورها از جمله ژاپن، فیلیپین و کره جنوبی تقویت کرده است. این هفته، جک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا، در «فارن افرز» توضیح داد که چگونه کشورهایی که منافع خود را دنبال میکنند، همچنان میتوانند برای یکدیگر شرکای مهمی باشند. مدل مطرح در اینجا هند است، که بهرغم عزم خود برای بیرون ماندن از هر گونه اتحاد، به طور فزایندهای بخشی از طرحهای آمریکا جهت امنیت در آسیا شده است.
نیروی گریز از مرکز
این آمریکا را به کجا میبرد، وقتی که اسرائیل را به گرمی در آغوش میگیرد تا بتواند از یک جنگ گستردهتر جلوگیری کند؟ برخی خواهند گفت که یک ابرقدرت سالخورده پس از نزدیک به ۱۵ سال تلاش جهت خروج از خاورمیانه، بار دیگر به این منطقه بازگشته است. با این وجود، این بحران [جنگ اسرائیل علیه حماس] به اندازه جنگهای افغانستان و عراق همه انرژی و وقت را بخود جذب نخواهد کرد.
فرمول آقای بایدن بهتر است: در واقع این یک نقطه عطف است که نشان خواهد داد آیا آمریکا میتواند خود را با یک دنیای پیچیدهتر و تهدیدکنندهتر سازگار کند. این کشور هنوز هم چیزهای زیادی جهت ارائه دارد، به ویژه اگر با متحدان خود برای بهبود امنیت و باز نگهداشتن راه تجارت همکاری کند. ارزشهای آن، اگر چه ناقص محقق شدهاند، اما همچنان مردم را از سرتاسر گیتی به خود جذب میکند، به گونهای که کمونیسم چینی نمیکند. اگر آقای بایدن در مدیریت بحران غزه موفق شود، برای آمریکا، برای خاورمیانه و برای جهان خوب خواهد بود.
———————
این مقاله در نسخه چاپی در بخش «رهبران» تحت عنوان “آزمون آمریکا” منتشر شده است.
۱ - https://www.economist.com/leaders/2023/10/26/american-power-indispensable-or-ineffective
۲- مخفف مشارکت امنیتی سه جانبه بین استرالیا (A)، بریتانیا (UK) و ایالات متحده آمریکا (US)
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|