iran-emrooz.net | Fri, 06.05.2005, 6:57
نقدی بر مقاله " ترفندهای تبلیغاتی هاشمی رفسنجانی"
سردرگمی یا افشاگری؟
حميد فرخنده
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
جمعه ١٦ ارديبهشت ١٣٨٤
حدود ٤٠ روزمانده به انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری نیروهای اپوزیسیون علیرغم تاکید به استفاده از فرصت فراهم آماده برای اعتراض به حاکمیت جمهوری اسلامی یا سوق دادن این فرصت به نمایش مردم برای رفراندم تغییر قانون اساسی و یا درخواست تغییرات ساختاری برای برون رفت از بن بست رژیم حقوقی کنونی، نه برای این راهکار پیشنهادی عرضه کرده است و نه توانسته است بر سر معرفی کاندیدایی- هرچند طبیعتا در شرایط کنونی طبیعتا
چنین کاندیدایی از صافی شورای نگهبان نخواهد گذشت- به توافق برسد. هرچند در این میان بخشی از این نیروها اصولا معرفی کاندیدا را با توجه به تجربه هشت ساله اصلاحات " ایجاد توهم" دوباره می دانند که گویا نظام جمهوری اسلامی اصلاح پذیر است.
آقای حسین باقرزاده از چهره های اپوزیسیون که خواستار تحولات ساختاری در جمهوری اسلامی از طریق برگزاری رفراندم تغییر قانون اساسی است، در مقاله اخیر خود در" ایران امروز" تحت عنوان " ترفندهای تبلیغاتی هاشمی رفسنجانی" این سرگشتگی و بی برنامگی اپوزیسیون در آستانه برگزاری نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را به نمایش می گذارد. مبنای مقاله ایشان چاپ خبری است در شماره اخیر مجله شرق الاوسط از قول یکی از نزدیکان هاشمی رفسنجانی که گویا وی قصد دارد در صورت پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری آتی اولا به برقراری رابطه با امریکا اقدام ورزد و از سوی دیگر با انجام تغییراتی در قانون اساسی اختیارات ولی فقیه را محدود کند. هرچند که آقای باقرزاده در پی آنست تا ظاهرا "ترفندهای تبلیغاتی رفسنجانی" را نقش برآب کند، اما عملا مقاله ایشان علیرغم خواست نویسنده و پیش از اینکه حتی هاشمی رفسنجانی رسما نامزدی خود را اعلام و از برنامه های سیاسی آینده خود صحبت کند، به نوعی تبلیغ برای هاشمی تبدیل می شود. ایشان از جمله می نویسد:
"البته باید پذیرفت که اگر كسی در بین قدرتمندان جمهوری اسلامی توان اجرای هر یك از این دو پروژه را داشته باشد این كس جز هاشمی رفسنجانی نخواهد بود. او بیش از هر كس دیگری در طول حیات ٢٦ ساله جمهوری اسلامی در شكلگیری سیاست و تحولات آن دخیل بوده و بر آن تاثیر گذاشته است. اكنون نیز كه این جمهوری یكی از حساسترین لحظات حیات خود را میگذراند او بیش از هر كس دیگر توانایی آن را دارد كه سكان این كشتی شكسته را در دست بگیرد و تا آن جا كه عملی است برای جلوگیری از برخورد آن با تلاطمات سنگین داخلی و خارجی آن را به این سو و آن سو هدایت كند. مصطفی معین هم میتواند از رابطه با آمریكا و یا گسترش آزادی و حقوق بشر سخن بگوید، ولی كمتر كسی است كه بیندیشد او از حد یك تداركچی بالاتر خواهد رفت. هاشمی رفسنجانی، اما، میتواند ولی فقیه را نیز عنداللزوم بر سر جای خود بنشاند و ارابه خود را به پیش براند."
سخن بر سر بررسی کارنامه سیاسی هاشمی رفسنجانی و یا دفاع از کاندیداتوری وی نیست، سخن اما بر سر برخورد شتابزده یکی از نمایندگان اپوزیسیون بی برنامه هست با چاپ خبری در روزنامه ای بدون اینکه شخص مورد نظریا نزدیکان وی به تایید و یا تکذیب آن خبر پرداخته باشند.
واقعا چنانچه در خبر مذکور ادعا می شود اگر هاشمی رفسنجانی در پی عادی سازی روابط ایران و امریکا و کاستن از قدرت ولایت مطلقه فقیه باشد ( حتی اگر این محدود سازی به قصد افزایش قدرت شخص خویش به عنوان رییس جمهور باشد)، اگر او در پی تغییر سیاست جمهوری اسلامی در قبال طرح صلح اسراییل و فلسطین باشد و خواهان پایان بخشیدن به حمایت جمهوری اسلامی از تروریسم بخصوص در عراق و فلسطین باشد، اگر او بخواهد با کنار آمدن با غرب بر سر برنامه هسته ای ایران، خطر حمله نطامی امریکا را از سر ایران دور نگهدارد و در پی آ ن باشد که سیاست های های خود را با قدرت عملی کند بطوری که مانند بسیاری از برنامه های خاتمی در حد حرفهای زیبا باقی نماند، در این صورت وی بخشی از خواست های اپوزیسیون دمکرات جمهوری اسلامی را نیز بیان کرده است. مگر بخش مهمی ار خواست های اپوزیسیون، چه آنها که طرفدار رفراندم برای تغییر قانون اساسی هستند، چه اتحاد جمهوری خواهان و چه حتی جمهوری خواهان لاییک و بطور کلی مردم ایران همین موارد نیست؟
مسلم است که هاشمی رفسنجانی در کارنامه سیاسی خود نشان داده است که دغدغه رعایت حقوق بشر، مردمسالاری و یا قوه قضاییه مستقل را ندارد. اما همانطور که گفته شد سخن بر سر بررسی کارنامه هاشمی رفسنجانی و میزان پایبندی او به مردمسالاری نیست. همچنین سخن بر سر کارهایی که او خواهان انجامش (مانند رفراندم ساختارشکن!) یا رعایتش نمی باشد نیست، سخن بر سر آن برنامه هایی است که او و یا اصولا هرکاندیدایی دیگر امکان عملی کردنش را دارد و اینکه این برنامه ها چقدر با برنامه های اپوزیسیون خواهان مردمسالاری و خواست های مردم و منافع ایران هماهنگی دارد.
تبدیل ناخواسته "افشاگری" به "تبلیغ" گویای بی برنامگی اپوزیسیونی است که از یک طرف نه خود برنامه ای عملی و انسجام درونی همراه با تماس لازم با مردم برای بازیگری موثر در یکی از مهمم ترین رویدادهای سیاسی کشور را داراست و نه می تواند با طرح آرمان های هرچند زیبای مردمسالاری چشم خود را بر اختلافات واقعی جناح های سیاسی کشور ببندد.