سه شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳ - Tuesday 3 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 13.03.2023, 21:15

زنان ایران تا به آخر خواهند رفت!


دریا کیانپور

برگردان به فارسی: فواد روستائی
(این گزارش در روز هشتم ماه مارس در تارنمای «رادیوی بین‌المللی‌ فرانسه» منتشر شده‌است)

زنان ایران، به‌رغم سرکوب‌ها، بر عزمِ جزمِ خویش در پیگیری مبارزه تأکید می‌کنند

از شش ماه پیش به این سو، زنان ایرانی مشعل‌دار یک جنبشِ اعتراضیِ بی‌سابقه‌ علیه رژیم جمهوری اسلامی ایران در داخل کشور خویش‌اند. رادیوی بین‌المللی فرانسه به‌مناسبتِ فرارسیدنِ روز هشتم ماه مارس، روز بین‌المللی حقوقِ زنان، با هفت تن از زنان ساکن در ایران گفتگو کرده است. زنانی که می‌خواهند مشعلِ انقلابِ «زن، زندگی، آزادی» را به‌رغم اقدامات سرکوبگرانه و تهدیدِات مستمر از سوی رژیم همچنان فروزان نگه‌دارند.

«از سرما به‌خود می‌لرزم امّا برای گرم کردن خود محال است از یک شال یا کلاه استفاده‌کنم!» هاله، ۵۸ سال دارد و تاکید می‌کند که «زمستان، زمستانی سخت است لیکن نمی‌خواهم که آنان (نیروهای امنیتی رژیم) تصوّر کنند تسلیم شده یا می‌ترسم.» هاله که به‌هنگام وقوعِ انقلاب ۱۵ سال بیش‌تر نداشته‌ از همان ابتدا نفرت و انزجار خود از رژیم اسلامی را پنهان نکرده و در نوجوانی با پیوستن به گروه‌های مختلف مخالف حکومت، شرکت در تجمِع‌ها، پخش اعلامیه و مبارزه برای نافرمانی مدنی فعّال و کنشگری سیاسی بوده‌است. هاله ساکن تهران است و تأکید می‌کند که هیچ‌گاه نه حجاب اجباری و نه «دیگر قوانین آزادی‌کُشِ جمهوری اسلامی» را تحمّل نکرده است.

هیچ یک از این زنان فروکاستن جنبش و قیام کنونی را به یک شورش و خیزش ساده علیه حجاب اجباری بر نمی‌تابد. مروارید، ٢٧ساله، که به خاطر نداشتن درآمد هم‌چنان با پدر و مادرخود زندگی می‌کند بر این نکته انگشت تأکید می‌گذارد که‌: «بدون تردید مطالبات ما به آزادی شیوه‌ی پوشش فروکاستنی نیست و از این محدوده به‌مراتب فراتر می‌رود.» 

هاله نیز به‌نوبه‌ی خود می‌گوید: «از آن‌جا که حجاب ابزار اصلی رژیم برای سرکوب زنان است به نماد یا سمبول اصلی مبارزه‌ی آنان بدل شده‌ و از همین روست که از همان آغاز جنبش زنان ایرانی تصمیم به برداشتن و سوزاندنِ آن گرفتند.»

آتنا دائمی، از فعّالانِ حقوق زنان و حمایت از حقوق کودکان، می‌گوید: «زنان ایرانی به حقوق خود آگاهند و می‌دانند چه حقوقی از آنان پایمال و نقض شده‌است و برای برخورداری مجدّد از این حقوق از دست رفته خود مبارزه می‌کنند.» آتنا دائمی ۳۵ ساله است و به دلیل فعالیت‌های خود برای احقاق حقوق زنان و کودکان تا کنون ۵ سال  از زندگی‌اش را در زندان سپری کرده‌است.

پوران ناظمی نیز به‌نوبه‌ی خویش اصرار دارد یادآور شود که «اهداف این جنبش از مقررات و قوانین پوشش فراتر رفته و تغییر کامل رژیم را مدِّ نظر دارد». او در ادامه‌ی سخنان خود می‌افزاید: «آزادی، برابری و عدالت برای همه، مطالبات جنبش را تشکیل می‌دهد» و معترضان متقاعد شده‌اند که تحقّقِ این خواست‌ها و مطالبات در چهارچوبِ نظام کنونی ممکن نیست.

این مدافع حقوق مدنی و انسانی یکی از امضاء کنندگان «بیانیه‌ی ۱۴ نفر» است. امضاء کنندگانِ این بیانیه در سال ١٣٩٨ خواستار عبور از جمهوری اسلامی و کناره‌گیری آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، شده‌بودند. وی در حال حاضر در انتظار صدور رأی دادگاه انقلاب در یک محاکمه‌ی جدیداست.

باوجود این، این تهدیدها و خطرها او را از سخن‌گفتن با رسانه‌ها، نشرِ متن و ویدئو در شبکه‌های اجتماعی برای تأیید و تأکید بر تعهّد و عزمِ جزمِ خویش به مبارزه باز نداشته آست. پوران ناظمی یادآور می‌شود که: «انزوای ایران در عرصه‌ی بین‌المللی» پیامد ناگزیرِ «سیاست و رفتار مسئولان و مقاماتِ بی‌کفایت»ی است که «از همان ابتدا با دروغ و دوروئی خود را به کشورتحمیل‌کرده‌اند.» به باور او «مردم ساده لوح نیستند» و امروز به خوبی می‌دانند که «وضعیّت درخورِ سرزنش کشور پیامد ساختار قدرتِ کنونی و نه بدان‌سان که مسئولان ادعامی‌کنند حاصلِ کار دشمنان‌است.»

این برداشت یا استنباطی است که نسل جوان نیز به آن رسیده‌است. هایده، که ٢٧ سال دارد، می‌گوید‌: « اینجا، سوای محدودیّت‌های مرتبط با حقوق زنان و نبود آزادی، همه چیز در شُرُفِ اضمحلال است.» به باور او: «اوضاع اقتصادی فاجعه‌بار است و در شهرهای بزرگ مثل دوران جنگ [هشت ساله‌ی ایران و عراق] توزیع برق و گاز مشمولِ جیره‌بندی است. کمبود دارو محسوس، شمارِ خودکشی‌ها بسیار بالا و در عینِ حال رو به افزایش و بالاخره افسردگی در حالِ گسترش است و همه  به این نتیجه رسیده‌اند که برای داشتن یک زندگی عادی باید به حیات رژیمِ جمهوری اسلامی پایان‌داد.»

او می‌گوید «مردم به‌درستی می‌دانند که کسانی که بر ما حکومت می‌کنند فاقد صلاحیّت و کفایت‌اند و سرسوزنی هم نگران وضعیّت کنونی کشور نیستند.» این دختر خانم ٢٧ساله در دنباله‌ی سخنان خود می‌پرسد: «چه چیزی را از دست خواهیم‌داد؟ هیچ. فایده زندگی چنان‌چه آزاد نباشیم و آینده‌ای نداشته‌باشیم چیست؟»

هایده در پایان تاکید می‌کند: «از این رو تا به آخر خواهیم رفت. یا می‌میریم یا موفق خواهیم‌شد. جمهوری اسلامی همیشه مترادف ترور و وحشت بوده‌است. امروز، زنان دست در دستِ هم مبارزه می‌کنند. ترس‌ها از بین رفته‌است و رژیم اسلامی نیز به‌زودی به همان سرنوشت دچار خواهد شد و از میان خواهد رفت.»

یک فضای انفجاری

به‌رغم کاسته‌شدن از شمار تظاهرات و تجمّعات خیابانی در عزمِ جزم و اراده‌ی این زنان تغییری به‌ وجود نیامده و از همیشه مصمّم‌ترند. «مروارید»، ٢٧ساله، در این باره می‌گوید: «مردم خشم خود را در شبکه‌های اجتماعی خالی ‌می‌کنند. تردیدی نیست که در حال حاضر برگزاری تظاهرات بزرگ دچار وقفه شده است امّا تمامی شواهد و نشانه‌ها حکایت از آن دارد که در نخستین فرصت مناسب این تظاهرات و تجمّعات از سرگرفته خواهندشد. در حال حاضر ما به شیوه‌ی دیگری مبارزه می‌کنیم. به‌ویژه نباید فرامش کرد که نوروز نزدیک است و مردم به‌رغم مشکلات مالی، سرگرم تدارک برگزاری جشن‌های سال نو و کسبه هم در تلاش کسب اندکی درآمد هستند.»

از نظر «هایده» نیز نبود تظاهراتِ خیابانی «به هیچ وجه» به معنای عقب‌نشستنِ جنبش نیست چرا که این خیزش، در انتظارِ ازسرگرفته‌شدن تظاهرات و اعتصاب‌ها، به شیوه‌های دیگری ادامه دارد. هایده در دنباله‌ی سخنان خود می‌گوید: «در ایران زندگی عادی به‌ظاهر ادامه دارد امّا همه بر این باورند که جنبشِ جاری به سرانجام خواهد‌رسید. اگر شمار تظاهرات کم‌تر است، نفرت مردم از ارزش‌های تحمیل شده توسّط رژیم روز به روز آشکارتر می‌شود. شمار زنانی که در تهران و بسیاری از شهرها بی‌حجاب به خیابان‌ها می‌روند روزافزون و چشم‌گیر است. این کار یک کار اعتراضی دائمی است و فراخوان‌هائی به برگزاری تظاهرات و اعتصاب نیز همچنان وجود دارد.»

اعتصاب‌های پراکنده در بخش‌های مختلف به ویژه در آموزش‌وپرورش و در پی مسمومیت‌های زنجیره‌ای در ده‌ها مدرسه‌ی دخترانه در سرتاسر کشور به‌چشم می‌خورد. امّآ گروهی بر این باورند که یک اعتصاب عمومی که تمامی فعالیّت‌ها را در کشور متوّقف کند برای تقویت جنبش پدیده‌ای ضروری‌ است. به گفته‌ی پوران ناظمی‌: «اگر یک اعتصاب عمومی در کار نیست ازاین روست که مردم گرسنه‌اند. در سال ۱۳۵۷ بازاریان و مخالفان رژیم به اعتصابیون کمک مالی می‌کردند. امروز، با توجّه به وضعیّت اقتصادی کشور کمک‌های مالی چشم‌گیر نیست.»

در مناطق دیگری چون سیستان وبلوچستان و کردستان اوضاع یا فضای حاکم بر آن‌ها نگران‌کننده‌تر است. در این مناطق در مقایسه با دیگر استان‌های کشور حضور نظامی رژیم سنگین‌تر است و مردم همواره با اوضاعی پر تنش‌تر رو به رو هستند. «روناک» [نامِ مستعار] از ساکنان شهر کرمانشاه به این نکته اشاره می‌کند که: «کاهش تظاهرات گسترده و پر جمعیّت در دیگر شهرها بر شیوه‌های اعتراض در کردستان تأثیرگذاشته‌است.» باوجود این، اوضاع کماکان در کرمانشاه و کردستان به‌طور اعّم ملتهب است.

به عقیده‌ی این شهروند کرمانشاهی: «وضعیت کنونی حالت آتش زیر خاکستر است که هر لحظه امکان دارد شعله‌ور شود.» شعله‌ی اعتراض در این منطقه هیچ‌گاه خاموش نبوده چرا که مطالبات کردها مطالباتی نیست که به امروز و دیروز محدود باشد. دهه‌هاست که مردم این منطقه خواهان به‌رسمیّت شناخته‌شدن زبان، مذهب، توزیع عادلانه‌ی ثروت‌های ملی و بهره‌مندی یکسان از حقوق مدنی است.

روناک می‌گوید: «من بر این باورم که مطالبات و دلمشغولی‌های ما در شعار معروفِ “زن، زندگی، آزادی” متبلور است. شعاری که در کردستان ریشه دارد، مرزها را درنوردیده و سرسخت‌ترین فمینیست‌های جهان را نیز به چالش کشیده‌است.»

در سوم ماه مارس سال جاری، عفو بین‌الملل از اذیّت و آزار و اعدام اقلیّت‌های قومی [در ایران] ابراز نگرانی کرد.

مبارزه‌ای دیرینه‌سال از مادر به دختر

زنان ایرانی از زمان طاهره (قرّةالعین)، شاعر و نخستین زن ایرانی که در میانه‌ی سده‌ی نوزدهم  کشف حجاب کرد و سرانجام اعدام شد تا به امروز که دختران جوان روسری از سر برمی‌دارند درگیر مبارزه با تاریک‌اندیشی مذهبی بوده‌اند.

آتنا دائمی با یادآوری این نکته که جمهوری اسلامی بلافاصله پس از استقرار خود قانون حمایت خانواده را لغو و حجاب را به زنان تحمیل‌کرد از «تشویق زنان به ازدواج حتّی در سنین پائین و تشویق به حاملگی و فرزندآوری با هدف خانه‌نشین‌کردن آنان» به عنوان دیگر اقدامات رژیم نام می‌برد. از نظر او «حجاب اجباری تنها یکی از ابزارهای قدرتِ حاکم برای تحقّقِ این هدف [خانه‌نشین‌کردن زنان] است.»

به هر ترتیب، ساکت کردن این دختران جوانِ سر به شورش برداشته، این زنان سرکوب شده و این مادران سوگوار دشوار است. با گذشت چهل‌وچهار سال، دیگر کسی به شمارش مادرانی که فرزندان خود را چه در زندان و چه در خیابان در جریان تظاهرات از دست داده‌اند نمی‌پردازد. از سپتامبر سال گذشته (٢٠٢٢) مادران «مهسا»، «نیکا»، «بهار»، «کیان» و بسا نام‌های دیگر نیز درگیر مبارزه‌ی فرزندان خود هستند.

پیش از اینان، زنان موسوم به «مادران خاوران» شاهد اعدام فرزندان‌شان در سال ١٣۶۷ خورشیدی و دفن آنان در گورهای دسته‌جمعی در گورستانی در جنوبِ شرقِ تهران شدند. جائی که بعدها «لعنت آباد» یا «کفرآباد»  یا گورستان خاوران نام‌گرفت. این سرنوشت هم‌چنین سرنوشت مادران «ندا» و هم‌رزمان او در در سال ١٣٨٨ و قربانیان سرکوب‌ها در ١٣٩٨ است.

ناهید شیرپیشه، مادر پویا بختیاری، نوجوان ١٧ساله‌ای که در تظاهرات و اعتراض‌های ١٣٩٨ براثر اصابت گلوله کشته‌شد، یکی از این مادران است. پویا در برابر چشمان مادرش کشته شد. خانواده‌ی او خواستار اجرای عدالت شدند. پاسخ رژیم به این دادخواهی دستگیری و به زندان انداختن مادر و پدر قربانی بود. صبا بختیاری، خواهر شوهر ناهید شیرپیشه بر شهامت او تاکید می‌کند و می‌گوید: «ناهید که حرفه‌اش آموزگاری است همزمان با سوگواری برای فرزند خود، به مبارزی سرسخت علیه رژیم تبدیل شده‌است. او به‌رغمِ تهدیدها عقب نشینی نکرده‌است. او در ماه ژوئیه‌ی ٢٠٢٢ در خانه‌اش دستگیر و در زندانی که با خانه‌ی او صدها کیلومتر فاصله داشت زندانی‌شد. مدت زمانی طولانی از هر گونه تماس و ملاقات محروم بود و در این اواخر، تنها به دخترش اجازه داده‌اند یک یا دو بار با او ملاقات کند.»

پوران ناظمی بر اهمیّت تجلیل و ستایش از مادرانی تأکید می‌کند که «در شرایطی غیر قابل تحمّل و ناپذیرفتنی در ۴۴ سال اخیر فرزندانی را تربیت کرده‌اند که از آگاهی و توانائیِ طغیان در برابر بی‌‌عدالتی و استبداد برخوردارند.»  همین مادران‌ هستند که امروز نیز در نبرد فرزندان‌شان شرکت‌کرده و با برکف دست ‌نهادن جان‌شان خواستار عدالت می‌شوند.

در روزها و هفته‌های اخیر در پی مسموم کردن دختران دانش‌آمور در مدارس کشور رنج و دلواپسی مادران با خشمی عظیم درآمیخته است. آتنا دائمی بر این نکته تأکید می‌کند که «از نظر بسیاری از مردم این مسموم‌کردن‌ها کار قدرت حاکم با هدف ارعاب و انتقام است چرا که دختران دانش‌آموز هم با پاره‌کردن عکس‌های خمینی و خامنه‌ای در صف اول مبارزه بودند.»

از نظر روناک «فقدانِ واکنش از سوی قدرت حاکم نشان می‌دهد که در این کار دست‌دارد. کاری که باید تروریسم تلقّی شود. چیزی که بیش از هرچیز مرا اندوهگین می‌کند این است که این بار کودکان نیز هدف رژیم قرارگرفته‌اند. کودکانی که از مبارزه‌ی ما به کلّی برکنارند. این جنایت نباید بی مجازات بماند.»

ایرانیان خارج از کشور و جامعه‌ی بین‌المللی

این زنان که بیش از هر زمانی مصمّم به ادامه‌ی مبارزه‌ هستند در عین حال  می‌دانند که یک مبارزه‌ی منزوی و بی‌متحد محدودیّت‌های خود را دارد. هاله اعتراف می‌کند که: «بسیج و پشتیبانی از جنبش در خارج از ایران مایه‌ی تشویق و دلگرمی» ایرانیان در داخل کشور‌ست. او می‌گوید:« در این‌جا وقتی ما برای تظاهرات از خانه خارج می‌شویم نمی‌دانیم که به خانه باز خواهیم گشت یا نه. مسئولان از هیچ انسانیّتی برخوردار نیستند و واقعاً دهشت آورند.» 

زنان ایرانی ضمن بالیدن به هموطنان خود در خارج از کشور از «بی‌تفاوتی» کشورهای دمکراتیک و جامعه‌ی بین‌المللی نگران‌اند. آنان قدردانِ تلاش‌های جوامع مدنی کشورها‌ی مختلف از جنبش هستند امّا از این که رهبران و مسئولان سیاسی این کشورها و به ویژه نهادهای بین‌المللی تنها ناظر رویدادها شده‌اند ابراز تأسف‌ می‌کنند. پوران ناظمی تأکید می‌کند که «جدا از نیاز به همبستگی‌ها در داخل کشور، ما نیازمند پشتیبانی دیگر کشورها و جامعه‌ی بین‌المللی نیز هستیم.»

این فعّال سیاسی هشدار می‌دهد که: «وضعیّت کنونی بسیار حسّاس و خطرناک و مستلزم تلاش بیشتر است. در یک برهه‌ی زمانی هستیم که باید به‌سرعت به‌پیش رفت. یک لحظه را هم نباید از دست داد. قدرت حاکم در حال حاضر تضعیف شده و در موقعیّتی دشوار قرار دارد و ما نباید موقعیّت را از دست بدهیم. باید ضربه‌ی مرگ‌بار را به رژیم واردکنیم.»



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024