iran-emrooz.net | Tue, 03.05.2005, 21:40
ترفندهای تبلیغاتی هاشمی رفسنجانی
دكترحسين باقرزاده
سهشنبه ١٣ اردیبهشت ١٣٨٤ – ٣ مه ٢٠٠٥
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
عوامل تبلیغاتی هاشمی رفسنجانی زمینه را برای حضور او در صحنه انتخابات ریاست جمهوری آماده كردهاند. از هفتهها و ماهها پیش، امكان شركت او را مطرح كردند، فوائد آن را برشمردند، در باب ضرورت آن سخن گفتند، خالی بودن صحنه از نامزد مناسب دیگر را یادآور شدند، و بر مشكلات بزرگ داخلی و خارجی ایران انگشت گذاشتند - مشكلاتی كه حل و فصل آنها تنها از دست توانای كسی مانند هاشمی رفسنجانی برمیآید. اكنون و در آستانه اعلام رسمی شركت او در انتخابات، برگ برنده نهایی خود را بر زمین میزنند: به گزارش الشرق الاوسط نزدیكان رفسنجانی مدعیاند كه نامبرده در صدد است تا از یك طرف با آمریكا رابطه برقرار كند و از سوی دیگر بر آن است تا با تغییراتی در قانون اساسی قدرت و اختیارات ولی فقیه را محدود كند. تبلیغاتچیان رفسنجانی میدانند كه این هر دو در بین مردم به ستوه آمده از حكومت ولی فقیه و خسته از شعار «مرگ بر آمریكا» جاذبه دارد و از این رو امیدوارند كه به این وسیله بتوانند گروه بیشتری از مردم را به پای صندوقهای رای بكشانند و پیروزی رفسنجانی را در انتخابات تضمین كنند.
البته باید پذیرفت كه اگر كسی در بین قدرتمندان جمهوری اسلامی توان اجرای هر یك از این دو پروژه را داشته باشد این كس جز هاشمی رفسنجانی نخواهد بود. او بیش از هر كس دیگری در طول حیات ٢٦ ساله جمهوری اسلامی در شكلگیری سیاست و تحولات آن دخیل بوده و بر آن تاثیر گذاشته است. اكنون نیز كه این جمهوری یكی از حساسترین لحظات حیات خود را میگذراند او بیش از هر كس دیگر توانایی آن را دارد كه سكان این كشتی شكسته را در دست بگیرد و تا آن جا كه عملی است برای جلوگیری از برخورد آن با تلاطمات سنگین داخلی و خارجی آن را به این سو و آن سو هدایت كند. مصطفی معین هم میتواند از رابطه با آمریكا و یا گسترش آزادی و حقوق بشر سخن بگوید، ولی كمتر كسی است كه بیندیشد او از حد یك تداركچی بالاتر خواهد رفت. هاشمی رفسنجانی، اما، میتواند ولی فقیه را نیز عنداللزوم بر سر جای خود بنشاند و ارابه خود را به پیش براند.
به هر حال این خصوصیات رفسنجانی و قحط الآدم میدان سیاست در جمهوری اسلامی اكنون مورد بهرهبرداری حامیان او قرار گرفته است تا هرچه بیشتر در تنور انتخابات بدمند و پیروزی او را تضمین كنند. آنان میدانند كه وعدههای احیای سیاست «توسعه اقتصادی» دوران حكومت پیشین رفسنجانی و یا ادامه «اصلاحات» دوران خاتمی برای تشویق مردم به شركت در انتخابات كافی نیست. نه اولی مشكلات فقر و گرانی و دیگر نابسامانیهای اقتصادی ایران را حل كرد و نه دومی به گسترش دموكراسی در نظام سیاسی ایران منجر شد. ایران سال ١٣٨٤ با درآمد هنگفت نفت به لحاظ شاخصهای سیاسی و اقتصادی هنوز در زمره كشورهای محروم و عقبمانده جهان بشمار میرود، و به لحاظ ساختار سیاسی هنوز دارای واپسگراترین شكل حقوقی در جهان امروز است. در این شرایط، و با تجربه پیشین مردم از رفسنجانی، تنها وعدههای جدیدی كه متناسب با خواستها و شعارهای روز باشد میتواند در تبلیغات انتخاباتی رفسنجانی به كار افتد: ارتباط با آمریكا و تغییر قانون اساسی.
در مورد اولی تردید زیاد نباید كرد. جمهوری اسلامی خطر حمله نظامی آمریكا را جدی میداند و برای پیشگیری از آن از هیچ تلاشی فروگذار نخواهد بود. از این رو، رفسنجانی «مصلحتگرا» به عنوان رییس جمهور احتمالا سعی خواهد كرد موانع ارتباط با آمریكا را از سر راه بردارد. نزدیكان او گفتهاند كه او از طرح ولیعهد عربستان سعودی در مورد صلح اسراییل و فلسطین حمایت خواهد كرد. همچنین میتوان اندیشید كه او اقتضای زمانه را درك كند و ماجراجوییهای تروریستی جمهوری اسلامی در خارج از كشور (به خصوص در عراق و فلسطین) را مهار كند. از اینها كه بگذریم، بزرگترین دردسر او در این زمینه البته فشار جامعه جهانی برای كنترل فعالیتهای اتمی ایران است. ولی اگر رفسنجانی احساس كند كه با كوتاه آمدن در این مورد میتواند خطر حمله خارجی به ایران را منتفی كند از آن هم دریغ نخواهد كرد. او همچنین به احتمال زیاد خواهد توانست كاسه زهر دیگری به رهبر جمهوری اسلامی، و این بار علی خامنهای، بخوراند. در این شرایط، احتمال كنار آمدن جامعه جهانی با جمهوری اسلامی رام شده نیز منتفی نخواهد بود.
ولی ادعاهای نزدیكان او در مورد تغییر قانون اساسی تا چه حد اصالت دارد؟ آنان البته سعی دارند از شعار همهگیر رفراندوم قانون اساسی بهره بگیرند و با ایجاد اغتشاش ذهنی بین مردم از آب گلآلود به نفع رفسنجانی ماهی بگیرند. ولی صرف نظر از این مسئله، میتوان حدس زد كه ادعای آنان كاملا بیپایه نیست. رفسنجانی حاضر نیست كه صرفا در حد یك تداركچی عمل كند و فرمانبر علی خامنهای باشد. او كه یك روز در بالابردن خامنهای نقش تعیینكنندهای داشته است اكنون میتواند نقشههای محدود كردن قدرت او (در ازای بالابردن قدرت خود) را در سر داشته باشد. و البته كه دامنه تغییراتی كه او در قانون اساسی ممكن است انجام دهد از این محدوده فراتر نخواهد رفت.
طرفداران رفسنجانی وقتی از رفراندوم برای تغییر قانون اساسی سخن میگویند هدفی جز بهرهگیری از شعاری كه از چند ماه پیش به عنوان فراخوان ملی رفراندوم برای تدوین یك قانون اساسی جدید بر مبنای اعلامیه جهانی حقوق بشر و ملحقات آن مطرح شده ندارند. آنان سعی خواهند كرد كه مرز بین «تغییر» و «تدوین» را مغشوش كنند و چنان وانمود كنند كه خواست رفراندوم در هر دو جا یكی است و به این ترتیب شعار رفراندوم قانون اساسی را به نفع خود مصادره كنند. البته برای كسانی كه كمترین آشنایی با ساختار حقوقی جمهوری اسلامی داشته باشند روشن است كه رفسنجانی نمیخواهد و نه میتواند رفراندوم ساختار شكن را در درون این نظام سازمان دهد. ولی برای توده وسیع مردم كه به این ظرافتها آشنا نیستند ترفندهای رفسنجانی و مبلغان سیاسی او ممكن است كارآ باشد و آنان را فریب دهد.
وعدههای دوگانه كمپ رفسنجانی (رابطه با آمریكا و رفراندوم قانون اساسی) چالشهای بزرگی در برابر اپوزیسیون قرار میدهد. اپوزیسیون باید به مردم نشان دهد كه وعده رفسنجانی برای رابطه با آمریكا یا تحققپذیر نیست و یا با هزینه زیادی به مردم ایران تحمیل خواهد شد. همچنین باید به مردم توضیح داد كه بر اساس اصل ١٧٧ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هیچ تغییر ساختاری از طریق رفراندوم یا جز آن در درون این نظام عملی نیست و وعدههای رفسنجانی اگر پوچ نباشد دست بالا به تغییرات صوری در نظام میانجامد و از ایجاد تغییرات اساسی عاجز است.
علاوه بر این، باید با طرح پروندههای جنایی متعددی كه رد پای هاشمی رفسنجانی در آن ها دیده شده است صلاحیت اخلاقی و سیاسی او را در ایران و جهان زیر سئوال برد. پرونده میكونوس همچنان مفتوح است و هاشمی رفسنجانی همراه با خامنهای و ولایتی و فلاحیان متهمان آمریت آن بشمار میروند. باید به رایدهندگان ایران یادآور شد كه رای به رفسنجانی نه تنها رایی به یك متهم جنایی سابقهدار محسوب میشود و بلكه او در مقام ریاست جمهور از ترس دستگیری نخواهد توانست به بسیاری از كشورهای جهان سفر كند. آیا برای ملتی از این خفتبار میشود كه رییس جمهور آن همانند جانیان بینالمللی از ظاهر شدن در كشورهای مختلف ترس داشته باشد؟ و آیا چنین رییس جمهوری میتواند رابطه سیاسی مستقلی با جهان خارج و از جمله با آمریكا (بدون پرداخت هزینهای سنگین) برقرار كند؟
نامزدی هاشمی رفسنجانی قرار است همین روزها اعلام شود. او آخرین امید جمهوری اسلامی برای حفظ آن از توفان سیاسی داخلی و حمله نظامی خارجی است. تبلیغات او و اطرافیانش بر این متمركز خواهد شد كه او حلال مشكلات است، موانع رابطه با آمریكا را از میان برخواهد داشت، و با تغییر قانون اساسی قدرت ولی فقیه را كاهش خواهد داد. اپوزیسیون برای خنثی كردن این تبلیغات با چالش بزرگی روبرو است. این چالش یك پیكار وسیع روشنگرانه را میطلبد - پیكاری كه علاوه بر افشای ماهیت هاشمی رفسنجانی و وعدههای ترفندآمیز او طرح و ترویج بدیل رفراندوم ساختارشكن را نیز باید درگیرد. اكنون اپوزیسیون تنها با انتخاباتی درگیر نیست كه باید آن را تحریم كند، و بلكه باید با ترفندهای تبلیغاتی نامزد اصلی آن نیز مقابله كند و آنها را از كار بیندازد.