iran-emrooz.net | Thu, 12.10.2006, 21:48
آیا میتوان به ایران اعتماد کرد؟
مایکل روبین
|
(محقق در موسسه امریکن انترپرایز)
این اولین مقاله از یک سری مقالات تحلیلی است که به چشم انداز مسائل کلیدی در خاورمیانه میپردازد.
اختلاف نظر در مورد برنامه اتمی ایران در کانون توجه کاخ سفید و جامعه بین المللی قرار گرفته است. در حالیکه پرزیدنت بوش در ابتدا به برلن، لندن و پاریس - که به اتحادیه سه اروپائی مشهور شدهاند - اجازه داد که پیشگام مذاکرات با تهران باشند ، اما در ٣١ ماه می٢٠٠٦ (برابر با) خانم کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه امریکا، پیشنهاد کرد که امریکا هم دخالت مستقیمتری در مذاکرات با ایران داشته باشد. پیشنهاد امریکا شامل بسته پیشنهادی اروپا و امتیازات و تشویقهای دیگری نیز برای ایران بود، اما به شرط آنکه اول، ایران با تعلیق غنی سازی موافقت کند. اکنون، در حالیکه اغلب سیاست گزاران همچنان بر ادامه مذاکرات دیپلماتیک پافشاری میکنند، کسی به این پرسش اساسی نپرداخته است که دیپلماسی دولت ایران چگونه و بر چه اساسی است. تصور و برداشت ایران از مذاکرات دیپلماتیک چیست؟
فعالیتهای دیپلماتیک برای حل نگرانیهای منتج از فعالیتهای هستهای ایران همچنان ادامه دارد بدون اینکه دورنمای مشخصی از راه حل وجود داشته باشد.
اغلب مقامات سیاسی خواستار پرهیز از مقابله نظامی هستند. پس از آنکه دولت ایران به خواسته جهانی برای تعلیق غنی سازی اورانیوم پاسخ منفی داد، چین و فرانسه، هر دو، از واشنگتن خواستند که تلاش کند تا مناقشه از این بالاتر نرود و از مهار دیپلماسی خارج نشود. [١] تحلیل گران جدی و اهل عمل در امریکا، همگی در مورد هزینههای گزاف اقدامات نظامی هم نظر هستند. از جمله، دولت ایران میتواند پشتیبانی خود از اقدامات تروریستی را افزایش دهد، سربازان امریکائی در عراق در قبال عوامل و کارگزاران تهران و نیروهای شبه نظامی وابسته به آن آسیب پذیر هستند، رژیم فرصت سازمان دهی دوباره خواهد یافت تا ایرانیان را به دفاع از کشور فراخواند، و در نهایت بمباران مراکز صنایع اتمی تنها تاریخ دسترسی به بمب را به عقب میاندازد نه اینکه آنرا برای همیشه نابود کند.
اما آیا دیپلماسی، به تنهائی، کفایت پایان دادن به برنامه سلاح اتمی در ایران را دارد؟ آنچه به مذاکرات دیپلماتیک قوت و اعتبار میبخشد اعتماد دوجانبه است که طرفین معامله با درستکاری به قول و وعدههای خود عمل کنند. پیشینه تهران در این مورد باعث جلب اعتماد نمیشود. چه در دوران تکوینی و شکل گیری اولیه ، چه در دوران شکوفائی و اوج رونق اصلاح طلبان و حتی همین امروز، سران و سیاستگزاران ایرانی نسبت به عرف دیپلماتیک بیاعتنائی خاصی ابراز کردهاند و بسیاری از موافقت نامههای خود را یکجانبه نقض کردهاند.
اشغال سفارت
بسیار باب روز شده است که امریکا را مقصر اصلی تیرگی روابطش با ایران قلمداد کنند. اما لازم به توضیح است که در همان ماههای اولیه انقلاب اسلامی واشینگتن آماده برقراری روابط دیپلماتیک با ایران بود. در اول ماه نوامبر ١٩٧٩ ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه ایران، با زبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی پرزیدنت جیمی کارتر در الجزیره ملاقات کردند و در باره برقراری دوباره روابط دیپلماتیک مذاکره کردند. سه روز بعد، در واکنش به این خبر، دانشجویان پیرو خط امام (آیت الله روح الله خمینی) به سفارت امریکا در تهران حمله کردند و پنجاه و دو دیپلمات را به گروگان گرفتند. روز بعد از اشغال سفارت و گروگان گیری، آیت الله خمینی با صدای بلند این اقدام را تائید کرد. حتی شخصی مانند وارن کریستوفر، معاون وزیر امور خارجه در آنزمان که هواخواه صلح و تشنج زدائی بود، گروگان گیری را "تجاوز وقیحانه" به عرف بین المللی و نقض آشکار عهد نامههای ارتباطات دیپلماتیک و کنسولی ١٩٦١ و ١٩٦٣ وین دانست. [٢]
مقامات امریکائی تلاش کردند تا تصمیم گیری در دست افراد منطقیتر و خونسردتر باشد تا آنها بر مشکلات فائق شوند. در ششم ماه نوامبر ١٩٧٩، مقامات شورای امنیت ملی خبری را برای واشینگتن پست فاش کردند. در این خبر آمده بود که سیاست امریکا در قبال ایران، به خاطر گروگان گیری تغییری نخواهد کرد؛ نه اقدام نظامی، و نه حتی جابحائی نیروهای نظامی ابدا در مد نظر نمیباشند. [٣] اما جالب اینجاست که هر گونه تلاش برای حل دیپلماتیک مشکل، اثری معکوس داشت. هم پسر خمینی، و هم جانشین آینده خمینی و رهبر کنونی نظام ، علی خامنهای پس از اشغال سفارت به بازدید آنجا رفتند تا بیحرمتی رسمی به عرف بین المللی را مورد تائید و تاکید قرار دهند. [٤]
اما آیا میتوان تصمیمات ضعیف یک ربع قرن پیش را به شرایط امروز اطلاق کرده و آنرا معیاری برای دیپلماسی با ایران تلقی کنیم؟ نه به خودی خود. اگرچه سران تهران دائما برای تجاوزات امریکا، چه واقعی و چه تخیلی، درخواست معذرت خواهی از سوی آمریکا دارند، [٥] همچنان به درستی گروگان گیری پافشاری میکنند و به این طریق، رویکرد رایج در تهران و بیاعتنائی به عرف بین الملل را یکبار دیگر مورد تاکید قرار میدهند.
عکسهائی که همین امسال از درون سفارت سابق امریکا در تهران گرفته شده مجسمههای دست و پا بسته گروگانهای امریکائی در اونیفورم نظامی را نشان میدهد. در کنار این عکسها شعار بزرگی از خامنهای وجود دارد که از آن اقدام به عنوان "خنثی کردن نقشههای استکبار" یاد میکند. از درختهای حیاط سفارت شعارهای نابودی آمریکا آویزان شده است.
پیمان شکنیها
پس از فیصله یافتن قضیه گروگان گیری، دولت ریگان سیاست خود را بر اساس مصلحت روز و عملگرائی بنیان گذاشت. آنچه از جریان موسوم به ایران- کانترا امروز در خاطرهها باقی مانده تنها مسئله غیرقانونی بودن کمکهای مالی از سوی دولت ریگان، برای نیروهای مقاومت نیکاراگوئه میباشد که پنهان از چشم کنگره امریکا انجام شد. اما از دیدگاه عرف دیپلماتیک، دوروئی سیاست گزاران ایرانی – که بسیاری از آنان هنوز قدرت قابل ملاحظهای در تهران دارند – نیز اهمییت بسیار دارد. در سال ١٩٨٦، و یک هفته پس از سفر محرمانه رابرت مک فارلند، مشاور امنیت ملی، به تهران جزئیات این سفر توسط مهدیهاشمی، داماد منتظری که در آنزمان جانشین خمینی بود در اعلامیههائی در دانشگاه تهران پخش شد. شش ماه پس از آن، یا منتظری یا یکی از مشاورانش خبر ملاقاتهای مک فارلند در ایران را در مجله خبری الشریعه ، که در لبنان چاپ میشد و طرفدار سوریه بود، فاش کردند. در نهایت مشخص نشد این خبر را چه کسی برای مجله الشریعه فاش کرده بود چون اعترافات این پرونده بسیار ضد و نقیض بود. [٦] در چهارم نوامبر ١٩٨٦، که مصادف بود با هفتمین سالگرد اشغال سفارت، رئیس جمهور سابق و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، علی اکبرهاشمی رفسنجانی، تحقق چنین ملاقاتی را به رسانههای بین المللی اطلاع داد. [٧] صرف نظر از اینکه مذاکرات اسلحه برای آزادی گروگانها خردمندانه بود یا نه، اما در مجموع کل داستان نمایانگر یک کوشش جدی، حساس، و پوشیدهای بود برای نزدیکی به دولت ایران. مسئولان امور در امریکا به ایرانیان اعتماد کرده بودند که سکوت خود را حفظ کنند. اما به هر دلیلی، مسئولان ایرانی و در نهایت رفسنجانی پیمان خود را شکستند.
قانون رشدی
پیشامد دیگری نشان میدهد که دولت ایران تا چه حد به وعدههای خود پایبند است. در ١٤ فوریه ١٩٨٩ خمینی، رهبر جمهوری اسلامی فتوائی برای قتل سلمان رشدی صادر کرد. چهار ماه قبل از مرگ خمینی، رئیس جمهور وقت، خامنهای از سلمان رشدی خواست تا با پوزش خواهی از مرگ خود جلوگیری کند. رشدی پوزش خواست اما دولت ایران جایزهای که برای مرگ او تعیین شده بود را در جای خود نگاه داشت. [٨] در حقیقت، فقهای تند رو پوزش رشدی را به عنوان مدرک جرم تلقی کردند.
دروغهای آشکار و صاف و پوست کنده ایرانیها نباید ما را تعجب زده کند. آنچه واقعا باید مایه تعجب باشد این است که دولتهای غربی مرتبا در همان دام میافتند و اینچنین فریب میخورند.
در ٢٤ سپتامبر ١٩٩٨، دولت ایران بنا به خواسته وزارت خارجه بریتانیا وعده داد که به رشدی صدمه نخواهد زد. این شرط اصلی دولت بریتانیا برای برقراری مجدد روابط دیپلماتیک بود. [٩] اما در ١٤ فوریه ١٩٩٩، افسران امنیتی ایران با صراحت تاکید کردند که مجازات مرگ رشدی را سرانجام به مرحله عمل خواهند رساند. [١٠] در ١٩ ماه می١٩٩٩، یکروز پس از اینکه تهران و لندن با مبادله سفیر موافقت کردند، رادیو صدای جمهوری اسلامی ایران سلمان رشدی را یک مرتد از دین برگشته خطاب کرد و به این طریق حکم مرگ وی را بر اساس قوانین اسلامی توجیه کرد. این داستان در ایران فراموش نشده است. در ١٢ فوریه ٢٠٠٥، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بیانیهای بدین مضمون صادر کرد، " سرانجام آنروز فرا خواهد رسید که رشدی مرتد به سزای اعمال خود، توهین به قرآن و پیغمبر، خواهد رسید." [١١]
حرفه فریب
وعدههای دیپلماتیک ایران بخصوص که وقتی پای منافع مادی و ثروتمند شدن در میان باشد، بیشتر غیر قابل اعتماد هستند. در ٨ نوامبر ١٩٩٦، معاون نخست وزیر، محمود واعظی قول داد تا در پیدا کردن ران آراد، افسر نیروی هوائی اسرائیل که ده سال پیش توسط نیروهای شبه نظامی وابسته به ایران به اسارت گرفته شده بود، کمک کند. یکی از اعضای هیات نمایندگی ایران گفت که این یک اقدام انسانی است و نه سیاسی. [١٢] اما پس از آنکه دولتهای ایران و فرانسه قراردادهای خرید ١٠ جمبوجت ایرباس و ٥٠٠ میلیون دلار در ماهوارههای مخابراتی را منقعد کردند و شرکت توتال هم قرار توسعه منابع نفت ایران را گذاشت، وزارت خارجه ایران موضع خود را در مورد ران آراد معکوس کرد. [١٣] از آنجا که بیانات واعظی برای هموار کردن معاملات اقتصادی بیان شده بود، این واقعه نشان میدهد که هر چه بیشتر به رژیم ایران توجه شود و منافع اقتصادی آنان حفظ شود، همکاری دیپلماتیک آنان کمتر میشود.
دولت ایران همچنان نشان داده است که قراردادها و الزامات و تعهدات قانونی خود را تابعی از ایدئولوژی رسمی خود کرده است. در ٨ ماه می٢٠٠٤، تانکهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به فرودگاه نوساز امام خمینی وارد شدند تا کنسرسیوم اطریشی و ترکیهای (تاو) را از فرودگاه اخراج کنند. [١٤] بر طبق قرارداد قبلی، اداره تاسیسات فرودگاه به این کنسرسیوم واگذار شده بود اما انگار تعهدات بازرگانی و دیپلماتیک دولت هیچ اهمییتی نداشت. فرودگاه برای مدت طولانی سال بعد همچنان بسته باقی ماند. در نهایت در ٣ ماه مارس ٢٠٠٥، وزیر ترابری ایران، محمد رحمتی بیان کرد : " سرنوشت فرودگاه امام خمبنی از سرنوشت شرکت تاو جدا شده است." [١٥] سپاه پاسداران برنده شد. اواخر همان سال، وزارت اطلاعات و نمایندگان تند رو مجلس قرارداد امضا شده دیگری را به مبلغ ٣ بیلیون دلار با شرکت تلفن همراه ترک سل بهم زدند. علت فسخ این قرارداد آن بود که شرکت ترک سل به اندازه کافی ضد اسرائیلی نیست. [١٦] مهمترین نکته اینجاست که پرونده تمامی سلاحهای پیشرفته و برنامههای اتمی و نظامی در دست نیروهای امنیتی-نظامی است و نه دیپلماتها. حتی اگر دیپلماتهای ایرانی صداقت هم داشته باشند، اطلاعات کافی در این موارد ندارند چه رسد به قدرت مذاکره از جانب مقامات ارشد تر.
افغانستان و عراق: ناهمخوانی حرف و عمل
همه دیپلماتها سعی بر آن دارند تا آنجا که ممکن است بهترین تصویر را از اعمال و سیاستهای کشور خود ارائه دهند و احتمالا در بعضی موارد حقیقت را تا حدی میپیچانند تا مخاطب به کنه منظور آنها پی نبرد. دیپلماتهای ایرانی اما، غالبا یک پله هم فراتر رفته و آشکارا دروغ جعل میکنند. علیرغم وعدههای فراوان عدم دخالت در امور داخلی و حتی وعدههای همکاری، مقامات تهران تمامی سعی خود را کردهاند تا ثبات را در عراق و افغانستان بهم بریزند.
افغانستان گاهی به عنوان یک مدل همکاری موفقیت آمیز بین ایران و امریکا مطرح میشود. اگرچه دبیرکل سازمان ملل متحد، آقای کوفی عنان از "پشتیبانی بزرگ" ایران تمجید کرده است و همچنین یکی از کارمندان شورای امنیت ملی (امریکا) همکاری ایران با واشینگتن را مورد ستایش قرار داده است، اما حقیقت مطلب چیز دیگری است و کمترامید بخش. تمامی سعی و کوشش علی اکبر ناطق نوری، سخنگوی سابق مجلس و یکی از روحانیون طراز اول حکومتی، و حسین ابراهیمی، نماینده مخصوص خامنهای در امور افغانستان، وادار کردن روحانیون افغانی به مخالفت خوانی با اهداف امریکا بود. [١٩]
در هشتم مارس ٢٠٠٢ فرماندهان افغانی دوازده مامور جمهوری اسلامی را که در حال سازماندهی مسلحانه افغانیها بودند ره گیری کردند. [٢٠] تضمین عدم دخالت ایرانیها دروغ محض از آب در آمد.
با وجود این، مقامات امریکائی و بریتانیائی سعی کردند تا از ایران تضمین عدم دخالت در عراق را بگیرند. جک استرا، وزیر امور خارجه بریتانیا از وزیرخارجه سابق ایران، کمال خرازی قول گرفت که ایران هیچگونه دخالتی در عراق نخواهد داشت. محمد جواد ظریف، سفیر ایران در سازمان ملل متحد، همین قول را عینا برای ذلمای خلیلزاد، که در آنزمان نماینده پرزیدنت بوش برای آزادی عراق بود، تکرار کرد. اما هدف دیپلماسی ایران انحراف توجه برای اغفال بود. بلافاصله پس از سقوط صدام، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، و با موافقت رهبر، ٢٠٠٠ سرباز و میلیشا و افراد سپاه قدس با تجهیزات کامل رادیو و بیسیم، پول نقد، جزوههای رزمی و سایر تجهیزات را به عراق نفوذ دادند. [٢١]
کاملا بیاهمیت است که عنوان شود خرازی و ظریف از این دو روئی اطلاع داشتند یا نه. از دو حال خارج نیست. یا آنها صاف و پوست کنده دروغ گفتند یا اینکه آنها در تصمیم گیریها هیچ نقشی نداشته و بنابراین ، اعتبار لازم را برای مذاکره ندارند. اگر آنها در مذاکرات خود صادق و صمیمی نبودند، حداقل برای همه آشکار شد که موافقتنامه دیپلماتیک با ایران چقدر نابخردانه و نابجاست. مدت زیادی طول نکشید تا کاخ سفید نگرانیهای خود را از رخنههای انجام شده در عراق اعلام کرد. [٢٢] تا اکتبر ٢٠٠٣، نیروهای اعتلافی بیش از یکصد ایرانی را در عراق دستگیر کرده بودند. [٢٣]
یک بار دیگر، وزیر امور خارجه ایران قول داد که از این پس رفتار خود را بهتر خواهند کرد. در ١٨ نوامبر ٢٠٠٣، خبرگزاری رسمی ایران گزارش داد که خرازی به جلال طالبانی، رهبر اتحاد میهنی کردستان و رئیس دورهای شورای حکومتی وعده داده است که ایران از این پس در امور داخلی عراق دخالت نخواهد کرد. اما این بار، خرازی از اقدامات ایران در عراق آگاهی کامل داشت و آشکارا دروغ میگفت. علی نوری زاده، خبرنگار ایرانی در لندن که اغلب به عنوان تحلیلگر سیاسی نزدیک به کمپ محمد خاتمی و اصلاح طلبان شناخته شده است، متقاعبا از حضور فزاینده نیروهای امنیتی نیروی قدس در سرتاسر عراق گزارش داد. [٢٤] هفته بعد، نوری زاده از همکاری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و میلیشاهای مقتدا صدر گزارش داد. [٢٥] با وجود این، بالاترین مقام دیپلماتیک ایران در بغداد -- که خود عضو سپاه قدس بود -- اصرار داشت که ایران "شرایطی که ثبات عراق را تهدید کند نخواهد پذیرفت. " [٢٦] چهار ماه بعد، نیروهای عراقی سی نفر از ایرانیانی را که در صفوف مقتدا صدر میجنگیدند دستگیر کردند [٢٧] و آیت الله احمد جنتی دبیر قدرتمند شورای نگهبان، از مقاومت صدر ستایش کرد. او به عنوان پیشنماز در نماز جمعه تهران چنین عنوان کرد: " من واقعا باید از آنانی که در مقابل گرگهای خونخوار مقاومت کردند ستایش کنم،" [٢٨] مقامات امریکائی اذعان دارند که چنین دوروئیهائی همچنان در عراق ادامه دارند. [٢٩]
ایران اتمی
اگر آینده امنیت امریکا تا این حد در مخاطره نبود، دروغهای سابقه دار و فریبکاریهای ایران هرگز به این حد اهمییت پیدا نمیکردند. اتمی شدن ایران باعث دگرگونیهای بنیادی در تعادل استراتژیکی منطقه خواهد شد. مقامات ایرانی اغلب تکرار میکنند که برنامه هستهای ایران صلح آمیز هستند. در ٢٧ آگوست ٢٠٠٦ ، کاظم جلالی، منشی جلسات کمیته روابط خارجی و امنیت داخلی در مجلس ایران گفت: "هیچکس در ایران از تولید بمب اتمی و استفاده غیر صلح آمیز از انرژی اتمی دفاع نمیکند." [٣٠] این گفته زیاد با حقیقت مطابقت نمیکند. گفتههای سایر سران و آرمان پردازان رژیم دلایل بسیاری برای ابراز نگرانی ایجاد میکنند.
در چهاردهم دسامبر ٢٠٠١ ، رفسنجانی که محتملا دومین مرد قدرتمند ایران است، اعلام کرد که "یک بمب اتمی کافی است که تمامی اسرائیل را کاملا منهدم کند. اما همان بمب در دنیای اسلام فقط موجب خرابی خواهد شد." وی اضافه کرد که، "این سناریو زیاد غیر قابل تصور نیست." [٣١]
در نقل قولی از سخنرانی آیت الله محمد باقر خرازی، دبیر کل حزب الله، در ١٤ فوریه ٢٠٠٥، که در سایت ایران امروز درج شده بود وی گفته است "ما توانائی ساختن بمب اتم را داریم و همین کار را هم خواهیم کرد. ما نباید از کسی بترسیم. امریکا بیش از یک سگ پر سر و صدا نیست."
در ٢٩ ماه می٢٠٠٥ ، حجت الاسلام غلامرضا حسنی نماینده مخصوص رهبر در استان آذربایجان غربی اعلام کرد که یکی از مهمترین هدفهای ایران دستیابی به سلاح اتمی است. "بمب اتمی . . . هم باید ساخته شود." وی ادامه داد " قرآن به مسلمانان حکم کرده است تا هر چه بیشتر قوی شوند و تمامی نیروها را در دسترس داشته باشند تا قوی شوند." عدم محبوبیت حسنی در نزد ایرانیان ارتباطی به اصل موضوع ندارد. به عنوان یکی از محرمین و رازداران خامنهای گفتار حسنی دریچهای به افکار رهبر است. در فوریه ٢٠٠٦ ، در سایت اینترنتی روز، که به کمپ اصلاح طلبان نزدیک است نقل قولی از محسن غرویان بود که حاکی از این بود که دستیابی ایران به بمب اتمی یک اقدام "طبیعی" است. [٣٤] محسن غرویان، که خود نیز یک روحانی است از نزدیکان اصلی آیت الله محمد تقی مصباح یزدی، و یکی از سرشناسترین نظریه پردازان رژیم است.
عدم اعتماد به سران تهران فقط ناشی از سخنان آنها نیست، بلکه بیشتر بر اساس اعمال آنها است. در دسامبر سال ٢٠٠٢، عکسهای ماهواره گزارشات قبلی مبنی بر ساختن تاسیسات غنی سازی اورانیوم در نطنز، حدود یک صد و سی مایل در جنوب تهران، و تاسیسات آب سنگین در خنداب، واقع در سی و دو مایلی شمال غربی اراک ، را تائید کردند. احداث چنین ساختمانهائی قبلا به سازمان جهانی انرژی اتمی گزارش نشده بود. [٣٥]
در فوریه ٢٠٠٣ ، آژانس بین المللی انرژی اتمی ، تیمی از بازرسان ویژه خود را برای تائید ادعاهای تهران که "تمامی فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی شفاف، آشکار و صلح آمیز هستند" روانه ایران کرد. [٣٦] گزارش متعاقب این هیات عمق ترفندهای ایران را نشان داد. ایران، ساختن ١٦٤ سانترفیوژ را به اتمام رسانده بود، در حال ساختن ١٠٠٠ دستگاه جدید بود و طرح ساختمانی را در دست داشت که گنجایش حداقل ٥٠٠٠٠ دستگاه دیگر هم داشته باشد. بازرسان اعلام کردند که تهران واردات یک تن اورانیوم از چین را پنهان کرده و در ضمن مقداری از اورانیوم غنی شده نیز گم شده و قابل پی گیری نیست. [٣٧]
ادعاهای اولیه دولت ایران مبنی بر اینکه تمامی برنامههای هستهای ایران بومی بوده و فقط برای مقاصد صلح آمیز میباشند دروغ از آب درآمد. همانطور که آژانس بین المللی انرژی اتمی گزارش داده بود، "هنوز دلیل وجود فلز اورانیوم برای چرخه سوخت هستهای در تاسیاست ایران روشن نشده است. زیرا رآکتورهای آب سبک و رآکتورهای آب سنگین، هیچکدام، احتیاجی به فلز اورانیوم برای سوخت ندارند." [٣٨]
پس از اینکه دروغ مقامات ایرانی آشکار شد، آنها داستان خود را بکلی عوض کردند. آنها از اصرار بر بومی بودن برنامههای اتمی خود دست برداشتند و ادعا کردند که اورانیومهای بسیار غنی شده به همراه دستگاههای وارداتی، احتمالا از پاکستان، به ایران رسیدهاند. [٣٩]
پاتریک کلاسون، یکی از دو نویسنده کتاب "مهار کردن جاه طلبیهای اتمی ایران" میگوید، "اگر این داستان حقیقت داشته باشد، ایران تا کنون به مقدار قابل ملاحظهای از کمکهای خارجی بهره گرفته است و توانائی بسیاری هم در پنهان کاری از خود نشان داده است." [٤٠]
دانشمندان ایرانی بعدها اعتراف کردند که آزمایشات شیمیائی جدا سازی پلوتونیوم را با موفقیت انجام دادهاند. پلوتونیوم ٢١٠ برای انفجار بمب اتمی از طریق واکنشهای زنجیرهای قابل استفاده میباشد. [٤١] اگرچه در آنزمان مقامات ایرانی به بازرسان آژانس اتمی قول دادند که بزودی غنی سازی را متوقف خواهند کرد، اما هرگز به وعده خود وفا نکردند. [٤٢] تهران، یکبار دیگر دروغ گفت تا به امتیازهای کوتاه مدت دیپلماتیک دست یابد. در ١٠ آگوست ٢٠٠٤ ، خرازی گفت که ایران غنی سازی را از سر نخواهند گرفت مگر اینکه تغییرات قابل ملاحظهای در امنیت و منافع ملی ایران به وجود بیاید. [٤٣] وقفه کوتاه در غنی سازی هفت هفته بیشتر طول نکشید و ایران غنی سازی را از سر گرفت بدون اینکه تغییرات قابل ملاحظهای در شرایط امنیت و منافع ملی ایران به وجود بیاید. در حقیقت در آنزمان، موضع ژئوپولوتیکی ایران محکمتر شده بود، زیرا از یک طرف نیروهای امریکائی در عراق درگیر شورشهای خونین شدند و از طرف دیگر قیمت نفت به بالاترین میزان خود رسید. نیت قلبی خرازی، و اینکه وی قصد نداشت دروغ بگوید، باید که از دید ناظران غربی بیاهمییت باشد. در آوریل ٢٠٠٤ ، آژانس بین المللی انرژی اتمی رسوبات اورانیوم غنی شده در حد بمب اتمی را در تاسیسات دیگر پیدا کرد. [٤٤] باز دروغ ایران فاش شد. در ٢٤ سپتامبر ٢٠٠٤ ، شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی در وین ، اطریش، ملاقات کردند. پس از بازگو کردن فهرست طولانی دروغهای تهران، تصمیم شورای حکام بر این شد که ، "زیر پا گذاشتن مفاد عهد نامه ان تی پی (منع گسترش سلاحهای هسته ای) ، بیتوجهی به الزامات قانونی خود در قبال عهد نامه، . . . به عنوان قانون شکنی از سوی ایران تلقی میشود." [٤٥]
اگر نه دروغهای آشکار، تهران دائما روح معاهده ان تی پی را نقض میکند. از یک طرف متمم معاهده را امضا میکند ولی از طرف دیگر آنرا تصویب نمیکند. با این ترفندها، هم ایران از امتیازات امضا کردن معاهده ان تی پی ، مانند دسترسی به تکنولوژی پیشرفته ، برخوردار میشود و هم از بازرسیهای دقیق که لازمه مراعات مفاد متمم عهدنامه هستند، سر پیچی میکند. [٤٦] مقامات ایرانی همچنین قول داده بودند که تا تصویب متمم عهدنامه در مجلس، مفاد آنرا کاملا مراعات کنند. اما باز هم این قول خود را شکستند. [٤٧] بر اساس گزارشات آسوشیتد پرس، در اوائل سال جاری، دولت ایران به بازرسان آژانس بین المللی اجازه نداد تا از تاسیسات نطنز بازدید کنند. این یک تخلف آشکار مفاد انپیتی بود.
نتیجه گیری
در ٢٦ ماه آگوست ١٩٨٧ ، در ملاقات با مردم در سالن شهرداری ، پرزیدنت رونالد ریگان از سیاستهای اتمی خود در قبال اتحاد جماهیر شوروی دفاع کرد. وی اعلام داشت؛ "ما هم اکنون در شرف امضای یک قرارداد تاریخی هستیم تا یک رده کامل از سلاحهای هستهای را از بین ببریم. اگر این قرارداد امضا شود، از این پس، اتکای ما فقط بر اساس اعتماد متقابل نخواهد بود. اتکای ما بر اساس بازرسیهای دائمی و مدارکی خواهد بود که ما با چشم خودمان دیده باشیم. به قول روسها، دووریای پرووریای – اول صحت هر موضوع را تحقیق کن، سپس اعتماد کن. ما همین کار را خواهیم کرد." [٤٩]
دیپلماسی ریگان بسیار موفقیت آمیز بود. اتحاد جماهیر شوروی در آنزمان دشمن بسیار نیرومندی بود. بجای آنکه ریگان برای تضمین مصلحت خود وارد مذاکرات دیپلماتیک شود، به ساختن و پرداختن مکانیزمهائی پرداخت که از تضمین وعدههای روسها اطمینان کامل داشته باشد.
اما در مورد برنامههای اتمی ایران، وضع کاملا برعکس است. تهران همواره وعده داده بدون اینکه هرگز این وعدهها تحقیق یا تائید شوند.
اگرچه، دیپلماسی الزاما و ضرورتا ایجاب میکند که با دشمنان خود وارد مذاکره شویم، اما بسیار خطرناک حواهد بود اگر چنین تصور کنیم که واشینگتن و تهران قوانین بازی یکسانی دارند و به عرف و قوانین بینالملل به یک اندازه پایبند هستند. از همان ابتدای به قدرت رسیدن، حکومت اسلامی عرف و سنت دیپلماتیک و قوانین بین المللی را زیر پا گذاشته است. از آنجا که هدف خمینی از ابتدا، برقراری یک تئوکراسی بر اساس اصول مذهب شیعه بود ، نوشتههای او به روشنی بازگو کننده سیاستهای ایران هستند. خمینی در چندین رساله به توضیح مفهوم تقیه یا فریبکاری در اسلام پرداخته است. در چندین سخنرانی ضد غربی در نجف در سال ١٩٧٠ خمینی از لزوم دروغ پردازی مجاز در دین صحبت کرد. [٥٠] بسیاری از تحلیلگران از وجود اصل تقیه بیخبر هستند و اگرچه بسیاری از آنان از بحث در باره آن و وسعت استفاده سیاسی از آن طفره میروند تا مبادا دولت ایران بدنام شود، اما این مفهوم در دیپلماسی ایران رایج است و نفوذ دارد. اگر رهبران رژیم اسلامی احساس خطر کنند، [٥١] نه تنها خود را ملزم به دروغگوئی میدانند بلکه آنرا به راحتی توجیه دینی هم میکنند. هم از لحاظ مذهبی و هم از منظر سیاسی، برای آنان هدف وسیله را توجیه میکند. بنابراین، خمینی هیچ اشکالی در اظهاریه سراپا دروغ خود به روزنامه گاردین، درست قبل از به وجود آمدن جمهوری اسلامی، نمیدید. در آن مصاحبه وی اظهار داشت که "من هیچ قدرت دولتی برای خودم نمیخواهم ، و هیچ علاقهای به کسب قدرت شخصی ندارم" . [٥٢] شاید هنوز تهران از دیپلماسی استفاده میکند تا امتیاز کسب کند و پاداش بگیرد. شاید تهران از غرب درخواست پوزش کند تا خود را به عنوان قربانی جلوه دهد و درخواست امتیازات باز هم بیشتری کند، اما جوهر دیپلماسی ایران عدم صداقت است. رهبران ایران هر چه لازم باشد میگویند و هرچه لازم باشد انجام میدهند تا زمان بخرند و به توانائی اتمی دست یابند.
***
آقای مایکل روبین محقق مقیم در موسسه امریکن اینترپرایز است.
آقای جفری آذروا، پژوهشگر موسسه امریکن اینترپرایز و خانم نیکول پاسان ، دستیار ویراستار، در ویرایش مقالات " چشم انداز خاورمیانه" به آقای روبین یاری میرسانند.
------------------------------------
نتها و پانویسها
١. استیون لی مایرز، "روسیه اظهار داشت که تحریم علیه ایران زودرس است،" روزنامه نیویورک تایمز، ٢٥ آگوست، ٢٠٠٦ و ؛ مگی فارلی، "امریکا ممکن است ایران را مهار کند،" روزنامه لس آنجلس تایمز، ٢٦ آگوست، ٢٠٠٦.
٢. وارن کریستوفر، ویراستار، گروگانهای امریکائی در ایران (نیو هیون، انتشارات دانشگاه ییل، ١٩٨٥) ، ١١.
٣. جان ام گوشکو و جی پی اسمیت، "دولت بازرگان استعفا داد؛ کارتر و مشاوران امنیتی دوبار ملاقات کردند،" واشینگتن پست، ٧ نوامبر، ١٩٧٩. گری سیک، کارمند سابق شورای امنیت ملی جزئیات این ملاقات را در مقالهای به عنوان "گزینهها و محدودیتهای اقدامات نظامی،" که در کتابی به ویراستاری وارن کریستوفر ، گروگانهای امریکائی در ایران، ٤٧-١٤٤ چاپ شد.
٤. معصومه ابتکار، تصاحب در تهران: داستان درونی تسخیر سفارت امریکا در سال ١٩٧٩ (وانکوور: انتشارات تالن، ٢٠٠٠)، ٨٦.
٥. در یک مقطع، مقامات ایرانی از پرزیدنت کارتر خواستند که برای آزادی گروگانها از ایران پوزش بخواهد. (اسکات آرمسترانگ ، " بسیار محرمانه،روزنامههای ایرانی از نقش امریکا در ایران سخن میگویند،" واشینگتن پست، ١٩ سپتامبر، ١٩٨٠). در سال ١٩٩٩ ، دولت ایران درخواست کرد که پرزیدنت بیل کلینتون برای سقوط هواپیمای ایرانی توسط ناو هواپیما بر وینسنز در سال ١٩٨٨ پوزش خواهی کند. پرزیدنت رونالد ریگان بیش از ده سال پیش برای آن حادثه اظهار تاسف کرده بود. در ١٧ ماه مارس، سال ٢٠٠٠ ، خانم مادلین آلبرایت، وزیر امور خارجه وقت، مسئولیت تجاوزات امریکا به ایران ، از جمله پشتیبانی از کودتای ٢٨ مرداد علیه محمد مصدق، ٢٥ سال پشتیبانی از شاه و پشتیبانی از عراق در جنگ ایران و عراق را قبول کرد. (متن سخنان وزیر امور خارجه، خانم آلبرایت در شورای ایرانی-امریکائی ، ١٧ مارس، ٢٠٠٠ ، دفتر سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا). اما هنوز دو سال بعد محمد خاتمی رئیس جمهور وقت از امریکا خواست تا برای "اشتباهات گذشته" از ایران پوزش بخواهد (ایسنا ، ١٤ جولای، ٢٠٠٢).
٦. نورا بوستانی، "مجلهای در بیروت گزارش داد که مک فارلن مخفیانه به تهران رفته است"
واشینگتن پست، ٤ نوامبر ، ١٩٨٦. ؛ استنلی رید، "ورق بیروت: مجله الشریعه،" هفته نامه نیشن، ٢٠ دسامبر، ١٩٨٦.
٧. جان تاور، گزارش کمیسیون تاور (نیویورک، انتشارات بنتم، ١٩٨٧)، ٥١.
٨. جاناتان راندال، "داستان نویس از مسلمانان پوزش خواست،" واشینگتن پست، ١٨ فوریه ، ١٩٨٩. بسیاری از نویسندگان و روشنفکران ایرانی و عربی رفتار نامناسب رهبران ایران را در قبال سلمان رشدی تقبیح کردهاند. برای رشدی: یکصد دانش پژوه عرب و مسلمان برای آزادی بیان، پاریس: لا دکوورت، ١٩٩٣.
٩. یان بلاک، "پیشرفت و عبور از مانع رشدی،" روزنامه گاردین (لندن)، ٢٥ سپتامبر، ١٩٩٨.
١٠. "تهدید رشدی دوباره تاکید شد" تایمز مالی ، ١٥ فوریه ١٩٩٩.
١١. " تند روها در تهران اعلام کردند که مجازات مرگ رشدی هنوز به قوت خود باقی است،" آژانس فرانس پرس، ١٣ فوریه ، ٢٠٠٥.
١٢. " ایران موافقت کرد که برای یافتن خلبان اسرائیلی، رون آراد کمک خواهد کرد،"
آژانس فرانس پرس، ٨ نوامبر ، ١٩٩٦.
١٣. "ایران کمک برای یافتن خلبان اسرائیلی را انکار کرد،" آژانس فرانس پرس، ١١ نوامبر ، ١٩٩٦.
١٤. آفتاب یزد، ٨ مه ، ٢٠٠٤ ؛ "فرودگاه جدید تهران هنوز بسته است،" خبرگزاری فارس، ١١ مه ، ٢٠٠٤ ؛ کارل ویک، " برخورد سیاستها در فرودگاه بسته ایران،" واشینگتن پست، ١٠ آگوست ، ٢٠٠٤.
١٥. "ایران فرودگاه جدید را افتتاح میکند،" اخبار روزانه خلیج (بحرین)، ٣ مارس ، ٢٠٠٥.
١٦. " دولت ایران برای سرمایه گزاری ترکیه با مقاومت روبرو شد،" اخبار روزانه ترکیه،
٢٨ جولای، ٢٠٠٤ ؛ محسن عسگری و گارت اسمیت، "محافظه کاران در مجلس جدید ایران قدرت نمائی میکنند،" تایمز مالی ، ٢٤ سپتامبر ، ٢٠٠٤ ؛ "ترک سل در باره پیشرفت سرمایه گزاری در ایران گزارش داد،" وایر لس نیوز ، ٢٥ سپتامبر، ٢٠٠٤ ؛ و " ایران سل جای ترک سل را به ام تی ان افریقای جنوبی داد،" ایرنا، ١١ سپتامبر، ٢٠٠٥.
١٧. دفتر دبیر کل سازمان ملل متحد، "مصاحبه مطبوعاتی با کمال خرازی، وزیر امور خارجه"
(مصاحبه مطبوعاتی، تهران، ایران، ٢٦ ژانویه ، ٢٠٠٢).
CFR.org . ١٨
"فلینت لوورت: دولت بوش برای معامله با ایران جدی نیست،" مصاحبه شورای روابط خارجی، ٣١ مارس ، ٢٠٠٦.
١٩. بیل سمیعی، "تهران به بازی جنگ اعصاب در افغانستان ادامه میدهد،" رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی، گزارش ایران، ٢٨ ژانویه ، ٢٠٠٢.
٢٠. داگلاس جل، " چالش یک ملت: اعمال نفوذ خارجیها،" نیویورک تایمز ، ٩ مارس ، ٢٠٠٢.
٢١. علی نوری زاده، "سپاه پاسداران شورای عالی انقلاب را همراهی میکرد،" الشرق الاوسط ، ٢٥ آوریل ، ٢٠٠٣.
٢٢. آری فلایشر، اطلاعات رسانی مطبوعاتی کاخ سفید، ٢٣ آوریل ، ٢٠٠٣.
٢٣. " تهران بخاطر دستگیری ایرانیان رسما به امریکا اعتراض کرد" آژانس فرانس پرس، ٢٣
اکتبر ، ٢٠٠٣.
٢٤. علی نوری زاده ، " افسر سابق امنیتی ایران: تهران عوامل نفوذی خود را از شمال تا جنوب در عراق مستقر کرده است،" الشرق الاوسط ، ٣ آوریل ، ٢٠٠٤.
٢٥. علی نوری زاده ، "منابع ایرانی: سپاه پاسداران به هزار تن از افراد مقتدا صدر آموزش عملیات جنگی و چریکی میدهد،" الشرق الاوسط ، ٩ آوریل ، ٢٠٠٤.
٢٦. همبستگی (تهران) ، ١٨ آوریل ، ٢٠٠٤.
٢٧. مایکل هوارد ، "بحران عراق: دستگیری ایرانیانی که برای مقتدا صدر میجنگیدند باعث بالا گرفتن اختلافات شده است،" گاردین ، ١٣ آگوست ، ٢٠٠٤. بعلاوه نوری زاده گزارش داد که فرمانده سپاه قدس، قاسم سلیمانی در باره کمکهایش به تروریست ابومصعب الزرقاوی داستانسرائی کرده است. (علی نوری زاده، "اعتراف ایرانیان به فراهم کردن کمک به الزرقاوی،" الشرق الاوسط ، ١١ آگوست ، ٢٠٠٤.
٢٨. صدای جمهوری اسلامی ایران، ١٣ آگوست ، ٢٠٠٤.
٢٩. جاناتان فاینر و الن نیکمایر ، " سفیر ایران را به دوروئی در عراق متهم کرد،"
واشینگتن پست، ٢٤ مارس ٢٠٠٦.
٣٠. " استراتژی ایران استفاده صلح آمیز از انرژی اتمی است،" خبرگزاری فارس،
٢٨ آگوست ، ٢٠٠٦.
٣١. ایسنا ، ١٤ دسامبر، ٢٠٠١.
٣٢. " یکی از رهبران تند روی ایرانی اعلام کرد ایران بمب اتمی خواهد ساخت،"
سایت ایران مانیا، ١٤ فوریه ، ٢٠٠٥.
٣٣. سایت خبری بازتاب، ٢٩ می، ٢٠٠٥.
٣٤. کولین فریمن و فیلیپ شرول، " فتوا از ایران استفاده از بمب اتم را مجاز شمرد،" روزنامه دیلی تلگراف ، ١٩ فوریه ، ٢٠٠٦. البته غرویان بعدا حرف خود را پس گرفت (ایسنا، ٢١ فوریه ، ٢٠٠٦).
٣٥. گلن کسلر ، " تاسیسات اتمی ایران مایه نگرانی مقامات امریکائی است،" واشینگتن پست ، ١٤ دسامبر ، ٢٠٠٢. در سرپیچی از سازمان ملل متحد، دولت ایران تاسیسات خنداب را در ٢٦ آگوست ، ٢٠٠٦ مورد بهره برداری قرار داد (علی اکبر دارینی ، " در سرپیچی از سازمان ملل، ایران راکتور اتمی را افتتاح کرد،" آسوشیتد پرس ، ٢٦ آگوست ، ٢٠٠٦).
٣٦. کمال خرازی ، نقل قول شده در بیبی سی ، " ایران ، ستیزه جوئی در برنامههای اتمی،"
١٤ دسامبر ، ٢٠٠٢.
٣٧. شورای حکام ، آژانس بین المللی انرژی اتمی ، " اجرای مفاد ایمنی موافقت نامه ان تی پی در جمهوری اسلامی ایران،" ٦ جون ، ٢٠٠٣.
٣٨. در همان مرجع قبلی.
٣٩. در همان مرجع قبلی ، ٢٦ آگوست ، ٢٠٠٣.
٤٠. پاتریک کلاسون ، " بدست آوردن پشتیبانی عملی برای برنامههای اتمی ایران،" نگاه بر سیاست ، شماره ٧٨٤. (انستیتوی واشینگتن برای سیاستهای خاور نزدیک ، واشینگتن ، دی سی ، ٢٧ آگوست ، ٢٠٠٣).
٤١. شورای حکام ، آژانس بین المللی انرژی اتمی ، " اجرای مفاد ایمنی موافقت نامه ان تی پی در جمهوری اسلامی ایران،" ١٣ مارس ، ٢٠٠٤.
٤٢. در همان مرجع قبلی ، اول سپتامبر ، ٢٠٠٤. در نوامبر ٢٠٠٤ ، مقامات ایرانی دوباره موافقت کردند که غنی سازی را معلق کنند ؛ در ١٥ آگوست ، ٢٠٠٥ ، پرزیدنت محمود احمدی نژاد اعلام کرد که اینبار فرایند غنی سازی غیر قابل برگشت است (ایسنا، ١٥ آگوست ٢٠٠٥).
٤٣. "وزیر خارجه ایران اعلام کرد که ایران غنی سازی را معلق کرده است،" ١٠ آگوست ، ٢٠٠٤، خبرگزاری آلمان به نقل از خبرگزاری دانشجویان ایران
٤٤. لوئیس شاربونو ، " اورانیوم غنی شده در حد بمب اتم در ایران پیدا شد،" رویترز ، ٢ آوریل ، ٢٠٠٤.
٤٥. شورای حکام ، آژانس بین المللی انرژی اتمی ، " اجرای مفاد ایمنی موافقت نامه ان تی پی در جمهوری اسلامی ایران،" ٢٤ سپتامبر ، ٢٠٠٥.
٤٦. چن زاک، سیاستهای اتمی ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی : تطور برنامه ٢+ ٩٣ (واشینگتن: انستیتوی واشینگتن برای سیاستهای خاور نزدیک ، ٢٠٠٢) ، ١٨-١٠ ؛
آژانس بین المللی انرژی اتمی ، " ایران مصوبات ایمنی الحاقی به ان تی پی را امضا کرد،" گزارش دفتری ١٨ دسامبر ، ٢٠٠٣.
٤٧. آژانس بین المللی انرژی اتمی ، " ایران مصوبات ایمنی الحاقی به ان تی پی را امضا کرد،" گزارش دفتری ١٨ دسامبر ، ٢٠٠٣.
٤٨. مایکل سلاکمن ، " با نزدیک شدن ضرب الاجل، ایران سرسختانه برنامههای اتمی خود را ادامه میدهد،" روزنامه نیویورک تایمز ، ٢٢ آگوست ٢٠٠٦. ٤٩. " گوشههائی از سخنرانی پرزیدنت در باره روابط شوروی و امریکا ،" روزنامه نیویورک تایمز ، ٢٧ آگوست ، ١٩٨٧.
٥٠. امام خمینی ، " حکومت اسلامی " در کتاب اسلام و انقلاب ، ویراستار حامد الگار ،
(لندن : ک پیای ، ١٩٨١)، ٣٤، ٧٢، ٩٥، ١٣٣، ١٤٤، ١٤٧.
٥١. هیچ راهی برای تخفیف فشاری که ایران احساس میکند وجود ندارد. در ضمن این فشار ارتباطی به حضور امریکا در عراق یا افغانستان ندارد. برنامههای اتمی ایران پیش از هر دو آنها شروع شد. مشکل اصلی آنها این است که قدرت زیادی ندارند. هدف آنها صدور ایدئولوژی حکومتشان است و هر گونه مقاومت را به حساب دشمنی میگذارند.
٥٢. گاردین (مصاحبه مطبوعاتی با آیت الله خمینی ، ١٦ نوامبر ، ١٩٧٨) ، به نقل قول از جلال متینی در مقاله ، "راستگوترین فرد تاریخ معاصر"، ایرانشناسی ، ١٤ ، شماره ٤ (زمستان ٢٠٠٣)