پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 03.10.2022, 13:20

صدام، علی شیمیایی و صحاف در یک قاب: علی خامنه‌ای!


احمد پورمندی

علی خامنه‌ای بعد از سیزده روز طوفانی، سرانجام مجبور شد که حرف بزند تا شاید به اردوی منهزم حامیان ولایت امیدی بدهد و نظام رو به فروپاشی ولایت فقيه را دمی دیگر سر پا نگه دارد.

او در این برآمد، مرزهای وقاحت را بار دیگر جا به جا کرد تا رکوردهای پیشین او، همچنان دست نایافتی باقی بمانند.

در رجزخوانی‌های پوچ و نسبت دادن جنبش عظيم جوانان کشور به آمریکا، اسراییل و عربستان، هیچ کم نگذاشت و در قامتی برتر از صدام حسین ظاهر شد.

در دفاع از سرکوب کردستان و گلوله‌باران اردوگاه‌های احزاب کردی در مرزهای اقليم كردستان، در قامت علی شیمایی، جانور مسول بمباران شیمایی حلبچه ظاهر شد و نشان داد که تجاور به تمامیت ارضی و حق حاکمیت مردم عراق و کشتار ساکنان اردوگاه‌ها، به فرمان او صورت گرفته است.

وقاحت خامنه‌ای در برخورد با مردم بلوچستان، اوج تازه‌ای گرفت. خامنه‌ای مسولیت صدور فرمان به خون کشیدن اعتراضات حق طلبانه زاهدن، با شلیک تیر مستقيم به مغز و قلب نمازگزاران را به گردن گرفت و مدعی شد که این مردم را هم اسراییل و عربستان به خیابان آورده‌اند.

خامنه‌ای ذره‌ای حقانیت برای جنبش «زن، زندگی، آزدای» قایل نشد. بار دیگر پای دولت‌های خارجی را به میان کشید و با دریدگی همیشگی، ، خود را به جای مردم نشاند و فرمان سرکوب صادر کرد.

جلاد ایران، جز اظهار فریب کارانه دل سوزی، حتی حاضر نشدن نام مهسا امینی را بر زبان بیاورد و با خانواده او اظهار همدردی کند. در عوض به توجیه عملکرد گشت ارشاد و دستگاه پوسیده قضایی خود پرداخت.

فرمانده درمانده، شخصیت‌های سیاسی درون نظام و اصلاح‌طلبان را تهدید کرد که اظهار همدردی با مردم کف خیابان را پس بگیرند و در پاسخ به موج بزرگ همراهی و همدردی چهره‌های ورزشی و هنری، چون دیگر اتهامی در انبانش نداشت، آنها را بی‌اهمیت دانست. او در عین حال با اشاره به پرستوهایی که سازمان اطلاعات سپاه به تظاهرات حکومتی می‌کشاند، مدعی شد که زنان شل حجاب هم حامی ولایت او هستند! برای او پرستوهای بی‌نوایی که به اجبار و برای اندکی پول، عکس خامنه‌ای را بدست می‌گیرند، مهم تر از همه شخصت‌های نامدار ورزشی و هنري هستند!

سرانجام، سنفونی وقاحت مقام ولایت، با این اظهارات که جوانان معترض، قران آتش زده‌اند و حجاب از سر زن‌های محجه بر کشیده‌اند، به اوج رسید. خامنه‌ای در این فراز از سخنانش، رکورد سعید الصحاف، وزير اطلاعات صدام در دروغ‌پردازی را شکست و همزمان اوج ورشکستگی گفتمان ولایی را به نمايش گذاشت.

سخنرانی امروز خامنه‌ای، مانیفست سرکوب از زبان یک فرمانده درمانده و بی‌آینده بود. مانیفستی که مثل برف در مقابل آفتاب، در اندک زمانی ذوب خواهد شد تا سر درگمی در همه رده‌های حکومتی ادامه یابد و حکومت با شتاب بیشتری به سمت فروپاشی برود.

خامنه‌ای شانس آشتی با مردم را بار دیگر سوزاند و نشان داد که شعار‌های کف خیابان و به‌ویژه شعارهای همگانی «جمهوری اسلامی نمی‌‌خواهیم» و «مرگ بر دیکتاتور!» از مشروعیت و حقانیت کامل برخوردارند.



نظر خوانندگان:


■ آقای پورمندی عزیز، رهبر بعد از سه هفته که اعتراضات را نادیده گرفت مجبور شد در این باره صحبت کند. همه نکاتی که گفت چنانکه شما نوشته‌اید برای به رسمیت نشناختن اعتراضات بود. به «سرمایه‌داری امریکا» نیز حمله کرد تا دل «محورمقاومتی»ها و چپ‌های ضدامپریالیست را به دست آورد، بلکه چهره کریه نظام را با ماسک ضدغربی و ضد امریکایی بپوشاند. غافل از اینکه این‌بار چنان آش شور بوده و سرکوب حقوق بدیهی زنان ایران چنان زشت بوده که بسیاری از نیروها و شخصیت‌های چپ دنیا مانند نوام چامسکی نتوانسته‌اند به نام «عمده بودن مبارزه ضدامپریالیستی یا ضدامریکایی» از محکوم کردن حکومت ایران خودداری کنند.
حمید فرخنده


■ جناب پورمندی عزیز با درود فراوان. نکات جالب و قابل توجهی در نوشته شما در مورد سخنان دیروز خامنه‌ای وجود داشت. من فکر می‌کنم به چند نکته دیگر هم می‌توان توجه کرد: نخست آنکه بر خلاف دفعه قبل، یعنی تظاهرات آبان ۱۳۹۸ دیگر از آن حالت تهاجمی در خامنه‌ای خبری نبود. شواهدی وجود دارد که حاکی از برنامه‌ریزی و دخالت مستقیم خامنه‌ای در کشتار فجیع آبان ۹۸ است. مثلا تاکید و در واقع دستور به دولت برای افزایش قیمت بنزین و اعلام قبلی به سپاه و بسیج و نیروهای امنیتی برای آمادگی در هم شکستن اعتراضات و تظاهرات خیابانی و سپس دستور تیر (که وزیر کشور وقت گفت از کمر به بالا زدیم و شمخانی هم گفت ما میزنیم ولو بلغ ما بلغ یعنی برای اتمام حجت) به نیروهای درگیر در تظاهرات. با قاطعیت نمی‌توان گفت انگیزه او برای این برنامه‌ریزی برای شدت عمل مقابل اعتراضات چه بود. آیا می‌خواست زهر چشمی از مخالفان بگیرد تا چند سال ساکت باشند تا او مساله دولت یکدست و جانشینی را حل کند یا نگران بود دولت روحانی شدت عمل به خرج ندهد و بدنه جامعه به تظاهرات بپیوندد. مطمئن نیستم. اما این دستور برخورد شدید با تظاهرات از سوی بالاترین مقام کشور یعنی دفتر خامنه‌ای در احکام دادگاه مردمی آبان ۹۸ که اخیرا خامنه‌ای و ۱۳ مقام دیگر را مسئول مستقیم قتل عام دانسته است نیز آمده بود. یعنی ممکن است از دستگاه حکومتی و مثلا شورای عالی امنیت ملی نامه‌ها و دستورالعمل‌هایی به بیرون درز کرده باشد.
دیگر آنکه از عواقب کار نگران بود و مواظب بود طبق عادت همیشگی خود صریحاً دستور برخورد شدید با تظاهر کنندگان را ندهد. از آن سخنان تهدیدآمیز و اراذل و اوباش خواندن تظاهرکنندگان که باید مثل علف هرز چیده شوند و غیره خبری نبود. در واقع چند روز پیش که جلسه فوق‌العاده و محرمانه سران سه قوه تشکیل شد و بعد از آن قالیباف در صحبت‌های خود به ضرورت برخورد با تظاهرات که موجب تخریب اموال مردم و .. می‌شود اشاره کرد برداشت من این بود که خامنه‌ای با مشاهده دامنه نفرت و انزجار که از او در جامعه (به خصوص بعد از نقشی که در کشتار آبان ۹۸ داشته) وجود دارد بطوریکه همه جا پر از شعار مرگ بر خامنه‌ای است (به این موضوع حسن خمینی هم امروز اشاره کرد و انتقاد کرد که توهین به خامنه‌ای مانع گفتگو و تفاهم می‌شود) و نیز وسعت تظاهرات خارج از کشور و عکس‌العمل غیرقابل پیش‌بینی کشورهای اروپایی و کانادا امریکا و غیره سعی کرده تصمیم‌گیری در مورد سرکوب را به دوش سران سه قوه بیاندازند و مثلا با تاکید بر ضرورت اعاده امنیت در جامعه و غیره از آنها خواسته جلسه فوق‌العاده گذاشته در نحوه برخورد با تظاهر کنندگان تصمیم بگیرند. اما ظاهرا وحشت و نگرانی سران سه قوه احتمالا از خامنه ای هم بیشتر باشد. زیرا دیدیم که این ضعف فرماندهی و نگرانی، (صرفنظر از برخورد خونین که زاهدان پیش آمد)، در حمله به دانشگاه شریف و امروز به دانشگاه تبریز خود را نشان داد و معلوم شد نیروی سرکوب نظام دل و جرات خود را از دست داده و قادر به سرکوب خونین تظاهرات نیست. (امیدوارم اینطور باشد چون در روزهای اول می‌گفتند دارند برای یک قتل عام دیگر به بهانه سوزاندن قران و مساجد و غیره برنامه ریزی می کنند). این اهمیت دارد چون فرمانده نیروهای نظامی و انتظامی خامنه‌ای است و هر چند اختیارات خود را به وزیر کشور و دیگران تفویض کرده باشد در چنین شرایطی دستور وزیر کشور یا دبیر شورای عالی امنیت و غیره برای کشتار مردم کفایت نمی‌کند و بنظرم مقامات نیروی انتظامی و نظامی در این وضعیت داخلی و بین‌المللی سعی خواهند کرد از زیر بار مسئولیت کشتار مردم فرار کنند.
سوم اینکه معلوم بود هیچ آینده روشنی پیش‌بینی نمی‌کند. با افتضاحات که رفیق پوتین در اوکراین بالا آورده و تلاش چین و هند برای فاصله گرفتن از روسیه، به بن‌بست رسیدن مذاکرات برجام و پایین ماندن درآمدهای نفتی و نیز تهدیدهای که در منطقه با نزدیک‌تر شدن ترکیه و نیز اعراب به اسراییل احساس می‌کند و کاهش نفوذ او در نیروهای نیابتی در منطقه که در هر چهار کشور لبنان، سوریه، عراق و یمن مشاهده می‌شود از یک سو و افزایش مخالفت‌ها از سوی الیت سیاسی داخل کشور و گروه‌های مرجع، اعم از مراجع حوزه‌های علمی، اساتید دانشگاه‌ها و دانشجویان، هنرمندان و ورزشکاران و غیره از سوی دیگر احساس می‌کند به اصطلاح اوضاع خراب است. اما با این بی‌پولی و دولت و مجلس ناکارآمدی که سرکار آورده کار زیادی هم نمی‌تواند بکند. تاسف در آنجا است که در چنین وضعیتی که راس نظام دزد سالار ولی فقیه و دشمن شماره یک پیشرفت و توسعه ایران و رفاه و آزادی ایرانیان چنین درمانده و ذلیل شده است فقدان یک رهبری سیاسی قوی در اوپوزیسیون به مانع بزرگی در به زیر کشیدن جمهوری جهل و جور و گذار سریعتر به دموکراسی در ایران تبدیل شده است.
خسرو خدیوی


■ با درود بر جناب پورمندی گرامی و همه دردمندان این روزهای سیاه میهن.
هرچند همه نگران و سوگوار روزها و شبهای پردرد جوانان و نوجوانانمان هستیم که بی‌اغراق تمام دارایی خود یعنی جانشان را درکف گرفته برعلیه ضحاک زمان قیام کرده‌اند. اما این سوگ‌ گران و گذشت ۴ دهه فرصت تبادل فکر و گفتگو به دور از سرکوب آهنین مسلط بر آن دیار بلادیده ظاهرا به ما هنوز این امکان را نداده که با توافق بر سر اولین ملزومات یک حکومت دموکراتیک یعنی تضمین حضور احزاب و گرایش‌های سیاسی متنوع و رعایت مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر اتحادی آبرومند، با حضور شخصیت‌های معتبر و شناخته شده ایرانی و پشتیبانی دستکم ١٠ درصد ایرانیان خارج از کشور تشکیل شود، که هم روزنه امیدی بسوی حکومت آلترناتیو باشد و هم راهنما و زبان گویای مبارزین جوان راه آزادی. این خلاء درد آور روی دیگر سکه سروری گستاخانه حکومتی ست که همه می‌دانیم ریشه‌اش در قرون وسطی ست و سرمشقش امثال هیتلر و استالین و جایش در زباله دان تاریخ. چرا و چگونه است که اگر کسی خلیج فارس را خلیج عربی بنویسد عکس العمل ما مردم قویتر و یکپارچه تر از اتحاد سیاسی برای نجات کشورمان از سراشیب نابودی و جوانانمان از چنگال های خونریز این رژیم است؟ رسوایی کدام بزرگتراست رژیم یا مخالفانش؟ سهم و مسؤلیت ما منتقدین خارج نشین این حکومت در بقای این شرایط مرگبار چیست؟
مسعود


■ با تائید نطر جناب مسعود، باید توجه کنیم که احزاب و گروه های مخالف لزومی ندارد اتحاد تشکیل دهند، چون نمی توانند. به جای آن باید یک جبهه ائتلافی تشکیل دهند.
شاهین خسروی




نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024