يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ - Sunday 22 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 23.09.2022, 15:19

ما و وظیفه اخلاقی‌مان در قبال جامعه


قربان عباسی

دوهزار و چهارصد سال پیش پروتاگوراس فیلسوف سوفیست یونانی چنین نوشت: «برای تشکیل یک جامعه انسانی و متمدنانه خدایان دو فضیلت در اختیار انسان گذاشتند تا بشر بتواند جامعه‌ای در خور خود تاسیس کند؛ آیدوس (میانه روی و احترام به دیگران) و دیکه (عدالت). بدون تردید زندگی خوب نتیجه این دو فضیلت خواهد بود. »

هرخردمندی می‌داند که جامعه انسانی متشکل از مرد و زن، پیرو جوان، مذهبی و غیر مذهبی، افرادی با زبان‌ها و ارزش‌های متفاوت، نژاد‌های مختلف، رنگ پوست و قابلیت‌های فردی متفاوت است. اینکه بخواهیم با یک دستورالعمل آیینی و سیاسی(ایدئولوژی) همه را ذیل یک فرمان واحد دربیاوریم چیزی جز آب در‌هاون کوفتن نیست.

از این رو برای تاسیس جامعه انسانی فضیلت‌مندانه ودرخور انسان دیگر فلاسفه یونانی نیز خاصه افلاطون و ارسطو سراغ نقد جباریت، دیکتاتوری و خودکامگی رفتند. با استدلال‌های کوبنده نشان دادند که خودکامگی با خود صغارت می‌آورد و از شان و مقام شهروندان می‌کاهد. با استیلای خودکامگی شهروندان فقط به امور و منافع فردی خویش محدود می‌شوند و رفته رفته منافع همگانی و خیر عمومی را نادیده می‌گیرند و بدین ترتیب پایه‌های جامعه لرزان و دچار زوال و تباهی می‌شود. خودکامگی اعتماد به نفس شهروندان را ازآنها می‌گیرد و آنها را ضعیف و ترسو بار می‌آورد.

افلاطون اشاره می‌کند: «جباریت نقطه مقابل عدالت است و عدالت آن چیزی است که توازن و همسازی بین شهر و سرشت فردی را ایجاد و ازآن حفاظت می‌کند. عدالت نتیجه این همسازی و‌ هارمونی است. در جامعه‌ای که جبار حاکم باشد هیچ فردی نمی‌تواند به خردمندی برسد چون خودکامه که یک بیمار است همه را به مرور زمان به بیمارانی شبیه خود تبدیل می‌کند. همانطور که بیماری به زوال جسم بیمار کمک می‌کند تیرانی نیز به زوال و فروپاشی جامعه شتاب می‌بخشد و پایان آن چیزی جز«فروپاشی کامل شهرسالم» نیست.»

همو معتقد بود که هرگونه ناسازی، منازعه و تنش و اختلافات بین شهروندان با همدیگر و شهروندان با حکومت و یا حتی حکومت با حکومت‌های دیگر نشانه‌های بالینی این بیماری است.

حالا حکومتی را درنظر بگیرید که با اقلیت‌ها سرستیز دارد. تمایزات و تفاوت‌های مذهبی را به رسمیت نمی‌شناسد. با دنیا سر جنگ دارد. زن را نیمه دوم مرد می‌داند که نقشی جز زاییدن فرزند برای دیکتاتور ندارد. تنها قرائت رسمی خود از دین و جامعه و سیاست و کشورداری را به رسمیت می‌شناسد و هرگونه نظر و روایت متفاوت را سرکوب و له می‌کند آیا چیزی جز بیمار در حال زوال خواهد بود؟

جبار شخصی است اسیر هوس. روحی است خارج از تعادل، کسی است که نسبت به شرف و تعقل بی‌تفاوت و روانش در اشتیاق کامرانی فردی است. فرد جبار دیوانه هوس‌هایش است. فردی است که با خودش هم سر جنگ دارد چون از شخصیت‌هارمونیک و متعادل برخوردارنیست. به‌راستی دیوانه و روانی و نامتعادل چگونه می‌تواند جامعه را بسامان کند. او که خود منشا و مبدا هرنوع بی تعادلی است.

خودکامه شخصی است که برای برآورده کردن هوس‌هایش از هیچ جنایت و پلیدی مشمئز نمی‌شود. هوس‌ها و تمایلاتی را بقیه ما به هنگام شب درباره اش خواب می‌بینیم او در روشنایی روز به دنبالش می‌رود. فرد خودکامه از آنجا که بر هوس‌های خود مسلط نیست و دلبخواهی عمل می‌کند. قانون را کنار می‌زند به تدریج رذیلت‌ها را نیز در جامعه تلقین می‌کند. از اینروست که به صراحت می‌نویسد «جبار جاکشی است که کارش خرید و فروش رذایل است».

جامعه‌ای پر ازتضاد طبقاتی، بی‌قرار از هر نوع، انحصارطلب، پر از افراد خودخواه و حاسد به همدیگر، متفرق و متشتت، پراکنده از نفاق و چاپلوسی، با ارتباط‌هایی ازهم گسیخته، شهری که در آن روی هیچ دوستی‌ای نمی‌توان حساب بازکرد مکان غم‌انگیزی برای زیستن است و سرشت خودکامگی و استبداد با چنین مکان غم‌انگیزی ارتباطی وثیق دارد. چون جبار و خودکامه برای موفقیت خود شهری می‌آفریند که درآن همه نسبت به هم احساس بیگانگی کنند. افرادی خودخواه که برده امیال و منافع شخصی خویش‌اند.»

چاره مبارزه با دیکتاتور‌های بی‌شرم و هوس‌باز و بانیان تفرقه و تشتت و تنازعات بی‌پایان همانا دوستی، اروس و عشق است. از این رو افلاطون در سمپوزیوم می‌نویسد:

«قدرت همراه با عشق و دوستی برای جبار تهدیدی سیاسی است. جبار برای موفقیت همه شهروندان شریف و دلیر را حذف می‌کند و دور و بر خود را پر از میانمایگان می‌کند افرادی که تنها نگرانی‌شان افزودن بر ثروت شخصی است و برای آن حاضرند تمام دوستی‌ها و فضیلت‌ها را زیر پا بگذارند. آری جباریت نادرست‌ترین، ظالمانه‌ترین و ناسالم‌ترین نظام ممکن است»

و اما کنونیت ما

خیزش و اعتراضات جمعی مردم ایران بیش و پیش از همه خیزشی است برای احیای دوستی‌ها و اتحادهای از دست رفته. علیه توده‌ای کردن و توده‌ای شدن جامعه از سوی حاکمیت، علیه سیاست‌زدایی رندانه حاکمان، علیه انحصارطلبی و سرکوب زنان و مردانی که می‌خواهند براساس برداشت خود از خوشبختی در چارچوب قانون زندگی کنند.

خیزش مردم ایران اعتراضی است علیه خودخداپنداری اقلیتی معدود، علیه آن نوع روایت تنگ نظرانه از اسلام، علیه بی عدالتی و به رسمیت نشناخته شدن.

خیزش مردم ایران خیزشی است علیه تمام اشکال فساد، علیه تبعیض و نارواداری، علیه تورم و فقر و گرانی سرسام‌آور و علیه دزدی آشکار حکومت از جیب مردم. علیه هیولای شرارت و ترویج همه روزه شر و مرگ و تباهی چگونه است پروتاگوراس دوهزار و پانصد سال پیش از این خرد بشری برخوردار بوده است که بگوید بدون مدارا و احترام گذاشتن به دیگران و بدون عدالت جامعه انسانی ممکن نیست. لکن رهبران و حاکمان جامعه کنونی ایران نه تنها مدارا نمی‌کنند و بر عقاید و افکار و اندیشه‌ها، مذاهب، شیوه و سبک زندگی افراد احترام نمی‌گذارند بلکه عدالت را به سخره می‌گیرند و منادیان عدالت و آزادی و برابری را روانه سلول‌های تاریک، منزلگاه‌های تحقیر و شکنجه می‌کنند.

هرچه باشد جامعه ایران اینک به این بلوغ رسیده است که خودکامگی زشت ترین، ناسالم ترین و ظالمانه ترین شیوه حکومت است و ناساز با زمانه ما. باید آن را به پس راند. امروز و نه فردا. چون به اندازه کافی از جامعه مدرن و درخورانسان به تاخیر افتاده‌ایم.

هرچه باشد جامعه کنونی ما به این بلوغ رسیده است که سیاست را نمی‌توان به چندحزب و محفل سر سفره و عوام‌فریب اصلاحات‌چی فروکاست. نمی‌توان دلبخواهانه حکومت کرد، با دنیا سرجنگ داشت، منابع کشور را به ثمن بخس به بیگانگانی چون روس و چین فروخت. مرزها را بست و پاسپورت ایرانی را به بی‌ارزش‌ترین آن در جهان تبدیل کرد. میلیاردها دلار صرف پروژه هسته‌ای کرد بی‌آنکه ریالی برای مردم ایران منفعت داشته باشد. نمی‌توان بازنشستگان مملکت را شرمسار، جوانان کشور را نامید و فراری داد و زنان یعنی نیمی از جامعه را به زشت‌ترین شکل ممکن تحقیر و سرکوب کرد.

جامعه کنونی ایران خواهان تحقق عدالت توزیعی است. توزیع عادلانه ثروت و قدرت و منزلت. تا تحقق این آمال و آرزوها باید گوش‌های خود را به آوازهای سیرن‌های مدرن ببندیم که ما را از مبارزه برای ارزش‌های متعالی و تحقق جامعه‌ای درخور انسانی‌مان بازندارند. هرآنکس که به ما می‌گوید تحقق آزادی، عدالت، منزلت انسانی، جامعه‌ای قانونمند، دموکراسی کامل را به فردا و پس فردا محول کنید مطمئن باشید یا جاهل و ابله است و یا تباهکاری در سیمای میش.



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024