يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ -
Sunday 22 December 2024
|
ايران امروز |
مناقشه بر سر حجاب و پوشش زنان، از همان زمان مشروطهخواهی و ورود تفکر تجدد و مدرنیته به ایران آغاز شد. از همان زمان که روشنفکران و تجددخواهان به دنبال راهی برای تغییر وضعیت زنان و وارد کردن آنها به زندگی اجتماعی بودند، بحثهای زیادی در مورد نوع پوشش زنان ایران درگرفت. پوششی که چیزی فراتر از حجاب شرعی و شبیه برقعهای امروزی زنان افغانستان بود و به طور کامل چهرهشان را میپوشاند به گونهای که منتقدانش معتقد بودند نوعی بازتولید و ادامه نگهداشتن زنان در اندرونی است.
چنانچه نوشین احمدی خراسانی در کتاب ارزشمند «حجاب و روشنفکران» شرح میدهد، نسل اول فعالان زنان ایرانی، خواهان تغییر اجباری و دفعی آن پوشش نبودند و برایشان تاسیس مدارس دخترانه و آموزش زنان اولویت داشت. در عین حال که اقدامات مسالمتآمیزی برای تغییر پوششی که به نظرشان حضور اجتماعی زنان و حتی حرکت و راه رفتن زنان را با سختی مواجه میکرد انجام دادند که به معنای کنار گذاشتن حجاب نبود، فقط دنبال پوششی راحتتر بودند. اما همین حد از تغییرات اندک، بعضا با واکنش شدید تندروها و آزار و اذیت خیابانی از سوی آنها مواجه میشد.
به طور مثال مدیر یکی از مدارس دخترانه آن زمان، لباسی بلند و پوشیده طراحی کرده بود، چیزی شبیه همان پوشش متداول آن موقع، تنها با این تفاوت که میتوانست دستهایش را بیرون بگذارد تا کتابهایی که هر روز باید به مدرسه میبرد را حمل کند، اما به دلیل همین حد تغییر به قدری با فشار از سوی تندروهای مذهبی مواجه شده که مجبور میشود آن را کنار نهد و یا برخی زنان روشنفکر آن زمان، همان چادرهای مرسوم را تنها با رنگ دیگری میپوشیدند، اما بازهم با فشارهای زیاد مواجه میشدند و امنیتشان را در خیابان از دست میدادند.
چنین مواجهه سختگیرانه و غیرمنعطف بخشهایی از جامعه سنتیتر و تندروهای آن زمان شاید یکی از دلایلی بود که سبب شد فعالان زنان در زمان رضا شاه با کشف حجاب یکباره، دفعتی و خشونتبار مخالفت علنی نکنند و سکوت کنند. در حالی که بسیاری از آنها اعتقادی به آن شیوه کشف حجاب نداشتند و معتقد بودند تغییر پوشش زنان ایران باید در بستر زمان و به طور طبیعی صورت گیرد، نه با اجباری خشونتآمیز.
از سویی دیگر بسیاری از مردان تجددگرا و روشنفکر آن زمان، حامی کشف حجاب بودند و در واقع رضا شاه را راضی به این کار کردند، یعنی رضا شاه به تنهایی برای آن نوع کشف حجابی که رخ داد تصمیم نگرفت، بلکه تحت نظرات برخی از تجددگرایان آن زمان و البته عملکرد آتاتورک در این زمینه چنین تصمیمی گرفت. بنابر این چنانچه گفته شد مواجهه جامعه ایران از همان ابتدا در مورد حجاب و پوشش زنان، مواجههای مسالمتآمیز، همراه با گفتوگو و درک یکدیگر که اجازه تغییرات طبیعی اجتماعی را فراهم کند، نبود.
شاید اگر از همان ابتدا اقلیتی کوچک به خود اجازه نمیداد، برای اکثریتی تصمیم بگیرد و با زور و خشونت به کشف حجاب بپردازد، دههها بعد هم گروه مقابل فرصت نمییافت که سبک زندگی مورد نظر خود و حجاب اجباری را با سختگیری بر همه جامعه تحمیل کند. چنان چه با کنار گذاشتن رضا شاه از قدرت، و کنار گذاشتن قانون کشف حجاب اجباری، بار دیگر تندروهای سنتی به آزار و اذیت زنان بیحجاب در خیابان و حتی تعطیل کردن مدارس دخترانه و در واقع مخالفت با هر تغییر اندکی در زندگی اجتماعی زنان روی آوردند.
بنابر این رویارویی و مناقشه غیر مسالمتآمیز سر مساله حجاب و زندگی زنان بین نخبگان و تندروهای دو طرف باقی ماند. در سالهای بعد از رضا شاه هر چند در جامعه و در زندگی روزمره زنان این فرصت فراهم شد که با پوششهای مختلف مسالمتآمیز در کنار یکدیگر زندگی کنند، اما همچنان گروههای سیاسی و نخبگان دو گرایش سنتی و مدرن، مساله حجاب و پوشش زنان را به ابزار و نمادی برای مقابله با هم تبدیل کردند. از یک سو دولت و حامیان محمدرضا پهلوی زنان بیحجاب را حامی خود معرفی میکردند و حتی دستاوردهای زنان در اشتغال و تحصیل را به پای خود مینوشتند. حتی تلاش جمعی فعالان زنان برای اصلاح قوانین که در لایحه مترقی حمایت خانواده متجلی شد، به نام اقدام اعضای خانواده سلطنتی معرفی میشد.
در مقابل مخالفان حکومت پهلوی با راضی کردن زنان همفکرشان به پوششهایی متفاوت از آنچه زنان مدرن آن زمان میپوشیدند، تلاش کردند از پوشش زنان به عنوان ابزار مخالفت با حکومت استفاده کنند. به طوری که در سالهای منتهی به انقلاب ۵۷ به تدریج بر میزان استفاده از روسری و حجاب برای نشان دادن مخالفت با شاه افزوده شد. حتی زنان متعلق به گروههای چپ، به جای لباسهای مرسوم زنان در آن زمان شلوار و پیراهن مردانه میپوشیدند. همین سیاسی شدن پوشش و حجاب زنان و استفاده از آن به عنوان ابزار، پس از انقلاب زمینه را برای تحمیل حجاب اجباری به کل جامه فراهم کرد. چرا که پوشش زنان پیش از انقلاب، پوششی طاغوتی قلداد میشد.
آنچه از یادآوری گذشته میشود نتیجه گیری کرد، توجه به این مساله است که حجاب و پوشش زنان بیش از صد سال است که محل مناقشه است. نه در بین زنان جامعه و زندگی روزمره، که در بین نخبگان و حامیان دو گرایش مدرن و سنتی. بیش از صد سال است که در میان این دو گرایش امکان گفتوگوی سازنده و مسالمتآمیز به وجود نیامده است. اینجاست که جای نگرانی و بررسی دارد. در این صد سال از یک سو هر کدام از گرایشها از پوشش زنان به عنوان ابزار سیاسی استفاده کردهاند و فرصت این که خود زنان در مورد پوششان در فضایی عاری از سیاست تصمیم گیری کنند را ندادهاند و از سویی دیگر هر وقت که هر کدام به قدرت رسیدهاند و حداقل در مورد پوشش زنان، تفکرشان در اقلیت بوده، از زور و اجبار برای تحمیل نظرشان به اکثریت جامعه استفاده کردهاند.
چنین تصویری از مناقشه صد ساله نشان میدهد که باید مسأله حجاب را از ابزاری برای تقابلهای سیاسی خارج کرد، تا این دور باطل خاتمه پیدا کند. حجاب یا بیحجابی نباید به پرچم و هویت جریانهای سیاسی تبدیل شود. از سویی دیگر بیطرفی حکومت در این مناقشه بسیار ضروری است. تا زمانی که حکومت خود به عنوان یک طرف مناقشه از ابزار زور برای تحمیل سبکی از پوشش و حجاب استفاده و حجاب وسیله یک دعوای سیاسی بماند، به نظر نمیرسد راه برون رفتی از وضعیت فعلی وجود داشته باشد.
منبع: امتداد
■ مسائل مهمی را مطرح کردید. یک بار دیگر میتوانیم ببینیم که با فرآیند دموکراتیک میتوانیم تغییرات بزرگی را در جامعه خود ایجاد کنیم، در حالی که دیکتاتوری نمیتواند. با تشکر از شما برای یک مقاله عالی.
بابک آرزومند
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|