سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 11.02.2025, 10:12




نظر شما درباره این مقاله:








ضرب‌الاجل ترامپ برای آزادی تمامی گروگان‌ها
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 11.02.2025, 9:09

ضرب‌الاجل ترامپ برای آزادی تمامی گروگان‌ها


دونالد ترامپ هشدار داد که اگر تمام گروگان‌های اسرائیلی که در غزه به سر می‌برند تا ظهر شنبه بازگردانده نشوند، او پیشنهاد می‌کند آتش‌بس اسرائیل و حماس لغو شود. او تهدید کرد در صورت عدم آزادی گروگان‌ها، جهنم به پا می‌شود.

اظهارات ترامپ پس از آن بیان شد که حماس اعلام کرد که آزادی گروگان‌ها را به‌دلیل «نقض» آتش‌بس به‌طور نامحدود به تعویق می‌اندازد. وزیر دفاع اسرائیل در واکنش به این اقدام حماس  ارتش این کشور را برای «هر سناریویی در غزه» در حالت آماده‌باش قرار داد.

حماس آزادی گروگان‌های اسرائیلی را متوقف می‌کند

حماس روز دوشنبه اعلام کرد که آزادی گروگان‌های اسرائیلی را تا اطلاع ثانوی متوقف خواهد کرد. این گروه فلسطینی این تصمیم را به دلیل «تخلفات اسرائیل از توافق آتش‌بس در غزه» عنوان کرد، اقدامی که خطر ازسرگیری درگیری‌ها را افزایش می‌دهد.

این اعلامیه غیرمنتظره در شرایطی منتشر شد که آتش‌بس در غزه، حتی با وجود اصرار خانواده‌های گروگان‌های اسرائیلی به دولت برای پایبندی به توافق شکننده‌ بود.

به گزارش رویترز، طبق توافق آتش‌بس، حماس قرار بود همانند روال سه هفته گذشته روز شنبه گروه دیگری از گروگان‌های اسرائیلی را در ازای آزادی زندانیان فلسطینی و سایر فلسطینیان بازداشت شده در اسرائیل آزاد کند.

«ابوعبیده»، سخنگوی شاخه نظامی حماس، گفت تخلفات اسرائیل شامل تاخیر در بازگشت فلسطینیان به شمال غزه، حملات توپخانه‌ای و تیراندازی به سوی فلسطینیان و جلوگیری از ورود کمک‌های بشردوستانه به این منطقه است.

آتش‌بس از ۱۹ ژانویه تاکنون عمدتاً پایدار مانده بود، هرچند برخی درگیری‌ها از جمله کشته شدن فلسطینیان توسط نیروهای اسرائیلی و تاخیرهای حماس در اعلام اسامی گروگان‌های قابل آزادی گزارش شده بود. سازمان‌های امدادی می‌گویند میزان کمک‌های بشردوستانه به غزه پس از آتش‌بس افزایش یافته است.

با این حال، ابوعبیده اعلام کرد آزادی بعدی گروگان‌ها که برای شنبه برنامه‌ریزی شده بود، تا زمان پای‌بندی اسرائیل به توافق آتش‌بس و «جبران هفته‌های گذشته» به تعویق می‌افتد.

«اسرائیل کاتز»، وزیر دفاع اسرائیل، گفت اعلامیه حماس نقض توافق آتش‌بس است و او به نظامیان دستور داده تا در غزه و برای دفاع داخلی در بالاترین سطح آماده‌باش باشند.

یک مقام اسرائیلی گفت بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، در حال انجام مشورت‌های امنیتی است. کابینه امنیتی اسرائیل شامل وزرای دفاع، امنیت ملی و امور خارجه، صبح سه‌شنبه تشکیل جلسه خواهد داد.

دو منبع امنیتی مصری روز دوشنبه به رویترز گفتند میانجی‌ها نگران فروپاشی توافق آتش‌بس هستند. این توافق با میانجیگری قطر و مصر و همراهی آمریکا به نتیجه رسیده بود.

در حالی که یک گروه از نمایندگان خانواده‌های گروگان‌ها از میانجی‌ها خواست توافق را نجات دهند، گروه دیگری از جانبازان نظامی اسرائیل، دولت نتانیاهو را به خرابکاری عمدی در آتش‌بس متهم کرد.

آزادی گروگان‌ها

تاکنون ۱۶ نفر از ۳۳ گروگان مشمول مرحله اول توافق (۴۲ روزه) و همچنین پنج گروگان تایلندی در یک اقدام خارج از برنامه آزاد شده‌اند. در مقابل، اسرائیل صدها زندانی و بازداشتی از جمله محکومان به حبس ابد را آزاد کرده است.

اما حماس اسرائیل را به کندی در اجازه ورود کمک‌ها به غزه — یکی از شرایط مرحله اول توافق — متهم کرده است، اتهامی که اسرائیل آن را رد می‌کند. از سوی دیگر، اسرائیل حماس را به عدم رعایت ترتیب آزادی گروگان‌ها و سازماندهی مراسم تحقیرآمیز عمومی پیش از تحویل آنان به صلیب سرخ متهم کرده است.

پیشتر، در حالی که تردیدها درباره روند میانجیگری مصر و قطر برای پایان جنگ افزایش یافته بود، دفتر نتانیاهو اعلام کرد هیئت اسرائیلی از مذاکرات آتش‌بس در قطر بازگشته است. توضیح فوری در این باره از سوی دولت اسرائیل ارائه نشد. این مذاکرات با هدف توافق بر سر مبانی مرحله دوم آتش‌بس و تبادل گروگان-زندانی انجام شده است.

یک مقام فلسطینی نزدیک به مذاکرات گفت پیشرفت گفتگوها به دلیل بی‌اعتمادی دو طرف متوقف شده است.

اظهارات هفته گذشته دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا، درباره انتقال فلسطینیان از غزه و تبدیل این منطقه به یک پروژه املاک ساحلی تحت کنترل آمریکا، انتظارات برای آینده پس از جنگ را برهم زده است.

شبکه فاکس‌نیوز روز دوشنبه بخشی از مصاحبه با ترامپ را منتشر کرد که در آن گفته بود فلسطینیان حق بازگشت به غزه را نخواهند داشت: «من از ساخت یک محل دائمی برای آنها صحبت می‌کنم... زیرا سال‌ها طول می‌کشد تا غزه قابل سکونت شود.» او افزود فکر می‌کند می‌تواند با مصر و اردن برای پذیرش آنان به توافق برسد.

نتانیاهو پس از بازگشت از واشنگتن، ایده‌های ترامپ را ستود. این موضوع مصر را عصبانی کرد، طوری که منابع امنیتی گفتند اسرائیل با «ایجاد موانع» مانند تاخیر در خروج نیروها و ادامه نظارت هوایی، روند توافق آتش‌بس را مختل کرده است.

مذاکرات مرحله دوم توافق آتش‌بس برای آزادی باقی گروگان‌ها و خروج کامل نیروهای اسرائیلی هفته گذشته آغاز شد، اما نشانه‌ای از پیشرفت جدی دیده نمی‌شود.

ظاهر ضعیف و رنجور «اوهاد بن عمی»، «الی شرابی» و «اور لوی»، سه گروگان آزادشده در شنبه، جامعه اسرائیل را شوکه کرد.

نظرسنجی شبکه ۱۳ اسرائیل روز دوشنبه نشان داد ۶۷٪ اسرائیلی‌ها خواستار حرکت به سمت مرحله بعدی توافق هستند، در حالی که ۱۹٪ مخالفند. این نظرسنجی پیش از اعلام حماس درباره تعویق روند آزادی گروگان‌ها انجام شد.



نظر شما درباره این مقاله:








گفت‌وگو با آمریکا چه‌گونه و از کجا آغاز می‌شود؟ ">
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 10.02.2025, 22:45

گفت‌وگو با آمریکا چه‌گونه و از کجا/ اکبر کرمی، احمد پورمندی


گفت‌وگو با آمریکا چه‌گونه و از کجا آغاز می‌شود؟

در گفت‌وگو با احمد پورمندی سیاست‌مدار برجسته ی جمهوری‌خواه پرسیده‌ام: گفت‌وگو با آمریکا چه‌گونه باید باشد؟ گفت‌وگو با آمریکا چه‌گونه و از کجا آغاز می‌شود؟ به‌ترین خوانش هواداران گفت‌وگو با آمریکا چیست؟ و چرا هواداران گفت‌وگو، با‌آن‌که هیچ اعتمادی به خامنه‌ای در این‌سو و ترامپ در دیگرسو نمانده است، هم‌چنان و هنوز بر گفت‌وگو اصرار می‌ورزند؟ آیا ممکن است میان دولت‌مردان و کارگزارن سیاسی در ایران ریختی از تقسیم‌کار دیده شود؟ و چرا هوادارن گفت‌وگو در درون و بیرون، خود به ریختی از تفسیم‌کار تن نمی‌دهند؟ در درون افزایش فشار بر خامنه‌ای برای دگرگونیدن توازن نیروها در پیش‌برد گفت‌وگو و در بیرون فشار برای شکستن خامنه‌ای؟

پیوستار جریان‌ها ی سیاسی در درون و بیرون ایران گرداگرد گفت‌وگو با آمریکا کم‌بیش بسیار همانند است. در دورن و بیرون محافظه‌کاران و راست تندرو با فرنودها و فرنودآوری‌ها ی (استدلال) گوناگون با هرگونه گفت‌وگویی نا‌هم‌ساز و نا‌هم‌سو هستند؛ (هرچند آماج‌ها بسیار گوناگون است.) اما چپ‌ها و میانه‌روها و جمهوری‌خواه‌ها کم‌وبیش هم‌راه و هم‌داستان، هوادار گفت‌وگو هستند. آقای خامنه‌ای که در ایران همه ی راه‌ها و سیاست‌ورزی‌ها به او می‌رسد، همانند همیشه ترس‌خورده، پرازتردید و شکننده در میانه ایستاده است؛ گاهی به این‌سو و‌ گاهی به آن‌سو  چشم می‌دوزد. برنامه ی او و آن‌چه در کله ی او می‌گذرد، چیست؟ آیا با ترفند پلیس‌خوب و پلیس‌بد روبه‌رو هستیم؟ آیا خامنه‌ای بلندبلند در حال سگالیدن و سگالش است؟ یا او حرف پایانی را در آغاز زده است؟ و آب پاکی رو ی دست همه ریخته است؟ آیا آن‌چه رهبر ایران بلند‌بلند می‌گوید، همان است که در ذهن دارد؟ یا میان ذهن و زبان او (هم‌چنان که پیش‌تر دیده‌ایم) فاصله هست؟ و باید این فاصله‌ها را در حساب‌وکتابی به‌کار گرفت. در چنین ایستاری بازی مناسب برای میانه‌روها در بیرون و درون چیست؟ چه‌گونه می‌توان روند بازی را دگرگون کرد؟



نظر شما درباره این مقاله:








ترامپ: فلسطینی‌ها حق بازگشت به غزه را نخواهند داشت
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 10.02.2025, 22:25

فلسطینی‌ها حق بازگشت به‌ غزه را نخواهند داشت!


رئیس‌جمهور آمریکا، دونالد ترامپ، اعلام کرد که فلسطینی‌ها تحت پیشنهاد او برای بازسازی نوار غزه، حق بازگشت به این منطقه را نخواهند داشت. این اظهارنظر در تضاد با مواضع پیشین مقامات دولت اوست که گفته بودند فلسطینی‌های غزه تنها به‌طور موقت جابه‌جا خواهند شد.

به گزارش رویترز، ترامپ در بخشی از مصاحبه‌ای با شبکه فاکس‌نیوز که روز دوشنبه منتشر شد، افزود که او معتقد است می‌تواند با اردن و مصر برای اسکان فلسطینی‌های آواره به توافق برسد، زیرا ایالات متحده هر ساله «میلیاردها و میلیاردها دلار» به این دو کشور کمک مالی ارائه می‌کند.

وقتی از او پرسیده شد که آیا فلسطینی‌ها حق بازگشت به غزه را خواهند داشت، ترامپ به فاکس‌نیوز گفت: «نه، نخواهند داشت، چون آن‌ها خانه‌های بسیار بهتری خواهند داشت.» 

او افزود: «من در مورد ساختن یک مکان دائمی برای آن‌ها صحبت می‌کنم.» ترامپ همچنین اشاره کرد که سال‌ها طول خواهد کشید تا غزه دوباره قابل سکونت شود.

در یک اعلامیه ناگهانی در ۴ فوریه، پس از دیدار با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل در واشنگتن، ترامپ پیشنهاد اسکان مجدد ۲.۲ میلیون فلسطینی ساکن غزه را مطرح کرد و گفت که ایالات متحده کنترل این منطقه ساحلی را در دست گرفته و آن را به «ریویرای خاورمیانه» تبدیل خواهد کرد.

مردم غزه، مقام‌های تشکیلات خودگردان فلسطین و گروه حماس، به شدت هرگونه پیشنهاد جابه‌جایی از این منطقه را رد کرده‌اند.

واکنش‌های داخلی و بین‌المللی

سامی ابو زهری، از مقامات ارشد حماس، اظهارات ترامپ مبنی بر اینکه فلسطینی‌ها قادر به بازگشت به غزه نخواهند بود را «غیرمسئولانه» خواند.

او روز دوشنبه به رویترز گفت: «ما تأکید می‌کنیم که چنین برنامه‌هایی قادر به شعله‌ور کردن منطقه هستند.» 

در مقابل، نتانیاهو که از این پیشنهاد استقبال کرده بود، اظهار داشت که فلسطینی‌ها اجازه بازگشت خواهند داشت. او گفت: «آن‌ها می‌توانند بروند، سپس بازگردند، می‌توانند جابه‌جا شوند و بازگردند. اما ابتدا باید غزه بازسازی شود.» 

تناقض در مواضع دولت آمریکا

مارکو روبیو، وزیر امور خارجه ایالات متحده، که قرار است اواخر این هفته برای اولین بار در مقام جدید خود به خاورمیانه سفر کند، روز پنجشنبه اعلام کرد که فلسطینی‌ها «در این مدت باید در جایی دیگر زندگی کنند» تا بازسازی انجام شود، اما از گفتن صریح اینکه آیا آن‌ها به‌طور دائمی جابه‌جا خواهند شد یا نه، خودداری کرد.

وزارت خارجه آمریکا تاکنون به درخواست‌ها برای توضیح درباره تفاوت اظهارات روبیو و ترامپ در مورد این برنامه پاسخ نداده است.

خطر فروپاشی آتش‌بس و نگرانی کشورهای منطقه

این اظهارات ترامپ در حالی مطرح می‌شود که آتش‌بس شکننده‌ای که ماه گذشته بین اسرائیل و حماس برقرار شد، در معرض خطر فروپاشی قرار دارد. روز دوشنبه، حماس اعلام کرد که در پی آنچه نقض توافق توسط اسرائیل خواند، روند آزادسازی گروگان‌های اسرائیلی را متوقف خواهد کرد.

همسایگان عرب اسرائیل، از جمله مصر و اردن، اعلام کرده‌اند که هرگونه برنامه‌ای برای انتقال فلسطینی‌ها از سرزمینشان باعث بی‌ثباتی منطقه خواهد شد.

روبیو روز دوشنبه در واشنگتن با بدر عبدالعاطی، وزیر خارجه مصر، دیدار کرد. وزارت خارجه مصر اعلام کرد که عبدالعاطی به روبیو گفته است که کشورهای عربی از موضع فلسطینی‌ها در رد طرح ترامپ حمایت می‌کنند. قاهره نگران است که فلسطینی‌ها مجبور شوند به سمت مرزهای مصر با غزه حرکت کنند.

قرار است ترامپ روز سه‌شنبه در کاخ سفید از ملک عبدالله، پادشاه اردن، میزبانی کند.

ترامپ در مصاحبه با فاکس‌نیوز اظهار داشت که بین دو تا شش منطقه برای اسکان فلسطینی‌ها «کمی دورتر از جایی که اکنون هستند، دور از تمام این خطرات» ساخته خواهد شد.

او افزود: «من مالک این پروژه خواهم بود. به آن به چشم یک پروژه املاک برای آینده نگاه کنید. این زمین، یک قطعه زمین زیبا خواهد بود. هیچ هزینه هنگفتی هم صرف آن نخواهد شد.»



نظر شما درباره این مقاله:








بیانیه جبهه ملی در سالگرد انقلاب
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 10.02.2025, 20:24




نظر شما درباره این مقاله:








آتش‌سوزی و چالش انتخاب مواد ساختمانی
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 10.02.2025, 20:16

آتش‌سوزی و چالش انتخاب مواد ساختمانی


علی کیافر

(دکتر علی کیافر، معمار، شهرساز و استاد دانشگاه در کالیفرنیاست)

ضرورت تغییر مقررات ساختمانی در پسامد آتش‌سوزی‌ها و چالش انتخاب مواد ساختمانی مناسب

اگر کسی می‌توانست یا هنوز بتواند از یک یا دو منطقه از ۹ محله سوخته در آتش‌سوزی‌های مهیب شهر لس‌آنجلس دیدار کند، آنچه را که می‌بیند برایش باور کردنی نخواهد بود. به‌طور مشخص، در منطقه کنار اقیانوس هر دو سوی جاده معروف ساحل اقیانوس آرام (Pacific Coast Highway) که برای قیاس، مشابه جاده کناره خزر ‌در اطراف نوشهر در ایران است — آنچنان که من از آن سال‌های جوانی به یاد دارم — آتش بدون رحم هرچه سر راهش بوده را سوزانده و اکثرا را خاکستر کرده است؛ تمام تیرهای برق و ترانسفورمرها سوخته‌اند. بسیاری از خانه‌های روی تپه‌ها به‌همچنین. در مناطق میان شهری و کنار شهری دور از اقیانوس آرام هم همین تصویر هولناک در روبه‌روی چشمان قرار دارند.

تعداد و گستره خسارات وارده به ساختمان‌ها به آن میزان زیادند که با خوشبینانه‌ترین تخمین‌ها بازسازی هر محله و منطقه چندین سال شاید ده سالی طول بکشد. آماری که بر اساس اطلاعات قابل اطمینان به دست آمده تاکید بر این دارد که بیش از ۷۰ درصد اهالی آواره‌شدگان خانه‌های خود را باز نخواهند ساخت. یک دلیل عمده آن در معرض آتش بودن این مناطق در سال‌های بعد و بعدی است. واقعیت دیگر هزینه بازسازی است که عمدتا به خاطر مقررات ساختمانی موجود نیاز‌های متفاوت از قبل برای طراحی و ساخت را مطرح می‌کنند

برای پیشگیری یا دستکم مقابله با آتش‌سوزی‌های بعدی ـــ چه امسال، چه در آینده نه چندان دور که در هر حال بسیار محتمل است اگر غیرقابل انکار نباشند ـــ برنامه‌ریزی و اقدامات گوناگون ضروری و حیاتی هستند. بر این پایه مطالعه اساسی و تغییر کُدهای ساختمانی از اولویت خاص برخوردار است. به نظر من و چندین دوست معمار صاحب‌نظر که در زمینه طرح و ساخت خانه‌ها و ساختمان‌های کم ارتفاع (زیر چهار طبقه) پر تجربه و آگاه هستند، یک روش چاره قابل اجرا این است که به کار بردن چوب و فولاد در ساختمان‌ها در جنوب کالیفرنیا ممنوع شود و ساختمان‌ها از بتن مسلح ساخته شوند.

یک امتیاز بتن، علاوه بر مقاومت در مقابل آتش، این است که در دوران اخیر نوآوری‌های زیادی در کاربرد مقاطع ظریف‌تر با مقاومت‌های بیشتر در بتن حاصل شده است. امید من و طرفداران جلوگیری از مصرف چوب در ساختمان‌سازی این است که اگر چنین مقررات ساختمانی و کدهایی قانونی شوند، و از چوب و فولاد اجازه استفاده در ساختمان‌سازی داده نشود، دیگر خطری جدی متوجه اکثریت ساختمان‌های آینده نشود.

اما در مقابل چنین نظراتی که منطقی به نظر می‌آیند حقیقت‌های دیگری نیز قرار دارند. بطور مثال گران‌شدن هزینه ساخت به علت کمبود نیروی ماهر و با تجربه که بتواند به همان تبحر و کارایی ساخت بناهای چوبی، از بتن نیز استفاده کند. همچنین سنگینی ساختمان‌های بتنی در مقابل سبکی بسیارِ سازه‌های چوبی امتیاز استفاده از بتن را کم می‌کند.

اما باید گفت که انتظار می‌رود با معمول شدن کاربُرد بتن در سطح وسیع و با کارآمدی بیشتر کارگران، هزینه‌های ساختمان پایین‌تر خواهد آمد. به کار گیری قطعات پیش‌ساخته بتنی هم کمک زیادی به کم کردن هزینه خواهد کرد. در ضمن اگر هزینه‌های جایگزینی ساختمان‌های از بین رفته با اضافه هزینه‌ی ساخت با بتن در ابتدای امر مقایسه شود نا چیز بودن اضافه هزینه ساختمان بتنی مشخص می‌شود.

همانطور که من در مقاله‌های اخیر درباره آتش‌سوزی‌های لس‌آنجلس و خسارات آنها نوشته‌ام، هزینه‌های ناشی از آتش‌سوزی‌های اخیر متجاوز از ۳۰۰ میلیارد دلار است، جدا از اینکه که خسارت‌های جانی و روانی غیر قابل جایگزینی هم به همراه داشته است. از این رو تغییر مقررات (کُدهای) ساختمانی و ممنوع شدن سازه‌های چوبی و فولادی دستکم در مناطق کوهستانی که بخش عمده‌ای از کالیفرنیا را شامل می‌شوند قابل توجیه هست. در عین حال باید پذیرفت که زمان می‌برد تا تفکر طرح و ساخت سازه‌هایی که پیش از این با چوب و فولاد ساخته می‌شدند، با سیمان و بتن جا بیفتد؛ و تعداد کارگر ماهر قالب بند و بتن ریز افزایش پیدا کند. هزینه اضافی ساختمان بتنی را به هیچوجه نمی‌‌توان با خسارات جانی و مالی ناشی از سوختن بناهای چوبی و فولادی مقایسه کرد.

زاویه دیگر برخورد به این مقوله موضوع زلزله در کالیفرنیا ست که امری بسیار محتمل و تقریبا دائمی است. بحران زلزله خیزی و وقوع زلزله ـــ که با بهره گیری از یک ضرب المثل قدیمی ما ایرانی‌ها “دیر و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد” ـــ امری جدی و ملموس است. اهالی نقاط مختلف کالیفرنیا تقریبا به‌طور مرتب اثرات رخ دادن زلزله را تجربه می‌کنند. متاسفانه همه محافل علمی نگران زلزله بسیار بزرگ در منطقه لس‌آنجلس هم هستند. تغییرات کدهای ساختمانی این فرصت را پیش می‌آورد که در ساخت و سازهای جدید که جایگزین ساختمان‌های قدیمی سوخته خواهند شد، مقاومت بیشتری در برابر زلزله در نظر گرفته شود.
در مورد مقاوم بودن ساختمان‌هاى بتونى، فلزى و با چوبى در برابر آتش‌سوزى و یا زلزله، باید توجه کرد هر یک راه‌ها و شیوه‌ها مخصوص خود را دارند. معمولأ در آزمایشگاه‌هاى رشته مهندسى مکانیک با وسایل ویژه می‌توان این مقاومت‌ها را در نمونه‌های گوناگون سنجید و کشش و خمش هر یک از این ماده‌ها را محاسبه کرد.

از سوی دیگر در دو دهه اخیر واکنش درباره واقعیات تغییرات آب و هوایی، گرمایش زمین، و ایده‌های مورد توجه و اذرشمندی چون معمارى پایدار و معماری تجدیدپذیر باعث شده که در بسیاری از تفکرات معماری استفاده مناسب از چوب مورد توجه قرار گیرد. تاکنون بسیاری از ساختمان‌های بلند مرتبه (آسمانخراش) چوبى، حتی تا ۵۰ یا ۶۰ طبقه در کشورهایی مانند کانادا، ژاپن و استرالیا ساخته شده‌اند.

پرسش منطقی در مقابل این روند این است: رایج شدن ساخت برج‌ها و ساختمان‌های بلند مرتبه، به‌ویژه اگر به تولید انبوه برسد تا چه میزان بهره یا زیان برای محیط زیست، به‌ویژه از بین رفتن جنگل‌ها به‌خاطر استفاده از چوب درختان خواهد داشت. پاسخ ساده این است: بر اثر به کار بردن چوب در انبوه‌سازی آسمان‌خراش‌ها، جنگل‌ها نابود خواهند شد.

اما در تقابل با این پیش‌بینی باید گفت که در کشورهایی مانند کانادا و چندین ایالت در امریکا در مدیریت جنگل‌دارى با روش بریدن قسمتى از جنگل و یا سوزاندن حساب شده و عمدى، جنگل‌ها را رشد می‌دهند و پایدار می‌کنند. چوب‌هاى موجود در بازار امریکا اکثرا به‌صورت خام از کانادا وارد می‌شود و در امریکا شکل‌گیرى و تبدیل به مصالح ساختمانى می‌شوند. اما اِشکال کار در همین جاست: بخش عمده چوب مصرفی در آمریکا از کانادا وارد می‌شود. حتی اگر برای طبیعت و محیط زیست طبیعی امریکا مصرف انبوه چوب به موجودیت جنگل‌ها و میزان موجودی درخت و چوب طبیعی در این کشور خسارت عمده‌ای وارد نکند، اتکا بر واردات از کشور دیگر به‌خصوص در روزگار رقابت‌ها و حتی انتقام‌جویی‌های سیاسی عدم ثبات مشخصی به دنبال دارد.

مصداق این امر همین چند روز پیش اتفاق افتاد. رییس جمهور دوباره برمسند نشسته در امریکا در روزهای نخست دوره جدید ریاست جمهوری خود اعلام کرد که بر واردات از سه کشور مکزیک، کانادا، و چین تعرفه‌های سنگینی اعمال خواهد کرد. بلافاصله بعد از اعلام قرار دادن ۲۵ درصد تعرفه جدید بر محصولات و منابع وارداتی از مکزیک و کانادا توسط او یک شبه (و حتی قبل از انجام تعرفه‌ها) قیمت بسیاری از محصولات وارداتی به میزان محسوس بالا رفت – قیمت چوب وارداتی از کانادا یکی از قربانیان این اتفاق بود.

البته رییس جمهور منتخب اکثریت مردم امریکا بلافاصله اجرای تعرفه‌ها را به تعویق انداخت، چون کانادا و مکزیک متفق‌القول اعلام کردند که آنها مقابله به مثل خواهند کرد. اما واقعیت این است که اگر تعرفه‌های جدید در مورد این دو کشور و همینطور چین که این شخص تهدید به گذاردن کرده است و به نظر می‌رسد در این راه مصمم است، اعمال شوند در صنعت ساختمان ـــ به‌خصوص بخشی که از چوب وارداتی از کانادا استفاده می‌کند ـــ تاثیر مستقیم به‌ویژه در هزینه‌های ساختمانی خواهند گذاشت.

در یک کلام: کنار گذاردن چوب و فولاد و جایگزین کردن آنها با سیمان و بتن امری نیست که به سادگی مورد قبول همه دست اندرکاران باشد و قابل اجرا، حتی اگر در مقابله با آتش بهترین گزینه ممکن در ساختمان سازی.

از زبان شاملوی بزرگ: دنیای غریبی است نازنین



نظر شما درباره این مقاله:








آذربایجان نماینده پارلمان روسیه را «عنصر نامطلوب»
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 10.02.2025, 16:09




نظر شما درباره این مقاله:








چرا آمریکا به مجارستان تبدیل نخواهد شد
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 10.02.2025, 15:57

چرا آمریکا به مجارستان تبدیل نخواهد شد


بالینت مادلُویچ و بالینت ماگیار

فارین افرز
دوشنبه ۱۰ فوریه ۲۰۲۵

ترامپ، ماسک و محدودیت‌های خودکامگی MAGA (Make America Great Again)

در هفته‌های پس از بازگشت دونالد ترامپ به ریاست جمهوری ایالات متحده، نگرانی گسترده‌ای درباره تهدید یکی از قدیمی‌ترین دموکراسی‌های لیبرال جهان شکل گرفته است. ترامپ به‌طور تهاجمی از محدودیت‌های نهادی عبور کرده، ده‌ها فرمان اجرایی صادر کرده که هنجارها و قوانین تثبیت‌شده را نادیده می‌گیرند، بازرس‌های کل را برکنار کرده و تلاش کرده است تا بخش‌های بزرگی از خدمات کشوری غیرحزبی را با وفاداران خود جایگزین کند.

علاوه بر این، این اقدامات تاکنون با مقاومت چندانی روبه‌رو نشده است، چرا که دولت او از حمایت یک سه‌گانه‌ی جمهوری‌خواه برخوردار است — یعنی تسلط بر ریاست‌جمهوری، کنگره و دیوان عالی، که اکنون دارای اکثریتی قاطع و محافظه‌کار است. نگرانی‌ها زمانی بیشتر شد که ترامپ به ایلان ماسک، میلیاردر و عضوی از بخش خصوصی که هیچ فرایند انتصاب رسمی را طی نکرده است، اختیار گسترده‌ای برای نظارت بر کارآمدی دولت داد، از جمله دسترسی به جریان‌های مالی فدرال — و این امر مرز میان قدرت سیاسی و قدرت شرکتی را مبهم‌تر کرد.

این تلاش برای تمرکز قدرت در دستان یک قوه مجریه کاملاً کنترل‌کننده، در اروپا مشابهی بارز دارد: بازسازی مجارستان تحت رهبری ویکتور اوربان، نخست‌وزیر دیرپای این کشور. از زمانی که اوربان در سال ۲۰۱۰ به قدرت رسید، او تنها حکومت خودکامه اتحادیه اروپا را ایجاد کرده است؛ حکومتی که قدرت سیاسی را با نفوذ اقتصادی ترکیب می‌کند، خطابه‌های عوام‌گرایانه را با حمایت دولتی از ابرثروتمندان درهم می‌آمیزد و روابط نزدیکی با رژیم‌های خودکامه‌ای نظیر روسیه ولادیمیر پوتین برقرار کرده است.

با توجه به رویکرد رادیکال دولت دوم ترامپ نسبت به قدرت، همراه با این واقعیت که اوربان یکی از متحدان دیرینه ترامپ است — او در جریان کارزار انتخاباتی آمریکا به مار-ئه-لاگو سفر کرد و ترامپ بارها از او تمجید کرده است — ارزش دارد که بررسی کنیم تا چه حد تحول خودکامه مجارستان می‌تواند الگویی برای دولت دوم ترامپ باشد.

البته، چالش‌های عمیق ترامپ علیه کنترل‌ها و توازن‌های نهادی باید کاملاً جدی گرفته شوند. اما درحالی‌که اوربان توانسته است دولت دموکراتیک در مجارستان را به‌طور سیستماتیک از درون تهی کند، تلاش‌های ترامپ برای انجام چنین کاری در ایالات متحده با محدودیت‌های بسیار جدی‌تری مواجه خواهد بود. با وجود شباهت‌های گسترده‌ای که در رویکرد این دو رهبر وجود دارد، واشنگتن به‌طور کامل در مسیر اوربانیزه شدن قرار نخواهد گرفت.

ریشه‌های خشم پوپولیستی

برای درک نوع تهدیدی که ترامپ علیه نظم دموکراتیک لیبرال ایجاد می‌کند و میزان توانایی او در پیروی از مدل اوربان، لازم است نیروهای پوپولیستی را که هر دو رهبر را به قدرت رسانده‌اند، شناسایی کنیم. در هسته خود، لیبرالیسم بر این اصل استوار است که خیر عمومی از طریق گفت‌وگوی عمومی تعریف می‌شود، بر مبنای حقوق جهانی بشر قرار دارد و همه اعضای جامعه را به‌عنوان بازیگران مشروع به رسمیت می‌شناسد.

بااین‌حال، لیبرال‌ها و ترقی‌خواهان در اروپا و ایالات متحده با درک تحت‌اللفظی این جهان‌شمول‌گرایی، دولت‌های خود را به‌طور فزاینده‌ای واداشته‌اند که حقوق طیف وسیعی از گروه‌های اجتماعی را حفظ کرده و مسئولیت حمایت از آن‌ها را بپذیرند — به شیوه‌ای که ممکن است مفاهیم سنتی هویت جمعی مبتنی بر دین، ملت و خانواده را تهدید کند. در داخل کشور، این روند به معنای گسترش حقوق و حمایت‌ها برای گروه‌های اجتماعی، قومی و جنسیتی متنوع بوده است؛ در سطح بین‌المللی، این سیاست شامل پذیرش پناهندگان، متقاضیان پناهندگی و مهاجران شده است.

اما در سال‌های اخیر، این روند با واکنش‌های اجتماعی و اقتصادی منفی همراه بوده است. با بی‌اعتبار کردن ارزش‌های سنتی به نفع «بیداری» (wokeness) و فرهنگ حذف (cancel culture)، جنبش‌های ترقی‌خواه رای‌دهندگانی را که برای‌شان دین، خانواده و میهن‌پرستی ملی به‌عنوان قطب‌نمایی پایدار در دنیایی پیچیده و آشفته عمل کرده است، از خود رانده‌اند.

درعین‌حال، بسیاری از اقشار کم‌درآمد، یا افرادی مانند مردان سفیدپوست که ممکن است احساس کنند جهانی‌گرایی لیبرال آن‌ها را به حاشیه رانده است، در مواجهه با ناامنی اقتصادی فزاینده، به‌راحتی مشکلات اجتماعی را به گردن مهاجران، مرزهای باز و امتیازاتی که دولت‌های ترقی‌خواه برای گروه‌های اقلیت قائل شده‌اند، انداخته‌اند.

به‌طور خلاصه، ترقی‌خواهان محدودیت‌های اخلاقی را بدون ارائه راه‌حل تحمیل کرده‌اند، درحالی‌که رهبران پوپولیست، راه‌حل‌هایی بدون محدودیت‌های اخلاقی ارائه می‌دهند. حتی اگر در تحقق وعده‌های خود ناکام بمانند، تصویری از رهبری قدرتمند و رها از قیدوبندهای لیبرالیسم جهانی را ترسیم می‌کنند که برای این رای‌دهندگان جایگزینی جذاب است.

این نوع پوپولیسم ملی در قلب گفتمان اوربان قرار دارد و به‌وضوح پشتوانه ظهور ترامپ نیز بوده است. شعارهای ترامپ — «اول آمریکا» و «دوباره آمریکا را با عظمت کنیم» — ماهیت پوپولیسم را نشان می‌دهند، یعنی استفاده از ایدئولوژی برای پیشبرد برنامه‌ای سیاسی که از قیدوبندهای اخلاقی رها شده و با خودخواهی جمعی هدایت می‌شود. همانند اوربان، ترامپ نیز سعی دارد طرفدارانش را از ابراز همبستگی با دیدگاه‌ها و گروه‌های اجتماعی دیگر معاف کند و درعوض، وعده می‌دهد که منافع آن‌ها و در مقیاس بزرگ‌تر، منافع کل ملت را تأمین خواهد کرد.

همچنین، مانند رهبر مجارستان، ترامپ نیز تلاش می‌کند از این تصور که رسانه‌های مستقل و دستگاه قضایی تحت کنترل ترقی‌خواهان و فرهنگ «بیداری» هستند، بهره ببرد و از این طریق، به خود این اختیار را بدهد که علیه این نهادها سرکوب اعمال کند و یک خط ارتباط مستقیم میان خود و رأی‌دهندگانش ایجاد کند. این همان برنامه سیاسی پوپولیسم است: تبدیل خیر عمومی مبتنی بر مشورت و گفت‌وگو به خیر عمومی اعلامی، بدون محدودیت‌های نهادهای دموکراتیک و اخلاق جهانی.

تا اینجا، شباهت‌های میان اوربان و ترامپ عمدتاً در مواضع گفتمانی آن‌ها آشکار است. گفتمان اوربان بر دفاع از ارزش‌های مسیحی، حاکمیت ملی و مدل سنتی خانواده در برابر مهاجرت، ایدئولوژی «بیداری» و آنچه او «سلطه رسانه‌های چپ‌گرا» می‌نامد، متمرکز است. در جنگ روسیه علیه اوکراین، او طرفدارانش را از لزوم نشان دادن همبستگی با کشور مورد تهاجم مبرا کرده و صرفاً بر هزینه‌های اقتصادی این تهاجم تأکید کرده است. بااین‌حال، اوربان همچنین نشان داده که این برنامه پوپولیستی به کجا می‌تواند منتهی شود: او با کنترل دولت، به‌طور سیستماتیک نهادهای دموکراتیک مجارستان را از درون تهی کرده است.

از زمان به قدرت رسیدن، اوربان تسلط گسترده‌ای بر رسانه‌های مجارستان به دست آورده، حقوق سازمان‌های غیردولتی را به‌شدت محدود کرده و با تغییرات خودسرانه در قوانین انتخاباتی و استفاده از رسانه‌های دولتی و نهادهای عمومی، انتخابات را به نفع خود دستکاری کرده است. از سال ۲۰۲۰، او همچنین از همه‌گیری کووید-۱۹ و سپس جنگ اوکراین — به‌دلیل وقوع آن در کشور همسایه — به‌عنوان بهانه‌ای برای اعلام وضعیت اضطراری متوالی استفاده کرده است. به این ترتیب، او عملاً پارلمان را کنار گذاشته و اکنون با فرمان‌های اجرایی حکومت می‌کند، که در واقع به معنای تعلیق حاکمیت قانون در مجارستان است.

اکنون، پرسش فوری این است که ترامپ تا چه اندازه می‌تواند این برنامه را در ایالات متحده پیاده‌سازی کند.

پیشرفت بوداپست

فرآیند خودکامگی اوربان در مجارستان، که طی ۱۵ سال گذشته و از زمان بازگشت او به قدرت در مراحل پی‌درپی رخ داده، به دلیل نقص‌های ساختاری در دموکراسی این کشور امکان‌پذیر شد. در زمان انتخاب او در سال ۲۰۱۰، قدرت اجرایی متمرکز، نخست‌وزیر را از اختیارات فوق‌العاده‌ای برخوردار می‌کرد. علاوه بر این، به دلیل نظام انتخاباتی نامتناسب مجارستان، حزب اوربان، فیدس، تنها با کسب ۵۳ درصد آرا، دو سوم کرسی‌های پارلمان را به دست آورد. این همان راهی بود که به یک جهش خودکامگی منجر شد: با اکثریت فوق‌العاده فیدس در پارلمان، اوربان توانست به‌صورت یک‌جانبه قانون اساسی جدیدی را تصویب کرده و هر زمان که بخواهد آن را بازنویسی کند، قوانین انتخاباتی را اصلاح نماید، و وفاداران خود را در رأس تمام نهادهای نظارتی و موازنه قدرت قرار دهد. این روند شامل گماردن افراد وفادار به حزب در دادگاه قانون اساسی و به راه انداختن جنگی دائمی علیه استقلال قوه قضاییه بوده است.

اما برای ترامپ، انجام چنین اقداماتی در ایالات متحده بسیار دشوارتر خواهد بود. دموکراسی مجارستان شبیه یک کشتی تک‌محفظه‌ای بود که تنها با یک سوراخ می‌توانست غرق شود، در حالی که دموکراسی آمریکا بیشتر شبیه یک کشتی تقسیم‌بندی‌شده به بخش‌های متعدد است که می‌تواند حتی در صورت آسیب جدی، بدون واژگونی به حرکت خود ادامه دهد.

برای شروع، اگرچه ترامپ از دوره اول خود تاکنون کنترلش را بر حزب جمهوری‌خواه مستحکم‌تر کرده است، اما نفوذ او همچنان بسیار محدودتر از نفوذ اوربان بر حزب فیدس است. برخلاف دو حزب اصلی در ایالات متحده، حزب فیدس هیچ‌گونه انتخابات مقدماتی ندارد و به‌طور سیستماتیک از هرگونه تنوع داخلی محروم شده است، زیرا همه اعضای ارشد آن کاملاً تابع اوربان هستند. به‌عنوان رهبر حزب، نخست‌وزیر مجارستان این اختیار را دارد که تمامی نامزدهای پارلمانی و محلی (شهرداری‌ها) را انتخاب کند، رهبر فراکسیون پارلمانی را تعیین نماید، و آزادانه اعضای دولت خود را جایگزین کند — بدون آنکه در برابر هیچ دیدگاه مستقل یا مخالفی قرار گیرد. در واقع، هیچ‌گونه وفاداری به خود حزب فیدس وجود ندارد؛ تنها وفاداری به شخص اوربان است.

ترامپ تلاش کرده است تا پویایی مشابهی را در حزب جمهوری‌خواه و دولت دوم خود ایجاد کند. یک روزنامه‌نگار آلمانی در روزنامه دی‌سایت کابینه دوم ترامپ را به‌عنوان «گروهی از مردان خشن و وفادار» توصیف کرده است. با این حال، حتی با اکثریت جمهوری‌خواهان در کنگره، تأییدیه سنا همچنان می‌تواند به‌عنوان مانعی در برابر انتصابات او عمل کند، همان‌طور که شکست نامزدی مت گیتس نشان داد.

سناتورها وابسته به رأی‌دهندگان خود هستند، نه رئیس‌جمهور، و ترامپ برای اجرای برخی از برنامه‌های خود، مانند قطع بودجه آژانس توسعه بین‌المللی ایالات متحده (USAID)، احتمالاً باید با آن‌ها بجنگد. علاوه بر این، تلاش‌های ترامپ برای تأثیرگذاری بر انتخابات مقدماتی و محلی جمهوری‌خواهان همیشه موفق نبوده است و گاهی اوقات نامزدهای مورد حمایت او با شکست‌های شرم‌آوری روبه‌رو شده‌اند.

تلاش‌های ترامپ برای تضعیف نظارت‌های نهادی بر قوه مجریه نیز با محدودیت‌های بیشتری نسبت به مجارستان مواجه است. اقدامات او برای تصفیه بوروکراسی فدرال و اخراج کارمندان دولت، همراه با صدور دسته‌ای از فرامین اجرایی که به‌طور آشکار محدودیت‌های قانون اساسی بر قدرت اجرایی را به چالش می‌کشد، ممکن است برای هنجارهای دموکراتیک آمریکا شوکه‌کننده به نظر برسد. اما هیچ‌یک از این طرح‌ها هنوز در کنگره مطرح نشده‌اند و بسیاری از آن‌ها قبل از اجرا با موانع قانونی و قانون‌گذاری روبه‌رو خواهند شد.

در مقابل، اوربان با استفاده از اکثریت منضبط حزب خود در پارلمان، توانسته است به‌طور رسمی پایه‌های قانونی مجارستان را تغییر دهد: قوانین مالیاتی، اصلاحات، و حتی تغییرات انتخاباتی معمولاً در عرض چند روز تصویب می‌شوند. حتی قانون اساسی جدید مجارستان تاکنون ۱۴ بار توسط حزب فیدس بدون هیچ‌گونه بحث عمومی اصلاح شده است ـــ امری که در ایالات متحده غیرممکن است، زیرا اصلاح قانون اساسی فرآیندی دشوار و نیازمند تأیید گسترده کنگره و تصویب ایالت‌هاست.

همچنین، ساختار فدرالی ایالات متحده به ایالت‌ها این اختیار را می‌دهد که سیاست‌های خود را تعیین کنند، از جمله در زمینه آموزش و استانداردهای زیست‌محیطی. آن‌ها می‌توانند از اختیارات قانونی خود برای به چالش کشیدن قوانین فدرال و عملکرد دولت مرکزی استفاده کنند، همان‌طور که برخی ایالت‌ها پیش‌تر در برابر برخی فرامین اجرایی ترامپ اقدام کرده‌اند. اما در مجارستان چنین تعادلی وجود ندارد؛ اوربان به‌جای آن، قدرت را متمرکز کرده و بیشتر اختیارات و منابع مالی شهرداری‌ها را از آن‌ها گرفته است.

در نهایت، تنوع رسانه‌های ایالات متحده باعث شده است که ترامپ نتواند مانند اوربان کنترل کاملی بر فضای خبری اعمال کند. در مجارستان، دولت اوربان کنترل اصلی را بر درآمدهای رسانه‌ای در دست دارد و رسانه‌های مستقل تنها ۲۱ درصد از بازار را از نظر درآمد تشکیل می‌دهند. همچنین، فرهنگ بحث و گفت‌وگو در ایالات متحده، حتی در شرایطی که ترامپ نفوذ قابل‌توجهی بر رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی دارد، با مجارستان متفاوت است.

فاکس‌نیوز، که اغلب به‌عنوان رسانه‌ای وابسته به ترامپ در نظر گرفته می‌شود و ارتباط نزدیکی با بسیاری از مقامات دولت او دارد، همچنان دموکرات‌ها را در برنامه‌های خود دعوت می‌کند و مناظراتی بین نامزدهای دو حزب برگزار کرده است. در مقابل، در انتخابات پارلمانی ۲۰۲۲ مجارستان، تلویزیون عمومی این کشور، که مدت‌هاست به‌عنوان ابزاری برای تبلیغات دولتی عمل می‌کند، تنها پنج دقیقه به نامزد مشترک اپوزیسیون در کل دوره تبلیغات انتخاباتی وقت داد.

تفاوت اصلی بین تلاش‌های اوربان و ترامپ برای به‌دست آوردن قدرت نه در نیت‌های خودکامه، بلکه در امکان‌پذیری این اقدامات است. پوپولیسم ترامپ، بی‌اعتمادی او به نهادهای تصمیم‌گیری عمومی، و تقاضای او برای وفاداری شخصی، ویژگی‌هایی هستند که در اوربان نیز دیده می‌شوند. تجربه مجارستان نشان می‌دهد که این گرایش‌ها ممکن است به یک رهبری خودکامه و حذف تدریجی نهادهای مستقل منجر شود. اما در ایالات متحده، بنیان‌های ساختاری عمیق‌تر دموکراسی فدرال نشان می‌دهد که خودکامگی در حد یک تلاش باقی خواهد ماند و به یک واقعیت تبدیل نخواهد شد. کشتی دموکراسی ممکن است تکان بخورد، اما غرق نخواهد شد. از این منظر، تلاش‌های ترامپ برای تمرکز قدرت تفاوت کیفی چندانی با اقداماتی که در دوره اول خود انجام داده بود، ندارد و حتی با داشتن وفاداران بیشتر در دولت، همچنان با موانع ساختاری برای تحقق این جاه‌طلبی‌ها مواجه خواهد بود.

البته، یک استثنا در این زمینه وجود دارد: اتحاد جدید ترامپ با بازیگران اقتصادی، به‌ویژه ایلان ماسک.

الیگارشی بدون پورتفولیو

برای درک پیامدهای تلاش ترامپ برای ترکیب قدرت سیاسی و اقتصادی، ارزش دارد که به مسئله الیگارشی در کشورهای پسا-شوروی نگاهی بیندازیم. نمونه‌ای از این وضعیت را می‌توان در اوکراین مشاهده کرد، جایی که تحت ریاست جمهوری ولودیمیر زلنسکی در سال ۲۰۲۱، قانونی برای مقابله با الیگارشی تصویب شد. این قانون چهار معیار برای شناسایی الیگارش‌ها تعیین می‌کند: نفوذ بیش از حد بر رسانه‌ها؛ مشارکت در زندگی سیاسی؛ مالکیت انحصاری یک شرکت؛ و ثروتی که بیش از یک میلیون برابر حداقل معیشت است.

بسیاری از کشورهای پسا-شوروی و پسا-کمونیستی، از جمله مجارستان تحت حاکمیت اوربان، مستعد ظهور چنین افرادی هستند که نه تنها برای کسب امتیازات به دولت لابی می‌کنند، بلکه قدرت اقتصادی رسمی خود را با قدرت سیاسی غیررسمی تقویت می‌کنند، تصمیمات دولتی را کنترل کرده و ساختار اجرایی دولت را به خدمت منافع شخصی خود درمی‌آورند. آیا چنین الگویی در ایالات متحده تحت ریاست جمهوری ترامپ امکان‌پذیر است؟

ایلان ماسک به‌طور کامل با هر چهار معیار الیگارشی اوکراین مطابقت دارد. مالکیت او بر شبکه اجتماعی ایکس (X) به او قدرت قابل توجهی بر فضای رسانه‌های اجتماعی و گفتمان سیاسی داده است و به او اجازه می‌دهد تا سانسور دلخواهی را بر حساب‌های کاربری‌ای که با مالکان آن‌ها اختلاف نظر دارد اعمال کند. مشارکت حزبی او در سیاست نیز آشکار است، از جمله از طریق هزینه ۲۶۰ میلیون دلاری برای حمایت از انتخاب مجدد ترامپ. اما حتی فراتر از این، او مستقیماً در دولت ترامپ نقش دارد، به‌ویژه در اداره‌ای موسوم به دپارتمان بهره‌وری دولت که فاقد هرگونه مأموریت رسمی است اما به‌طور غیررسمی اختیارات گسترده‌ای کسب کرده است.

ماسک مالک شرکت‌های بزرگی است که موقعیت انحصاری دارند، از جمله تسلا، که ارزش بازار آن تقریباً معادل نیمی از کل صنعت خودروسازی جهانی است، و اسپیس‌ایکس (SpaceX)، که تحلیلگران صنعت فضایی آن را دارای «انحصار دوفاکتو» در پرتاب موشک‌های فضایی در ایالات متحده توصیف کرده‌اند. سرانجام، ثروت ماسک که حدود ۴۳۶ میلیارد دلار برآورد می‌شود، ۳۵۹ میلیون برابر حداقل معیشت کارگران آمریکایی طبق خط فقر فدرال کنونی است.

با این حال، ماسک در برخی جنبه‌های کلیدی با همتایان خود در اروپای شرقی تفاوت دارد. به‌ویژه، او پیش از ورود به سیاست و رسانه ثروتمند شد و این ثروت را مدیون ترامپ نیست. در مقایسه، لورینچ مزاروش، ثروتمندترین فرد مجارستان، ۱.۶۵ درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور را در اختیار دارد؛ اما برخلاف ماسک، ثروت او مستقیماً از ارتباطاتش با قدرت سیاسی ناشی می‌شود. او که پیش از سال ۲۰۱۰ یک لوله‌کش محلی بود، به‌عنوان یکی از دوستان دوران کودکی اوربان، از یارانه‌های دولتی، وام‌ها و قراردادهای عمومی برای جمع‌آوری ثروت هنگفتی پس از روی کار آمدن اوربان استفاده کرد. مزاروش در مصاحبه‌ای در سال ۲۰۲۰ گفت: «اینکه من به اینجا رسیده‌ام، قطعاً به لطف خدا، شانس خوب و ویکتور اوربان بوده است.»

بین سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۰، او در هشت مورد از نه مناقصه ساخت‌وساز با بودجه اتحادیه اروپا که در آن‌ها شرکت کرد، برنده شد، در حالی که میانگین صنعتی تنها یک در سه بود. پروژه‌های او همچنین به‌طور چشمگیری بیش از حد قیمت‌گذاری شده بودند، طبق یک مطالعه در سال ۲۰۱۹ از سوی مرکز تحقیقاتی فساد در بوداپست، که نشان‌دهنده کسب سودهای هنگفت از جیب مالیات‌دهندگان مجارستانی بود.

کسب‌وکارهای ماسک، مانند اسپیس‌ایکس و استارلینک (Starlink)، رابطه پیچیده‌تری با دولت ایالات متحده دارند. از یک سو، این شرکت‌ها مزایای قابل توجهی از قراردادهای دولتی به دست آورده‌اند؛ به‌عنوان مثال، اسپیس‌ایکس از سال ۲۰۰۸ تاکنون نزدیک به ۲۰ میلیارد دلار قرارداد دولتی دریافت کرده است. اما این قراردادها مستقل از بازگشت ترامپ به قدرت هستند، چرا که مبتنی بر توانایی این شرکت‌ها در ارائه فناوری‌هایی است که ایالات متحده نمی‌تواند از جای دیگری تأمین کند. علاوه بر این، گاهی اوقات، این شرکت‌ها موجب صرفه‌جویی چشمگیری در هزینه‌های دولت شده‌اند.

از این منظر، ماسک یک الیگارش خودمختار است، نه وابسته. در حالی که مزاروش در مجارستان به‌عنوان «کیسه پول اوربان» شناخته می‌شود — کسی که مالکیت واقعی ندارد بلکه تنها مدیریت ثروت غیرقانونی رئیسش را بر عهده دارد — ارتباط ماسک با ترامپ مبتنی بر رابطه‌ای برابر است. البته، آن‌ها از اتحادشان سود برده‌اند، اما هیچ‌کدام به دیگری وابسته نیست. برای مثال، اگر ترامپ از ماسک رویگردان شود، نمی‌تواند او را از لحاظ مالی به همان شکلی که اوربان با لاجوش شیمیچکا، غول ساخت‌وساز و رسانه‌ای سابق و یکی از نزدیک‌ترین الیگارش‌هایش در گذشته، تحت فشار گذاشت، متضرر کند. پس از درگیری شیمیچکا با اوربان در سال ۲۰۱۴، امپراتوری تجاری او نابود شد. در مقابل، ترامپ با وجود تلاش‌های فراوان، نتوانسته است استقلال کامل نخبگان فناوری و کسب‌وکار آمریکا، از جمله جف بزوس، سم آلتمن، مارک زاکربرگ و ماسک را در هم بشکند.

با این حال، همین استقلال ماسک، فراتر از گرایش‌های استبدادی ترامپ، تهدیدی اضافی برای دموکراسی ایالات متحده محسوب می‌شود. ماسک با گسترش قدرت اقتصادی خود به حوزه سیاست، عملاً به نماینده دولت فدرال با دستورکاری شخصی تبدیل شده است، بدون آنکه از طریق انتخابات مشروعیت یافته یا از سوی کنگره از طریق فرآیند انتصاب رسمی مجوزی دریافت کرده باشد. این نفوذ حتی پیش از روی کار آمدن ترامپ نیز شکل گرفته بود. در دسامبر گذشته، ماسک موفق شد لایحه بودجه‌ای دوحزبی را در کنگره سرنگون کند و مدت‌هاست که در امور سیاست خارجی مداخله کرده است ــ تا جایی که بنیامین نتانیاهو در سال ۲۰۲۳ او را «رئیس‌جمهور غیررسمی» نامید.

پس از انتخاب ترامپ، ماسک در سیاست‌های اروپایی دخالت کرده، از حزب راست‌افراطی AfD در آلمان و حزب Reform UK در بریتانیا حمایت کرده و حتی در تلاش بوده است تا رهبری این احزاب را تغییر دهد. او همچنین بارها با ولادیمیر پوتین تماس گرفته و از طریق شبکه ماهواره‌ای استارلینک، عملاً بر عملیات نظامی از جمله دفاع اوکراین، حق وتو اعمال می‌کند.

این اقدامات ابعاد جدیدی به چالش‌های مشروعیت در دموکراسی آمریکا می‌افزایند. در حالی که ترامپ، مشابه اوربان، به تضعیف نهادهای تصمیم‌گیری عمومی می‌پردازد، ماسک با تصاحب اختیاراتی که به دولت منتخب تعلق دارند، اصول حکومت انتخابی را زیر سؤال می‌برد. این نه یک خصوصی‌سازی تحت نظارت است و نه یک برون‌سپاری شفاف، بلکه ظهور الیگارشی کلان است. ماسک با استفاده از قدرت اقتصادی عظیم خود برای ادغام در سیاست، در حال خریداری قدرتی شبیه به دولت است و پایه‌های دموکراسی لیبرال را تهدید می‌کند. این شکل جدیدی از تهدید الیگارشی است که باید به‌طور جدی مورد توجه قرار گیرد.

ترامپ بدون تاج

با وجود تفاوت‌های میان مجارستان و ایالات متحده، داستان اوربان از دو جهت برای درک صعود ترامپ آموزنده است: نخست، نشان می‌دهد که چگونه پیشروی‌های ترقی‌خواهانه می‌توانند به‌طور ناخواسته زمینه‌ساز یک واکنش متقابل شوند که نهادهای دموکراتیک را تهدید می‌کند. دوم، نشان می‌دهد که بحران مشروعیت ناشی از پوپولیسم، در شکل افراطی خود، به کجا می‌تواند منتهی شود.

اوربان با بهره‌گیری از یک دولت ضعیف، مجارستان را به آنچه می‌توان «خودکامگی پدرسالارانه» نامید، تبدیل کرده است ـــ نظامی که تمرکز قدرت و انباشت ثروت را در یک هرم سلسله‌مراتبی واحد ترکیب می‌کند و تمامی ابعاد جامعه مجارستان را در بر می‌گیرد. نتیجه این شده که تمام اشکال قدرت در کشور وابسته به وفاداری به اوربان هستند.

به عنوان سرسلسله این نظام، نخست‌وزیر شخصاً تعیین می‌کند که چه کسی به منابع و فرصت‌ها دسترسی داشته باشد، و الیگارش‌ها و سایر اعضای بلندپایه حلقه داخلی او، همانند مقامات پایین‌رتبه، در صورت نشان دادن عدم وفاداری، در معرض حذف قرار می‌گیرند. از دست دادن جایگاه در یکی از حوزه‌ها ـــ سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی ـــ می‌تواند به آسانی به محرومیت کامل از همه این حوزه‌ها بینجامد.

در مقابل، روابط وابستگی که ترامپ توانسته در ایالات متحده ایجاد کند، همچنان پراکنده و ناهمگون باقی مانده‌اند. او اگرچه از متحدان سیاسی خود وفاداری بی‌چون‌وچرا طلب می‌کند، اما نتوانسته است همان نوع وابستگی سیستماتیک و حیاتی را که در مجارستان اوربان شکل گرفته، به‌وجود آورد. با وجود تسلط فزاینده‌اش بر شاخه‌های قدرت و دستگاه اداری، بسیاری از بازیگران مستقل و گزینه‌های جایگزین در اقتصاد و جامعه همچنان از دسترس او خارج هستند. این نیروهای خارجی، هم افراد درون شبکه ترامپ و هم کسانی را که خارج از آن قرار دارند، از آسیب‌پذیری مطلق در امان نگه می‌دارند.

دموکراسی آمریکا همچنان یک بازی چندجانبه است: دموکرات‌ها می‌توانند خود را برای انتخابات میان‌دوره‌ای بازسازی کنند، الیگارش‌هایی نظیر ماسک احتمالاً با دستور کار ترامپ درگیر خواهند شد، و حتی حامیان اصلی ترامپ نیز ممکن است پس از مواجهه با پیامدهای اقتصادی برخی سیاست‌های او ـــ مانند تعرفه‌های برنامه‌ریزی‌شده ـــ یا به‌دلیل اختلال در خدمات ناشی از تلاش‌های او برای برچیدن دولت اداری، حمایت خود را کاهش دهند.

دموکراسی مجارستان به‌تدریج زیر فشار یک قوه مجریه غیرپاسخگو که از اکثریتی کافی در پارلمان برای تغییر قانون اساسی برخوردار است، تضعیف شده است. اما در ایالات متحده، دموکراسی تحت فشار دو نیروی متفاوت، اما ضعیف‌تر، قرار دارد: پوپولیسم ترامپ و نفوذ الیگارشیک ماسک. این نیروها پیش از این نیز پویایی نامطمئنی را به سیاست آمریکا وارد کرده‌اند.

افزایش پیش‌بینی‌ناپذیری آینده نه تنها به عوامل بین‌المللی، بلکه به حکومتی در ایالات متحده مرتبط است که بیش از هر زمان دیگری تابع اراده رهبرانش شده است. با این حال، بعید است که دموکراسی آمریکا به‌زودی جای خود را به یک خودکامگی تمام‌عیار به سبک مجارستان بدهد، اما ممکن است با چالش دیگری مواجه شود: ظهور یک الیگارش، یک بازیگر سرکش در عرصه فناوری، که نه رئیس‌جمهور و نه دولت قادر به کنترل کامل او نیستند.



نظر شما درباره این مقاله:








تاب‌آوری باشکوه
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 10.02.2025, 12:57

تاب‌آوری باشکوه


حامد پاک‌طینت

برای نگاشتن این متن چندین روز با خود کلنجار رفتم و از بابت نوشتنش اطمینان نداشتم اما سرانجام اینگونه خود را قانع کردم که شاید انتشار آن به عنوان یک تحلیل از آینده نه تنها برای فعالان اقتصای کشور بلکه بیش از آن برای مسئولین و اولیای ایران که در لحظه تصمیم گیری تاریخی این کشور قرار گرفته‌اند روشنگر و شاید کمک کننده باشد

این نوشته متمرکز بر محاسبه توان تاب آوری کشور و امکان سنجی اداره امور با فرض استمرار مسیری است که با واژه فشار حداکثری شهرت پیدا کرده و چند روزی است که آغاز شده است.

شاید بد نباشد اول تکلیفمان را با واژه فروپاشی اقتصادی که این روزها زیاد می‌شنویم و می‌خوانیم روشن کنیم. چنین واژه‌ای در مراجع و مقالات دانشگاهی فاقد Definition علمی است لیکن اگر مقصودمان از بکارگیری چنین واژه‌ای بروز ابَر تورم، عدم امکان خدمات رسانی سیستم بانکی، بحران پول ملی، سقوط آزاد سرمایه گذاری و تولید ناخالص ملی، سونامی بیکاری، ناتوانی دولت از ارائه خدمات عمومی و اختلال جدی در زنجیره تامین باشد، بله چنین چیزی تعاریف دقیق علمی دارد و در کشورهایی بروز کرده است.

پرسش میلیون دلاری این است که چقدر امکان بروز چنین جهنمی برای کشور وجود دارد یا پرسش دقیق تر و علمی تر آنکه با فرض استمرار فشار حداکثری و ثابت بودن تمام متغیرها چقدر زمان لازم است تا ایران به چنین جهنمی تبدیل شود

به فرض رسیدن صادرات نفت ایران به زیر ۴۰۰ هزار بشکه در روز و نه رسیدن به عدد صفر یعنی مطابق فرضیه‌ای که مسئولین وزارت نفت دارند کشور با سقوط درآمد ۳۰ میلیارد دلاری و دولت با از دست دادن ۴۰% از درآمدهایش مواجه خواهد شد. چنین وضعیتی می‌تواند تا تابستان سال ۱۴۰۴ کشور را با تورم کالایی ۱۰۰% مواجه کند و البته در این شش ماه دولت با استفاده از امکانات و ذخایر بسیار نازل ارزی خود، تامین کالایی مورد نیاز کشور از طرق غیررسمی و شبه قاچاق از مسیر چین و به خصوص روسیه و تبادل محدود با رمزارز و البته کاملا به شکل دولت محور میسر خواهد کرد و ضمن کاهش جدی هزینه‌ها به شرط عدم مخالفت نهادهای ذینفع شرایط را به شکل تقریبا مشابه دوران جنگ اداره می‌کند. در بخش خصوصی اما از عید نوروز و آغاز سال جدید عدم تمدید قراردهای کارگری آغاز می‌شود و در انتهای تابستان ما شاهد سونامی بیکاری خواهیم بود.

با سپری شدن تابستان و تهی شدن امکانات و ذخایر بانک مرکزی دوره ابرتورم آغاز می‌شود. متاسفانه همزمانی این تاریخ با شروع احتمالی مکانیزم ماشه، کشور را وارد مرحله بحران جدی خواهد کرد.

شش ماهه دوم سال با این شرایط کشور، تورم مشابه آرژانین یعنی بین ۲۰۰ تا ۳۰۰% را تجربه می‌کند و بسیاری از واحدهای تولیدی و خدماتی از توجیه اقتصادی خارج می‌شوند.

بروز ناآرامی‌های اجتماعی بسیار جدی از این زمان آغاز می‌شود و بخشی از خدمات عمومی به ویژه در حوزه بهداشت و درمان و حمل و نقل مختل خواهد شد. این دو عامل به تنش‌های اجتماعی خواهد افزود.

پایان شش ماهه دوم زمانی است که فروش غیرنفتی کشور نیز مختل شده، دولت ناتوان از ارائه خدمات عمومی و تامین هزینه‌ها ناچار به اداره ونزوئلایی کشور می‌شود و مردم زندگی کاملا کوپنی را تجربه خواهند کرد.

تنش‌های اجتماعی به ناامنی‌های اجتماعی توسعه و تسری یافته و در این مرحله با افت ۲۰% تولید ناخالص ملی شاهد دلار بالاتر از ۱.۵ میلیون تومان خواهیم بود!

اگر مقصود از بکارگیری واژه فروپاشی اقتصادی چنین جهنمی است بله در آن مقطع زمانی و البته به شرط ثابت بودن متغیرهای سیاسی چنین سناریویی پیش روی ماست

نباید تردید کرد که اتاق فکر اقتصادی ترامپ این محاسبات را دقیق و مرحله به مرحله انجام داده و وارد این بازی شده است. پرسش بزرگ این است که آیا ما هم با حساب و کتاب تصمیم به ورود به چنین بازی گرفته‌ایم یا غیر از این است.

تلگرام مجمع فعالان اقتصادی



نظر شما درباره این مقاله:








انتشار اخبار غلط در مورد محتوای دستورالعمل ترامپ
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 10.02.2025, 12:29




نظر شما درباره این مقاله:








پرسشی از حداد عادل / احمد زیدآبادی
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 10.02.2025, 11:33




نظر شما درباره این مقاله:








قانون اصلاحات ارضی آفریقای جنوبی
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 10.02.2025, 11:11




نظر شما درباره این مقاله:








توافق با ایران یا بمباران جهنمی آن؟ ">
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 10.02.2025, 9:00

توافق با ایران یا بمباران جهنمی آن؟




نظر شما درباره این مقاله:








«غیرشرافتمندانه» بودن مذاکره با ترامپ
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 10.02.2025, 8:19




نظر شما درباره این مقاله:








تهدید ایران به ترور  ترامپ بسیار جدی بود
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 10.02.2025, 8:01

تهدید ایران به ترور ترامپ بسیار جدی بود


الکس آیزنشتات
گزارش اختصاصی آکسیوس

تهدید ایران به ترور دونالد ترامپ در جریان کارزار انتخاباتی ۲۰۲۴ بسیار جدی‌تر از آن چیزی بود که به‌طور عمومی اعلام شد و این تهدید منجر به اتخاذ تدابیر امنیتی فوق‌العاده توسط تیم او شد، از جمله استفاده از یک هواپیمای فریبنده برای جلوگیری از سوءقصد احتمالی به جانش.

چرا این موضوع مهم است: کتاب بعدی من با عنوان «انتقام: داستان درونی بازگشت ترامپ به قدرت» فاش می‌کند که نگرانی مقامات آمریکایی درباره حمله احتمالی ایران به ترامپ تا چه حد جدی بوده است و این مسئله چه تأثیری بر او داشته است.

ترامپ همچنان به ایران فکر می‌کند: هفته گذشته، او گفت که به تیمش دستور داده است که در صورت کشته شدنش به دست عوامل ایران، این کشور را “نابود” کنند.

او بعداً این اظهارات را تعدیل کرد و گفت که به دنبال “توافقی هسته‌ای و صلح‌آمیزِ تأییدشده” با ایران است. ترامپ از سال ۲۰۲۰، زمانی که در مقام ریاست جمهوری دستور حمله هوایی را صادر کرد که منجر به کشته شدن قاسم سلیمانی، فرمانده ارشد نظامی ایران شد، در فهرست اهداف ایران قرار گرفته است.

جزئیات بیشتر: برای نگارش این کتاب که قرار است در ۱۸ مارس منتشر شود، من به‌طور گسترده به حلقه داخلی ترامپ در جریان کارزار انتخاباتی‌اش دسترسی داشتم.

سال گذشته، مقامات امنیتی آمریکا به ترامپ هشدار دادند که ایران عوامل خود را در خاک ایالات متحده مستقر کرده و این عوامل به موشک‌های زمین به هوا دسترسی دارند.

تیم ترامپ نگران بود که ایرانی‌ها سعی کنند هواپیمای شخصی او – که به نام “ترامپ فورس وان” شناخته می‌شود – را هنگام برخاستن یا فرود سرنگون کنند.

نگرانی‌ها پس از خنثی شدن یک سوءقصد به جان ترامپ در ۱۵ سپتامبر در زمین گلف او در وست پالم بیچ، فلوریدا، شدت گرفت.

ایران به‌طور رسمی با این حادثه یا با تیراندازی دو ماه پیش از آن در پنسیلوانیا، که طی آن ترامپ از ناحیه گوش مورد اصابت گلوله قرار گرفت، ارتباطی ندارد.

اما اندکی پس از حادثه فلوریدا، تیم امنیتی ترامپ به حدی درباره تهدید ایران نگران شد که او را با یک هواپیمای فریبنده متعلق به استیو ویتکاف به یک رویداد منتقل کرد. ویتکاف یکی از دوستان ترامپ و مدیر املاک و مستغلات است که اکنون به‌عنوان نماینده ویژه او در امور خاورمیانه فعالیت می‌کند.

بخش بزرگی از تیم ترامپ در همان روز با “ترامپ فورس وان” سفر کردند – اقدامی که برخی از کارکنان را خشمگین کرد، زیرا آن‌ها نگران بودند که در صورت سرنگونی هواپیما به‌عنوان “تلفات جانبی” محسوب شوند.

مدیران مشترک کارزار انتخاباتی ترامپ، سوزی وایلز – که اکنون رئیس کارکنان کاخ سفید است – و کریس لاچیوویت، تصمیم گرفتند که از یکدیگر جدا شوند. وایلز همراه با ترامپ در هواپیمای ویتکاف پرواز کرد، در حالی که لاچیوویت به کارکنان هواپیمای ترامپ فورس وان پیوست.

بسیاری از کارکنان در داخل هواپیمای ترامپ، از این طرح مخفیانه تا لحظاتی پیش از پرواز اطلاع نداشتند و زمانی متوجه شدند که صندلی ترامپ در کنار پنجره خالی بود.

لاچیوویت به گروه گفت: “رئیس امروز با ما پرواز نمی‌کند. ما مجبور شدیم او را در هواپیمای دیگری بگذاریم. این چیزی جز یک آزمایش برای نحوه پیشبرد امور در آینده نیست.”

مدیران کارزار تلاش کردند مشاوران ترامپ را قانع کنند که از آن‌ها به‌عنوان طعمه استفاده نشده است. اما اگر عوامل ایران واقعاً به موشک‌های زمین به هوا دسترسی داشتند، برخی از مشاوران این سؤال را مطرح کردند که چرا آن‌ها را سوار هواپیما کرده‌اند؟

این پرواز تجربه‌ای کاملاً سورئال بود، به گفته سه نفر از دستیاران، “شوخی‌های تلخ زیادی رد و بدل شد.” آن‌ها گفتند: “این شرایط کاملاً غیرعادی بود و افراد حاضر در هواپیما متوجه حساسیت اوضاع بودند.”

در جریان کمپین، این پرواز به “پرواز شبح” معروف شد.

همچنین، سرویس مخفی در همان روز یک کاروان خودرویی فریبنده سازماندهی کرد که ترامپ را در یک خودرو و دیگر کارکنان را در خودرویی دیگر قرار می‌داد.

لحظات ترسناک بیشتری در کارزار انتخاباتی ترامپ رخ داد.

پس از یک گردهمایی در ۱۸ سپتامبر در لانگ آیلندِ ایالت نیویورک، سرویس مخفی به مدیران کارزار هشدار داد که اطلاعاتی در دست دارند که نشان می‌دهد ممکن است کسی قصد شلیک به کاروان خودرویی ترامپ را داشته باشد.

کریس لاچیوویت با لحنی طعنه‌آمیز به دن اسکاوینو، مدیر رسانه‌های اجتماعی ترامپ، گفت: “از پنجره بیرون نیا و عکس نگیر، چون تو لعنتی هدف هستی.” وایلز در همان حال در صندلی خود تکیه داد.

در جریان سفری به پنسیلوانیا در هفته بعد، مأموران امنیتی متوجه پهپادی شدند که کاروان ترامپ را دنبال می‌کرد. مأموران در یکی از خودروها، سقف را باز کرده و با یک سلاح الکترومغناطیسی به پهپاد شلیک کردند، که منجر به از کار افتادن آن شد.

افراد نزدیک به کارزار انتخاباتی به من گفتند که ترامپ از تهدید ایران بیش از آنچه به‌طور علنی ابراز کرده، نگران بود.

ترامپ اغلب در گردهمایی‌های انتخاباتی با افتخار از ترور سلیمانی سخن می‌گفت. اما با افزایش تهدید ایران، دستیاران او متوجه شدند که او کمتر درباره این موضوع صحبت می‌کند. و در محافل خصوصی، او نگرانی خود را درباره چگونگی برگزاری تجمعات انتخاباتی‌اش ابراز می‌کرد.

او همچنین نگران بود که رأی‌دهندگان دچار “خستگی از تهدید ترور” شوند. آیا آمریکایی‌ها حاضر بودند چهار سال تحمل کنند که رئیس‌جمهورشان دائماً در معرض تهدید باشد؟

کتاب «انتقام: داستان درونی بازگشت ترامپ به قدرت» اثر الکس آیزنشتات در ۱۸ مارس منتشر خواهد شد.



نظر شما درباره این مقاله:








پیامد‌های مذاکره و عدم مذاکره با دولت ترامپ ">
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 10.02.2025, 8:00

پیامد‌های مذاکره و عدم مذاکره با دولت ترامپ




نظر شما درباره این مقاله:








بحران فقر غذایی در ایران و فریاد آمار‌ها
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 10.02.2025, 7:23

بحران فقر غذایی در ایران و فریاد آمار‌ها


ایران، در سکوت خبری، با بحرانی عمیق در امنیت غذایی دست‌وپنجه نرم می‌کند. بر اساس داده‌های سال ۱۴۰۱، ۵۵٪ جمعیت شهری کشور در معرض فقر غذایی قرار دارند، در حالی که سرانه کالری دریافتی روزانه به طور میانگین ۲۵۴۰ کیلوکالری است؛ رقمی که با وابستگی ۶۰٪ به غلات، کیفیت پایین تغذیه را فریاد می‌زند.

این بحران، اما، در جغرافیای استان‌ها نابرابر توزیع شده است: اختلاف ۱۲۰۸ کیلوکالری بین فقیرترین و غنی‌ترین استان‌ها (از ۱۹۸۸ تا ۳۱۹۶ کیلوکالری) نشان می‌دهد «امنیت غذایی» برای میلیون‌ها ایرانی به رویایی دست‌نیافتنی تبدیل شده است.

اما تکان دهنده‌ترین آمار رسمی از کاهش مصرف گوشت در میان ایرانیان را باید مربوط به مرکز آمار ایران دانست. طبق آخرین آمار رقم سرانه مصرف میان ایرانیان ۴ کیلو است و در فاصله ۱۱ سال یعنی از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۱ سرانه مصرف گوشت قرمز در ایران تا ۸ کیلوگرم کاهش یافته است. به این ترتیب سبد غذایی خانوار، از تنوع به تک‌محصولی تنزل یافته که خود زنگ خطر امنیت ملی است.

طبق ارزیابی مرکز آمار بیش از یک سوم مواد غذایی مورد استفاده خانوار‌های ایرانی رشد قیمت ۴۰ تا ۱۰۳ درصدی را در دی‌ماه امسال نسبت به ماه مشابه پارسال داشته‌اند. بیشترین جهش قیمت مربوط به حبوبات و میوه‌ها است. همچنین مرکز آمار تورم انواع محصولات لبنی را بین ۲۷ تا ۴۳ درصد برآورد کرده است. در دی‌ماه ۱۴۰۳، هزینه خوراکی‌های یک خانوار چهارنفره تقریبا ۵۸ درصد از حداقل دستمزد را تشکیل داده است.

اما ریشه‌های این فاجعه را باید در شکست ساختاری سیاست‌های اقتصادی و کشاورزی جست‌و‌جو کرد. تحریم‌های بین‌المللی، تورم افسارگسیخته (بالای ۵۰٪ در بخش غذا)، مدیریت ناکارآمد منابع آب، و فساد سیستماتیک، زنجیره‌ای از بحران‌ها را ایجاد کرده‌اند. کشاورزی ایران، که روزی ستون امنیت غذایی بود، اکنون با کاهش ۲۰٪ تولید و فرسودگی فناوری، به بخشی وابسته به واردات تبدیل شده است.

از سوی دیگر، یارانه‌های نادرست نه تنها شکاف طبقاتی را عمیق‌تر کرده، بلکه سهمیه‌بندی‌های مقطعی (مانند واردات گندم) نیز تنها مسکنی موقتی بر زخم کهنه سیستم توزیع است. پیامد‌های این بحران، فراتر از گرسنگی لحظه‌ای، نسل‌کشی خاموش را رقم زده است.

سوءتغذیه مزمن، درصد بالایی از کودکان ایرانی را با «کوتاه‌قدی تغذیه‌ای» رو‌به‌رو ساخته و سهم زنان از سفره‌های خانوادگی روزبه‌روز کاهش یافته است. بیماری‌های غیرواگیر نظیر دیابت و فشارخون، حاصل جایگزینی کربوهیدرات‌های ارزان به جای پروتئین و ریزمغذی‌هاست.

این چرخهٔ معیوب، فقر را به ارث می‌دهد: فرزندان خانواده‌های گرسنه، محکوم به محرومیت از آموزش و سلامت هستند و شکاف طبقاتی را ابدی می‌کنند. راه برون‌رفت از این بحران، نیازمند بازنگری انقلابی در اولویت‌هاست. اصلاح نظام یارانه‌ها، سرمایه‌گذاری در کشاورزی پایدار با فناوری روز، مبارزه واقعی با فساد، و بازگرداندن اعتماد عمومی از طریق شفافیت، گام‌های کلیدی هستند.

اما تا زمانی که حل بحران غذا در حاشیهٔ سیاست‌گذاری‌ها قرار دارد، آمار‌های هر سال گواهِ شکستِ بزرگتری خواهند بود. امنیت غذایی نه یک «حق»، که پایه‌ای‌ترین شرط بقای جامعه است؛ نادیده گرفتن آن، یعنی فروپاشی آرام ایران فردا.

کانال تلگرام امتداد



نظر شما درباره این مقاله:








موج بی‌پایان مهاجرین / بهروز اسدی - علی لیمونادی
">
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 10.02.2025, 7:00

موج بی‌پایان مهاجرین / بهروز اسدی - علی لیمونادی




نظر شما درباره این مقاله:








شرافت؛ واژه‌ای که به ابتذال کشیده شد!
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 09.02.2025, 23:34




نظر شما درباره این مقاله:








آمریکا: اگر ایران توافق نخواهد، تحت فشار
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 09.02.2025, 22:07




نظر شما درباره این مقاله:








مریم سادات یحیوی، زندانی سیاسی آزاد شد
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 09.02.2025, 20:56




نظر شما درباره این مقاله:








سعیده شفیعی از زندان اوین آزاد شد
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 09.02.2025, 20:49




نظر شما درباره این مقاله:








صنعت نفت و بحران محیط زیست ایران بخش نخست:

">
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 09.02.2025, 20:00

صنعت نفت و بحران محیط زیست ایران


صنعت نفت و بحران محیط زیست ایران؛ آیا زمان تغیر فرا رسیده؟

بخش دوم:



نظر شما درباره این مقاله:








ایلان ماسک خواستار تعطیلی
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 09.02.2025, 18:24




نظر شما درباره این مقاله:








با آزادی مشروط بهاره هدایت موافقت شد
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 09.02.2025, 16:43




نظر شما درباره این مقاله:








نقش فدایی و مجاهد در انقلاب ">
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 09.02.2025, 15:31

نقش فدایی و مجاهد در انقلاب


گروه‌های اصلی چریکی که پیش از انقلاب سال پنجاه و هفت در ایران مبارزه مسلحانه در پیش گرفتند، یعنی مجاهد و فدایی، چه نقشی در زمینه‌سازی برای انقلاب ایفا کردند؟ تاثیر آنان بر سیاست امنیتی حکومت چه بود؟

میهمان‌ها:
سعید شاهسوندی، عضو پیشین مجاهد
احمد پورمندی، عضو پیشین فدایی



نظر شما درباره این مقاله:








سهم ایران از اقتصاد آسیا تنها ۱ درصد
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 09.02.2025, 13:28




نظر شما درباره این مقاله:








اتحادیه اروپا از دولت جدید لبنان حمایت کرد
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 09.02.2025, 13:23




نظر شما درباره این مقاله:








سپاه خواستار تجدیدنظر خامنه‌ای در منع ساخت
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 09.02.2025, 13:12




نظر شما درباره این مقاله:








ترامپ: با پوتین دربارهٔ پایان جنگ اوکراین
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 09.02.2025, 11:53




نظر شما درباره این مقاله:








ترامپ: ترجیحم توافق با ایران است تا بمباران آن
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 09.02.2025, 10:49

ترامپ: ترجیحم توافق با ایران است تا بمباران آن


رئیس‌جمهور آمریکا می‌گوید ترجیح او این است که با ایران به توافق برسد تا این‌که «شدیداً آن را بمباران کند».

دونالد ترامپ در مصاحبه‌ای با «نیویورک پست» که روز شنبه ۲۰ بهمن منتشر شد، گفت اگر توافقی انجام شود، اسرائیل ایران را بمباران نخواهد کرد.

او تصریح کرد که قصد ندارد دربارهٔ مذاکرات احتمالی با تهران صحبت کند و افزود: «در واقع، دوست ندارم به شما بگویم که چه چیزی قرار است به آن‌ها بگویم.»

رئیس‌جمهور آمریکا هفته گذشته گزارش‌های مربوط به برنامه‌ریزی مشترک ایالات متحده و اسرائیل برای حمله نظامی به ایران را رد کرد.

او گفت به جای اقدام نظامی، خواهان دستیابی به توافق جدید هسته‌ای با تهران است و کار بر روی این توافق باید فوراً آغاز شود.

علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، که دو هفته پیش از مقام‌های ایران خواسته بود حواس‌شان باشد با چه کسی «معامله» می‌کنند، روز ۱۹ بهمن مذاکره با دولت دونالد ترامپ را نه «عاقلانه»، نه «هوشمندانه» و نه «شرافتمندانه» توصیف کرد و دربارۀ علت آن هم گفت: «تجربه».

اشارۀ او به خروج دولت اول دونالد ترامپ از توافق هسته‌ای موسوم به «برجام» بین ایران و شش قدرت جهانی بود که صادرات نفت ایران را کاهش داد، باعث جهش قیمت ارزهای خارجی شد و جمهوری اسلامی را از نظر اقتصادی در تنگنا و فشار کم‌سابقه‌ای قرار داد.

اما در همین حال عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، گفته که جمهوری اسلامی برای مذاکره آماده است اما «تحت فشار حداکثری» با آمریکا مذاکره نمی‌کند.

او روز شنبه با اذعان به این‌که تحریم‌ها «مانعی بزرگ» بر سر راه توسعه اقتصادی ایران است گفت اگر مذاکره از موضع ضعف انجام شود، «دیگر مذاکره نیست بلکه تسلیم است».

همزمان، برخی مقام‌های جمهوری اسلامی مدعی شدند که سیاست واشینگتن در قبال ایران فراتر از موضوع هسته‌ای بوده و هدف آن «خلع سلاح جمهوری اسلامی» است.

دونالد ترامپ که بارها برای مذاکره با جمهوری اسلامی اظهار آمادگی کرده، روز چهارشنبه نیز گفته بود ایالات متحده به دنبال یک توافق هسته‌ای قابل راستی‌آزمایی با تهران است که به این کشور اجازه می‌دهد رونق و شکوفایی صلح‌آمیزی داشته باشد.

دونالد ترامپ روز چهارشنبه همچنین با تأکید مجدد بر این‌که ایران نباید سلاح هسته‌ای داشته باشد، گفته بود برای دستیابی به یک توافق تازه باید فوراً دست‌به‌کار شد و وقتی این توافق کامل و امضا شود، «خاورمیانه جشن بزرگی به پا خواهد کرد».

آقای ترامپ چندی پیش نیز که یادداشتی برای احیای «فشار حداکثری» بر ایران صادر کرد، پس از آن گفت که دستور او در این زمینه بسیار سختگیرانه است، اما مایل به دیدار با رئیس‌جمهور ایران است تا تهران را ترغیب کند دست از تلاش برای رسیدن به سلاح هسته‌ای بردارد.

مقامات ایرانی همواره قصد ساخت جنگ‌افزار هسته‌ای را رد کرده‌اند اما در مدت اخیر برخی طیف‌ها در ایران از «لزوم» تغییر «دکترین» در این زمینه صحبت کرده‌اند.

اسرائیل در جواب حمله موشکی روز دهم مهر سپاه پاسداران به اسرائیل، در پنجم آبان برخی تأسیسات موشکی و پدافند هوایی جمهوری اسلامی را هدف قرار داد.

مقام‌های جمهوری اسلامی گفتند که حملات اسرائیل «خسارت محدود و کم اثری» داشت، اما رسانه‌های بین‌المللی با استناد به تصاویر ماهواره‌ای و تحلیل‌های کارشناسان از آسیب‌های مؤثر و جدی به برخی تأسیسات نظامی و به‌خصوص توان دفاعی جمهوری اسلامی خبر دادند.

مدتی پس از این حمله، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، هشدار داد که اگر جمهوری اسلامی ایران برای بار سوم به این کشور حمله کند، اقتصادش فلج خواهد شد.

نتانیاهو: صلح با عربستان مشروط به نابودی حماس و خلع سلاح هسته‌ای ایران است

نخست‌وزیر اسرائیل بامداد یک‌شنبه ۲۱ بهمن در گفت‌وگو با شبکه فاکس نیوز گفت وقتی که مطمئن شد که ایران سلاح هسته‌ای ندارد، صلح بین اسرائیل با عربستان سعودی اتفاق خواهد افتاد.

بنیامین نتانیاهو در این گفت‌وگو در پایان سفر یک هفته‌ای خود به آمریکا، در پاسخ به این پرسش که صلح میان اسرائیل و عربستان چه زمان حاصل خواهد شد، گفت که او به صلح از موضع قدرت اعتقاد دارد.

او گفت: زمانی که ما تغییر در خاورمیانه را کامل کنیم، محور ایران را بیش از آنچه که تا حال انجام داده‌ایم، تضعیف کنیم، وقتی مطمئن شویم که ایران سلاح هسته‌ای ندارد و وقتی حماس را نابود کنیم، زمینه را برای توافق با سعودی‌ها و دیگران و دنیای مسلمانان فراهم می‌کنیم.

در مورد بخش مذاکرات بنیامین نتانیاهو با دونالد ترامپ حول مسئله ایران در دیدار روز سه‌شنبه گذشته دو رهبر در کاخ سفید جزئیات زیادی منتشر نشده است.

آقای نتانیاهو پس از آن دیدار به روزنامه جروزالم پست گفت دیدگاه او در مورد ایران منطبق با موضع دونالد ترامپ در قبال ایران است که تأکید کرده ایران نمی‌تواند سلاح هسته‌ای داشته باشد و احیای سیاست «فشار حداکثری» از سوی دولت آقای ترامپ، از هسته‌ای شدن ایران جلوگیری خواهد کرد.

دولت آقای ترامپ سه روز پس از آن دیدار کنگره را از تصمیم به فروش ۷.۴ میلیارد دلار دیگر تسلیحات به اسرائیل آگاه کرد. بمب‌های سنگین بخشی از این فروش است.

سنتکام، فرماندهی مرکزی ایالات متحده، نیز اعلام کرد مایل کوریلا، فرمانده این نیروها، روزهای ۱۷ تا ۱۹ بهمن در اسرائیل بوده و با رئیس ستاد ارتش، فرمانده سازمان اطلاعات نظامی ارتش و رؤسای موساد و شباک دیدار کرده و بر عمق دادن به همکاری دوجانبه و افزایش قابلیت‌های همکاری و ادامه روابط نظامی بین دو کشور تأکید کرده است.

رادیو فردا



نظر شما درباره این مقاله:








رحیم قمیشی و ۲۵ بهمن
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 09.02.2025, 10:38

رحیم قمیشی و ۲۵ بهمن


داریوش مجلسی

فراخوان تجمع رفع حصر:
«ساعت ۱۱ پنجشنبه ۲۵ بهمن، کنار سردرِ  دانشگاه تهران، همه دعوتند!»

هرچه به ۲۵ بهمن نزدیک‌تر می‌شویم رحیم قمیشی هم به فراخوان شجاعانه خود برای اعتراض به حصر و حبس خانگی میر حسین موسوی و همسرش، شکل  و خط شفاف‌تری می‌دهد. یک کانال تگرامی ویژه به نام «کمپین رفع حصر» هم راه‌اندازی کرده که در فاصله اندکی بیش از ۷۶۰۰ دنبال‌کننده دارد. این کانال ویژه اطلاع‌رسانی درباره تجمع ۲۵ بهمن است.

او چهار روز پیش همراه دوستش ناصر دانشفر با حضور در وزارت کشور تقاضای کتبی خود برای این گردهمایی را تسلیم مقام‌های مسئول کردند. قمیشی گفته چنانچه با تقاضای آنها موافقت نشود برگزاری این تجمع اعتراضی را حق طبیعی و مدنی خود و ملت می‌دانند و، همانطور که اعلام کرده، حتی یکنفره این حرکت اعتراضی را انجام خواهد داد.

او در فراخوان خود هشدار می‌دهد که نباید در مقابل زور و ظلم سکوت کنیم. می‌گوید “ما نه تخریب و نه اقدامات خشن انجام خواهیم داد بلکه با نظم و آرامی صدای اعتراض‌مان را به این حصر ظالمانه و غیر قانونی بگوش رهبری و دولت خواهیم رساند، می‌توانند دستگیرم کنند”. می‌گوید به خانه میر حسین می‌رویم او را دعوت به آمدن به خیابان می‌کنیم و می‌خواهیم صدای اعتراض بلندش را به گوش همه برساند.

بعد از طرحی که تاج‌زاده از زندان برای گذر از وضع موجود ارائه داده بود و متاسفانه با استقبال زیادی هم روبرو نشد این فراخوان برای ۲۵ بهمن به ساده‌ترین شکل برنامه‌ریزی و اجرا می‌شود. او از مردم می‌خواهد، در محل اعلام‌شده (ساعت ۱۱ پنجشنبه ۲۵ بهمن، کنار سردرِ  دانشگاه تهران) در یک تجمع اعتراضی بر علیه حصر انسان‌هائی که نه خشونت به خرج داده و نه اقدام به زور نموده‌اند و فقط از حق طبیعی‌شان برای اعتراض به ظلم و بی‌عدالتی استفاده کرده‌اند، شرکت کنند، به این امید که این ندای حق‌طلبانه او با پاسخ مثبتی از سوی کنشگران، زنان و مردان سر زمینمان و یاری و حمایت تمام ایرانیانی از خارج و داخل، که دغدغه  و  آرزوی دستیابی مسالمت‌آمیز به آزادی‌ها و حقوق طبیعی و مدنی خود را دارند، روبرو گردد.

۲۵ بهمن فرصت مناسبی برای نمایش وسیعی از فعالان مدنی، فرهنگی و کنشگران سیاسی و صنفی در پایتخت کشور مان می‌باشد تا نشان دهند که دیگر ظلم، زور و بی‌عدالتی را بر نمی‌‌تابند.

تا آنجا که مربوط به تجربه من از حرکت‌های اعتراضی در درون کشور می‌باشد، جنبش‌ها، حرکت‌ها و فراخوان‌های مدنی بیشتر با استقبال روبرو بوده تا فراخوان‌های سیاسی. مانند لایحه حجاب و عفاف که حتی قالیباف گفت، رهبری دستور عدم اجرای این لایحه را دادند. این خود پیروزی بزرگی برای جامعه مدنی کشورمان می‌باشد. شاید هم به این دلیل فراخوان‌های مدنی موفق‌تر بوده‌اند که هنوز یک آلترناتیو واقعی با پایه وسیع مردمی در درون کشور به وجود نیامده که قادر باشد توده وسیع مردم را به خیابان فراخواند.

فراخوان قمیشی می‌تواند آزمایشی برای نشان دادن درجه استقبال مردم از  اعتراض به حصر و نبود آزادی بیان باشد. نتیجه دیگری که از اعتراضات و فراخوان‌هایی که تا کنون انجام گرفته نشان می‌دهد، فراخوان‌هایی که درباره یک موضوع خاص بوده بیشتر با اقبال وسیع مردمی روبرو بوده تا اعتراضات سیاسی با اهداف وسیع‌تر. به عنوان مثال، عدم شرکت در انتخابات مجلس که حتی با حمایت خاتمی روبرو شد.

آنچه را که باید عزیز شمرد و از آن حمایت نمود کارزار‌ها و جنبش‌های اعتراضی می‌باشد که پا در خاک دارند و دور از دخیل بستن به عنایت‌های بیگانگان صورت می‌گیرد. به عنوان مثال، کوشش‌ها، ملاقات‌ها در سطوح مختلف، لابی‌گری و همچنین پرداخت مبالغ سنگین به سیاستمداران حامی ترامپ برای کمک به براندازی جمهوری اسلامی از سوی مجاهدین خلق، به وضوح نشان می‌دهد، مطرودینی که پایه مردمی ندارند چاره‌ای بجز دریوزگی و چسبیدن به دامان قشری‌ترین گرایش‌های راست آمریکا ندارند.

از سوی دیگر آقای رضا پهلوی در تظاهراتی که چندی پیش درآن شرکت داشت گله و اعتراض از بی‌توجهی غرب نسبت به جنبش در ایران داشت، البته مقصود ایشان از بی‌توجهی به جنبش، بی‌توجهی نسبت به ایشان  و هواداران خیابانی آقای پهلوی بود. چنانچه فراخوان‌های ایشان و اعلام رهبری کوچک‌ترین حرکتی را در داخل کشور ایجاد می‌کرد مطمئن باشید که رسانه‌های غربی سراغ ایشان می‌آمدند.

قمیشی، تاجزاده، نرگس محمدی و... در داخل کشور، نه گدایی، التماس، توجه و یاری از  بیگانگان خواستند و نه نیازی به آن دارند. اعلام رهبری از سوی آقای پهلوی ناشیانه‌ترین کاری بود که از ایشان سر زد. رهبران جنبش‌ها، نه فقط در ایران، هرگز خود را رهبر ننامیدند بلکه رهبری یک پروسه طبیعی است که بیشتر جنبه مرشدی و راشدی دارد و در طول حرکت، مردم رهبر خود را انتخاب می‌کنند. مصدق هرگز به در خانه‌ها نرفت و بخواهد که او را رهبر بنامند.

رهبری نه قراردادی و نه انتصابی است. حسن جنبش‌های موفق در سال‌های اخیر در ایران این بود که نه گروه خاص و نه شخصیت خاصی از مردم خواست که انتخابات مجلس را تحریم کنند، بطور ساکت در پارک (فکر کنم قیطریه) حضور یابند و جنبش موفق و تحسین انگیز ضد حجاب اجباری را باعث شوند.

خواست زمان، ایجاب خواهد کرد که در یک موقعیت مناسب یک یعقوب لیث قرن ۲۱، رهنمون ملت به سوی  آزادی و مدنیت موعود گردد. این قبا کالایی نیست که برازنده هر تنی باشد.

داریوش مجلسی
فوریه ۲۰۲۵


نظر خوانندگان:


■ آقای مجلسی گرامی، من متوجه نیستم که چرا برای برخی مخالفان حکومت اسلامی ایران، از واجبات است در هر مبحثی که مطرح می‌کنند، باید آخرش به نفی روش و رفتار سیاسی رضا پهلوی هم مبسوط بپردازند. شما با استناد به اینکه هیچ‌یک از عزیزان مبارز داخل کشور، نرگس محمدی یا قمیشی یا ..، خود را رهبر مخالفان نمی‌شمارند یا امادگی خود را برای ایفای این نقش اعلان نمیکنند، انجام اینکار را از طرف فردی در خارج از کشور هم نکوهش می‌کنید. آیا شما فکر کرده‌اید که عواقب چنین کاری برای عزیزان مبارز داخل کشور با توجه به حکومت سرکوبگر و جنایتکار حاکم چه خواهد بود؟ بنظر من عمل کردن به پیشنهاد شما یا با روبرو شدن این عزیزان با سخت‌ترین عواقب منجر خواهد شد، یا جنبش مردمی و انقلابی ایران را از داشتن نیروی سیاسی، افراد یا فردی که دور از دسترس حکومت برای دستگیری و مجازات باشد، برای برنامه ریزی محروم خواهد ساخت.
با احترام، فرهاد


■ با درود آقای مجلسی
حقا که بر نکته مرکزی معضل بخشی از “اپوزیسون” ایرانی دست گذاشتید که به معجزه امازاده ترامپ و امثالهم چشم امید بسته‌اند. شوربختانه چلبی سازی دولت بوش در عراق و ناکامی آنرا فراموش کرده‌اند. اگر آقای رضا پهلوی نسبت به هواداری ایرانیان داخل و یا حتی خارج اطمینان دارند چرا در یک فراخوانی این حمایت را نشان نمی‌دهند. مجاهدین نیز که عقب ماندگی ایدئولوژیک آنها با حجاب اجباری‌شان مشخش است بهتر است روی حمایت ایرانیان بویژه بخش مهمی از زنان ایران حساب نگشایند.
شوربختانه گروه‌های جمهوری خواه نیز تنها با انتشار بیانیه ها به مناسبت‌های گوناگون بسنده می‌کنند و تلاشی برای گردهمایی گروه‌های واقعی دمکراسی خواه سکولار بخرج نمی‌دهند. بی‌سبب نیست جمهوری جهل و جنایت چهل و چندمین سال پیروزی‌اش را همچنان جشن می‌گیرد.
با سپاس شهرام


■ فرهاد گرامی، لطفا عفوم کنید ولی من به تغییر وضع در کشورمان، از خارج کشور،نه اعتقاد دارم و نه ممکن میدانم. شاهزاده امیدواری کاذب در ذهن هواداران خودشان به وجود میآورند. چند بار در گذشته گفتند سقوط رژیم نزدیک است و حتی چند ماه پیش مژده دادند که آزادی ایران با یک تیم قوی و بدون هیچگونه هزینه ای نزدیک است. ایشان بهترین کاری که میتواند بکند حمایت از تغییر طلبان داخل کشور است. تغییر از خارج اتلاف وقت و غیر ممکن است.
با احترام. مجلسی


■ شهرام گرامی، درست میگوئید، در هیچ کجا آلترناتیوی مشاهده نمیشود. تغییر در ایران از طریق گام به گام و در دراز مدت صورت میگیرد.
با ارادت. مجلسی


■ فرض کنیم حداکثر دو یا سه هزار نفر در تجمع شرکت نمایند. با توجه به اینکه هیجیک از احزاب داخل کشور از این تجمع رسما حمایت نکردند چه نتیجه ای حاصل خواهد شد؟
زرگریان


■ دفاع و تبلیغ ۲۵ بهمن قمیشی بسیار درست و پسندیده است. اینجاست که کنشگران لازم است بلوغ فکری خود را به نمایش بگذارند. و بر مبنای این یا آن مورد اختلاف یا ایراد، این حرکت مدنی را نفی یا انکار نکنند.
آقای مجلسی من با فرهاد از این جهت موافقم که لزومی ندارد به بهانه هر موضوعی یک حمله لفظی به آقای رضا پهلوی صورت گیرد. اتخاذ مشی سببی و مثبت در شرایط کنونی نیاز مبرم جنبش است. هر ایرانی دلسوز دوست دارد در شرایط کنونی صداهای گوناگون سیاسی را همراه تر ببیند نه در مقابل هم. اینکه عامدا آنها را متضاد و در مقابل قرار دهیم ، آنهم در میانه موضوعی دیگر، به هدف نهایی کمکی نمیکند.
با احترام، پیروز.


■ دوستان گرامی، در رابطه با شاهزاده رضا پهلوی و ایرادهائی که به من گرفته شد لازم دانستم در اینجا توضیحی بدهم.
برای رفع هرگونه سوء تفاهمی، من بر مبنای همکاری که در گذشته با ایشان داشتم او را انسانی دموکرات‌منش، ایراندوست و مهربان و متواضع می‌شناسم و ابائی هم ندارم که او را هم شاهزاده و هم آقای پهلوی خطاب کنم. ما در ایران، آقازاده، خانزاده، تاجرزاده داریم و تا سال‌ها پیش افرادی از خانواده قاجارها که در قید حیات بودند نیز شاهزاده خطاب می‌کردیم، مانند شاهزاده صارم الدوله در اصفهان. و فراموش نکنیم پرنس سیهانوک در کامبوج. اختلاف نظر من با هواداران ایشان در این است که نباید امیدواری کاذب به هواداران خودشان بدهند چون هواداران ایشان چشمشان به دهان ایشان دوخته شده، رهبری هم نه انتصابی نه قراردادی است. به عقیده شخص من (و این نظر شخصی من است) تغییر وضع یا تغییر رژیم فقط در درون ایران، از طریق مدنی، سیاسی و حتی فرهنگی، به صورت گام‌به‌گام و در دراز مدت صورت می‌گیرد.
با احترام، داریوش مجلسی




نظر شما درباره این مقاله:








نتانیاهو: توافق با عربستان بعداز شکست محور ایران
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 09.02.2025, 10:38

نتانیاهو: توافق با عربستان بعداز شکست محور ایران


نتانیاهو گفت: “زمانی که ما تغییر در خاورمیانه را کامل کنیم، زمانی که محور ایران را حتی بیشتر از الان شکست داده و به عقب برانیم، وقتی مطمئن شدیم ایران سلاح هسته‌ای ندارد، وقتی حماس را نابود کردیم، زمینه را برای یک توافق با سعودی‌ها و دیگران فراهم می‌کنیم.”

“بنیامین نتانیاهو” نخست وزیر اسرائیل در جریان سفر اخیر خود به آمریکا گفت که عادی سازی روابط با عربستان سعودی پس از شکست حماس و شکست محور ایران صورت می‌گیرد.

اظهارات نتانیاهو در حالی بیان شده که دولت ریاض ادعاهای دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا مبنی بر اینکه هیچ درخواستی از سوی عربستان برای ایجاد یک کشور فلسطینی قبل از عادی‌سازی روابط با اسرائیل وجود ندارد، رد کرده است.

نتانیاهو گفت: “زمانی که ما تغییر در خاورمیانه را کامل کنیم، زمانی که محور ایران را حتی بیشتر از الان شکست داده و به عقب برانیم، وقتی مطمئن شدیم ایران سلاح هسته‌ای ندارد، وقتی حماس را نابود کردیم، زمینه را برای یک توافق با سعودی‌ها و دیگران فراهم می‌کنیم. من همچنین به عادی سازی روابط با جهان اسلام اعتقاد دارم زیرا صلح از طریق اعمال قدرت ممکن است.”

نتانیاهو در مصاحبه‌ای اختصاصی با فاکس‌نیوز گفت: “وقتی اسراییل تحول خاورمیانه را کامل کند، زمینه را برای صلح از طریق قدرت فراهم می‌کند.

وی طرح ترامپ برای کوچاندن اجباری مردم غزه را ستایش کرد و همزمان مصر را به خاطر آنچه که “ممانعت از خروج فلسطینی‌ها از نوار غزه” خواند، مورد سرزنش قرار داد.

نتانیاهو گفت که دیگر هیچ اعتقادی وجود ندارد که پس از حمله ۷ اکتبر، یک کشور فلسطینی وجود داشته باشد. او با ادعای اینکه تشکیلات خودگردان فلسطین هم مانند حماس به دنبال نابودی اسرائیل است، گفت: “ما با توافق ابراهیم فلسطینی‌ها را دور زدیم.”

او گفت که اسرائیل کوچک است و از ترامپ به خاطر تلاش برای عمق بخشیدن به اسرائیل تمجید کرد: “ما نمی‌توانیم کوچک‌تر از این باشیم، ما قرار نیست سازمانی داشته باشیم که متعهد به نابودی ما باشد، در حالی که تنها نه مایل از دریا عمق داریم.”

نتانیاهو بار دیگر از طرح ترامپ برای کوچاندن فلسطینیان از غزه به بهانه بازسازی این منطقه تمجید کرد. او گفت که اسرائیل حماس را نابود خواهد کرد، این تنها وظیفه تل آویو است تا به نیروی آمریکایی نیاز نباشد یا دلار مالیات دهندگان آمریکایی مورد استفاده قرار نگیرد.

وی گفت: غزه اساسا منطقه کوچکی در ۲۵ مایلی تل آویو است که حماس از آن به عنوان سکوی پرشی برای حملات مستمر علیه اسرائیل استفاده کرده است. او گفت: “سپس رئیس جمهور ترامپ می‌آید و می‌گوید هی، بگذار آنها بروند و من جایی برای جابجایی موقت پیدا می‌کنم. نه اخراج اجباری، نه پاکسازی قومی، نه بیرون آوردن مردم از آنچه “آدم خوب‌ها”! می‌گویند یک زندان در فضای باز است.”

نتانیاهو مدعی شد که بسیاری از مردم غزه می‌خواستند آنجا را ترک کنند اما دولت مصر مانع از عبور آنها شد. او گفت: “برخی به مرزبان‌ها رشوه می‌دهند. بنابراین، افراد بسیار ثروتمند بیرون آمدند، اما کسانی که می‌خواستند بروند نتوانستند ... باید این گزینه به آنها داده شود.”

منبع: عصر ایران



نظر شما درباره این مقاله:








آنچه بدبختی یا خوشبختی ملتها را رقم می‌زند!
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 09.02.2025, 10:34

آنچه بدبختی یا خوشبختی ملتها را رقم می‌زند!


علی مرادی مراغه‌ای

مطالعه تاریخ ملتها نشان می دهد که این نوع تربیت و مخصوصا رهبران هر جامعه و نظام سیاسی آن هستند که نقش تعیین کننده در سرنوشت مردم دارند نه وجود منابع و ذخائر روی زمینی یا زیرزمینی.
چون امروزه کشورهای خوشبختی وجود دارند که هیچ منابع و ذخائر ندارند اما با سیستم سیاسی درست، همه چیز دارند. اما بر عکس، کشورهایی نیز هستند که بر روی گنچ قارون نشسته اند اما در فقر و فلاکت هستند!.
پس، این نظام سیاسی و رهبران هر جامعه هستند که با هر تصمیمی، سرنوشتِ میلیونها انسان را رقم می زنند...

برجسته ترین و بهترین مثال برای نقش رهبران، کشور چین می‌باشد و مقایسه دو رهبر چین یعنی:
دیوانه‌بازی‌های مائوتسه تونگ و در مقابل، هوشمندی دنگ شیائوپینگ جانشین او.
این درست است که هر ملتی در طول تاریخش، گاهی تب می کند، دیوانه بازی در می آورد اما این مهم نیست، چون ما آدمها نیز در زندگی خود، گاهی دیوانه بازی در آورده‌ایم!
مهم اینست که چقدر زود، دست از آن دیوانه بازی بکشند و سرِ عقل بیایند...!
سیستمها ایدئولوژیکی همیشه بهشت شان نسیه است اما جهنم شان نقد!
مائو تنها وعده بهشت در آینده می‌داد اما دیوانه بازی‌های فعلی و اکنونیِ مائو باعث شد بزرگترین قحطی تاریخ آن کشور رقم بخورد، بین ۱۵ تا ۴۵ میلیون چینی در بین سالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۲ بر اثر گرسنگی شدید جان سپردند!

اما با مرگ مائو، رهبری چین به دنگ شیائوپینگ رسید، او می‌توانست از مائو تقلید کند، مردم را در فقر رها کرده، خود در آسمانها و تجملات زندگی کند و همچنان وعده بهشت در آینده‌ای دور دست دهد...
اما او اینکار را نکرد، بلکه او در همان کشور و در همان حزب، دست به تغییرات و اصلاحات اساسی زد:
اول، کیش شخصیت و هاله تقدسِ مائو را شکست سپس از توهمات و شعارهای ایدئولوژیکی و دگماتیستی و کله داغ و هارت‌وپورت بازی او فاصله گرفت و اصالت عمل(پراگماتیسم) را برگزید...
و گفت: «هزار شعار و سخنرانی انقلابی یک دانه برنج در کاسه دهقان چینی نمی‌گذارد»!

مائو با شعارهای مارکس و انگلس و با وعده های ایجاد بهشت در آینده ای دوردست(نسیه) در عرش زندگی می کرد پس، جهنمِ نقد آفرید!
اما دنگ شیائوپینگ در روی زمینِ سخت با سرنوشت میلیونها چینی مواجه بود که با گرسنگی و فلاکت و مرگ درگیر بودند!
دنگ شیائوپینگ، اقتصاد بازار را پذیرفت، چین را به روی سرمایه های خارجی باز کرد و در نتیجه، آن معجزه اقتصادی چین رخ داد و چین به یکی از دو ابرقدرت امروز جهان تبدیل شد!
می بینید که اینجا، فرهنگ جامعه، نگرش مردم و احزاب و یا کلا مردم چین تغییر نکرد تغییر اینها پسینی بود و بعدا تغییر یافتند.
گاهی در یک پیچِ تاریخی، قرار گرفتنِ یک مصلح بر سریر قدرت، می تواند معجزه کند و صدها سال تاخیر را جبران کند...!

من تمام اصلاحات دنگ شیائوپینگ و تفاوتش با شعارهای خیالپردازانه مائو که وعده بهشتِ نسیه(در آینده بر اساس مارکسیسم) را سر می داد در یک جمله خلاصه می کنم:

عزیزان!
این مهم نیست که گربه سفید باشد یا سیاه. زیبا باشد یا زشت. عابد و نمازخوان باشد یا کافر...
بلکه، مهمترین عامل تشخیص یک گربه خوب در یک خانه روستایی، تنها بررسی کارکرد آن است!
باید گربه خوب را با کارکردش سنجید، کارکردش اینست که به بهترین شکل موش بگیرد و اگر خوب موش را گرفت، حتما گربه خوبی است و کارآمد...
فلسفه وجودی هر سیاستمدار، تنها در تلاش او برای ایجاد رفاه و زندگی سعادتمندانه برای مردمش معنی می یابد...

ما ترکها ضرب‌المثلی داریم که می گوید:‌
«شعورلو اوغلان، نینیر دده مالینی و  شعورسیز اوغلان نینیر دده مالینی...»
یعنی فرزند باشعور چه نیازی به مال پدر دارد چون خودش شعور دارد پس آنرا بدست خواهد آورد و فرزند بی‌شعور نیز نیازی به ثروت پدر ندارد چون بزودی آنرا بر باد خواهد داد...

در این فیلم، مارگارت تاچر معروف به بانوی آهنین، آن ضرب المثل ما ترکها را که صدها سال پیش گفته شده دوباره به زبان امروزی می‌گوید و البته در حضور گورباچف و بوش پدر!
باید چند بار به این سخنان تاچر گوش داد.
او بر نوع نظام سیاسی در خوشبختی و بدبختی ملتها تاکید می کند نه بر ثروتها و ذخائر زیرزمینی و...



نظر شما درباره این مقاله:








کشور فلسطینی در خاک عربستان؟ / احمد زیدآبادی
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 09.02.2025, 10:12




نظر شما درباره این مقاله:








منتقد پوتین پس از پریدن از پنجره جان باخت
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 09.02.2025, 10:00

منتقد پوتین پس از پریدن از پنجره جان باخت!


وادیم استرویکین، خواننده و ترانه‌سرای روسی که به دلیل انتقادهای عمومی از جنگ پوتین علیه اوکراین شناخته می‌شد، در جریان یک حمله پلیس به خانه‌اش، با پریدن از پنجره جان باخت. این خبر را سازمان حقوق بشری OVD-Info گزارش کرده است. پورتال مستقل روسی مدوزا نیز تأیید کرد که استرویکین در محل حادثه جان خود را از دست داد.

پلیس روسیه اعدا می‌کند در چارچوب تحقیقات درباره احتمال تأمین مالی ارتش اوکراین، به خانه استرویکین مراجعه کرده بود.

استرویکین درخواست کرد که در طول بازجویی به اتاق دیگری منتقل شود، جایی که او پنجره را باز کرد و از آن پرید.

منبع مذکور اعلام کرد: «در جریان تحقیقات، این مرد بهانه‌ای پیدا کرد تا به اتاق دیگری برود، جایی که به سرعت پنجره را باز کرد و اقدام غیرقابل بازگشتی انجام داد.» این بیان به طور ضمنی به خودکشی اشاره دارد.

مقامات روسیه تحقیقات رسمی را درباره شرایط مرگ استرویکین آغاز کرده‌اند.

استرویکین، موسیقی‌دان مشهور روسی مخالف تهاجم روسیه به اوکراین بود و ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه را “احمق” خطاب می‌کرد. او در سال ۲۰۲۲ پیامی در شبکه اجتماعی VKontakte منتشر کرده بود و در آن به طور آشکار با جنگ آغاز شده توسط کرملین مخالفت کرده بود.

بازهم سقوط مرموز از پنجره

در روسیه، همیشه سقوط‌های مرموز از پنجره‌ها و تصادفات مرگبار با شخصیت‌های شناخته شده از سیاست، فرهنگ و تجارت همراه است. در ژوئیه سال ۲۰۲۴، والنتینا بوندارنکو، اقتصاددان معروف از پنجره آپارتمان خود سقوط کرد و در ماه اکتبر، الیگارش میخائیل روگاچف سقوط کرد.

در سال ۲۰۲۲، راویل ماگانوف، مدیرعامل لوک اویل پس از سقوط از پنجره بیمارستان مسکو درگذشت. پیش از این، الکساندر ساببوتین، مدیر لوک اویل، ظاهراً در جریان یک درمان مخفیانه برای اعتیاد به الکل درگذشت.



نظر شما درباره این مقاله:








رهبر پ‌ک‌ک‌ به زودی فراخوان صلح خواهد داد
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 09.02.2025, 9:38

رهبر پ‌ک‌ک‌ به زودی فراخوان صلح خواهد داد


بر اساس اظهارات سیاستمداران طرفدار کردها، بنیان‌گذار زندانی حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) که در ترکیه ممنوع اعلام شده است، به زودی خواستار پایان درگیری مسلحانه میان ترکیه و پ.ک.ک خواهد شد. به گفته‌ی سزایی تملی، از حزب طرفدار کردها، «حزب دموکراسی و برابری خلق‌ها» (Dem)، این درخواست «خیلی زود» مطرح خواهد شد.

نمایندگان این حزب اخیراً عبدالله اوجالان را در زندان جزیره امرالی ملاقات کرده‌اند. پ.ک.ک که از سوی ترکیه، اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته می‌شود، از دهه ۱۹۸۰ تاکنون علیه دولت ترکیه مبارزه کرده است. مقر اصلی این گروه در کوه‌های قندیل عراق قرار دارد. آخرین تلاش‌های صلح در سال ۲۰۱۵ شکست خورد.

درخواست برای آغاز روند صلح با ترکیه در ۱۵ فوریه

زمان دقیق این درخواست هنوز مشخص نیست، اما انتظار می‌رود که رهبر پیشین و زندانی پ.ک.ک در ۱۵ فوریه چنین درخواستی را مطرح کند. این تاریخ از اهمیت زیادی برخوردار است. همان‌طور که روزنامه‌نگار کرد، آمد دیچله، در مدیا نیوز نوشته است، در تاریخ ۱۵ فوریه ۱۹۹۹، عبدالله اوجالان طی یک عملیات اطلاعاتی از کنیا ربوده و به ترکیه منتقل شد.

از آن زمان تاکنون، اوجالان در زندان بوده و سال‌ها در حبس انفرادی نگهداری شده است. همچنین مشخص نیست که آیا جناح‌های مختلف پ.ک.ک از این درخواست پیروی خواهند کرد یا خیر. سزایی تملی نیز از گمانه‌زنی درباره اینکه آیا پ.ک.ک بلافاصله سلاح‌های خود را زمین خواهد گذاشت، خودداری کرد.

موفقیت روند صلح تنها در صورت توقف درگیری‌ها

در حزب دم، که از کردها حمایت می‌کند، خوش‌بینی محتاطانه‌ای نسبت به این روند وجود دارد. لیلا ایمرت، رئیس مشترک نمایندگی حزب دم در آلمان، در گفتگو با رسانه آلمانی «فرانکفورتر روندشاو» گفت: «اوجالان خواهان حل این درگیری و برقراری صلح است. برای این کار، سلاح‌ها باید زمین گذاشته شوند. با این حال، روند صلح به ترکیه نیز بستگی دارد که باید نقش خود را ایفا کند. به عنوان مثال، حملات به مواضع کردها در کوه‌های قندیل باید متوقف شود. در غیر این صورت، زمین گذاشتن سلاح‌ها هیچ سودی برای کردها نخواهد داشت.»

ایمرت تأکید کرد که چنین درخواستی از سوی اوجالان اقدامی مهم و تاریخی خواهد بود: «باید دید که آیا دولت اقدامات لازم را انجام خواهد داد. اوجالان می‌تواند این روند را در آزادی به سرانجام برساند. خواهیم دید که آیا دولت، حزب عدالت و توسعه (AKP) و حزب حرکت ملی‌گرا (MHP) واقعاً قصد حل مسئله کردها را دارند یا خیر.»

رهبران پ.ک.ک خواستار آزادی اوجالان از سوی ترکیه هستند

با این حال، تردیدهایی درباره امکان زمین گذاشتن سلاح‌ها توسط پ.ک.ک در شرایطی که اوجالان همچنان در زندان است، وجود دارد. مراد کاراییلان، فرمانده ارشد پ.ک.ک، در مصاحبه‌ای گفت: «به همین دلیل، رفقای ما، جنگجویان این جنبش، قانع نخواهند شد که سلاح‌های خود را زمین بگذارند تا زمانی که رهبر آپو (اوجالان) آزاد نشده باشد.»

او افزود که تنها برداشتن حبس انفرادی از اوجالان کافی نیست: «بی‌شک، یک اعلامیه نمادین در آغاز ارزشمند و بسیار مهم است.» اما پس از آن، باید گام‌های عملی برداشته شود.

کاراییلان تنها کسی نیست که چنین مطالبه‌ای دارد. پیش‌تر، بیش از ۱۰۰۰ وکیل و ده‌ها برنده جایزه نوبل نیز خواستار آزادی اوجالان شده بودند.

حزب حرکت ملی‌گرا (MHP)، امیدها را به روند صلح زنده کرد 

حزب حرکت ملی‌گرا (MHP)، شریک ائتلافی رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه، امیدها را برای آغاز یک روند صلح جدید زنده کرده است. دولت باغچلی، رهبر این حزب، پیشنهاد آزادی مشروط اوجالان را در ازای زمین گذاشتن سلاح‌ها مطرح کرده است.

اردوغان برای اصلاح قانون اساسی به حمایت کردها نیاز دارد 

ناظران معتقدند که این تحولات دلایل داخلی و خارجی دارد. دولت اردوغان برای پیشبرد اصلاح قانون اساسی و امکان نامزدی مجدد وی در انتخابات آینده، به حمایت کردها نیاز دارد. در همین حال، تحولات مربوط به جنگ غزه باعث ایجاد خلأ قدرتی در منطقه شده است که هم دولت ترکیه و هم کردها می‌توانند از آن بهره‌برداری کنند. حل این درگیری می‌تواند برای هر دو طرف سودمند باشد.



نظر شما درباره این مقاله:








اگر ۲۵ بهمن کسی نیاید! / رحیم قمیشی
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 09.02.2025, 8:35

اگر ۲۵ بهمن کسی نیاید! / رحیم قمیشی


در نماز جمعه تهران بسیاری از نمازگزاران فریاد زده‌اند نخواهند گذاشت مذاکره‌ای با آمریکا صورت بگیرد. گفته‌اند آرزوی مذاکره را آمریکا به گور ببرد!
امام جمعه هم گفته قطعاً همینطور است.

عده‌ای در گوشه و کنار پایتخت جمع شده و فریاد کشیده‌اند دولت اگر برای اجرای قانون حجاب باز هم تعلل کند، خودشان راسا اقدام خواهند کرد!
تعدادی در گوشه دیگر شهری دادگاهی نمادین تشکیل داده و مقامی دولتی را که از نظر آنها آدم خوبی نیست به اعدام محکوم نموده و به شکل نمادین او را به دار کشیده‌اند!
عده‌ای اندک تجمع تشکیل داده و در حضور نماینده مجلس فریاد زده‌اند، “حکم خدا نیاز به قانون ندارد”.

آنها پایه‌های ایدئولوژیک تشکیل رسمی داعش در ایران را بنیاد نهاده و مصمم به ادامه راهشان هستند. اجرای حکم خدا بدون نیاز به هیچ قانونی.
از فرداست که مسلسل به دست بگیرند و بگویند ما مجری دستورات خدا هستیم و نیازی نمی‌بینیم منتظر رای دادگاه و تجدید نظر و استیناف و از این مسخره‌بازی‌ها بمانیم، جز حکم خدا با فهم خودمان باقی‌اش تشریفاتی است زائد!!

امامان جمعه‌  فتوا صادر کرده‌اند اساسا مذاکره با آمریکا حرام شرعی است!! آنها تحریم را یک نعمت الهی دانسته و برای آن روزانه از خدا تشکر می‌کنند.
شاید فرزندان‌شان  به نان و نوایی برسند. گناه دارند آنها!

عده‌ای که پول‌هایشان را مدت‌ها پیش، با آگاهی از بورس کشیده و تبدیل به دلار و طلا کرده‌اند، این روزها خیلی سر کِیف هستند، دلار ۹۰ هزار تومانی و صد هزار تومانی، حق همین مردم است.
آنها از وضعیت رضایت دارند...
خانه صد میلیونی‌شان شده ده میلیارد. دیگر چه می‌خواهند، این ناشکرها!!

از من می‌پرسند اگر هیچکس ۲۵ بهمن نیاید.
می‌گویم چه اشکالی دارد؟
مگر ما مسئول بهشت و جهنم مردمیم. مردمی که علاقه به ادامه وضعیت دارند اصلأ چرا بیایند؟
بعضی مگر بیکارند به هر مناسبتی با دعوت هر گروهی، از خانه بیرون بیایند؟
آنهم در سالگرد حصر!! که خودمان از آنها دل خوشی نداریم. مهم نیست حصر غیر قانونی بوده هست، مهم نیست ۱۴ سال طول کشیده، مهم نیست همه چیز غیر عادلانه بوده... و ممکن است فردا نوبت خودمان بشود.
هوا هم که سرد است. سرما بخوریم چه کسی پاسخگوست؟!

من البته می‌دانم چنین نخواهد شد. در عصر ارتباطات، در زمانی که حقیقت به‌آسانی قابل دسترسی است، مگر می‌شود مردم اجازه دهند امورشان در دست عده‌ای بی‌سواد که هیچ تجربه جهانی ندارند باقی بماند!؟
اما می‌دانم فرض محال، محال نیست.
اگر هیچکس صدای اعتراضی نداشته باشد، یعنی مقامات چقدر احمق بوده‌اند که دلار را در همین حد نگاه داشته‌اند؟
با دلار صد و پنجاه هزار تومانی درآمد حاکمیت از فروش نفت خام خیلی بهتر می‌شود.
با بنزین سی هزار تومانی ناترازی‌ها هم رفع خواهد شد.
چرا حاکمیت دست از کارهای غیرقانونی بردارد؟ وقتی اموراتش بهتر پیش می‌رود.
نگهداری زندانی‌ها کلی هزینه دارند، بگردیم لابلای روایت‌ها، شاید حکم خدا اعدام همه زندانی‌ها و محصوران باشد، قاتلوهم حتی لا تکون فتنه... چرا باید امروز و فردا کنند. تازه برخی حکم اعدام اولیه هم دارند!

اگر ما در خانه بنشینیم.
اگر از فرصت‌ها برای بیان اعتراض‌مان استفاده نکنیم.
اگر فقط نگاه کنیم کِی دل‌شان به رحم بیاید و بگویند دیگر ظلم بیشتر نمی‌شود!
مردم دارند می‌میرند...
خوبست دست از لجبازی برداریم و برویم مذاکره‌ای هم بکنیم!
اصلا شاید اوضاع خودبخود درست شود!
وضع به همین منوال ادامه خواهد یافت.
ما راضی، آنها راضی..‌.

اگر روز ۲۵ بهمن کسی نیاید
هیچ اتفاقی نخواهد افتاد
و کشوری که هیچ اتفاقی نیفتد
هیچ تغییری نخواهد کرد.
نه کسی به زحمت می‌افتد
نه حاکمیت، نه پلیس، نه مردم
و همه چیز به خوبی و خوشی پیش خواهد رفت!!
برخی هم مطمئن می‌شوند راه از اول درست بوده!
برخی خواهند گفت دیدید مردم راضی هستند.
و باز جوان‌ها بار و بندیل خواهند بست
و خانه‌های درب و داغان ما خواهند شد هزار میلیارد تومان
و باز تعداد طلاق‌ها از ازدواج‌ها بیشتر خواهند شد
و باز بی‌قانونی یک اصل خواهد شد
و باز عده‌ای اندک، خواهند گفت
چرا سواری نکنیم...
وقتی پس از قرن‌ها
خدا به ما امکان سواری گرفتن را داده.
شب خواب می‌بینند
صبح فرمان می‌دهند...
همه مردم راضی هستند!
مگر مردم، جز اندکی آب و علوفه
حقی هم دارند!!

امکان ندارد در عصر ارتباطات
باز داستان کوفه باشد و مسلم تنها
امکان ندارد نیاز به قهرمان‌بازی باشد.
که مردم شما نیامدید من تنها رفتم، نه!
مردم فرزندان خود را تنها نخواهند گذاشت.
مردم می‌دانند سکوت یعنی بدبختی
یعنی ادامه همین
و کشور نیازی به هیچ قهرمانی ندارد
وقتی مردم مسئولیت می‌پذیرند.


تلگرام نویسنده
@ghomeishi3



نظر شما درباره این مقاله:








زیر پوست جامعه ایرانی چه می‌گذرد؟
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 09.02.2025, 8:19

زیر پوست جامعه ایرانی چه می‌گذرد؟


مهدی بیک اوغلی​ / اعتماد

گفت‌وگوی اعتماد با تقی آزاد ارمکی

در روزهایی که مردم ایران، نظاره‌گر صعود نرخ دلار به رفیع‌ترین قلل ممکن هستند و دولت نهایت تلاش خود را برای تنش‌زدایی و حل مشکلات مردم در دستور کار قرار داده، آگاهی از این واقعیت که در زیر پوست جامعه ایرانی چه می‌گذرد و مردم چگونه می‌اندیشند؟ واجد اهمیت ویژه‌ای است.

به اعتقاد تقی آزاد ارمکی، نشانه‌های مطلوبی از پایان یافتن تعارضات درونی نظام مشاهده می‌شود که آنها را می‌توان ذیل عنوان دستاوردهای دولت قرار داد. این استاد جامعه‌شناسی اما معتقد است که این توفیقات دولت، نیازمند دستاوردهای مکملی است که بدون آنها دستاوردهای قبلی هم فاقد اهمیت خواهند شد.

مهم‌ترین پرونده پیش روی دولت پایان دادن به مشکلات معیشتی مردم، مهار تورم و رفع تحریم‌هاست. ضرورت‌هایی که در گروی تحقق ایده تنش‌زدایی دولت برای رفع تحریم‌هاست. به اعتقاد این جامعه‌شناس رویکردهای افراطی در داخل باعث توفیق جریانات رادیکال خارجی شده و کشور را با امواج اعتراضی مهار ناشدنی مواجه می‌سازد.

* جامعه ایرانی این روزها در شرایط خاصی قرار دارد. هرچند دورنمایی از آینده بهتر، پس از شکل‌گیری دولت چهاردهم پیش روی جامعه ارائه شده، اما در عین حال بحران‌ها و چالش‌های بنیادینی در برابر جامعه قرار دارد. تحلیل شما از وضعیت جامعه چیست؟

ایران در دوره جدیدی از یک مشکل بنیادین و مهم سال‌های قبل عبور کرده که همانا تعارضات درون نظام سیاسی است. اگر یک دهه یا دو دهه و... به عقب بازگردیم، متوجه می‌شویم که در ایران حاکمیت چند پارچه وجود داشته است. راستگراهای افراطی، چپگراهای افراطی، تعارضات متعدد بین مجلس و رییس‌جمهور، هر دو با قوه قضاییه و بعضا دیدگاه‌های متفاوتی که ممکن بود روسای قوا با منویات رهبری داشته باشند، کشور را دچار مشکلات بسیاری می‌ساخت. رهاورد مهم دولت پزشکیان ابتدا برای حاکمیت و پس از آن برای کشور مهم است، چرا که پزشکیان توانسته توافقی در حد گفتار ایجاد کند. در واقع، این روزها صدایی از تعارض بین رییس مجلس و رییس دولت و رییس مجلس با دستگاه قضایی و... شنیده نمی‌شود. این روند باعث شده جامعه با آرامش نسبی مواجه شود. تا دیروز کسانی که مدافع رییس‌جمهور بودند در مقابله با قوه قضاییه تنش‌هایی را در جامعه ایجاد می‌کردند. روزنامه‌ها و رسانه‌ها به صورت فله‌ای بسته می‌شدند و فعالان سیاسی و اجتماعی و مدنی مدام با برخوردهای سخت مواجه بودند. دولت اما توانسته آرامش نسبی در حاکمیت ایجاد کرده و نهایتا این آرامش را به جامعه تسری بدهد.

* آیا با این آرامش نسبی آن هم در گفتار همه مشکلات کشور حل و فصل می‌شود؟

این آرامش گفتاری اگر با گزاره‌های مکمل همراه نشود، خطرناک می‌شود. چرا که حاکمیت تصور می‌کند با این آرامش نسبی همه مسائل حل شده است! همین امروز که مسوولان صحبت می‌کنند، گویی کار بسیار بزرگی در کشور انجام شده و به دلیل آشتی رییس‌جمهور با روسای قوای دیگر مثلا مساله فیلترینگ یا حجاب و... حل شده و دیگر تمام. اما این روند آرامش نسبی باید منجر به حل مسائل اساسی کشور شود. مساله اساسی ایران مسائل اجتماعی، رفع تحریم‌ها و حل مشکلات اقتصادی و بهبود معیشت مردم است. اگر بهبودی در این زمینه ایجاد نشود، امواج اجتماعی به حرکت درمی‌آیند. ایران با یک دوره پیچیده، خطرناک و اضطراب‌آفرین روبه‌روست. اگر دیروز در جامعه، جنبش مهسا امینی ایجاد می‌شد، جریانی وجود داشت که همه کاسه و کوزه‌ها سر آنها خرد می‌شد. مثلا عنوان می‌کردند، اصلاح‌طلبان فتنه و اغتشاش می‌آفرینند یا لیبرال‌ها و نئو لیبرال‌ها و... متهم می‌شدند! امروز اما جامعه به سمت و سویی رفته که اولا حاکمیت دچار گمراهی شده و مهم‌تر از آن دیگر گروهی باقی نمانده که مسائل به او حواله داده شود.

* این روند ناهنجاری و کژکارکردی چه شرایطی را ممکن است پیش روی جامعه ایجاد کند؟

من به عنوان یک جامعه شناس معتقدم جامعه ایرانی مملو از حوادث، اتفاقات، هیجانات اجتماعی و سیاسی است. گرانی‌های گسترده، دلار ۸۹ هزار تومانی، اجاره‌های نجومی، مشکلات بهداشتی، مهاجرت، فقر مطلق و... گلوی ایرانیان را فشار می‌دهد. این پرونده‌ها روی زمین مانده و کسی درباره آنها راه‌حل ارائه نمی‌دهد. اگر فکری به حال این بحران‌ها نشود، به زودی در شمایل دمل‌های چرکین ظهور و بروز پیدا می‌کنند. اگر مشکلات ادامه‌دار باشند در آینده‌ای نه چندان دور مردم اعتراض خواهند کرد. تا دیروز حاکمیت می‌توانست، اعتراضات خیابانی را محکوم کرده و ریشه آنها را به گردن اصلاح‌طلبان و... بیندازد، اما امروز دیگر میانجی‌هایی وجود ندارند که بتوانند تکانه‌های رخ داده میان حاکمیت و جامعه را مهار کند. پیش‌بینی من این است که اگر مشکلات معیشتی مردم تداوم داشته باشد و فکری به حال رفع تحریم‌ها و... نشود، با مجموعه‌ای از اعتراضات با محوریت موضوعات اقتصادی و اجتماعی مواجه خواهیم شد. چرا که حاکمیت فراموش کرده که بحران‌هایی چون ناترازی انرژی، فقر، کارتن‌خوابی، آسیب‌های اجتماعی و... هنوز زیر پوست جامعه در حال رشد و نمو است. هرچند آشتی رییس‌جمهور و سران قوا مطلوب است اما باید همراه با راهبردهایی برای حل مشکلات شود. از سوی دیگر نباید فراموش کرد، ذهنیت مردم امروز در اختیار مرجعیت داخلی قرار ندارد. اگر تا دیروز دانشجویان، روزنامه‌نگاران، روشنفکران و... نسخه‌های عملیاتی ارائه می‌کردند، امروز رهبری فکری مردم در اختیار گروه‌های ناشناخته و مبهم است. این روند کشور را با دردسر‌های اساسی روبه‌رو می‌کند.

* شما از معضل فشار اقتصادی و معیشتی صحبت کردید. این فشار تا کجا می‌تواند تداوم داشته باشد؟

اگر دولت و حاکمیت طی یک اعلان عمومی به مردم بگویند، ایران دیگر از مرحله توسعه و آبادانی کشور گذشته و امروز فقط باید به فکر نیازهای اساسی مردم بود. در این صورت نارضایتی مردم کاهش می‌یابد. چراکه توقع مردم کاهش یافته و نان و آب و برخی نیازهای ضروری مردم به عنوان اولویت مطرح می‌شود. جامعه در این صورت به ضرورت‌ها تن می‌دهد. این روند در دهه 60 تکرار شده بود. اگر حاکمیت بتواند جامعه را به این شرایط مجاب کند، می‌تواند برای بحران‌های پیش رو مواجه باشد. در این مرحله حاکمیت به نقش آفرینی طبقه متوسط نیاز دارد. طبقه‌ای که طی سال‌های اخیر مدام تضعیف شده است. اما اگر مدام از ضرورت توسعه و پیشرفت صحبت شود و ائمه جمعه و صداوسیما، رسانه‌های حکومتی و چهره‌های سیاسی و... مدام از بهبود وضعیت صحبت کنند، می‌تواند باعث بروز حوادث بسیاری شود. کسانی که درآمد ثابت دارند و حقوق‌بگیر هستند، اعتراض می‌کنند که ما دیگر نمی‌توانیم اجاره‌بها یک واحد حداقلی را بدهیم، نمی‌توانیم، غذای مورد نیاز خانواده را تامین کنیم، آموزش فرزندان‌مان را تامین کنیم و... در این صورت بخش قابل توجهی از جمعیت ایرانیان که درگیر فقر و نزول اقتصادی شده‌اند در شمایل معترضان اجتماعی و سیاسی وارد میدان می‌شوند.

* کنشگران دیگری هم در فضای اجتماعی و سیاسی حضور دارند که تندروها و رادیکال‌ها هستند. آنها مدام به دولت اعتراض می‌کنند و تصویر تاریکی از شرایط ارائه می‌کنند. در سال ۹۶ نتیجه کنشگری مخرب این طیف در بروز تکانه‌های اجتماعی تجربه شد. کنشگری این طیف را چطور می‌توان تعریف کرد؟

ما نمی‌توانیم مجلسی داشته باشیم که ضرورت‌های مردم را پاسخ بدهد، بعد گروه‌های تندرویی وجود داشته باشد که تلاش کند برای دولت حاشیه‌سازی کند. این گروه‌ها باید مهار شده و در راستای منافع کل حاکمیت حرکت کنند. متاسفانه در بسیاری از موارد منافع گروه‌های تندروی داخلی با تحرکات گروه‌های رادیکال خارجی و حتی دشمنان ایران در یک راستا قرار گرفته است. اگر این گروه‌ها مهار نشوند، خودشان باعث بروز تکانه‌های اجتماعی شدید شوند. همان‌طور که در سال 96 این گروه‌های رادیکال با هدف ضربه زدن به دولت، حرکت‌های اعتراضی را شکل دادند که در ادامه به شکل یک سونامی بزرگ عمومی و فراگیر ظهور کرد. برنده این تندروی‌ها، اپوزیسیون خارج از کشور بودند. در صورتی که در شرایط فعلی هم تندروی‌ها مهار نشود، در ادامه در شمایل یک موج فراگیر در می‌آید و باعث آسیب دیدن کلیت سیستم می‌شود. نباید اجازه داد بحران‌های اجتماعی به شکل بحران‌های امنیتی به حرکت درآیند.

* اگر قرار بود شما پیشنهادی به دولت و رییس‌جمهور داشته باشید، به چه مواردی اشاره می‌کردید؟

می‌گفتم دولت باید به تامین ضرورت‌های مردم بازگردد و با مردم صادقانه صحبت کند که شرایط کشور به این دلایل این‌گونه شده است. در مرحله بعدی دعوت می‌کردم از افرادی که در این کشور صاحب نفوذ هستند. دولت از متشرعان، ، ثروتمندان، مراجع بزرگ، طبقه متوسط، نخبگان کشور، هنرمندان، سلبریتی‌ها و... دعوت کرده و کارها را به آنها واگذار کند. اقتصاد را بخش خصوصی، فرهنگ را به دانشگاهیان و هنرمندان، رسانه را به روزنامه‌نگاران واقعی و... واگذار کند. مسوولیت‌هایش را کاهش بدهد تا با داشته‌هایش بتواند کارهایی صورت بدهد. سوم اینکه دولت باید برخی از دوگانگی‌های موجود در سیستم در حوزه‌های اقتصادی، فرهنگی، هنری و... را به چالش بکشد. نهادهایی که بیشترین ثروت و سرمایه کشور دست آنهاست مسوولیتی در بروز مشکلات نمی‌پذیرند! دولت باید این جریانات را فراخوانده و با آنها گفت‌وگو کند. به جای اینکه آقای پزشکیان این همه جلسه با عمر و زید بگذارند، باید با نهادهای بانفوذ و بنیادهای دارای قدرت جلسه بگذارد و مسیر کشور را مشخص کند. نهایتا هم ایده تنش‌زدایی را در عالی‌ترین سطح عملیاتی کند. اینها پیشنهادهایی است که من برای دولت و شخص آقای رییس ‌جمهور دارم.



نظر شما درباره این مقاله:








اکتای براهنی ۱۹۰ دقیقه مخاطبان را میخکوب کرد
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 09.02.2025, 7:10

اکتای براهنی ۱۹۰ دقیقه مخاطبان را میخکوب کرد


فاطمه کریمخان / اعتماد

بعد از بیش از یک هفته فیلم دیدن، فیلم‌های بد دیدن، حضور در نشست‌های پرسش و پاسخی که نه سوالات آن سوال است و نه جواب‌های آن جواب است.‌ فکر اینکه باید در اکران یک فیلم ۱۹۰ دقیقه‌ای حاضر باشیم از همان ظهر دیروز که معلوم بود قرار است فیلم «پیرپسر» در اکران ویژه سینمای رسانه جشنواره به نمایش در بیاید برای بسیاری از حاضران کلافه‌کننده بود.

در ساعت اعلام باز شدن در‌های سالن بسیاری از کسانی که کمی گذشته از ساعت ده شب وارد سالن سینما می‌شدند دنبال صندلی‌های نزدیک به در‌های خروجی می‌گشتند تا اگر فیلم «پیرپسر» حتی اندکی از سلیقه و انتظارشان فاصله داشت، بتوانند زودتر سالن را ترک کنند و در دمای منفی صفر شب تهران تا بعد از نیمه شب در خیابان نمانند. به خصوص با در نظر گرفتن اینکه جشنواره اقلا برای دو روز دیگر ادامه دارد و هر چند فیلم‌های چشمگیری در برنامه اکران نیست، اما همه دیگر بسیار خسته بودند و کسی تحمل آنچنانی از خود نشان نمی‌داد.

سالن اصلی مرکز همایش‌های برج میلاد که میزبان روزنامه‌نگاران،‌ منتقدان و هنرمندان است،‌ دیشب در چنین شرایطی لب به لب پر از تماشاچی شد. در حالی که هنوز پچ‌پچه‌هایی در مورد اینکه «مگر اکتای براهنی فکر می‌کند تارنتینو است که سه ساعت و خرده‌ای فیلم ساخته است» سر زبان‌ها بود،‌ فیلم پیرپسر بالاخره آغاز شد و عجب آغازی!

از آنجا که فیلم هنوز به اکران عمومی در نیامده است نمی‌توان در مورد خط داستانی فیلم چیزی نوشت.‌ از آنجا که احتمالا فیلم به اکران عمومی در نمی‌آید فقط و فقط باید در این مورد تاسف خورد. پیرپسر اکتای براهنی با ادای دینی آشکار به بهترین نمونه‌های ادبیات روسی که در خاطر مردم وجود دارد،‌ صد و نود دقیقه مخاطبان خود را میخکوب کرد. چک کردن موبایل و حرف زدن با دیگران یا حتی ترک سالن که در فیلم‌های دیگر حتی فیلم‌های خوب دیگری که در جشنواره دیده شده است مرسوم و معمول بود در تمام طول این فیلم که تا ساعت یک و نیم شب ادامه داشت حتی یک‌بار هم دیده نشد. کسی در سالن عظیم مرکز همایش‌ها اصلا نمی‌توانست چشم از پرده بردارد که بخواهد به چیز دیگری، هر چیز دیگری اعم از اینکه ساعت چند است یا تلفن چرا زنگ می‌زند یا شارژ گوشی چرا تمام شد، فکر کند.

پیرپسر اکتای براهنی چنان تمام فضا را اشغال کرده بود که بعید است کسی در آن جو و اتمسفری که حاصل شده بود اصلا می‌توانست توجه خود را به چیزی غیر از فیلم معطوف کند و این همه در حالی است که از سکانس پایانی از نمایش خشونت عریان خودداری کرده، با تکیه بر بازی با موضوعات جنسی و ممنوعیت دم‌دستی تلاش نکرده است نظر مخاطبان را به خود جلب کند و از پهلو زدن به موضوعاتی که عرفا سیاسی شناخته می‌شوند هم خودداری کرده است.

«یک رمان روسی مصور» بهترین عبارتی است که می‌تواند برای توصیف فیلم پیرپسر به کار برود، طولانی،‌ نفسگیر‌، در برگیرنده،‌ و تراژیک. آنچنان‌که از یک داستان بسیار خوب انتظار داریم. داستان که می‌توان آن را به سه فصل جداگانه تقسیم کرد در تمام طول این صد و نود دقیقه در اوج بود،‌ بازیگران آن به خصوص حامد بهداد و حسن پورشیرازی چنان دامنه وسیعی از احساسات را به نمایش گذاشته و برانگیختند که بیرون آمدن از سالن سینما را تبدیل به پایین آمدن از واگن‌های ترن هوایی شهربازی کردند.

فیلم پیرپسر یادآور بهترین سال‌های سینمایی ایران در دهه‌های هفتاد و هشتاد نیست،‌ بلکه از بهترین نمونه‌های سینمای اجتماعی ایران چه در آن دهه و چه در دهه‌های اخیر بسیار بهتر است. هر چند در بخشی از فیلم ردی از رمان «برادران کارمازوف» دیده می‌شود که ادای دینی به ایده اصلی پیرنگ داستان است، در پیرپسر نه با یک داستان سینمایی شده از برادران کارمازوف داستایفسکی، بلکه با یک تصویر سینمایی شده از آن چیزی رو‌به‌رو هستیم که در افکار عمومی به عنوان «عقده رستم‌» شناخته می‌شود. برخی نمادگرایی‌های دیگری که در فیلم دیده می‌شود، می‌توانست مختصرتر باشد، اما در همین شکل فعلی هم پیرپسر فیلمی است که یخ جشنواره را آب کرده است. فیلمی که اگر در بخش رقابتی و سودای سیمرغ حضور داشت بدون شک باید تمام جوایز وجود جشنواره را از آن خود می‌کرد.

در وضعیتی که ورد زبان همه این است که مردم حوصله ندارند و همه ‌چیز را باید کپسول کرد و فرو داد،‌ پیرپسر توانست بیش از سه ساعت مخاطبان خسته را مجذوب خود کند و نشان دهد که این سینما و رمان و مدیوم‌های بلند نیست که مرده است،‌ بلکه هنوز و همچنان اگر کسی بداند که می‌خواهد چه کند و آن کار را درست و دقیق بداند و درست و دقیق انجام دهد،‌ مخاطبان ایستاده تشویقش خواهند کرد و به احترامش کلاه از سر بر خواهند داشت.

ساعت یک و نیم بعد از نیمه شب شنبه مردمی که بعد از تشویق طولانی فیلم و تماشای آخرین تصاویر آن بر پس زمینه تیتراژ‌ از سالن سینما خارج می‌شدند و پا به بالکن و محوطه بسیار سرد مرکز همایش‌های برج میلاد می‌گذاشتند، خواب‌آلود نبودند. هر کسی گوشه‌ای سیگاری آتش زده و خلوت کرده‌ یا در دسته‌های سه، چهار نفری برای خودش جایی باز می‌کرد تا حیرتش از فیلمی که دیده است را با دیگران به اشتراک بگذارد.

بسیاری می‌گفتند که بعد از این تجربه توان به خانه رفتن و شب را در خواب گذراندن را ندارند. چند نفری گروه شدند تا در برخی پاتوق‌های شبانه تهران گفت‌وگو در مورد بازی‌ها و داستان و تولید درخشان فیلم پیرپسر را ادامه دهند. تعداد کسانی که از سر حسرت آه می‌کشیدند و بابت اینکه این فیلم مدت‌ها در توقیف بوده است به احتمال قابل ملاحظه فرصت اکران عمومی پیدا نمی‌کند، تاسف می‌خوردند، چشمگیر بود.

برخی پیش‌بینی می‌کردند که سرنوشت تلخ فیلم «برادران لیلا» روی پیشانی فیلم «پیرپسر» هم نوشته شود. هر چند برخی دیگر خوشبین بودند که با تغییرات اخیر در وزارت ارشاد فیلم بتواند به اکران عمومی دست پیدا کند. کسانی زیر لب و با احتیاط و کسانی با صدای بلند و بدون نگرانی پیرپسر را با فیلم‌هایی مانند «هشت نفرت‌انگیز» مقایسه می‌کردند و می‌گفتند اکتای براهنی را شاید واقعا بتوان تارنتینوی سینمای ایران دانست!



نظر شما درباره این مقاله:








قالیباف: مضمون «پیام متنی» ترامپ
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 08.02.2025, 23:07




نظر شما درباره این مقاله:








تظاهرات مخالفان جمهوری اسلامی در پاریس
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 08.02.2025, 23:00




نظر شما درباره این مقاله:








چشم‌انداز: سردرگمی حکومت ایران مقابل ترامپ ">
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 08.02.2025, 22:03

چشم‌انداز: سردرگمی حکومت ایران مقابل ترامپ


سرانجام پس از چند موضع‌گیری ضد و نقیض، علی خامنه‌ای آب پاکی را روی دست مقامات دولتی ریخت و هرگونه مذاکره با آمریکا را رد کرد. خامنه‌ای که در سخنرانی ۹ بهمن ماه خود تا آنجا پیش رفته بود که هم به «مذاکره» و هم به «معامله» با ترامپ چراغ سبز نشان داده بود، فقط ده روز بعد یعنی در سخنرانی ۱۹ بهمن‌ماه ادعا کرد مذاکره با آمریکا کاری «عاقلانه و شرافتمندانه» نیست. رهبر ۸۵ ساله جمهوری اسلامی، دلیل این عقب‌نشینی از عقب‌نشینی قبلی‌اش را با همان کلمات و عباراتی توضیح داد که در ۴۰ سال گذشته صدها بار عینا تکرار کرده بود. مخالفت صریح خامنه‌ای با مذاکره، ایران را در مسیری تاریک و خطرناک قرار داد که حتی ممکن است به درگیری نظامی منجر شود و صد درصد در تضاد با ادعاها و وعده‌هایی است که باعث ریاست جمهوری مسعود پزشکیان شد. آیا پزشکیان استعفا خواهد داد؟!

چشم‌انداز با مهدی مهدوی آزاد
مهمانان: محسن سازگارا - شکریا برادوست



نظر شما درباره این مقاله:








نخست‌وزیر جدید لبنان، دولت خود را تشکیل داد
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 08.02.2025, 20:07

نخست‌وزیر جدید لبنان، دولت خود را تشکیل داد


لبنان روز شنبه دولت جدیدی تشکیل داد. این اقدام پس از مداخله مستقیم غیرمعمول ایالات متحده انجام شد؛ مداخله‌ای که هدف آن نزدیک‌تر کردن دسترسی لبنان به منابع مالی برای بازسازی پس از جنگ ویرانگر بین اسرائیل و حزب‌الله بود.

نخست‌وزیر جدید، نواف سلام، در کاخ ریاست‌جمهوری به خبرنگاران گفت که کابینه ۲۴ نفره او اولویت‌هایی مانند اصلاحات مالی، بازسازی و اجرای قطعنامه سازمان ملل را در دستور کار قرار می‌دهد. قطعنامه  ۱۷۰۱ شورای امنیت به عنوان سنگ بنای ثبات در مرز لبنان با اسرائیل دیده می‌شود. 

تشکیل دولت پس از بیش از سه هفته مذاکره با احزاب سیاسی رقیب در لبنان به نتیجه رسید. پست‌های دولتی در این کشور بر اساس فرقه‌ها تقسیم می‌شوند و کشاکش بر سر تعیین وزیران شیعه، کار تکمیل کابینه را چندین روز در بن‌بست قرار داده بود. وزیران شیعه معمولا از سوی حزب‌الله مورد حمایت ایران و متحد آن امل، معرفی می‌شوند.

اما واشنگتن در برابر نفوذ حزب‌الله در دولت جدید مقاومت کرد. 

مورگان اورتگاس، معاون نماینده ویژه ایالات متحده در خاورمیانه، روز جمعه گفت که ایالات متحده مشارکت حزب‌الله در کابینه جدید را یک “خط قرمز” می‌داند و از اسرائیل به دلیل وارد کردن ضربات سنگین به این گروه تشکر کرد. اظهارات جنجالی اورتگاس، اعتراضاتی در لبنان برانگیخت. 

در نهایت، گروه امل که که توسط نبیه بری، رئیس مجلس لبنان، رهبری می‌شود و متحد حزب‌الله است اجازه داده شد چهار عضو از کابینه جدید را معرفی کند. «یاسین جابر»، وزیر دارایی، «یوسف رجی»، وزیر خارجه و «احمد الحجار»، وزیر کشور دولت جدید لبنان هستند. با معرفی این چهار وزیر، حزب‌الله دیگر قدرت وتوی خود را از دست داد.

سفارت ایالات متحده در لبنان از تشکیل کابینه استقبال کرد و گفت امیدوار است این دولت بتواند نهادهای دولتی لبنان را بازسازی کند و اصلاحات لازم را اجرا نماید. 

حزب نیروهای لبنانی مسیحی، که به شدت با حزب‌الله مخالف است و بیش از پنج سال است که بخشی از کابینه نبوده، چهار وزیر از جمله وزیر امور خارجه یوسف راجی و وزیر انرژی جوزف صدی را انتخاب کرد. 

سلام گفت امیدوار است کابینه با تنوع سیاسی بتواند “به طور هماهنگ کار کند”. 

او افزود: “این دولت سعی خواهد کرد اعتماد بین شهروندان و دولت، بین لبنان و محیط عربی آن، و بین لبنان و جامعه بین‌المللی را بازگرداند.” 

لبنان در پنج سال گذشته از یک فروپاشی مالی که بخش‌های زیادی از مردم را فقیر کرد، یک انفجار مهیب در بندر بیروت و یک جنگ بیش از یک ساله بین اسرائیل و حزب‌الله که بخش‌هایی از کشور را ویران کرد، به شدت آسیب دیده است.

تشکیل کابینه به عنوان گامی اساسی برای انجام اصلاحاتی تلقی می‌شود که می‌تواند راه را به روی یک برنامه مالی زیر نظر صندوق بین‌المللی پول و دسترسی به حمایت کشورهای کلیدی خلیج‌فارس برای کمک به بازسازی لبنان باز کند.

سازمان ملل متحد در واکنش بع تشکیل دولت جدید در لبنان اعلام کرد، تشکیل دولت “فصلی جدید و روشن‌تر برای لبنان را نوید می‌دهد” و ابراز امیدواری کرد که با کابینه جدید بر روی اصلاحات و اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل همکاری کند.

قطعنامه ۱۷۰۱ خلع سلاح گروه‌های مسلح در لبنان — که اشاره به حزب‌الله دارد — را خواستار شده است. سلام روز شنبه گفت که کابینه جدید اولویت خود را اجرای این قطعنامه و همچنین توافق آتش‌بسی که به جنگ سال گذشته بین حزب‌الله و اسرائیل پایان داد، قرار خواهد داد.

طبق توافق میان حزب‌الله و اسرائیل، نیروهای اسرائیلی باید جنوب لبنان را ترک کنند، حزب‌الله نیزباید نیروها و تسلیحات خود را خارج کند و ارتش لبنان باید تا ۱۸ فوریه در منطقه مستقر شود.

کابینه جدید لبنان اکنون موظف است یک بیانیه سیاستی — یک طرح کلی از رویکرد و اولویت‌های آینده دولت — تهیه کند و سپس برای کسب اختیارات کامل از پارلمان لبنان رای اعتماد بگیرد.

ژوزف عون، رئیس‌جمهور لبنان، که از حمایت ایالات متحده به عنوان فرمانده ارتش برخوردار بود، در ۹ ژانویه به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شد و چند روز بعد نواف سلام را برای تشکیل دولت جدید نامزد کرد. سلام پیش از این رئیس دیوان بین‌المللی دادگستری بود.

پس از ضربات سنگین اسرائیل به حزب‌الله، برکناری بشار اسد، متحد سوری حزب‌الله در دسامبر و انتخاب عون در ماه گذشته، نامزدی نواف سلام آخرین نشانه از تغییر چشم‌گیر در توازن قدرت در لبنان بود.

برخی اظهارنظرها در شبکه‌های اجتماعی:

* دیما صادق خبرنگار لبنانی:
با حضور ۵ وزیر تکنوکرات و مستقل شیعه، انحصار وزرای شیعه در حزب‌الله و جنبش امل، معروف به دوگانه شیعه شکسته شد.

* نیکول حجل خبرنگار لبنانی:
وزارت فرهنگ از محمد مرتضی حزب الله به غسان سلامه نویسنده بزرگ لبنانی رسید. به گذشته بر نمی‌گردیم.

* ندیم کوتیچ خبرنگار لبنانی:
گویا دیدار فرستاده آمریکایی کار خودش را کرد و دولت معرفی شد.

* زیاد ایتانی سیاستمدار لبنانی:
تبریک به دولت جدید طارق متری، غسان سلامه و دیگر وزرا
اولین آنها نواف سلام است، امیدی واقعی برای لبنانی‌ها.
دولتی تشکیل داد که به مردم احترام می‌گذارد و کشور را خواهد ساخت.



نظر شما درباره این مقاله:








نشست اضطراری کشورهای عربی در قاهره
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 08.02.2025, 18:05




نظر شما درباره این مقاله:








به حصر محصوران و حبس زندانیان سیاسی پایان دهید!
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 08.02.2025, 17:47

به حصر محصوران و حبس زندانیان‌سیاسی پایان دهید!


بیانیه‌ی ۳۵۰ فعال سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در پانزدهمین سالگرد حصر رهبران جنبش سبز
به حصر محصوران و حبس زندانیان عقیدتی و سیاسی پایان دهید!

به‌نام هستی‌بخش

چهل‌وشش سال پیش با انقلابِ نسل‌های جویای استقلال، آزادی و عدالت، بهمن سرمازده‌ی ۵۷ با همبستگی معنوی و وجد ملّی مشتعل شد. هرچند استبداد حاکم آن را خونین کرد اما ملّت آن‌چنان در اشتیاق رسیدن به وعدهٔ تحقق آرمان‌های خویش بود که هرگز تصور تکرار صحنه‌های دیگری از استبداد و اقتدارگرایی را به خود راه‌ نمی‌داد و حتی در ذهن احدی نمی‌گنجید که در کوتاه‌زمانی بعد از فروپاشی رژیم شاه، زندان‌ها پرتعدادتر و جوانانِ اسیر و دربند و قربانیان اعدام افزون‌تر شود. در تخیّل جامعه‌ی پرشور آن‌زمان که رؤیای برابری و عدل علی در سر داشت، فقر و فساد و انواع تبعیضِات فراگیر راهی نداشت.

از سوى ديگر، حصر آقایان ميرحسين موسوی و مهدى كروبى، نامزدهای رسمی انتخابات، به همراه زهرا رهنورد نیز هرگز در مخیّله احدی راه پیدا نمى‌کرد؛ آن هم حصرِ نخست‌وزیر دورانی که اقتصاد جنگ را با درایت، بويژه در دوسال ابتدای حمله عراق به ايران تا فتح خرمشهر (که با کاهش ۵۷ درصدی تولید نفت و ۶۸ درصدی صادرات همراه بود) از طریق تولید ملّی مدیریت کرد و فرصت آفرید. او برای اعتراض به تقلّب در انتخابات ۱۳۸۸ و احقاق حق ملّتِ معترض در جنبش سبز، بدون تشکیل هیچ دادگاه و دلیل قانونی، همراه با همسر فرهیخته خود زهرا رهنورد و مهدی کروبی رییس پیشین مجلس ۱۴ سال است که حصر را تحمّل می‌کند.

ما امضاکنندگان این بیانیه مصرّانه خواهان آزادی بی‌قید و شرطِ محصوران و زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم که گناهی جز آزادی‌خواهی و اعتراض به بی‌عدالتی‌ها ندارند.

اسامی:

مسعود آقايي، رضا آقاخانی، محمدصادق آخوندی، ابوطالب آدینه وند، فاطمه آرام‌نژاد، شاپور آرین، محمّد آزادی، حمید آصفی، زهرا آقاخانی، ایمان آقایاری، علی آهنین‌‌پنجه، محمدرضا آهنى، هادی احتظاضی، شهروز احمدی، محمدرضا احمدی، علیرضا احمدی‌راد، سعید اردشیری، عبداِلرحیم اسدی‌لاری، آزیتا اسکندریون، زهرا اسکویی، احمدرضا اشترى، ثریا اصغرنیا، دانیال افتخاری، شمس افرازی‌زاده، مرتضی افشار، مهدی اقبال، عباس اقبال، اعظم اکبرزاده، کرامت اکبری، مرتضی الویری، سیدعبدالمجید الهامی، نوذر امامی، زهره امانی، الهه امیرانتظام، فریدون امیری، حمید امین‌اسماعیلی، محمد امینی، رضا امینی، هوشیار انصاری‌فر، مژگان اورند، سعیده ایزدی، نعمت‌الله ایزدی، مصطفی بادکوبه‌ای‌هزاوه‌ای، محمود باقری، محسن باقری‌چناری، آرزو باهر، سید بدالحسین شهیدی، مجتبی بدیعی، امیدرضا بردبار، افسانه برزویی، فرشته بقایی نایینی، شکرالله بهادری، رضا بهرامی، امیر بهمنی، بهنام بیات، علی‌اکبر بیدقی، فاطمه بیگدلی‌آذری، مطهره پارسی، محسن پاینده، مسعود پدرام، مهدی پناهی، عباس پوراظهری، پـارسـا پـورغفارمغفرتي، عبدالحسین پیروان، حبیب‌الله پیمان، وفا تابش، غریب تبریزی، محمدرضا تحویلداری، عزت‌الله تقواييان، مجید تقی‌لو، مصطفی تنها، فرهاد توانا، مجید تولّایی، سیما تویسرکانی، رضا تهرانی، درخشنده تیموریان، حسین ثاقب، حسین جزایری، غزل جعفری، مریم جعفری، مهرنوش جعفری، سیدمنصور جعفری، محمد جمادی، فرشته جمشیدی، جعفر جودکی، امین چالاکی، اميرحسين حاجبيان، ناصر حاجیان‌مطلق، بهروز حاجی‌آقاپور، عزیزالله حاجی‌ولیئی، حسین حاصلی، سعید حجّاریان، فرزانه حجت، مهرداد حجّتی، حسین حدادنژاد، علی حدیثی، محمدعلی حسن نژاد، طیبه حسنلو، حبیب حسن‌نژاد، سیدعلی حسینی، عبدالعلی حسینیون، مسعود حکمت، عبدالکریم حکیمی، فرید خاتمی، حمیدرضا خادم، علیرضا خاشعی‌پور، خشایار خاشعی‌پور، سوشیانت خاشعی‌پور، نگار خدادادی، امیر خرم، شیرین خسروشاهی، همایون خسروی، محمدامین خلیلی، محمدحسین خوربک، واحده خوش‌سیرت، ابراهیم خوش‌سیرت، محمد خیرالدین، اکبر دانش‌سرارودی، ناصر دانشفر، وحید دستگاه‌دار، خسرو دلیرثانی، لیلا دودمان، طاهره دهقان، معصومه دهقان، وحید ذوالفقارلو، رسول راست‌گفتار، عباس راستی‌بروجنی، محمدصادق ربانی‌املشی، علیرضا رجایی، حسین رجایی، سهیلا رجایی، الهه رجایی، محمّدرضا رجاییان، رضا رجبی، مهدی رجبی، ابراهیم رجبیان، علیرضا رجبیان، محسن رحمانی، محترم رحمانی، جواد رحیم‌پور، زهرا رحیمی، علی رحیمی‌مقدم، على رحيمى، احسان رزّاقی، مجتبی رستم‌فردطهرانی، جلال رستمکلایی، یونس رستمی، کیارش رستمی، محمّد رضایی، امیر رضایی، سعید رضوی‌فقیه، حسین رفیعی، بهرام رفیعی، قاسم رمضانپورنرگسی، علیرضا رنجبر، محمدحسین روشن، محمد رهروانی، سحر ریاحی، تورج ریحانی، حمیده زارع، رقیه زارع‌پورحیدری، پریوش زرین‌قلمی، امیر زرین‌کمر، رضا ژند، علیرضا ساریخانی، نرجس سالاری، نادر سحابی، حامد سحابی، عیسی سحرخیز، حسین سربندی، میثم سعادت، پروانه سلحشوری، بهار سلیلی، شهناز سیاقی، جعفر شاپورزاده، لاله شاکری، مجتبی شاهقلیان‌قهفرخی، حمیدرضا شاه‌محمدی، حامد شجاعی، محمدهادی شرف‌زاده، على‌اصغر شرف‌صالح، سارا شریعتی، احسان شریعتی، علی شریعتی، هدی شریعتی، احسان شریف‌ثانوی، آرمین شریفی، هرمز شریفیان، علی شکوهی، پرویز شهپر، شادیه شهیدی، شایسته‌سادات شهیدی، فیروزه صابر، سعید صاحب‌محمدی، یحیی صادق‌لو، مرتضی صارمی، مرتضی صارمی، کیمیا صباغچیان، رویا صدر، سعيد صدقيانى، نیما صفار، مانی صفار، علی صفاردستگردی، محمود صفدری، محمد صفری‌کوشالی، کیوان صمیمی، طاهره طالقانی، فاطمه طاهری، مریم طاهری، طیبه طاهریان، سیدمحمد طباطبایی‌نیا، معصومه طوفان‌پور، امیر طیرانی، رحیم عابدان‌زاده، اسدالله عابدی، حمیدرضا عابدیان، علی عاشوری، هاجر عامریان، مهتاب عباس‌زاده، علی‌اکبر عباسی، عزت‌الله عباسی، احد عبدالحسین‌وند، علیرضا عبدی، بهزاد عرب‌گل، محمدعلی عزیزی، سهراب عسگری، نازی عصایی، آتوسا عطایی، روئین عطوفت، میکاییل عظیمی، اسماعیل علوی، شهین علوی، اسماعيل علوى، گودرز علیزاده، حانیه علی‌زاده، محمود عمرانی، ابوالفضل غسّالی، نسرین غلامحسین‌زاده، میثم غنیان، سیدمحسن فتاحی، منیژه فتحی، علی‌محمد فراهانی، کیومرث فرجاد، محمدمهدی فرخی، محمد فرسویان، سعید فرمد، مهدی فروزنده‌پور، اسماعیل فکوری‌آزارکی، حسین فلاح، شهیندخت قاسمی، ابوالفضل قدیانی، محمد قربانی، مهدی قمشی، محمداسحق قمی، رحیم قمیشی، نادر قوچ‌کانلو، نظام‌الدّین قهّاری، محمد کارخانه‌چین، رحمان کارگشا، عباس کاظمی، جعفر کبیری، حسین کربلایی، محمدرضا کرمسروی، جواد کرمی، جمیله کریمی، روح‌الله کلانتری، صدیقه کنعانی، مهدی کوچکی، بهناز کیانی، رضا کیانی، امیرحسین کیهان‌پناه، فروغ كاويانى، شهرام كرمى، بیژن گل‌افرا، ناصر گل‌آبادی، محمدحسن گلرخيان، فاطمه گوارایی، داریوش لطیف‌پور، روح الله اکبری‌مرزناک، لیلا لیاقت، مسعود مانیان، حسین مجاهد، مصطفی محب‌کیا، محمد محب‌کیا، فخرالسادات محتشمی‌پور، زهره محققی، سید محمدعلی‌ سجادی، محمد محمدی، محمّد محمّدی‌اردهالی، سعید مدنی، بیتا مدنی، النا مرادبخش، عبدالله مرادیان، مینو‌ مرتاضی، علی مزروعی، مجید مسعودی، اکرم مصباح، مهدی مظفری، احمد معصومی، عباس معماریان، بدرالسادات مفيدى، رضا مقاره، محمدرضا مقيسه، ژیلا مکوندی، احمد ملکزاده، اصغر ممبینی، نوگل منشوری، مهدی منفرد، محیا موحدمنش، سیدیاسر موسوی، میرطاهر‌ موسوی، عبدالله مومنی، علی مهدوی، قاسم میرزایی‌نیکو، سیروس میری‌زنگنه، الهام ناسوتی، سیدمحمد ناظم‌زاده، داوود نسابی، علی نظری، محمود نکوروح، عباس نمازی، اردشیر نیازی، مهرگان وثوق، علی وحیدی، حسین وفاپور، هادی وکیل‌زاده، مرتضی الویری، محمّدامین هادوی، مسیح هاشمی، منور هاشمی، سیدعبدالمجید الهامی، حنظله هدایتی، سیدحنظله هدایتی، علی یارتوکلی، على‌اكبر يابسى، حسن یوسفی‌اشکوری.



نظر شما درباره این مقاله:








فشار حداکثری و سیاستِ تک‌گزینه‌ای
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 08.02.2025, 15:40

فشار حداکثری و سیاستِ تک‌گزینه‌ای


مهدی تدینی

«فشار حداکثری» برگشت و برگشتیم به ۹۷. همۀ آن چیزهایی که با قدری واقع‌بینی انتظارش می‌رفت رخ دهد، رخ داد. برگشتیم به ۹۷ و انگار نه انگار بایدنی آمده و رفته است. برای اینکه میزان بهره‌برداری از فرصت بایدن را بدانیم همین بس که اشاره کنم در این اثنا منادیان دور زدن تحریم‌ها حتی نتوانستند آن هفت میلیارد دلار کذاییِ بلوکه‌شده در کره را آزاد کنند ــ بارها خبر آزادی‌اش آمد و پس از فتح‌الفتوحِ انتقال آن به قطر، همانجا ماند که ماند؛ و حالا دیگر با اطمینان می‌توان گفت خواهد ماند. این هفت میلیارد مشت خوبی هم نمونۀ خروار و هم برای نشان دادن پای‌چشمِ کبود ماست.

همزمانیِ دیدار فاتحانۀ نتانیاهو با ترامپ و امضای «یادداشت ریاست‌جمهوری» برای برگرداندن «فشار حداکثری»، به خوبی نشان می‌دهد قضیه از چه قرار است. ترامپ اهل مذاکره هست، اما توافقی می‌خواهد که بی‌بی هم از آن راضی باشد و کم‌وبیش می‌توان حدس زد رضایت بی‌بی شامل چه محتوایی است. در این نشست‌ها، ترامپ و بی‌بی مانند دو هموطن دربارۀ مسائل اسرائیل صحبت می‌کردند. البته ترامپ که در قبال اسرائیل سخاوت عجیبی دارد، ناگهان حرفی زد که نیمه‌شب خواب از چشم متحدان عربش هم پرید: گفت مردم غزه باید بروند و آمریکا امور غزه را در دست می‌گیرد ــ خود بی‌بی راضی به این همه سخاوت نبود!

نظریۀ ترامپ دربارۀ مسائل خارجی تقریباً در همۀ موارد یک چیز است: آمریکا باید طبق توان و جایگاهش با دوست و دشمن رفتار کند، نه الزاماً طبقِ تعارفات و قواعد بین‌المللی. در دو هفتۀ اخیر ترامپ با همین روش به ترتیب کلمبیا، پاناما، مکزیک و کانادا را سر به راه کرد. در واقع ترامپ می‌گوید: جنگ می‌شود چون آمریکا وامی‌دهد. دربارۀ جمهوری اسلامی هم همین حرف‌ها را تکرار می‌کند. حتی هفت اکتبر را به این ربط می‌دهد که بایدن فشار حداکثری را از روی ایران برداشت. حال بحث سر اینکه آیا این شبه‌دکترینِ او درست یا غلط است، کار بیهوده‌ای است، زیرا اینک واقعیت موجود ترامپی است که این‌طور فکر و عمل می‌کند.

جایی که امروز ایستاده‌ایم در امتداد همان مسیر آمریکاستیزی است که حزب توده اولین ایستگاهش را در دهۀ ۱۳۲۰ در تفکرات سیاسی ایران پایه‌گذاری کرد، انواع دسته‌بندی‌های چپ آن را در نظر و عمل پروراندند، و بعد با کمک نهضت اسلامی در انقلاب ۵۷ قدرت را به دست گرفت. به همین دلیل، تقلیلِ وضع موجود به یک جریان و انتساب آن به این یا آن شخص درک جامع و درستی از آن به ما نمی‌دهد. آمریکاستیزی هویتی است که نمی‌توان آن را مانند لباسی از تن درآورد، تا کرد و در گنجه گذاشت. با صدام می‌شد آشتی کرد، چون جنگ با او هویتی نبود، چنان‌که در اوج جنگ با عراق هم، وقتی موشکِ روسی به خیابانی در تهران می‌خورد، مردمی که جمع می‌شدند یاد گرفته بودند پاسخ موشک روسی‌ـ‌‌عراقی را با شعار «مرگ بر آمریکا» دهند. فقط در این میان، چپِ ضدآمریکایی که بنیانگذار این سنت بود، از صف اول سیاست حذف شد یا در چپ اسلامی حل شد و به این ترتیب به این موقعیت لاکچری دست یافت که خود را ازهمه‌جابی‌خبر نشان دهد و مانند نظاره‌گری ساکت و راضی لذت ببرد از اینکه هزینه‌های سنگین سیاست مطلوبش به پای همرزمان انقلابی سابقش نوشته می‌شد.

طبق نشانه‌ها، مذاکره و توافقی که بتواند ترامپ را راضی ‌کند، از نوع دگردیسی هویتی است. البته احتمالاً بدنۀ اصلاح‌طلبان و بازوهای رسانه‌ای‌شان ــ که دوباره اغوا شدند و دستشان را زیر ساتور دولتداری گذاشتند ــ با تمام توان خواهند کوشید این واقعیت را ناچیز جلوه دهند. اما واقعیت را نمی‌توان تغییر داد، چنان‌که ظریف نتوانست با تقلیل آمریکا به تیم کری‌ـ‌اوباما و رفقای دموکراتشان واقعیت آمریکا را دور بزند. این مسیرِ هویت‌شناختیِ گرانبار، پرهزینه و پرتلفات از نوع فیلترینگ‌گشاییِ حداقلی نیست که بتوان از واتساپ دستاورد ساخت. با آن شیوۀ تصمیم‌گیری که می‌خواهد برای اف‌ای‌تی‌اف ده سال چانه‌زنی و پاسکاری کند، در اینجا نمی‌توان بازی‌سازی کرد. باری روی زمین است که کسی زور بلندکردنش را ندارد.

ما که با جیب تهی صرفاً شاهدِ این بازاریم، می‌فهمیم این معامله برای این معامله‌گر چندان فرقی با ورشکستگی ندارد. پس عجیب نیست صاحب اصلی نتواند بر تردیدها غلبه کند و در نتیجه میان دو گزینۀ نامطلوب از انتخاب بپرهیزد. بازیگران این سیاست، ماهیتاً از اینجا به بعدش را بلد نیستند، تازه اگر هم تلاششان را بکنند، متوجه می‌شوند معمار در خروجی تعبیه نکرده است؛ نفس این سیاست تک‌گزینه است. فردا را خدا می‌داند، اما به حدس و گمان من مذاکره‌ای که مطلوب ترامپ باشد، رخ نخواهد داد. همۀ اینها یعنی تصمیم بر تحمل فشار حداکثری خواهد بود؛ ضمن تلاش‌هایی برای گشودن درهایی در اروپا؛ گرچه اروپا هم مدتی است سر قضیۀ اوکراین شمشیر را از رو بسته‌ است ــ به لطف حضرات روس.

تلگرام نویسنده
@tarikhandishi



نظر شما درباره این مقاله:








توماج صالحی به دلیل انتشار یک قطعه موسیقی
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 08.02.2025, 13:48




نظر شما درباره این مقاله:








فراخوان اعتراض به احکام ۳۰ سال زندان
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 08.02.2025, 13:45




نظر شما درباره این مقاله:








احضار بهنام نزادی، وکیل دادگستری، برای اجرای حبس
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 08.02.2025, 13:39




نظر شما درباره این مقاله:








خروج سه کشور بالتیک از شبکه برق‌رسانی روسیه آغاز شد
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 08.02.2025, 13:23




نظر شما درباره این مقاله:








پیشنهاد مبلغ کلان به مصر در ازای پذیرش ساکنان غزه
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 08.02.2025, 12:47




نظر شما درباره این مقاله:








آمار تکان‌دهنده از سطح یادگیری دانش‌آموزان ایرانی
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 08.02.2025, 12:26

آمار تکان‌دهنده از سطح یادگیری دانش‌آموزان ایرانی


معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش‌وپرورش با اشاره به وضعیت دانش آموزان ایرانی در آزمون تیمز و پرلز گفت: باید کاری کنیم که به نمره میانگین آزمون‌های تیمز و پرلز دست پیدا کنیم.

به گزارش خبرگزاری مهر؛ به تازگی نتایج آزمون بین‌المللی تیمز و پرلز ۲۰۲۳ منتشر شد و به دنبال آن به دلیل عملکرد ضعیف دانش‌آموزان ایرانی، موجی از انتقادات نسبت به وضعیت آموزش در کشور به راه افتاد.

آزمون بین‌المللی تیمز (TIMSS)، هر چهار سال یک‌بار برگزار می‌شود؛ عملکرد ضعیف دانش آموزان ایرانی تنها محدود به این دوره نبوده است و در دوره‌های گذشته نیز وضعیت ایران چندان بهتر از این دوره نبوده است.

رضوان حکیم‌زاده؛ معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش‌وپرورش در خصوص نتایج آزمون تیمز و پرلز گفت: برخی اطلاع رسانی‌ها به گونه‌ای است که گویا نتایج دانش آموزان ایرانی تنها در این دوره از آزمون بین‌المللی تیمز و پرلز ضعیف بوده است در حالی که آمارها خلاف این مساله را می‌گوید.

حکیم‌زاده اظهار کرد: اینکه ایران در سال ۱۹۹۵ در این آزمون‌ها رتبه ۲۵ جهان را کسب کرد و امروز به رتبه ۵۰ رسیده است عبارت چندان دقیقی نیست. در سال ۱۹۹۵ تنها ۲۶ کشور در این آزمون علمی شرکت کردند که ایران رتبه بیست و پنجم را کسب کرده بود. در سال ۲۰۱۹، ۵۷ کشور در این آزمون شرکت کرده بودند که ایران رتبه چهل و نهم را کسب کرد و در سال ۲۰۲۳، ۶۴ کشور شرکت کرده بودند که ایران رتبه پنجاه و چهارم را کسب کرد.

وی با بیان اینکه رتبه ایران در همه این سال‌ها چندان فرقی نکرده است گفت: این آمارها در وب سایت جهانی موجود است. ما در سال‌های متعددی زیادی در آزمون تیمز و پرلز شرکت کردیم. در این آزمون‌ها میانگین نمره ۵۰۰ است در حالی که متأسفانه تاکنون در هیچیک از این آزمون‌ها نتوانستیم نمره میانگین را کسب کنیم.

بر همین اساس ایران هیچ گاه نمره بالاتر از میانگین ۵۰۰ را به دست نیاورده است. در آخرین سال برگزاری آزمون تیمز در سال ۲۰۲۳، نمره دانش‌آموزان ایرانی در آزمون ریاضی ۴۲۰ بود و بالاترین نمره دانش آموزان ایرانی در همین آزمون در سال ۲۰۱۹ و نمره ۴۴۳ بود.

وضعیت دانش آموزان ایرانی در آزمون تیمز و پرلز

معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش‌وپرورش افزود: به استثنای درس ریاضی در درس علوم هم تقریباً همین عملکرد را داشتیم. در سال ۱۹۹۵ ایران، رتبه بیست و پنجم از ۲۶ کشور جهان را به خود اختصاص داد. در سال ۲۰۲۳, رتبه چهل و نه از ۶۳ کشور را کسب کرد.

وی با تاکید بر اینکه باید کاری کنیم که به نمره میانگین آزمون‌های تیمز و پرلز دست پیدا کنیم گفت: صرف توجه به رتبه چندان درست نیست چه بسا حدود ۱۰۰ کشور جهان هنوز در این آزمون‌ها شرکت نمی‌کنند.



نظر شما درباره این مقاله:








عفو بین‌الملل: پخشان عزیزی
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 08.02.2025, 11:34




نظر شما درباره این مقاله:








اعتراض به اعطای پروانه وکالت سعید مرتضوی
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 08.02.2025, 11:33

اعتراض به اعطای پروانه وکالت سعید مرتضوی


به نام خدا
اعلام اعتراض و تبری از اعطای پروانه وکالت به سعید مرتضوی

حق خواهی، دادجویی و حاکمیت قانون، آرمانی است که ایرانیان در طول تاریخ کهن ایران بزرگ، برای نیل به آن کوشیده‌اند. این کشش‌ها و کنش‌ها همواره با رنگ و جلوه‌ای در فرود و فراز رخ نموده، اما هیچ‌گاه این تلاش متوقف نشده است.

از تصویب لایحه استقلال کانون وکلای دادگستری در سال‌های گذشته، بیش از هفتاد سال می‌گذرد و کانون وکلای دادگستری همواره در مسیر حق و عدالت و احقاق حقوق ملت در کنار مردم ایستاده است.

وکلای دادگستری، برای صیانت از حق، حاکمیت قانون، دادرسی عادلانه و برای نظارت قانونی بر امر قضاوت و دادگستری، به نیابت از مردم شرافت خود را وثیقه عمل به این وظیفه قرار داده‌اند. استقلال وکیل دادگستری از حاکمیت، برای محافظت از حقوق مردم و استقلال کانون وکلا، برای محافظت از وکیل در برابر فشارهای بیرونی است؛ تا با امنیت و بدون اعمال هرگونه فشاری به وظایف خود در برابر مردم عمل نماید.

ما وکلای دادگستری، سنگربانان استقلال و شرافت نهاد وکالت هستیم.

حضور و نقش “وکیل دادگستری” در فرآیند دادرسی ضروری و برجسته است. دادرسی، اگر از اولین مراحل، با حضور وکلای مستقل، آزاده، شریف و برخوردار از «حسن شهرت» عملی نشود، اعتبار آن مخدوش است و استقرار عدالت و بر کرسی نشاندن حق، بدون حضور وکیل مستقل در دادرسی، بعید و کمینه مورد تردید خواهد بود.

“وکیل دادگستری” باید بیش از هر شخص دیگری، آراسته به خوی و رفتار نیک و پیراسته از کژاندیشی و بدرفتاری باشد. پاسداری از حق، که سرشت بنیادین حرفه وکالت است، بایسته‌های بسیار دارد که “نیک نامی” یکی از آنها است و بی شک «سوء شهرت» و «بدنامی» را نمی‌توان با سرشت حرفه وکالت جمع کرد.

هم‌اکنون، نهاد وکالت دادگستری در کشور که به وصف «استقلال» شناخته می‌شود، توسط ۲۹ کانون استانی در سرتاسر ایران، با همبستگی و هماهنگی تمشیت می‌شود. در روزهای گذشته، خبری درباره تصویب اعطای پروانه حرفه شریف وکالت، از سوی *هیئت مدیره* کانون وکلای دادگستری استان یزد، به آقای سعید مرتضوی (قاضی دادگاه و دادستان پیشین تهران) منتشر شد.

آگاهی و حافظه عمومی، به وضوح و بدون هیچ تردید و تزلزل، به پیشینه و کارنامه حرفه‌ای آقای سعید مرتضوی، برای اشتغال به شغل شریف وکالت پاسخ مثبت نمی‌دهد؛ زیرا «حسن شهرت» از مقدمات بنیادین استحقاق اشخاص به ردای وکالت دادگستری است. ای بسا عملی که در ظاهر هم راستا با قانون انجام پذیرد اما به گواهی عقل و بنا بر نظر سلیم و وجدان بیدار، دادگرانه نباشد!

ما، وکلای دادگستری همداستان با مردم و در کنار آنها، تصمیم اعضای هیئت مدیره کانون وکلای دادگستری یزد در اعطای پروانه وکالت به آقای سعید مرتضوی را خلاف معیارها، ارزش‌ها و سرشت ذاتی وکالت دادگستری می‌دانیم و بدین وسیله، مراتب اعتراض خود را نسبت به این اقدام به آگاهی ولی نعمتان خود، شما مردم شریف ایران می‌رسانیم و از این تصمیم، در پیشگاه شما تبرّی می‌جوییم.

زیرا ما سوگند یاد کرده‌ایم:
«در این موقع که می‌خواهم به شغل شریف وکالت نائل شوم، به خداوند قادر متعال قسم یاد می‌کنم که بر خلاف شرافت وکالت اقدامی نکنم و مدافع حق باشم، شرافت من وثیقه این قسم است.»

با احترام؛
جمعی از وکلای دادگستری

لینک کارزار برای امضا:
https://www.karzar.net/181052



نظر شما درباره این مقاله:








زلنسکی به دنبال معامله با ترامپ است
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 08.02.2025, 11:08




نظر شما درباره این مقاله:








هیچ قانونی مناسبی برای مجازات آزارگران جنسی وجود ندارد
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 08.02.2025, 10:41




نظر شما درباره این مقاله:








اعضای شورای رهبری حماس با خامنه‌ای دیدار کردند
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 08.02.2025, 10:19




نظر شما درباره این مقاله:








قطع کمک‌های آمریکا به آفریقای جنوبی
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 08.02.2025, 10:16




نظر شما درباره این مقاله:








جوان‌ها با فوق‌لیسانس و دکترا دست‌فروش می‌شوند
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 08.02.2025, 10:06

جوان‌ها با فوق‌لیسانس و دکترا دست‌فروش می‌شوند


فرارو- «علی باقر طاهری نیا»، رئیس مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی اعلام کرده است که طیف سنی جوانان ۱۸ تا ۲۴ سال رغبتی برای تحصیل در دانشگاه ندارند. وی یکی از علل اصلی این وضعیت را مسئله اشتغال جوانان عنوان کرده است. پیش از این نیز مرکز آمار ایران اعلام کرده بود ۲۵.۶ درصد از جوانان ۱۵ تا ۲۴ ساله و موسوم به NEET خواهان تحصیل، مهارت و حتی شغل نیستند. NEET که مخفف عبارت «Not in Education, Employment, or Training» در زبان انگلیسی است، به معنای فردی است که نه تحصیل می‌کند و نه شاغل است و نه مهارتی را می‌آموزد.

به گزارش فرارو، داده‌های مرکز آمار ایران تا پایان سال گذشته نشان می‌داد که از جمعیت ۱۱ میلیون نفری در سن ۱۵ تا ۲۴ سال، حدود ۲.۸ میلیون نفر معادل ۲۵.۶ درصد، در گروه جمعیت NEET قرار دارند و این جمعیت هم علاقه‌ای به تحصیل یا اشتغال نشان نمی‌دهند.

افزایش عدم تمایل به ادامه تحصیل دانشگاهی از یک سو و بیکاری برخی جوانان و بی رغبتی آنان به ادامه تحصیل از سوی دیگر با پرسش‌هایی همراه است، از جمله این که علت روند کاهشی تمایل به تحصیل در جوانان چیست و این وضعیت چه پیامد‌هایی خواهد داشت؟ امان الله قرایی مقدم، جامعه شناس، در گفت‌و‌گو با فرارو به این پرسش‌ها پاسخ داده است:

«امان الله قرایی مقدم» به فرارو گفت: «اولین و مهمترین عاملی که باعث می‌شود جوان‌ها تمایلی به ورود به دانشگاه نداشته باشند این است که آینده‌ای را برای دوران پس از تحصیل خود نمی‌بینند. این جوانان به طور اخص در مشاغل کارمندی با توجه به تورم اقتصادی و شرایط اجتماعی نارضایتی خواهند داشت. مدت هاست که کارمندان، چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی نمی‌توانند با حقوق خود از پس هزینه‌های زندگی بربیایند؛ بنابراین یکی از دلایلی که باعث کاهش رغبت به تحصیل در جوانان شده، همین مشکلات معیشتی و اقتصادی است. افزون بر آن، ارزش و جایگاه اجتماعی که در سال‌های گذشته، کارمندان دولت داشته‌اند، تضعیف شده است. حتی به مرحله‌ای رسیده که وقتی یک نفر می‌گوید کارمند است، برخی برای او دلسوزی می‌کنند که حقوقی محدود و مشخص دارد. وقتی یک جوان پس از طی کردن مدارج تحصیلی حتی در حد فوق لیسانس، نهایتا اگر خوش شانس باشد، کارمند خواهد بود و حقوقش محدود است و با توجه به این که در بسیاری از ادارات و سازمان ها، الیگارشی و پارتی بازی برای کسب مقام‌های بالاتر اداری و رسیدن به حقوق بالاتر دیده می‌شود، پس دیگر چه انگیزه‌ای برای ادامه تحصیل باقیست؟ افزون بر این ها، یکی از دلایلی که برخی جوان‌ها نه تنها تمایلی به تحصیلات عالیه ندارند، بلکه تمایلی به اشتغال هم ندارند این است که اصلا آینده‌ای برای خود در هیچ جایگاهی نمی‌بینند. در نتیجه به در خانه ماندن و هیچ کاری نکردن روی آورده‌اند.»

وی افزود: «این برای جامعه ایرانی بسیار زیانبار است که گروه سنی که به آن جمعیت فعال می‌گوییم، غیرفعال و بیکار بمانند. ما امروز با رقم حدود ۱۲ میلیون بیکار رو به رو هستیم و دولت هم اعلام کرده که بیکاری به ۷ درصد رسیده است. در شرایطی که نه شغل هست و نه درآمد مناسب، طبیعیست که جوانانی که تمکن مالی دارند، در خانه والدین خود و با پول توجیبی گذران عمر می‌کنند و آن‌ها هم که تمکن ندارند، ترجیح می‌دهند وقت خود را در دانشگاه سپری نکنند و به سرعت جذب بازار کاری شوند که پولساز باشد. متأسفانه مسئولان نتوانسته‌اند برای جوانان، اشتیاق، امکانات و شرایط اشتغال مناسب را ایجاد کنند. علت مهاجرت گسترده جمعیت فعال کشور، از تحصیل‌کرده تا تکنسین و نیروی فنی این است که از شرایط موجود زده شده‌اند و شوق به تحصیل و کار را از دست داده‌اند. متأسفانه بسیاری از جوانانی که در تاکسی‌های اینترنتی کار می‌کنند از همین قشر تحصیل‌کرده هستند که برخی حتی فوق لیسانس و دکترا دارند. جوان از خود می‌پرسد اگر قرار است نگهبان پارکینگ ساختمان، دست‌فروش، پیک موتوری یا راننده شوم، پس اصلا چرا باید تحصیل کنم؟»

مسئولان فقط درباره نیروی انسانی شعار می‌دهند

این جامعه شناس در ادامه گفت: «هیچ چیز به اندازه این وضعیت به جامعه ما ضرر نمی‌زند که قشر جوان را فراری می‌دهیم. چگونه می‌توانیم قشر جوانی را که از دست داده‌ایم، جایگزین کنیم؟ چطور قرار است این حجم از مهاجرت را پاسخگو باشیم؟ «بنیامین هیگینز»، یکی از اقتصاددان‌های بزرگ توسعه در دانشگاه هاروارد در کتاب توسعه اقتصادی و اجتماعی خود با اشاره به چنین معضلی نوشته است: هیچ سازماندهی و مقرراتی در زمینه رشد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی موثر نخواهد بود مگر این که افرادی که آن را اداره می‌کنند، بدانند چه قرار است انجام دهند و اگر کشور‌های واپس مانده با درآمد ارزی یا درآمد‌های خود بتوانند بیشترین تکنولوژی را از کشور‌های توسعه یافته وارد کنند، اما نتوانند نیروی انسانی ماهر و متخصص را پرورش دهند، به رشد نمی‌رسند. از این جمله‌ها مهمتر در عرصه توسعه وجود ندارد. هر اندازه برای توسعه هزینه شود، اما نیروی انسانی نداشته باشیم، به هیچ کجا نمی‌رسیم. امروز یکی از مهمترین سرمایه‌های هر جامعه نیروی انسانی است.»

وی افزود: «یکی از تئوریسین‌های توسعه می‌گوید که اگر آموزش و پرورش شهری در طول ۱۰۰ سال یک نخبه بپروراند، هزینه صد ساله آموزش و پرورش را جبران کرده است؛ چرا که می‌تواند تمام چند صد‌ها میلیارد تومان را در طول این سال‌ها جبران کند. نیروی انسانی است که کشور‌ها را اداره می‌کند. ژاپن در آسیا و دانمارک در اروپا از نظر منابع طبیعی فقیرترین هستند، اما چون نیروی انسانی ماهر و متخصص دارند، پیشرفته‌ترین هستند. کره جنوبی چه دارد؟ چرا جزو کشور‌های توسعه یافته است؟ اروپا چقدر منابع دارد؟ نتیجه همان است که اشاره کردم. نیروی انسانی مهم‌ترین سرمایه هر کشور است که متأسفانه ما در حال هدر دادن این سرمایه مهم هستیم. مسئولان به جز سخنرانی در این زمینه کار خاصی انجام نمی‌دهند. بهای هدررفت نیروی انسانی را کل ملت ایران خواهند پرداخت، اما مقصر مردم نیستند و راهکار‌ها را هم مردم نباید پیدا و پیاده کنند. مگر طی روز‌های اخیر سران قوا جمع نشده‌اند و نگفتند مسئولان شرایط فعلی کشور خوب یا بد خود همین افرادی هستند که دور هم نشسته‌اند، پس‌ای کاش حالا که می‌دانند مسئولند، فکری برای بهبود وضعیت داشته باشند.»



نظر شما درباره این مقاله:








ترامپ مجوز امنیتی جو بایدن را لغو می‌کند
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 08.02.2025, 10:03




نظر شما درباره این مقاله:








دو سناریوی پس از نفی مذاکره با آمریکا / احمد زیدآبادی
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 08.02.2025, 9:49




نظر شما درباره این مقاله:








تفاوت زیادی بین آزادیخواهان امروز با انقلابیون ١٣٥٧ ">
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 08.02.2025, 9:34

آیا تفاوت زیادی بین آزادیخواهان امروز با انقلابیون ٥٧ هست




نظر شما درباره این مقاله:








ظلم و بدرفتاری نسبت به زندانیان سیاسی متوقف کنید
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 08.02.2025, 9:33




نظر شما درباره این مقاله:








ترمز برید، آمبولانس دیر رسید بچه‌‏ها مردند
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 08.02.2025, 7:52

ترمز برید، آمبولانس دیر رسید بچه‌‏ها مردند


الناز محمدی و سارا سبزی
روزنامه هم‌میهن

* جزئیات حادثه تصادف اتوبوس دانش‏‌آموزان کرمانی در اردویی که سفر آخرشان شد

بچه‌های مدرسه فرزانگان کرمان، تمام پنجشنبه‌شب را کابوس دیدند و وقتی جمعه‌صبح از خواب بیدار شدند، بالاخره باورشان شد چهار هم‌کلاسی را از دست داده‌اند و صبح امروز، شنبه ساعت هفت صبح، روبه‌روی مدرسه فرزانگان در چهارراه خورشید کرمان، ده‌ها دسته‌گل روی زمین گذاشته می‌شود و چند شمع روشن خواهد شد؛ چهار شمع برای مریم نخعی، پریناز بحرینی‌پور، آتنا مولایی و دینا خجندی، چهار دانش‌آموز کشته‌شده که از اردوی کویر شهداد به کرمان برمی‌گشتند و دو شمع برای همسر سرایدار و بچه‌اش که هنوز نام‌شان مشخص نیست و با دخترهای دبیرستانی به اردو رفته بودند و زنده برنگشتند.

دخترها از دو روز قبل، وقتی خبر حادثه را شنیدند، بعد از اینکه کنار هم جمع شدند تا خبر هولناک را تاب بیاورند، بعد از اینکه تا صبح فردای حادثه از اضطراب خواب‌شان نبُرد، قرار گذاشتند صبح شنبه را به‌یاد آن شش هم‌مدرسه‌ای شروع کنند؛ آن چهار دانش‌آموز و همسر سرایدار مدرسه و فرزند کوچکش. دخترها از زمین‌های پربرف شهداد برگشته بودند و یک‌نفر از آنها، آخرین خنده‌ها را ضبط کرده بود، آن ۱۱ ثانیه کوتاه، روی زمین‌های برفی شهداد کرمان، از  گلوله‌های برفی که به تن‌های جوان‌شان می‌خورد.

روز پنجشنبه، دو اتوبوس از مدرسه فرزانگان کرمان برای دیدن کلوت‌های قدیمی به کویر شهداد رفتند؛ یکی با ۴۱ سرنشین و یکی با ۳۸ نفر. در راه بازگشت، راننده اتوبوس دوم با ۴۱ سرنشین، در سه‌راهی شهداد و در محور سیرچ به کرمان، به سراشیبی که می‌رسد، فریاد می‌زند بروید انتهای اتوبوس، ترمز کار نمی‌کند، خراب شده است. دخترها انتهای اتوبوس جمع شدند و دود همه‌جا را گرفت. اتوبوس به پهلو افتاد، روی زمین غلت زد و ایستاد. از این اتوبوس شش نفر، دیگر زنده بیرون نیامدند؛ مریم، پریناز، ‌آتنا، دینا، پسر و همسر آقای شورآبادی دیگر به مدرسه فرزانگان کرمان در چهارراه خورشید برنمی‌گردند.

راننده این اتوبوس به یکی از کانال‌های محلی کرمان گفته است که ۳۰ سال است روی این اتوبوس کار می‌کند و اتوبوس‌ها به صورت شخصی کرایه شده است. «با من تماس گرفته و گفته شد که با دو اتوبوس می‌خواهیم به کلات‌های شهداد برویم و اتوبوس‌ها شخصی کرایه شده است.» او راننده سرویس معدن سنگ‌آهن است و ۳۰ سال سابقه رانندگی اتوبوس‌های مسافربری دارد.

دانش‌آموزان استعدادهای درخشان علاقه‌ای به رفتن به مدرسه ندارند، به‌ویژه آن پشت‌کنکوری‌ها. برای اردوی شهداد دو اتوبوس کرایه می‌شود تا دانش‌آموزان سه پایه دهم، یازدهم و دوازدهم را به شهداد ببرند، برای استراحتی کوتاه بین رقابت‌های درسی سخت و نفس تازه‌کردن تا فاصله باقی‌مانده تا کنکور. بعد از تصادف، در بیمارستانی که مصدوم‌ها را بستری کرده‌ بودند، می‌گفتند که بیشتر دانش‌آموزهای فوت‌شده هم پایه دوازدهم ریاضی بوده‌اند.

مدتی قبل، مدرسه پیشنهاد سفری کوتاه به مشهد را داده بود اما خانواده‌ها نپذیرفتند و بعد از مدت‌ها، با نظر بچه‌ها پیشنهاد اردوی شهداد به میان آمد. دخترها، آنهایی که از حادثه جان به‌در برده‌اند، برای خانواده‌ها تعریف کرده‌اند که اتوبوس اول مشکلی نداشت و جدید بود اما اتوبوس دیگر، دست دوم بود و بوی گازوئیل می‌داد؛ این را یکی از دخترها احساس کرده بود. بعد این بو به مشام بقیه هم رسید و به شوخی گفتند که این اتوبوس را عوض کنید، اما کسی باور نکرد، دخترها هم باور نمی‌کردند. 

بعد از حادثه، ویدئویی از لحظه امدادرسانی اورژانس کرمان و رسیدن سر صحنه حادثه منتشر می‌شود؛ خانواده‌ها و دخترها باور نمی‌کنند. می‌گویند، امداد دیر رسید و حالا برای آن فیلم درست کنند که آن را پنهان کنند.

خانواده آنیتا عبداللهی اول از همه به صحنه حادثه می‌رسد و بعد از آن، هفت خانواده دیگر هم خودشان را می‌رسانند و حالا خانواده‌ها می‌گویند بعد از همه آنها، اورژانس می‌رسد. بعد از تصادف، دخترها با خانواده‌ها و اتوبوس دوم تماس می‌گیرند که کمک برسد. آقای شورآبادی، سرایدار مدرسه، سوار اتوبوس دوم بود که شنید اتوبوس عقبی تصادف کرده است؛ آنها چند دقیقه بعد برمی‌گردند که دخترها را از اتوبوس بیرون بکشند. آقای شورآبادی حالا خودش هم بستری است و همسر و فرزندش را از دست داده است؛ سال قبل که فرزندش به دنیا آمده بود، دخترهای مدرسه برای همسرش هدیه برده بودند، او را دوست داشتند،‌ آنقدر که در آن اردوی شهداد هم همراه‌شان رفته‌ بود. 

حالا خانواده‌های داغدار می‌خواهند بدانند چرا این اتفاق افتاده است؟ آن اتوبوس معاینه فنی داشته یا نه؟ آن شرکت مجوز داشته است یا نه؟ هنوز نمی‌دانند چرا اورژانس دیر رسید؟ چرا در ویدئویی که منتشر شد، ساعت  ۹:۴۶ شب ماموران در حال هماهنگی برای ارسال آمبولانس هستند درحالی‌که اتوبوس دخترها ساعت ۶:۳۰ عصر پنجشنبه ترمز برید. 

خانواده‌ها خبر تازه‌ای ندارند و مدرسه در سکوت است. آنها خانم جعفرخانی- مدیرمدرسه- را روز قبل دیده بودند که باید شانه‌هایش را می‌گرفتی تا روی پا بایستد.  او را همه دخترها دوست دارند و کسی نمی‌داند چطور شد که آن اتوبوس به کرایه گرفته شد؟ خانواده‌ها می‌گویند، ما هم اگر در شرایط مشابهی بودیم و می‌خواستیم اتوبوسی کرایه کنیم، ترمز آن را که چک نمی‌کردیم.

همه‌چیز را به‌عهده شرکتی می‌گذاریم که از آن اتوبوس کرایه کردیم. چه شده که این اتوبوس را فرستاده‌اند؟ درست است که ممکن است ترمز هر اتوبوس غیرفرسوده‌ای هم ببرد، اما از همان اول بچه‌ها گفته بودند که مشکل داشته و حالا آن شرکت مقصر است: «هیچ‌کدام نمی‌دانیم راننده مقصر بوده، سرعت زیادی داشته یا خیر؟ چرا آن شرکت اتوبوس مستعمل فرستاده است؟»

عصر جمعه است، سه ‌پیکر به خاک سپرده ‌شده‌اند، یک‌نفر از آنها اهل یکی از روستاهای بخش چترود کرمان بود و پیکر سه جانباخته دیگر هم امروز به خاک سپرده می‌شود. نیمکت دوستان دخترهای باقی‌مانده تا همیشه خالی است. خانم شورآبادی و فرزندش در مدرسه نیستند و دیگر هیچ‌چیز شبیه قبل از عصر ۱۸ بهمن‌ماه ۱۴۰۳ نمی‌شود. 

پیگیری ادامه دارد

بعد از این حادثه ۳۳ دانش‌آموز در بیمارستان‌های مهرگان و باهنر بستری شدند و تا امروز ۲۹ نفر از آنها مرخص شدند. روابط‌عمومی آموزش ‌وپرورش استان کرمان به «هم‌میهن» می‌گوید در حال پیگیری ابعاد مختلف این ماجرا هستیم و وضعیت چهار دانش‌آموز بستری در این دو بیمارستان، چندان وخیم نیست.

مسئولان دیگر استان کرمان هم می‌گویند که هنوز گزارش‌ها درباره علت حادثه تکمیل نیست. مثل حبیب‌الله خنجری، فرماندار کرمان، که به «هم‌میهن» خبر می‌دهد هنوز گزارش پلیس‌راه درباره علت اصلی حادثه منتشر نشده و مشخص نیست که نقص فنی در مسیر اتفاق افتاده یا پیش از‌ آن هم وجود داشته است. او توضیح می‌دهد، شورای تامین استان بلافاصله بعد از این حادثه جلسه‌ای برای بررسی این موضوع تشکیل داده است: «قطعاً با مقصران این حادثه برخورد می‌شود. نقص فنی هم در دستور بررسی است و هنوز جزئیاتی از آن اعلام نشده است. این برخورد قانونی باید صورت گیرد تا از بروز اتفاقات مشابه جلوگیری شود.»

به گفته او، با شرکتی که این اتوبوس را در اختیار مدرسه قرار داده، صحبت و موضوع بررسی شده اما هنوز نتیجه آن اعلام نشده است: «گزارش پلیس‌راه درباره دلایل این حادثه هنوز تکمیل نشده است. براساس صحبت‌های امام‌جمعه کرمان که درخواست کرده بودند ابعاد این حادثه برای مردم روشن شود، قطعاً به‌محض تکمیل اطلاعات، هم دلایل نقص فنی و هم مقصران آن پیگیری می‌‌شوند.»

۱۳ دانش‌آموز مردند

واژگونی یا تصادف اتوبوس‌های اردوی دانش‌آموزان در ایران، پیشینه‌ای طولانی دارد؛ معروف‌ترین آن مربوط است به مهر ۱۳۹۱ که اتوبوس دانش‌آموزان بروجنی که به اردوی راهیان نور می‌رفت در جاده «دهدز» واژگون شد و در آن ٢٦ دانش‌آموز دختر جان باختند.  بعد از این حادثه بود که رؤسای دو قوه ‌قضائیه و مقننه خواستار شناسایی مقصران و اشد مجازات آنها شدند. آیت‌الله صادق آملی‌لاریجانی در دستوری رئیس کل دادگستری استان خوزستان را مأمور رسیدگی فوری به این حادثه کرد و خواستار پیگیری‌های سریع قضائی شد.

علی لاریجانی نیز از مسئولان مرتبط خواست خاطیان این حادثه تلخ را شناسایی و نتیجه را به مجلس گزارش کنند؛ پیگیری‌هایی که البته نتایج آن هیچ‌گاه مشخص یا حداقل از سوی مراجع مربوطه گزارش نشد. ٢٠ روز بعد، در هجدهم آبان همان سال، حادثه‌ای‌ دیگر برای اتوبوس دانش‌آموزان شاهرودی تکرار شد؛ آنها در مسیر برگشت از اردوی راهیان نور بودند که اتوبوس‌شان در کمربندی شاهرود واژگون و دو دانش‌آموز کشته و ١٥ نفر مصدوم شدند؛ در میان دانش‌آموزان مصدوم، کسانی بودند که بعضی اعضای بدن‌شان را از دست دادند.

تصادف اتوبوس راهیان نور دانش‌آموزان سیستان‌وبلوچستانی در منطقه «خان‌احمد گچساران» هم همان سال اتفاق افتاد و ۱۴ دانش‌آموز در آن مجروح شدند. هر سه اتفاق در کمتر از دو ماه، مسئولان آموزش و پرورش را دور هم جمع کرد تا چاره‌جویی کنند؛ خروجی این جلسات، اعزام دانش‌آموزان به مناطق جنگی به‌وسیله قطار و بیمه دانش‌آموزان شرکت‌کننده در این اردوها شد.

تصادفات دانش‌آموزی در راه یا برگشت از مدرسه، چه در اردو باشند چه نه، هرچندوقت یک بار خبرساز می‌شود؛ بررسی‌های «هم‌میهن» و بر اساس اخبار منتشرشده نشان می‌دهد از مهر ۱۴۰۲ تا هفته سوم بهمن ۱۴۰۳، دست‌کم ۱۳ دانش‌آموز بر اثر تصادف یا واژگونی سرویس مدرسه یا اتوبوس اردو فوت کرده‌‌اند.

●  در ۲۷ آذر ۱۴۰۲، دو دانش‌آموز دختر در شوشتر و گتوند خوزستان جان باختند؛ یاسمین زهرا منجزی دانش‌آموز یکی از مدارس ابتدایی شوشتر در مقابل مدرسه تصادف کرد و فوت شد و بعد از آن، سارینا کایدانی دانش‌آموز دوره ابتدایی روستای مُندنی بخش عقیلی گتوند در اردوی تفریحی تصادف کرده و پس از چند روز در کما بودن، دچار مرگ مغزی شد. 

●  در ۱۵ مهر ۱۴۰۳، دانش‌آموز حسین مردانیان ۱۶ ساله بر اثر انحراف خودرو در روستای پاتاوه جاورده کشته شد و دوستان خود در دبیرستان شمس تبریزی جاورده را داغدار کرد.

● در ۲۴ مهر ۱۴۰۳، دو دانش‌آموز در تصادف ون سرویس مدرسه با کامیون در بلوار انرژی هسته‌ای کرج فوت کردند.

● در ۵ آبان ۱۴۰۳، برخورد یک دستگاه خودرو سواری پراید سرویس مدارس حامل دانش‌آموزان در نایسر سنندج موجب فوت «مهنا مرادی» دانش‌آموز ۷ ساله نایسری شد.

●  در ۱۳ آبان ۱۴۰۳، یک دانش‌آموز ۹ساله مهابادی بر اثر بی‌احتیاطی راننده سرویس جان باخت. راننده سرویس مدرسه که خودروی فیات بود در داخل روستا بر اثر بی‌احتیاطی دانش‌آموز ۹ ساله را زیر گرفت.

●  در ۱ دی ۱۴۰۳، دو دانش آموز چرامی در سانحه تصادف فوت کردند. سانحه تصادف خودرو ۴٠۵ در جاده شیخ حسین به چرام منجر به فوت دو دانش آموز نوجوان کلاس هشتم و مصدومیت شدید یک نفر دیگر شد.

آموزش‌وپرورش استعلام وسایل ‌نقلیه را نمی‌گیرد

بررسی‌های «هم‌میهن» نشان می‌دهد، معمولاً در روند صدور مجوز اردوهای دانش‌آموزی، آموزش‌وپرورش به مشخصات وسایل‌نقلیه تهیه شده که به آنها اعلام می‌شود، استناد می‌کنند و خود آنها استعلام خاصی درباره وسایل‌نقلیه نمی‌گیرند.

مدیر یکی از مدارس فرزانگان تهران به «هم‌میهن» می‌گوید، برای صدور مجوز اردوی دانش‌آموزی در فرمی نام سرپرست، مربی و تعداد دانش‌آموزان نوشته می‌شود و در قسمتی از این برگه، مشخصات اتوبوس هم آورده می‌شود  اما تا امروز از او به‌عنوان مدیر مدرسه نخواسته‌اند که برگه معاینه فنی را برای آنها ارسال کند یا استعلامی نمی‌خواهند و نمی‌پرسند دانش‌آموزان با چه آژانس یا اتوبوسی به اردو برده می‌شوند و بیشتر به گفته‌های مدیر مدارس استناد می‌کنند.

درمجموع  آموزش‌وپرورش تا امروز در این  قضیه هیچ دخالتی نداشته است: «ما برای بردن دانش‌آموزان به اردو مجوز آموزش‌وپرورش را داریم، اما بهتر است تایید مجوز و استعلام آنها را هم داشته باشیم. برای اردوهای برون‌استانی به اداره کل و منطقه، نامه می‌زنیم و فرم‌های خاصی را پر می‌کنیم. سازمان دانش‌آموزی استعلام می‌گیرد و مجوز را صادر می‌کند اما تا الان اتفاق نیفتاده که کرایه اتوبوس برای اردوهای دانش‌آموزی تحت‌نظر آنها باشد؛ به‌همین‌دلیل بهتر است که آموز‌ش‌وپرورش خودش آژانس‌ها و شرکت‌های معتبر معرفی کند یا حداقل استعلامی از آنها را به مدیران مدرسه بدهد و تایید کند.

الان مشخصاتی از راننده و اتوبوس را دریافت می‌کنند اما روند خاصی برای استعلام اتوبوس و آژانس مسافرتی ندارند، اگر هم باشد صوری است. در مورد اتفاقی که در کرمان رخ داه هم باتوجه به اینکه آموزش‌وپرورش مجوز اردو را صادر کرده است، باید پای آنها هم گیر باشد. آنها اجازه چنین اردویی را می‌دهند اما معمولاً آنقدری که مدیر مدرسه مواخذه می‌شود، کاری به آموزش‌وپرورش ندارند.»

از لحظه اول که خبر مرگ شش نفر در اتوبوس اردوی شهداد از راه رسید، مثل همه حوادث دانش‌آموزی گذشته، مسئولان قول پیگیری دادند؛ علیرضا کاظمی، وزیر آموزش‌و‌پرورش پیامی صادر کرد و از همه مسئولان ذی‌ربط در تمام سطوح، خواست تا فرآیند درمان مجروحان و آسیب‌دیدگان این حادثه را تا حصول اطمینان از بهبودی کامل آنان به‌طور جدی و مستمر پیگیری کنند و بقیه گفتند، مقصر را پیدا و مجازات می‌کنند.

همان ساعت اول، هلال‌احمر کرمان اعلام کرد که نقص فنی ترمز، علت واژگونی اتوبوس حامل دانش‌آموزان است. رضا رضایی، مدیرکل آموزش‌وپرورش استان کرمان هم گفت که وزیر آموزش‌وپرورش با بسیج مسئولان محلی به‌طور جد پیگیر موضوع درمان و ابعاد این حادثه است.

رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان هم برای بررسی وضعیت دانش‌آموزان حادثه‌دیده عازم کرمان شد و فرشاد ابراهیم‌پور، نایب‌رئیس کمیسیون آموزش مجلس با بیان این‌که این کمیسیون علت واژگونی اتوبوس دانش‌آموزان کرمانی را پیگیری می‌کند، گفت که وزیر آموزش‌وپرورش، نماینده ویژه خود را برای بررسی این حادثه تلخ به کرمان اعزام کرده است: «امنیت دانش‌آموزان در سفرها و اردوهای دانش‌آموزی، یک اصل است و نباید با بی‌ملاحظه‌گی و اهمال، جان دانش‌آموزان و نخبگان به‌خطر بیفتد و فضای روانی جامعه دچار آسیب‌ شود. آموزش‌وپرورش باید در فرآیندهای اردوهای دانش‌آموزی بازنگری کند تا خانواده‌ها نگران امنیت جان فرزندان‌شان نباشند.»

سوال خانواده‌ها اما هنوز به‌جاست؛ آنها در دو روز گذشته، بیشتر سوال پرسیده‌اند و کمتر جواب گرفته‌اند. «تجارت‌نیوز» به نقل از آرزو، خاله یکی از دختران جان‌باخته در تصادف اتوبوس کرمان، نوشته است: «انگار هیچ‌کس هیچ ارزشی برای جان انسان قائل نیست. این‌ها دانش‌آموزان استعدادهای درخشان بودند. این‌ها کسانی بودند که قرار بود آینده‌ساز این کشور باشند. اما تنها به این دلیل که آموزش‌وپرورش نمی‌خواسته پول بیشتری برای کرایه اتوبوس بدهد، یک اتوبوس قراضه با نقص فنی را برای این سفر انتخاب کردند. من تنها خواهرزاده‌ام را از دست دادم. نمی‌دانم خواهرم و همسرش قرار است چطور با این مصیبت کنار بیایند.

این‌همه تبلیغ می‌کنند برای اینکه افراد فرزندآوری کنند، اما هیچ امکانات درستی برای محافظت از جان این بچه‌ها در کشور وجود ندارد. به همین راحتی شش دانش‌آموز جان باختند. با این اتفاق تنها شش خانواده داغدار نشده‌اند؛ شش خانواده در آستانه فروپاشی هستند و اقوام نزدیک هم دچار شوک و داغ شده‌اند. مادر و پدر من هر دو الان در بیمارستان بستری هستند چراکه نتوانستند با این اتفاق تلخ به‌راحتی کنار بیایند.

حالا اینکه مسئولان مدام پیام تسلیت برای ما می‌فرستند چه دردی از ما دوا می‌کند وقتی جگرگوشه‌مان را به‌خاطر سهل‌انگاری همین مسئولان از دست داده‌اند این بچه‌ها که دانش‌آموزان استعدادهای درخشان بودند به اندازه اجاره یک اتوبوس سالم هم جان‌شان ارزش نداشت؟ از طرف‌دیگر هنوز معلوم نیست وضعیت دانش‌آموزان مصدوم چطور است. معلوم نیست چند نفر از آنها دوباره می‌توانند حداقل سلامت جسمی خود را به دست بیاورند. چه کسی هزینه درمان این بچه‌ها را برای ترومای بعد از حادثه برعهده می‌گیرد. ما فقط به همین تصادف نگاه می‌کنیم و تمام. یک‌هفته دیگر هیچ خبری از هیچ مسئولی نیست.»



نظر شما درباره این مقاله:








کروبی در دیدار با عارف خواستار عادی‌سازی
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 07.02.2025, 22:55




نظر شما درباره این مقاله:








مهدی محمودیان همچنان در بیمارستان بستری است
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 07.02.2025, 20:50




نظر شما درباره این مقاله:








اعتراض دهها کشور علیه تحریم دیوان کیفری بین‌المللی
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 07.02.2025, 20:28

اعتراض دهها کشور علیه تحریم دیوان کیفری بین‌المللی


دولت‌های سراسر جهان پس از آنکه دونالد ترامپ تحریم‌هایی علیه دیوان کیفری بین‌المللی (ICC) اعمال کرد، به حمایت از این نهاد بین‌المللی برخاستند. از نظر این کشورها دیوان کیفری بین‌المللی به عنوان آخرین راهکار برای پیگرد افراد قدرتمندی شناخته می‌شود که به جنایاتی مانند جنایات جنگی و نسل‌کشی متهم هستند.

دیوان کیفری بین‌المللی بیش از دو دهه پیش به عنوان یک نهاد بی‌طرف و فسادناپذیر تأسیس شد که از قدرت کافی برای مقابله با مجرمان برخوردار است — از جنگ‌سالاران مسلح تا رهبران دولتی. اما اکنون، در حالی که این دیوان در حال بررسی خشونت‌های تکان‌دهنده در نوار غزه است، با حملاتی از سوی واشنگتن مواجه شده است.

رئیس‌جمهور آمریکا روز پنج‌شنبه یک فرمان اجرایی امضا کرد که تحریم‌های اقتصادی شدیدی علیه دیوان کیفری بین‌المللی و ممنوعیت سفر برای کارکنان آن را مجاز می‌داند. او این نهاد بین‌المللی را متهم کرد که اقدامات «غیرقانونی و بی‌اساس» علیه آمریکا و متحدش اسرائیل انجام داده است.

دلیل تصمیم ترامپ، صدور حکم بازداشت علیه بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، به اتهام جنایات جنگی مرتبط با جنگ غزه از سوی دیوان کیفری بین‌المللی بود. نتانیاهو این هفته از واشنگتن بازدید کرد و ترامپ را به عنوان «بزرگ‌ترین دوست اسرائیل» ستود.

در واکنش به اقدام ترامپ، دیوان کیفری بین‌المللی روز جمعه این اقدام واشنگتن را تلاشی برای «آسیب رساندن به کار مستقل و بی‌طرفانه قضایی این نهاد» خواند و از ۱۲۵ کشور عضو خود خواست تا علیه تحریم‌ها مقاومت کنند.

چند ساعت بعد، ۷۹ کشور — از جمله برزیل، کانادا، دانمارک، مکزیک و نیجریه — نامه مشترکی منتشر کردند و هشدار دادند که این تحریم‌ها «خطر مصونیت از مجازات برای شدیدترین جنایات را افزایش داده و حکومت قانون بین‌المللی را تضعیف می‌کند».

متحدان دیرینه آمریکا با واشنگتن اختلاف نظر دارند و رئیس یک سازمان بزرگ حقوق بشری جهانی این اقدام را «کینه‌توزانه» خواند.

اولاف شولتس، صدراعظم آلمان، گفت که تحریم‌ها «نهادی را به خطر می‌اندازند که قرار است اطمینان حاصل کند دیکتاتورهای جهان نمی‌توانند به سادگی مردم را آزار دهند و جنگ‌ها را آغاز کنند».

فرانسه اعلام کرد که هم‌چنان از دیوان کیفری بین‌المللی حمایت می‌کند و به همراه شرکای خود تلاش خواهد کرد تا این دیوان بتواند مأموریت خود را ادامه دهد. در لندن، سخنگوی نخست‌وزیر بریتانیا، کیر استارمر، گفت که بریتانیا از استقلال این دیوان حمایت می‌کند.

اورسولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا، گفت که دیوان کیفری بین‌المللی «به قربانیان در سراسر جهان صدایی می‌دهد» و «باید بتواند مبارزه خود را علیه مصونیت از مجازات در سطح جهانی به‌طور آزادانه ادامه دهد».

در همین حال، مهم‌ترین نهاد حقوق بشر سازمان ملل خواستار لغو تصمیم ترامپ شد.

ترامپ در تصمیم خود گفت که دیوان کیفری بین‌المللی « از قدرت خود سوء استفاده کرده» است و با صدور حکم بازداشت برای نتانیاهو و یوآو گالانت، وزیر دفاع سابق اسرائیل، «یک سابقه خطرناک ایجاد کرده» که شهروندان آمریکایی و نظامیان این کشور را تهدید می‌کند. نتانیاهو از اقدام ترامپ استقبال کرد و آن را شجاعانه خواند.

جو بایدن، رئیس‌جمهور سابق آمریکا، که در زمان جنگ ویرانگر اسرائیل در نوار غزه به عنوان مدافع بین‌المللی برجسته این کشور عمل می‌کرد، احکام بازداشت صادر شده توسط دیوان کیفری بین‌المللی در نوامبر را «توهین‌آمیز» خواند.

دیوان کیفری بین‌المللی در سال ۲۰۰۲ تأسیس شد تا جنایات سنگین افراد را پیگیری کند، در حالی که کشورهای عضو تمایل یا توانایی انجام این کار را ندارند. اگرچه آمریکا و اسرائیل به اساسنامه این دیوان نپیوسته‌اند، اما شهروندان آنها می‌توانند تحت صلاحیت آن قرار بگیرند. اسرائیل متحدان دیگری مانند بریتانیا، آلمان و فرانسه دارد که در صورت سفر نتانیاهو به این کشورها، موظف به بازداشت او هستند.

احکام بازداشت نتانیاهو و گالانت توسط هیئت سه‌نفره‌ای از قضات منتخب کشورهای عضو تأیید شد. همچنین حکم بازداشتی برای محمد ضیف صادر شد. او فرمانده نظامی حماس بود که اخیرا کشته‌شدنش از سوی حماس تایید شد. در سال ۲۰۲۱، دیوان کیفری بین‌المللی تصمیم گرفت که علی‌رغم مخالفت‌های اسرائیل، صلاحیت رسیدگی به جنایات در غزه را دارد.

آگنس کالامار، دبیرکل عفو بین‌الملل، گفت که دستور ترامپ «این پیام را می‌فرستد که اسرائیل بالاتر از قانون و اصول جهانی عدالت بین‌المللی قرار دارد».

او روز پنج‌شنبه گفت: «دستور امروز [ترامپ] کینه‌توزانه است. این اقدام تهاجمی است. این یک گام وحشیانه است که هدف آن تضعیف و نابودی چیزی است که جامعه بین‌المللی طی دهه‌ها، اگر نه قرن‌ها، با زحمت ساخته است: قوانین جهانی که برای همه اعمال می‌شود و هدف آن ایجاد عدالت برای همه است.»

دیوان کیفری بین‌المللی همچنین حکم بازداشتی برای ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، به دلیل نظارت بر ربودن کودکان اوکراینی و احکام بازداشتی برای مقامات روسی در ارتباط با حملات موشکی به زیرساخت‌های غیرنظامی صادر کرده است.

اوکراین روز جمعه ابراز امیدواری کرد که دیوان کیفری بین‌المللی کار خود را در این پرونده‌ها ادامه دهد. سخنگوی وزارت امور خارجه اوکراین گفت: «امیدواریم که این اقدامات توانایی دیوان را برای تحقق عدالت برای قربانیان تجاوز روسیه تضعیف نکند.»

پس از آنکه قضات دیوان کیفری بین‌المللی در نوامبر  احکام بازداشت برای نتانیاهو و گالانت صادر کردند، این نهاد خود را برای اقدامات تلافی‌جویانه دولت آینده ترامپ آماده کرد. مقامات دیوان مستقر در لاهه نگران هستند که تحریم‌ها ممکن است تهدیدی وجودی برای این نهاد قضایی ایجاد کند.

روز جمعه، جلسات اضطراری مقامات ارشد دیوان برای ارزیابی سریع تأثیرات دستور ترامپ برگزار شد. به گفته یک مقام، این دستور به گونه‌ای تنظیم شده است که «به اندازه کافی گسترده است تا در صورت تمایل [آمریکا]، برای دیوان بسیار مختل‌کننده باشد.»

از جمله مسائلی که دیوان را نگران کرده، الزام وزارت خزانه‌داری آمریکا به تهیه فهرست «افراد بیشتری» ظرف ۶۰ روز و ارائه آن به ترامپ است تا تحریم شوند. منابع دیوان کیفری گفتند که این الزام بار سنگینی بر دیوان وارد می‌کند و عدم اطمینان قابل توجهی برای کارکنان، فرآیندها و دسترسی به خدماتی ایجاد می‌کند که دیوان برای کار خود به آن‌ها وابسته است.

آن‌ها گفتند که این دستور نشان می‌دهد که آمریکا قبلاً تصمیم گرفته است تحریم‌هایی را علیه فردی اعمال کند که در یک سند جداگانه و منتشرنشده فهرست شده است. سه منبع دیوان که با بحث‌های داخلی آشنا هستند، گفتند که دیوان گمان می‌کند این فرد کریم خان، دادستان کل بریتانیایی، باشد.

اگر خان هدف قرار گیرد، کار روزانه او در دیوان به شدت مختل خواهد شد. او باید از برخی پرونده‌ها و بخشی از کارکنان خود کنار گذاشته شود و ممکن است از ورود به آمریکا منع شود.

در سال ۲۰۲۰، ترامپ در چارچوب یک فرمان اجرایی جداگانه اما مشابه، ممنوعیت سفر و مسدود کردن دارایی‌ها را علیه فاتو بنسودا، دادستان سابق دیوان کیفری بین‌المللی از گامبیا، و یکی از مقامات ارشد او اعمال کرد.

این اقدامات در پاسخ به تصمیمات بنسودا در تحقیقات مربوط به جنایات جنگی در افغانستان و سرزمین‌های فلسطینی انجام شد. در آن زمان، بنسودا در حال انجام یک بررسی مقدماتی درباره اتهامات جنایات ارتکابی توسط نیروهای اسرائیلی و حماس بود.

در سال ۲۰۲۱، بنسودا این پرونده را به یک تحقیق جنایی رسمی گسترش داد. خان این تحقیق را بر عهده گرفت و پس از حملات ۷ اکتبر تحت رهبری حماس و تخریب بعدی غزه توسط اسرائیل، آن را تسریع کرد.

اسرائیل در دادگاه بین‌المللی دادگستری، که به دنبال پیگرد دولتهاست نه افراد، یک پرونده جداگانه در مورد اتهام نسل‌کشی در نوار غزه دارد که نزدیک به ۵۰ هزار نفر در آن کشته شده‌اند.



نظر شما درباره این مقاله:








لبنان چگونه از شر حزب‌الله خلاص می‌شود
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 07.02.2025, 19:23

لبنان چگونه از شر حزب‌الله خلاص می‌شود


حنین غدار

فارین افرز
۴ فوریه ۲۰۲۵ 

برای حزب‌الله، این روزها دوران سختی است. پس از دهه‌ها تسلط به‌عنوان قدرتمندترین سازمان سیاسی و نظامی لبنان، این گروه اکنون در وضعیت نابسامانی قرار دارد. در جریان یک جنگ یک‌ساله با اسرائیل، حزب‌الله بخش بزرگی از زیرساخت‌های نظامی خود را از دست داد و صفوف رهبری آن به‌شدت آسیب دیدند. در نوامبر، پس از تحمل خسارات سنگین در نبرد، این گروه توافق آتش‌بس با اسرائیل را امضا کرد و نیروهایش را از جنوب لبنان — قلمرو سنتی خود — عقب کشید. مدت کوتاهی بعد، رژیم بشار اسد در سوریه سقوط کرد و خطوط تأمین بین حزب‌الله و ایران، حامی اصلی آن، قطع شد. اکنون حزب‌الله حتی در خطر از دست دادن حمایت شیعیان لبنان است که پایگاه داخلی آن را تشکیل می‌دهند.

همان‌طور که معمولاً چنین است، تضعیف حزب‌الله به نفع لبنان تمام می‌شود. در واقع، زوال این گروه به مقامات لبنانی فرصتی بی‌سابقه داده است تا حضور خود را مجدداً تثبیت کرده و کشور ورشکسته خود را بازسازی کنند. دست‌کم برخی از رهبران لبنان به نظر می‌رسد آماده استفاده از این فرصت باشند. رئیس‌جمهور تازه‌منتخب، ژوزف عون، که پیش‌تر فرمانده نیروهای مسلح لبنان بود، اعلام کرده است که نیروهای دولتی به شهرهای جنوبی بازخواهند گشت. او قول داده است که حزب‌الله سرانجام خلع سلاح خواهد شد و به یک حزب سیاسی عادی تبدیل می‌شود، نه یک دولت در سایه با ارتشی کامل. نخست‌وزیر تازه‌منتخب پارلمان، نواف سلام، نیز وعده داده است که حزب‌الله را خلع سلاح کرده و اقتدار دولت لبنان را احیا خواهد کرد. ژوزف عون و نواف سلام می‌توانند آغازگر دوره‌ای جدید برای لبنان و مردم رنج‌دیده آن باشند.

اما اگرچه حزب‌الله ضربه خورده است، هنوز از میدان خارج نشده است. این گروه و متحدانش در حال حاضر ۵۳ کرسی از ۱۲۸ کرسی پارلمان لبنان را در اختیار دارند، یعنی تعداد کافی برای تأثیرگذاری بر تصمیمات مهم. اگر آن‌ها بتوانند با حزب تجمع دموکراتیک به رهبری ولید جنبلاط و حزب اعتدال ملی به رهبری سعد حریری، نخست‌وزیر پیشین، همکاری کنند، اکثریت کرسی‌های پارلمان را در اختیار خواهند داشت. حزب‌الله همچنین می‌تواند با حمله فیزیکی یا تهدید نمایندگانی که مطابق میل آن رفتار نکنند، و دیگر بازیگران داخلی که در برابرش ایستاده‌اند، به خواسته‌هایش برسد. کسی نباید تعجب کند اگر این گروه به چنین تاکتیک‌های ارعاب‌آمیزی متوسل شود. اگر حزب‌الله امیدی به بازسازی خود داشته باشد، نیاز دارد که کنترل دولت را به دست بگیرد.

عون، سلام و متحدانشان می‌توانند مانع از برتری دوباره حزب‌الله شوند. اما آن‌ها باید سریع عمل کنند، درحالی‌که این سازمان هنوز سردرگم و تضعیف شده است. آن‌ها باید اطمینان حاصل کنند که نهادهای مستقل لبنان، نه حزب‌الله، مسئول بازسازی جنوب کشور خواهند بود. آن‌ها به کابینه‌ای نیاز دارند که تحت نفوذ حزب‌الله نباشد، بانک مرکزی و یک دستگاه قضایی که به این گروه وابسته نباشند. همچنین، پارلمان باید سرانجام روشن کند که حزب‌الله هیچ نقشی در دفاع از کشور ندارد. اگر آن‌ها موفق شوند، حزب‌الله ممکن است در انتخابات پارلمانی ماه مه ۲۰۲۶ شکست سنگینی را متحمل شود و به سراشیبی سقوط بیفتد. اما اگر شکست بخورند، این گروه دوباره بازسازی خواهد شد.

شرط‌بندی اشتباه

جنگ اخیر حزب‌الله با اسرائیل اندکی پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد، زمانی که حماس حمله فرامرزی خود را انجام داد. برای حمایت از متحدش در غزه، این سازمان لبنانی بلافاصله پس از ورود نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) به این منطقه، شروع به شلیک موشک به اسرائیل کرد. برای حزب‌الله (و رهبران ایرانی آن)، این فرصتی نادر بود تا نسبت به سال‌های گذشته، پیشروی بیشتری به سمت جنوب داشته باشد و همچنین اسرائیل را تحت فشار بگذارد تا حملات خود علیه حماس را متوقف کند.

رهبران حزب‌الله این حملات را بدون ریسک خاصی می‌دیدند. آن‌ها تصور می‌کردند که نیروهای دفاعی اسرائیل، که درگیر جنگ در غزه بودند، تمایلی به تشدید درگیری در شمال نخواهند داشت — به‌ویژه با توجه به ذخیره عظیم موشک‌های پیشرفته حزب‌الله. اما این فرض نادرست از آب درآمد. در ۱۹ سپتامبر، اسرائیل مواد منفجره‌ای را که در هزاران پیجر متعلق به عوامل حزب‌الله کار گذاشته بود، منفجر کرد. این حمله دست‌کم ۳۰۰۰ تن از فرماندهان و نیروهای ارشد حزب‌الله را از صحنه خارج کرد. سپس، مقامات اطلاعاتی اسرائیل موفق به شناسایی و ترور رهبران عالی‌رتبه حزب‌الله شدند. آن‌ها ابراهیم قبیشی، فرمانده نیروهای موشکی و راکتی حزب‌الله را کشتند. همچنین، هر سه بنیان‌گذار زنده حزب‌الله — فؤاد شُکر، علی کرَکی و ابراهیم عقیل — ترور شدند. و در ۲۷ سپتامبر، اسرائیل حسن نصرالله، رهبر این گروه، را به قتل رساند.

مرگ نصرالله ضربه‌ای ویرانگر برای حزب‌الله بود. در طول ۴۰ سال، نصرالله این سازمان را به نیرویی تبدیل کرد که باید آن را جدی گرفت. او هدایتگر روند بیرون راندن اسرائیل از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰، پیروزی حزب‌الله در جنگ ۲۰۰۶ و تبدیل آن به یک بازیگر منطقه‌ای بود. هیچ‌کس دیگری نمی‌تواند جایگاه او را پر کند. معدود افرادی که به او نزدیک بودند نیز همگی توسط اسرائیل کشته شدند. در نهایت، حزب‌الله نایب دبیرکل خود، نعیم قاسم، را به‌عنوان رهبر جدید منصوب کرد. اما قاسم نه کاریزمای نصرالله را دارد، نه محبوبیت و نه هوش سیاسی او را. او هیچ طرح مشخصی برای بازسازی سازمان ندارد. در نتیجه، روحیه درون حزب‌الله به‌شدت افت کرده است. در شورای جهاد حزب‌الله — که مسئول تصمیم‌گیری‌های نظامی، امنیتی و سیاسی این گروه در هماهنگی با تهران است — شکاف‌هایی در حال شکل‌گیری است.

خسارات حزب‌الله فقط به رهبری آن محدود نمی‌شود. با حمله اسرائیل به جنوب لبنان، این سازمان صدها نیروی خود و هزاران سلاح را از دست داد. به گفته نیروهای دفاعی اسرائیل، حزب‌الله ۸۰ درصد از موشک‌های دقیق و دوربرد خود را از دست داده است، به‌طوری‌که این تعداد از ۵۰۰۰ به کمتر از ۱۰۰۰ کاهش یافته است. ذخایر راکتی کوتاه‌برد این گروه نیز از ۴۴۰۰۰ به حدود ۱۰۰۰۰ کاهش پیدا کرده است. حزب‌الله هنوز بخش بزرگی از تسلیحات سبک خود، بیش از ۱۰۰۰۰ نیروی تمام‌وقت و تعداد بیشتری نیروی ذخیره را در اختیار دارد. اما بدون مدیریت ماهرانه و فرماندهان آموزش‌دیده، این سازمان در عرصه جهانی با چالش‌های زیادی روبه‌رو خواهد شد.

البته حزب‌الله دوباره تلاش خواهد کرد تا به یک قدرت منطقه‌ای تبدیل شود. اما این امر نه‌تنها به دلیل ضعف کنونی این گروه، بلکه به دلایل دیگر نیز دشوار خواهد بود. با سقوط اسد، حزب‌الله یک متحد حیاتی را از دست داده است. در دوران حکومت او، حزب‌الله از تجارت مواد مخدر کاپتاگون میلیاردها دلار درآمد کسب می‌کرد؛ اما اکنون تولید و قاچاق این ماده احتمالاً محدود خواهد شد. مهم‌تر از آن، فروپاشی رژیم اسد انتقال منابع از سوی ایران به این گروه را بسیار دشوار کرده است. بدون دسترسی به سوریه، حزب‌الله مجبور خواهد شد محموله‌های خود را از طریق بنادر و فرودگاه‌های لبنان قاچاق کند. اما اکنون این مسیرها به‌شدت تحت نظارت نیروهای مسلح لبنان و ایالات متحده قرار دارند. این سیستم بازرسی تاکنون مانع از ورود چندین هیئت ایرانی به لبنان شده و احتمالاً در سال‌های آینده، این نظارت شدیدتر خواهد شد.

ایران ممکن است دیگر تمایلی به کمک به دوست درهم‌شکسته خود نداشته باشد. شکست‌های نظامی شرم‌آور حزب‌الله آن را ضعیف‌تر و در نتیجه کم‌فایده‌تر کرده است. جمهوری اسلامی همچنین نگران میزان نفوذ عوامل اطلاعاتی اسرائیل در حزب‌الله است. در واقع، ممکن است اکنون این گروه برای تهران به یک دردسر تبدیل شده باشد.

جبهه داخلی

قدرت منطقه‌ای حزب‌الله به‌شدت کاهش یافته است. اما این گروه همچنان در داخل لبنان نفوذ قابل‌توجهی دارد و احتمالاً در ماه‌های آینده تمام تلاش خود را برای گسترش این نفوذ داخلی به کار خواهد بست.

حزب‌الله تا حدی از طریق نمایندگان منتخب خود عمل خواهد کرد و پارلمان لبنان را تحت فشار قرار خواهد داد تا انتصابات نظامی، امنیتی، مالی و قضایی را مطابق میل این گروه انجام دهد. به‌ویژه، حزب‌الله تلاش خواهد کرد تا فرمانده بعدی ارتش را تعیین کند، فردی که مسئول اجرای توافق آتش‌بس خواهد بود، تا اطمینان حاصل کند که این فرمانده حزب‌الله را مجبور به تسلیم سلاح‌هایش نمی‌کند (همان‌طور که توافقنامه ایجاب می‌کند). این گروه همچنین خواهد خواست که رئیس بعدی اداره امنیت عمومی لبنان با رئیس امنیتی حزب‌الله، وفیق صفا، هماهنگ باشد. حزب‌الله تمایل دارد که رئیس بعدی بانک مرکزی و وزیر دارایی را تعیین کند تا منابع مالی دولتی را در اختیار این گروه قرار دهند و به‌طور کلی، این سازمان به دنبال کنترل تصمیمات اقتصادی کشور خواهد بود. حزب‌الله به‌ویژه در پی حفظ اقتصاد پنهان لبنان است، چرا که این اقتصاد به تأمین مالی این گروه کمک می‌کند.

اما حزب‌الله علاوه بر این اقدامات، به روش‌های غیرقانونی نیز متوسل خواهد شد. این گروه همچنان سلاح‌های فراوانی در اختیار دارد که می‌تواند از آن‌ها برای تهدید مقامات و وادار کردن آنها به اطاعت از دستوراتش استفاده کند. استفاده از این تاکتیک برای حزب‌الله بی‌سابقه نیست. به عنوان مثال، پس از خروج نیروهای سوریه از لبنان در سال ۲۰۰۵، حزب‌الله موجی از ترور را به راه انداخت تا اطمینان حاصل کند که خروج اسد از لبنان، قدرت این گروه را تضعیف نخواهد کرد. در این راستا، نخست‌وزیر پیشین رفیق حریری را ترور کرد. همچنین برخی دیگر از چهره‌های سیاسی، از جمله محمد شطح، وزیر اقتصاد سابق، سمیر قصیر، روزنامه‌نگار، و پیر جمیل، وزیر صنایع را به قتل رساند. علاوه بر این، حزب‌الله درگیری‌های خیابانی متعددی را نیز به راه انداخت.

با این حال، ممکن است حزب‌الله دیگر نتواند مانند گذشته به‌راحتی با تاکتیک‌های ارعاب به اهداف خود برسد. نیروهای مسلح لبنان و دستگاه‌های امنیتی این کشور موقعیت خود را در برابر حزب‌الله تقویت کرده‌اند و سلطه این گروه را به چالش کشیده‌اند. ارتش لبنان نیز دیگر مانند گذشته آماده تسلیم شدن در برابر حزب‌الله نیست، به‌ویژه به این دلیل که تحت نظارت ایالات متحده قرار دارد. علاوه بر این، خود حزب‌الله نیز ممکن است به دلایل داخلی مجبور به میانه‌روی شود. در جریان جنگ اخیر، شیعیان لبنان به خانه‌های مسیحیان و مسلمانان سنی پناه بردند. اگر حزب‌الله در پاسخ به این حمایت، این دو جامعه را تهدید کند، به آن‌ها حمله کند یا به‌طور کلی منافع آن‌ها را نادیده بگیرد، ممکن است واکنش‌های ضدشیعی را تحریک کند. چنین واکنش‌هایی می‌تواند حمایت شیعیان از حزب‌الله را کاهش دهد — و این حمایت، ستون فقرات قدرت این گروه است.

در واقع، ممکن است حمایت شیعیان از حزب‌الله همین حالا هم در حال کاهش باشد. قرارداد اجتماعی میان حزب‌الله و جامعه شیعی — که در آن حزب‌الله امنیت، قدرت سیاسی و خدمات را فراهم می‌کرد و در مقابل، شیعیان برای این گروه نیرو جذب کرده و به آن رأی می‌دادند — از بیش از یک دهه پیش دچار تزلزل شده است. نخستین نشانه‌های این شکاف در سال ۲۰۱۱ ظاهر شد، زمانی که حزب‌الله شروع به خرج مبالغ هنگفت برای حمایت از اسد در جنگ داخلی سوریه کرد، به‌جای آنکه این منابع را صرف حمایت از هواداران خود کند. این تنش‌ها در سال ۲۰۱۹ شدت گرفت، زمانی که خشم ناشی از فروپاشی اقتصادی لبنان (که به دلیل فساد گسترده‌ای که ایجاد شده بود) باعث شد برخی از شیعیان لبنان به خیابان‌ها بیایند و در کنار دیگر اقشار لبنانی خواستار تغییر شوند. و اکنون، پس از نابودی شهرها و روستاهای شیعه‌نشین لبنان توسط اسرائیل و کشته شدن هزاران نفر، این نارضایتی به اوج خود رسیده است.

در پی این ویرانی، برخی از شیعیان ممکن است تصمیم بگیرند که بیش از پیش به حزب‌الله وابسته شوند، به این امید که این گروه بتواند امنیت مورد نیازشان را تأمین کند. اما برخی دیگر متوجه خواهند شد که حزب‌الله در واقع عامل اصلی این خطرات است. برخلاف دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، زمانی که حزب‌الله با اشغال اسرائیل مقابله می‌کرد، این گروه اکنون خود به یک مهاجم تبدیل شده است. حزب‌الله اسرائیل را هدف حمله قرار داد و لبنان را به جنگی کشاند که هیچ‌کس دیگر خواهان آن نبود. سپس شکست خورد و ضعیف‌تر از گذشته ظاهر شد. این واقعیت هرچه بیشتر آشکار شود، شیعیان لبنانی هنگام تلاش برای بازسازی زندگی خود، درمی‌یابند که حزب‌الله قادر به پرداخت غرامت نیست. در واقع، بسیاری از هواداران حزب‌الله هنوز هیچ‌یک از کمک‌های مالی وعده داده‌شده برای بازسازی را دریافت نکرده‌اند.

کار را تمام کنید

حزب‌الله در مسیر فعلی خود به‌سوی یک حساب‌کشی انتخاباتی پیش می‌رود. اما برای اطمینان از افول این گروه، عون و سلام باید طی سال آینده منابع مالی آن را قطع کرده و در برابر دسیسه‌های سیاسی آن مقاومت کنند.

این امر، پیش از هر چیز، مستلزم محروم کردن حزب‌الله از نقش‌آفرینی در بازسازی جنوب لبنان است. در سال ۲۰۰۶، مانند امروز، حزب‌الله جنگی با اسرائیل را رقم زد که جنوب لبنان را به ویرانی کشاند و پرسش‌های جدی درباره این سازمان مطرح کرد. اما در آن زمان، ایران با تزریق حجم عظیمی از پول نقد، به حزب‌الله امکان داد تا بازسازی مناطق تخریب‌شده را برعهده بگیرد و از این طریق، اعتبار خود را احیا کند. امروز اما، ایران توان مالی لازم برای حمایت از حزب‌الله را ندارد، و این فرصتی برای دولت لبنان است تا کنترل کامل این روند را به دست بگیرد. این فرصت نباید از دست برود. هر لیره از کمک‌های مالی باید مستقیماً از سوی دولت به شهروندان برسد — نه از طریق شورای جنوب یا هیچ نهاد دیگری که تحت سلطه حزب‌الله باشد. با این کار، عون و سلام می‌توانند به شیعیان نشان دهند که برای تأمین امنیت خود نیازی به حزب‌الله ندارند. این اقدام می‌تواند ثابت کند که شیعیان نیز شهروندان لبنانی هستند و نهادهای دولتی لبنان می‌توانند از آن‌ها محافظت کنند.

عون و سلام همچنین باید تلاش‌های حزب‌الله برای تعیین فرمانده بعدی ارتش، رئیس بانک مرکزی، رئیس اداره امنیت عمومی و انتصاب افراد وابسته به این گروه در پست‌های عالی قضایی را خنثی کنند. کابینه بعدی باید اطمینان حاصل کند که بیانیه وزارتی آن — که سیاست‌ها و راهبردهای دولت را مشخص می‌کند — با تعهدات عون همسو باشد. این کابینه باید مقامات وابسته به حزب‌الله را از پست‌های کلیدی کنار بگذارد و دستگاه قضایی را به پاسخگو نگه داشتن این گروه در صورت استفاده از سلاح علیه مردم لبنان ترغیب کند. اگر پارلمان از انجام این اقدامات سر باز زند، عون و سلام از نظر قانون اساسی اختیار — و از نظر اخلاقی وظیفه — تشکیل کابینه بدون تأیید پارلمان را دارند.

بازیگران بین‌المللی نیز باید از رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر حمایت کنند. فشار خارجی می‌تواند تضمین کند که بیانیه وزارتی اعلام نکند (چنان که معمولاً چنین می‌کند) که امنیت لبنان تا حدی به «مقاومت» وابسته است — کدی که به حزب‌الله اشاره دارد. بازیگران بین‌المللی، به‌ویژه عربستان سعودی و ایالات متحده، باید بر نظارت بر فرآیند بازسازی اصرار ورزند. این دو کشور همچنین باید بر شرکای داخلی خود فشار بیاورند تا پست‌های دولتی را با افرادی پر کنند که متعهد به مقابله با حزب‌الله هستند. اگر لبنان تردید نشان دهد، واشنگتن می‌تواند تهدید کند که مقامات سرسخت را تحریم کرده و کمک‌های مالی را قطع خواهد کرد. چنین اقدامی احتمالاً موجب همراهی دولت لبنان خواهد شد، چرا که این کشور نمی‌تواند از کمک‌های بین‌المللی محروم بماند.

تضعیف دائمی حزب‌الله همچنان فرآیندی دشوار و زمان‌بر خواهد بود و ممکن است سال‌ها به طول بینجامد. اما برای نخستین بار، این هدف قابل دستیابی به نظر می‌رسد. حزب‌الله از یک ارتش به یک شبه‌نظامی تنزل یافته است. این گروه از حمایت‌های بین‌المللی محروم شده و برای حفظ پایگاه داخلی خود در تقلاست. نیروهای مسلح لبنان اکنون قادر به برقراری نظم به شکلی هستند که حزب‌الله دیگر توان آن را ندارد. اگر رهبران لبنان اراده سیاسی لازم را به دست آورند، می‌توانند این گروه را در جای خود بنشانند. تنها پرسش این است که آیا آن‌ها از توانایی لازم برای این کار برخوردارند یا خیر.



نظر شما درباره این مقاله:








آمریکا: حزب‌الله بخشی از دولت لبنان نخواهد بود
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 07.02.2025, 16:26

آمریکا: حزب‌الله بخشی از دولت لبنان نخواهد بود


یک فرستاده دولت ترامپ در خاورمیانه، روز جمعه رهبران جدید لبنان را تحت فشار قرار داد تا اطمینان حاصل کنند که حزب‌الله بخشی از دولت نخواهد بود. این در حالی است که لبنان با یک آتش‌بس شکننده و خشونت‌هایی دست و پنجه نرم می‌کند که می‌تواند تلاش‌های این کشور برای دستیابی به ثبات را تضعیف کند.

به گزارش خبرگزاری رویترز، مورگان اورتاگوس، معاون فرستاده آمریکا به خاورمیانه، در یک کنفرانس خبری در بیروت پس از دیدار با رئیس‌جمهور جدید لبنان، ژوزف عون، گفت که حزب‌الله توسط اسرائیل “شکست خورده” است.

او افزود که رهبری لبنان متعهد شده است که اطمینان حاصل کند حزب‌الله، گروه شبه‌نظامی قدرتمند و مورد حمایت ایران، “به هیچ شکلی بخشی از این دولت نباشد.”

تاکنون هیچ واکنش فوری از سوی مقامات لبنانی به این اظهارات اورتاگوس گزارش نشده است. حزب‌الله برای مدت‌ها نیروی سیاسی مسلط در این کشور بوده اما در اثر یک جنگ ۱۴ ماهه با اسرائیل آسیب دیده است.

واشنگتن فشار خود را بر رهبری جدید لبنان افزایش داده است تا تلاش کند کنترل سیاسی این گروه بر کشور را تضعیف کند.

خانم اورتاگوس در دولت اول دونالد ترامپ، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا بوده و اولین مقام ارشد آمریکایی است که از زمان به قدرت رسیدن ترامپ از لبنان بازدید می‌کند، او هم‌چنین گفت که دولت ترامپ در حال اعمال فشار بر ایران است تا از تأمین مالی گروه‌های نیابتی خود در خاورمیانه، از جمله حزب‌الله، دست بردارد.

اظهارات او پس از دیدار با آقای عون،‌ رئیس جمهور لبنان مطرح شد. انتخاب عون توسط قانون‌گذاران لبنان در ماه گذشته به سال‌ها بن‌بست سیاسی در این کشور پایان داد.

آقای عون نواف سلام را به عنوان نخست‌وزیر  منصوب کرده است، اما رهبری جدید تاکنون موفق به تشکیل کابینه نشده است. پست‌های ارشد دولتی در لبنان به طور سنتی بر اساس یک توافق چند دهه‌ای برای تقسیم قدرت میان جوامع مذهبی مختلف این کشور تقسیم شده‌اند.

این فشار دیپلماتیک در زمانی حساس برای لبنان اعمال می‌شود. بر اساس شرایط آتش‌بس ۶۰ روزه‌ای که جنگ بین اسرائیل و حزب‌الله را در نوامبر به پایان رساند، نیروهای اسرائیلی باید تاکنون از لبنان خارج می‌شدند.

اما این اتفاق رخ نداده است و به گفته مقامات لبنانی، در حالی که هزاران نفر تلاش کردند پس از پایان آتش‌بس در ماه گذشته به خانه‌های خود در نزدیکی مرز بازگردند، نیروهای اسرائیلی دوازده نفر را کشته است. ارتش اسرائیل گفته است که “شلیک‌های هشداردهنده‌ای برای از بین بردن تهدیدات” انجام داده است.

با تمدید توافق آتش‌بس تا ۱۸ فوریه، بسیاری در لبنان اکنون نگران احتمال اشغال طولانی‌مدت جنوب این کشور توسط اسرائیل هستند.

با نزدیک شدن به مهلت آتش‌بس جدید، ارتش اسرائیل یک سری حملات هوایی شبانه در عمق خاک لبنان انجام داده است.

ارتش اسرائیل می‌گوید که این حملات علیه سایت‌های نظامی حزب‌الله انجام شده و این گروه را متهم کرد که شرایط توافق آتش‌بس را نقض کرده است. هر دو طرف بارها یکدیگر را به نقض این توافق متهم کرده‌اند.

خبرگزاری دولتی لبنان حملاتی در جنوب و شرق لبنان را گزارش داد که به نظر می‌رسد از شدیدترین حملات از زمان پایان جنگ در نوامبر بوده است. تاکنون گزارشی از تلفات فوری در این حملات منتشر نشده است.

همچنین درگیری‌هایی روز جمعه در مرز لبنان و سوریه ادامه یافت، جایی که یک روز پیش از آن درگیری‌هایی بین نیروهای سوری و مسلحین در لبنان شعله‌ور شده بود. به گزارش خبرگزاری دولتی سوریه (سانا)، مقامات جدید شورشی سوریه گفتند که در تلاش هستند تا شبکه‌های قاچاق مرزی را سرکوب کنند.



نظر شما درباره این مقاله:








مسیح علی‌نژاد در میان مدعوین کنفرانس امنیتی مونیخ
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 07.02.2025, 16:22




نظر شما درباره این مقاله:








روسیه نیروهای کره شمالی را پس از تلفات سنگین
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 07.02.2025, 16:13




نظر شما درباره این مقاله:








لغو یک نشست در برلین به دلیل نگرانی‌های امنیتی
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 07.02.2025, 13:29




نظر شما درباره این مقاله:








فدائیان و مجاهدین در انقلاب ۵۷ چه نقش و وزنی داشتند؟
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 07.02.2025, 13:06

فدائیان و مجاهدین در انقلاب ۵۷ چه نقش و وزنی داشتند؟


احمد پورمندی

حیات این دو جریان را می‌توان به پنج دوره تقسیم کرد: دوره جنینی، دوره عملیات چریکی شهری، دوره شکست و فروپاشی نظری و تشکیلاتی، دوره انقلاب و سرانجام دوره بعد از انقلاب.

۱- دوران جنینی و تولد
جنین این دو جریان که با فریاد ضرورت اعمال قهر انقلابی علیه امپریالیسم، سرمایه‌داری وابسته و دیکتاتوری، در سال ۱۳۵۰ خورشیدی پا به هستی گذاشتند، در دهه ۱۳۴۰ بسته شد. دو عامل در شکل‌گیری جریان مسلحانه نقش قاطع و تعیین کننده‌ای بازی کردند. اول- مجموعه‌ای از کج اندیشی‌ها و کج کاریها که از جنبش مشروطه آغاز شد، از کودتای ۲۸ مرداد عبور کرد و در بهمن ۱۳۴۱ نقطه عطف مهم دیگری را پشت سر گذاشت و دوم- روح زمانه‌ای که در آن شبح انقلاب در بخش بزرگی از جهان در پرواز بود و بر آن فضای اثیری چنان سلطه‌ای داشت که محمد رضا پهلوی هم پاکت حاوی رفرم‌های حکومت خود را « انقلاب سفید» و «انقلاب شاه و ملت» نامید!

تقدیس انقلاب گرچه به اندازه کافی نیرومند بود تا جوانان ناراضی از دیکتاتوری فردی شاه و حس تحقیر شدید ناشی از آن را، به سمت اقدامات انقلابی و خشونت‌آمیز سوق دهد، اما بستر اصلی این واکنش‌های خشن را کج کاری‌های شاه و نیرو‌های اپوزیسون آن‌زمان، یعنی جبهه ملی، حزب توده و نهضت آزادی پدید آوردند.

قانون اصلاحات ارضی در اردیبهشت ۱۳۳۹ از تصویب مجلس گذشت و دولت راست میانه علی امینی که کم و بیش از استقلال نسبت به دربار برخوردار بود، اجرای آن را آغاز کرد. در دوره ۱۴ ماهه صدارت امینی، بخش قابل‌اعتنایی از اصلاحات ارضی به اجرا در آمد. متاسفانه اما، تمایل شهوت‌آلود شاه به تداوم استبداد فردی، او را روانه واشنگتن کرد تا به هر ترتیب ممکن، جان اف کندی رئیس جمهور دموکرات آمریکا را که پشتیبان و محرک اصلاحات ارضی بود، متقاعد کند تا دستش را از پشت امینی بر دارد و رهبری تداوم اصلاحات را به او واگذار کند. با عقب‌نشینی کندی و بر کناری امینی، «اصلاحات دولتی» به «اصلاحات شاهانه» تبدیل و از محتوای مشروطه‌خواهانه تهی شد و در خدمت تداوم و تحکیم استبداد قرار گرفت. شاه تاوان شهوت‌رانی بهمن ۴۱ را در بهمن ۵۷ پس داد.

نیروهای اپوزیسیون آن زمان و به‌وپژه جبهه ملی که هنوز دست بالا را در میان آنها داشت، متاسفانه نتوانستند خود را از زخم‌های هنوز باز کودتای ۲۸ مرداد رها کنند. این اپوزیسیون، نه تنها با دولت امینی رابطه معقول مبتنی بر دیالوگ همدلانه و اتحاد و انتقاد بر قرار نکرد، بلکه در فاز دوم که اصلاحات به دست شاه مصادره شد هم، نتوانست رابطه درستی میان اصلاحات از بالا و مقوله آزادی بر قرار کند. جبهه ملی در اعلامیه معروفی که با عنوان «اصلاحات آری، دیکتاتوری نه!» منتشر کرد تصریح نمود که «تامین اصلاحات در گروی آزادی است!». با این حکم که مورد تایید نهضت آزادی و حزب توده هم بود، عملا شعار «اصلاحات آری!» زیر پای «دیکتاتوری نه!» قربانی شد و سیاست عملی جبهه و بقیه بر انکار نتایج مثبت اصلاحات، تمرکز بر تبعات منفی آن و تکیه بر آزادی و عدم مشروعیت حکومت کودتا استوار ماند. با این مقدمه می‌توان به سهولت دید که با دو کج‌کاری بزرگ در اوایل دهه چهل، شانس شکل‌گیری یک تفاهم ملی و ترمیم زخم‌های ۲۸ مرداد از بین رفت و شبح انقلاب به پرواز خود بر فراز ایران ادامه داد.

نکته مهم در این تحولات این است که گره زدن اصلاحات به لغو دیکتاتوری، چنانچه تجارب برخی دیگر از کشور‌ها هم نشان داده‌اند، مبنای تئوریک نیرومندی ندارد و اصلاحات می‌تواند در مراحل مقدماتی، با مشت آهنین هم انجام شود و در تداوم خود، راه را برای آزادی و دموکراسی بگشاید. شاه در بهمن ۴۱، همزمان با مصادره رفرم از دست دولت و با افزودن اصول دیگری نظیر اعطای حق رای به زنان و تشکیل سپاه دانش به آن، موجبات گسترش دامنه و عمق رفرم را فراهم آورد، به گونه‌ای که بعد از اندک زمانی، مرکز ثقل تحول به داخل حکومت منتقل شد. عدم فهم این انتقال مهم و کلیدی، اپوزیسیون را به بازیگری خارج از میدان اصلی مبارزه و جریانی منفی‌باف و کم‌اثر بدل کرد. اوج ندانم‌کاری اپوزیسیون را می‌توان در عدم حمایت از اصلاحات حکومتی در مقابل بلوای ارتجاعی خمینی در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ مشاهده کرد. عدم درک ماهیت ارتجاعی جریان خمیتی و کم‌توجهی به آن تا ناکامی در جنبش سال ۵۷ کم و بیش ادامه پیدا کرد.

در کنار تهاجم شاه به بقایای مشروطیت، اپوزیسیون، به‌جای روزنه‌گشایی سیاسی و ایفای نقش موثر در پیشبرد اصلاحات، با ایستادگی بر شعار‌های ضدامپریالیستی و ضداستبدادی، به بی‌عملی و گاها هم‌صدایی با اپوزیسیون ارتجاعی گرفتار شد.

نسل جوانان بر آمده از اقشار متوسط جامعه را که حالا شانس ورود به دانشگاه‌های کشور را بیش از گذشته پیدا کرده بودند، در شرایط سلطه حس انزجار ناشی از تحقیر‌های رفتار ملوکانه، نا امید و بی‌پناه به زمانه‌ای پرتاب شدند که شبح انقلاب روح آن را تسخیر کرده بود. فدایی و مجاهد فرزندان بی‌گناه این زمانه و محصول گناهان نسل پیش از خود بودند.

۲- دوره عملیات مسلحانه
دوره ۵ ساله ۱۳۵۰ تا ۵۵، دوره درگیری‌های خیابانی، مصادره بانک‌ها، ترور، انفجار، خودکشی با سیانور، ۵۰ برابر شدن شمار زندانیان سیاسی، دادگاه‌های فرمایشی، اعدام‌های فله‌ای و مرگ در زیر شکنجه بود. زندان که تا سال ۵۰ عموما میزبان شمار اندکی از زندانیان قدیمی، افسران حزب توده، فعالان ملل اسلامی و بعضی شخصیت‌های کرد بود، به ناگاه باید خود را برای سکونت هزاران جوانی آماده کند که با شور و عشق بی‌پایان از مبارزه مسلحانه چریک‌های فدایی و مجاهد حمایت می‌کردند و خود نیز از جانبازی هراس نداشتند.

با شروع مبارزه مسلحانه، فضای کشور دست‌خوش تغییر شد. ترس و وحشت غیر عادی شاه از چریک‌ها، دو نتیجه مخرب بزرگ را به دنبال داشت:
اول- تا سال پنجاه، ارتش تکیه گاه اصلی حکومت شاه بود، در فاصله ۵۰ تا ۵۵، بر اقتدار ساواک به‌طور مدام افزوده شد و حکومت به «ساواک سالاری» گذر کرد و سیاست هم «ساواکیزه» شد. ساواک که ادارات متعددی داشت، در بخش داخلی به اداره سوم به ریاست پرویز ثابتی محدود شد و این اداره هم وظیفه اصلی خود را که تهیه گزارشات امنیتی برای مقام‌های سیاسی، تعریف شده بود، به کناری نهاد و خود را بر اساس الگوی سازمان‌های چریکی، تیم‌بندی و تجدیدسازمان کرد تا حکومت به چند رشته کابل اتاق حسینی، شکنجه‌گر معروف کمیته مشترک آویزان شود.
نتیجه مخرب دوم این بود که با تشدید جنون شاه، در پناه چکاوک شمشیر‌ها و غریو بمب‌ها که در آمپلی‌فایر ساواک بسیار سهمناکتر جلوه داده می‌شد، دشمن اصلی که چیزی جز بنیادگرایی زخم‌خورده اسلامی به رهبری خمینی نبود، فضای رشد پیدا کرد. شاه هم مثل بقیه سیاستمداران راست ایران، اسیر فوبیای چپ بود. مبارزه مسلحانه این بیماری را تشدید کرد، به گونه‌ای که شاه دست دشمن اصلی را با سپردن تدوین کتب درسی به باهنر و بهشتی، فضا دادن به حسینیه ارشاد، دادن کرسی استادی به امثال مطهری و مفتح باز گذاشت و دهان روشنفکران سکولار و آته‌ایست را به ضرب شلاق بست.

۳- دوران افول جنبش مسلحانه
این دوران در سازمان مجاهدین از سال ۱۳۵۴ و در سازمان فدایی از ۵۵ آغاز شد و تا ۲۲ بهمن ۵۷ ادامه یافت. تغییر ایدئولوژی اکثریت رهبری مجاهدین در سال ۵۴ که با ترور‌های جنایتکارانه داخلی هم همراه شد، ضربه مرگباری به این سازمان وارد کرد و موجب شد که مجاهدین نتوانند تا مقطع انقلاب کمر راست کنند. در مورد فدائیان، در طول نیمه دوم ۵۴ و نیمه اول سال ۵۵ تیم‌ها و خانه‌های تیمی در دام تور‌های ساواک قرار گرفتند و در ضربه ۸ تیر ۱۳۵۵ که به دنبال منهدم کردن شماری از خانه‌های تیمی اتفاق افتاد، کل رهبری وقت این سازمان به شمول حمید اشرف، کشته شدند. ناتوان شدن فدائیان، فقط نتیجه ضربه فیزیکی نبود. در درون سازمان و نیز در زندان‌ها، مشی مسلحانه مورد تردید‌های جدی قرار گرفته بود و جمعی از کادر‌ها، با رد مبارزه مسلحانه، از سازمان منشعب شده بودند. ضربات ساواک از یک سو و رشد تردید‌ها نسبت به صحت مشی مسلحانه، سبب شدند که فدائیان نتوانند در جنبش سال ۵۷ به مثابه یک سازمان نقش آفرینی کنند.

۴- در آستانه انقلاب بهمن
از سال ۵۵، شاه با سرعت شگفت‌انگیزی کشور را به سمت دره انقلاب هدایت کرد. او احتمالا تحت تاثیر دارو‌های مربوط به بیماری سرطانش و این تصور که عمر زیادی باقی نمانده، دچار نوعی جنون شد. همه کادر‌های اصلی نظام را از سر راه کنار زد و مثل یک شطرنج‌باز ناامید، بازی «شاه دیوانه» را آغاز کرد. درآمد نفت در این سال بالغ بر بیست میلیارد دلار و چیزی در حدود ۴۰ برابر در آمد نفتی سال ۴۲ شده بود. شاه ۱۲ میلیارد از این پول را صرف خرید اسلحه کرد و برای سال‌های بعد هم ۱۲ میلیارد دیگر سلاح سفارش داد!

با این حال و علی‌رغم همه بریز و بپاش‌ها و حیف و میل‌ها، هنوز مبالغ هنگفتی پول در اختیار او بود که با آن دست به ماجراجویی‌های اقتصادی بزند. پول پاشی بی‌حساب و کتاب در بازار، به تورم ۲۵ درصدی منجر شد و شاه دیوانه با شلاق، زندان و تبعید به سراغ کسبه‌ای رفت که به تصور او مسئول گرانی‌ها بودند! اعمال فشار به بازاریان، آنها را به سمت خمینی راند.

چرخش به سمت سیاست انقباضی و تعطیل پروژه‌های ناتمام در دولت آموزگار، گرچه به کاهش تورم منجر شد، اما حکومت را با امواج رکود و بیکاری مواجه کرد که در نتیجه آن پای دوم نیروهای برخوردار از رفرم‌ها هم شکست و کارگران نیز به صفوف معترضان و جنبش اعتراضی پیوستند. در این فاصله متحدین جهانی شاه هم که نتایج خطا‌های او را می‌دیدند، نسبت به ادامه شرط‌بندی روی اسبی که شانس برد چندانی ندارد، دچار تردید شدند و آن را به شاه منتقل کردند. عدم اعتماد غرب، آخرین ضربه مرگبار را به شاه وارد کرد به گونه‌ای که او در تصمیم‌گیری عاجز ماند و بی‌اختیار گذاشت که این کشتی شکسته در امواج طوفان انقلاب غرق شود. وقتی صد‌ها هزار نفر با شعار «مرگ بر شاه» به خیابان آمدند، او در حالی که کاملا گیج و ناباور بود، هنگام پرواز بر فراز شهر شلوغ، با ناباوری می‌پرسید که چه اتفاقی افتاده است و چرا؟

سقوط شتابناک و سریع حکومت از اوج اقتدار سال ۵۵ به حضیض فروپاشی سال ۵۶ و سقوط آزاد تا بهمن ۵۷، برای فداییان و مجاهدین هم غیرقابل باور بود. آنها که به‌دنبال توده‌ای شدن مبارزه مسلحانه و تشکیل ارتش خلقی بودند، منتظر چیز دیگری بودند و باور نمی‌‌کردند کشور در موقعیت انقلابی قرار گرفته باشد. در عین‌حال، اگر هم قادر به هضم تحولات می‌شدند، اساسا به مثابه سازمان، موجودیتی نداشتند که بتوانند منشا اثری باشند. عدم حضور سازمان یافته مجاهدین و فداییان اما، به معنی عدم حضور این دو جریان در انقلاب بهمن نیست.

در جریان ۵ سال جانبازی و فداکاری، گرچه هیچ سرمایه سیاسی، تشکیلاتی و نمادین در این دو سازمان انباشته نشد، اما یک سرمایه بزرگ عاطفی فراهم آمد و در میان جوانان، به‌وپژه دانشجویان، دانش‌آموزان و لایه‌هایی از روشنفکران پخش شد. این سرمایه در روند انقلاب به صد‌ها گروه، محفل و دسته هوادار تبدیل شد و به صحنه آمد. همزمان، در آستانه انقلاب از ماه آبان ۵۷ تعداد زیادی از کادر‌های زندانی به مرور آزاد شدند و به کمک بقایای رو به زوال سازمان‌های خود شتافتند. آنها در سراسر کشور پخش شدند و سعی کردند تا به اتفاق هوادارانی که به طور خودجوش متشکل می‌شدند، پرچم‌های بر زمین افتاده را مجددا بلند کنند. جفت نیروی زندانیان آزاد شده و هواداران، حضور نسبتا موثری را در انقلاب رقم زد.

۵- بعد از انقلاب ۲۲ بهمن
به‌رغم ظواهر امر و ادعا‌های مسعود رجوی به مثابه رهبر بلامنازع مجاهدین و کادر‌های رهبری فداییان، دو تشکیلات بزرگی که از فردای انقلاب بهمن، از خاکستر این دو سازمان سر بر آوردند، سازمان‌های جدید بودند مرکب از جوانان بی‌کتابی که با سرمایه عاطفی به جا مانده از گذشته، در کنار یکدیگر قرار گرفتند. آنها بی‌کتاب بودند، چون این دو سازمان اساسا کتابی برای آینده کشور نداشتند که به ارث بگذارند. جزوات و کتاب‌های محدود فدائیان «از انقلاب در انقلاب» رژی دبره، تا «جنگ مسلحانه هم استراتژی هم تاکتیک»، «آنچه یک انقلابی باید بداند»، «چگونه مبارزه مسلحانه توده‌ای می‌شود» و «رد تئوری بقا»، هیچ کتابی ربطی به آینده بعد از انقلاب نداشت! وضعیت مجاهدین هم اصلا بهتر از این نبود و ادبیاتی که شریعتی تولید کرد، چیزی فراتر از ادبیات تهییجی و انقلابی نبود.

به گفته‌ای حکیمانه، دو سازمان مجاهدین خلق ایران و چریک‌های فدایی خلق ایران، با پیروزی انقلاب، «تمام» شدند! این تمام‌شدگی، نتیجه اجتناب‌ناپذیر جانبازی تا سرحد استقبال از مرگ است که برای انباشت سرمایه‌های سیاسی، تشکیلاتی و نمادین اساسا ارزش و وزنی قائل نیست!

این واقعیت تلخ که جریان فدایی از فردای بهمن، گرفتار در گرداب «چه باید کرد؟» پاره-پاره شد و بقایای سازمان مجاهدین با رسوایی‌های محیرالعقولی نظیر انقلاب ائدئولوژیک کذایی و شعار‌هایی نظیر «ایران-رجوی، رجوی-ایران» به یک فرقه بدکار تبدیل شد، بهترین دلیل برای اثبات این امر است که با عواطفی که تنها میراث بنیانگذاران بود، هرچند سرشار از عشق، فداکاری و انسان‌دوستی باشد، نمی‌‌توان بنیاد‌های استواری برای سیاست‌ورزی بنا کرد.

انقلاب بهمن و نقش فدایی و مجاهد!

انقلاب بهمن فرجام یک جنبش اجتماعی دو بُنه بود. بُن نخست این جنبش، نیروی رفرمیستی بود مرکب از جبهه ملی، نهضت آزادی، جریان آیت‌الله شریعتمداری و توده بزرگی از روشنفکران و نهاد‌هایی نظیر کانون نویسندگان و کانون وکلا. این نیرو به دنبال انقلاب نبود و خواستار احیای مشروطیت بود. بُن دوم، مرکب از جریان خمینی، حزب توده ایران، احزاب کردی، فداییان و مجاهدین، به دنبال انقلاب و سرنگونی حکومت بود. در اوائل کار این دو نیرو شانه به شانه هم پیش می‌رفتند و هنوز معلوم نبود که کدام یک دست بالا را خواهد گرفت. به مرور اما، در نتیجه اشتباهات پی در پی شاه و حضور فردی با تیز هوشی و اقتدار خمینی در سمت مقابل، کفه به سود انقلابیون سنگین تر شد.

انقلاب بهمن هم مثل هر انقلاب کلاسیک دیگری، به مثابه پدیده‌ای ویرانگر، انحصارطلب و قدرت‌محور، طبعا یک شر مطلق بود و از مقطعی که تولدش قطعی شد، به شر ناگزیر بدل شد. فداییان و مجاهدین با تبلیغ و ترویج گفتمان انقلاب و ضرورت اعمال قهر، دستیاران مامایی بودند که این تولد نامیمون را تسهیل و ممکن کرد. اینکه آنها قبل از دیگران به‌وسیله انقلاب خورده شدند، خود نشانه همین است که آنها با نیت خیر راه جهنم را فرش کردند

۵۷، پنجاه و هفتی‌ها، مجاهدین و فدایی‌ها

«پنجاه و هفتی‌ها» ترمی است که طرفداران نظام گذشته برای کوبیدن مخالفان احیای سلطنت وضع کرده‌اند و مرادشان نیرو‌های سیاسی است که مستقیم و یا غیر مستقیم در انقلاب نقش داشته‌اند. هدف آنها تحلیل تاریخ نیست، استفاده ابزاری از حقایق تحریف شده تاریخی است.

تردیدی نباید داشت که انقلاب ۵۷ دقیقا به خاطر آنکه یک انقلاب بود، به فاجعه منجر شد و سرنوشتی جز این نداشت. اگر بنا باشد، روزی در دادگاهی به نقش نیرو‌های سیاسی در وقوع این فاجعه رسیدگی شود، فدایی و مجاهد هم باید در صف متهمان بنشینند. اما این، همه داستان نیست. این پرونده متهم ردیف اولی هم دارد. مردی که که در کمتر از دو سال، در حالی که از اقتدار مطلق برخوردار بود، ده‌ها میلیارد دلار پول نفت را در اختیار داشت و از حمایت شرق و غرب هم برخوردار بود، کشور را به زمین سیاه انقلاب اسلامی کوبید. شاید آغازگران جنگ علیه پنجاه و هفتی‌ها، باید یک بار دیگر در این باره بیندیشند که آیا دری در دادگاه وجود دارد که بتوانند متهم ردیف اول را از آنجا فراری بدهند؟

جنگ مبتذل علیه پنجاه هفتی‌ها را می‌توان به طراحان آن واگذاشت، اما شاید روزی زمانش برسد که به پنجاه و هفت از منظری دیگر بپردازیم. خود را و جامعه را از زخم‌های آن برهانیم و از آن به مثابه مدرسه تاریخ، بهره ببریم.


نظر خوانندگان:


■ در آستانه‌ی ۲۲ بهمن قرار داریم ۴۶ سال از فروپاشی استبداد پادشاهی گذشت که انتخابات آمریکا در سال ۱۳۵۵/ ۱۹۷۶ م و اولتیماتوم جیمی کارتر در مورد رعایت حقوق بشر در ایران، شیلی و نیکاراگوئه تاثیرات مختلفی در این کشورها گذاشت که هنوز در باره آن صحبت می‌شود. تاثیر جیمی کارتر قبل از اینکه در جامعه‌ی ایران و بین مردم کوچه و بازار حس شود. در زندانها مشاهده شد. نماش قدرت روحانیون در راه پیمائی عید فطر ۵۷ نشان داد که نهاد روحانیون از تمام نیروهای حکومتی و مخالف حکومت قدرت بسیج بیشتری دارد.
بهر صورت در آن دو سال آخر دخالت مستقیم آمریکا به خصوص در ماه‌های آخر که خمینی را ظاهرا از نجف بیرون کردند. توازن قوا به سود روحانیون تغییر تعیین کننده ذاشت. امروز بدون توجه دقیق به واقعیت‌های ۲۸ مرداد ۳۲ تا ۲۲ بهمن ۵۷ نمی‌شود با دید امروز آن فرآیند را نقد کرد.
با احترام کامران امیدوارپور


■ آقای پورمندی شما در بخش آخر نوشته به سلطنت طلب ها که به انقلاب ۵۷ توهین میکنند می گویید «هدف آنها تحلیل تاریخ نیست، استفاده ابزاری از حقایق تحریف شده تاریخی است.» فکر نمیکنید خود شما هم در این نوشته همین کار را در باره اتقلاب پنجاه و هفت کرده اید؟ بگذارید به چند مورد اشاره کنم.
۱- شما بدون آنکه انقلاب ۵۷ را «تحلیل تاریخی » کنید آنرا «دره انقلاب» و «راه جهنم» می نامید. مقصود شما از این کلمات منفی که معنی شکست دارند چیه؟ مگر مردم پس از ماهها و بهتره بگم سالها مبارزه در روز ۲۲ بهمن ۵۷ به پیروزی نرسیدند؟ اگر رسیدند این پیروزی بود شکست نبود. شما بر چه اساسی پیروزی به آن بزرگی و زیبایی را که بعد از دهه ها سختی و با آن همه جوانانی که جان خود را از دست دادند شکست می خوانید و با این کلمات تحقیر می کنید؟
۲- شما می گویید: «تردیدی نباید داشت که انقلاب ۵۷ دقیقا به خاطر آنکه یک انقلاب بود، به فاجعه منجر شد و سرنوشتی جز این نداشت.» شما در اینجا هم باز با یک پیش فرض حکم صادر کرده اید؟ چه کسی گفته انقلاب ها باید به شکست برسند؟ انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه ، انقلاب فوریه ۱۹۱۷ روسیه ، انقلاب بهمن ۵۷ هر کدام با یک کودتا که پس از انقلاب روی داد به شکست رسیدند، مردم پس از پیروزی انقلاب ۵۷ تا دو سال و نیم تلاش صلح جویانه و مثبت برای حفظ شعارهای انقلاب داشتند.
۳- شما میگویید انقلاب فرزندانش را خورد بدون اینکه نشان بدهید این انقلاب آدمخوار چی بود و چه جوری فرزندانش را خورد. اگر مقصود شما خمینی ست او انقلاب نبود یک جنایت کار بود که از انعطاف سیاستمدارهای مورد علاقه مردم سو استفاده کرد نه تنها چریک ها و‌ مجاهدین که همه مردم ایران را خورد. این چه ربطی به انقلابی که پس از پیروزی به آرامی مسیرش را جلو میرفت داره؟ آن انقلاب مردمی کجا فرزندانش را خورد؟
۴- شما می گویید شاه «اسیر فوبیای چپ بود» بخاطر این دست دشمن اصلی یعنی مذهبی ها را باز گذاشت. اینهم یکی دیگه از کلیشه هایی ست که رایج شده. من زمان انقلاب نوجوان بودم و به واسطه همکلاسی هام به حزب توده گرایش پیدا کردم. آن موقع چادر هم سرم میکردم. داییم هم از توده ای های قدیم بود اما نماز هم می خواند. برادر بزرگم سال ها جلوترش به حسینیه ارشاد برای سخنرانی شریعتی می فت. به نظر میرسه شما قدرت مذهب در حرکت های اجتماعی در پیش از انقلاب را نادیده گرفته اید. این ربطی به باز گذاشتن دست آخوندها نداره. در انقلاب مشروطیت هم مردم از مذهب و آخوندها کمک گرفتند. جالب تر که در این حکم کسی مثل شریعتی را کنار آخوندهای هوادار خمینی میذارید. شما در نادیده گرفتن قدرت دفاعی مذهب تا ا‌نجا جلو میروید که دلیل رفتن بازاری ها بسوی آخوندها را تورم می خوانید!
۵ - شما می فرمایید «در نتیجه اشتباهات پی در پی شاه و حضور فردی با تیز هوشی و اقتدار خمینی در سمت مقابل، کفه به سود انقلابیون سنگین تر شد.» در اینجا هم باز شما توان و اراده مردم را برای پبروز شدن در انقلاب نادیده گرفته‌اید. خمینی با تیزهوشی انقلاب را نساخت، مردم خمینی را ساختند. مردم این کار را در سال های پس از انقلاب با کسانی از گروه آدم کشان خمینی مثل خاتمی و میرحسین موسوی هم کردند. وقتی جنبش به رهبر نیاز داشته باشه اگر آدم مناسبی باشه مردم از آن آدم رهبر می سازند.
با عرض معذرت کامنت طولانی شد و نکته هایی که من به آنها اشاره کردم ربط مستقیمی به موضوع نوشته شما نداره، اما این نکته ها اگر درست باشند نشون میدن زمینه نوشته شما ناهموار ی داره. نادیده گرفتن نقش مردم در تحولات اجتماعی مثلن. مردم بودند که اول فدایی و مجاهد شده بودند، بعد فرزندان شان به آنسو رفتند. بیشتر ما وقتی صحبت از انقلاب ۵۷ میشه یا مردم را نادیده میگیریم یا مقصر. با این ساده انگاری از تحلیل واقعی انقلاب ۵۷ سر باز میزنیم. درسته که اکثریت مردم در آن زمان شاید «بی‌سواد» بودند اما شعور که داشتند. می دانستند آزادی چیست می دانستند عدالت اجتماعی چیست می دانستند زندگی کردن در یک فضای بدون تحقیر مستمر دستگاه حکمرانی چیست. آنها بی دلیل که به خیابان نیامدند. به نظر من مردم داخل ایران که هر روز فشار و تحقیر و توهین و زندان آخوندها را تجربه میکنند این نکته ها را بهتر درک می کنند تا ما که سال هاست در آرامش غرب لمیده‌ایم و روزهای سیاه دروان شاه را فراموش کرده‌ایم.
بهجت ب


■ با سلام به پورمندی گرامی، اگر چه با تصاویر کلی شما از سالهای ۵۶-۵۵ همراهم ولی در تشریح شما از سال ۵۷ و این اظهار که “۵۷ انقلاب کلاسیک بود” سوال‌مندم. آیا تعریف شناخته شده‌ای از “انقلاب کلاسیک” وجود دارد که عوام گرایی مسبب انقلاب دستمایه دیکتاتوری توتالیتر بعد از انقلاب بشود؟ آیا قدرت گیری حزب نازی آلمان انقلاب کلاسیک بود؟ (آنها خودشان اینچنین تصور میکردند). به تصور من انقلاب کلاسیک نباید ضرورتا با تخریب، قانون شکنی و حذف یا میان بر زدن مجلس موسسان منتهی شود؟
با شما موافقم که اشتباهات شاه در بها ندادن به اختلاف رو به رشد اقتصادی و ندیدن ضرورت در برقراری ارتباط هارموینک با مردم، اصلی‌ترین (یا تنها) عامل سوق جامعه به سوی انقلاب بود. اما همراهی “روشنفکران با تجربه” با شورش کور و ویرانگر ۵۷ از عوامل اصلی و تسریع کننده فجایع مسلسل وار بعد از ۵۷ بود.
تاکید من از شروع دولت اظهاری به بعد می‌باشد، و بویژه از زمان ورود خمینی به ایران که جنون عوامگرایی با تمام جزییات کلاسیکش مانند کلاس درس جلو چشم همگان قرار داشت. از شکل‌گیری نیروی مسلح غیر نظامی (ملیشیا) که تا کنون ادامه دارد، تا نفی مراتب تصمیم گیری و قانون گذاری نظیر “من خودم دولت تعیین می‌کنم” و بسیاری نمونه‌های دیگر؟ کجا بودند تئوری‌دانان چپ و ملی و لیبرال و دموکرات‌منش که مدعی تجربه و دانش تاریخی بودند، که ببینند و هشدار دهند به هزاران جوان مشتاق و پور شور که ماههای پیش و پس از بهمن ۵۷ مبهوت موج مخرب و زبان نفهم خمینی شده بودند؟ چطور نمیدیدند که هیتلر، موسیلینی، استالین ، از نوع ایرانی اسلامی آن جلو چشمشان نطفه می‌بندد.
به عقیده من انقلاب ۵۷ بصورت مخرب آن بعد از بهار-تابستان ۵۷ اجتناب ناپذیر بود، ولی اگر جبهه ای دموکراتیک و بعد از بهمن ۵۷ “ضد فاشیسم” تشکیل میشد قطعا مسیر تحولات بعد از ۵۷ تا این اندازه فاجعه بار نمیبود.
سوال من اینجاست که برای مثال: آیا دانش سیاسی اجتماعی کسی همچون خود شما و بسیاری از روشنفکران دیگر “چند هزار برابر” از روشنفکران با تجربه ۵۷ بیشتر است؟ که شعار “۵۷”ی را تشخیص می‌دهید و خطراتش را گوشزد می‌کنید، اما “حزب فقط حزب الله” نهایتا به عنوان نادرست و افراطی قلمداد می‌شد و وحشتی بر نمی‌انگیخت؟
چگونه از تجربیات ۵۷ بیاموزیم که دچار افراط و تفریط نشویم؟ بخصوص در جهان کنونی که افراط گری مد روز است و اگر غیر از آن کنی “۵۷ی” یا “فسیل” قلمداد می‌شوی؟
با سپاس، پیروز.


■ آقای پورمندی گرامی، نوشته‌اید: «پنجاه و هفتی‌ها» ترمی است که طرفداران نظام گذشته برای کوبیدن مخالفان احیای سلطنت وضع کرده‌اند و مرادشان نیرو‌های سیاسی است که مستقیم و یا غیر مستقیم در انقلاب نقش داشته‌اند.»
تا آنجا که من از گفته‌ها و نوشته‌های کسانی که اصطلاح پنجاه‌هفتی را بکار می‌برند دریافته‌ام طرفداران نظام پیشین فقط بخشی از آنها را تشکیل می‌دهند. هستند بسیاری از نسل جوان یا میانسال که زمان انقلاب در دوران کودکی و نوجوانی بودند یا بعد از انقلاب متولد شدند با انقلاب یا آن انقلاب و راهی که پدرانشان انتخاب کردند مخالف هستند، نه اینکه لزوما طرفدار نظام پادشاهی باشند و یا خودکامگی شاه را توجیه یا تایید کنند.
با احترام/ حمید فرخنده


■ خانم بهجت گرامی، شما نکات مختلفی مطرح کرده‌اید که آقای پورمندی خودشان به شما حتما پاسخ خواهند داد. اما من نیز مایلم به چند نکته در ارتباط با کامنت شما اشاره کنم:
۱. آقای پورمندی منکر نقش مردم یا توده‌‌‌ها در انقلاب نشده است. نکته اما اینجاست که حضور و حمایت گسترده مردم از یک حرکت یا اقدام لزوما به معنای درست بودن آن حرکت نیست. بسیاری از نظام‌های توتالیتر و یا سرکوبگر از حمایت‌های مردمی گسترده نیز برخوردار بوده‌اند.
۲. انقلاب به مثابه روش از آنجا که خشونت‌آمیز است و همچنین با توجه به تجربه‌های جهانی در این عرصه به آزادی مردم به معنای استقرار حاکمیت قانون و دموکراسی نمی‌انجامد. حتی همان انقلاب فرانسه که شما به آن استناد می‌کنید دوره وحشت و ترور در پی داشت و آن هدف آزادی اولیه به گیوتین ختم شد و به جنگ‌‌های بسیاری در اروپا انجامید. پس هدف وسیله را توجیه نمی‌کند بلکه هدف وسیله را تعیین می‌کند.
۳. کسانی که انقلاب کردند وقتی با نتایج بد آن روبرو شوند نمی‌توانند بگویند آقای خمینی و روحانیت هوادار او انقلاب را دزدیدند. آقای خمینی طرفداران بسیار بیشتری در میان توده‌های مردم نسبت به دیگر نیروهای سیاسی داشت و برای همین هم دلیل هم رهبری انقلاب شد. سکولارها یا آزادی‌خواهانی که در یک جامعه وارد انقلاب می‌شوند باید متوجه باشند که بذر انقلاب را در چه زمینی می‌کارند و محصول به دست چه کسی خواهد افتاد. این بزرگترین درسی هست که به گمان من شرکت‌کنندگان در انقلاب که بعدا مورد حذف و سرکوب قرار گرفتند، می‌توانند از انقلاب بگیرند. از این گذشته چه چپ‌ها پیروز می‌شدند و چه فرضا مجاهدین همه آنها نیز نظام سرکوبگر خودشان را بر‌‌پا می‌کردند. هیچ‌کدام از سه نیروی عمده سیاسی آن زمان یعنی روحانیت، چپ‌ها و مجاهدین دارای اندیشه دموکراسی‌خواهانه نبودند. منظورشان از آزادی آزادی خود و گروه خودشان بود. هرکدام حقیقت خود را داشتند و دیگران را ناحقانی می‌پنداشتند که باید حذف می‌شدند. آن دو سال اول که کمی آزادی سیاسی وجود داشت بخاطر جمع و جور نبودن سازمان سرکوب نظام تازه تاسیس شده بود.
با احترام/ حمید فرخنده


■ به وحشت زده‌هایی که هر انقلابی را با ترور و کشتار و خونریزی همسان میپندارند و با درکشان ناقص شان از انقلاب و یا تحریف آن سعی دارند تا اصلاح نظام حاکم را جا بیندازند و سکان آن را هم به دست دارو دسته اصلاح طلبان نظام و روزنه گشایان متوهم یا دغلکار بسپارند، توصیه میکنم این چند خط را از بانو صدیقه وسمقی بخوانند: “وقتی موانعی در برابر تغییرات ضروری شکل می‌گیرد روند تغییر به سمت انقلاب و شکل‌گیری خشونت می‌رود ما این‌ها را نمی‌خواهیم اما تغییر را می‌خواهیم چون تغییر ضروری است. اما آیا می‌توان انقلابی را فرض کرد که از مدل‌های انقلاب‌های گذشته پیروی نکند یعنی یک مدل جدیدی از انقلاب داشته باشیم که به سمت تغییر ساختار و نظام سیاسی بر اساس پتانسیل نیرو و خواست مردم با پیش‌بینی آینده و برنامه مشخص بر اساس خواست ملت حرکت کنیم؟ آیا چنین انقلابی تحقق‌پذیر است؟ به‌نظر من از لحاظ نظری چنین انقلابی عملی است اما چون تا حالا به این شکل تحقق پیدا نکرده، ما نمی‌توانیم شاهدی برای آن بیاوریم اگر مجموع اپوزیسیون در یک کشور با هم متحد شوند و با هم هم‌فکری کنند با آینده‌نگری برای نظام سیاسی بعدی برنامه‌ریزی کنند و همه این‌ها را با مردم در میان بگذارند و با رهبری غیرفردی، شورایی و دموکراتیک کار پیش برود، شاید بشود این را یک مدلی از انقلاب دموکراتیک دانست که ضعف‌ها و نقایصی که تاکنون جهان تجربه کرده، نداشته باشد. اما در حقیقت به تغییر نظام سیاسی منجر شود. خونریزی و کشتار در آن به حداقل برسد و آینده پس از تغییر برای مردم مشخص باشد. الان هم که اپوزیسیون ایران و گروه‌های مختلف در این چند سال بحث می‌کنند و برنامه‌های متعددی ارایه کردند. شاید ما داریم همین فرایند را طی می‌کنیم چون ایران به عقیده من زمینه انقلاب را دارد. مردم واقعا خواستار تغییر هستند و این ساختار سیاسی کنونی ۴۶ سال کار کرده و نشان داده که نمی‌تواند خواسته‌های مردم را برآورده کند. این تغییر، تغییر معقولی است و ضروری هم هست. اما، باید این فرایند را بسازیم و پیش ببریم. شاید ما توانستیم مدل جدیدی از انقلاب را در ایران تجربه کنیم.” این نوع اصلاح طلبان و هواداران چپ و راست شان دنبال تغییر ساختار سیاسی نیستند و متوهمانه چشم به راه استحاله نظام از درون اند و اگر هم این فرایند تا نابودی این آب و خاک طول بکشد ککشان هم نمیگزد. آیا میشود کسیکه خود را به خواب زده بیدار کرد؟
با احترام سالاری


■ آقای فرخنده، من از علم منطق چیزی نمیدانم اما سالها پیش مثالی برای روشن شدن سفسطه از استدلال واقعی دیدم که اینجا می‌گویم. ایشان برای سفسطه مثال زیر را آورده بودند: «باران می‌آید، سال پیش که باران آمد سیل شد، پس حالا هم سیل خواهد شد.» این گفته به ظاهر معقول بنظر می‌رسه اما چون نتیجه گیری بر اساس احتمال است استدلال واقعی نیست، در حقیقت سفسطه است. ایشان برای استدلال درست این مثال را میاورد: «باران می‌بارد، وقتی باران می‌بارد زمین تر می‌شود، پس حالا هم زمین تر خواهد شد.» تقریبن تمام پاسخ شما به کامنت من سفسطه است. شما می فرمایید: «حضور و حمایت گسترده مردم از یک حرکت یا اقدام لزوما به معنای درست بودن آن حرکت نیست. بسیاری از نظام‌های توتالیتر و یا سرکوبگر از حمایت‌های مردمی گسترده نیز برخوردار بوده‌اند.». شما در این گفته دچار سفسطه شده‌اید. هدف از حضور گسترده مردم در انقلاب ۵۷ بر پایی یک حکومت توتالیتر یا سرکوبگر نبود که شما این نتیجه گیری نادرست را از آن می‌کنید، هدف انقلاب ۵۷ آزادی، استفلال و یک جمهوری که خمینی از زبان مردم ایران چارچوبش را در پاریس نشان داد بود. شما می فرمایید «انقلاب به مثابه روش از آنجا که خشونت‌آمیز است و همچنین با توجه به تجربه‌های جهانی در این عرصه به آزادی مردم به معنای استقرار حاکمیت قانون و دموکراسی نمی‌انجامد.» این گفته هم سفسطه ست. شما در این قیاس “روش” جنایت‌کارانه خمینی پس ار انقلاب را با “روش” آرام و زیبای مردم در روزهای انقلاب یکی کرده‌اید. شما در باره انقلاب فرانسه هم همین سفسطه را می‌کنید. خواست‌های آزادای خواهانه مردم در روزهای انقلاب را با خشونت های پس از انقلاب یکی گرفته اید.. در روزهای انقلاب ایران این حکومت شاه بود که خشونت میکرد، نه مردم. مردم به آرامی به دنبال آزادی و خواست های به حق خودشان بودند.
شما می فرمایید «کسانی که انقلاب کردند وقتی با نتایج بد آن روبرو شوند نمی‌توانند بگویند آقای خمینی و روحانیت هوادار او انقلاب را دزدیدند.» شما همان سفسطه را در اینجا هم تکرار میکنید. این حرف مثل این می مانند که شما به مادر راننده ای که ماشینش چپ شده و سی نفر را کشته بگویید اگر این فرزند را به دنیا نیاورده بودی سی تا آدم کشته نمیشدن. مگر آخوندها جنایت هایشان را پس از انقلاب به خواست مردم در روزهای انقلاب کردند. جنایت های خمینی پس از پیروزی انقلاب را ادامه خواست ها و آرزوهای زیبای مردم در روزهای انقلاب دانستن با عرض معذرت توهین به سیستم اندیشه ورزی خودتان است . کدام یک از مردم در روزهای انقلاب حتا تصور میکرد آخوندها پس از انقلاب اینجوری دست به جنایت بزنند. انتخاب کردن خود خمینی به رهبری انقلاب دستکم یکسال طول کشید (اگر شب های گوته را آغاز این جنبش بدانیم). بعد هم که آیت الله طالقانی از زندان آزاد شد رهبری انقلاب در داخل در دست او بود. شما نوشته آیت الله مطهری به روحانیون در روزهایی که برای اولین بار در دانشگاه تهران بست نشینی شد بخوانید. میگه تمام گروه ها دور هم جمع شده اند غیر از روحانیون.بعنی احساس خطر برای سهم روحانیون میکنه.
شما همین سفسطه را در باره “محبوبیت” خمینی پس از انقلاب هم تکرار می کنید. محبوبیت او را در روزهای آخر انقلاب به روزهای پس از انقلاب هم تعمیم می دهید بدون اینکه سندی نشان بدهید. اگر خمینی در انتخابات مجلس خبرگان سال ۵۸ شرکت کرده بود آرای او بیشتر از آیت الله منتظری نمیشد. نمی توانست بشه. مگر می توانست بالاتر از طالقانی که چپ و راست و سنی و شیعه و دیندار مومن و سکولار به او رای دادند بیشتر بشه. تاره این مال زمانی بود که مردم هنوز خوشبینی شان را به او و آخوندها از دست نداده بودند.
شما در باره دلیل سرکوبگری خمینی هم سفسطه می کنید. می فرمایید : «چه چپ‌ها پیروز می‌شدند و چه فرضا مجاهدین همه آنها نیز نظام سرکوبگر خودشان را بر‌‌پا می‌کردند. هیچ‌کدام از سه نیروی عمده سیاسی آن زمان یعنی روحانیت، چپ‌ها و مجاهدین دارای اندیشه دموکراسی‌خواهانه نبودند.». اولن شما مردم ایران را با این گروه ها یکی کرده اید. دوما ممکنه مجاهدین و چپ ها در ایدئولوژی با “ازادی لیبرالی» میانه ای نداشتند اما همه آنها تحت تاثیر خواست آزادیخواهی مردم هیچ مخالفتی با آزادی های بدست آمده پس از انقلاب نداشتند. برعکس تمام این گروه ها همراه با نهضت ازادی و جبهه ملی و روشنفکران مستقل از همان اول با زورگویی آخوندها مقابله می کردند. سوما، حتی اگر جوری که شما می گویید این گروه ها “اندیشه دمکراسی” نداشتند چه ربطی به جنایتکاری های اخوندها داره؟ این چه توجیهی برای جنایت خمینی میشه؟ با احتمال اینکه اگر اونها هم به قدرت رسیدند همین کار را می کردند مگر میشه جنایت‌ های آنهایی را که به قدرت رسیدند توجیه کرد؟
گفته آخرتان تمام سفسطه های شما در بالا را نشان میده. می فرمایید: «آن دو سال اول که کمی آزادی سیاسی وجود داشت بخاطر جمع و جور نبودن سازمان سرکوب نظام تازه تاسیس شده بود.» معنی گفته شما این میشه که یک ، مردم برای آزادی انقلاب کردند، دو، پس از پیروزی انقلاب به آن رسیدند، سه، گروههایی که نام می برید با آزادی مخالفتی نداشتند، چهار، خمینی آن محبوبیتی را که شما می فرمایید پس از انقلاب نداشت که بتونه پیروزی مردم را سرکوب کنه، اگر داشت این کار را از همان روزهای اول به کمک مردم هوادارش می کرد، چهار و آخر اینکه مردم با خمینی و عقایدش موافق نبودند برای همین وقتی “زورش” رسید ازادی مردم یا انقلاب مردم را “دزدید” (دزدیدن نام مستعار کودتا شده). آقای فرخنده من هیچ شناختی از گذشته شما ندارم . نمیدانم در انقلاب در کدام سمت بوده اید، پس از خرداد سال ۶۰ در کدام سمت بوده اید. فقط می دانم این سفسطه‌گری‌ها را دو گروه مرتب تکرار می کنند، یکی سلطنت طلب ها یکی هواداران جمهوری اسلامی.
با احترام فراوان به آقای پورمندی که با حوصله به انتقادهای من گوش کردند. بازهم بخاطر طولانی شدن کامنت معذرت میخوام.
بهجت ب.


■ با تشکر از جناب پورمندی برای مقاله خوبشان که با اظهار نظر های دوستان خواننده زمینه ای برای بحث در زوایای مختلف انقلاب ۱۳۵۷ را، که بنظرم هنوز جای کنکاش و روشنگری زیادی دارد، فراهم کرد.
یک راه اصولی برای بررسی انقلابهای اجتماعی-سیاسی (مانند انقلاب سال ۵۷) آن است که یک چارچوب نظری پذیرفته شده برای آنها در نظر بگیریم و بعد جزییات حوادث انقلاب و نقش نیروهای فعال در آن را در آن چارچوب نظری تحلیل کنیم. یک چارچوب نظری کلی در مورد انقلابهای سیاسی-اجتماعی نقش مدرنیزاسیون در آماده شدن شرایط برای گذار از رژیم اجتماعی سیاسی قدیم به نظام جدید است. هانتینگتون مانند شماری دیگر از صاحب نظران فلسفه و علوم سیاسی معتقد است که انقلابها زمانی رخ میدهد که زیر ساختهای نظام اجتماعی-اقتصادی به دلیل رشد (سریع) اقتصادی و مدرنیزاسیون با روساخت و ساختار سیاسی ناسازگاری و اصطکاک می یابد. هنگامی که الیت سیاسی حاکم نتواند با اصلاحات سیاسی این ناسازگاری و سایش عمیق را بر طرف کند این ناسازگاری لاجرم به انقلاب منتهی شده و با سرنگونی رژیم سیاسی موجود و شکلگیری ساختار سیاسی نوین بر طرف می شود.
در مورد ایران میتوان گفت تقویت و نوسازی صنعت نفت در چارچوب قرارداد کنسرسیوم بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، مدرنیزاسیون ارتش که سر ریزهای آن، هر چند در ابعادی محدود، به صنایع و روابط اجتماعی می رسید، اصلاحات ارضی و ارتقاء آن به انقلاب سفید شاه و مردم با اصولی مانند حق رای زنان، سپاه دانش و سپاه بهداشت در اوایل دهه ۱۳۴۰ و مهمتر از همه رشد سریع اقتصادی دهه ۱۳۴۰ و اوایل دهه ۱۳۵۰ فرایند مدرنیزاسیون را در ایران تا حدود زیادی محقق کرده بود اما الیت حاکم و در راس آن محمد رضا شاه پهلوی بجای آنکه با اصلاحاتی حسابشده و بنیادی ساختار سیاسی را با تغییرات سریع اجتماعی-اقتصادی دهه های ۴۰ و ۵۰ هماهنگ و سازگار کنند در جهت مخالف عمل کردند. یعنی بجای گسترش دامنه آزادیها و فعالیتهای سیاسی و تشویق سازماندهی سیاسی جامعه حول احزاب ملی واقعی با ریشه های مردمی در سرتاسر کشور، که خواسته طبقه متوسطی بود که بتدریج شکل گرفته بود و میخواست صدایش در مقدرات و تصمیمگیریهای سیاسی کشور شنیده شود، سعی کردند (شاید تحت تاثیر افزایش درآمدای نفت) با کنترل آزدیهای سیاسی فرایند مدرنیزاسیون را شتاب دهند و توسعه اقتصادی اجتماعی (تمدن بزرگ) را زودتر از آنچه قبلا انتظار میرفت محقق کنند. شاید تصور میکردند آزادیهای سیاسی کنترل امور را از دست آنها ربوده و فرایند سریع مدرنیزاسیون (رسیدن به دروازه های تمدن بزرگ) را کند خواهدکرد.
برخی نوشته اند ایده تشکیل حزب رستاخیز از سوی شماری از تحصیلکردگان هاروارد به شاه ارائه شده بود. آنها تصور میکردند با تشکیل یک حزب فراگیر مردمی از نفوذ سیاسی انحصاری الیت سیاسی حاکم (که در آن زمان در دو حزب ایران نوین و مردم تجسم یافته بود) کاسته شده و ابزار سیاسی مدرن و قدرتمندی (مانند احزاب کمونیست حاکم در شوروی و چین) در اختیار شاه قرار میگیرد. بطوری که یک گروه بزرگ الیت سیاسی جوان، خوشفکر و کاملا وفادار به شاه تربیت شده و ضمن گسترش مشارکت سیاسی مانع از خارج شدن فعالیتهای سیاسی از کنترل شاه میشود. بنابراین دست شاه برای سرعت بخشیدن به حرکت به سوی دروازه های تمدن بزرگ باز تر می شود. اما رهبری حزب رستاخیز که عمدتا متشکل از چهره های الیت حاکم و رهبران احزاب ایران نوین و مردم بود فاقد آن ارتباطات و پایگاه مردمی و آن نوآوریها و ایده های مترقی بود که بتواند آن حزب را به یک سیستم مدرن و کارآمد سیاسی تبدیل کند. چنان سیستم سیاسی که دارای ظرفیت از بین بردن اصطکاک و سایش بین ساختار سیاسی ناکارآمد و ساختار متحول اجتماعی-اقتصادی بوده و امکان توسعه اقتصادی-اجتماعی-سیاسی را در ایران فراهم کند. بنابراین تشکیل حزب رستاخیز برعکس به وقوع انقلاب کمک کرد.
در این چارچوب نقش روحانیون، بازاریان، ملاکان و تشکل های سیاسی نزدیک به آنها (مانند فدائیان اسلام و هیاتهای موتلفه، نهضت آزادی و جبهه ملی) و جریانهای سیاسی مانند چریک های فدایی خلق، مجاهدین خلق و حزب توده قابل تحلیل است. همانطور که جناب پورمندی هم به درستی توضیح داده اند فدائیان و مجاهدین خلق (و نیز حزب توده) در آستانه انقلاب اصولا نیرویی سیاسی قابل اعتنایی نبودند که خطری برای رژیم ایجاد کنند. بر عکس بر ثروت و قدرت روحانیون اضافه شده و آنها سازمان خود را تا روستاهای کشور بسط داده بودند. از قدیم الایام بازاریان و ملاکین و اشراف متحدان روحانیون بوده اند. در آستانه انقلاب ۵۷ نیز این همبستگی کم و بیش وجود داشت بلکه به دلیل امکانات تبلیغی بیشتر روحانیون و نیز درآمد بیشتر بازاریان (ناشی از رشد اقتصادی) افزایش یافته بود. علیرغم افزایش درآمد بازارایان در دهه ۴۰ و ۵۰ و نیز ملاکان، که با بکارگیری پول های حاصل از فروش املاک زراعی خود در فعالیتهای تجاری و صنعتی و زمینهای شهری، نسبت به قبل از اصلاحات ارضی ثروتمندتر شده بودند، این دو گروه اجتماعی را میتوان مخالف رژیم شاه دانست. زیرا هم وزن و اعتبار سیاسی و اجتماعی بازاریان (مثلا در مقایسه با دوره جنبش ملی کردن نفت) و هم وزن و جایگاه اجتماعی سیاسی ملاکان بشدت کاهش یافته بود. روحانیون علاوه بر آن امکان ارتباط منظم با توده های روستائیانی که پس از اصلاحات ارضی به شهرها آمده و عمدتا در حاشیه شهرهای بزرگ ساکن شده بودند پیدا کرده بودند. در واقع دولتهای شاه پس از اصلاحات ارضی نتوانستند یک سازمان تولیدی کشاورزی کارآمدی را بجای آن سازمان تولیدی سنتی که طی سالهای طولانی با همکاری مالکان و دهقانان و دیگر روستائیان شکل گرفته بود ایجاد کنند و در نتیجه کشاورزی کشور و دهقانان و روستائیان نتوانستند از اصلاحات ارضی آنطور که انتظار میرفت منتفع شوند. در نتیجه سقوط سازمان قدیمی تولید زراعی میلیونها روستایی با باورهای سخت مذهبی راهی شهرها شده و جذب بخشهای صنعتی بخصوص بخش ساختمان و خدمات شهری شده در حاشیه شهرهای بزرگ ساکن شدند. اینها ارتباط نزدیکی با روحانیون داشتند و برای مسایل مذهبی و نیز حل اختلافات و گرفتاریهای خود به آنها مراجعه میکردند.
بنابراین هنگامی که در آستانه انقلاب به دلیل دامنه گسترده مدرنیزاسیون در ایران جمعیت های شهری و عمدتا طبقه متوسط، بخصوص در شهرهای بزرگ و تهران، که با آگاهیهای ایجاد شده به دلیل گسترش سیستم آموزش کشور شامل دانشگاه ها و ارتباطات بیشتر با دنیای غرب، خواستار مشارکت و تاثیر بیشتر در مقدرات کشور و مبارزه با فساد طبقه حاکم شدند رژیم سیاسی آمادگی و انعطاف لازم برای انطباق با شرایط تازه را نداشت و به روش سنتی خود متوسل به زور برای سرکوب مخالفتها و اعتراضات شد. از سوی دیگر احزاب سیاسی هم به دلیل استبداد توسعه نیافته بودند و نفوذ زیادی در بین مردم نداشتند. بنابراین هنگامی که اعتراضات افزایش یافت روحانیون تندرو و در راس آنها خمینی با استفاده از سازمان روحانیت موفق شدند توده های مردم را پشت سر خود بسیج کند. بتدریج دیگر تشکل های سیاسی، از جمله مجاهدین و فدائیان، نیز ناگزیر از پذیرش هژمونی و تبعیت از او شدند.
با اینحال بنظر من انقلاب سال ۱۳۵۷ اجتناب ناپذیر نبود و چنانچه شاه و الیت حاکم از یک سو و رهبران سیاسی مخالف از سوی دیگر از درایت و آگاهی لازم برخوردار بودند میتوانستند با انجام اصلاحات سیاسی لازم ناسازگاری های نظام اجتماعی-اقتصادی و ساختار سیاسی را حل و با قراردادن کشور در مسیر دموکراسی سکولار از فاجعه انقلاب اسلامی ۵۷ که آسیب های جبران ناپذیری بر ایران وارد کرده است جلوگیری کنند.
خسرو


■ خانم بهجت گرامی، شما نکات زیادی در تحلیل خود از انقلاب ۵۷ مطرح کرده‌اید، که قصد پرداختن به آنها را ندارم اما لازم می‌دانم به دو گفته شما بپردازم.
۱. نوشته‌اید: «شما همین سفسطه را در باره “محبوبیت” خمینی پس از انقلاب هم تکرار می کنید. محبوبیت او را در روزهای آخر انقلاب به روزهای پس از انقلاب هم تعمیم می دهید بدون اینکه سندی نشان بدهید. اگر خمینی در انتخابات مجلس خبرگان سال ۵۸ شرکت کرده بود آرای او بیشتر از آیت الله منتظری نمیشد. نمی توانست بشه. مگر می توانست بالاتر از طالقانی که چپ و راست و سنی و شیعه و دیندار مومن و سکولار به او رای دادند بیشتر بشه. تاره این مال زمانی بود که مردم هنوز خوشبینی شان را به او و آخوندها از دست نداده بودند.» اینکه شما فکر می‌کنید محبوبیت آقای طالقانی بیشتر از آقای خمینی بود، البته در میان تحصیل‌کردگان، طرفداران شریعتی، مجاهدین خلق و جبهه ملی و برخی چپ‌هاحق با شماست. اشتباه داوری شما اما اینجاست که اولا این را به کل مردم کشور تعمیم می‌دهید. آقای خمینی یک اعلامیه می‌داد و تمام کشور به او چه برای حمله به کردستان چه برای سرکوب مخالفان و چه برای رفتن به جبهه‌های جنگ دعوت او را در شهر و روستا لبیک می‌گفتند. بنا به تمام شواهد تاریخی آقای خمینی بعد از انقلاب نیز بیشترین محبوبیت و اتوریته را میان توده‌های ملیونی مردم ایران داشت. «روح منی خمینی»، «خمینی عزیزم بگو تا خون بریزم» محدود به گروه کوچکی از طرفداران او نبود. بعد تشیع جنازه مهاتما گاندی بزرگترین تشیع‌ جنازه تاریخ برای آقای خمینی با شرکت حدود ۱۰ میلیون نفر برگزار شد. یعنی بعد همه آن فجایع که اتفاق افتاده بود و بعد از دستور کشتن زندانیان سیاسی که او صادر کرده بود هنوز او از چنین محبوبیتی در میان مردم برخوردار بود.
۲. نوشته‌‌اید: «ممکنه مجاهدین و چپ ها در ایدئولوژی با “ازادی لیبرالی» میانه ای نداشتند اما همه آنها تحت تاثیر خواست آزادیخواهی مردم هیچ مخالفتی با آزادی های بدست آمده پس از انقلاب نداشتند. برعکس تمام این گروه ها همراه با نهضت ازادی و جبهه ملی و روشنفکران مستقل از همان اول با زورگویی آخوندها مقابله می کردند. سوما، حتی اگر جوری که شما می گویید این گروه ها “اندیشه دمکراسی” نداشتند چه ربطی به جنایتکاری های اخوندها داره؟» چپ‌ها بویژه حزب توده و مجاهدین به شدت از اعدام‌ها حمایت می‌کردند و هرگاه اعدام‌ها کاهش می‌یافت و یا دولت موقت و شخص مهندس بازرگان برای توقف اعدام‌ها تلاش می‌کرد، شعار برای از سرگیری اعدام‌ها و بازگشت خلخالی به صحنه می‌دادند. حزب توده چنان در این عرصه فعال‌تر از بقیه بود که از کاندیتاتوری خلخالی برای مجلس خبرگان حمایت کرد.( نگاه کنید به اسناد زیر)
مخالفت چپ‌ها (چه سکولار و چه مذهبی) بویژه حزب توده بیش از اینکه با آقای خمینی باشد علیه نهضت آزادی بود. چپ‌ها (که عمدتا شامل فدائیان خلق، حزب توده، چپ‌های طرفدار آقای خمینی و مجاهدین خلق نه تنها برای مقابله با «با زورگویی آخوندها» با نهضت آزادی همکاری نکردند، برعکس همه انرژی خود را جهت زدن بازرگان و دولتش تحت نام «افشای لیبرال‌ها» و «تعمیق انقلاب»، «بعد از شاه نوبت امریکاست» و «مبارزه با امپریالیسم» بکار بردند که اوج آن حمایت قاطع همه این گروه‌ها از تسخیر سفارت امریکا در آبان ۵۸ و استعفای دولت بازرگان بود. ربط کسانی که اندیشه دموکراسی‌خواهی نداشتند با سرکوب‌های جمهوری اسلامی این است که هرچند خودشان قربانی سرکوب آقای خمینی شدند، اگر در موضع قدرت قرار می‌گرفتند خود می‌توانستند فاجعه و سرکوب بیافرینند. سازمان اکثریت و حزب توده قبل از اینکه خود زیر بار سرکوب روند برای سرکوب مجاهدین خلق، گروه‌های چپ تندرو مانند پیکار کف می‌زدند. چرا که «انقلاب، ضدانقلاب را زیر چرخ‌های خود له می‌کرد.»

با احترام/ حمید فرخنده


■ با تشکر از همه دوستانی که با مشارکت در گفتگو، به گسترش کمی و کیفی بحث یاری رسانده‌اند و بدون اصرار بر اینکه می‌توان در اینگونه مسائل مهم به نتیجه نهایی رسید، نکاتی را به نظرم می‌رسد با دوستان به اشتراک می‌گذارم.
@آقای امیدوار پور! هم در مورد نقش کج‌کاری‌ها و کج اندیشی‌ها ار مشروطه تا بهمن ۵۷ و هم در مورد نقش لینک خارجی در انقلاب بهمن، حق با شماست. به دومی اشاره مختصری به این صورت کردم: «عدم اعتماد غرب، آخرین ضربه مرگبار را به شاه وارد کرد به گونه‌ای که او در تصمیم‌گیری عاجز ماند.» در مورد اولی به اشاره ای نسبت به کودتای ۲۸ مرداد و تاثیرات زخم ۲۸ مرداد گذر کردم که کافی نبود و جا داشت که به هر دو مورد با تفصیل بیشتری می‌پرداختم.
@خانم بهجت گرامی! سپاس از دو کامنت بلندی که نوشته‌اید. به گمانم، بسیاری از تفاوت نظرهای ما به درک و فهم ما از « انقلاب» بطور کلی بر می‌گردد. شاید درک امروز من - آنطور که برخی دوستانم تذکر می دهند - ناشی از نتایج فاجعه بار انقلاب بهمن باشد، اما من به هرحال، امروز بر این باورم که انقلاب به مفهوم در هم شکستن قدرت مستقر از طریق اعمال قهر توده‌ای ، به آزادی، دموکراسی، برابری و همبستگی ملی ختم نمی شود. من انقلاب را یک موجود جاندار می دانم که پس از تولد، خود به تصمیم گیر اصلی بدل می شود، نیرو های مسالمت‌جو را حذف می کند و در مسیر ویرانگری و قدرت‌طلبی، عناصر قدرت طلب و خشن را بالا می کشد. این انقلاب هویتی یک پارچه دارد و تخم آنچه بعد از پیروزی ظاهر می‌شود، در پیش از پیروزی کاشته می‌شود. ویژگی‌های زشت «انقلاب» بدان معنی نیست که مردمی که به هر دلیل سر به شورش بر می دارند، شایسته سرزنش هستند. ما ناچاریم که موقعیت تراژیک انقلاب‌ها را باور کنیم. از نگاه من، «انقلاب» یک کلمه با بار مفهومی منفی است و بهتر آن است که آنرا در جعبه ابزار تحولات، آرزو ها و تحلیل هایمان قرار ندهیم. من کاملا به شما حق می دهم که با باور به انقلاب، نسبت به بخش بزرگی از نوشته من احساس فاصله بکنید.
@فرخنده گرامی! ممنون ار کامنتی که در پاسخ خانم بهجت نگاشتید. در خصوص منشا ترم «پنجاه و هفتی‌ها» و درک های متفاوت از آن، بعید است بتوان به درک و برداشت واحدی رسید. مستقل از آنکه اولین بار چه کسی و کجا آنرا مطرح کرد و اکنون چه کسانی در نقد پدران شان و با نگاهی نه لزوما بدخواهانه، آنرا به کار می برند، می توان گفت که رسانه های راست و نزدیک به سلطنت طلبان ، در پابلیک کردن آن نقش تعیین کننده ای داشتند و به دنبال نوعی تواب سازی و توبه گرفتن ار ملا، چپی، مجاهد هستند.
@ پیروز گرامی! اجازه بدهید که ریشه یابی انقلاب بهمن را از منظر تاریخی، کمی از مسائل قدیم تر آغار کنیم. اولین نکته این است که با جنبش مشروطه و استقرار سلسله پهلوی، برای اولین بار انتقال قدرت از ساختار ایلیاتی و آخوندی جدا شد و روشنفکران در آن دست بالا را گرفتند. رضا شاه ، نه نسب آخوندی داشت و نه ایلیاتی بود. او روی دوش روشنفکران عصر مشروطه به قدرت رسید و دعوا های مربوط به قدرت، در بخش اصلی خود به دعوای روشنفکران چپ و راست ایران بدل شد و در نتیجه همه حوادث از مشروطه تا بهمن ۵۷ را باید در پرتوی این تحول مهم تحلیل کرد.
دومین نکته این است که در سال ۱۳۳۹، آغاز رفروم هایی کلید خوردند که از جمله به دلیل کج‌کاری‌های ۲۸ مرداد، به تاخیر افتاده بودند. این رفرم ها تحت فشار کندی و بدست دولت امینی که مورد حمایت او بود، آغاز شدند. در اینجا دو خطای بزرگ اتفاق افتادند. خطای اول از ناحیه شاه بود که برای مصادره رفرم ها و خارج کردن آنها از چنگ نخست وزیر و در نتیجه تبدیل آنها به اصلاحات شاهانه خیز برداشت و خطای دوم را نیروهای اپوریسیون آن زمان و بویژه جبهه ملی مرتکب شدند. این اپوزیسیون مرتکب یک خطای نظری بزرگ شد و سر نوشت رفرم را با مفوله آزادی گره زد و در نتیجه اصالت و فایده مندی آنرا به زیر سوال برد. به باور من مهم ترین اتفاق آن ایام این بود که با آغاز رفرم‌ها، مرکز ثقل تحول به درون حکومت منتقل شد و نیرو های ملی و دموکرات می بایست «روزنه گشایی» به درون حکومت را در مرکز سیاست خود قرار می دادند و اجازه نمی دادند که داخل حکومت به انحصار روشنفکران راست اجتماعی در بیاید. از نگاه من - بر خلاف ادعا های انقلابیون - این کار در آن زمان شدنی بود، اعطای حق رای به زنان، تشکیل سپاه های دانش، بهداشت. و ترویج، طر حهای تشکیل خانه های انصاف و خانه های فرهنگ روستایی، تاسیس کانون پرورش فکری، وجود انجمن های نسبتا دموکراتیک شهر و روستا و ده ها طرح دیگر، میدان فراخی در اختیار روشنفکران چپ اجتماعی قرار می داد تا ریشه‌های خرافه‌پرستی و نفوذ روحانیت را در متن جامعه هدف قرار بدهند. این سخن که اجازه فعالیت سیاسی داده نمی شد، سخن غلطی نیست، اما مبتنی بر درکی بسیار ساده و بدوی از سیاست است. تخم فاجعه بهمن در سال ۱۳۴۱ بدست شاه کاشته شد و بدست اپوزیسیون آبیاری شد تا به درخت کینه ۵۷ بدل شود.
@ سالاری گرامی! مخیر کردن جامعه به گزینش میان اصلاح و انقلاب، با تجارب اواخر قرن ۲۰ و دو دهه اخیر پشتیبانی نمی‌شود. اینک اغلب نظریه پردازان جامعه‌شناسی سیاسی، از مفهوم «گذار» برای نظریه پردازی تحولات سیاسی استفاده می کنند. گرچه خشونت پرهیزی، وجود جنبش های وسیع اجتماعی و مدنی، وجود نیرویی واقع بین در حکومت و شرایط مناسب جهانی برای تحقق گذار ضروری تصور می شوند، اما گذار اشکال متنوعی دارد و ضرورتا تحولات سیاسی کلان و استقرار دموکراسی مقدم بر رفرم های اقتصادی تعریف نمی شوند.گذار می تواند با تحولاتی در درون حکومت و انجام رفرم از بالا آغاز شود و یا فشار یکپارچه مردم، حکومت را به عقب نشینی و تقسیم قدرت وادار کند. من و دوسان جمهوریخواهم ، تلاش می کنیم که تدوین راهکار تحول را بر نظریه گذار استوار کنیم و از کمک شما هم استقبال می کنم.
@ خسرو گرامی! با سپاس از مطلب جامع و راهگشایی که به اشتراک گذاشتید. به بخشی از مطالب شما، در تماس با کامنت دوستان دیگر پرداخته ام. همانطور که اشاره کردید، نظریه هانتینگتون که شباهت هایی با نظریه مارکس هم دارد، می‌تواند شکاف میان توسعه سریع اقتصادی و جا ماندگی توسعه سیاسی و عوارض آنرا به خوبی توضیح بدهد. حکومت شاه قطعا در دهه ۴۰ و تا سال ۱۳۵۵ دچار این عارضه و شکاف شده بود. توجه به مذهب و رشد قدرت خمینی هم محصول وجود همین شکاف بود. کاملا درست است که انقلاب بهمن اجتناب ناپذیر نبود و حتی اگر در اوایل ۱۳۵۶ هم حکومت به هوش می آمد، می شد جلوی فاجعه را گرفت. روشنفکران راست ایران دچار نوعی فوبیای چپ شده بودند و روشنفکران چپ هم در بخش اصلی خود، با پیوستن به اردو گاه شوروی و تصورات اتوپیستی زمینه های تفاهم ملی را تخریب کردند و در این شکاف، حکومت اسلامی زاده شد و رشد کرد. امیدوارم که با تحولاتی که در هر دو بخش جامعه روشنفکری ایران رخ داده‌اند، «روزی زمانش برسد که به پنجاه و هفت از منظری دیگر بپردازیم. خود را و جامعه را از زخم‌های آن برهانیم و از آن به مثابه مدرسه تاریخ، بهره ببریم.»
با ارادت، پورمندی




نظر شما درباره این مقاله:








چرا خامنه‌ای اهل عقب‌نشینی نیست؟
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 07.02.2025, 13:04

چرا خامنه‌ای اهل عقب‌نشینی نیست؟


بیژن اشتری

این تصور که رهبر نظام جمهوری اسلامی تحت فشار مجبور به عقب‌نشینی از مواضع همیشگی خود خواهد شد و مواضع معتدل‌تری در پیش خواهد گرفت تصور باطلی است.

رهبر نظام از زمانی که یک نوجوان بود یک امپریالیسم‌ستیز دو آتشه بود و هنوز هم هست. امپریالیسم‌ستیزی به آقای خامنه‌ای کمک کرد که پایه‌های قدرتش را به ویژه در این سی‌وپنج سال گذشته محکم‌تر کند.

تندروی همیشه برای رهبران اقتدارگرا فواید زیادی داشته هر چند برای ملت‌ها هرگز هیچ ثمری نداشته. مواضع تند یک رهبر اقتدارگرا به ویژه علیه یک «دشمن خارجی قدرتمند» باعث می‌شود که مخالفان بالقوه و بالفعل او دست از مخالفت خود بردارند یا مخالفت خود را علنی نکنند یا ابراز آن را به زمانی مناسب‌تر در آینده موکول کنند.

وقتی یک رهبر اقتدارگرا درگیر یک منازعه بزرگ با «دشمن» خارجی است طبیعتاً هیچ کس جرات ابراز مخالفت با وی و حکومتش را ندارد و از همه انتظار می‌رود که در پشت سر او بایستند و وی را در رسیدن به هدف «والا»یش علیه دشمن خارجی کمک کنند. از همین روست که در نظام‌های اقتدارگرا تندروی یک ضرورت حیاتی برای قوام و دوام حکومت‌ها است.

افزون بر این، رهبران اقتدارگرا به ویژه زمانی که به سنین کهنسالی می‌رسند نامنعطف‌تر از هر زمان دیگری می‌شوند و بسیار بعید است که از مواضع قدیمی خود دست بردارند. آنها سالها به همین شیوه حکومت کرده‌اند و در حفظ اقتدار خود نیز «موفق» بوده‌اند و بنابراین دلیلی نمی‌بینند که خود را به زحمت بیندازند و روش‌های تازه‌ای را برای حکم‌رانی‌شان بیازمایند.

ان‌ها در واقع در سنین بالای عمر بیشتر به این فکر می‌کنند که میراثی از خود به جا گذارند و میراث آقای خامنه‌ای چیزی جز همین ستیز ابدی و ازلی‌اش با آمریکا و غرب نیست که به نظرم تا آخرین دم حیات در حفظ آن خواهد کوشید.

البته باید اذعان کرد که از ایشان انتظاری جز این نمی‌رود. رهبرانی که توانسته‌اند از مواضع قبلی خود برگردند و کشورشان را در مسیر متفاوتی قرار بدهند واقعا انگشت شمارند. انور سادات رهبر مصر یکی از همین معدود رهبران بود که توانست کشورش را از آغوش شوروی کمونیست بیرون بکشد و راه همکاری با غرب را در پیش بگیرد.

یا رهبران ویتنام که تصمیم گرفتند پس از پایان جنگ‌ با آمریکا راه مسالمت و دوستی با آمریکا را در پیش بگیرند و نهایتا هم آمریکا را به بزرگترین شریک تجاری خود بدل کردند. اما اینها جزو استثنا‌های تاریخ است و گمان نکنم آقای خامنه‌ای هیچ علاقه‌ای داشته باشد که جزو این استثناها قلمداد شود.

تلگرام نویسنده
@bijan_ashtari


* این یادداشت ده روز پیش (۲۸ ژانویه) در کانال تلگرام آقای بیژن اشتری منتشر شده است.



نظر شما درباره این مقاله:








نه خانی آمده، نه خانی رفته
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 07.02.2025, 12:05

نه خانی آمده، نه خانی رفته


یدالله کریمی‌پور

سردار پاسدار احمدیان دبیر شورای عالی امنیت ملی دیروز طی سخنرانی در جمع انجمن‌های اسلامی دانشجویان کشور در مشهد با تفکیک جنگ‌ از مقاومت، از جمله فرمودند: ما هرگز قصد جنگیدن با اسرائیل و نابودی آن را نداشتیم. رویکرد جدید و گهر بار سردار سرتیپ، مرا به یاد قصه ای انداخت که همین چندی پیش در ده شلمرود رخداده است.

توی ده شلمرود تنها حسنی نبود که تک‌ و تنها نشسته بود و داستان‌ها به او ختم‌ می‌شد، بلکه علی آقایی بود عیالوار، ندار و بی‌چیز، ولی با خیالات خیلی خیلی بزرگ. از جمله خود را‌ رئیس و بلکه خان خانان می‌پنداشت. مردم‌ خوش‌دل و نجیب شلمرود هم برای دلخوشی‌اش او را علی خان صدا می‌زدند. گرچه فقیر بود، ولی برای خودنمایی و نشان دادن دست و دلبازی‌اش، گاهی هرچه برای هزینه‌ خانه و خانواده ذخیره داشت، برای دیگران هزینه‌ می‌کرد. او می‌خواست افزون‌ بر شلمرود در آبادی‌های دیگر هم ثروتمند و خان جلوه کند.

اتفاقا روزی به ده نزدیک شلمرود می‌رفت. گرسنه‌اش شد و خواست چیزی بخرد و بخورد.‌ ولی پول کمی تو جیبش داشت. رفت بازار و خربزه‌ای کوچک‌ دید و خواست بخرد. ولی مردم آن قدر علی خان، علی خان می‌گفتند و با او چاق سلامتی می‌کردند که ناگزیر برای حفظ آبرویش همه دار و ندارش را داد و سنگین‌ترین خربزه را خرید و برداشت و برگشت به طرف شلمرود.

ظهر شد و وقت ناهار و گشنگی. زیر درختی نشست و خربزه را قاچ کرد و نیمی از آن را خورد. ولی هنوز گرسنه بود.‌ به خودش گفت من که نمی‌تونم‌ نصفش را با خودم‌ ببرم. پوستش با کمی از گوشتش رو میزارم و بقیه را می‌خورم. تا اگر کسی از اینجا گذشت و دید، بداند که آدم‌ دست و دلباز و دل سیری از اینجا رد شده و اینها را باقی گذاشته است. بقیه خربزه را خورد و زیر درخت چرتکی زد.

وقتی بیدار شد باز هم احساس گرسنگی کرد. علی خان نمی‌دانست که همان‌ اول باید فکر نان می‌کرد، که خربزه آب است.

بنابراین از زور گرسنگی ته مانده گوشت چسبیده به پوست را هم به نیش کشید و پوست نازکی مثل کاغذ و هسته‌ها رو باقی گذاشت. راه افتاد به طرف شلمرود. ولی هنوز چند قدمی بر نداشته بود که چند باره علی خان شکمباره و سیری‌ناپذیر، احساس گرسنگی کرد. دو باره نشست و پوست‌های باقیمانده را هم‌خورد و  فقط هسته‌ها رو باقی گذاشت. ولی باز هم‌ احساس گشنگی می‌کرد.‌

سرتان‌ را درد نیاورم، نشست و همه هسته‌ها را هم نوش جان کرد و دیگه حتی یه هسته هم‌ باقی نماند. با آستین پیراهنش، دست و دهانش را پاک کرد و نفسی کشید و گفت:

اصلا چه کسی می‌داند که علی خان از این راه گذشته؟! اگر هم‌ فهمیدند که کاری نداره، در حاشا بلنده. اصلا نه خانی اومده نه خانی رفته.

توی ده شلمرود مردم این ضرب‌المثل رو در باره کسی به کار می‌برند که پس از بارها تلاش و برنامه‌ریزی‌، نتونسته به آرزوش برسه و ناگزیر هدفش رو میزاره کنار و میگه بی‌خیال بابا، نه خانی اومده‌، نه خانی رفته.

تلگرام نویسنده
@karimipour_k



نظر شما درباره این مقاله:








خامنه‌ای مذاکره با آمریکا را رد کرد
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 07.02.2025, 11:48

خامنه‌ای مذاکره با آمریکا را رد کرد


آیت‌الله خامنه‌ای روز جمعه ۱۹ بهمن در دیدار با جمعی از فرماندهان نیروی هوایی ارتش به گمانه‌زنی‌ها درباره مذاکره با دولت ترامپ پایان داد و گفت: «مذاکره با آمریکا هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد».

خامنه‌ای گفت:

* مذاکره با آمریکا هیچ تاثیری در رفع مشکلات کشور ندارد. این را باید ما درست بفهمیم. این‌جور به ما وانمود نکنند که اگر نشستیم پشت میز مذاکره با آن دولت، فلان مشکل حل می‌شود. نخیر، از مذاکره با آمریکا هیچ مشکلی حل نمی‌شود.

* ما در دهه ۹۰ نشستیم با آمریکا مذاکره کردیم حدود ۲ سال یک معاهده‌ای هم تشکیل شد. البته آمریکا تنها نبود، چند تا کشور دیگر هم بودند، لکن محور آمریکا بود. دولت ما نشست مذاکره کرد، رفتند، آمدند، نشستند، برخاستند، مذاکره کردند، گفتگو کردند، خندیدند، دست دادند، رفاقت کردند، همه کار کردند. در این معاهده طرف ایرانی به طرف مقابل خیلی امتیاز داد. اما همان معاهده را آمریکایی‌ها عمل نکردند.

* همین شخصی که الان سر کار است، معاهده را پاره کرد. معاهده برای این بود که تحریم‌های آمریکا برداشته شود، برداشته نشد. در مورد سازمان ملل هم یک استخوانی لای زخم گذاشتند که مثل تهدیدی همیشه بالا سر ایران وجود داشته باشد.

* خب این تجربه است دیگر. از این تجربه استفاده کنیم. امتیاز دادیم، مذاکره کردیم، امتیاز دادیم، کوتاه آمدیم، اما نتیجه‌ای که مقصودمان بود به دست نیاوردیم. همین معاهده را هم با همه این نقص‌هایی که داشت طرف مقابل خراب کرد، نقض کرد، پاره کرد. با یک چنین دولتی مذاکره نباید کرد، مذاکره کردن عاقلانه نیست، هوشمندانه نیست، شرافتمندانه نیست.

* آمریکایی‌ها نشستند، روی کاغذ دارند نقشه جهان را تغییر می‌دهند. البته فقط روی کاغذ است، هیچ‌گونه واقعیتی ندارد. درباره‌ی ما هم نظر می‌دهند، حرف می‌زنند، اظهار نظر می‌کنند، تهدید می‌کنند.

* اگر آمریکایی‌ها ما را تهدید کنند، تهدیدشان می‌کنیم، اگر تهدید خود را در مورد ما عملی کنند ما هم تهدید خود را عملی خواهیم کرد. اگر آمریکایی‌ها به امنیت ملت ایران تعرض کنند ما هم بدون تردید به امنیت آنها تعرض خواهیم کرد.



نظر شما درباره این مقاله:








محتشمی‌پور: رفع حصر مطالبه ملی است
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 07.02.2025, 11:14




نظر شما درباره این مقاله:








حکم اعدام پخشان عزیزی فورا متوقف شود
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 07.02.2025, 11:10

حکم اعدام پخشان عزیزی فورا متوقف شود


مای ساتو، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر ایران، روز جمعه ۱۹ بهمن با ابراز نگرانی از رد اعاده دادرسی پخشان عزیزی، فعال مدنی زندانی، از مقامات حکومت ایران خواست فورا اعدام او را متوقف کنند.

خانم ساتو در شبکه اجتماعی »ایکس« نوشت:‌ «از دریافت گزارش‌های مربوط به رد درخواست تجدیدنظر قضایی برای محکومیت و حکم اعدام پخشان عزیزی، عمیقاً نگران شدم.»

گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد تاکید کرد: «اعدام قریب الوقوع او ناقض قوانین حقوق بشر است و من از مقامات ایرانی می خواهم که فورا اعدام او را متوقف کنند.»

پیش از این هم سازمان عفو بین‌الملل روز پنج‌شنبه ۱۸ بهمن در بیانیه‌ای از جامعه جهانی خواست فورا از مقامات جمهوری اسلامی ایران بخواهند اعدام پخشان عزیزی را متوقف کنند.

این نهاد حقوق بشری بین‌المللی تأکید کرد که پخشان عزیزی در پی «فعالیت‌های بشردوستانه» توسط مقامات جمهوری اسلامی «به طور خودسرانه» بازداشت شده و «در پی محاکمه‌ای به‌شدت ناعادلانه» به اعدام محکوم شده است.

دیانا طحاوی، معاون سازمان عفو بین‌الملل در امور خاورمیانه و شمال آفریقا، در واکنش به گزارش‌ها درباره رد درخواست اعاده دادرسی پرونده خانم عزیزی در دیوان عالی جمهوری اسلامی، گفت: «پخشان عزیزی صرفا در رابطه با فعالیت‌های مسالمت‌آمیز حقوق بشری از جمله ارائه کمک‌های بشردوستانه به زنان و کودکان شمال شرق سوریه که در پی حملات گروه‌های مسلح داعش آورده شده‌اند بازداشت شد؛ او به جای این که با اعدام قریب‌الوقوع مواجه شود، باید فورا و بدون قید و شرط آزاد شود.»

به گفته خانم طحاوی، تصمیم دیوان عالی جمهوری اسلامی برای رد درخواست اعاده دادرسی «بار دیگر نشان می‌دهد که چطور مقامات [جمهوری اسلامی] ایران نسبت به استفاده از مجازات اعدام به عنوان ابزاری برای سرکوب سیاسی و ایجاد ترس در میان مردم مصمم هستند.»

همچنین سازمان حقوق بشر ایران صدور و تایید حکم اعدام خانم عزیزی را «بخشی از سیاست هراس‌افکنی جمهوری اسلامی پس از اعتراضات سراسری زن، زندگی، آزادی» دانست و با اشاره به افزایش کم‌سابقه‌ اعدام‌ها، به‌خصوص اعدام زنان در سال گذشته میلادی، از جامعه جهانی خواست تا برای توقف اعدام‌ها و همچنین لغو فوری حکم این زندانی سیاسی، واکنش نشان دهد.

محمود امیری‌مقدم، مدیر سازمان حقوق بشر ایران، در این مورد گفت: «تایید مجدد حکم اعدام پخشان عزیزی، که هیچ وجاهت قانونی ندارد، نشان‌ می‌دهد که حکومت راهی به جز اعدام و سرکوب بیشتر پیش روی خود نمی‌بیند.»

وی با تاکید بر این موضوع که «خطر اجرای حکم اعدام پخشان جدی‌ است» افزود: «فقط با بالا بردن هزینه سیاسی از طریق اعتراض‌های مردمی و فشار بین‌المللی می‌توان جلوی اعدام‌ها را گرفت.»

کمپین حقوق بشر ایران نیز با اشاره به این موضوع که «پخشان عزیزی، زندانی سیاسی کرد، پس از یک روند دادرسی سراسر ناعادلانه و غیرشفاف، به اعدام محکوم شده است» افزود: «پس از گذشت بیش از ۱۴ سال از اجرای حکم اعدام آخرین زن زندانی سیاسی در ایران، جمهوری اسلامی ممکن است بار دیگر دست به یک قتل حکومتی بزند و یک زندانی زن سیاسی را اعدام کند.»

کمپین از جامعه بین‌المللی و کشورهایی که خود را متعهد به حقوق بشر و آزادی‌های اساسی می‌دانند، خواست تا «بی‌درنگ در برابر این اقدام جمهوری اسلامی موضع‌گیری کنند و با احضار نمایندگان دیپلماتیک رژیم، خواهان توقف فوری اجرای این حکم بی‌رحمانه شوند.»

در این میان، بر اساس گزارش کمپین برای آزادی پخشان عزیزی، فعال مدنی محکوم به اعدام، تاکنون حدود ۶۴۶ هزار با امضای یک نامه به رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران، خواستار آزادی او شده‌اند.

بر اساس آمار منتشر شده در وب‌سایت «آواز»، در این نامه خطاب به غلامحسین محسنی‌اژه‌ای خواسته شده است که «اجرای حکم اعدام پخشان عزیزی را متوقف کند، محکومیت او را لغو و او را فوراً و بدون قید و شرط آزاد کند.»

در این نامه از او همچنین خواسته شده است تا «اجرای تمامی احکام اعدام را متوقف و مجازات اعدام را در ایران لغو کند.»

نامه منتشر شده در سایت آواز به فعالیت‌های بشردوستانه و حقوق‌بشری مسالمت‌آمیز خانم عزیزی، از جمله حمایت از زنان و کودکان در اردوگاه‌های پناهجویان سوریه، اشاره شده است.

پخشان عزیزی روز دوم مرداد ۱۴۰۳ در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست ایمان افشاری با اتهام «بغی، از طریق عضویت در جمعیت‌های معارض کشور»، به اعدام و چهار سال زندان محکوم شد.

او روز ۱۳ مرداد ۱۴۰۲ همراه با پدر، خواهر، و همسر خواهرش در تهران بازداشت شد.

خانم عزیزی پس از حدود چهار ماه از سلول انفرادی در بازداشتگاه وزارت اطلاعات (بند ۲۰۹ زندان اوین)، به بند زنان این زندان منتقل شد.

به نوشته وب‌سایت سازمان حقوق بشر ایرانُ مقام‌های امنیتی او را به عضویت در گروه‌هایی که علیه جمهوری اسلامی فعالیت مسلحانه دارند، متهم کرده بودند اما به گفته وکیل پخشان عزیزی، فعالیت این امدادگر «در شمال سوریه در اردوگاه آوارگان شنگال و سایر اردوگاه‌های آوارگان جنگ داعش فعالیت مسالمت‌آمیزی بود که اساسا سویه سیاسی نداشت و حول محور امدادرسانی به تهاجمات داعش بوده است».

پخشان عزیزی پیشتر در سال ۱۳۸۸ نیز به دلیل فعالیت‌های سیاسی بازداشت و پس از چهار ماه با قید وثیقه آزاد شده بود.

آمریکا پیشتر خواستار لغو حکم اعدام پخشان عزیزی، فعال کرد و مددکار اجتماعی، شده بود.

گروهی از کارشناسان سازمان ملل متحد نیز در روز ۲۵ دی ۱۴۰۳ نگرانی عمیق خود را از تایید حکم اعدام پخشان عزیزی از سوی دیوان عالی کشور جمهوری اسلامی ایران ابراز داشتند.

به گزارش وب‌سایت شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، آنها نوشتند: «اتهامات علیه خانم پخشان عزیزی در حد جدی‌ترین جرایم که طبق قوانین بین‌المللی برای صدور حکم اعدام لازم است، نیست» و تاکید کردند که «حکم اعدام وی نقض جدی قوانین بین‌المللی حقوق بشر محسوب می‌شود.»

تائید حکم اعدام پخشان عزیزی، فعال کرد و مددکار اجتماعی، با انتقادهای گسترده داخلی و بین‌المللی مواجه شده است.

در همین ارتباط هم شهرهای کردنشین ایران در روز دوم بهمن شاهد اعتصاب گسترده کسبه و بازار در اعتراض به صدور حکم اعدام برای پخشان عزیزی و وریشه مرادی، فعال دیگر مدنی، بود. فراخوان این اعتصاب از سوی احزاب کردی صادر شده بود.

یک روز پس از این اعتصاب عمومی، خبرگزاری حکومتی تسنیم، نزدیک به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مدعی شد که اجرای حکم پخشان عزیزی به تعویق افتاده است.


صدای آمریکا



نظر شما درباره این مقاله:








اسرائيل، ترامپ و معامله غزه
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 07.02.2025, 10:56

اسرائيل، ترامپ و معامله غزه


آموس‌ هارل

(آموس هارل /AMOS HAREL/ تحلیلگر دفاعی روزنامه اسرائیلی‌هاآرتص است)
فارین افرز (Foreign Affairs)
۲۹ ژانویه ۲۰۲۵
ترجمه: شریف‌زاده و آزاد

آیا نتانیاهو می‌تواند بدون جنگ زنده بماند؟

در روزهای پس از آتش‌بس ۱۹ ژانویه در غزه، بسیاری از اسرائیلی‌ها خود را در میان طوفانی از مسائل عاطفی تقریبا به اندازه شوک قتل عام ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس احساس کردند. تفاوت در این بود که این بار طوفان نه با غم و اندوه و وحشت غیرقابل توصیف بلکه با شادی و امکان‌پذیر بودن امیدشان برای اولین بار در بیش از ۱۵ ماه توام بود. در حال حاضر، این توافق شکننده آتش‌بس تحت فشار قابل توجهی قرار گرفته و ممکن است در هفته‌های آینده فرو بپاشد. با این حال، در حال حاضر، جنگ در غزه و لبنان متوقف شده است و گروگان‌ها شروع به بازگشت به خانه کرده‌اند. همانطور که واکنش‌های گسترده در رسانه‌های اجتماعی و مطبوعات اسرائیل نشان می‌دهد، اکثریت قریب به اتفاق اسرائیلی‌ها از این توافق استقبال نموده و آنرا دلیلی برای بر پا کردن جشن استفاده کرده‌اند، حتی آنهایی که به دلایل استراتژیک یا ایدئولوژیک با آن مخالف هستند.

اما عکس‌العمل‌ها در درجه اول در مورد برقراری صلح نیست، بلکه مهمتر از آن، در مورد چگونگی اثر این توافق برای هویت شرمنده اسرائیل درجنگ اخیراست. مسئله اصلی برای اسرائیلی‌ها، که ممکن است توسط ناظران خارجی به طور کامل درک نشود، این است که از زمان تأسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸، سه سال پس از پایان هولوکاست، این کشور خود را با موقعیتی به عنوان «پناهگاه امن» برای یهودیان تعریف کرده بود. برای بیش از۷۰ سال، با وجود جنگ‌های بزرگ و چالش‌های مکرر، اسرائیل توانسته بود این آرمان بنیادی را حفظ کند. اما، با حملات ۷ اکتبر، این وضعیت از بین رفت. این باور که ارتش و سایر سازمان‌های امنیتی همیشه و به موقع برای نجات یهودیانی که در معرض خطر هستند آماده‌اند، را کاملا از بین ببرد. و برای بسیاری از اسرائیلی‌ها، این شکست در طول بیش از ۱۵ ماه جنگ ادامه یافت، زیرا عملیات دولت نشان داد که قادر به نجات یا بازگرداندن تعداد زیادی از ۲۵۱ گروگان اسرائیلی و خارجی به اسرائیل نیستند.

اکنون، دولت اسرائیل بالاخره شروع به ترمیم این اصول بنیانی شکسته شده خود کرده است. در زمان آتش بس، ۹۷ گروگان اسرائیلی – غیرنظامی و سرباز – وجود داشت که گمان می‌رفت حدود نیمی از آنها زنده باشند. هفت نفر که همگی زن بودند، تاکنون آزاد شده‌اند و ۲۶ نفر دیگر قرار است در چهار هفته و نیم آینده در گروه‌های کوچک بازگردانده شوند. برای بسیاری از اسرائیلی‌ها، دولت و نیروهای امنیتی هرگز نخواهند توانست اشتباهاتی را که موجب حادثه ۷ اکتبر شده را جبران کند. اما معامله گروگان‌ها برای اولین بار از زمان آغاز جنگ، این امید را برای مردم اسرائیل بازگرداند که می‌توان آن «پناهگاه امن» تا حدی بازسازی شود.

اما، این معامله با قیمت بالایی همراه خواهد بود. در «فاز اول»، در مقابل آزادی ۳۳ گروگان، اسرائیل موافقت کرده که حدود ۱۷۰۰ زندانی فلسطینی را آزاد کند، از جمله بیش از ۲۰۰ نفر که به دلیل قتل اسرائیلی‌ها که در حال گذراندن حبس ابد بودند، و این تنها دور اول امتیازات است. پس از تکمیل «فاز اول»، ۶۴ گروگان همچنان در غزه باقی خواهند ماند که گمان می‌رود کمتر از ۳۰ نفر از آنها زنده باشند. آزادی آنها مستلزم آزادی هزاران زندانی فلسطینی دیگراست، از جمله بسیاری ازکسانی که در حال گذراندن چندین حبس ابد هستند. کسانی که آزاد می‌شوند همچنین شامل زندانیانی خواهند بود که اسرائیلی‌ها آنها را «سلبریتی‌های تروریستی» می‌دانند – چهره‌های بلندپایه در گروه‌های شبه نظامی فلسطینی که مسئول سازماندهی بمب گذاری‌های انتحاری با تلفات انبوه در دهه ۱۹۹۰ و دهه اول این قرن بودند. اینها زندانیانی هستند که هیچ یک ازدولتهای اسرائیل تا به حال با آزادی آنها موافقت نکرده بود.

انگیزه‌های نتانیاهو و ترامپ

تمام این مسائل، معضل‌های بزرگ برای بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، به حساب می‌آیند. او برای به قدرت ماندن خویش نیاز زیادی به شرکای ائتلافی راست افراطی خود دارد، اما آنها سرسختانه با آتش‌بس مخالف هستند و برخلاف اکثریت بزرگی از مردم اسرائیل خواستارازسرگیری دو باره جنگ می‌باشند و تهدید می‌کنند که در غیر این صورت استعفا خواهند داد. اگر امروز انتخابات جدیدی برگزار شود، نتانیاهو احتمالا شکست خواهد خورد. همچنین، نخست وزیر اکنون باید با دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده، که فشار زیادی را برای انجام کارها ( ختم جنگ) به روش خود اعمال می‌کند و می‌گوید تحمل نخواهد کرد که جنگ در دوره ریاست جمهوری وی ادامه یابد، انتظار می‌رود نتانیاهو در اوایل فوریه با ترامپ در کاخ سفید دیدار کند

پس آنچه در آینده اتفاق می‌افتد در درجه اول به رئیس جمهور ایالات متحده بستگی دارد، دولت آینده امریکا برنامه‌های بزرگی دارد. ماه‌هاست که دستیاران و مشاوران ترامپ در مورد ترتیبات منطقه‌ای که ترامپ می‌خواهد ایجاد کند، در حال صحبت و برنامه ریزی هستند. به نظر می‌رسد هدف اصلی او درانجام معاملات چند میلیارد دلاری فناوری و دفاعی بین ایالات متحده و عربستان سعودی نهفته است. همزمان با این قرار داد، انجام توافق بزرگ، یعنی عادی سازی در روابط اسرائیل و عربستان سعودی هم مورد نظر اوست، مشابه توافقی که دولت بایدن در پاییز ۲۰۲۳ تلاش کرد انجام دهد، اما موفق نشد. (رهبران حماس بعدا خنثی کردن این توافق را یکی از انگیزه‌های خود برای انجام حملات ۷ اکتبر توصیف کردند.) برای دستیابی به این اهداف، ترامپ به ادامه آتش‌بس در غزه، و لبنان، نیاز دارد، خواه هر دو طرف واقعا به صلح علاقه مند باشند یا نه.

جنگ اشتباه پیش رفت

حوادث پشت پرده آتش‌بس غزه تقریبا به اندازه خود جنگ طولانی است. در نوامبر ۲۰۲۳، رهبران حماس پس از اینکه به این نتیجه رسیدند که تعداد زیاد زنان و کودکانی که به گروگان گرفته‌اند، برای آنها بیشتربه یک مسئولیت و تعهد تبدیل شده‌اند تا یک دارایی استراتژیک، لذا دراولین مذاکره آتش‌بس با اسرائیل، به میانجیگری مصر، قطر و ایالات متحده، آنها از تعویض گروگان‌ها با زندانی‌های فلسطینی استفاده کردند. اما درآن زمان، حماس عجله کرد تا این گروگان‌ها را در ازای منفعت ناچیزی در مقایسه با معاملات گذشته آزاد کند – سه زندانی فلسطینی، عمدتا زن و خردسال، به ازای هر گروگان اسرائیلی.

در تئوری، پس از هفت روز، مبادله اولیه قرار بود به مرحله دوم منجر شود که در آن آتش‌بس تمدید شود و گروگان‌های باقیمانده به تدریج در ازای قیمت بالاتر از اسرائیل آزاد شوند. اما مذاکرات در روز هفتم متوقف شد و برخلاف انتظارات میانجیگران، جنگ از سر گرفته شد و نیروهای دفاعی اسرائیل تهاجم زمینی گسترده خود را به مرکز غزه از سر گرفتند. به زودی، عملیات نظامی اسرايیل به مناطق جنوبی نوارهم گسترش یافت.

در ماه‌های بعد، علیرغم تلاش‌های مکرر، مذاکرات برای یک توافق جدید شکست خورد. در ماه مه ۲۰۲۴، دولت ایالات متحده چنان از عدم پیشرفت صحبتها با دولت اسرائیل ناامید شد که رئیس جمهور جو بایدن با اعلام علنی آتش‌بس در مقابل معاوضه گروگان‌ها که به گفته او به طور خصوصی توسط اسرائیل تصویب شده بود، گام فوق العاده‌ای برداشت. اما نتانیاهو آن را رد کرد. (در واقع، این اساسا همان توافقی بود که اسرائیل اکنون با آن موافقت کرده است.) با این حال، بایدن در طول سال آخر ریاست جمهوری خود، به طور کلی از اعمال غیر اصولی نتانیاهو چشم پوشی نموده و غالبا حماس را مقصر شکست مذاکرات معرفی می‌نمود.

البته، بسیاری از اعضای تیم مذاکره کننده خود اسرائیل از اطلاعات دیگری هم برخوردار بودند. آنها به نتانیاهومظنون بودند و می‌دیدند هر وقتی که مذاکرات به نتیجه‌ای می‌رسید، نخست وزیرعمدا دست به خرابکاری نتایج آن گفتگو‌ها می‌زد. تصور می‌شد که نخست وزیر می‌ترسید که شرکای ائتلافی راست افراطی وی، وزرا بتسلئیل اسموتریچ و ایتامار بن گویر، در صورت اجرای توافق درآن مذاکرات، استعفا دهند و دوات ائتلافی وی ساقط گردد. و در آن صورت، خود نتانیاهو که مواجه با خطرفزاینده قانونی در سه پرونده فساد علیه وی که او را حتما دچار مشکلات فوق العاده‌ای خواهد کرد. بنابراین، به نظر می‌رسید که نخست وزیر با سنگ اندازی مداوم برای توافق، بقای سیاسی و شخصی خود را بر بازگرداندن گروگان‌ها به خانه در اولویت قرار می‌دهد.

بی تفاوتی آشکار دولت نسبت به گروگان‌ها، ناامیدی اسرائیلی‌ها را عمیق تر کرد.

در همین حال، ادامه ناکامی دولت در دستیابی به توافق، اعتراض فزاینده‌ای را در میان بخش‌های بزرگی از مردم اسرائیل به رهبری خانواده‌های گروگان‌ها برانگیخت. در تل آویو، ده‌ها هزار نفر در تظاهرات هفتگی جمع شدند و یک میدان بزرگ در نزدیکی مقر ارتش اسرائیل به «میدان گروگان‌ها» تغییر نام داده شد. خانواده‌های گروگان و فعالان معترض اغلب جاده‌های اصلی را مسدود می‌کردند. درسطوح مختلف جامعه اسرائیل، ابتکارات اعتراضی نمادین و کمتر تقابلی نیز پدیدار شد، مانند نمایش صندلی‌های پلاستیکی خالی، روبان‌های زرد، و پوسترهایی با عکس‌های بزرگ از گروگان‌ها و کلماتی مثل “اگر دختر شما بود چه می‌شد؟” چهره‌ها و داستان‌های شخصی گروگان‌ها تقریبا در همه خانه‌های اسرائیلی شناخته شد و بسیاری از آنها، گروگان خاصی را به عنوان قهرمانی پذیرفتند. بی تفاوتی آشکار دولت نسبت به سرنوشت گروگان‌ها – علیرغم کنترل نظامی تقریبا کامل ارتش اسرائیل بر غزه واین واقعیت که بسیاری از گروگان‌ها در چند مایلی مواضع ارتش اسرائیل نگهداری می‌شدند – بیشتر ناامیدی مردم را عمیق تر کرد.

در طول این جنگ، ارتش اسرائیل موفق شد تنها هشت گروگان را از غزه نجات دهد که حدود سه درصد از کل گروگان‌ها بود. در همین حال، ده‌ها جسد گروگان‌ها پیدا شدند که توسط فلسطینی‌ها در مکان‌های مختلف نوار پنهان شده بودند. این نتایج برای اسرائیل که مدت‌هاست به مأموریت‌های «نجات جسورانه» خود افتخار می‌کند، به طرز شگفت انگیزی ضعیف می‌نماید. عملیات انتبی در سال ۱۹۷۶، حمله کماندوهای اسرائیلی به اوگاندا و حمله‌ای که در آن برادر بزرگتر نخست وزیر، سرهنگ دوم یوناتان نتانیاهو، کشته شد را در نظر بگیرید: این عملیات موفق شد ۱۰۲ نفر از ۱۰۶ گروگان را که توسط ستیزه جویان فلسطینی بازداشت شده بودند، نجات دهد. اما، در دهه‌های پس از آن، خطرات ناشی از چنین عملیات نجات بخشانه بتوسط قوای اسرائیل، هم برای نیروهای نجات نخبه اسرائیلی و هم برای خود گروگان‌ها افزایش یافته است.

با ادامه جنگ بدون توافق در غزه، امید به نجات گروگان‌ها بیشتر کاهش یافت. در ژوئن ۲۰۲۴، پس از آنکه نیروهای اسرائیلی چهار گروگان را از اردوگاه پناهندگان نصیرات در مرکز غزه نجات دادند، حماس دستورالعمل خود را به نگهبانان گروگان‌ها تغییر داد: به آنها گفته شد که اگر آنها فعالیت نظامی اسرائیل را در نزدیکی خود تشخیص دهند، باید گروگان‌ها را اعدام کنند تا از آزادی آنها جلوگیری شود. دو ماه بعد، اتفاق غم انگیزی رخ داد، زمانی که ربایندگان گروگان‌ها، پس از شنیدن صدای حرکت خودروهای زرهی ارتش اسرائیل در نزدیکی، شش غیرنظامی اسرائیلی را به قتل رساندند. در میان قربانیان، هرش گلدبرگ-پولین، یک جوان اسرائیلی-آمریکایی بود که حمایت گسترده خانواده‌اش از آزادی او واکنش‌های قابل توجهی را در اسرائیل و جهان غرب برانگیخته بود. برای بسیاری از اسرائیلی‌ها سخت بود که این را نتیجه یک شکست در جنگ به حساب نیاورند.

ترامپ یا یک مانع سخت

اگر آتش‌بس ۱۹ ژانویه نشانه‌ای از یک نقطه عطف احتمالی باشد، بحران ترمیم اعتماد به نفس مردم اسرائیل به دولت، راه درازی را در پیش خواهد داشت. جامعه اسرائیل به شدت قطبی شده است و شخصیت تفرقه افکن نتانیاهو روند بازسازی را پیچیده ترکرده است. علاوه بر این، ناتوانی دولت در عمل به وعده خود برای دستیابی به «پیروزی کامل» بر حماس، علیرغم برتری قاطع ارتش اسرائیل در میدان نبرد، آشکارا است. امتناع نتانیاهو از اجازه دادن به تحقیقات مستقل در مورد ناکامی‌های منجر به ۷ اکتبر، مانع قابل توجهی دیگری بر سر راه هر گونه آشتی ملی ایجاد کرده است.

علاوه بر این، به عنوان بخشی از آتش بس، دولت اسرائیل امتیازات قابل توجه دیگری نیز داده است که نمایش دهنده پیروزی کامل نتانیاهو نیست. ارتش اسرائیل از کریدور امنیتی که در مرکز غزه برای تقسیم شمال و جنوب ایجاد کرده بود، عقب نشینی کرده و متعهد شده است که در هفته هفتم آتش‌بس از کریدور موسوم به فیلادلفی در امتداد مرز جنوبی غزه با مصر، در نزدیکی رفح، عقب نشینی کند. اسرائیل تقریبا به طور قطع بر حفظ نوعی حضور نظامی در آنچه که آن را محیط امنیتی می‌نامد، اصرار خواهد ورزید – منطقه حائل حدود یک کیلومتر فراتر از حصار مرزی به داخل سرزمین فلسطین در سراسر مرز گسترش می‌یابد.

این امتیازات، همراه با آزادی زندانیان فلسطینی، نه تنها از سوی احزاب راست افراطی بلکه از سوی حامیان اصلی نتانیاهو نیز انتقاد شدیدی را برانگیخته است. کانال ۱۴ را در نظر بگیرید، شبکه تلویزیونی طرفدار نتانیاهو که شبیه ترکیبی از فاکس نیوز و نیوزمکس است، در طول جنگ، این شبکه تمام پرسش‌ها را در مورد مقصر بودن نخست وزیر درشکست‌های امنیتی فاجعه بار در ۷ اکتبر منحرف می‌کرد و هر تصمیمی را که او در این مدت گرفته بود توجیه می‌نمود. اما واقعیت آتش‌بس و امتیازات بی سابقه‌ای که شامل آن شده است، روایت کانال ۱۴ را دگرگون کرده است. اکنون، تبلیغات معمول طرفدار دولت این شبکه جای خود را به بحث‌های الهیاتی بین وفاداران و کسانی که ناگهان منتقد می‌شوند، داده است. یکی از روزنامه نگاران اذعان کرد: «اگر این توافقی بود که یائیر لاپید [نخست وزیر سابق اسرائیل و رهبر فعلی اپوزیسیون] به دست می‌آورد، من با آن مخالفت می‌کردم. اما از آنجایی که این نتانیاهو است، من از آن حمایت می‌کنم.» کسانی که در جناح راست تند تر قرار دارند این توافق را “تسلیم شرم آور” می‌نامند.

رل ترامپ در روند اخیر جنگ

بدون شک ترامپ عامل اصلی در ایجاد تغییرات اخیر در جنگ است. تغییر عمده، بین ژوئیه ۲۰۲۴، زمانی که اسرائیل از توافق آتش‌بس خودداری کرد، و ژانویه ۲۰۲۵، زمانی که کم و بیش همان توافق را پذیرفت، ساده است: ترامپ در انتخابات پیروز شده بود و در حال آماده شدن برای به قدرت رسیدن بود. برخلاف حامیان سرسخت خود، نتانیاهو بلافاصله پیامدهای پیروزی ترامپ را برای اسرائیل درک کرد. از زمان انتخابات ایالات متحده، بحث‌های آتشینی بین دستیاران ترامپ و نتانیاهو صورت گرفت. ران درمر، عضو کابینه اسرائیل، که نزدیکترین معتمد نتانیاهو و تماس کلیدی دیرینه او با دولت‌های جمهوری خواه است، چندین بار به واشنگتن و املاک ترامپ در مار-آ-لاگو اعزام شده بود.

در حالی که حامیان نتانیاهو انتصاب متحدان راستگرای سرسخت اسرائیل به سمت‌های ارشد ایالات متحده را جشن می‌گرفتند، نتانیاهو و درمر به اولویت‌های متفاوت ترامپ توجه داشتند. آنها تشخیص دادند که بسیاری از مشاوران ترامپ دارای تمایلات انزواطلبانه هستند و نسبت به مداخلات نظامی باشک و تردید می‌نگرند. خود رئیس جمهور بارها قبل و پس از انتخاب خود اعلام کرده است که علیرغم ادعاهای خلاف آن، قصد دارد به جای شروع جنگ‌های جدید، به جنگ پایان دهد.

در مورد اسرائیل، هدف فوری ترامپ متوقف کردن جنگ درغزه به عنوان بخشی از تبادل گروگان‌ها بود. با نزدیک شدن به روز تحلیف، او بارها بر فوریت موضوع تأکید کرد و حتی تهدید کرد که اگر خواسته‌اش برآورده نشود، «دروازه‌های جهنم را باز خواهد کرد». در اسرائیل، بسیاری این را به عنوان تهدیدی علیه حماس یا شاید حتی بیشترازآن علیه مصر و قطر، میانجی در مذاکرات، تفسیر کردند. اما نتانیاهوهم شاید آن را به عنوان پیامی که متوجه او نیز هست، درک کرده باشد.

در اواخر دسامبر، ترامپ و بایدن به تفاهم غیرعادی در مورد غزه رسیدند: هر دو دولت برای دستیابی به آتش‌بس تا ۲۰ ژانویه با یکدیگر همکاری کنند. در آن زمان، مذاکرات فشرده در دوحه قطر، بین هیئت اسرائیلی و نمایندگان میانجی‌ها و به طور جداگانه با رهبری حماس در خارج از کشوراز سر گرفته شد. در یک انحراف فوق العاده از پروتکل معمول برای دولتی که هنوز به قدرت نرسیده است، استیو ویتکوف، فرستاده منصوب شده ترامپ در خاورمیانه و یکی از سرمایه داران املاک و مستغلات نیویورک، به مذاکرات پیوست. ویتکوف که فاقد هر گونه پیشینه حرفه‌ای درامورخاورمیانه بود، اما اودارای استعداد زیادی درانجام معامله می‌باشد، شرکت کنندگان اسرائیلی گزارش دادند که به محض ورود او به سالن، مذاکرات شتاب گرفت.

نتانیاهو بین فشار ترامپ و تهدیدهای راست افراطی گرفتار بود.

سپس، در روز جمعه، ۱۰ ژانویه، اتفاق قابل توجهی رخ داد. ویتکوف ازدوحه با نتانیاهوتماس گرفت، او خواستار دیدارفوری در صبح شنبه با وی در اورشلیم شد. نتانیاهو که پس از جراحی پروستات دوره نقاهت را سپری می‌کرد، و اوبه ندرت در روز شنبه جلساتی برگزار می‌کند، لذا سعی کرد آن ملاقات را به شنبه شب موکول کند. اما ویتکوف اصرار کرد و نتانیاهو نتوانست آن ملاقات را قبول نکند. منابع اسرائیلی ملاقات آنها را با عباراتی اغراق آمیز توصیف کردند و آن را به صحنه‌هایی از «پدرخوانده» تشبیه نمودند. عصر همان روز، نتانیاهو به مقامات ارشد – دیوید بارنیا، رئیس موساد، رونن بار، و سرلشکر نیتسان آلون، هماهنگ کننده زندانیان و مفقودین ارتش اسرائیل، اجازه داد تا برای اولین بار پس از ماه‌ها به قطر سفر کنند. این بار، او به آنها اختیارات گسترده تری برای مذاکرات اعطا کرد. هشت روز بعد، این توافق امضا شد و یک روزقبل از مراسم تحلیف ترامپ اجرایی شد.

با وجود امتیازات قابل توجه، نتانیاهو هنوز آشکارا درمورد توافق آتش‌بس با مردم اسرائیل صحبت نکرده است. در عوض، او همچنان به ارسال پیام‌های متناقض به مخاطبان مختلف ادامه می‌دهد. سیاست دیرینه نتانیاهو همیشه در جمع کردن و خلاصه کردن وحشت‌هایش بوده و این بار، او بین فشار ترامپ و تهدیدهای راست افراطی برای برچیدن دولتش سرگردان مانده است. از اواخر ژانویه، به نظر می‌رسید که ترس او از ترامپ غالب شده بود، اما داستان هنوزبه اتمام نرسیده . اگرچه بن گویر در اعتراض به توافق از دولت استعفا داد و اسموتریچ اعلام کرد که تا تکمیل فاز اول توافق صبر خواهد کرد، هر دو نشان داده‌اند که اگر نتانیاهو اجرای توافق را متوقف کند و جنگ را از سر بگیرد، دوباره به ائتلاف خواهند پیوست.

یک روز پس از اجرایی شدن توافق، اسموتریچ در یک مصاحبه رادیویی گفت که بایدن نامه‌ای به نتانیاهو داده است که به اسرائیل اجازه می‌دهد در صورت شکست مذاکرات مرحله دوم، خصومت‌ها را در چهل و سومین روز توافق ازسربگیرد. امیر تیبون، روزنامه نگار اسرائیلی، صریحا این وضعیت را چنین توصیف کرد: «نتانیاهو ترامپ را فریب می‌دهد و برای خرابکاری در توافق آتش‌بس آماده می‌شود». تیبون پیش بینی کرد که نتانیاهو می‌تواند این کار را انجام دهد: او به سادگی با به تعویق انداختن مذاکرات مرحله دوم تا پایان زمان، یا با ایجاد تشدید عملیات خشونت آمیزبرعلیه فلسطینی‌ها در کرانه باختری دست به اینعمل خواهد زد.» در حال حاضر، فعالان راست افراطی اسرائیلی در روستاهای کرانه باختری به فلسطینیان حمله می‌کنند و اموال آنها را در اعتراض به آزادی زندانیان به آتش می‌کشند، و شین بت در حال آماده شدن برای حملات تروریستی احتمالی توسط فعالان راست افراطی است که به دنبال منحرف کردن توافق هستند. اسرائیل کاتز، وزیر دفاع، که به عنوان عروسک خیمه شب بازی نتانیاهو شناخته می‌شود، او با اعلام آزادی گذاشتن عوامل چندین شهرک نشین راست افراطی از بازداشت اداری، تنش‌ها را بیشتر کرده است.

دیوید ماکوفسکی، تحلیلگر انستیتو واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک و ناظر قدیمی نتانیاهو، استدلال می‌کند که نخست وزیر تلاش خواهد کرد تا راه میانه‌ای پیدا کند. او می‌گوید نتانیاهو «سعی خواهد کرد ترامپ را متقاعد کند که چند هفته یا چند ماه دیگر به او فرصت دهد تا عملیات نظامی علیه حماس را تکمیل کند – اوحساب می‌کند که حواس رئیس جمهور منتخب را می‌تواند به مسائل دیگر پرت کند.»

جرقه‌هایی در خاکستر

در ۱۹ ژانویه، حماس تلاش کرد که از آزادی سه گروگان اول - رومی گونن، امیلی داماری و دورون اشتاین برچر - برای نمایش مجدد قدرت، بهره برداری کند. ده‌ها تن از اعضای شاخه نظامی این کشور، مسلح و نقابدار، در مرکز شهر غزه در مقابل دوربین‌ها حاضر شدند، منطقه‌ای که از زمان آتش‌بس قبلی به دلیل حملات ارتش اسرائیل به سختی آسیب دیده بود. در اطراف آنها، جمعیتی بی قرار جمع شده بودند. ساکنان فلسطینی به خودروی حمل گروگان‌ها که برای تحویل به پرسنل صلیب سرخ در حرکت بودند هجوم بردند و برخی حتی سعی کردند به زورخود را به خودرو برسانند. شبه نظامیان حماس سلاح‌های خود را برای عقب راندن آنها تکان دادند و هرج و مرج در صحنه ایجاد کردند. اما وقتی دوربین‌ها محوطه اطراف آنرا نشان می‌دادند، محدودیت‌های توانایی‌های حماس آشکارمی شد. تنها چند صد شهروند در این منطقه جمع شده بودند ومحوطه شامل ساختمانهای ویرانه حاصل جنگ بود.

حماس، غزه و فلسطینی‌ها در حال حاضر

حماس برخلاف وعده‌های نتانیاهو درغزه نابود نشده است وعلیرغم ضربات شدیدی که در طول جنگ متحمل شد، همچنان به حفظ برخی از مسئولیت‌های غیرنظامی و توانایی‌های نظامی خود ادامه می‌دهد. این احتمالا به امتناع اصرار نخست وزیر از پذیرفتن هر گونه بحث در مورد «روز بعد» در غزه است. اوبرای نا روشن نهگداشتن آینده وضع غزه، همچنین بطور آشکار مانع تهیه پیش نویس راه حل‌هایی است که شامل شرکت تشکیلات خود گردان فلسطین - شهرهای کرانه باختری را اداره می‌کند- می‌باشد.

در همین حال، غزه ویران شده است - حداقل ۷۰ درصد از خانه‌ها غیرقابل سکونت هستند - و بهایی که فلسطینی‌ها پرداخت کرده‌اند بسیار زیاد بوده است. به گفته وزارت بهداشت فلسطین که تحت کنترل حماس است، بیش از ۴۷،۰۰۰ نفر از اهالی غزه در جنگ کشته شده‌اند. رقم نهایی می‌تواند بسیار بیشتر باشد، زیرا بسیاری از اجساد هنوز در زیر ویرانه‌ها مدفون هستند. (وزارت بهداشت فلسطین غیرنظامیان را از جنگجویان متمایز نمی‌کند). ارزیابی‌های اسرائیل ادعا می‌کند که حدود ۲۰،۰۰۰جنگجوی حماس کشته شده است.

توافق کنونی، اگر فرو نپاشد، ممکن است به حماس اجازه دهد تا با وجود موقعیت ضعیف شده خود زنده بماند و به سرعت کنترل غزه را به دست بگیرد. اما نتانیاهو، تحت تهدیدهای ترامپ، تنها کسی نیست که اخیرا موضع خود را نرم کرده است. جنگ طولانی ساکنان غزه را کاملا خسته کرده است، نزدیک به ۹۰ درصد آنها از خانه‌های خود آواره شده و مجبور به زندگی در اردوگاه‌های چادری موقت در بخش جنوبی نوارغزه شده‌اند. برخی از آنها ماه‌هاست که عمدتا از کمک‌های بشردوستانه و پزشکی محروم می‌باشند.

حماس همچنین با کاهش چشمگیر حمایت خارجی مواجه است. حزب الله، متحد منطقه‌ای آن، در پاییز گذشته در جنگ با ارتش اسرائیل متحمل شکست ویرانگری شد. و حامی حماس، ایران، با شکست‌های بزرگی از جمله حمله هوایی سنگین اسرائیل در پایان اکتبر ۲۰۲۴ مواجه شده بود. ضربه دیگری به «محور مقاومت» ایران با سقوط رژیم رئیس جمهور بشار اسد در سوریه در ماه دسامبر صورت گرفت. در نتیجه، در ماه ژانویه، حماس خود را تقریبا منزوی دید و چاره‌ای جز سازش نداشت. آنچه کمتر مشخص است این است که این همسویی نادر اولویت‌ها و فشارها تا چه زمانی ادامه خواهد یافت.

حساب دست راستی؟

کاخ سفید ترامپ، با توجه به اینکه برنامه‌های خود برای منطقه رادر معرض خطر بداند، بعید است درمقابل جناح راست نتانیاهو که تلاش می‌کند آتش‌بس را از بین ببرد، عقب نشینی کند. در حال حاضر، فهرست آرزوهای ترامپ در حال شکل گیری است: آرامش بلندمدت در غزه، توافق عربستان سعودی، عادی سازی روابط و در صورت امکان، توافقی برای از بین بردن تهدید هسته‌ای ایران. ترامپ «فشار حداکثری» خود را علیه تهران که به رغم ضرباتی که متحمل شده است، اما در حال پیشبرد برنامه هسته‌ای خود است، تجدید خواهد کرد. اما در حال حاضر بعید به نظر می‌رسد که او از حمله پیشگیرانه به تاسیسات هسته‌ای ایران حمایت کند، آنطور که برخی در دولت نتانیاهو مشتاقانه امیدوار هستند.

در عوض، ترامپ احتمالا به دنبال اهرم هماهنگی نزدیک خود با نتانیاهو و شاید تامین مهمات دقیق برای نیروی هوایی اسرائیل خواهد بود تا به ایرانی‌ها این پیام را بدهد که بهتر است توافق هسته‌ای جدیدی را امضا کنند، حتی اگر این توافق بسیار سخت تر از توافقی باشد که آنها با باراک اوباما در سال ۲۰۱۵ به دست آوردند. حرکت ترامپ احتمالا انگیزه دیگری دارد که به ماهیت رقابتی و تحقیر او نسبت به اسطوره‌های اوباما مربوط می‌شود. منابعی در واشنگتن ادعا می‌کنند که ترامپ به دنبال برنده شدن جایزه صلح نوبل در سال اول دوره دوم ریاست جمهوری خود است. مسیر رسیدن به این جایزه احتمالا از اورشلیم، ریاض و تهران بیشتر از طریق توافق صلح بین روسیه و اوکراین می‌گذرد.

اگر نتانیاهو توافق را پیش ببرد، دولت ممکن است سقوط کند.

قبول یکی از مؤلفه‌های برنامه ترامپ که در حال تهیه است، پایان جنگ در غزه است، برای راست افراطی اسرائیل دشوار خواهد بود که آین مؤلفه را براحتی قبول کنند. اگر نتانیاهو به اجرای مرحله دوم توافق، از جمله خروج کامل از نوار بپردازد، دولت او احتمالا سقوط خواهد کرد. و حتی اگردولت وی به طور معجزه آسایی برای چند هفته دیگر تا پایان ماه مارس زنده بماند، احتمالا در آن زمان به دلیل بحران سیاسی در حال توسعه در مورد تلاش برای معافیت همه مردان اولترا ارتدوکس (حریدیم) از خدمت سربازی اجباری فرو خواهد پاشید. از نظر تئوری، نتانیاهو می‌تواند تصمیم بگیرد که از نظر سیاسی به سمت اسرائیلی‌های مرکز گرا بچرخد، و در سایه ترامپ پنهان شود و اعلام کند که تنها او می‌تواند هم به توافقات تاریخی دست یابد و درعین حال امنیت اسرائیل را هم حفظ نماید. نتانیاهو باید همه این کارها را در حالی انجام دهد که محاکمه فساد او در حل پیشرفت است و تهدید دیگری برای آینده او اضافه می‌کند – کارزاری از سوی خانواده‌های داغدار سربازان کشته شده در ۷ اکتبر برای ایجاد یک کمیسیون تحقیق مستقل برای بررسی ناکامی دولت در جلوگیری از قتل عام هم در جریان است.

اران‌ هالپرین، کارشناس روانشناسی سیاسی در دانشگاه عبری اورشلیم، به طور قانع کننده‌ای استدلال کرده است که دلیل واقعی مخالفت راست افراطی اسرائیل با پایان دادن به جنگ درغزه، سیاسی یا ایدئولوژیک نیست. او می‌نویسد: آنچه واقعا تلاش برای خرابکاری در این توافق را هدایت می‌کند، نگرانی است که این توافق «پیوند بنیادی بین استفاده نامحدود از نیروی نظامی و توانایی تامین امنیت شهروندان اسرائیل» را از بین ببرد. به عبارت دیگر، پایان جنگ در نهایت اسرائیلی‌ها را وادار خواهد کرد تا بپذیرند که دولت دست راستی نتانیاهو با وجود ۱۵ ماه جنگ وحشیانه، در جلوگیری از ۷ اکتبر یا در واقع شکست گروهی که مرتکب آن شده بودند، کاملا شکست خورده است.

در طول پنج سال گذشته، اسرائیلی‌ها همه گیری کووید-۱۹، پنج دوره انتخاباتی، تلاش برای تصویب اصلاحات قضایی بسیار تهاجمی و جنگی را که با یک قتل عام وحشتناک آغاز شد و به طور همزمان به چندین عرصه گسترش یافت، تحمل کرده‌اند. با توجه به همه نشانه‌ها، سال آینده آرام تر نخواهد بود. اما در این مدت، احتمالا نه تنها سرنوشت غزه چه خواهد بود، بلکه همچنین مشخص خواهد شد که نقش اسرائیل در خاورمیانه جدید که توسط رئیس جمهور آینده آمریکا پیش‌بینی شده است، چه خواهد بود، حتی خود این چشم انداز، مانند بسیاری از ایده‌های دیگرترامپ، غیر قابل پیش‌بینی است.



نظر شما درباره این مقاله:








عکس‌برداری از کشته‌شدگان دستور حکومت اسد بود
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 07.02.2025, 9:30

فرید المذهان با نام مستعار «سزار»:

عکس‌برداری از کشته‌شدگان دستور حکومت اسد بود


فرید المذهان، که با نام مستعار «سزار» شناخته می‌شود و اسناد مربوط به شکنجه و کشتار زندانیان در زندان‌های رژیم اسد را افشا کرده است، فاش کرد که دستور عکسبرداری از اجساد کشته‌شدگان، مستقیماً از بالاترین سطح حکومت صادر شده بود.

به گزارش خبرگزاری آنادولو، المذهان به عنوان مهمان برنامه «داستان باقی‌مانده» شبکه الجزیره از مشاهدات خود در دوران خدمتش در اداره پلیس نظامی دمشق و تلاش برای خارج کردن اسناد و تصاویر جنایات رژیم اسد از سوریه پرده برداشت.

وی با بیان این که در ابتدای مأموریتش وظیفه‌اش عکس‌ گرفتن از سوانح مرگبار مرتبط با سربازان بود، گفت: با آغاز انقلاب سوریه، وظیفه یافت تا از اجساد زندانیانی که زیر شکنجه کشته شده بودند، عکس بگیرد.

او افزود: ابتدا روزانه از ۱۰ تا ۱۵ جسد عکس می‌گرفتم، اما به‌تدریج این تعداد افزایش یافت و به بیش از ۵۰ نفر رسید.

مقام‌های امنیتی رژیم، با ارسال عکس اجساد وفاداری مطلق خود را به رهبری اسد نشان می‌دادند. این عکس‌ها عمدتاً در سردخانه‌های بیمارستان‌های نظامی تشرین و حرستا گرفته می‌شدند. با افزایش تعداد اجساد، پارکینگ بیمارستان نظامی مزه نیز به سردخانه تبدیل شد.

المذهان اظهار داشت که او تصاویر اجساد بسیاری از زنان، کودکان و سالمندان را که در بازداشت‌گاه‌ها کشته شده بودند، ثبت کرده است.

به گفته او، اجساد زندانیان بدون نام بودند و فقط با شماره شناسایی می‌شدند.

المذهان همچنین تأکید کرد که شکنجه و اعدام‌ها به‌طور بی‌وقفه، شبانه‌روز انجام می‌شدند و رژیم اسد از این تصاویر برای اخاذی از خانواده‌های زندانیان استفاده می‌کرد، بدون اینکه هیچ اطلاعاتی درباره سرنوشت آن‌ها ارائه دهد.

وی که در نهایت از سوریه فرار کرده و از طریق اردن به قطر رفته است، گفت که اسناد خود را به یک دفتر حقوقی سپرده تا در آینده از جنایتکاران جنگی رژیم اسد در محاکم ملی سوریه شکایت شود.

او در پایان از دولت آمریکا خواست تا «قانون سزار» را که در سال ۲۰۱۹ با تأیید دونالد ترامپ تصویب شد، لغو کرده و تحریم‌ها علیه مردم سوریه را بردارد.


فرید المذهان با نام مستعار «سزار»

تصاویر آزاردهنده است:



نظر شما درباره این مقاله:








سزار: دستور عکس‌برداری از کشته‌شدگان
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 07.02.2025, 9:22




نظر شما درباره این مقاله:








آلمان: کنفرانس امنیتی مونیخ به طور مستقل
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 07.02.2025, 9:17




نظر شما درباره این مقاله:








ترامپ دیوان کیفری بین‌المللی را تحریم کرد
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 07.02.2025, 7:27

ترامپ دیوان کیفری بین‌المللی را تحریم کرد


دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، فرمانی را امضا کرده است که دیوان کیفری بین‌المللی را به «اقدامات نامشروع و بی‌پایه» علیه آمریکا و اسرائیل متهم و این نهاد را تحریم می‌کند.

این سند تحریم‌هایی را در زمینه‌های مالی و صدور ویزا بر افرادی که به تحقیقات درباره شهروندان آمریکا یا متحدان آمریکا کمک می‌کنند و خانواده‌های آنها اعمال می‌کند.

آقای ترامپ در حالی این فرمان را امضا کرد که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در حال ملاقات با اعضای کنگره در واشنگتن است. آن دو روز سه‌شنبه در کاخ سفید دیدار کردند.

دادگاه کیفری بین‌المللی در ماه نوامبر گذشته حکم بازداشت بنیامین نتانیاهو را به اتهام جنایات جنگی در غزه صادر کرد که با محکومیت اسرائیل روبرو شد. این دادگاه همچنین حکم جلبی برای یکی از فرماندهان ارشد حماس صادر کرد.

کاخ سفید پیشتر در روز پنجشنبه دیوان کیفری مستقر در لاهه را متهم کرد با صدور همزمان این احکام دست به «برابرسازی شرم‌آور اخلاقی» میان حماس و اسرائیل زده است.

در این سند آمده است: «آی‌سی‌سی به طور نامشروع، صلاحیت قضایی خود را اعمال کرده و تحقیقات مقدماتی را درباره پرسنل آمریکا و برخی کشورهای متحد آن از جمله اسرائیل، شروع کرده است و بار دیگر با صدور احکام جلب بی‌پایه علیه بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل و یوآو گالانت وزیر دفاع سابق این کشور، از اختیارات خود سوءاستفاده کرده است.»

این سند می‌افزاید که آمریکا «به حسابرسی» و «نظم بین‌المللی پایبند است.»

در فرمان اجرایی ترامپ آمده است که اقدامات اخیر دیوان کیفری بین‌المللی «بدعتی خطرناک» است که آمریکایی‌ها را در معرض «آزار، سوء‌استفاده و دستگیری احتمالی» قرار می‌دهد.

در این فرمان آمده است: «این رفتار بدخواهانه به نوبه خود تهدیدی برای نقض حاکمیت ایالات متحده است و امنیت ملی و سیاست خارجی دولت ایالات متحده و متحدان ما از جمله اسرائیل را تضعیف می‌کند.»

این سند می‌افزاید که «هر دو کشور (آمریکا و اسرائیل) دموکراسی‌های قوی با ارتش‌هایی هستند که شدیدا به قوانین جنگ پایبند هستند.»

آمریکا عضو دیوان کیفری بین‌المللی نیست و بارها هرگونه صلاحیت قضایی این نهاد بر مقامات یا شهروندان آمریکایی را رد کرده است.

کاخ سفید دادگاه کیفری بین‌المللی را متهم کرد که حق اسرائیل برای دفاع از خود را محدود می‌کند و این سازمان را به نادیده گرفتن رفتار ایران و گروه‌های ضداسرائیلی متهم کرد.

ترامپ بارها از این دادگاه انتقاد کرده است. او در ژوئن سال ۲۰۲۰ تحریم‌هایی را بر مقام های ارشد این دادگاه اعمال کرد، که همزمان با تحقیقات دادگاه درباره احتمال دست داشتن نیروهای آمریکایی در جنایات جنگی در افغانستان بود.

آن تحریم‌ها در آوریل ۲۰۲۱ لغو شد. آنتونی بلینکن، وزیر خارجه دولت جو بایدن، آنها را «نامناسب و بی‌اثر» خواند و خواستار همکاری نزدیک‌تر با دادگاه شد.

مجلس نمایندگان آمریکا ماه گذشته به تحریم دیوان کیفری بین‌المللی رای داد، اما این لایحه در سنا متوقف شد.

چاک شومر، رهبر دموکرات‌ها، آن را لایحه‌ای «که بد نوشته شده» و «به شدت مشکل آفرین» توصیف کرد.

دادگاه کیفری بین‌المللی در سال ۲۰۰۲ - در پی انحلال یوگسلاوی و نسل‌کشی رواندا - برای تحقیق در مورد جنایات ادعایی تاسیس شد.

بیش از ۱۲۰ کشور اساسنامه رم - که آی‌سی‌سی براساس آن تشکیل شده - را به تصویب رسانده‌اند، در حالی که ۳۴ کشور دیگر آن را امضا کرده‌اند و ممکن است در آینده تصویب کنند.

ایالات متحده و اسرائیل هیچ یک عضو اساسنامه رم نیستند.

دیوان کیفری بین‌المللی آخرین راه چاره به حساب می‌آید و تنها زمانی مداخله می‌کند که مقام‌های ملی نتوانند یا نخواهند دادرسی کنند.

حکم جلب مقام‌های اسرائیلی و حماس

قضات دیوان کیفری بین‌المللی در ماه نوامبر حکم جلب بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر و یوآو گالانت، وزیر دفاع پیشین اسرائیل و محمد دیاب ابراهیم المصری معروف به محمد ضیف، فرمانده نظامی حماس را صادر کردند.

ارتش اسرائیل قبلا در ماه ژوئیه سال پیش گفته بود که ضیف کشته شده اما حماس هفته پیش آن را تایید کرد.

دیوان کیفری بین‌المللی گفت که مبانی کافی وجود دارد که بتوان برای این سه نفر در ارتباط با جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت مسئولیت مجرمانه در نظر گرفت. هم اسرائیل و هم حماس این اتهامات را رد کردند.

این دیوان به علاوه چالش‌های حقوقی که اسرائیل درباره صلاحیت قضائی این مرجع مطرح کرده بود را رد کرد.

دادستان این دادگاه رهبران حماس را به جنایت علیه بشریت و جنایات جنگی، از جمله کشتار جمعی، قتل، گروگان‌گیری، تجاوز و شکنجه متهم کرد.

رهبران اسرائیل هم با اتهاماتی چون حملات عمدی به غیرنظامیان، گرسنگی و قحطی به عنوان ابزار جنگی، کشتار جمعی و قتل روبرو شدند.

اتحادیه اروپا آن را حکمی «غیر‌سیاسی» و «لازم‌الاجرا» دانست اما دفتر نخست‌وزیر اسرائیل تصمیم دیوان را «یهودستیزانه» خواند و محکوم کرد.

دولت بایدن هم ضمن ابراز نگرانی عمیق از صدور حکم جلب برای رهبران اسرائیل، اعلام کرد که این احکام را از اساس رد می‌کند.

با صدور این حکم تصمیم با ۱۲۴ کشور عضو دیوان است که برای عملی کردن آن و اقدام به بازداشت آقایان نتانیاهو و گالانت چه تصمیمی بگیرند. اسرائیل و ایالات متحده آمریکا عضو دیوان نیستند.

این دادگاه در ماه مارس ۲۰۲۳ برای ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه حکم جلب مشابهی صادر کرده بود، اما آقای پوتین پس از آن چندین سفر خارجی به کشورهای عضو دیوان داشته است.

پرونده دادستان دیوان به ۷ اکتبر ۲۰۲۳ برمی‌گردد، زمانی که اعضای حماس و گروه‌های دیگر به مناطقی در جنوب اسرائیل حمله کردند و ۱۲۰۰ نفر را کشته و ۲۵۱ نفر را گروگان گرفتند.

واکنش اسرائیل آغاز عملیات نظامی گسترده با هدف نابودی حماس بود که بنا به آمار مقام‌های درمانی غزه تاکنون بیش از ۴۶ هزار کشته بر جای گذاشته است. وزارت بهداشت غزه وابسته به حماس است اما سازمان ملل آمار آن را معتبر می‌داند.

بی‌بی‌سی فارسی



نظر شما درباره این مقاله:








تلاش‌های جهانی برای مقابله با گرسنگی فلج شده
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 06.02.2025, 22:35

با دستور ترامپ برای توقف کمک‌های آمریکا:

تلاش‌های‌جهانی برای مقابله با گرسنگی فلج شده است


تلاش دولت ترامپ برای کاهش و تغییر شکل کمک‌های خارجی آمریکا، سیستم پیچیده جهانی که برای پیشگیری و مقابله با قحطی طراحی شده است را به‌شدت مختل کرده است.

سیستم بین‌المللی نظارت و امدادرسانی در برابر قحطی، که پیش از بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید نیز در مقابله با بحران‌های گرسنگی در کشورهای در حال توسعه با دشواری روبه‌رو بود، اکنون به دلیل توقف ناگهانی کمک‌های خارجی آمریکا چندین ضربه سخت را متحمل شده است.

دستور توقف هزینه‌ها که ترامپ در ۲۰ ژانویه، هم‌زمان با آغاز دوره ریاست‌جمهوری خود صادر کرد، قرار است ۹۰ روز ادامه داشته باشد تا دولت او تمام برنامه‌های کمک خارجی را مورد بررسی قرار دهد. وزیر امور خارجه، مارکو روبیو، گفته است که یک استثنا برای تداوم کمک‌های اضطراری غذایی در نظر گرفته شده است.

با این حال، بسیاری از این کمک‌های اضطراری حداقل به‌طور موقت متوقف شده‌اند، زیرا سازمان‌های بشردوستانه منتظر شفاف‌سازی در مورد برنامه‌هایی هستند که اجازه ادامه فعالیت دارند. مشکل زمانی پیچیده‌تر شد که ترامپ این هفته تصمیم گرفت مهم‌ترین نهاد امدادرسانی دولت آمریکا، یعنی «آژانس توسعه بین‌المللی ایالات متحده» (USAID) را تعطیل کند.

به گفته مارشیا وونگ، یکی از مقامات ارشد پیشین USAID که در جریان این وضعیت قرار گرفته است، حدود ۵۰۰ هزار تن مواد غذایی به ارزش ۳۴۰ میلیون دلار در حالت بلاتکلیفی قرار دارد و یا در مسیر حمل‌ونقل یا در انبارها نگهداری می‌شود، زیرا سازمان‌های بشردوستانه منتظر تأیید وزارت خارجه آمریکا برای توزیع آن هستند.

بر اساس گفته‌های امدادگران، کمک‌های نقدی آمریکا که برای تأمین مواد غذایی و سایر نیازهای اساسی در سودان و غزه اختصاص داده شده بود نیز متوقف شده است. همچنین، تأمین مالی آشپزخانه‌های داوطلبانه که با حمایت آمریکا در سودان برای تغذیه افرادی که دسترسی به کمک‌های سنتی ندارند فعالیت می‌کنند، نیز قطع شده است.

سازمان‌های بشردوستانه در پرداخت هزینه‌های عملیات غذایی اضطراری با موانع جدی مواجه شده‌اند. سوالات مربوط به برنامه‌هایی که اجازه ادامه فعالیت دارند، بدون پاسخ مانده است، زیرا مقاماتی که معمولاً به این پرسش‌ها پاسخ می‌دادند – یعنی مسئولان USAID – به مرخصی اجباری فرستاده شده‌اند. حداقل شش منبع این موضوع را تأیید کرده‌اند.

همچنین، شبکه هشدار زودهنگام قحطی (FEWS NET)، که یک نهاد آمریکایی بود و گزارش‌های منظم درباره امنیت غذایی منتشر می‌کرد تا از بروز قحطی جلوگیری شود، تعطیل شده است. توقف فعالیت این شبکه باعث شده است که سازمان‌های امدادی یکی از مهم‌ترین منابع اطلاعاتی خود را برای تشخیص مناطق نیازمند و نحوه توزیع کمک‌های بشردوستانه از دست بدهند.

علاوه بر این، دولت آمریکا دستور توقف کار را به دو تولیدکننده بزرگ مکمل‌های تغذیه‌ای صادر کرده است که این امر موجب کاهش عرضه مواد غذایی حیاتی برای کودکان مبتلا به سوءتغذیه شدید در سراسر جهان شده است.

مارک مور، مدیرعامل شرکت Mana Nutrition در ایالت جورجیا، که یکی از این دو تولیدکننده است، می‌گوید: «ما همان موضوعی هستیم که تقریباً همه بر سر آن توافق دارند – اینکه کودکان خردسال که دچار گرسنگی شدید هستند و به کمک‌های اضطراری نیاز دارند، باید حمایت شوند. این مسئله یک اغراق، حدس‌وگمان یا تحلیل غیرواقعی نیست؛ بلکه یک حقیقت محض است که بدون کمک‌های USAID، صدها هزار کودک مبتلا به سوءتغذیه ممکن است جان خود را از دست بدهند.»

وزارت خارجه آمریکا به درخواست‌ها برای اظهار نظر در مورد این گزارش پاسخی نداده است.

ذخایر غذایی در حالت تعلیق

درگیری‌های مسلحانه شمار زیادی از مردم را به سمت گرسنگی شدید سوق داده است و ایالات متحده بزرگ‌ترین کمک‌کننده منفرد در این حوزه محسوب می‌شود. آمریکا در پنج سال گذشته ۶۴.۶ میلیارد دلار کمک بشردوستانه ارائه کرده است که حداقل ۳۸ درصد از مجموع کمک‌های ثبت‌شده در سازمان ملل را تشکیل می‌دهد.

بر اساس گزارش جهانی بحران‌های غذایی ۲۰۲۴، در سال ۲۰۲۳ تقریباً ۲۸۲ میلیون نفر در ۵۹ کشور و منطقه با کمبود شدید مواد غذایی مواجه بودند که زندگی یا معیشتشان را به خطر انداخته بود.

حتی پیش از توقف کمک‌های آمریکا، سیستم جهانی مقابله با قحطی تحت فشار سنگینی قرار داشت که عمدتاً ناشی از جنگ‌ها و بی‌ثباتی‌های سیاسی بود، موضوعی که رویترز در سلسله گزارش‌هایی در سال گذشته به آن پرداخته بود. اما توقف این کمک‌ها، سازمان‌های بشردوستانه‌ای را که برای کاهش گرسنگی شدید تلاش می‌کنند، با بحرانی دو‌جانبه روبه‌رو کرده است. از یک سو، برنامه‌هایی که برای جلوگیری از قحطی گسترده طراحی شده‌اند، مختل شده‌اند و از سوی دیگر، برنامه‌های اضطراری که مستقیماً جان انسان‌ها را نجات می‌دهند، متوقف شده‌اند.

در میان کمک‌های غذایی که در وضعیت بلاتکلیف قرار دارند، نزدیک به ۳۰ هزار تن مواد غذایی برای کودکان و بزرگسالان مبتلا به سوءتغذیه در سودان قحطی‌زده در نظر گرفته شده بود، به گفته دو امدادگر حاضر در این کشور. برخی از این مواد غذایی در انبارهای گرم نگهداری می‌شوند و در معرض فاسد شدن قرار دارند.

یکی از این امدادگران گفت که عدس، برنج و گندم از جمله اقلامی هستند که در این محموله‌ها وجود دارند و این میزان غذا برای حداقل ۲ میلیون نفر به مدت یک ماه کافی خواهد بود. برخی از این اقلام تاریخ انقضای کوتاهی دارند و تا پایان دوره ۹۰ روزه توقف کمک‌ها که ترامپ تعیین کرده است، غیرقابل مصرف خواهند شد.

همچنین میلیون‌ها بسته غذایی غنی از مواد مغذی که توسط شرکت‌های Mana Nutrition و Edesia Nutrition در ایالت رود آیلند برای کمک‌های اضطراری سازمان ملل تولید شده‌اند، در انبارها مانده‌اند. این بسته‌ها برای کشورهای سودان، اتیوپی، یمن، جمهوری دموکراتیک کنگو و سایر مناطق بحران‌زده در نظر گرفته شده بودند.

ناوین سالم، مدیرعامل شرکت Edesia، می‌گوید: «ما محصولاتی تولید نمی‌کنیم که فقط داشتنشان خوب باشد؛ ما غذاهایی تولید می‌کنیم که برای کودکان مبتلا به سوءتغذیه حکم پنی‌سیلین را دارند.»

وی افزود:  «میلیون‌ها بسته از این غذاهای حیاتی فاسد خواهند شد، در حالی که شاهد مرگ کودکان بر اثر گرسنگی خواهیم بود.»

اگرچه این بسته‌های غذایی برای نجات کودکان از گرسنگی حیاتی هستند، سازمان‌های امدادی همچنان در ابهام به سر می‌برند که آیا اجازه دارند به توزیع این کمک‌ها ادامه دهند یا خیر. این سازمان‌ها نمی‌دانند کدام برنامه‌های امدادی از دستور توقف هزینه‌ها معاف خواهند شد و آیا خواهند توانست این معافیت‌ها را دریافت کنند، زیرا بیشتر کارکنان USAID به مرخصی اجباری فرستاده شده‌اند.

از دست دادن فرمان هدایت

در بلندمدت، تعطیلی شبکه هشدار زودهنگام قحطی (FEWS NET) به‌طور جدی توانایی جهان را در پیش‌بینی، پیشگیری و مقابله با بحران‌های ناامنی غذایی تضعیف خواهد کرد.

این شبکه در سال ۱۹۸۵ توسط دولت آمریکا، پس از وقوع قحطی‌های ویرانگر در شرق و غرب آفریقا، تأسیس شد. بودجه آن توسط آژانس توسعه بین‌المللی ایالات متحده (USAID) تأمین می‌شد و مدیریت آن بر عهده شرکت Chemonics International مستقر در واشنگتن دی‌سی بود. مأموریت FEWS NET این بود که به سیاست‌گذاران آمریکایی در مورد بحران‌های گرسنگی که نیازمند واکنش بشردوستانه هستند، هشدارهای زودهنگام ارائه دهد. این شبکه با استفاده از داده‌های نهادهای دولتی آمریکا، دانشمندان و سازمان‌های بشردوستانه، مجموعه‌ای از گزارش‌های مستمر درباره امنیت غذایی منتشر می‌کرد. USAID و سایر سازمان‌های بشردوستانه از این گزارش‌ها برای تصمیم‌گیری در مورد ارسال کمک‌های غذایی استفاده می‌کردند.

پژوهشگرانی که داده‌های مربوط به ناامنی غذایی و قحطی را جمع‌آوری و تحلیل می‌کنند، می‌گویند FEWS NET یک ابزار حیاتی در تلاش‌های جهانی برای مقابله با گرسنگی است. این شبکه در مقایسه با سامانه طبقه‌بندی مراحل امنیت غذایی (IPC)، که یک نهاد تحت حمایت سازمان ملل است و وضعیت ناامنی غذایی را در ده‌ها کشور گزارش می‌دهد، چابک‌تر و پربازده‌تر عمل می‌کند.

در بیشتر مناطقی که IPC فعالیت می‌کند، لازم است که گزارش‌های این سازمان با تأیید مقامات محلی و سایر نهادهای بشردوستانه همراه باشد. این روند می‌تواند زمینه‌ساز دخالت‌های سیاسی شود و هشدارهای این سازمان را به تأخیر بیندازد یا حتی مختل کند، چنان‌که یک تحقیق اخیر رویترز نشان داده است.

اما FEWS NET نیازی به روندهای وقت‌گیر جلب توافق جمعی ندارد، به همین دلیل محققان می‌گویند این شبکه سریع‌تر و کارآمدتر عمل می‌کند. در سال ۲۰۲۴، FEWS NET بیش از ۱۰۰۰ گزارش و هشدار در مورد ناامنی غذایی در ۳۴ کشور منتشر کرد، در حالی که IPC فقط ۷۱ گزارش در ۳۳ کشور ارائه داد.

IPC از اظهار نظر درباره تعطیلی FEWS NET خودداری کرده است. فرانک نیاکایرو، سخنگوی این سازمان، گفت: «تأثیرات این تعطیلی بر آینده این ابتکار هنوز مشخص نیست.»

در تاریخ ۲۷ ژانویه، شرکت Chemonics، که مدیریت FEWS NET را بر عهده دارد، از USAID دستور توقف فعالیت دریافت کرد. دو روز بعد، وب‌سایت FEWS NET از دسترس خارج شد و دسترسی عمومی به هزاران گزارش این شبکه که با مالیات شهروندان آمریکایی تأمین شده بود، قطع شد.

اندرو ناتسیوس، استاد دانشگاه تگزاس A&M که بین سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶ رئیس USAID بود، این وضعیت را چنین توصیف کرد: «تعطیلی FEWS NET مانند این است که فرمان یک خودرو را بردارید. حتی اگر خودرو سالم باشد، بدون فرمان، نمی‌دانید به کدام سمت خواهد رفت.»

FEWS NET همواره در ارزیابی بحران‌های شدید گرسنگی در سراسر جهان نقش کلیدی داشته است. این شبکه منبع داده‌ای مهم برای IPC و سیستم جهانی کمک‌های بشردوستانه محسوب می‌شد و گزارش‌های تحلیلی آن نشان می‌داد که چگونه جنگ‌ها و سایر بحران‌ها بر ناامنی غذایی تأثیر می‌گذارند. این شبکه همچنین IPC را تحت فشار قرار می‌داد تا در برابر موانع سیاسی سریع‌تر اقدام کند.

الکس دو وال، مدیر اجرایی بنیاد جهانی صلح در مدرسه فِلِچِر دانشگاه تافتس، گفت: «با تعطیلی FEWS NET، مهم‌ترین بخش سیستم IPC از بین می‌رود.»

در دسامبر گذشته، رویترز گزارش داد که دولت سودان تلاش کرده است نتیجه‌گیری IPC درباره قحطی در دارفور را به تعویق بیندازد. اما FEWS NET، که پیش‌تر تأیید کرده بود قحطی در این منطقه آغاز شده است، کمیته بررسی قحطی IPC را تحت فشار گذاشت تا علیرغم مخالفت مقامات سودانی، جلسه‌ای برای ارزیابی وضعیت تشکیل دهد. در نهایت، IPC اعلام کرد که قحطی در کمپ زَمزم در شمال دارفور آغاز شده است.

اما رویکرد صریح و بی‌پرده FEWS NET در واشنگتن همیشه مورد استقبال قرار نگرفته است. در دسامبر، این شبکه گزارشی منتشر کرد که پیش‌بینی می‌کرد تا اوایل ۲۰۲۵ قحطی در شمال غزه رخ دهد. پس از انتشار این گزارش، جک لیو، سفیر وقت آمریکا در اسرائیل (اکتبر ۲۰۲۳ - ژانویه ۲۰۲۴)، این ارزیابی را «غیرمسئولانه» خواند. پس از آن، FEWS NET گزارش را از وب‌سایت خود حذف کرد و اعلام کرد که این هشدار «تحت بررسی مجدد» قرار دارد و نسخه به‌روزشده آن در ژانویه منتشر خواهد شد.

با تعطیلی USAID، که تأمین مالی اصلی FEWS NET را بر عهده داشت، کارمندان این شبکه امیدی به ازسرگیری فعالیت‌های آن ندارند.

کریس نیوتن، تحلیلگر ارشد هشدارهای زودهنگام و امنیت غذایی در گروه بین‌المللی بحران مستقر در بروکسل، گفت: «مرگ FEWS NET یک خلأ عظیم در گزارش‌های مربوط به بحران‌های بشردوستانه ایجاد خواهد کرد.»

او هشدار داد که این اتفاق تلاش‌ها برای پایان دادن به قحطی در سودان و پیشگیری از آن در سایر مناطق بحرانی را تضعیف خواهد کرد و ممکن است منجر به فروپاشی شبکه گسترده‌ای از تأمین‌کنندگان داده شود که برای درک خطرات بشردوستانه در سطح جهانی حیاتی هستند.

نیوتن افزود:  «در دهه ۲۰۰۰، قحطی در حال ناپدید شدن از جهان بود. اما اکنون، با از دست دادن این ابزار حیاتی، بازگشت آن احتمالاً سرعت خواهد گرفت، به‌ویژه زمانی که گرسنگی به‌طور فزاینده‌ای به ابزاری در جنگ‌ها و سیاست‌ها تبدیل شده است.»

خبرگزاری رویترز



نظر شما درباره این مقاله:








ازبکستان ۷ چرخبال آمریکایی ارتش افغانستان
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 06.02.2025, 21:43




نظر شما درباره این مقاله:








شش کشته در واژگونى اتوبوس دانش‌آموزان
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 06.02.2025, 20:44

شش کشته در واژگونى اتوبوس دانش‌آموزان


یک اتوبوس دانش‌آموزان دختر دبیرستانی که از سفر به منطقه گردشگری شهداد به کرمان بازمی‌گشت، دچار سانحه شد.

سرپرست فرمانداری شهرستان کرمان با اشاره به جزییات بیشتری از حادثه واژگونی اتوبوس دختران دانش‌آموز با ۶ کشته و ۲۷ مصدوم طی عصر پنجشنبه در نزدیکی شهر کرمان گفت: این دانش آموزان در قالب اردو در حال برگشت از شهداد بودند.  حادثه حوالى ساعت ١٨:۵۰ امروز (پنجشنبه) رخ داده است.

ئیس اورژانس کرمان گفته ۳۵ نفر از سرنشینان این اتوبوس مصدوم شده‌اند که حال تمامی مصدومان این حادثه خوب است.
رئیس اورژانس کرمان افزود که مصدومان حادثه به بیمارستان منتقل شده‌اند و تیم‌های پزشکی در حال رسیدگی به وضعیت آن‌ها هستند.

نقص فنی ترمز علت واژگونی اتوبوس
هلال احمر اعلام کرد نقص فنی ترمز علت واژگونی اتوبوس حامل دانش آموزان اعلام شد.

دادستان کرمان با اعلام تشکیل پرونده قضایی درباره سانحه واژگونی اتوبوس حامل دانش‌آموزان با ۶ کشته و ۲۷ مصدوم گفت: دستور بازداشت راننده صادر شده و مدیر مدرسه تحت تعقیب قرار دارد.
اسامی فوتی‌های حادثه
۱.مریم نخعی
۲.پری ناز بحرینی پور
۳.آتنا مولایی
۴.دینا خنجری
۵. پسر ۹ ساله آقای شورآبادی
۶. همسر آقای شور آبادی



نظر شما درباره این مقاله:








تحریم‌های آمریکا علیه شبکه انتقال نفت ایران
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 06.02.2025, 19:01

تحریم‌های آمریکا علیه شبکه انتقال نفت ایران


ایالات متحده روز پنجشنبه ۱۸ بهمن، در نخستین اقدام تحریمی دولت جدید دونالد ترامپ، تحریم‌هایی مالی علیه یک شبکه بین‌المللی که به انتقال نفت ایران به چین متهم شده، اعلام کرد.

وزارت خزانه‌داری آمریکا اعلام کرد که این شبکه میلیون‌ها بشکه نفت خام ایران را به ارزش صدها میلیون دلار به چین منتقل کرده و درآمد حاصل از آن برای تأمین مالی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی استفاده شده است.

تَمی بروس، سخنگوی وزارت خزانه‌داری، در بیانیه‌ای اعلام کرد که این تحریم‌ها شامل شرکت انرژی سپهر، که به‌عنوان پوششی برای تأمین مالی ستاد کل نیروهای مسلح ایران عمل می‌کند، و همچنین ناوگان مخفی و شرکت‌های مدیریت حمل‌ونقل که به انتقال نفت ایران کمک کرده‌اند، می‌شود.

وی افزود که ایالات متحده به تلاش برای قطع منابع مالی نیروهای مسلح ایران و گروه‌هایی مانند حماس و حزب‌الله ادامه خواهد داد و از تمامی ابزارهای موجود برای پاسخگو کردن ایران به دلیل فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده و پیگیری تسلیحات هسته‌ای استفاده خواهد کرد.

بر اساس بیانیه وزارت خزانه‌داری که روز پنج‌شنبه در سایت آن منتشر شد چندین فرد و شرکت دخیل در قاچاق نفت ایران و انتقال درآمدهای آن به نیروهای نظامی جمهوری اسلامی به فهرست سیاه اضافه شدند.

در فهرست تحریم‌های جدید نام چهار شهروند ایران (فربد محسنی اهری، جمشید اسحقی، فرشاد غازی و محدعلی ریاضی) به همراه دو شهروند هند و امارات دیده می‌شود.

همچنین ۹ شرکت ایرانی و خارجی، از جمله شرکت صوری «انرژی سپهر» به همراه زیرمجموعه‌های آن، همچنین سه نفتکش با پرچم‌های پاناما و هنگ‌کنگ به فهرست سیاه آمریکا اضافه شدند.

در وب‌سایت ​شرکت انرژی سپهر آمده است که این شرکت فعالیت خود را در تاریخ ۱۳۸۹/۰۲/۰۶ آغاز کرده و آخرین سرمایه شرکت ۹۹۹۸ میلیارد ریال است.

بنابر اطلاعات این سایت، مدیران ارشد و برنامه‌ریزان اصلی شرکت انرژی سپهر «گروهی از پایه‌گذاران و توسعه‌دهندگان صنایع پتروشیمی ایران هستند» و برنامه جدید آنان، «تمرکز شرکت بر اجرای طرح‌های متانول سبلان، متانول سیراف، متانول دنا و اوره و آمونیاک لاوان است.»

دونالد ترامپ رئیس‌جمهور جدید آمریکا ۱۶ بهمن‌ماه فرمان احیای سیاست موسوم به «فشار حداکثری» علیه ایران را امضا کرد و در صورت اجرایی شدن، هدف رساندن صادرات نفت ایران به «صفر» را هدف‌گذاری کرده است.

هدف قرار دادن شبکه قاچاق نفت و تأمین مالی نیروهای نظامی ایران در حالی است که طبق قانون بودجه سال آینده دولت مسعود پزشکیان، صادرات روزانه ۱.۸ میلیون بشکه نفت در نظر گرفته شده که یک سوم آن مستقیماً تحویل نیروهای نظامی در راستای «تقویت بنیه دفاعی» خواهد شد.

دونالد ترامپ به هنگام امضای فرمان احیای سیاست موسوم به «فشار حداکثری» علیه جمهوری اسلامی گفت ایران نباید به سلاح هسته‌ای دست یابد.

آقای ترامپ با این حال، ساعاتی پس از اعلام این تصمیم در یک نشست خبری مشترک با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، از تمایل خود برای دستیابی به توافق با ایران سخن گفت.

رئیس جمهور ایالات متحده اظهار داشت: «این حرف‌ها را به ایران که با دقت گوش می‌دهد، می‌گویم. من واقعاً دوست دارم بتوانیم به توافقی خوب برسیم، توافقی که به شما اجازه دهد زندگی‌تان را ادامه دهید. شما موفق خواهید شد.»

  اسامی افراد و نهادهای تحریم‌شده
بر اساس اعلام وزارت خزانه‌داری آمریکا، افراد و نهادهای زیر مشمول تحریم‌های جدید قرار گرفته‌اند:
۱. نفتکش «آنتیا» که با پرچم مجمع‌الجزایر کومور فعالیت می‌کند و در حال حاضر با نام «سِری» شناخته می‌شود. این کشتی از نام جعلی «نیو پرایم» برای پنهان کردن هویت واقعی خود و دور زدن تحریم‌ها استفاده می‌کند.
۲. آرش لاویان، که در جعل اسناد حمل‌ونقل و تغییر نام نفتکش «سِری» برای دور زدن تحریم‌ها نقش داشته است.
۳. جمشید اسحاقی، رئیس دفتر بودجه و امور مالی ستاد کل نیروهای مسلح ایران و مدیر پیشین شرکت سپهر انرژی. او پیش‌تر با سپاه پاسداران همکاری داشته و در فروش نفت ایران به چین نقش ایفا کرده است.
۴. سپهر انرژی جهان‌نمای پارس
• سپهر انرژی همتا پارس
• سپهر انرژی جهان‌نمای تابان
• سپهر انرژی پایاگستر جهان
۵. فرشاد قاضی، مدیرعامل شرکت سپهر انرژی همتا پارس.
۶. فربد محسنی اهری، مدیر شرکت سپهر انرژی جهان‌نما تابان.
۷. محمدعلی ریاضی کلاهدوز محله، که ریاست هیئت‌مدیره چندین شرکت وابسته به گروه سپهر انرژی را بر عهده داشته است.

تحریم شرکت‌ها و افراد در چندین کشور
علاوه بر این، ایالات متحده افراد، کشتی‌ها و شرکت‌هایی را در هند، هنگ‌کنگ، چین، قزاقستان و سیشل که در عملیات انتقال و فروش نفت ایران مشارکت دارند، تحریم کرده است.
این تحریم‌ها در راستای تلاش‌های واشنگتن برای محدود کردن دسترسی تهران به منابع مالی و جلوگیری از تامین مالی برنامه‌های هسته‌ای و نظامی رژیم جمهوری اسلامی ایران اعمال شده‌اند.

پزشکیان: برای راستی‌آزمایی برنامه هسته‌ای ایران «بیایند و بررسی کنند»

در میانه هشدارهای پیاپی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی دربارهٔ عدم همکاری جمهوری اسلامی در شفاف‌سازی برنامه هسته‌ای، رئیس‌جمهور ایران مدعی شده است که راستی‌آزمایی برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی «مشکل نیست».

مسعود پزشکیان روز پنج‌شنبه ۱۸ بهمن گفت «ما به دنبال سلاح هسته‌ای نیستیم».

این در حالی است که برخی مقام‌های جمهوری اسلامی که در گذشته همواره بر غیرنظامی و صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای خود تأکید داشتند، در ماه‌های اخیر چند بار از احتمال «تغییر دکترین نظامی و هسته‌ای» سخن گفته‌اند.

از جمله کمال خرازی، مشاور ارشد علی خامنه‌ای و رئیس شورای راهبردی روابط خارجی ایران، یک بار ۱۱ آبان و پیش از آن در ۲۰ اردیبهشت به این موضوع اشاره کرد.

با این حال، آقای پزشکیان مدعی شد در دکترین نظام جمهوری اسلامی ایران «قتل‌عام انسان‌های بی‌گناه به هیچ وجه پذیرفته نیست».

او گفت راستی‌آزمایی این موضوع مشکل نیست: «هر وقت که خواسته‌اند، آمده و بررسی کرده‌اند. صدبار دیگر هم بیایند و بررسی کنند. وقتی ما چنین قراری نداریم، نباید هر روز بگویند ایران این هدف را دنبال می‌کند».

اظهارات او در حالی بیان می‌شود که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی چندین سال است که نتوانسته ایران را مجاب به توضیح دربارهٔ منشأ اورانیوم کشف شده در چندین سایت اعلام نشده جمهوری اسلامی کند و از طرفی، نسبت به ذخایر اورانیوم با غلظت بالای ایران هشدار داده و گفته است که «کفاف تولید چند بمب هسته‌ای» را می‌کند.

ایران می‌گوید غنی‌سازی ۶۰ درصدی، نزدیک به غلظت مورد نیاز برای تولید بمب هسته‌ای، را به خاطر خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریم‌های سنگین علیه جمهوری اسلامی انجام می‌دهد.

اظهارات پزشکیان یک روز پس از آن بیان می‌شود که یک مقام ارشد ایرانی که نامی از او برده نشد، به رویترز گفت که جمهوری اسلامی آماده است به ایالات متحده «فرصتی برای حل اختلافات» بدهد.

رادیو فردا



نظر شما درباره این مقاله:








خطر اجرای حکم اعدام پخشان عزیزی
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 06.02.2025, 18:40

خطر اجرای حکم اعدام پخشان عزیزی


با رد درخواست اعاده دادرسی پخشان عزیزی، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، او در معرض اجرای قریب الوقوع مجازات اعدام قرار دارد.

سازمان حقوق بشر ایران صدور و تایید حکم اعدام پخشان عزیزی را بخشی از سیاست هراس‌افکنی جمهوری اسلامی پس از اعتراضات سراسری «زن، زندگی، آزادی» می‌داند و با اشاره به افزایش کم‌سابقه‌ اعدام‌ها، به‌خصوص اعدام زنان در سال گذشته میلادی، از جامعه جهانی می‌خواهد تا برای توقف اعدام‌ها و همچنین لغو فوری حکم پخشان عزیزی، واکنش نشان دهد.

محمود امیری‌مقدم، مدیر این سازمان در این خصوص گفت: «تایید مجدد حکم اعدام پخشان عزیزی، که هیچ وجاهت قانونی ندارد، نشان‌ می‌دهد که حکومت راهی به جز اعدام و سرکوب بیشتر پیش روی خود نمی‌بیند.  خطر اجرای حکم اعدام پخشان جدی‌ست و فقط با بالا بردن هزینه سیاسی از طریق اعتراض‌های مردمی و فشار بین‌المللی می‌توان جلوی اعدام‌ها را گرفت.»

درخواست اعاده دادرسی پخشان عزیزی، زندانی سیاسی کُرد زندان اوین با وجود ایرادات بسیار در پرونده، از سوی دیوان عالی کشور رد شده است.

امیر رئیسیان، وکیل پخشان عزیزی، در صفحه شخصی ایکس خود ضمن اعلام این خبر تصویری از حکم دیوان عالی کشور را ارائه کرد که نشان می‌دهد قاضی شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور در هنگام تایید حکم اعدام پخشان عزیزی نمی‌دانسته کار وی امدادی و علیه داعش بوده است. قاضی به اشتباه فرض را بر این گرفته بود که این زندانی سیاسی عضو داعش بوده و بر این اساس حکم اعدام وی را تایید کرده است.

او در بخشی از توییت خود آورده است: «از مفاد دادنامه فرجامی چنین بر می‌آید که تعجیل در صدور حکم موجب شده است درحالیکه مدافعات ما معطوف به گروه پژاک یا کژار بوده است هیات رسیدگی کننده (عضو ممیز شعبه) خوانش خود را به متن ما تحمیل و کژار را داعش خوانده است!»

پخشان عزیزی در شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور به ریاست قاضی ایمان افشاری به اتهام «بغی از طریق عضویت در جمعیت‌های معارض کشور» به اعدام و ۴ سال زندان محکوم شده است.

پخشان عزیزی، اهل مهاباد، در تاریخ  ۱۳ مرداد ۱۴۰۲ به همراه پدرش عزیز عزیزی، خواهرش پرشنگ عزیزی، و همسر خواهرش حسین عباسی در تهران بازداشت شد. پخشان عزیزی، پس از حدود چهار ماه نگهداری در سلول انفرادی در بازداشتگاه وزارت اطلاعات (بند ۲۰۹ زندان اوین)، به بند زنان زندان اوین منتقل شد. مقام‌های امنیتی او را به عضویت در گروه‌هایی که علیه جمهوری اسلامی فعالیت مسلحانه دارند، متهم کرده بودند اما به گفته وکیل پخشان عزیزی فعالیت این امدادگر «در شمال سوریه در اردوگاه آوارگان شنگال و سایر اردوگاه‌های آوارگان جنگ داعش فعالیت مسالمت‌آمیزی بوده که اساسا سویه سیاسی نداشته و حول محور امدادرسانی به تهاجمات داعش بوده است».

پخشان عزیزی پیش‌تر در سال ۱۳۸۸ نیز به دلیل فعالیت‌های سیاسی بازداشت و پس از چهار ماه با قید وثیقه آزاد شده بود.

پخشان عزیزی در بدو بازداشت مدت ۵ ماه را در بند ۲۰۹ زندان اوین به‌سر برد و براساس نامه‌ای که از او در رسانه‌های حقوق بشری منتشر شده، در این مدت با وی برخورد خشونت آمیزی شده است. وی در بخشی از نامه خود نوشته بود: «کار در کمپ‌های آوارگان جنگی می‌توانست بزرگ‌ترین خدمت اخلاقی - وجدانی برای جامعه‌ای باشد که سالیان سال تحت ظلم و ستم بوده است.» و پرسیده بود «آیا هر که آن‌جا است، عضو پ‌ک‌ک است؟»

پخشان عزیزی پیش‌تر در سال ۱۳۸۸ نیز به دلیل فعالیت‌های سیاسی بازداشت و پس از چهار ماه با وثیقه آزاد شده بود.



نظر شما درباره این مقاله:








عقب‌نشینی به مثابه سرپوشی بر بحران‌ها
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 06.02.2025, 17:39

عقب‌نشینی به مثابه سرپوشی بر بحران‌ها


احمد علوی

عقب‌نشینی تاکتیکی در سرکوب اجتماعی به مثابه سرپوشی بر بحران‌ها

اخیرا حاکمیت ولایی به مآل‌اندیشی روی آورده است و تلاش نموده است تا بدون هر گونه اقرار به خطا یا اعطای امتیاز راهبردی سیاسی به مخالفانش به کُندی و البته پنهانی از برخی از سیاست‌های سرکوب‌های خود - نظیر حجاب اجباری و حکومتی - عقب نشینی کند. برای مثال رئیس مجلس ولایی قالیباف می‌گوید: «اجرای قانون حجاب با تایید رهبری متوقف شده است».

پزشکیان نیز در همین راستا اظهار داشت: «برخی از تعهداتمان را که نتوانستیم انجام دهیم موجب اعتراض مردم می‌شود و آنها اگر به خیابان بیایند آنها را به زندان می‌اندازیم، اگر- من قصور کردم و نتوانستم پول مردم رو بدهم و موجب اعتراض او شده باید از عذرخواهی کنم و من وظیفه دارم[مشکل] مردم را حل کنم و آنها حق دارند که کار کرده‌اند و دستمزد خود را بگیرند. حداقل باید با زبان خوش با او صحبت کنم و از او فرصت بگیرم تا پرداخت کنم. اینکه به عنوان مجری با او برخورد خشن بکنم و بگویم که نظم را به هم می‌ریزی».

این سخنان مقامات رژیم ولایی راز عقب نشینی تاکتیکی حاکمیت ولایی از سرکوب در امور اجتماعی را توضیح میدهد. این رفتار حاکمیت البته از منظر تئوریک هم قابل توضیح است. زیرا عقب‌نشینی تدریجی حاکمیت ولایی از برخی سیاست‌های سرکوبگرانه‌ی اجتماعی، مانند اجرای سخت‌گیرانه حجاب اجباری، ارتباط مستقیمی با ناتوانی آن در مدیریت ابربحران‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و همچنین فروپاشی سیاست‌های منطقه‌ای و بین‌المللی و بازگشت ترامپ به کاخ سفید دارد. چه عقب‌نشینی در سرکوب اجتماعی، به معنای کاهش شدت یا گستره سرکوب‌گری در امور خصوصی و اجتماعی راهی برای کاهش فشار درونی و برونی برای حاکمیت ولایی تلقی میشود.

عقب‌نشینی در سرکوب اجتماعی به مثابه سرپوشی بر بحرانها را می‌توان از چند منظر تئوریک بررسی کرد:

۱. نظریه “ظرفیت سرکوب” (Repression Capacity)
پژوهشگران مرتبط: جیمز سی. اسکات (James C. Scott) ، دنیل تریسمان(Daniel Treisman) ، استیون لِویتسکی (Steven Levitsky)

گمانه: حکومت‌های اقتدارگرا دارای یک ظرفیت سرکوب محدود هستند. اگر منابع مالی، انسجام داخلی و ابزارهای امنیتی آن‌ها تضعیف شود، ناچارند که در برخی حوزه‌ها از شدت سرکوب بکاهند تا ظرفیت محدود خود را روی تهدیدهای اصلی متمرکز کنند. زیرا بکار گیری سرکوب بیش از آن “ظرفیت” محدود، دستگاه سرکوب را دچار فروپاشی نموده و از سوی دیگر بکار گیری سرکوب بیش از “نقطه معین مطلوب” جامعه را علیه هیئت حاکمه می‌شوراند.

کاربرد در ایران: حکومت ولایی در گذشته به‌طور همزمان هم سرکوب سیاسی-امنیتی (مانند بازداشت معترضان و محدودسازی رسانه‌ها) و هم سرکوب اجتماعی-فرهنگی (مانند گشت ارشاد و محدودیت‌های پوشش و سبک زندگی) را اعمال می‌کرد.

اما اکنون با بحران‌های متعدد از جمله فروپاشی اقتصادی، اعتراضات گسترده، بحران‌های بین‌المللی، و کاهش منابع مالی روبه‌رو است، بنابراین توانایی اعمال سرکوب هم‌زمان در همه عرصه‌ها را ندارد.

در نتیجه، اولویت سرکوب را از عرصه‌های اجتماعی (مانند حجاب) به عرصه‌های امنیتی (مانند برخورد با مخالفان سیاسی و رسانه‌ای) تغییر داده است.

۲. نظریه “اعطای امتیازات برای مهار نارضایتی” (Concession Theory)
پژوهشگران مرتبط: تئودور اسکاکپول(Theda Skocpol)، ساموئل‌هانتینگتون(Samuel P. Huntington)، داگ مک‌آدام(Doug McAdam)
فرضیه: وقتی یک رژیم اقتدارگرا در حل بحران‌های اساسی ناتوان می‌شود، با اعطای برخی امتیازات غیرسیاسی، نارضایتی عمومی را کاهش می‌دهد تا مردم کمتر به سمت اعتراضات سیاسی-ساختاری بروند.

کاربرد در ایران: مقامات حکومت ولایی می‌دانند که بحران اقتصادی و فساد ساختاری موجب نارضایتی گسترده شده است، اما حل این بحران‌ها از دست آنها خارج است. بنابراین، برای کاهش سطح تنش، در برخی عرصه‌های اجتماعی مانند حجاب، برخورد با روابط خصوصی یا شخص و سبک زندگی مردم عقب‌نشینی می‌کند تا جامعه احساس کند که فشار کمتری را تحمل می‌کند. این امتیازات باعث می‌شود که تمرکز جامعه از مشکلات کلان‌تر (مانند اقتصاد و آزادی‌های سیاسی) منحرف شده و درگیر مسائل خردتر (مانند تغییر تدریجی قوانین حجاب) شود.

نمونه‌های تطبیقی: در پادشاهی سعودی، محمد بن سلمان پس از بحران‌های اقتصادی و کاهش درآمدهای نفتی، به زنان اجازه رانندگی داد و محدودیت‌های فرهنگی را کاهش داد تا تنش‌های اجتماعی را کم کند.
در چین، حزب کمونیست پس از اعتراضات اقتصادی، برخی محدودیت‌های سبک زندگی را برداشت اما کنترل امنیتی را حفظ کرد.

۳. نظریه “اولویت‌بندی تهدیدها” (Threat Prioritization)
پژوهشگران مرتبط: بروس بوئنو دِ مسکیتا (Bruce Bueno de Mesquita)، باربارا گدس(Barbara Geddes)
گمانه: رژیم‌های اقتدارگرا در شرایط بحرانی، اولویت تهدیدهای خود را بر اساس میزان تهدید‌ها و مخاطره آن‌ها بازتنظیم می‌کنند و در عرصه‌هایی که تهدید کمتری دارند، دست از سرکوب برمی‌دارند.

کاربرد در ایران: حکومت ولایی پس از اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ دریافت که دیگر مسائلی مانند حجاب مهم‌ترین چالش برای ثبات آن نیست، بلکه بحران‌های اقتصادی و سیاسی تهدید اصلی هستند. بنابراین، به‌جای صرف انرژی برای تحمیل کامل حجاب، نیروی سرکوب خود را روی موضوعاتی مانند مقابله با مخالفان سیاسی، کنترل فضای رسانه‌ای و سرکوب اعتراضات اقتصادی متمرکز کرده است.

نتیجه‌گیری:
عقب‌نشینی در سرکوب اجتماعی می‌تواند به عنوان یک استراتژی برای حفظ ثبات داخلی در مواجهه با فشارهای خارجی و داخلی مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین عقب‌نشینی حاکمیت در عرصه مناسبات اجتماعی عمدتا نشانه کاسته شدن از منابع سرکوب حاکمیت و شکست در عرصه بین المللی است، نه اصلاحات پایدار و فراگیر. حکومت ولایی در شرایطی قرار دارد که دیگر ظرفیت و توانایی سرکوب همه‌جانبه و بلند مدت جنبش مدنی ایران را ندارد. بنابراین، مانند بسیاری از رژیم‌های اقتدارگرای بحران‌زده، مجبور شده است که:

- سرکوب را اولویت‌بندی کند (سرکوب امنیتی-سیاسی را افزایش دهد،سرکوب اجتماعی را کاهش دهد).
- برای کنترل جامعه، امتیازاتی بدهد تا تنش کاهش یابد.
- با کاهش سخت‌گیری در مسائل اجتماعی، خود را از درگیری‌های غیرضروری دور نگه دارد.

با این حال، این یک “عقب‌نشینی تاکتیکی” است و نه یک دگرگونی بنیادی و راهبردی و پایدار. بنابراین اگر حکومت احساس کند که بقای آن به خطر افتاده، ممکن است دوباره سرکوب اجتماعی را تشدید کند.

جدول زیر مفاهیم کلیدی و کاربردهای نظریه‌های بالا در زمینه ایران را به‌طور مختصر و منظم نمایش می‌دهد.

نظریه پژوهشگران مرتبط گمانه یا فرضیه کاربرد در ایران نتیجه‌گیری
ظرفیت سرکوب (Repression Capacity) جیمز سی اسکات، دنیل تریسمان، استیون لِویتسکی حکومت‌های اقتدارگرا دارای ظرفیت سرکوب محدود هستند و باید آن را روی تهدیدهای اصلی متمرکز کنند سرکوب بیش از حد باعث فروپاشی می‌شود حکومت ولایی در مواجهه با بحران‌های اقتصادی و سیاسی، توانایی سرکوب هم‌زمان در همه عرصه‌ها را ندارد اولویت سرکوب را از عرصه‌های اجتماعی به عرصه‌های امنیتی تغییر داده است رژیم باید سرکوب را به‌طور استراتژیک متمرکز کند ظرفیت محدود باعث شده که در برخی عرصه‌ها (مانند حجاب) از شدت سرکوب بکاهد و انرژی خود را به تهدیدهای اصلی (امنیتی-سیاسی) معطوف کند
اعطای امتیازات برای مهار نارضایتی (Concession Theory) تئودور اسکاکپول، ساموئل‌هانتینگتون، داگ مک‌آدام رژیم‌های اقتدارگرا با اعطای امتیازات غیرسیاسی، نارضایتی عمومی را کاهش می‌دهند تا از بحران‌های ساختاری و اعتراضات جلوگیری کنند حکومت ولایی در تلاش است تا با عقب‌نشینی در برخی مسائل اجتماعی (مانند حجاب و سبک زندگی مردم) فشارها را کاهش دهد تا جامعه بیشتر به سمت اعتراضات سیاسی نرود و تمرکز از بحران‌های کلان‌تر منحرف شود اعطای امتیازات در برخی عرصه‌ها برای کاهش تنش‌های اجتماعی به‌ویژه در مواجهه با بحران‌های اقتصادی و فساد ساختاری است این اقدام به‌عنوان یک استراتژی برای منحرف کردن توجه از مسائل اساسی‌تر انجام می‌شود
اولویت‌بندی تهدیدها (Threat Prioritization) بروس بوئنو دِ مسکیتا، باربارا گدس رژیم‌های اقتدارگرا در شرایط بحرانی اولویت تهدیدهای خود را بازتنظیم می‌کنند و سرکوب را در مناطقی که تهدید کمتری دارند کاهش می‌دهند حکومت ولایی پس از اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، سرکوب اجتماعی را کاهش داده و به‌جای آن، تمرکز خود را روی مقابله با مخالفان سیاسی، کنترل رسانه‌ها و سرکوب اعتراضات اقتصادی قرار داده است عقب‌نشینی در سرکوب اجتماعی به‌عنوان یک استراتژی برای حفظ ثبات داخلی استفاده می‌شود این عقب‌نشینی تاکتیکی است و نه اصلاحات پایدار، و ممکن است رژیم با افزایش تهدیدات دوباره سرکوب اجتماعی را تشدید کند



نظر شما درباره این مقاله:








بحران برق در ایران می‌تواند همه را در خود حل ‌کند
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 06.02.2025, 13:54

بحران برق در ایران می‌تواند همه را در خود حل ‌کند


کارشناس پژوهشگاه نیرو به یورونیوز:
بحران برق در ایران اگر حل نشود، همه را در خود حل می‌کند

کمبود برق در ایران، از تابستان سال جاری تا به امروز ادامه داشته و انتشار روزانۀ جدول زمان‌بندی قطع برق در همۀ استان‌های کشور، گویای آن است که حتی فرارسیدن فصل سرما نیز بحران کمبود برق در شهرهای بزرگ و کوچک ایران را حل نکرده است.

چنین وضعی در دو سه سال اخیر، بویژه در سال ۱۴۰۲ نیز تقریبا با همین شدت و حدت برقرار بود. اینکه چرا ایران گرفتار چنین وضعی شده، موضوع مصاحبۀ یورونیوز با دکتر کیومرث حیدری، عضو هیأت علمی و رئیس پژوهشکدۀ  مطالعات سیاست‌گذاری و حکمرانی پژوهشگاه نیرو است.

* دکتر حیدری، ابتدا مختصرا علل کمبود و قطعی برق را که تا حدی یادآور خاموشی‌های مکرر در دوران جنگ ایران و عراق است، بیان می‌کنید؟

کیومرث حیدری: «صرف نظر از اظهار نظر دستگاه‌های رسمی دربارۀ این موضوع و طرح مفهومی تحت عنوان ناترازی، به عنوان یک پژوهشگر و از منظر اقتصاد انرژی بر این باورم که انرژی الکتریکی مشمول کمبود فصلی است. کمبود ناشی از افزایش تقاضای برق در تابستان و کمبود ناشی از کمبود انرژی اولیه یا سوخت (عمدتا گاز طبیعی) در ایام سرد. گرچه علت اولیه، که برای حل بخشی از مسئله درست هم است، کمبود سرمایه‌گذاری عنوان می‌شود اما متناسب با علل مشکل، راهکارها فراتر از این راه حل اولیه است.»

* افزایش تقاضای مصرف گاز، باعث کاهش تولید برق می‌شود؟

کیومرث حیدری: «بله، در حال حاضر حدود ۱۰۰ هزار مگاوات ظرفیت نامی نیروگاهی نصب شده وجود دارد. تقریبا ۸۵ هزار مگاوات آن محصول نیروگاه‌هایی است که با سوخت فسیلی کار می‌کنند. سوخت اول این نیروگاه‌ها گاز طبیعی است، سوخت دوم و سوم آن‌ها گازوئیل و نفت کوره (مازوت) است. در فصل سرد، افزایش تقاضای گاز طبیعی، عمدتا با افزایش تقاضایش گرمایش خانوارها در کنار ضریب نفوذ بالای شبکۀ گاز در بخش خانگی، امکان تامین سوخت نیروگاه‌ها را محدود می‌کند. بنابراین، با وجود ظرفیت و قابلیت تولید، به ناچار تامین برق دچار مشکل می‌شود. به این نکته هم باید توجه داشت که محدود کردن گاز خانوارها همواره گزینۀ آخر است. وضعیتی که برای برق در فصل سرد پدید می‌آید، مثل است که خودرو برای جابجائی مسافر هست اما سوخت (بنزین) کافی وجود ندارد. در این حالت زیان مضاعف رخ می‌دهد. هم هزینۀ “سرمایۀ راکد” به جامعه تحمیل می شود و هم خسارت کمبود.»

* سیاست خارجی کشور و تحریم‌های ناشی از آن، در وضع فعلی برق در ایران تاثیری داشته است؟

کیومرث حیدری: «وجود محدودیت‌های بین المللی، به نظر من، دو تاثیر دارد که می‌توانند در جهاتی مخالف بر بحران انرژی تاثیرگذار باشند. به عبارت دیگر، رفع محدودیت‌های بین‌المللی، هم می‌تواند موجب تسکین و کاهش یا رفع بحران انرژی شود و هم آن را تشدید کند. در حقیقت این تفاوت به آثار کوتا‌ه‌مدت و بلندمدت برمی‌گردد. با این فرض که محدودیت‌ها رفع شود، انتظار رونق و رشد اقتصادی بیشتری می‌رود. به عبارت دیگر وقتی روابط کشور با دنیا تقویت می‌شود، فناوری و سرمایه‌گذار خارجی وارد کشور ‌شده و ارتباطات تجاری و مالی نیز گسترش می‌یابد. بنابراین با بهبود محیط کسب‌وکار،  انتظار می‌رود صنایع تولیدی و خدماتی رونق و گسترش پیدا کنند. این وضعیت، مستلزم تامین انرژی و برق بیشتری است. از این زاویه، بویژه با فرض طولانی تر بودن دورۀ احداث ظرفیت های جدید عرضۀ انرژی در مقایسه با بسیاری از کسب‌وکارها، کاهش یا رفع تحریم‌ها، بحران انرژی را در کوتاه مدت تشدید می‌کند. اجازه دهید یک مثال بزنیم. با رفع تحریم‌ها، یک مرکز گردشگری می‌تواند طی چند ماه ایجاد و موجب افزایش تقاضای انرژی شود اما به همان سهولت نمی‌توان یک نیروگاه برق احداث کرد که برق این مرکز گردشگری را تامین کند.

در بلندمدت و با کنار گذاشتن سایر عوامل، با کاهش محدودیت ها و ریسک انتظار می رود رفع تحریم‌ها موجب افزایش سرمایه گذاری و کاهش بحران انرژی شود. با این حال، به نظر من حتی رفع محدودیت ها هم مشکل را حل نخواهد کرد. محیط کسب و کار در ایران وضع مطلوبی ندارد. این نامناسب بودن محیط کسب و کار، حتی با کاهش محدودیت ها هم می‌تواند تداوم یافته و موجب استمرار بحران انرژی شود.»

* ناترازی یعنی عدم موازنه بین تولید و مصرف برق؟

کیومرث حیدری: «واژۀ ناترازی عمدتا زائیدۀ یک نگاه مکانیکی به مسئله است. اگر منظور از ناترازی، عدم امکان تامین نیاز اشخاص، بدون توجه به قیمت یا با قیمت نزدیک به صفر باشد، اساسا هیچ کالای اقتصادی را نمی‌توان یافت که مشمول ناترازی نباشد. شاید به همین دلیل بلافاصله این واژه دومینووار به بقیه بخش‌ها تسری پیدا کرد و در هر حوزه زمینۀ جدیدی از ناترازی کشف شد. با این حال، اگر زاویۀ دید، علم اقتصاد باشد، در اقتصاد انرژی معمولا از واژه‌های کمیابی، کمبود و عدم تعادل استفاده می‌شود. هر کدام از این مفاهیم هم تعریف و روش تشخیص خاص خود را دارند. یک مصرف کننده ممکن است تمایل داشته باشد از یک کالا یا خدمت معین استفاده کند اما توان خرید آن‌ها را نداشته باشد. در این حالت این نیاز به تقاضا تبدیل نشده و در عدم تعادل لحاظ نمی‌شود. اما اگر قیمت‌زدایی از یک کالا یا خدمت صورت گرفت، تمام نیاز تبدیل به تقاضا می‌شود و این یعنی فاجعه در تخصیص منابع؛ وضعی که در حال حاضر بر انرژی در ایران حاکم است.»

* دولت معمولا مردم را به صرفه‌جویی در مصرف برق تشویق می‌کند تا برق بیشتری به بخش‌های مولد و صنعتی منتقل شود. صرفه‌جویی مردم تقریبا باید چه رقمی شود تا دولت راضی شود؟

کیومرث حیدری: «این سوال در واقع سوال از کسری یا کمبود موجود است. مطابق آمارهای منابع رسمی وزارت نیرو، ظرفیت های قابل تامین در اوج بار سالانه با آنچه به عنوان نیاز مصرف ثبت می شود، حدود  ۱۷ تا ۱۸ هزار مگاوات کمتر است. بنابراین بر اساس یک پاسخ غیر دقیق به سوال شما، اگر حدود ۲۰ هزار مگاوات ظرفیت قابل تولید سرمایه گذاری و نصب شود و یا به این میزان در اوج بار صرفه‌جویی شود، مشکل بحران برق در تابستان به طور موقت هم شده حل خواهد شد. باید توجه داشت بار درخواستی از شبکۀ برق (تقاضای توان) در بازه‌های زمانی کوتاه مثلا هر پانزده دقیقه سنجیده می‌شود. بنابراین این کمبود ممکن است تنها در چند ساعت محدود در کل سال برقرار باشد. بقیه ساعات سال وضع متفاوت و حتی معکوسی (راکد ماندن ظرفیت های تولید به دلیل افت جدی تقاضا) برقرار است. با وجود ظرفیت بالای بهینه‌سازی و کاهش شدت انرژی در کشور، نکته مهم این نیست که با یک جمع و ضرب ساده تشخیص داده شود، به طور مثال، ۲۰ درصد صرفه‌جویی می‌تواند مشکل را حل کند. مهم این است که در چارچوب مشخصات فعلی، استعداد تحقق این هدف از کشور سلب شده است. مشکل اصلی این است که حکمران با دو زبان با جامعه صحبت می کند. زبان ظاهری و زبان عمیق. زبان ظاهری عموما در راستای دعوت به صرفه‌جوئی است اما زبان عمیق (یعنی تمام کنش‌ها و علائم قابل اعتماد و پایدار در بلندمدت، از جمله قیمت) در راستای تشویق به مصرف انرژی است.»

* یعنی فرهنگ مصرف برق در ایران، بویژه بین مردم عادی، باید اصلاح شود؟

کیومرث حیدری: «اگر قابلیت کاهش مصرف متاثر از فرهنگ مصرف تلقی شود، بله. بخشی از بحران انرژی با تغییر روش و میزان مصرف قابل رفع شدن است. البته، متکی به آمارهای موجود، بخش بزرگی از جامعۀ ایرانی مصرف برق متعارفی دارند. یعنی نمی‌توان ادعا کرد ایرانی‌ها رفتارهای نامتعارف و عجیب و غریبی نسبت به سایر مردم دنیا دارند. در این زمینه، مشکل اصلی، مجموع مصرف انرژی است. در حقیقت فعالیت‌های موازی و خطای راهبردی دولت در ادوار مختلف موجب شده تقریبا کل خانوارهای کشور همزمان از انشعاب برق و گاز برخوردار باشند. بنابراین مقایسه مصرف برق یک خانوار ایرانی با خانوارهای کشورهای دیگر می‌تواند غلط‌انداز باشد؛ چراکه مثلا یک خانوار ساکن بروکسل قسمتی از انرژی مورد نیاز خود برای پخت و پز را از برق تامین کرده و خانوار ایرانی از گاز طبیعی. برای مقایسۀ صحیح باید مجموع مصرف انرژی خانوارها با هم مقایسه شوند. در اقتصاد اصولا به سختی می‌توان معیاری برای مصرف درست و غلط تعریف کرد. مصرف انرژی یک معیار اجتماعی نیست که بتوان آن را به قواعد اخلاقی متصل کرد. از سوی دیگر، خانوارهای ساکن مناطق با شرایط آب‌وهوایی خاص،  مانند مناطق خیلی سرد جهان در ایام سرد، به انرژی زیادی برای گرم‌کردن محیط سکونت خود نیاز دارند. کشورهای نفت‌خیز یا دارندۀ منابع انرژی هم مصرف بالائی دارند. مثلا قطر بالاترین سرانۀ مصرف انرژی در دنیا را دارد؛ چرا که هم منابع انرژی فراوانی در اختیار دارد و هم به شدت گرم است. مردم در فصل گرما برای خنک شدن انرژی زیادی مصرف می‌کنند. در واقع پرمصرف یا کم‌مصرف بودن خانوار مسئلۀ اصلی نیست. مسئلۀ اصلی این است که آیا مدل کسب‌وکاری ایجاد شده که با انتخاب یک سطح مصرف معین (کم یا زیاد)، جریان مالی ناشی از مبادلۀ انرژی منجر به پایداری سرمایه‌گذاری و عرضه شود؟»

* ظاهرا قیمت هر کیلو وات ساعت برق در ایران، یک‌چهارم قیمت واقعی‌اش است و با احتساب هزینۀ سوخت در تولید برق، می‌شود یک‌دهم قیمت واقعی. آیا واقعا این طور است؟

کیومرث حیدری: «اگر منظور از قیمت، متوسط قیمت درج‌شده در صورتحساب برق و گاز مصرفی باشد، درست است. یعنی متوسط بهای درج‌شده در صورتحساب و هزینۀ تامین انرژی فاصلۀ معنی‌داری با هم دارند. این فاصله برای همۀ مصرف‌کنندگان یکسان نیست. مصرف‌کننده‌ای که در بخش خانگی در مناطق عادی بیش از هزار کیلو­وات ساعت برق مصرف می‌کند، به ازای هر کیلو وات ساعت، قیمت بسیار متفاوتی نسبت به مصرف‌کننده‌ای می‌پردازد که مثلا ۱۵۰ کیلو ساعت برق در ماه مصرف می‌کند زیرا قیمت‌ها به صورت پلکانی محاسبه می‌شوند. حتی یک خانوار خاص هم اگر یک ماه کم‌مصرف باشد و ماه بعد پرمصرف، دو قیمت متفاوت پرداخت خواهد کرد. باید توجه داشت که پایین بودن قیمت درج شده در صورتحساب به این معنا نیست که مردم ایران هزینۀ برق را پرداخت نمی‌کنند. مساله، سطح کارائی روش قیمت‌گذاری است.

برای تشخیص درست‌تر مساله، سه نوع رستوران را در نظر بگیرید. در رستوران اول، هر غذایی را می‌توان میل کرد اما بابت هر پرس غذا باید جداگانه بهای آن را پرداخت. رستوران دوم مبلغی برای ورود اخذ می‌کند و سپس هر چند پرس غذا می‌توان میل کرد. رستوران سوم، که البته به طور محسوس کمتر وجود دارد، بهای ورود هم نمی‌گیرد و در آن هر چند پرس غذا می‌توان میل کرد ولی در عوض، بخشی از دارایی فرد فروخته شده تا مواد غذایی و هزینۀ تهیه غذا تامین شود.

این‌ها سه روش متفاوت قیمت‌گذاری غذا هستند. در هر سه روش، هزینۀ غذا از مشتری اخذ می‌شود اما سه تاثیر متفاوت بر الگوی تغذیه می‌گذارند. روش قیمت‌گذاری انرژی در ایران، شبیه مدل سوم است. هم بهای بیشتری پرداخت می‌شود و هم مصرف بهینه را به حاشیه رانده است.

به عبارت دیگر، ارزان بودن بهای انرژی درج‌شده در صورتحساب به این معنی نیست که بهای انرژی پرداخت نمی‌شود. در هر حال بهای انرژی مصرفی پرداخت می‌شود مضاف بر این، الگوی سوم موجب می‌شود هزینۀ برق مصرفی به صورت نامتقارن به اقشار جامعه تحمیل شود؛ زیرا قسمتی از هزینه‌ها از طریق مالیات تورمی تامین شده و اثر مالیات بر اقشار آسیب‌پذیر که شغل ثابت و درآمد پایدار رو به رشدی متناسب با تورم ندارند، بیشتر و بدتر است. به بیان دیگر، این گروه‌ها هزینۀ انرژی گروه‌های دیگری را هم متقبل می‌شوند. این یک اشکال است که به ناکارآمدی روش قیمت‌گذاری برمی‌گردد.»

* آن ادعا که قیمت هر کیلو وات ساعت برق یک‌چهارم قیمت واقعی‌اش است، درست است یا نه؟

کیومرث حیدری: «پاسخ این سوال در توضیحات سوال قبل روشن شد. متوسط قیمت درج‌شده در صورتحساب، بله به طور جدی کمتر از قیمت واقعی است. اما قیمت واقعی هم یک مفهوم کلی است. منظور از قیمت واقعی چیست؟ محاسبۀ قیمت تمام‌شده (به عنوان قیمت واقعی) یک روش ثابت ندارد. وقتی قیمت تمام‌شده بر مبنای دفاتر تاریخی یا به روش حسابداری محاسبه می‌شود، یک عدد معین حاصل می‌شود. وقتی همین کمیت بر مبنای روش اقتصادی محاسبه می‌شود، عدد دیگری به دست می‌آید. حتی در روش اقتصادی، چنانچه هزینۀ سوخت مصرفی بر مبنای هزینۀ تامین یا هزینه-فرصت (عرضه در بازارهای جهانی) محاسبه شود، دو مقدار کاملا متفاوت به دست می آید. بنابراین یک مقدار مطلق وجود ندارد که گفته شود قیمت هر کیلو وات ساعت، دقیقا یک‌چهارم آن است. از منظر قیمت فروش به مصرف کننده نیز، قیمت هر کیلو وات ساعت برق در کشورهای مختلف متفاوت است. قیمت برق در ترکیه و نروژ و پاکستان و انگلستان یکی نیست. این مقایسه‌ها مشکل خاصی را حل نمی‌کنند. آنچه می‌توان با قاطعیت گفت این است که مدل کسب‌وکار می‌بایست برای بازتاب تمایل مصرف‌کننده و پوشش هزینه‌های کارای تولید مستعد باشد.»

* و دولت به دلایل سیاسی از اصلاح این قیمت خودداری می‌کند؟ مثل قیمت بنزین؟

کیومرث حیدری: «بله. به عنوان یک پژوهشگر تاکید می‌کنم خیر عمومی و حکومت در اصلاح مدل کسب‌وکار و ترک مکانیسم‌های نادرست قیمت‌گذاری است. این اقدام نه تنها به معنای افزایش هزینۀ (مستقیم و غیر مستقیم) پرداختی برای تامین انرژی نیست بلکه قطعا هزینه را کاهش خواهد داد. اما اگر ملاک متوسط قیمت پرداختی از طریق صورتحساب باشد، بله اصلاح یارانه ها، قیمت پرداختی را افزایش خواهد داد.

نباید فراموش کرد تورم روزافزون به معنای این است که دست دولت پیوسته در جیب شهروندان بوده و بخشی از صورتحساب انرژی مصرفی را از این طریق وصول می‌کند. از این منظر، اصلاح روش محاسبه و دریافت بهای انرژی مصرفی از شهروندان ضروری است. به بیان دیگر، چنانچه اثر تحمیل غیرمستقیم هزینه‌ها نیز در محاسبات منظور شود، می‌توان گفت منفعت بخش وسیعی از جامعه در این است که روش غلط کنونی محاسبۀ قیمت انرژی اصلاح شود؛ با این وجود، درست بودن یک کار، به این معنی نیست که الزاما جامعه از انجام و اجرای آن حمایت می‌کند. درک متقابل، فهم مشترک و حمایت دوجانبه پیش‌شرط اجرای موفق این کار است. در این مورد، جامعه و حکومت باید به یکدیگر اعتماد کنند. دولت‌ وقتی می‌تواند این اصلاح را انجام دهد که مردم را قانع کند این اقدام در جهت خیر عمومی بوده و مردم هم به او اعتماد کنند. در جامعۀ ایران این نگرانی به صورت عمومی احساس می شود که اگر دولت قیمت انرژی را افزایش دهد، کیفیت خدمات بهتر نشده و تورم نیز نه تنها مهار نمی‌شود بلکه تشدید می‌شود. به این ترتیب این وضع به بی‌اعتمادی منجر شده و این یعنی یک بازی دوسرباخت.»

* الان قیمت هر کیلو وات ساعت برق چقدر است؟

کیومرث حیدری: «اگر یک خانوار کم‌مصرف باشد، یعنی در همین روزهایی که هوا گرم نیست و کسی از کولر استفاده نمی‌کند، ماهانه ۲۰۰ کیلو وات ساعت برق مصرف کند، بهای برق به ازای هر کیلو وات ساعت کمتر از ۱۰۰ تومان خواهد بود. از آنجا که بخشی از صورتحساب ها هر دو ماه یک بار صادر می شود، هزینه هر قبض برای بسیاری از مردم بین ۴۰ تا ۵۰ هزار تومان خواهد بود. برق مصرفیِ حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد مردم در همین حدود است. مصرف‌کنندگانی که بیشتر از این حد مصرف می‌کنند، بهای برق مصرفی‌شان به صورت پلکانی محاسبه می‌شود. انرژی برعکس میوه است. شما وقتی یک کیلو گوجه می‌خرید، قیمت هر کیلوگرم ممکن است ۵۰ هزار تومان باشد اما اگر یک جعبه گوجه خریداری کنید، هر کیلوگرم ممکن است ارزان تر، مثلا ۴۰هزار تومان، توافق شود. برخلاف گوجه فرنگی، به دلایل آثار منفی مصرف انرژی مانند آلودگی، نباید مردم را تشویق به مصرف بیشتر کرد. در حال حاضر اگر شخصی بجای ۲۰۰ کیلووات ساعت، ماهانه ۲۰۰۰ کیلو وات ساعت مصرف کند، به ازای هر کیلو وات ساعت ممکن است بیش از ۸۰۰ تومان پرداخت کند.»

* اینکه استخراج بیت‌کوین یکی از علل کاهش برق است، تا چه حد صحت دارد؟

کیومرث حیدری: «اگرچه آمارهایی در این زمینه منتشر شده، ولی واقعیت این است که اگر چیزی غیرقانونی شد، نمی‌توان مقدار دقیق آن را تشخیص داد؛ چرا که معنای فعالیت پنهانی همین است. اگر دقیقا قابل تشخیص و سنجش بود، می‌توانستند از انجام آن جلوگیری کنند. بر اساس برخی کمیت‌های غیر مستقیم، برآوردهایی صورت می‌گیرد اما بررسی‌های من نشان می‌دهد مهم‌ترین عامل افزایش تقاضای برق، تقاضای فصلی در ایام گرم است. این در حالی است که استخراج بیت‌کوین در فصول سرد و خنک مناسب‌تر است. به عبارت دیگر یک تقاضای موقت موجب بحران برق در تابستان می‌شود. این در حالی است که انتظار نمی‌رود در ایام تابستان بیت‌کوین استخراج شود ولی پاییز و زمستان چنین انتظاری می‌رود. وقتی تقاضای برق در تابستان افزایش پیدا می‌کند، علتش عمدتا باید چیزی باشد که با تابستان سازگاری داشته باشد. مطالعات من نشان می‌دهد بیشترین عامل افزایش مصرف برق، افزایش به‌کارگیری وسایل خنک‌کننده مثل کولرگازی‌ها است. طی ده سال گذشته سالانه بالغ بر ۲۰۰ میلیون دلار واردات کولرگازی از مجاری رسمی ثبت شده. مجاری غیرسمی و قاچاق گزارش نشده‌اند. اگر تولید داخل هم به آن اضافه شود، این رقم بیشتر و دقیق‌تر می‌شود. این وضع نشان می‌دهد روند خرید و نصب وسایل سرمایشی با رشد غیرمنتظره‌ و غیر قابل باوری در حال افزایش است. این عامل موجب شوک تقاضای برق شده. برای درک اهمیت موضوع باید توجه کرد کل وسایل متعارف یک خانوار (یخچال، تلویزیون، روشنائی و ...) در مجموع کمتر از ۲ کیلو وات توان نیاز دارند اما یک کولر گازی به تنهایی ۲ کیلو وات برق نیاز دارد. در حال حاضر در ایران حدود ۳۰ میلیون خانوار و مشترک خرد مانند دفتر شرکتها وجود دارد که می توانند کولر گازی نصب کنند. با احتساب مغازه‌های تجاری، تعداد این مشترکین به بیش از ۴۰ میلیون می‌رسد. در حالت حدی، چنانچه تمام این مشترکین کولر گازی، هر کدام یک کولر با قدرت ۲ کیلو وات، نصب کنند، توان درخواستی مشترکین دو برابر می‌شود. تغییرات اقلیمی موجب شده، بر اساس آمارهای جهانی، این روند به شدت رو به افزایش باشد.»

* اگر علت اصلی بحران برق، کمبود سرمایش است نه استخراج رمز ارز، پس چطور می توان کمبود برق در فصل سرما را توضیح داد؟

کیومرث حیدری: «همان طور که در پاسخ سوال اول اشاره شد، علت اصلی کمبود برق در فصل سرد، محدودیت سوخت است. در زمستان، ظرفیت نیروگاهی کافی وجود دارد اما با محدودیت سوخت، عملا برخی از این نیروگاه‌ها غیر فعال هستند و در همان زمان هم برخی از مشترکین برق مشمول اعمال محدودیت می‌شوند.»

* برق هسته‌ای که دستیابی به آن یکی از دلایل جمهوری اسلامی برای فعالیت هسته‌ای‌اش بوده، الان کجاست؟ چرا فعالیت هسته‌ای نتوانسته مشکل کمبود برق را حل کند؟

کیومرث حیدری: «در پاسخ به این سوال باید انرژی هسته‌ای را از برق هسته‌ای تفکیک کرد. انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای اهمیت خاص خود را دارد. با این حال این به این معنی نیست که برق هسته ای هم همیشه و برای تمام کشورها باید سهم مهمی در سبد تولید برق آنان داشته باشد. در دنیا کشورهایی مانند فرانسه ۷۰ درصد انرژی برق خود را از نیروگاه‌های هسته‌ای تامین می‌کنند و برخی کشورها نیز اساسا فاقد این نیروگاه‌ها هستند. در حال حاضر برق هسته‌ای در ایران تقریبا ۱۰۰۰ مگاوات از ظرفیت تولید را به خود اختصاص می‌دهد. برخلاف نیروگاه‌های برق‌آبی یا بادی، برق هسته‌ای پیوسته در مدار است، بنابراین سهم این نیروگاه در انرژی تولیدی نسبت به ظرفیت بیشتر است. یعنی حدود یک‌صدم ظرفیت و تقریبا دو درصد انرژی ایران از برق هسته‌ای تامین می‌شود. دسترسی به فناوری هسته‌ای می‌تواند شبیه دسترسی به منابع گاز و زغال‌سنگ و نفت و خورشید و باد باشد. یعنی سوخت هسته‌ای در اختیار خواهد بود. توسعۀ فناوری هسته‌ای به تنهایی منجر به تولید برق هسته‌ای نخواهد شد. برای تبدیل سوخت هسته‌ای تولید شده به برق، باید نیروگاه هسته‌ای احداث کرد که بحث پیچیده‌ای است.»

* فرمودید برق هسته‌ای دو درصد برق کشور را تامین کرده است. این رقم کمی است؟ یعنی انتظار می‌رود این رقم چقدر باشد؟

کیومرث حیدری: «اساسا در اقتصاد نمی‌توان برای یک فناوری معین سهم بهینۀ مطلق تعریف کرد. شرایط حاکم بر بازار تعیین‌کنندۀ ترکیب بهینۀ تولید بوده و با تغییر آن این ترکیب هم تغییر می‌کند. مثلا زمانی هزینۀ تولید برق تجدیدپذیر بالای ۲۰ سنت بود. بنابراین جایی در سبد تولید نداشت. امروزه به کمتر از ۵ سنت کاهش یافته و تقریبا تمام سرمایه‌گذاری در تولید برق برخی کشورها به این سمت رفته است. بنابراین، بسته به شرایط، ممکن است سهم انرژی هسته‌ای در تولید برق صفر باشد و یا برعکس. به طور کلی در کشورهای دارندۀ منابع نفت و گاز و یا کشورهای مستعد انرژی‌های تجدیدپذیر مثل خورشید و باد، تولید برق با استفاده از انرژی هسته‌ای می‌تواند گزینۀ شماره یک برای تولید برق نباشد.»

* در کشورهای صنعتی پیشرفته، انرژی هسته‌ای به طور تقریبی چند درصد برق کشور را تولید می‌کند؟

کیومرث حیدری: «فرانسه با حدود ۷۰ درصد بالاترین سهم را از این حیث دارد. در مورد سایر کشورها این آمارها منتشر شده است: کانادا ۱۴ درصد، آرژانتین ۶ درصد، ارمنستان ۳۰ درصد، برزیل ۲ درصد، بلژیک ۴۰ درصد، مجارستان حدود ۵۰ درصد، ژاپن ۶ درصد، انگلستان ۱۳ درصد و آمریکا ۱۷ درصد. همان طور که ملاحظه می کنید، سهم انرژی هسته‌ای در کشورهای صنعتی، شبیه هم نیست. هر کشوری بسته به شرایط خود، وضع منحصر به فردی دارد.»

* استفاده از مازوت موجب آسیب‌دیدگی تجهیزات نیروگاه‌ها می‌شود؟

کیومرث حیدری: «نه فقط مازوت، بلکه هر سوختی که کیفیت لازم را نداشته باشد، آسیب‌زا خواهد بود. گاز طبیعی هم وقتی که ناخالصی‌اش افزایش پیدا می‌کند موجب خوردگی تجهیزات می‌شود. مازوت هم به عنوان یک سوخت می‌تواند ضمن تاثیر مخرب بر تجهیزات تولید، موجب آلودگی زیست‌محیطی شود. می‌توان گفت مازوت اساسا سوخت قابل اتکا برای تولید برق نیست.»

* الان بخش عمده‌ای از نیروگاه‌ها خصوصی شده‌اند و ظاهرا پولی که باید بابت تولید برق به نیروگاه‌ها پرداخت شود، موجود نیست. ولی قبلا توانیر پول نیروگاه‌ها را با دست باز می‌پرداخت. آیا درست است که پرداخت نشدن پول نیروگاه‌های خصوصی، تولید برق را در ایران دچار مشکل کرده است.

کیومرث حیدری: «اینکه نیروگاه‌های خصوصی برق تولید کرده‌اند و پولشان پرداخت نشده، درست است. برخی منابع مطالبات انباشت‌شدۀ بخش خصوصی را ۲۰۰ همت اعلام کرده‌اند. در واقع وضع قیمت‌های یارانه‌ای، جریان درآمدی مستقیم صنعت برق را مخدوش می‌کند. این چرخۀ مالی ناکارآمد، نقدینگی کافی برای ایفای تعهدات ناظر به خرید برق از بخش خصوصی را فراهم نمی‌کند. درآمدهای ناکافی نیز به صورت نامتوازن بین عرضه‌کنندگان یا فعالین زنجیرۀ عرضه برق توزیع می‌شود. عدم پرداخت بهای برق نیروگاه‌های خصوصی، با وجود اهمیت آن، خودش معلوم است. بنابراین نمی‌تواند عامل اصلی کمبود فصلی تلقی شود. تصور من این است که کیفیت ضعیف حکمرانی و اشکالات مدل کسب و کار موجب بروز چشمگیر کمبود فصلی است.»

* تعداد نیروگاه‌های خصوصی معلوم است؟

کیومرث حیدری: «حدود ۶۰ درصد ظرفیت نیروگاه‌های حرارتی ایران، خصوصی است. البته نیروگاه‍های برق‌آبی و هسته‌ای هم دارای ساختار مالکیت دولتی‌اند. بنابراین این سهم برای کل ظرفیت‌های تولید، به نفع دولت برعکس می‌شود.»

* ممکن است اگر اوضاع همین طور بد پیش برود، ایران در آینده به جای چند ساعت قطعی برق، فقط چند ساعت برق داشته باشد؟

کیومرث حیدری: «در این زمینه عوامل گوناگونی تاثیرگذارند. در حال حاضر رشد تقاضای ایام گرم روزافزون است. کرۀ زمین در حال گرم‌تر شدن است. حتی اگر گرم‌تر هم نمی‌شد، انگار تکنولوژی تحمل آدم‌ها را کمتر از قبل کرده است. کسی که از خودروی کولردار استفاده می‌کند، ناخودآگاه متمایل می‌شود در خانه کولرگازی نصب کند. من انتظار دارم تابستان آینده تقاضای خرید و نصب وسایل سرمایشی تشدید شود. از سوی دیگر، رشد سرمایه‌گذاری‌ در ایران کند است. حتی اگر رشد سرمایه‌گذاری مثبت باشد، احداث یک نیروگاه‌ حرارتی معمولا بین ۲۴ تا ۳۶ ماه زمان لازم دارد. بنابراین امکان وخامت اوضاع در تابستان آینده جدی است. گرچه دولت در صدد خرید و نصب مولدهای خورشیدی در مقیاس وسیع است، شخصا نمی‌توانم خیلی خوش‌بین باشم.

با این حال، اینکه تصور کنیم سال به سال چند ساعت به خاموشی شبانه‌روز اضافه می‌شود و در طول ۱۰ سال آینده خاموشی در شبانه‌روز مثلا به ۱۲ ساعت می‌رسد، یک تحلیل سطحی و بیش از حد سرانگشتی است. مسئلۀ برق یا باید حل شود و یا همه را در خود حل می‌کند.» 



نظر شما درباره این مقاله:








ماکرون از رئیس‌جمهوری جدید سوریه برای سفر به فرانسه
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 06.02.2025, 13:41




نظر شما درباره این مقاله:








معجزه تخم‌مرغ برای قلب و افراد با کلسترول بالا
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 06.02.2025, 13:37

معجزه تخم‌مرغ برای قلب و افراد با کلسترول بالا


اینکه مصرف تخم‌مرغ برای سلامتی مفید است یا خیر، دهه‌ها مورد بحث بوده است. تخم‌مرغ سرشار از مواد مغذی مفید ازجمله پروتئین باکیفیت بالا است. اما نگرانی‌های مکرر درباره میزان کلسترول آن و تأثیر آن بر بیماری‌های قلبی، همیشه موضوعی بحث‌برانگیز بوده است.

یک پژوهش تازه نشان داده است که خوردن تخم‌مرغ در هفته به‌طور قابل‌توجهی خطر مرگ به هر علتی، به‌ویژه خطر مرگ و میر به دلیل بیماری‌های قلبی را کاهش می‌دهد. این تأثیر حتی در افرادی که کلسترول بالا دارند نیز مشاهده شده است.

این پژوهش تازه به سرپرستی محققان دانشگاه موناش استرالیا، موضوع مصرف تخم مرغ را مورد بررسی قرار داده و به طور خاص ارتباط آن با مرگ ناشی از بیماری قلبی در افراد مسن را بررسی کرده است، حوزه‌ای که هنوز تحقیقات کافی در مورد آن انجام نشده است.

تخم‌مرغ منبع غنی از مواد مغذی است

هالی وایلد، دانشجوی دکترا و مدرس در دانشکده بهداشت عمومی دانشگاه موناش و نویسنده اصلی این مطالعه، اظهار داشت: «تخم‌مرغ یک ماده غذایی غنی از پروتئین و حاوی مواد مغذی ضروری مانند ویتامین‌های گروه B، فولات، اسیدهای چرب غیراشباع، ویتامین‌های محلول در چربی (E، D، A و K)، کولین و عناصر معدنی و ریزمغذی‌های متعددی است.»

وی افزود: «تخم‌مرغ همچنین یک منبع پروتئینی در دسترس برای سالمندان محسوب می‌شود. تحقیقات نشان داده‌اند که سالمندانی که دچار افت فیزیکی و حسی ناشی از افزایش سن هستند، تخم‌مرغ را به عنوان منبع پروتئینی ترجیحی خود انتخاب کنند.»

تحلیل داده‌های سالمندان در استرالیا و آمریکا

محققان داده‌های ۸۷۵۶ فرد بالای ۷۰ سال از استرالیا و ایالات متحده را که در مطالعه ای به نام «مطالعه طولی سالمندان ASPREE (ALSOP)» شرکت داشتند، مورد بررسی قرار دادند.

در این مطالعه، شرکت‌کنندگان میزان مصرف تخم‌مرغ خود را گزارش کردند که به سه دسته تقسیم شد:

• مصرف نکردن یا مصرف نادر (هرگز یا یک تا دو بار در ماه)
• مصرف هفتگی (یک تا شش بار در هفته)
• مصرف روزانه (روزانه یا چند بار در روز)

سپس ارتباط بین مصرف تخم‌مرغ و مرگ‌ومیر ناشی از همه عوامل و مرگ‌های ناشی از بیماری‌های قلبی-عروقی و سرطان بررسی شد. در این تحلیل، محققان عوامل مختلف از جمله ویژگی‌های جمعیتی، وضعیت سلامتی، عوامل بالینی و کیفیت کلی رژیم غذایی را در نظر گرفتند. دوره پیگیری نزدیک به شش سال بود.

رابطه مصرف تخم مرغ و خطر مرگ ناشی از بیماری‌های قلبی-عروقی

نتایج نشان داد که افرادی که به‌طور هفتگی (یک تا شش تخم‌مرغ در هفته) تخم‌مرغ مصرف می‌کردند، در مقایسه با کسانی که هرگز یا به ندرت تخم‌مرغ می‌خوردند:

• ۲۹٪ کمتر در معرض خطر مرگ ناشی از بیماری‌های قلبی-عروقی بودند.
• ۱۷٪ کمتر در معرض خطر مرگ ناشی از هر علت دیگری بودند.

اما ارتباط معناداری بین مصرف تخم‌مرغ و مرگ ناشی از سرطان یافت نشد.

محققان همچنین بررسی کردند که کیفیت رژیم غذایی چه تأثیری بر ارتباط بین مصرف تخم‌مرغ و خطر مرگ ناشی از بیماری‌های قلبی-عروقی دارد.

نتایج نشان داد که افرادی که رژیم غذایی با کیفیت متوسط یا بالا داشتند و به‌طور هفتگی تخم‌مرغ مصرف می‌کردند، به‌ترتیب ۳۳٪ و ۴۴٪ کمتر در معرض خطر مرگ ناشی از بیماری‌های قلبی-عروقی قرار داشتند.

محققان تأکید کردند: «نتایج اصلی ما در مورد کاهش مرگ‌ومیر ناشی از بیماری‌های قلبی-عروقی، حتی در افرادی با کیفیت رژیم غذایی متوسط تا بالا نیز حفظ شد. همچنین مشخص شد که داشتن رژیم غذایی با کیفیت بالا می‌تواند نقش محافظتی بیشتری در این رابطه ایفا کند.»

مصرف تخم‌مرغ در افراد دارای کلسترول بالا چقدر مفید است؟

بر خلاف برخی از مطالعات قبلی، این تحقیق نشان داد که حتی در افرادی که دچار کلسترول بالا یا چربی خون ناسالم (دیس‌لیپیدمی) هستند، ارتباط بین مصرف هفتگی تخم‌مرغ و کاهش خطر مرگ ناشی از بیماری‌های قلبی-عروقی همچنان برقرار است.

هالی وایلد توضیح داد: «تحقیقات قبلی نشان داده‌اند که در افراد دارای کلسترول بالا، مصرف تخم‌مرغ ممکن است خطر مرگ را افزایش دهد. به همین دلیل، ما این ارتباط را در افراد مبتلا به دیس‌لیپیدمی نیز بررسی کردیم.»

نتیجه آن‌که در میان افراد دارای کلسترول بالا، آن‌هایی که هفتگی تخم‌مرغ مصرف می‌کردند، در مقایسه با کسانی که به ندرت یا هرگز تخم‌مرغ نمی‌خوردند، ۲۷٪ کمتر در معرض خطر مرگ ناشی از بیماری‌های قلبی-عروقی بودند.

این یافته‌ها نشان می‌دهد که در جمعیت مورد بررسی، وجود کلسترول بالا لزوماً خطرات مرتبط با مصرف تخم‌مرغ را افزایش نمی‌دهد.

در نهایت روزی چند تخم مرغ بخوریم؟

انجمن قلب آمریکا (AHA) توصیه می‌کند که افراد سالم می‌توانند روزانه یک تخم‌مرغ کامل مصرف کنند و سالمندان با کلسترول طبیعی می‌توانند روزانه دو تخم‌مرغ بخورند.

راهنمای رژیم غذایی استرالیا و بنیاد قلب استرالیا نیز توصیه می‌کنند که افراد دارای کلسترول طبیعی می‌توانند تا هفت تخم‌مرغ در هفته مصرف کنند.

در جمع بندی نتایج محققان نشان می‌دهد که مصرف تا شش تخم‌مرغ در هفته می‌تواند خطر مرگ‌ومیر ناشی از تمام عوامل و بیماری‌های قلبی-عروقی را در سالمندان کاهش دهد. این یافته‌ها می‌توانند به تدوین دستورالعمل‌های غذایی مبتنی بر شواهد برای سالمندان کمک کنند.

یورونیوز فارسی



نظر شما درباره این مقاله:








پرونده شکنجه دختر  ۹ ساله سنندجی  به دادگاه رفت
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 06.02.2025, 13:08




نظر شما درباره این مقاله:








امیر رئیسیان: اعاده دادرسی پخشان عزیزی رد شد
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 06.02.2025, 13:01

امیر رئیسیان: اعاده دادرسی پخشان عزیزی رد شد


امیر رئیسیان، وکیل پخشان عزیزی اعلام کرد که «شعبه نهم دیوان عالی کشور در حکمی که ششم بهمن۱۴۰۳ صادر شده و هفده بهمن به ما ابلاغ شده قرار رد اعاده دادرسی در این پرونده صادر کرده است.»

این وکیل دادگستری با بیان اینکه «این شعبه با اعلام اینکه ایرادات وارده به حکم و جریان دادرسی در زمره ایرادات ماهوی می‌باشد، اعاده دادرسی ما را رد کرده است»، به شبکه شرق گفت: «این در حالی است که کارگروه تخصصی شعب کیفری دیوان‌عالی کشور در خصوص ماده ۴۷۴ در اسفند۱۴۰۲ با نظر اکثریت اعلام کرد که بررسی بند چهار ماده ۴۷۴ قانون آیین دادرسی کیفری و اطلاق آن در مورد جرم نبودن عمل محکوم‌علیه که مبنای اصلی درخواست اعاده دادرسی ما بود، از موارد اعاده دادرسی است و شعب دیوان در مقام رسیدگی به اعاده دادرسی در صورت احراز فقدان هر یک از عناصر سه گانه تشکیل دهنده جرم، می‌تواند اعاده دادرسی تجویز کند و این نظریه ملازمه‌قطعی با توجه شعب دیوان به دفاعیات ماهوی مطرح شده در درخواست اعاده دادرسی دارد.»

او در ادامه توضیح داد: «با این حال شعبه نهم دیوان عالی کشور که ریاست آن شعبه عضو کارگروه تخصصی مذکور است، کماکان این ایراد را نپذیرفت و به اعتبار ماهوی بودن ایرادات، اعاده دادرسی ما را رد کرده است.»

وکیل پخشان عزیزی تاکید کرد که «نکته مهم در این پرونده این است که اکنون در قرار رد اعاده دادرسی، خانم پخشان عزیزی ملحق و عضو گروه‌های دموکرات و پ‌ک‌ک(پژاک) ذکر شده است و نه تنها روشن نیست که چگونه ممکن است ایشان هم‌زمان عضو هر دو گروه مذکور باشد بلکه کماکان به این سؤال پاسخ داده نشده است که موکل ما عضو کدام گروه باغی بوده است که حکم اعدام برای آن صادر شده است چرا که دقیقا در این قرار این عبارت ذکر شده است که خانم پخشان عزیزی «محکوم به اعدام از بابت بزه قیام مسلحانه موضوع ماده ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی و حبس تعزیری از حیث عضویت در گروهک معاند و تروریستی دموکرات و پ‌ک‌ک (پژاک) شده است» اکنون برای ما این ابهام و ایراد مهم باقی است که وقتی برای عضویت فرضی در دموکرات یا پژاک حکم به مجازات حبس تعزیری موضوع ماده ۴۹۹ قانون مجازات صادر شده است چگونه و برای عضویت در چه گروه دیگری حکم اعدام صادر شده است.»

رئیسیان گفت: «لازم به ذکر است که ایراد و اشتباه در تلقی گروه مجرمانه موضوع رسیدگی به پرونده سابقا هم در رسیدگی در شعبه سی و نه دیوان عالی کشور در مرحله فرجام خواهی اتفاق افتاده بود و در آن مرحله شعبه رسیدگی‌کننده به پرونده در جریان فرجام‌خواهی موکل را عضو گروه داعش تلقی کرده بود و اکنون هم برای ما شگفت‌آور است که چنین اشتباهی مکررا تکرار و به وقوع پیوسته است!»

این وکیل دادگستری ضمن تاکید براینکه«ما مجددا تقاضای اعاده دادرسی جدید طرح خواهیم کرد و بی‌تردید از طرق دیگر همچون تقاضای اعمال اختیارات رئیس قوه موضوع ماده ۴۷۷ هم چشم‌پوشی نخواهیم کرد»، در پایان گفت: «لازم به ذکر است که دستور توقف اجرای حکم اعدام که در جریان رسیدگی به اعاده دادرسی صادر شده بود در تاریخ سیزده بهمن ۱۴۰۳ کان لم یکن و رفع اثر از دستور توقف به اجرای احکام اعلام شده است و متأسفانه هر لحظه خطر اجرای حکم وجود دارد.»



نظر شما درباره این مقاله:








به آزار و شکنجه خانواده زندانیان پایان دهید
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 06.02.2025, 12:54

به آزار و شکنجه خانواده زندانیان پایان دهید


در سالن ملاقات زندان‌ها برخوردهای غیرقانونی و شرم‌آور بسیاری علیه زندانیان سیاسی و خانواده‌های آنان صورت می‌گیرد که آخرین مورد آن برخوردهای وحشیانه اخیر با رضا خندان و فرزند او نیما می‌باشد.

چهارشنبه‌ی گذشته در سالن ملاقات زندان اوین، نیما پسر ۱۷ ساله‌ی رضا خندان و نسرین ستوده مورد آزار و خشونت فیزیکی و قضایی ماموران زندان قرارگرفت.

او را پس از ضرب و شتم دستبند زدند و با تشکیل پرونده ی قضایی سعی در منکوب کردن این خانواده نمودند.

پسر ۱۷ ساله‌ی این دو فعال حقوق بشری ساعات طولانی در کلانتری در بازداشت به سربرد و پس از آن تا صبح روز بعد در بیمارستان  بود.

رضا خندان در اعتراض به این رفتار غیرقانونی، دست به اعتصاب غذا زد اما پاسخ وی انتقال به قرنطینه و قطع تلفن او‌و همبندیانی بوده است که در رویکردی انسانی به کمک او شتافته بودند.

ما امضا کنندگان این بیانیه، این رفتار غیرانسانی و غیر قانونی را به شدت محکوم می‌کنیم و در کنار نسرین ستوده، رضا خندان و فرزندشان نیما ایستاده‌ایم.

اسامی امضاکنندگان بیانیه:

ابراهیم احراری
ابراهیم چنارانی
ابراهیم حضوری
ابراهیم قهرمانی
ابراهیم کهنه پوش
ابراهیم همتی
ابوالفضل تقی زاده
ابوالفضل فرتوت
ابوالفضل نسترنی
ابوذر صلح جو
ابی مقربی
اجلال قوامی
احد فروزش
احسان ابری
احسان اعظمی بیرانوند
احسان افتخاری
احسان پیربرناش
احسان سپهوند
احسان کارآموز
احسان مرادی
احسان یزدانی
احمد احمدی
احمد اسکندری
احمد بهنامی
احمد پورمندی
احمد خانی
احمد رافت
احمد زاهدی لنگرودی
احمد عالی نژاد
احمد عین اللهی
احمد محبی
احمد مرادی
احمد نادربیگی
احمد ندرخانی
احمد نیک آذر
ادریس رحمانی
اردشیر مهرداد
ارش نیلگون
ارغوان موسوی
اریکا گاپاسو
استر گلی
اسد چنارانی
اسدالله حیدری
اسدالله فخیمی
اسفندیار احمدی
اسفندیار خلف
اسفندیار منفرد زاده
اسفندیار نامجو
اسکندر احمدی
اسکندر قهرمانی
اسماعيل زرگريان
اسماعیل امانی
اسماعیل تقی زاده
اسماعیل ختائی
اسماعیل عبدی
اسماعیل مظفری
اسماعیل مفتی زاده
اسماعیل یزادانی فرد
اشرف آقائی
اشکبوس طالبی
اصغر امیرزادگان
اصغر تقی زاده
اصغر شاکری
اصغر طباطبائی
اصغر کیانی
اصغر محمدی
اصغر مرادی
اصغر نادرخانی
اصغر نجفی
اصغر نصوری
اصلان محبی
اعظم اکبرزاده
اعظم سلمان‌زاده
اعظم قره داغی
اعظم ملکان
افسانه رشنو
افشین حیدری
افشین ساجدی
افشین محمدی
اقامیر اسدی
اقدس اسکندری
اکبر امینی ارمکی
اکبر طباطبائی
اکبر کریمیان
اکبر محبی
اکبر محمدی
اکبر مرادی
اکبر مرادیانی
اکبر نصوری
اکبر نیکزاد
اکرم باغبان
اکرم مصباح
اکرم نقابی
اکرم نوری
ال محمد نوری
البرز صادقی
الهام امیدواری
الهه امیرانتظام
الهه صفشکن فرد
الهه وفایی
الیاس محمدی
امیلی ماریون کلانسی
اميرعباس قربانى
امید فرقی
امید فرهانی
امید نصیری
امیر ابوالحسنی
امیر اسکندری
امیر خدادل
امیر سلطانی
امیر سماکوش
امیر صدری
امیر نصیری
امیرحسین انصاری
امیرحسین پزشکی
امین مرادی
امین میردامادیان
انور میر ستاری
ایرج رهبر
ایرج رهنما
ایرج سلطانی
ایرج فریدونفر
ایرج قانونی
ایرج مرادی
ایمان فرهانی
ایمان کاظمی مهر
ایمان واعظ
آبتین آیینه
آتش شاه‌کرمی
آتنا اعظمی بیرانوند
آذر خونانی اکبری
آذر محلوجیان
آذرمیدخت الهی
آذرمیدخت آذرشهاب
آرام حسامی
آرتا داوری
آرزو شيخ بهائی
آرش افتخاری
آرش اقبالی
آرش آذرخش
آرش سلیمانی
آرش عزیزی
آرش مشفقی
آرش نیلگون
آرمان شیرازی
آرمیتا صمدی
آروین گلدسته
آریا پور فریاد
آریا کلهر
آریا متعضدیان
آزاد فارسانى
آزاده اسکندری
آزاده خسروشاهی
آزاده سجادی
آزیتا سیدی
آزیتا ملائکه
آسیه امینی
آسیه سپهوند
آفرين مهاجر
آلن اکباتانی
آلیس قیاسوند
آمنه صابری
آملیا فراسکالوری
آنا ماریا مارگوتی
آوا توانی
آوا بیرانوند
آوات احمدی
آیدا حیدری
آیدا قجر
آیدین روحانی
آیلار فتوره‌چیان
بابک ادنانی
بابک بهزادی
بابک رشنو
باربد بهروان
باربارا اسپینلی
باربد گلشیری
باقر مرتضوى
برزو فولادوند
بنفشه مسعودی
بهار حسنی
بهرام رَستا
بهرام شکرائی
بهرام یگانه
بهروز اسدی
بهروز برومند
بهروز ستوده
بهروز فدایی
بهروز قربانی
بهروز گرامی
بهروز محمدی
بهزاد اسکینی
بهزاد آسیائی
بهزاد تقی زاده
بهزاد عباسي
بهزاد همایونی
بهمن افتخاری
بهمن علمداری
بهمن لایقی
بهمن نیرومند
بهمن یاسری پور
بهنام  شادروان
بهنام ابراهیم زاده
بهنام آرین
بهنام باقری
بهنام بیات
بهنام حسینی
بهنام رشیدی
بهنام عرب
بیان الله عبدی
بیان عظیمی
بیت الله خانی
بیتا نیکوکار
بیژن جانفشان
بیژن جرجانی
بیژن غریب
بیژن مهر
پاسر رحمانی
پاشا توانانژاد
پرستو فروهر
پروانه انداچه
پروانه آل بویه
پروانه حاجیلو
پروانه راد
پرويز تهراني
پرویز سفری
پرویز مختاری
پرویز نویدی
پروین اردلان
پروین سپهوند
پروین ضرابی
پروین ملک
پری عابدی
پری عیسی زاده
پریچهر طاهری
پریسا اکبرزاده
پریسا پورطاهریان
پریسا صمیمی
پگاه آهنگرانی
پوران ناظمی
پویا اعظمی بیرانوند
پویا پورامین
پویا توکلی
پویا جگروند
پیام یونسی‌پور
پیمان افتخاری
تبسم کیا
ترانه روستا
تقی توکلی
تقی رحمانی
تورج رهبر
تونیا ولی اوغلی
تینا نیکوکار
ثریا عظیمی پور
جاوید انگوتی
جاوید شهافر
جبار عین اللهی
جعفر پناهی
جعفر ژاله
جعفر عرب
جعفر قره داغی
جف کافمن
جلال مدبر
جمال ابری
جمشید خونجوش
جمشید فرشیدفام
جمشید قره داغی
جمیله داوودی
جمیله قره داغی
جمیله معروفی
جنت حيدر پور
جواد رجبی
جواد علی کردی
جواد فخارزاده
جواد لعل محمدی
جواد ملکی
جواد نادرخانی
جواد نصیری
جیران مقدم
حافظ موسوی
حامد عزیزی
حبیب الله اسدی
حبیب ثقفی
حبیب خانی
حبیب فاضلی
حجت سپهوند
حسام مرادی
حسام نجفی
حسام وثوقی
حسن احمدی
حسن آزاد
حسن باقری
حسن باقری نیا
حسن جعفری
حسن جمشیدی
حسن رسولی
حسن سعیدی
حسن صالحی
حسن عبدی
حسن فقیهی
حسن محمدی
حسن نایب هاشم
حسن نجفی
حسن نصیریان
حسن نوری
حسن نیکنام
حسن یزدانی
حسین  سازور
حسین اسدی
حسین اعظمی بیرانوند
حسین انگوتی
حسین انورحقیقی
حسین بیرانوند
حسین تقی زاده
حسین تیموری
حسین روشن
حسین سازور
حسین علمداری
حسین علی زوالفقاری
حسین غلامی آذر
حسین قره داغی
حسین کریمی
حسین محبی
حسین محمد ولی
حسین محمدی
حسین مرادی
حسین منتظر حقیقی
حسین موسوی
حسین نادرخانی
حسین نوری
حسین یحیوی
حسین یزدانی
حسینعلی ذوالفقاری
حشمت محرابی
حکمعلی قره داغی
حکیمه شکری
حماد شیبانی
حميد شیخ بهائی
حميد همت پور
حمید اکبری
حمید آذری
حمید آصفی
حمید بی آزار
حمید تقی زاده
حمید توکلی
حمید حمیدی
حمید رضا طباطبائی
حمید رضا فرخی
حمید رضا مسیبیان
حمید سوری
حمید شیخ بهائی
حمید صباغ
حمید عاصفی
حمید عمرانی
حمید نادر بیگی
حمید نصیریان
حمید همت پور
حمیده مختاری
حمیرا سرتیپی
حمیرا مصلایی
حمیلا نیسگیلی
حوری خانپور
حوریه فرجزاده طارانی
حیدر باقری
حیدر خانمحمدی
حیدر قاسمی
حیدر قهرمانی
حیر تقی زاده
خانم اسفندیاری
خانم سلیمی
خدیجه مقدم
خسرو بندری
خسرو تجربه کار
خسرو خسروی
خسرو سمنانی
خسرو علیکردی
خسرو عین اللهی
خلیل خلیل پور
خلیل خلیل‌پور دارستانی
داریوش مجلسی
داریوش نجفی
دانیال جلالی
دانیال کاربر
دانیل گلی
دانیل گوارا
داود چنارانی
داود فرهادپور
داود قره داغی
داود محمد ولی
داود محمدی
داود مظفری
دلارام علی
دلبر توکلی
دلین هی ون
دنیا کاربر
دیانا بیگلری فرد
ذبیح الله فیروزه جمیل
راحله احمدی
راحیل جهاندیده
رادا اسماعیل پور
راضیه  شیرانی
راضیه خبازان
راضیه شیرانی
راضیه محمدی
رامین ابری
رامین باقری
رامین رمضانی
رامین شاکرمی
رامین صابری جعفری
رامین کرمی زاده
رامین ملکی
رامین نیک منش
رحژم فرقی
رحمان بردبار
رحمت غلامی
رحیم عمو زاد
رحیم فلاحت پور
رزیتا شرف‌جهان
رسول حیدری
رسول رشیدی
رسول سپهوند
رسول کاظمی
رشید محمدی
رضا  کیانی
رضا اسدى
رضا آزادیان
رضا آیلور
رضا برومند
رضا حسن پور
رضا رباطیان
رضا رحمتی
رضا سپهوند
رضا سرداری
رضا سیفی زوباران
رضا شاه حسینی
رضا صراف
رضا ضرابى
رضا علمداری
رضا علیجانی
رضا کیایی
رضا گوهرزاد
رضا مریدی
رضا مهدی خانی
رضوان بابایی
رضوان مقدم
رقیه باقری
رقیه رضایی
رقیه فرزانه
روبرت درویش
روبرتا لی کالزی
روح الله بهمنی
روح الله خانمحمدی
روح انگیز کراچی
روحی افسر
روحی شفیعی
روحی شیرانپور
روزبه اکرادی
روزبه مشگین خط
روزبه یقینی
رویا صحرایی
رؤيا فضائلي نيا
زاگرس مستند
زرتشت احمدی راغب
زری قناد
زهرا بیرانوند
زهرا پورنصیری
زهرا توفیق
زهرا سپهوند
زهرا شاکرمی
زهرا طوسی
زهرا کتابدار
زهرا لک
زهرا نصیری
زهره برومند نیا
زهره زهانی
زهره سپهوند
زیبا اعظمی بیرانوند
زیبا حاجیلو
زین العابدین محمدی
زینب ملایری
زینب میرحیدری
زینت ایرانی
زینت فیروزه
زیور طباطبائی
ژاله گوهری
ژاله مک دونالد
ژاله نیازی
ژولیا جلایی فر
ژیلا رایت
ژیلا شریعت پناهی
ژیلا عمرانی
ژیلا مکوندی
ژینوس توکلی
سارا آذرلو
سارا سیاهپور
ساسان اعظمی بیرانوند
ساسان مرادی
سالار قدیری
سالومه وزیری زنجانی
سام رادمنش
سام سپهوند
سام منتظری
سامان اعظمی بیرانوند
سپهر خواجه بهمنی
سپهر عاطفی
سپیده تقی زاده
سپیده رئیس‌سادات
ستاره سهیلی
ستایش لک
سجاد مشهدی همت آبادی
سجده جهانگیری
سحر تقی زاده
سحر شفیعی
سرگلزائی
سروش آزادی
سعید اسکندری
سعید اعظمی بیرانوند
سعید اوحدی
سعید باقری
سعید پیوندی
سعید توکلی
سعید حیدری
سعید دریکوند
سعید دهقان
سعید سپهوند
سعید طوسی
سعید قره داغی
سعید قره داغی
سعید مقیسه‌ای
سعید ملکان
سعیده فتحی
سلمان خانی
سلیمان انگوتی
سمانه قدرخان
سمیرا حسن فرد
سمیرا نجات پور
سمیه آذین
سهراب مختاری
سهیل سیاه پوش
سهیلا ارجمند
سهیلا دالوند
سهیلا علمداری
سوسن خسروی
سولماز ایکدر
سيامك عسگريان
سيامك فريد
سيف اهدایی
سیامک خجسته
سیامک رشنو
سیامک نادری
سیامک ناصر
سیاوش سپهوند
سیروس آقائی
سیروس خراسانی
سیروس میرزایی
سیف اهدایی
سیما صاحبی
سیمرغ بزرگ ضیابری
سیمین اصفهانی
سیمونا لمبی
سونیا لاما
سیمین ملکی
سینا کریمی
شاپرک معدلی
شاپور جاوید
شادی حلیمی
شادی نظری
شاهرخ پورضرابی
شاهین یعقوب زاده
شایان آزادیان
شراره شاهرخی
شریفه بنی هاشمی
شعله پاکروان
شعله زمینی
شکرالله مسیح پور
شکوفه آذر ماسوله
شکیبا معافی
شمس افرازی
شمس علی فرخی
شمسا حسن پور
شهاب شکوهی
شهرام احمدايى
شهرام صبوری
شهرام مجدم
شهرزاد مهدوی
شهره بدیعی
شهریار خلاصی
شهریار قاسمی
شهلا احمدی
شهلا انتصاری
شهلا علیزاده
شهناز اکملی
شهناز مرتب
شهین باور
شهین حسینی
شهین نوائی
شورش محی
شیدا حیدری
شیرین عبادی
شیلان میرزایی
شیما شهرابی
شیوا حیدری
شیوا رشیدی
شیوا شفاهی
شیوا علمداری
صادق اسکینی
صادق کاظمی
صادق محمدی
صالح شرفی
صبری نجفی
صديقه حاج محسن
صديقه حاج محسن
صدیقه جعفری
صدیقه مالکی فرد
صدیقه وسمقی
صفر لک
صفر محمد ولی
صفورا باقری
صمد ندرخانی
صهد قره داغی
صیاد تقی زاده
ضرغام  محمودی
طاهره تفرجی
عابدین محمدی
عادل پور نجاتی
عادل نیکوئی
عاطفه سپهوند
عاطفه مرادی
عالیه محمدی
عبادالله مظفری
عباس باقری
عباس حاجی وند
عباس حقگو
عباس سماکار
عباس صادقی
عباس محبی
عباس ملایری
عباس نسترنی
عباس واحدیان شاهرودی
عبدالحمید شمس
عبدالعلی اسدی
عبدالفتاح سلطانی
عبدالله قاسمی
عبدالله مرادی
عبدالله مغنی
عبدالوهاب عطاری
عذرا طاهری
عزت الله شفیعی
عزیز سپهوند
عزیز طوسی
عزیز قاسم زاده
عزیز قاسمی
عسگر یزدانی
عسل مروارید
عشرت عنایت
عصمت بهرامی
عطا عقیلیان
عفت ماهباز
عقیل رهنما
علاعالدین ملکی
علی ابری
علی اسدی
علی اسکینی
علی اکبر عین اللهی
علی اکبر موسوی
علی اکبر موسوی (خوئینی)
علی اکبر نصیری
علی انگوتی
علی باقری
علی پرسان
علی پور رمضان
علی پورنقوی
علی تاجبخش
علی تاجمیر
علی تقی پور
علی تقی زاده
علی حجت
علی حیدری
علی دماوندی
علی رشیدی
علی ساکی
علی سپهوند
علی صداقت
علی طباطبائی
علی عبدی
علی علمداری
علی فرخی
علی قره داغی
علی قهرمانی
علی محبی
علی محمد ولی
علی محمدی
علی مظفری
علی نجفی
علی ندیمی
علی نصیری
علی نصیریان
علی نورالدینی
علی نوری
علی یزدانی فرد
علی یوسفلی
علیرضا تقی زاده
علیرضا جافریان
علیرضا رازقی
علیرضا رشیدی
علیرضا رهبر
علیرضا طباطبائی
علیرضا عبدی
عمار ملکی
عنایت افتخاری
عنایت فانی
عیسی ابراهیم زاده
عیسی قدیری
عیلی یزدانی
عین الله رضازاده جویباری
غلام فرتوت
غلام قهرمانی
غلام نادر بیگی
غلام نجفی
غلام یاسری پور
غلامحسین فرخی
غلامرضا اسدی
غلامرضا بشیری
غلامرضا روشن
غلامرضا صباغ زاده
غلامرضا غلامی کندازی
غلامرضا فرخی
غلام‌رضا محمدی
غنچه قوامی
فاضل موسوی
فاطمه (شهرزاد) شمس
فاطمه اسانلو
فاطمه اسکندری
فاطمه رضایی
فاطمه سپهوند
فاطمه ملکی
فاطمه نظری
فائزه منزوی
فائزه نصیری
فائقه ملک محمدی
فتح‌الله‌ موسوی
فتحیه زرکش یزدی
فرامرز بهار
فرامرز دادور
فرامرز ماسوله
فرامرز محرابی
فرانرز محمدولی
فرانک طاهری
فرانک منسا
فرح بیدخت
فرح فهیمی
فرحناز محمدی
فرخ نگهدار
فرخنده جبارزادگان
فرخنده رحمانی
فرخنده صالحی
فردوس دینی
فرزاد حاجیوند
فرزاد محمودی
فرزانه توحدی
فرزانه راجی
فرزانه روستایی
فرزین اسکینی
فرشاد شاکرمی
فرشته اسانلو
فرشته خلج هدایتی
فرشته سلطانی
فرشته مجدم
فرشید رحمانی
فرشید عسگری
فرشید یاسایی
فرشیده میربغدادی
فرناز قره داغی
فرنگیس سپهوند
فرنگیس موسوی
فرهاد خسروخاور
فرهاد شاکرمی
فرهاد فرجاد
فرهاد فرقی
فرهاد ملکی
فرهاد میثمی
فرهت فیروزه
فروز صیاد
فروغ فراهانی
فریبا حجتی
فریبا شادکهن
فریبا قربانی
فریبرز جعفرپور
فریبرز صارمی
فرید بصیریان
فرید رشنو
فریدا رضوی
فریده حمیدی
فریده شاهگلی
فریده محبی
فریده مقدم
فریدون محرابی
فریما باهوشی
فریماه صدقی
فریندوخت هادیخانلو
فضل الله بیرانوند
فهاد فرجاد
فهیمه ایلغمی
فهیمه فرسایی
فواد غبیشاوی
فواد مجدم
فیروز تقی زاده
فیروز خانی
فیروز مظفری
قاسم بهرامی
قاسم حاجیوند
قاسم شعله‌سعدی
قاسم شیبانی
قاسمعلی تقی زاده
قدسی حجازی
قربانعلی تقی زاده
كيوان احمرى
کاظم علمداری
کاظم کردوانی
کامران تکوک
کامران چاهتل
کامران متین
کامیار قاسمی
کامیار کشتی آرا
کانون فیلمسازان مستقل ایران
کاوه فرنام
کاوه کرمانشاهی
کاوه کشتی آرا
کاوه نیازی
کبر کریمیان
کتایون ملکزاده
کتایون ولی نیا
کریم ارسلانی
کریم الله ویسی
کریم سپهوند
کسری حیدری
کلثوم باقری
کمال جعفری یزدی
کمال رحمانیان
کورش احمدی
کورش حسینی
کورش زعیم
کورش عرب
کوروش‌ پارسا
کیارش حاجی
کیانا اسدیان فیلی
کیانا صراف
کیانوش توکلی
کیانوش ثامنی راد
کیانوش حیدری
کیانوش خاکسار
کیانوش کشتی آرا
کیقباد اسماعیل پور
کیوان صمدی
کیوان علیزاده
کیومرث خانمحمدی
کیومرث محمد ولی
کیومرث نوری
گرجی مرزبان
گوهر شمیرانی
لیدا درفشه
لیلا اعظمی بیرانوند
لیلا حیدری
لیلا راوند
لیلا سنایی
لیلا میرغفاری
لیلاخسروی
مارسیا راس
ماریا حسینی
ماریا رباطیان
ماریا زارعی
ماریا محمودی
مازیار اسکینی
مازیار حسینی
ماشاالله احمدی
مانوش منوچهری
ماهرخسار یداللهی
مائده سلطانی
مجتبی اسدی
مجتبی بلندمرتبه
مجتبی محبی
مجتبی واحدی
مجید ازادبر
مجید دهبان
مجید رجبی
مجید رهبر
مجید ساعتچی
مجید صفری
مجید عین اللهی
مجید فروزش
مجید نصرتیان
مجید نصوری
محبت محمدی
محبوبه ابراهیمی
محبوبه حمیدزاده
محبوبه صابری
محترم اعظمی بیرانوند
محترم حبیبی
محرم اسدی
محسن ایزدی
محسن بازرگان
محسن ترکمن
محسن تقی زاده
محسن سازگارا
محسن سپهوند
محسن مردانی
محسن نادر خانی
محسن نژاد
محسن یلفانی
محمد ابوطالبی
محمد احمدی پور
محمد اسکینی
محمد اصل روستا
محمد اعظمی
محمد امین کرمانشاهی
محمد امین کمانگر
محمد انگوتی
محمد باقر محمدی
محمد پوردوائی
محمد تقی پور
محمد تقی چنارانی
محمد تقی زاده
محمد توکلی
محمد جاوید
محمد جواد طواف
محمد حسین افتخاری
محمد حسین باقری
محمد حسین حسن‌زاده
محمد حسین عبدالملکیان
محمد حسینی
محمد حیدری
محمد خان محمدی
محمد خانی
محمدرضا آرین
محمدرضا باقری
محمدرضا خسروی
محمدرضا خوانساری
محمدرضا شالگونی
محمدرضا طباطبائی
محمدرضا عالی پیام
محمدرضا فردپارسا
محمدرضا محمدی
محمدرضا ناصری الموتی
محمدرضا یوسفی
محمد زمانی
محمد سیف زاده
محمد شکرائی
محمد صمیمی
محمد طاهرپور
محمد طباطبائی
محمد عبدی
محمد علی بینایی فر
محمد علی سپهوند
محمد علی قهرمانی
محمد علی مظفری
محمد علی یزدانی فرد
محمد علینژاد
محمد عین اللهی
محمد فاضلی
محمد فردمنش
محمد قائم مقامی
محمد قهرمانی
محمد کریم بیگی
محمد کریمی
محمد مخته بادی
محمد مقيمی
محمد میرسلطانی
محمد مهدوی‌فر
محمد مهدی سپهوند
محمد موخته بادی
محمد ناصر مهدیخانی
محمد نجفي
محمد ندرخانی
محمد نوری
محمد نوری زاد
محمد نیشابوری
محمد وحید تکوک
محمد ولی حیدر بیگی
محمد یاسری پور
محمد یوسفی
محمد یوسفی آقکند
محمود اسکندری
محمود امیری مقدم
محمود توکلی
محمود جعفری
محمود زمانی
محمود شجاع پور
محمود طاهرپور
محمود محبی
محمود مرسلی
مراد حاجی وند
مراد معلم
مرادعلی مرادی
مرتضی باقری
مرتضی چهارلنگ
مرتضی حاتمی
مرتضی حاجیوند
مرتضی قاسمی
مرتضی لک
مرجان اروندی
مرجان ریزی
مرجان منصور
مرسل چنارانی
مرضیه زارعی
مرضیه قره داغی
مريم بحرى
مريم زكيخانى
مريم شيرين سخن
مريم مقدم
مریم اسکینی
مریم اشرفی
مریم افرافراز
مریم افشاری
مریم اهری
مریم باقری
مریم بحری
مریم پالیزبان
مریم تاجبخش
مریم جاوید
مریم دهکردی
مریم ذهبیون
مریم رئیس‌دانا
مریم سلطانی
مریم شاکرمی
مریم طالبی
مریم عینی
مریم قلی زاده
مریم محرابی
مریم موسوی
مریم یاوری
مزدك ليماكشی
مژگان احمدیه
مژگان حیدری
مژگان شاهسون
مستان سلجوقی
مسعود اخترانی تهرانی
مسعود اسدیان فیلی
مسعود اسکندری
مسعود تقی زاده
مسعود سپهوند
مسعود شب افروز
مسعود فاضلی
مسعود قربانی
مسعود کرباسی
مسعود مردانی
مسعود مژدهی
مسعود مغفوری
مسعود ملکی
مسلم قره داغی
مصطفی استادی
مصطفی حاجیوند
مصطفی دهباشی زاده
مصطفی صابر
معصومه دهقان
معصومه طوفان پور
معین خزایلی
مقصود باقری
ملودی قربانی
منصور آقائی
منصور زند
منصور سلیمانی
منصور عبدالپناه
منصور فرجی
منصوره بهکیش
منصوره خسرو شاهی
منصوره شجاعی
منظر ضرابی
منوچهر گلشن
منوچهر محمدی
منوچهر مختاری
منیره برادران
منیره نادربیگی
منیژه صراف
منیژه نادربیگی
مهدی اقتداری
مهدی جلالی
مهدی حسنلو
مهدی حیدری
مهدی ذوالفقاری
مهدی روشن
مهدی ساورعلیا
مهدی صابر
مهدی عزیزی
مهدی عسگری فروشانی
مهدی علی‌زاده فخرآباد
مهدی فراحی شاندیز
مهدی کیا
مهدی مرتضایی
مهدی مردانی
مهدی مکی
مهدی ملایری
مهدی نجفی
مهدی نصیری
مهدیه صالح پور
مهدیه گلرو
مهران ارباب
مهران اسفندیاری
مهران اعظمی بیرانوند
مهران حاتمی راد
مهران میرفخرایی
مهرانگیز کار
مهرانگیز کراچی
مهرداد آگین جونقانی
مهرداد آگین جونقانی
مهرداد آهنخواه
مهرداد جمشیدی
مهرداد درویش‌پور
مهرداد رحیمی
مهرداد سپهوند
مهرزاد نکوروح
مهرناز ساقدوش پی
مهرناز صالحی
مهرنوش حیدری
مهرنوش سپهوند
مهزیار صمدی
مهسا آقائی
مهسا خسروی
مهسا قره داغی
مهسا ملکی
مهشید شاه نظری
مهشید ناظمی
مهشید نجفی
مهناز پراکند 
مهناز توکلی
مهناز راکند
مهناز قره داغی
مهناز قزللو
مهناز متین
مهناز ملکان
مهوش صالحی
مهیار سماویش
مهین اکبری
مهین خدیوی
مونا احمدی
ميترا آزاده
میترا بابک
میترا صفاری
میثم لَک
میربهزاد موسوی
میرزا مرادی
میرزاعلی فرخی
میرویس اسدی
مینا احدی
مینا درافشان
مینا سپهوند
مینا کشاورز
میهن روستا
نادر بیاتی
نازنین افشین جم
نازنین انصاری
نازی اسکویی
نازیلا گلستان
ناصر آقائی
ناصر عین اللهی
ناصر مهاجر
ناصر نوریزاده
ناصر همتی
ناصرجاوید
ناصرقره داغی
ناهید خرسند
ناهید محمدی
ناهید واصقی
نبی اله سپهوند
ندا اعظمی بیرانوند
ندا فرخ
ندا میرزالو
نرگس جلالی
نرگس حامدی
نرگس شیربچه
نرگس محمدی
نرگس هاشمی
نریمان ابری
نسرین بصیری
نسرین جلالی
نسرین حمیدی
نسرین زیربندیان
نسرین مطلبی
نسرین نامدارپور
نسیم شفیعی
نصرالله خانمحمدی
نصرت بهشتی
نصرت قاسمی
نصیر پرویزی
نعمت عبدی
نگار آذین
نگار بینایی فر
نگار محرابی
نورا بیانی
نورا حقی
نورالله قبیتی زاده
نورخدا سپهوند
نوشین احمدی خراسانی
نوشین آذین
نوشین طهماسبی پور
نوشین کشاورزنیا
نوشین میرجلیلی
نوید اعظمی بیرانوند
نوید دادفر
نیره توحیدی
نیک آهنگ کوثر
نیکزاد نجومی
نیلوفر خسروی
نیلوفر شرع الاسلام پور
نیلوفر صابری
نیما اسکندری
نیما بهرامی
نیما چالشگر
نیما عرب
نیما ناصرآبادی
نینا موسوی
نیوشا اسدی
نیوشا قربانی
هاجر مهرجو
هادی شریف زاده
هادی محمدی
هارون اثنی عشری
هاشم خواستار
هرمز هوشمند
هلن توماس
هلن نصرت
هما وفادار
همايون مجیدی
همایون افتخاری نیا
همایون مجیدی
همون رشیدی
هوتن دولتی
هوریران سهراب
هوشنگ اسدی
هوشیار انصاری‌فر
هومان موسوی
هیربد دهقانی آذر
هیفا اسدی
وجیهه مقدم
وحید بدیعی
وحید بهشتی
وحید خانمحمدی
وحید قره داغی
وحید مرادی
وهاب طاهر پور
وهاب محبی
ویدا درافشان
يحيي سالار
يوسف محمدی
یاسمین ملکی
یاسمین نادری
یاشار تبریزی
یحیا اسدی
یحیی قره داغی
یدالله مظفری
یداله بلدی
یزدان امانی
یزدان شهدایی
یعقوب خان محمدی
یعقوب محمدی
یعقوب موسوی
یگانه بهادری
یوسف قهرمانی
یوسف همتی
یونس ازادبر
کانون فیلمسازان مستقل ایران
Amelia Frascalori
Anna Maria Margutti مسئول مهاجران در سندیکا
Anna Pramstrher انجمن ضد تجاوز و خشونت زنان
Barbara Spinelli وکیل بین الملی
Emily Marion Clancy معاون شهردار
Erica Gapasso یکی از مسئولان شهرداری
Franca Mennsa مسئول حقوق بشر بلونیا
Marina Cremaschi حزب زنان سیاه
Marina D’Altri حزب مدنی
Roberta Li Calzi معاونت شهرداری برای اقتصاد و ورزش بلونیا
Simona Lembi معاونت استانداری
Sonia Lama وکیل



نظر شما درباره این مقاله:








اوکراین: ۸۴۵ هزار سرباز روس در سه سال
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 06.02.2025, 12:03




نظر شما درباره این مقاله:








جلوگیری از حضور رضا پهلوی در کنفرانس امنیتی مونیخ
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 06.02.2025, 11:48




نظر شما درباره این مقاله:








مهدی محمودیان به مرخصی آمد
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 06.02.2025, 11:43




نظر شما درباره این مقاله:








یک میلیون ایرانی دچار بیماری صرع هستند
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - Tuesday 11 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 06.02.2025, 10:13




نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025