گزارش ژیلا بنی‌یعقوب از حضور و بازجویی در اطلاعات سپاه
من که برای بازجویی به اطلاعات سپاه احضار شده بودم، دیروز (یکشنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۳) به آنجا مراجعه کردم.نزدیک به دو ساعت در باره فعالیت‌هایم مخصوصا در شبکه‌های اجتماعی بازجویی شدم.
همان اول گفتم: مگر من سالها سوژه وزارت اطلاعات نیستم و آنجا جواب نداده‌ام، چطور شما ورورد کرده‌اید؟
می‌دانید اشکال این موازی کاری به جز هدر رفت انرژی و بودجه کشور چیست؟ ساعت‌ها به برادران گمنام اطلاعات جواب دادیم، حالا باید از اول قصه را برای برادران گمنام سپاه تعریف کنیم. باور کنید! برادران گمنام اطلاعات از بچه‌گی زندگی‌ام را رصد کرده و بارها و بارها بازداشت و بازجویی شدم.
اصلا وقت ما ارزشی ندارد! وقت خودتان هم برای خودتان ارزش ندارد؟ دیروز به پرسش‌هایی جواب دادم که به بیشترشان پیش از این بارها و بارها به بازجویان اطلاعات جواب داده بودم، شکر خدا! آنها هم که یک بار یک سوال را نمی‌پرسند بارها و بارها می‌پرسند. در سالهای گذشته چندین بار در پاسخ به سوالات بازجوها در بند امنیتی ٢٠٩ وزارت اطلاعات نوشته بودم: رجوع شود به پرونده‌های قبلی‌ام در بایگانی وزارت اطلاعات! لج‌شان می‌گرفت و جواب می‌دادند: دوباره بنویس! گاهی کل کل می‌کردم: چرا جواب‌های قبلی‌ام را نمی‌خوانید! چرا سوالات تکراری می‌پرسید؟
به بازجوهای وزارت اطلاعات که هر بار جوانتر از قبلی‌ها می‌شدند، می‌گفتم: چرا در باره یک گزارش مطبوعاتی که بیست سال پیش نوشتم برای بیستمین بار جواب بدهم؟ پرونده قبلی مگر در اختیارتان نیست؟ حوصله ندارید قبلی‌ها را بخوانید؟ مگر می‌شود برای یک اتهام چند بار پرونده بسازید و محاکمه کنید.
این بار در پاسخ به برخی سوالات تکراری ننوشتم که لطفاً به پرونده‌های قبلی در وزارت اطلاعات مراجعه شود، طبعا بعید است آنها پرونده‌هایشان را در اختیار سازمان موازی خودشان بگذارند.
سازمان‌‌های موازی گرامی! حتی وقتی سوابق بیمه در چند جا داریم؛ آن را یک‌کاسه می‌کنند، شما هم پرونده‌های ما را ادغام کنید! وقت تان را در جاهای مهم تر برای امنیت کشور بگذارید که دانشمندان هسته‌ای در روز روشن ترور نشوند! مرزداران ما هر روز قربانی نشوند و ...
آخرش چی‌شد؟ پرونده جدیدم به یکی از شعب بازپرسی اوین ارسال می‌شود و حالا باید منتظر احضار برای جلسه باز پرسی و بعد هم جلسه دادگاه باشم.امیدوارم حکم قاضی خلاقانه باشد😄.
اکانت ژیلا بنی‌یعقوب در شبکه ایکس
