شنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۳ -
Saturday 15 March 2025
|
کالین موینیهان / نیویورک تایمز
۱۴ مارس ۲۰۲۵
خالد مهدییف در تابستان ۲۰۲۲ تماسی را از یکی از اعضای دیگر مافیای روسیه، پولاد عمروف، پاسخ داد. آنها در پروژهای با یکدیگر همکاری داشتند که به گفتهی مهدییف، اخاذی از صاحب یک فروشگاه مواد غذایی در بروکلین بود.
حالا، عمروف خبر تازهای داشت: او پیشنهاد کار بزرگتری از سوی برخی آشنایان خود دریافت کرده بود.
مهدییف در دادگاه اظهار کرد که عمروف به او گفته بود: “آنها میخواهند که آن خبرنگار کشته شود. آنها میخواهند این کار را به ما بسپارند.”
طی چند روز دادگاهی که در منهتن برای رسیدگی به پروندهی قتل بهازای دریافت پول برگزار شد، مهدییف که یک آذربایجانی عضو یک باند جنایتکار روسی بود، توصیف دقیقی از چگونگی هدایت او توسط عمروف در یک توطئهی نافرجام برای قتل مسیح علینژاد، خبرنگار و مخالف ایرانی ساکن بروکلین، ارائه کرد.
مهدییف، ۲۷ ساله، مردی درشتاندام و ریشو که در دادگاه با لباس زندان به رنگ سبز تیره حاضر شده بود، با صدایی یکنواخت و گاهی همراه با اشتباهات گرامری یا تلفظی سخن میگفت. او روایت خود را از واقعیتهای سرکوب فراملی — عبارتی پرطمطراق برای تهدید خشن و مستقیم به خشونت — بیان کرد.
عضو باند مافیایی “دزدان شرافتمند”
او توضیح داد که چگونه به عنوان یکی از اعضای باند مافیایی معروف به “دزدان شرافتمند”، صاحبان مشاغل را تحت فشار قرار میداده است، درحالیکه در یانکرز، نیویورک زندگی میکرد. او از آتش زدن یک رستوران و سوراخ شدن یک خودروی رنجروور با گلوله سخن گفت. او همچنین از دیدارهایش با مجریان احکام مافیا، از جمله مردانی با لقب “من من” و “سانی”، در یک پیتزافروشی در برانکس یاد کرد. زنی که پشت پیشخوان آن پیتزافروشی کار میکرد، به مهدییف در دریافت پول از مافیا کمک میکرد.
پولاد عمروف و یکی دیگر از اعضای مافیا به نام رفعت امیروف، که هر دو به توطئه و قتل بهازای دریافت پول متهم هستند، از روز دوشنبه در دادگاه فدرال محاکمه شدهاند. خالد مهدییف، که در سال ۲۰۲۲ در نزدیکی خانهی مسیح علینژاد همراه با یک تفنگ تهاجمی مدل AK-47 بازداشت شد، با اتهامات مشابهی روبهرو بود. اما او در دادگاه به عنوان شاهد دولت حاضر شد و اعلام کرد که به چندین جرم، از جمله تلاش برای قتل و نگهداری سلاح غیرقانونی، اعتراف کرده است.
در بیانیهی افتتاحیه دادگاه، یکی از دادستانها گفت که مهدییف “معاون مورد اعتماد عمروف” بوده است. آن دادستان همچنین به هیئت منصفه گفت که آنها “مستقیماً از زبان یک آدمکش” خواهند شنید که “نمایی هولناک از نحوهی آمادهسازی برای قتل علینژاد” را ارائه خواهد داد.
اما وکیل امیروف، مایکل دبلیو. مارتین، دیدگاه متفاوتی نسبت به شهادت مهدییف ارائه داد. او مدعی شد که موکلش توسط مهدییف در این پرونده گرفتار شده و به هیئت منصفه هشدار داد که “نباید شهادت یک قاتل و دروغگو را مانند یک حقیقت مسلم بپذیرند.”
مهدییف در بازجویی متقابل پذیرفت که برای ورود به ایالات متحده اسناد جعلی ارائه کرده است. او همچنین با فریب ادارهی کسبوکارهای کوچک ایالات متحده و با استفاده از چکهای تقلبی، از بانکهای ولز فارگو و بانک آو امریکا پول دریافت کرده بود.
او به همراه “من من” مبلغ ۸۰۰۰ دلار را از یک زن در لانگ آیلند سرقت کرده بود. همچنین، در منهتن قصد داشت مردی را که یک زنجیر بزرگ به گردن داشت، غارت کند. علاوه بر این، سعی کرد مبلغ نامعلومی را از یکی از همخانههایش اخاذی کند.
او همچنین در ایالات متحده دو قتل در خارج از کشور را سفارش داده بود و در تماس تلفنی با فردی به نام فکرات، از او خواسته بود که این قتلها را انجام دهد.
در ۱۶ یا ۱۷ سالگی به مافیای روسیه پیوسته
مهدییف گفت که در ۱۶ یا ۱۷ سالگی به مافیای روسیه پیوسته است. مردانی در آذربایجان او را وارد این گروه کردند و به او گفتند: “اگر میخواهی زندگی خیابانی داشته باشی، باید طبق قوانین زندگی کنی.”
این قوانین، همکاری با هیچ دولتی را ممنوع و وفاداری بیچونوچرا به “وور” (رهبر مافیا) را الزامی میکرد. در مورد مهدییف، رهبرش مردی به نام گولی بود که باند خود را از درون زندان اداره میکرد.
او پس از سازماندهی یک حملهی گروهی که منجر به ضربوشتم و چاقوکشی علیه یک رقیب شد، از آذربایجان فرار کرد. در آن زمان، هنوز نوجوان بود و تصمیم گرفت به ایالات متحده مهاجرت کند.
مهدییف گفت که گولی به او گفته بود: “ما آنجا کسی را نداریم.” سپس از او خواسته بود “برای نام من جرم و جنایت انجام بده.”
دادستانها گفتهاند که ایدهی قتل مسیح علینژاد — که در سال ۲۰۰۹ ایران را ترک کرد و از آن زمان بهطور مستمر از منتقدان حکومت تهران بوده است — در یک شبکهی متشکل از مردان ایرانی شکل گرفته که در منهتن متهم شدهاند اما در بازداشت ایالات متحده نیستند.
بر اساس کیفرخواست، رهبر این شبکه، روحالله بازقندی، سرتیپ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، با رفعت امیروف تماس گرفته بود. امیروف نیز، طبق گفتهی دادستانها، با پولاد عمروف تماس گرفته و او نیز این مأموریت را به معاون آذربایجانی خود در یانکرز واگذار کرده بود.
مهدییف در دادگاه شهادت داد که عمروف به او گفته بود قتل مسیح علینژاد ۱۶۰ هزار دلار درآمد خواهد داشت و برخی افراد در دولت آذربایجان ترتیب این کار را دادهاند.
“دولت آذربایجان میخواهد هدیهای به دولت ایران بدهد.” مهدییف گفت.
سفارت آذربایجان در واشنگتن دیسی به ایمیلهای ارسالی برای دریافت نظر دربارهی اظهارات مهدییف پاسخی نداد.
مرحلهی اجرای نقشه
چند روز بعد، مهدییف گفت که مبلغ ۳۰ هزار دلار دریافت کرد که عمروف از طریق مردی در بروکلین برای او فرستاده بود. او توضیح داد که هنگام دریافت این کیسهی پلاستیکی پر از پول نقد، زنی را که در پیتزافروشی کار میکرد، با خود برده بود زیرا عمروف به او گفته بود: “صورتت را نشان نده.”
او با پرداخت ۲ هزار دلار یک تفنگ تهاجمی از فردی در برانکس خرید.
مهدییف گفت که ابتدا قصد داشت شخص دیگری را برای انجام قتل تحت نظارت خود استخدام کند، اما عمروف به او گفته بود که در نهایت خودش مسئول این مأموریت است:
“یک گلولهی دیگر به سر خبرنگار بزن.”
او تلاش کرد که مستقیماً در این قتل نقش نداشته باشد، اما کسی را پیدا نکرد که مایل به انجام آن باشد. “من من”، مأمور اجرای احکام مافیا، به او گفته بود که علینژاد بیش از حد شناختهشده است و قتل او بدون جلب توجه غیرممکن خواهد بود. بنابراین پیشنهاد کرد که بهجای قتل، خانهی او را به آتش بکشند.
تعقیب و مراقبت
به گفتهی مهدییف، او حدود یک هفته خانهی مسیح علینژاد را تحت نظر داشت و روزانه چندین بار با عمروف در تماس بود.
او شمارهی تلفن علینژاد را در صفحهی اینستاگرام او پیدا کرد و از طریق واتساپ و تلگرام برایش پیام فرستاد که این پیامها در دادگاه به عنوان مدارک ارائه شدند.
یکی از پیامها این بود: “تو بهترین خبرنگار هستی.”
پیام دیگری از علینژاد درخواست کمک برای دریافت پناهندگی کرده بود.
مهدییف در دادگاه توضیح داد: “میخواستم با او گفتوگو کنم تا وارد زندگیاش شوم. دنبال راهی سادهتر برای کشتن او بودم.”
فرصت از دسترفته
یک بار، او علینژاد را روی ایوان خانهاش در حال نشستن دید.
“وقتی داشتم به سمت ماشینم برمیگشتم تا اسلحهام را بردارم، دیگر آنجا نبود.”
سرانجام، در اواخر ژوئیه، او به سمت ایوان خانهی علینژاد قدم برداشت.
تصاویر دوربینهای امنیتی خانه، او را در لباس مشکی و شلوارک نشان میداد.
در ویدئویی که در دادگاه نمایش داده شد، یکی از دستان او به سمت دستگیرهی در دراز شده بود، اما او نتوانست وارد خانه شود.
چند دقیقه بعد، او به ماشین خود بازگشت و سریع از محل دور شد، زیرا تصور میکرد که افسران پلیس مخفی او را زیر نظر دارند.
دستگیری
پلیس واقعاً در آن منطقه حضور داشت. مأموران، مهدییف را به دلیل عبور از یک تابلوی ایست متوقف کردند و پس از بررسی، متوجه شدند که گواهینامهی رانندگی او تعلیق شده است.
هنگام بازرسی خودرو، مأموران پلیس تفنگ تهاجمی و یک ماسک اسکی سیاهرنگ را در آن پیدا کردند.
مهدییف در دادگاه اعتراف کرد که قصد داشت از تفنگ برای شلیک به علینژاد استفاده کند و ماسک را برای پوشاندن چهرهاش در حین قتل خبرنگار همراه داشت.
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|