چهارشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۳ - Wednesday 19 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 15.02.2025, 19:59

متن کامل سخنرانی زلنسکی در کنفرانس امنیتی مونیخ

رئیس‌جمهور اوکراین: ارتش اروپا باید تشکیل شود


سخنرانی ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین در کنفرانس امنیتی مونیخ
شنبه ۱۵ فوریه ۲۰۲۵


خانم‌ها و آقایان گرامی! 

در ابتدای این کنفرانس، معمولاً هر کشور موضع، اولویت‌ها و دیدگاه‌های خود را، چه به‌صورت رسمی و آشکار و چه از طریق گفت‌وگوهای غیررسمی با خبرنگاران و شرکا، مطرح می‌کند.

اما امسال، کشوری که حتی دعوت نشده بود، حضور خود را به رخ کشید. کشوری که همه اینجا درباره‌اش صحبت می‌کنند – و نه به شکل مثبت.

شب قبل از آغاز کنفرانس مونیخ، یک پهپاد تهاجمی روسیه به سازه محافظی که راکتور تخریب‌شده‌ی چهارم نیروگاه هسته‌ای چرنوبیل را پوشش می‌دهد، برخورد کرد.

این پهپاد، یک نسخه‌ی اصلاح‌شده از پهپاد «شاهد» بود – پهپادی روسی، با فناوری‌ای که ایران در اختیار روسیه قرار داده است. سرجنگی آن حداقل ۵۰ کیلوگرم مواد منفجره حمل می‌کرد.

ما این اقدام را یک حرکت بسیار نمادین از سوی روسیه، از سوی پوتین، می‌دانیم.

مدتی پیش، در اوکراین، درباره نقش حیاتی انرژی هسته‌ای در حفظ ثبات کشور، علی‌رغم حملات مداوم روسیه به زیرساخت‌های انرژی ما، بحث کردیم. اکنون در حال آماده‌سازی پروژه‌ای برای توسعه نیروگاه هسته‌ای خملنیتسکی هستیم – درست یک روز قبل از کنفرانس مونیخ، در همان نیروگاه حضور داشتم – پروژه‌ای که با مشارکت شرکت‌های آمریکایی، از جمله شرکت وستینگهاوس، انجام خواهد شد. این پروژه نه‌تنها امنیت انرژی اوکراین بلکه امنیت کل منطقه اروپا را تقویت خواهد کرد.

همچنین اخیراً با رئیس‌جمهور ترامپ و تیم او درباره انرژی هسته‌ای و بزرگ‌ترین نیروگاه هسته‌ای اروپا – نیروگاه زاپروژیا که در حال حاضر تحت اشغال روسیه است – گفتگو کردیم.

و واکنش روسیه چه بود؟ ارسال یک پهپاد برای حمله به سازه محافظ چرنوبیل که درون آن، ذرات و بقایای رادیواکتیو قرار دارد.

این فقط یک اقدام دیوانه‌وار نیست. این، موضع روسیه است.

کشوری که چنین حملاتی انجام می‌دهد، خواهان صلح نیست. هرگز. آن‌ها صلح نمی‌خواهند. آن‌ها برای مذاکره آماده نمی‌شوند.

تقریباً هر روز، روسیه تا صد فروند یا بیشتر، از پهپادهای «شاهد» را به‌سمت ما می‌فرستد. هر روز. حملات موشکی بالستیک منظم انجام می‌دهد. حملات هوایی با بمب را به‌طور مداوم افزایش می‌دهد. اما این همه ماجرا نیست.

امسال، مسکو برنامه دارد ۱۵ لشکر جدید تشکیل دهد که معادل ۱۵۰ هزار سرباز است. این تعداد، از مجموع ارتش‌های ملی بیشتر کشورهای اروپایی بیشتر است.

روسیه هر هفته مراکز جدیدی برای جذب سرباز باز می‌کند. و پوتین می‌تواند از پس این هزینه برآید ــ چرا که قیمت نفت همچنان به اندازه‌ای بالاست که او می‌تواند جهان را نادیده بگیرد.

ما اطلاعات موثقی داریم که تابستان امسال، روسیه قصد دارد تحت پوشش «رزمایش‌های آموزشی»، نیروهای خود را به بلاروس اعزام کند. دقیقاً به همان شیوه‌ای که سه سال پیش، قبل از حمله گسترده به اوکراین، نیروهای خود را مستقر کرد.

آیا این نیروی روسی در بلاروس برای حمله به اوکراین مستقر می‌شود؟ 

شاید. شاید هم نه. یا شاید هدف واقعی، شما باشید.

اجازه دهید یادآوری کنم: بلاروس با سه کشور عضو ناتو مرز مشترک دارد. این کشور عملاً به پایگاهی برای عملیات نظامی روسیه تبدیل شده است.

بر اساس اظهارات پوتین و لوکاشنکو، بلاروس اکنون میزبان تسلیحات ممنوعه، از جمله موشک‌های میان‌برد و حتی سلاح‌های هسته‌ای است.

پوتین آشکارا بلاروس را صرفاً یکی از استان‌های روسیه می‌داند.

و ما باید واقع‌بین باشیم؛ اگر کسی در حال ایجاد یک پایگاه نظامی برای حمله است، باید بپرسیم: چه کاری باید انجام دهیم؟ 

و مهم‌تر از آن: پیش از حمله بعدی، پیش از تهاجم بعدی، چه اقدامی می‌توانیم انجام دهیم؟ 

فراموش نکنید که تاکنون، تحریکاتی در مرزهای لهستان و لیتوانی با بلاروس صورت گرفته است؛ بحران‌های مهاجرتی که توسط سازمان‌های اطلاعاتی روسیه برای ایجاد هرج‌ومرج در اروپا صحنه‌سازی شد.

اما اگر بار بعد، این مهاجران نباشند، چه؟ اگر به‌جای آن، نیروهای روسی باشند؟ یا سربازان کره‌شمالی؟ 

شک نکنید؛ کره‌شمالی‌ها ضعیف نیستند. آن‌ها در حال یادگیری چگونگی جنگیدن هستند، یادگیری جنگ مدرن.

و ارتش‌های شما چطور؟ آیا آماده هستند؟ 

و اگر روسیه با انجام یک عملیات «پرچم دروغین» یا حتی بدون نشان رسمی از داخل بلاروس حمله کند – درست همان‌طور که در ۲۰۱۴، کریمه را تصرف کرد – واکنش متحدان چقدر سریع خواهد بود؟ و آیا اصلاً واکنشی نشان خواهند داد؟ 

دیروز، در همین مونیخ، معاون رئیس‌جمهور آمریکا به‌روشنی اعلام کرد: روابط قدیمی بین اروپا و آمریکا که دهه‌ها دوام داشت، در حال پایان است. از این پس، شرایط متفاوت خواهد بود و اروپا باید خود را با آن وفق دهد.

خانم‌ها و آقایان! 

من به اروپا ایمان دارم. و مطمئنم که شما هم ایمان دارید. و از شما می‌خواهم که اقدام کنید – برای خودتان، برای اروپا، برای مردم اروپا، ملت‌هایتان، خانه‌هایتان، فرزندانتان و آینده‌ای که با هم سهیم هستیم.

برای رسیدن به این هدف، اروپا باید خودکفا شود – و این تنها با قدرتی مشترک، قدرتی متشکل از اوکراین و اروپا، امکان‌پذیر است.

هم‌اکنون، ارتش اوکراین، با حمایت کمک‌های جهانی – که از شما بسیار سپاسگزارم – در برابر روسیه ایستادگی می‌کند. اما اگر ما نبودیم، چه کسی آن‌ها را متوقف می‌کرد؟ واقعاً! بیایید صادق باشیم – اکنون نمی‌توان این احتمال را نادیده گرفت که آمریکا ممکن است در مواجهه با تهدیدات اروپا، به این قاره «نه» بگوید.

رهبران بسیاری از ارتشی مستقل برای اروپا و لزوم داشتن «ارتش اروپا» سخن گفته‌اند.

و من واقعاً باور دارم که زمان آن فرا رسیده است. نیروهای مسلح اروپا باید ایجاد شوند.

این کار دشوارتر از ایستادگی در برابر حملات روسیه نیست – همان‌طور که ما قبلاً انجام داده‌ایم.

اما این فقط مسئله افزایش هزینه‌های دفاعی به‌عنوان درصدی از تولید ناخالص داخلی نیست. بله، پول مورد نیاز است، اما پول به‌تنهایی نمی‌تواند جلوی حمله دشمن را بگیرد. انسان‌ها و سلاح‌ها رایگان به دست نمی‌آیند، اما موضوع فقط بودجه نیست، بلکه درک این ضرورت است که باید از خانه‌های خود دفاع کنیم.

بدون ارتش اوکراین، ارتش‌های اروپا برای متوقف کردن روسیه کافی نخواهند بود. این حقیقت امروز است. تنها ارتش اوکراین در اروپا تجربه واقعی و مدرن میدان جنگ را دارد.

اما ارتش ما به‌تنهایی نیز کافی نیست. و ما به آنچه شما می‌توانید تأمین کنید، نیاز داریم: سلاح، آموزش، تحریم‌ها، تأمین مالی، فشار سیاسی و وحدت.

سه سال جنگ تمام‌عیار ثابت کرده است که ما از همین حالا، پایه‌های تشکیل یک نیروی نظامی متحد اروپایی را در اختیار داریم. و اکنون، درحالی‌که این جنگ را ادامه می‌دهیم و زیرساخت‌های صلح و امنیت را پایه‌ریزی می‌کنیم، باید نیروهای مسلح اروپا را بسازیم.

تا آینده اروپا فقط در دستان اروپایی‌ها باشد، و تصمیمات مربوط به اروپا، در خود اروپا اتخاذ شوند.

به همین دلیل، ما با رهبران اروپایی و ایالات متحده در مورد یگان‌های نظامی‌ای که می‌توانند صلح را تضمین کنند، نه‌فقط در اوکراین بلکه در سراسر اروپا، گفت‌وگو می‌کنیم. و به همین دلیل، در حال توسعه تولید مشترک تسلیحات، به‌ویژه پهپادها، هستیم. بله، به‌ویژه پهپادها.

مدل دانمارکی، برای مثال، که شامل سرمایه‌گذاری مشترک برای تولید تسلیحات در کشور ماست، در حال حاضر بسیار، بسیار، بسیار موفق بوده است. تنها در سال گذشته، به لطف تلاش‌های اوکراین و شرکای ما، بیش از ۱.۵ میلیون پهپاد در انواع مختلف تولید کردیم. اکنون، اوکراین رهبر جهانی در جنگ پهپادی است. این موفقیت ماست. اما همچنین موفقیت شما نیز هست. قطعاً.

و هر آنچه که برای دفاع از خود در اوکراین می‌سازیم، امنیت شما را نیز تقویت می‌کند. و همین منطق باید در مورد توپخانه، دفاع هوایی، فناوری‌ها و خودروهای زرهی نیز اعمال شود.

همه آنچه برای محافظت از جان انسان‌ها در جنگ مدرن لازم است، باید به‌طور کامل در اروپا تولید شود. اروپا همه چیز برای انجام این کار را دارد. فقط باید متحد شود و طوری عمل کند که هیچ‌کس نتواند به اروپا «نه» بگوید، آن را به حاشیه براند یا به چشم یک بازیچه به آن نگاه کند.

این فقط درباره انباشت تسلیحات نیست. این درباره اشتغال، رهبری فناوری و قدرت اقتصادی اروپا نیز هست.

پاییز گذشته، در «طرح پیروزی» خود، پیشنهاد کردم که بخشی از حضور نظامی ایالات متحده در اروپا با نیروهای اوکراینی جایگزین شود – البته اگر اوکراین عضو ناتو باشد.

اگر خود آمریکایی‌ها تصمیم بگیرند که این مسیر را بروند و حضور خود را کاهش دهند – که قطعاً اتفاق خوبی نیست، بلکه بسیار خطرناک است – اما همه ما در اروپا باید آماده باشیم.

من حتی پیش از انتخابات آمریکا، این موضوع را مطرح کردم، زیرا می‌دانستم سیاست آمریکا به چه سمتی در حال حرکت است. اما آمریکا نیز باید ببیند که اروپا به چه سمتی در حال حرکت است.

و مسیر سیاست اروپایی نباید فقط نویدبخش باشد – بلکه باید به‌گونه‌ای باشد که آمریکا بخواهد در کنار یک اروپای قدرتمند بایستد. این کاملاً امکان‌پذیر است. من مطمئنم.

و ما باید این مسیر را ترسیم کنیم؛ اروپا باید آینده خود را تعیین کند.

ما باید به قدرت خود اطمینان داشته باشیم، تا دیگران مجبور شوند به قدرت اروپا احترام بگذارند. و بدون ارتش اروپایی، این امر غیرممکن است.

یک‌بار دیگر: اروپا به نیروهای مسلح مستقل خود نیاز دارد.

و می‌دانم، می‌دانم که مارک روته، دوست خوبم، در حال گوش دادن به سخنان من است. مارک، دوست من، این موضوع درباره جایگزینی اتحاد نیست.

این درباره برابر کردن سهم اروپا در شراکتش با آمریکا است.

و ما به همین رویکرد در دیپلماسی نیز نیاز داریم: همکاری برای دستیابی به صلح.

اوکراین هرگز توافقاتی را که در پشت پرده و بدون مشارکت ما انجام شود، نخواهد پذیرفت. و همین اصل باید درباره کل اروپا نیز صادق باشد.

هیچ تصمیمی درباره اوکراین، بدون اوکراین. هیچ تصمیمی درباره اروپا، بدون اروپا.

اروپا باید در تصمیماتی که درباره سرنوشتش گرفته می‌شود، نقش داشته باشد. در غیر این صورت، هیچ چیز حاصل نخواهد شد.

اگر ما را از مذاکرات مربوط به آینده‌مان کنار بگذارند، همه ما بازنده خواهیم بود.

نگاه کنید که پوتین اکنون چه می‌خواهد انجام دهد. این بازی اوست. پوتین به‌دنبال مذاکرات مستقیم با آمریکاست – دقیقاً مانند قبل از جنگ، زمانی که آن‌ها در سوئیس ملاقات کردند و به نظر می‌رسید که در حال تقسیم جهان هستند.

گام بعدی او چه خواهد بود؟ پوتین تلاش خواهد کرد تا رئیس‌جمهور آمریکا را در روز ۹ می امسال در میدان سرخ مسکو حاضر کند، نه به‌عنوان یک رهبر محترم، بلکه به‌عنوان یک مهره در نمایش خود.

ما به چنین چیزی نیاز نداریم.

ما به موفقیت واقعی نیاز داریم. ما به صلح واقعی نیاز داریم.

برخی در اروپا شاید به‌درستی ندانند که در واشنگتن چه می‌گذرد.

اما بیایید ابتدا خودمان را بفهمیم – همین‌جا، در اروپا.

ما باید اول از همه، به اروپا قدرت ببخشیم.

آیا آمریکا به اروپا نیاز دارد؟ به‌عنوان یک بازار – بله. اما به‌عنوان یک متحد؟ نمی‌دانم.

برای اینکه پاسخ «بله» باشد، اروپا باید یک صدای واحد داشته باشد – نه ده‌ها صدای مختلف.

حتی کسانی که به‌طور مرتب به مارالاگو می‌روند، باید بخشی از یک اروپای قدرتمند باشند – چراکه رئیس‌جمهور ترامپ دوستان ضعیف را دوست ندارد. او به قدرت احترام می‌گذارد.

برخی در اروپا ممکن است از بروکسل ناامید شده باشند. اما باید روشن بگویم – اگر بروکسل نه، پس مسکو. این تصمیم شماست. این همان ژئوپلیتیک است. این همان تاریخ است.

مسکو اروپا را از هم خواهد پاشید، اگر ما، به‌عنوان اروپایی‌ها، به یکدیگر اعتماد نداشته باشیم.

چند روز پیش، رئیس‌جمهور ترامپ در مورد مکالمه‌اش با پوتین به من گفت. اما حتی یک‌بار هم اشاره نکرد که آمریکا نیاز دارد اروپا بر سر آن میز حضور داشته باشد. این حرف‌ها معنادار است. دوران قدیم به پایان رسیده – آن زمانی که آمریکا از اروپا حمایت می‌کرد، فقط به این دلیل که همیشه چنین کرده بود.

اما رئیس‌جمهور ترامپ یک‌بار گفت: «آنچه مهم است، خانواده‌ای نیست که در آن متولد شده‌ای، بلکه خانواده‌ای است که خودت می‌سازی.» ما باید نزدیک‌ترین رابطه ممکن را با آمریکا بسازیم، و بله، یک رابطه جدید – اما به‌عنوان اروپایی، نه فقط به‌عنوان کشورهایی مجزا.

به همین دلیل، ما نیاز به سیاست خارجی واحد داریم – یک دیپلماسی هماهنگ – سیاست خارجی اروپای مشترک. و پایان این جنگ باید نخستین موفقیت مشترک ما در این واقعیت جدید باشد.

و ما همین حالا در حال کار بر روی این هستیم که در تاریخ ۲۴ فوریه، سومین سالگرد تهاجم تمام‌عیار روسیه، بتوانیم در کی‌یف و به‌صورت آنلاین گردهم بیاییم. همه رهبران اروپایی. همه شرکای کلیدی که از امنیت ما دفاع می‌کنند. از اسپانیا تا فنلاند. از بریتانیا تا لهستان. از واشنگتن تا توکیو.

این نشست باید چشم‌انداز روشنی از گام‌های بعدی ما ارائه دهد – در مورد صلح، تضمین‌های امنیتی، و آینده سیاست مشترک ما.

و من به تضمین‌های امنیتی بدون آمریکا باور ندارم – بله، این تضمین‌ها در آن صورت ضعیف خواهند بود.

اما آمریکا نیز تضمین‌هایی ارائه نخواهد داد، مگر آنکه تضمین‌های خود اروپا قوی باشد.

من همچنین گزینه عضویت اوکراین در ناتو را کنار نخواهم گذاشت.

اما در حال حاضر، به نظر می‌رسد که قدرتمندترین عضو ناتو، پوتین است – زیرا هوس‌های او این قدرت را دارند که تصمیمات ناتو را مسدود کنند. و این در حالی است که این ارتش اوکراین بود که روسیه را متوقف کرد – نه کشوری از ناتو، نه نیروهای ناتو، بلکه فقط مردم و ارتش ما.

هیچ ارتش خارجی در این جنگ در کنار اوکراین نمی‌جنگد. اما پوتین تاکنون نزدیک به ۲۵۰ هزار سرباز را در این جنگ از دست داده است. بیش از ۶۱۰ هزار نفر زخمی شده‌اند.

تنها در نبرد کورسک، نیروهای ما نزدیک به ۲۰ هزار سرباز روسی را نابود کردند. ما به‌طور کامل یگان‌های کره شمالی را که پوتین مجبور شد به میدان بیاورد، نابود کردیم – چون نیروهای خودش برای متوقف کردن ضدحمله ما کافی نبودند. بیش از شش ماه است که اوکراینی‌ها یک پایگاه در داخل خاک روسیه حفظ کرده‌اند، درحالی‌که این روسیه بود که می‌خواست یک «منطقه حائل» داخل کشور ما، در اوکراین، ایجاد کند.

من به اوکراین افتخار می‌کنم. من به مردم‌مان افتخار می‌کنم.

اما اکنون، از شما – تک‌تک شما – می‌خواهم که به این سؤال صادقانه پاسخ دهید: اگر روسیه به سراغ شما بیاید، آیا ارتش شما قادر به جنگیدن به همین شیوه خواهد بود؟ 

من نمی‌خواهم هیچ‌کس هرگز مجبور شود به این پاسخ برسد – خدا نکند. به همین دلیل است که درباره تضمین‌های امنیتی صحبت می‌کنیم. و به همین دلیل است که ما معتقدیم که هسته‌ی اصلی هر تضمین امنیتی برای اوکراین، باید عضویت در ناتو باشد. یا – اگر چنین نشود – شرایطی که به ما اجازه دهد تا یک ناتوی دیگر، درست در اوکراین، بسازیم.

چون در نهایت، مرزی بین جنگ و صلح خواهد بود.

اینکه آن مرز کجا ترسیم شود و چقدر قوی باشد – به ما بستگی دارد.

پیشنهاد من: مرز شرقی اوکراین، مرز شرقی بلاروس، مرزهای شرقی کشورهای بالتیک، مرز شرقی فنلاند.

این قوی‌ترین خط امنیتی برای همه ما در اروپاست، زیرا این خط، خط حقوق بین‌الملل است.

و آیا هنوز به یاد داریم که حقوق بین‌الملل چیست؟ 

بیایید صادق باشیم، عبارت «حقوق بین‌الملل» دیگر کمی قدیمی به نظر می‌رسد.

اما من معتقدم که مأموریت اروپا این است که اطمینان حاصل کند که حقوق بین‌الملل همچنان معنا دارد.

و در نهایت – یک نکته آخر.

پوتین چه تضمین‌های امنیتی‌ای می‌تواند ارائه دهد؟

پیش از جنگ، بسیاری تردید داشتند که آیا نهادهای اوکراین می‌توانند در برابر فشار روسیه و پوتین مقاومت کنند یا خیر.

اما در نهایت، این پوتین بود که با یک شورش مسلحانه از درون مواجه شد.

این او بود که مجبور شد پایتخت خودش را در برابر فرماندهان جنگی خودش محافظت کند.

همین نکته، ضعف او را نشان می‌دهد.

پس یک میلیون سرباز روسی که در حال حاضر در اوکراین می‌جنگند، چه خواهند کرد؟ 

اگر نه در اوکراین، در کجا خواهند جنگید؟ 

به همین دلیل، ما نمی‌توانیم صرفاً به یک آتش‌بس بدون تضمین‌های امنیتی واقعی، بدون فشار بر روسیه، و بدون یک سیستم مهار روسیه رضایت دهیم.

برای جنگیدن با ما، پوتین نیروهایش را از سوریه، از آفریقا، از قفقاز، و حتی از برخی مناطق مولداوی بیرون کشید. و در حال حاضر، او با کمبود نیروهای جنگی مواجه است.

و اگر این جنگ به شیوه‌ای نادرست پایان یابد، او یک مازاد از سربازان جنگ‌آزموده خواهد داشت – افرادی که چیزی جز کشتار و غارت نمی‌دانند.

و این یک دلیل دیگر است که این جنگ نمی‌تواند تنها توسط چند رهبر تصمیم‌گیری شود – نه توسط ترامپ و پوتین، نه توسط من و پوتین، نه توسط هیچ‌کس دیگری در مونیخ که بخواهد تنها با پوتین مذاکره کند.

ما باید با هم فشار وارد کنیم – تا به صلح واقعی برسیم.

پوتین نمی‌تواند تضمین‌های امنیتی واقعی ارائه دهد.

نه فقط به این دلیل که دروغگوست – بلکه چون روسیه، در وضعیت کنونی، برای حفظ قدرت خود نیاز به جنگ دارد.

و جهان باید از این خطر محافظت شود.

پس،

اول: نیروهای مسلح اروپا، به‌عنوان ارتقایی برای ناتو.

دوم: سیاست خارجی مشترک اروپایی.

سوم: سطحی از همکاری اروپایی که واشنگتن باید آن را جدی بگیرد.

چهارم: حقوق بین‌الملل.

و پنجم: حفظ تمام فشارها بر روسیه – زیرا این فشار است که صلح را تضمین می‌کند، نه حرف‌های پوتین، نه فقط چند برگ کاغذ.

پوتین دروغ می‌گوید. او قابل پیش‌بینی است. و او ضعیف است.

ما باید از این مسئله استفاده کنیم – همین حالا، نه بعداً.

و ما باید به‌عنوان اروپا عمل کنیم، نه مجموعه‌ای از افراد جدا از هم.

برخی می‌گویند سال جدید نه در اول ژانویه، بلکه با کنفرانس امنیتی مونیخ آغاز می‌شود.

این سال جدید اکنون آغاز می‌شود – و بگذارید سال اروپا باشد – متحد، قدرتمند، امن و در صلح.

صلح برای اوکراین. صلح برای اروپا. صلح برای همه جهان. برای همه خانواده‌های شما.

بسیار سپاسگزارم!

افتخار بر اوکراین!



 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net