پنجشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۳ -
Thursday 13 February 2025
|
۱. گمتر مسالهای بهاندازه کوچککردن سفرههای مردم و برهمزدن امنیت روانی آنان غیرعاقلانه، غیرهوشمندانه و غیرشرافتمندانه است. نعل وارونه غریبی است که فردی یک تنه، راههای شکوفایی اقتصادی کشور و بهبود معیشت، رفاه و آسایش مردم را ببندد و ملتی کهن را در معرض مخاطرات خانمانبرانداز قرار دهد و در عین حال مخالفت با این روند بنیانافکن را بیعقلی، نابخردی و بیشرافتی بخواند؛ روندی که در شکل خوشبینانهاش فروپاشی سیاسی را در پی دارد و در حالتی که محتملتر است، ایران را خدای نکرده در چاه ویل بیدولتی و هرجومرج میاندازد. حتی میتواند به پاره پاره شدن کشور منجر شود. در چنین اوضاع و احوالی عقل و هوش و شرف حکم به درک همهجانبه و فهم واقعبینانه امنیت و منافع ملی میدهد، بر اولویت آن دو تاکید میکند و بر شناسایی و استفاده از فرصتهای داخلی و جهانی برای تامین آنها اصرار میورزد. استبداد رای و لجاجت با خرد جمعی، بهویژه در چنین شرایط خطرخیزی، نه عاقلانه است، نه هوشمندانه و نه شرافتمندانه!
۲. تحریمها نقش مهمی در افزایش بهای ارز، کاهش ارزش پول ملی، افت و گاه منفیشدن نرخ رشد اقتصادی و کمشدن محسوس قدرت خرید مردم، بهویژه محرومان و حقوقبگیران ایفا کرده و میکند. متهم ردیف اول این سقوط اسفبار شخص رهبر است که هشدارها را نشنید، مانع رفتن پرونده هستهای به شورای امنیت نشد و اجازه داد آمریکا که در آن شورا حرف اول را میزند، اقتصاد ایران و معیشت ایرانیان را گروگان بگیرد.
۳. پس از فروپاشی شوروی و بلوک شرق، آمریکا تنها کشوری است که میتواند بدون مجازات از پیمانهای بینالمللی بیرون برود و یا قراردادهای دوجانبه خود را نادیده انگارد. بر همین اساس بدون اقامه دلیلی موجه از برجام خارج شد. برجامی که برخلاف ناسپاسی آقای خامنهای طی چهار سال از سال ۱۳۹۲ تا مقطع خروج امریکا از آن، قیمت ارز را ثابت نگه داشت، تورم را تکرقمی و نرخ رشد را نیز دورقمی کرد. کارشکنیهای رهبر و پیمانشکنی ترامپ شرایط را به پیشابرجام برگرداند. اشتباهات رهبر در دولت بایدن، احیای برجام را که در اسفند ۱۳۹۹ در دسترس قرار گرفته بود، منتفی کرد و تحریمها ادامه یافت.
۴. رهبر بهگونهای از تجربه شکستخورده برجام و مذاکره با آمریکا سخن میگوید که گویی راهبرد «نه جنگ، نه مذاکره» او تجربهای موفق و کارآمدی بوده است؛ همان سیاستی که امروز جرات نامبردن آن را ندارد. او ظاهراً فراموش کرده که خود و منصوبانش فرصت تحریمهای نفتی و بانکی را به کاخسفید دادند. سپس آنرا «جنگ اقتصادی» خواند و برای جلوگیری از پیامدهای ویرانگر آن، اجازه مذاکره دوجانبه اما محرمانه با آمریکا را به صالحی، وزیر وقت خارجه در سال ۱۳۹۰ داد؛ در زمانی که جلیلی در گفتگوهای فلسفی و تاریخی خود با ۵+۱ به بنبست رسیده بود.
۵. آیا دولت پزشکیان باید برای لغو تحریمها بکوشد یا خیر؟ اگر جواب رهبر منفی است، بهصراحت آن را اعلان کند تا محل اختلاف روشن شود. ملت تکلیف خود را بداند و احیانا تصمیم نهایی را بگیرد. اگر پاسخ او مثبت است، چه راهی جز مذاکره جامع با آمریکا میشناسد؟ اگر هم مدعی است که طرفدار رفع تحریمهاست اما مذاکره با ایالات متحده را بیخردی و بیشرافتی میداند، بگوید چه راه دیگری پیشنهاد میکند. نفی اصل مذاکره و ندادن روش جایگزین، معنا و حاصلی جز تداوم و احیاناً تشدید تحریمها و در نتیجه افزایش قیمتها از ارز تا کالاها ندارد و چه بسا ممکن است کار بالا بگیرد و به شورش و ناامنی و ویرانی بکشد. درهرحال آن که بیش و پیش از همه زیان میبیند، ملت ایران است.
۶. احتمال اینکه جمهوری اسلامی نتواند با ترامپ به توافق برسد، بههیچوجه منتفی نیست؛ اما این مساله صرفاً پس از مذاکره رو در رو و شفاف باید معلوم شود. رهبر میتواند بگوید نظام زیر بار توافق غیرشرافتمندانه نمیرود اما حق ندارد اصل مذاکره را غیرشرافتمندانه بخواند و با تابوسازی مذاکره، فرصتهای احتمالی را بسوزاند. مگر صدام با پاره کردن قرارداد ۱۹۷۵ با ایران، جنگی ویرانگر را به ملت ما تحمیل نکرد؟ آیا با او مذاکره نکردید و صلح دست نیافتید؟ اخیرا نیز حماس با اسرائیل مذاکره کرد و به توافق رسید، اگرچه تضمینی در تامین حقوق مردم خویش در آینده ندارد اما مذاکره را تابو نکردد.
۷. چنانچه تهران و واشنگتن تا به حال مذاکرات دوجانبه محرمانه و آشکار متعددی انجام نداده بودند، شاید رهبری میتوانست عدم مذاکره با آمریکا را برند اختصاصی نظام بخواند؛ اما وقتی مذاکرات دوجانبه و چندجانبه در دولتهای خاتمی، احمدینژاد، روحانی و رئیسی، همگی با اجازه و تایید رهبر انجام شده، گرفتن چنین ژستی بیمعناست و نتیجهای نیز جز گسترش فقر، فلاکت، خشم عمومی و پرکردن جیب حرامخواران و کاسبان تحریم ندارد.
۸. اکثریت قاطع ملت خواهان مذاکره با آمریکا و حتی برقراری رابطه با آن کشور است. اگر رهبر برخلاف این واقعیت میاندیشد، میتواند موضوع را به همهپرسی بگذارد. تا آنجا که من میدانم نوع نظرسنجیها در ۲۷ سال گذشته، از خرداد ۱۳۷۲ تا امروز، بیانگر تمایل حدود ۶۰ تا ۷۰ درصدی ایرانیان برای انجام مذاکره با آمریکاست؛ اگر چه تقریبا همین درصد از مردم نیز به آن دولت بیاعتمادند اما در این زمینه بین آمریکا با کشورهای اروپایی، چین و روسیه تفاوتی نمیبینند. چرا که به آن دولتها نیز اعتماد ندارند اما موافق مذاکره و برقراری رابطه دیپلماتیک با آنها نیز هستند. افزون بر آن عموم کارشناسان، کارآفرینان و فعالان بخش خصوصی یکی از شروط لازم برای رونق اقتصادی و مهار مشکلات معیشتی مردم را در لغو تحریمها میدانند. به نظر آنان به تجربه ثابت شده که هیچ کشوری در ۴ دهه گذشته بدون عادیسازی روابط خود با آمریکا نتوانسته است به توسعه دست یابد.
۹. راهبرد «نه جنگ، نه مذاکره» کشور را از خطر جنگ مصون نمیدارد، کما این دیدیم اسرائیل حریم هوایی ایران را نقض کرد و طرفین تا مرز جنگی فراگیر پیش رفتند؛ اما این راهبرد حتماً ایران را از مزایای مذاکره و صلح محروم میکند. ما در واقع امر هزینههای جنگ را میپردازیم بی آنکه از مواهب صلح بهرهمند شویم.
دیگر خطای بزرگ آقای خامنهای آن است که بخش قابل توجهای از ثروت ملت را، در ۱۳ سال گذشته و همزمان با تحریمهای نفتی و بانکی ایران، به پای دیکتاتور خونریز دمشق ریخت. دست آخر نیز نیروهای اعزامی سوریه را ترک کردند بدون آن که به هیچ یک از اهداف اعلامی خود دست یافته باشند.
حاصل این دو اشتباه بزرگ پرواز ارزش دلار از هزار تومان در سال ۱۳۹۰، یعنی سال آغاز تحریمهای نفتی و بانکی، به حدود ۹۰ هزار تومان بوده است و همچنان نیز رکورد میزند. اکنون نباید اجازه داد که خطای محاسباتی جدید رهبر بیش از پیش ثروت ملی را هدر دهد، کیان ایران را به خطر اندازد و بر رنج و آلام ایرانیان بیافزاید.
۱۰- حتی در صورت توافق با آمریکا و لغو تحریمها، بسیاری از مشکلات حل نشده باقی میمانند، چراکه ناشی از رویکرد و سیاستهای نادرست رهبر هستند، و به آمریکا ربط ندارند.
به نظر من تجربه ۴۶ ساله “حکومت دینی” و “ولایت فقیه” شکست فاحشی خورده است.
دلیل؟
* اوضاع فاجعهبار اقتصادی و رفاهی؛
* شکست حجاب اجباری؛
* شکست فیلترینگ و تکصدایی؛
* ناتوانی در ارائه خدمات آب، برق و گاز؛
* عقبماندن از همسايگان؛
* حذف از کریدورها و بازارهای جهانی؛
* رشد جهشوار بزهها و ناهنجاریهای اجتماعی؛
* بیمعناشدن انتخابات نزد اکثریت؛
* از دسترفتن مرجعیت صداوسیما؛
* مهاجرت فزاینده سرمایههای مادی و معنوی؛
* شکست در لغو تحریمها؛
* دائمیشدن وضعیت امنیتی و پلیسی؛
* ترس حاکمیت از سایه خود و کمترین تکانهها؛
در نقطه مقابل شکست حکومت، ملت با نیروی لایزال الهی، در انتظار و درصدد زایش شگفتیهای تازه است. در چنین شرایطی، رهبر دو گزینه دارد:
۱. همراهی با اکثریت قاطع ملت و تندادن به اصلاحات و تغییرات بنیادین، متناسب با خواست جامعه، تا هم حل مشکلات با مشارکت مردم ممکن شود و هم بتوان مقابل ترامپ از موضع اقتدار مذاکره کرد،
۲. ایستادگی در برابر مطالبات ملی و پیوستن به خیل خودکامگان زمانناشناس و فرصتسوز و بدنام رفتن.
زندان اوین
۲۳ بهمن ۱۴۰۳
تلگرام تمصطفی تاجزاده
@MostafaTajzadeh
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025
|