شنبه ۱ دي ۱۴۰۳ -
Saturday 21 December 2024
|
نسرین ستوده، حقوقدان، فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی سابق در یادداشتی به نامه فائزه هاشمی درباره اختلافات در بند زنان زندان اوین واکنش نشان داده است.
یادداشت کامل نسرین ستوده را در زیر میخوانید.
من در کار خودم، آموخته ام آدمها را بر اساس اعمال خودشان بشناسم، نه نام خانوادگیشان که شوربختانه مانند حجاب اجباری، اجبارا از پدران به فرزندان میرسد. این موضوع در حقوق کیفری، اصل شناخته شده و مهمی است، اصل «شخصی بودن جرم و مجازات». این اصل یکی از اصول مهم دمکراسی در جهان است و بر اصلهای سیاسی مثل «وحدت کلمه» و عباراتی از این قبیل ارجحیت دارد، حتی در سالگرد جنبش «زن، زندگی، آزادی» نیز این اصل و اصل «آزادی بیان» از ارکان دمکراسی هستند. اشارهی من به نامهی فائزه هاشمی است که چند روز پیش از بند زنان بیرون داده است.
بند زنان سیاسی تاریخچهای ۱۳ ساله دارد. بند زنان دیروز و امروز تشکیل نشده. بر سبیل اتفاق هم تشکیل نشده. کسانی بودهاند که به ساختن آن، که مهمترین وجهاش، ساختن روابط انسانیاش بوده است، پرداختهاند و آجر به آجرش را بالا بردهاند تا به این قامت رساندهاند. در خرداد ۱۳۹۰ و در زمانهای که جنبش فمینیستی در ایران اوج میگرفت و حکومت نمیتوانست نقش زنان را نادیده بگیرد، این بند تشکیل شد. چقدر ما یکدیگر را به رفتار توام با آرامش و مدارا دعوت میکردیم. چقدر دوستان عزیزی از جریانهای چپ، مجاهدین، سلطنتطلبها و مشروطهخواهان، دوستان بهایی و مسیحیمان، اصلاحطلبها و هاله سحابی عزیز در آزادی بیان و اندیشه در بند موثر بودهاند و در جمع ۳۰ نفرهی آن روزها مدام تکرار میکردیم که ما تمرین دمکراسی میکنیم. چیزی که همهی شهروندان ایرانی به آن نیاز دارند. اما برخی از افرادی هم که امروزه فضای بند زنان را به آستانهی عدم تحمل رساندهاند، متعلق به برخی از جریانات بالا بودهاند و فقط فائزه هاشمی هدف این حملات نبوده است.
به یاد دارم شب عید ۱۳۹۸ بود. حکم سنگین علیه یکی از اعضای بند زنان صادر شده بود و طبعا در بیرون از زندان با واکنشهای خبری همراه شده بود. یکی از دوستان چپ وسط بند فریادهای گوشخراش میکشید که او دروغ میگوید و با دروغهایش سیاست را به کثافت کشانده است. طبق یک تقسیم کاری هم، دوست دیگری که اتفاقا چپ نبود، به خارج از زندان اعلام کرده بود که آن عضو بند که به حبس سنگین محکوم شده بود، دروغ میگوید. او به مصاحبهی قاضی استناد کرده بود که مدعی بود در آن پرونده حکم سبکتری صادر کرده است. اینها شرایط را برای یک زندانی در داخل، و خانوادهاش در خارج از زندان به جهنمی بدتر از حکم سنگین تبدیل میکند. اینها را برای محافظت از حقیقت میگویم.
من دوستان نزدیک زیادی دارم که به جریان چپ تعلق دارند. همچنانکه از بین پادشاهی خواهان یا مجاهدین نیز...
همان دوست چپ و آنارشیستام که همچنان در دل عزیزش میدارم، وقتی سال گذشته در مراسم خاکسپاری آرمیتا بازداشت شدم و پس از ۱۵ روز بدون شالی دورگردن به اوین رفتم، فریاد زده بود که چرا من فعالیت کردهام تا بازداشت شوم. حس مالکیت زندان فاجعهای است که باید هر زندانی برای مصون ماندن از آن تلاش کند. اینکه به نفس زندانی بودن، کسب اعتبار کنیم، خطرناک است.
یکی از کسانی که از سال ۱۳۹۱ برای بهبود وضعیت بند زنان تلاش کرد، فائزه بود. او نه تنها شرافتمندانه حبس میکشید، بلکه در مقابل نیروهای امنیتی میایستاد. به یاد دارم روزی مسئولان زندان تصمیم گرفتند از راهروی نگهبانان، پنجرهای به داخل بند زنان بزنند. این موضوع اعمال کنترل آنها را روی بند ما بالا میبرد و اتاق ۲ را به طور کامل در دیدرس آنها قرار میداد. همه خیلی عصبی شده بودند. فائزه بدون اینکه به کسی چیزی بگوید، رفت زیر تیشه بنایی ایستاد که در حال باز کردن سوراخی برای نصب پنجره بود و گفت: «تیشه را بزن بیفته روی سر من»
من همان لحظه داشتم از راهرو رد میشدم او را دیدم. رفتم کنارش ایستادم. گفتم بله، من هم هستم. بنا جلوی ما به معاون زندان زنگ زد و گفت: «این دو نفر (اسم ما را برد) زیر کار ایستادهاند و نمیگذارند کار کنیم.» معاون زندان هم از او خواست متوقف کند و به این ترتیب جلوی کار گرفته شد.
یک زمان دیگری گفتند ساعت اتمام هواخوری شما از ده شب به هفت شب تغییر کرده است. آن شب به پیشنهاد فائزه در حیاط کوچکی تحصن کردیم که داشتند از ما میگرفتند. بدین ترتیب افسر جانشین مجبور شد بیاید و با ما صحبت کند. آن زمان یک حیاط خیلی کوچک ۱۵ متری داشتیم و میگفتند اذان مغرب باید بروید بالا. همین کار دسته جمعی ما باعث شد ساعت هواخوری به روال سابق برگشت.
او کارهایی از این قبیل فراوان کرد. تا جایی که برای تنبیه به انفرادی ۲۰۹ منتقل شد و بعد از برگشت به بند به نافرمانیاش ادامه داد.
او نگاه دقیقی به اطرافش داشت، نگاه انتقادی و همان نگاه، کار او را دوبار به زندان کشیده است. حالا از فضای بند زنان زندان اوین انتقاد کرده است. ممکن است برخی فرصتطلبان از نقد او سو استفاده کنند. اما این نامه میتواند نقد خودمان از خودمان باشد و کارکرد آزادی بیان همین است.
اگر فائزه این امکان را داشت تا چنین فعالیتهایی کند، به خاطر آن بود که هیچکس فعالیت مدنی یا سیاسی را در انحصار خود نمیدانست، پس دیگران هم به وسع خود فعالیت میکردند. اما چون در خصوص فائزه سخن میگویم از فعالیتهای او یاد میکنم.
دوستان، اگر اختلافاتمان را حل کنیم، با قدرت بیشتری به مبارزه علیه اعدام ادامه میدهیم، وگرنه ساکت کردن صدای مخالفان، میراثی است که از استبداد آسیایی به ما رسیده است و بیش از هر چیز قدرت ادامهی حیات دارد. هیچکس از خطر اعمال قدرت بیضابطه در امان نیست، حتی جریان حقوق بشری هم به صرف عنواناش، از این خطر مبری نیست.
نسرین ستوده
شهریور ۱۴۰۳
تعویق درمانی اجرای حکم
منبع: ایرانوایر
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|