پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ -
Thursday 21 November 2024
|
ايران امروز |
آفتاب را
از روی مویش
شانه میکنم
باران را
از پلک چشماش
بر میشویم
باد را
از دستاش
میچینم
نگاه کنجکاوش را
در پاسخی مبهم
میپیچم
و
پایش را
از
انتظار باز میستانم.
کودکی پر اشتیاق
در من
هنوز خود را
به حادثهی سکوت
عادت نداده است
بازیگوشی ساده
که هر نشانی از زندگی
چشمهایش را میدرخشاند
باغ را
با همهی هستیاش
میبیند
گل را
آنقدر میستاید
که هیچ سخنی
بر لب
از آن نمیراند
دریا را دوست دارد
بیترسی
که غرق شدن را
هشدار میدهد
کودکی
با چشمهای پرسان
که کارش
آموختن است
شگفتی نشان دادن
و
ستایش کردن است
کودکی
که چشمها را
با برق صداقت شان
میشناسد
با اشکها و لبخندها
در
لحظهی تولدشان
زندگی میکند
وقتی
هوا سرد میشود
میلرزد
وقتی
هوا گرم میشود
بی قرار
از آن چه نمیشناسد
نمیترسد
فاصله را نمیشناسد
وقتی خود را جدا میکند
وقتی
جدا میشود
دو باره
وصل میشود
به آینه نگاه میکنم
آینهای
که در آن
کودکی
جوانی
و پیر شدن را
از پشت پلک چشمانم
میرباید
در این آینه
تمام شکست زندگی را
در تداوم نفرت و جنگهایش
قدرت و ویرانگریهایش
و
تسلیم و سقوط آن
به چشم میبینم
آینهای
که زمان را
در مکانی
به وسعت فلسفه
به آن که نگاهش میکند
میتاباند
چشم
از این آینه
بر میگیرم
آفتاب را
از روی مویش
شانه میکنم
باران را
از پلک چشماش
میشویم
و
بر پیشانی کودکی
که زنده است
هنوز در من
بوسه میزنم.
Kambizgilani.com
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|