iran-emrooz.net | Thu, 18.05.2006, 7:50
تاملی در تعریف ترجمه
عرفان قانعیفرد
|
پنجشنبه ٢٨ ارديبهشت ١٣٨٥
ترجمه یک هنر نیست ، بلکه یک هنر برتر است (کورنی چوکافسکی)
دیدگاههای مختلفی از نظر ادبیات ، زبانشناسی و حتی فلسفه و یا هنر ، درباره ترجمه وجود دارد و تعاریف گوناگونی – بنا به مقتضای آن رشته - از آن به عمل آمده است (١) و بنابراین ، تعریف دقیق و فنی ترجمه کار چندان سادهای نیست و بیشتر تعریفهایی هم که تاکنون به دست دادهاند غالبا آن قدر کلی و نظری هستند که عملا هیچ گرهی از مشکلات مترجمان در کار ترجمه و کار فرو بسته ایشان نمیگشاید. هر مترجم پس از سالها ترجمه کردن ، تعریف تازهای از کار ترجمه ارائه میکند و یا استنباط تازهای از تعریف قبلی به دست میدهد که باز هم اغلب هیچ گونه رهنمود عملی در اختیار مشتاقان کار ترجمه و به ویژه مترجمان تازه کار قرار نمیدهد و چه بسا مانع گمراهی آنان هم میشود (٢) و یا حتی گاهی بعضی مترجمان حرفهای دانستن آن را امری بیهوده و بی ثمر میپندارند.
بنا به تعریف فرهنگ لغت "ترجمه" عبارتست از " تغییر یک حالت یا شکل به حالت یا شکلی دیگر برای برگرداندن آن به زبان خود یا دیگری" (٣). یعنی ترجمه عبارتست از برگردان مفاهیم – چه نوشته و چه گفته – از یک زبان که زبان مبدا نامیده میشود به زبانی دیگر که زبان مقصد خوانده میشود ؛ به طوری که متن ترجمه شده همان تاثیری را که در زبان مبدا دارد در زبان مقصد هم داشته باشد (٤) و این به آن معنا است که اگر تعریف ترجمه بدین صورت که برگردان نوشته یا گفتهای است از یک زبان (به عنوان زبان مبدا) به زبان دیگری (که مقصد است) باید گفت که مطلوب ترین نوع آن برگردان زمانی تحقق مییابد که تاثیر آن نوشته یا گفته در خواننده یا شنونده زبان مبدا به خواننده یا شنونده زبان مقصد هم منتقل شود و به عبارت ساده تر ترجمه عبارت است از: برگردان متنی از زبان مبدا به زبان مقصد ، بدون کوچکترین افزایش و یا کاهشی در صورت و معنی.
این تعریف اگر چه دقیق است اما صرفا جنبه نظری دارد ، زیرا هیچ پیامی را نمیتوان بدون تغییر در صورت و معنی از زبانی به زبان دیگر منتقل کرد (٥) البته تعریف ترجمه از دیدگاه بعضی استادان ایرانی و خارجی در امر ترجمه ، عبارتست از:
١. نایدا: ترجمه عبارت است از نزدیکترین معادل زبان مورد ترجمه ، اول از جهت مفهوم (یا معنا) و بعد از لحاظ سبک (٦) و همچنین ترجمه عبارتست از بیان مجدد پیامی از زبان مبدا در قالب نزدیکترین معادل طبیعی آن به زبان مقصد ، با رعایت معنی در وهله نخست و رعایت سبک نوشتاری در وهله دوم. البته این تعریف نسبتا ساده مستلزم بررسی دقیق و همه جانبه برخی از عوامل به ظاهر متباین با یکدیگر میباشد: مانند بازسازش پیام ، معادل ، معنی و سبک (٧).
٢. ونیتر: ترجمه کوششی است در جهت جایگزین کردن یک تجربه و یا فرمول خاص از جهان پیرامون به زبان دیگر.
٣. کت فورد: ترجمه فرایندی است که در طی آن مواد متنی زبان مبدا ، جای خود را به مواد متنی معادلش در زبان مقصد میدهد (٨) و البته مواد متنی گویای آن است که در شرایط عادی تمام متن زبان مبدا ترجمه نمیشود و جای خود رابه معادلهای زبان مقصد نمیدهد. و به عبارتی دیگر ترجمه عبارتست از جایگزینی یا جابجایی مفاهیم متن یک زبان (مبدا) با مفاهیم معادل خود در زبان دیگر (٩).
٤. نیومارک: ترجمه کردن فن و یا حرفهای است که در طی آن سعی شود یک پیام نوشتاری در زبانی را با همان پیام در زبان دیگر جایگزین کنند (١٠).
٥. محمد قاضی – مترجم معروف و فقید ادبی – میگوید: ترجمه عبارتست از برگردان مفهومی اعم از کتبی و یا شفاهی از یک زبان به زبان دیگر به منظور استفاده کردن از آن (١١)
٦. دکتر مهدی مشکوه الدینی در تعریف ترجمه میگوید: ترجمه انتقال مفهوم جمله – در صورتهای گوناگون آن – و یا جملههای متن نوشته و یا گفتار از یک زبان (زبان هدف) به زبان مقصد با رعایت سه شرط اصلی است:
الف: به کارگیری واژگان متقارن در زبان هدف تا حد امکان
ب: ارائه مفهوم کامل جمله زبان اول تا حد امکان در قالب ساخت دستوری مجاز و تا حد امکان متقارن در زبان هدف.
ج: انتقال سبک ویژه متن به زبان هدف (١٢).
و حال پس از این تعاریف باید گفت که فلسفه ارایه تعریف از یک پدیده آن است که بتوان ماهیت و چگونگی ان پدیده را به روشنی معین کرد ، ولی گاه ممکن است تعاریف به عمل آمده از یک پدیده به علت وجود اصطلاحات و عناصری که خود نیاز به تعریف و شناسایی دارند بتوانند در شناسایی ماهیت پدیده مورد نظر راهبر واقع شوند. مثلا در تعاریف فوق اصطلاحات «معادل طبیعی» ، «معنا» ، «پیام» و «معادل» خود نیاز به تعریف دارند.
ترجمه در اصل تغییر شکل است. در ترجمه شکل زبان مبدا جای خود را به شکل زبان مقصد میدهد و شاید چگونگی این امر مورد سوال باشد. زیرا هدف از ترجمه انتقال معنا از ز بان مبدا به مقصد است و این کار با تغییر شکل زبان اول به شکل زبان دوم و از طریق ساختار معنایی انجام میگیرد و آنچه که منتقل میشود و باید ثابت نگهداشته میشود ، "معنا" است ؛ به شکلی که ترجمه از روی آن صورت میگیرد.
متن ترجمه شده (مقصد) <---- کشف معنا و سبک نوشتار <---- متنی که باید از آن ترجمه شود(مبدا)
بیان درست و مجدد معنا
وبلاگ سفرها و یادها
http://www.erphaneqaneeifard.blogfa.com
-------------------------------------
• منابع مورد استفاده در این نوشتار کوتاه ؛ کتابهایی است درباره "اصول و روش ترجمه" که مولفان زیر تدوین کردهاند که متاسفانه بنا به عدم دسترسی به اصل کتابها ، بطور ذهنی و از روی حافظه ، صرفا به آوردن نام مولفها و صفحات تقریبی کتابها اکتفا شده است:
١. ساعدی / ص. ٦٦
٢. فرزانه فرحزاد / ص.١
٣. کبیری / ص. ٦
٤. محمدرضا باطنی / ص. ٦٣
٥. طاهره صفارزاده / ص. ٢٠
٦. کوروش صفوی / ص. ٩
٧. هژبر نژاد / ص. ٢٧
٨. قانعی فرد / ص. ٢٣٢ و ٣٩٩
٩. حدادی / ص. ١٣