يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ -
Sunday 22 December 2024
|
ايران امروز |
استاد خوشرو بهمراه «هژبر سلطون» ، «مشتی»، «لیلی جان»هایش و روجا «ستاره صبح»اش، با خوانشِ مازنیاش، جاودانه شد.
و چه با مسما بود نامش. خوشرو بود و گرم. و به گرمی پذیرای انسان بود. عاشق بود و خاکی! عشقاش به انسان زلال بود و بی الایش. او با هنرش، با گیرایی صدایش، با نوای جادویی سازش، روان ادمی را نوازش میداد؛ با طبیعتِ پیرامون همساز و با طبیعتِ درون دمسازش میکرد. او، شورِ زندگی میآفرید.
خوشرو خاکی بود و سادهزیست! هر که با او اندک مراودهای داشت، بی شک، بر بی غلو غش بودن و سادهزیستی او صحه میگذارد.
من این بختیاری را داشتم که در سال ۹۴ ساعتی را در خانهی ایشان از نزدیک شاهد زندگیشان باشم. به گرمی و صفا و سادهگی خاص خویش پذیرای من و برادرزادهی همراهام شدند. آن دیدار چون پردهی نمایشی از بود و باشِ ان استاد موسیقی در خاطرهام حک شد. شرحِ حالی شنیدیم، شنیدنی! و رابطهی خانوادگی را، بیواسطهای، دیدیم، بیادماندنی:
خوشرو شخصیتی یک وجهی نداشت. انسانی پرمایه بود و مهارتهای بسیار داشت. او موسیقی را در کودکی، در خانواده، از پدری هنرمند یاد گرفت. خوانشِ نغمههای مازنی اموخت و “لَله وا” نواخت. به مدرسه موسیقی رفت و برای شور و عشقاش به موسیقی زمینههای علمی فراهم آورد.
خوشرو آموزگار هم بود. آموزگار موسیقی. او نه فقط آموزگار کلاسِ درس و کارگاههای موسیقی بود، که به شیوهی پدر، الفبای موسیقی را، در کانون خانواده، به فرزندان و نوادگانش نیز میآموخت. در همان دیدار یک ساعته شاهد بودیم که در گوشه و کنار اتاق، آلات موسیقی در دسترس بود و نوهی هشت-نه سالهاش دستی در نواختن ساز داشت. و نوهی دیگر، شاید دو سالی بیش نداشت، با سازِ کوبهای، ریتمی خوش مینواخت.
خوشرو چون محقق و مردمشناسی خودآموخته، با پشتکارِ خاص خویش، به تحقیق دامنهداری پرداخت. کار او در کندوکاو و گردآوری ترانهها و نغمههای موسیقی زبانزد است. و آثار بهجای مانده، شاهد درستی این مدعا. بهدرستی میتوان او را یکی از گرداورندگانِ برجسته و پیشگامانِ بهنام موسیقی مازنی نامید.
خوشرو در ساماندهی و نهادسازی هم دست توانایی داشت. و در این راه هم کارهای با ارزش و ماندگاری کرد. شاید ۱۴-۱۵ سالی بیش نداشت که به همراه برادرانش یک گروه موسیقی راه انداختند. بعدترها با دیگر دوستان اهل موسیقی همراه شد و از جمله گروه “روجا” را درست کرد. و یا به سرپرستی گروههای موسیقی دیگری پرداخت.
شوربختانه استاد خوشرو نامرادی بسیار دید و رنجِ دل بسی کشید؛ با اینهمه از پای ننشست و در نگهداشت و گسترش نوای دلنشین نغمههای مازنی چه کوششها که نکرد. در جوانی، در سالهای پیش از انقلاب، به گرداوری گوشههای فراموش شده یا در حال فراموشی موسیقی و فرهنگ ان خطه روی اورد. با تنی چند از دوستان بر این کار همت گمارد. حاصلاش مجموعهای از آثار قلمی و اجراهای موسیقی بود که برای ما به ارمغان آورد.
در دورهی انقلاب و در فضای به نسبت باز آن دوره با شور و شعفی وصفناپذیر بر تلاشهایش در بازیابی و بازشناسی فرهنگ عامه، بویژه در موسیقی، افزود.
افسوس و صد افسوس که عمر آن فضای باز کوتاه بود و دستاندرکاران قدرِ تلاشهای او ندانستند که هیچ، چه سنگها بر سر راهش ننهادند و چه نارواییها که بر او روا نداشتند. خوشرو همهی نامرادیها را تاب میآورد تا بماند و هدف والایش را در شناخت موسیقی مازنی و شناساندن آن به نسلهای دیگر پیگیرد. او ماند و این مهم بکرد. او جان شیفتهاش را بی چشمداشتی در این راه گذاشت. راهی که گشود پُر رهرو ست. ردپای او همیشگیست. او رفت لیک نام استاد ابوالحسن خوشرو جاودانه است.
۱۱ اسفند ۱۳۹۸
علی آزاد
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|