پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ -
Thursday 21 November 2024
|
ايران امروز |
باور اینکه گروهی میگویند «هفت سین» در آغاز «هفت شین» بوده است و چامهای هم در این باره دارند که میگوید: جشن نوروز از زمان کیان / مینهادند مردم ایران / شمع و شیر و شراب و شیرینی / شکر و شهد و شایه اندر خوان.
هفت شینی را که در این چامه آوردهاند از دیدگاه یک پژوهنده خندهآور است. زیرا شمع و شهد و شراب، سه واژهٔ تازی هستند که پارسی آنها «سپندار و باده و انگبین» است. و هیچ یک از اینها در زبان پارسی با شین اغاز نمیشده که در روزگار باستان در کنار شینهای دیگر نهاده شوند. پس این چامه و چیزهایی که در آن به عنوان هفت شین ازشان نام برده شده است نمیتواند پایهٔ باور گفته شده باشد.
اما یکسره هم نباید این باور را نادیده گرفت و بدور انداخت. زیرا با نگرش به اینکه در دوران کهن، میان گویشهای پهلوی ساسانی(پارسیک، که در جنوب باختری ایران روا بود) و پهلوی اشکانی(پهلوانیک که در شمال خاوری ایران بدان سخن میگفتند) اندک دگرگونیهایی دیده میشد. شاید این پندار زیاد هم بیپایه نباشد، چون اشکانیان برخی از سینها را شین میگفتند(یا ساسانیان برخی شینها را سین).
برای نمونه ساسانیان «فرستاده» میگفتند و اشکانیان «فریشتاده». یا اشکانیان «نبیشتن» میگفتند و ساسانیان «نبیستن»(که اختلاف میان نوشت و نویس از همین جا پیدا شده). یا اشکانیان «دشت» میگفتند و ساسانیان «دست». یا اشکانیان «خروشیدن» میگفتند و ساسانیان «خروسیدن»(که خروس نیز از این ریشه است). و یا اشکانیان «مشت» میگفتند و ساسانیان «مست»(که واژهٔ مستمند نیز از این ریشه است یعنی کسی که مشتش خالی است و بینواست). سفت و سفته و شفت و شفته و...
بر این باور، دور نیست که «هفت شین» در گویش اشکانی از «هفت سین» در گویش ساسانی گرفته شده باشد.
«دکتر ناصر انقطاع»
شاید با چیرگیِ اعراب و اجبار مردم ایران به رعایتِ ضوابط اسلامی در دوران ساسانیان، مردم ایران باید ملاحظاتی منظور میکردند، که رسومشان اگر اسلامی نیست حداقل در ضدیت با اسلام تفسیر نشود، پس طبیعی بوده که به منظور حفظ اصل رسم (آیین نوروز) تغییراتی در آن انجام شود که از آنجمله تغییر «هفت شین» به «هفت سین» را میتوان احتمال داد، بویژه که اجزایِ سفره «هفت شین» با مسما تر از «هفت سین» برای برپاییِ یک جشن به نظر میآید.
شمع
در سفره نوروزی «شمع» نماد روشنایی (آتش) است، که در آیین زردشتیان و حتا قبل از آنان بسیار بنیادین بوده و حیاتِ آدمی بدان وابسته تصور میشده. حفاظت کننده انسان در مقابل پلیدیها که تاریکی نماد و ابزارِ خدایِ پلشتی باشد، آتش ما را گرمی دهد و آگاهی دهنده بر تاریکی، بالا برنده از پستیِ سیاهیها.
شمشیر
«شمشیر» در سفره نوروزی نمادی از «سلحشوری»، «جسارت» و شاید «عدالت» (در منطق آنروزگار) برایِ خانواده، قوم و دفاع از کیان بوده است، نمادی لازم الوجود برای صیانت از خود، عزیزان و حاصلِ دسترنج در سفرهای که نان و نمکش مقدس انگاشته میشود، گرچه با شکست خوردن از دشمنِ میهن و پهن بودنِ سایه دشمن بر سفره مردم در آن کهنه روزگار، نه تنها باید به فراموشی سپرده میشده که حضور شمشیر بر سفره نوروز بلا شک، اعلان جنگ به حکومت اشغالگر تفسیر میشده است.
شَهد
در سفره نوروزی «شَهد» پایهای برایِ «گوارا بودن» در «ذات» و لذیذ بودن در طعم است، چون عسل یا همان انگبین، سکنجبین یا همان شربتی از آب و عسل و همراه با عصارهای خوش بو که سفره را به آشامیدنی با بویی دل انگیز معطر میکند به همراهِ انواعِ شَهدهایِ به دست آمده از گُلها که ایرانیان در تهیه آنها دارایِ مهارتی ویژه بودهاند که این شَهدها همواره زینت بخش سفرههای نوروزی در منطقه یزد، کاشان تا دالاهو بودهاند.
شراب
«شراب» نزد ایرانیِ باستان نمادی از «شادی» و «مَرهم روح» بوده، و بویژه در برپاییِ هر نوع جشنِ همگانی، فرخنده پنداشته میشده است و سفره نوروزی را با رنگِ هوس انگیز خود آراسته میساخته است.
شیر
«شیر» که در باور ایرانی نمادی از «برکت»، «رحمت» و «عصاره حیات» بوده، نشانه اصالت در قومیت است که برآمده از شیر مادر تواند بود. شیر همچنین برکتی که از حیوان به انسان ارزانی شده، مزین کننده سفره نوروزی بوده است که در ضمن میتوان امروزه آن را به نماد صلح نیز تعبیر کرد. سوگند خوردن به «شیر مادر» از عاداتِ اقوام ایرانی بوده است که نیکوترینِ رحمتها دانسته میشده و گویایِ اصالت افراد محسوب میشده. شیر همواره در سفره نوروزی یادآورِ اصل و نسبِ سفره گذار تلقی شده و تزئینی دیگر بر سفره نوروزی بوده است.
شیرینی
در سفره نوروزی «شیرینی» که نمادی از «مهر» است، از دیرباز بسیار مورد علاقه ایرانیان بوده، چراکه به هر مناسبتی نیکو، ایرانیان یکدیگر را به شیرین کردنِ کام، دعوت میکردند. در آداب ایرانی برای نو کردن جامه، شیرینی باید داده میشده، همچنین برای ابرازعشق همانند «پیش کشی» در خواستگاری و یا نامزدی یا آشتی کردن و آشتی دادن، انواع یادواره و سالگردهایِ تولد و دید و بازدید، نو کردن اسب و خانه... شیرینی دادن، فرهنگ و رسمی فراگیر در نزد مردمانِ ایران بوده است، از شاه گرفته تا ارباب و رعیت.
زنان ایرانی در تهیه انواع شیرینی و کلوچه یا کلیچه از مهارتی ویژه برخوردار بودند. وجود کلوچه در سفره هفت شین و سپس در هفت سین در میان روستاییانِ مناطقی از لُرستان و مرکز فلات ایران بسیار دیده و روایت شده است.
«انگشتی» در همدان مثالِ شیرینی است که قدمتی بسیار دیرینه در آن منطقه دارد و یا علیرغم آنکه سوهان را تولید شده در قم و پدیدهای جدید در دوران قاجار میپندارند و سعی میشود مصرفِ آنرا با مراسم مذهبی در آن دوره در پیوند بدانند، امّا در روستاهای «نطنز» و «زواره» حلواهایی توسط زنان قدیمی پخته میشد، که بسیار شباهت به سوهان امروز قم دارد.
پژوهش در مورد ریشه و قدمتِ شیرینیهایِ اصیل و معروفِ محلی ایران با تأسف توسط دانشگاههایِ ایرانی جدّی گرفته نشده است و ما شاهدِ آرشیوی جامع در این باب چه مکتوب، صوتی یا تصویری نیستیم.
شاه
نماد «درفش» (پرچم) یا هر نوع نمادِ منسوب به شاه در سفره نوروزیِ ایرانیان بویژه ساکنان در شهرهای اصلی یا مرکزی (پایتختِ حکم رانی) ضروری بوده است، زیرا وجود نمادی از پادشاه در سفره سالیانه، نشانه وفاداری و تمکین یا پیوندِ مردم با حکومت به شمار میآمده و نشان از تعلقِ سفره گذار به پادشاه داشته است.
چند توضیح:
یک - درباره اینکه چرا ایرانیانِ باستان علاقه داشتند رسوم و بسیاری از علائم خود را بر پایه عدد «هفت» قرار دهند، نوشتارهایِ بسیاری موجود است که هدف ما در این نوشته دور از آن است.
دو - اینکه تمامیِ اشارات تاریخی در مورد ریشه یابیِ سُنّتها در مورد رسوم باستانی مانند “نوروز” مستدل نیست و یا دارای ابهام و حتا تناقض میباشد، یک واقعیّتِ تلخ است، زیرا فقدان مدارک کافی از آن زمان و یا نبود اراده کاوُشهایِ جدّی و البته گران قیمت توسط نهادهای بزرگ ملّی و دانشگاهی از دلایل آن به نظر میآید.
سه - در توجّه به پاسداشتِ سُنّتهایِ دیرین و یا احیایِ آنها چند باور به عنوان پایهای برایِ ارزشهای ماندگار، غیرقابل انکار مینماید:
اول: هماهنگیِ شکل و محتوای آن سُنّت با ارزشهایِ عقلانی و انسان محور در هر دوره زمانی.
دوم: کمک کننده بودن آن سُنّت به شادی و ایجاد امید در مردم.
سوم: احساسِ خوب پیدا کردنِ مردم با انجام آن سُنّت برایِ تعلق خاطر هرچه بیشتر در پیوند با یکدیگر، فرهنگ و سرزمینِ مشترکِ خود.
چهارم: با برپاییِ آن سنّت، یادآوریِ ریشه و اصالت تاریخیِ هر ملّتی به منظور احیایِ اعتماد به نفس و ماندگاریِ حافظه تاریخی در آن ملّت تشویق شود.
پنجم: برایِ رفع بسیاری از ابهاماتِ دست و پا گیر و یا برای جلوگبری از کم رنگ شدنِ بسیاری از انگیزهها ملی، هر چند مدّت یکبار شاید نیاز باشد سنّتها بازنگری شوند. به عنوان نمونه مردم ایران در گذشته مجبور شدند پس از شکست از اعراب مسلمان، نماد «شاه» و «شمشیر» را از سفره نوروزیِ خود بردارند امّا با جایگزین کردن نمادهایی دیگر به جایِ آنها اصلِ سُنّت را پاسداری کردند.
ششم: اینکه سُنّتِ نوروز چند هزار سال قدمت دارد یا قبل از آمدن اعراب به ایران و حتا قبل از رسمی شدن حکومتِ دینیِ زردشتی در دوران ساسانیان رسم ایرانیان بوده است، غیر قابل انکار است امّا اینکه چیدمان بر اساس «ش» بوده یا «س» یا ...؟ نباید امروزه به یک تعصب تبدیل شود، از این روی سفره نوروزی میتواند هماهنگ با دینِ افراد و یا صرفا” آیین ملی چیدمان شود و معرف سلیقه و انتخاب آزاد هر ایرانی باشد.
هفتم: با توجّه به داد و ستد واژه، بین ایرانیان و اعراب که بسیاری واژگان از فارسی به زبان عربی وارد میشده و پس از معرب شدن و صَرف شدن در آن دستگاه، به زبان فارسی باز میگشته و همچنین فرآیندِ وارد شدن بسیاری واژگان از گویشها و زبانهایِ دیگر در فارسی، امروزه مسیر و چگونگیِ این روندِ اختلاط در گذشته، بر ما نامعلوم است، به این گواه ما قطعیّت و استدلال قوی برایِ بسیاری از نظریهها نمیتوانیم داشته باشیم، امّا آنچه مهم به نظر میآید، انتخاب خود ما بر اساس ارزشهایِ «پایدار ملی» میباشد.
به عنوان نمونه از آنجا که امروزه گذاردن نماد «شمشیر» در سفره نوروزی نه مقدور است و نه عاقلانه و از طرفی شاهنامه کاری را که شمشیر نتوانست انجام دهد به نوعی انجام داده، میتوان از «شاهنامه» به جای شمشیر استفاده بُرد و یا به جایِ «نماد شاه» که در گذشته اعلان تمکین به قدرت بوده یا وفاداری به پادشاهی محبوب، از «شاخه نبات» به عنوان نماد «پیوند» استفاده کرد. علیرغم مرکب بودن واژه «شاخه نبات» ایرانیان استفاه نمادین بسیار زیادی در پیوندها و خوشیها از آن کرده و میکنند.
هشتم: آنچه مهم است، نگهداریِ اصل سُنّتهای ملی و بنیادِ باورها به همراه جسارت داشتن برایِ پاس داشتنِ سُنّتهای نیکو و به روز بودن آنها بر اساس «خِرد، شادی و مهر» است، یعنی ثروت و داشته اصلیِ ما ایرانیان در نمادهایِ این «سه گانه» ارزشی و فرهنگی.
هر روزمان نوروز
نوروزمان پیروز
بهروز قاسمی (نارمکی) به مناسبت نوروز ۱۳۹۸
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|