پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ -
Thursday 21 November 2024
|
ايران امروز |
چهار خواهر در کنار يک برج دريايی ، بين آبهای نيلگون و دشت زنبقهای وحشی زندگی میکردند. يکی گرگ بود و يکی برهای سر بهراه و آن ديگری قو و چهارمی ، يک ماهی که از ژرفای افسانهای از درياها میآمد. هر چهار خواهر دلباختهی يک مرد بودند. مردی زيبا و جوان که هر روز در آبهای نيلگون ، در کنار دشت زنبقهای وحشی تن به آب میسپرد. بره ، کُرکهای نرمش را به او داد ، تا بستر تنهايیاش را گرم بدارد. قو ، پرهای زيبايش را به او بخشيد، تا تاجی بر موهای تابدارش باشد. ماهی ، از کشتیهای اشرافی غرق شدهی ته دريا برايش انگشتریهای پر زرق و برق پيشکش آورد. گرگ – اما – به تنهايی پيرامون زنبقهای وحشی میدويد... گرگ به تنهايی میدويد ، آنجا که زنبقها مغرورانه سر کشيده بودند او به مرد جوان چيزی بجز نيمنگاهی از برق نگاهش را نداد تنها صاعقهای از چشمان وحشیاش را... آنگاه... در کنار دريای تابستان و در امتداد دشت زنبقهای وحشی مرد جوان موجها را رها کرد و گرگ را دنبال گرفت... سه خواهر افسون شده ، در برج ، همانجا که قلبهای عاشقشان بيدار شده بود بناگزير چشم به راه ماندند... سه خواهر افسون شده ؛ ماهی بره و قو "اگر ما صبورانه منتظر بمانيم - هر چند که اين انتظار رنج آور باشد – سر انجام روزی ، آن ايزد عشق از ميان آبهای سبز باز میگردد... " و اکنون ساليانی دراز است که؛ زمان همچنان میگذرد... و موجها همچنان به بدنهی برج میکوبند... و سه خواهر اسطورهای همچنان صادقانه، چشم به راه جوان عاشقی هستند ؛ که گرگ او را خورده است...
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|