iran-emrooz.net | Mon, 30.01.2006, 16:18
گفتگو با هومن آذرکلاه
|
دوشنبه ١٠ دی ١٣٨٤
فیلم- نمایش مصدق از ٤ فوریه تور آمریکایی – کانادائی خود را آغاز میکند. و قرار است در شهرهای آمریکا و کانادا برای علاقمندان به نمایش گذاشته شود.
نگرانی برگزار کنندگان این نمایش آن بود که هومن آذرکلاه که نقش سرهنگ آزموده را در این نمایش جاودانه کرده موفق به دریافت ویزای آمریکا نشود. بویژه آن که نخستین تقاضای وی برای ویزا دو ماه پیش توسط سفارت آمریکا در پاریس رد شده بود. اما به همت بیژن شاهمرادی تهیه کننده فیلم- نمایش مصدق که به محض اطلاع از رد ویزای هومن، در آمریکا سراغ یک وکیل زبده رفت و برای آوردن آذرکلاه به آمریکا مایه گذاشت سرانجام سندیکای هنرمندان نیویورک ویزای کار هنری موقت برای هومن صادر کرد و او سرانجام روز ٢٦ ژانویه راهی آمریکا شد.
گفتگوی زیر یک روز پیش از عزیمت هومن آذرکلاه به آمریکا در پاریس انجام شده است:
ایران امروز: شما در نقش سرهنگ آزموده در نمایشهائی که در تور اروپائی ارائه شد خوش درخشیدید. با توجه به دشواریهای بازی در نقش منفی چگونه خود را در این نقش جا انداختید؟
آذرکلاه: من و شما نقش آزموده را به درستی منفی میدانیم. اما خود آزموده قطعا نظر دیگری دارد. قاضی و یا افسری که برای حفظ یک نظام دیگران را سرکوب میکند و یا حقی را ناحق میکند، در اغلب موارد خود را محق و حق به جانب میداند. حتی دزدان و آدمکشان نیز برای خود توجیه میتراشند تا عمل خود را در ضمیر خود درست جلوه دهند. میخواهم بگویم که علی القاعده آنها که عملی بد و منفی از آنان سر میزند برای خود توجیهی دارند.
پس من کوشیدهام برای بازی در این نقش خود را وارد ضمیر آزموده کنم. ضمیری که نقش خود را منفی نمیداند، بلکه آن را درست و مثبت میداند و با اعتقاد و قاطعیت علیه مصدق و در دفاع از همه بی قانونیهای حکومت پس از کودتای ٢٨ مرداد در دادگاه داد سخن میدهد.
ایران امروز: پس برای شما بازی در نقش منفی و مثبت تفاوتی ندارد و دشواری خاصی برای ارائه بازی در نقش منفی نمیبینید.
آذرکلاه: نه من چنین نمیگویم. آنچه گفتم برای آن بود که بگویم برای بازی در یک نقش منفی مثل نقش مثبت باید سوژه را شناخت قهرمان داستان و شرایط زندگی او را شناخت و به دنیای ضمیر آگاه و ناآگاه او رخنه کرد. پس از آن است که هنرپیشه هم به درون نقش میرود و آن را زندگی میکند و هم آگاهانه از آن فاصله میگیرد تا بهتر بتواند ویژگیهای آن را نظاره کند و میان نقش و تماشاگر و سایر بازیگران رابطه مطلوب و منطقی برقرار کند. اما به هر حال در پاسخ به پرسش شما باید بگویم معمولا دشواریهای نقش منفی از نقش مثبت بیشتر است. چرا که ذات انسان و طبعا ذات هنرمند به نیکی و ارزشهای مثبت گرایش دارد تا به بدی و شرارت. پس ما وقتی نقش مثبت و نقش آدم نیک را بازی میکنیم آن را بیشتر با حال و هوای خود و زندگی خویش و آنچه در زندگی انجام میدهیم و آرزویش را داریم سازگار میبینیم تا نقش یک آدم کش.
این را هم بگویم که من بازیگر تئاتر تجربی هستم. برای بازیگران تئاتر تجربی رسیدن به نقش در یک تئاتر حرفهای با توجه به تجربیات و روشی که در تئاتر تجربی یاد گرفته زیاد مشکل نیست.
چرا که از ابتدا با کار تحقیقی آغاز میکند و سپس به دیگر مراحل برای رسیدن به نقش میپردازد. بازیگران تئاتر حرفهای معمولا وقت انجام این کارها را ندارند چون آن زمان که مشغول انجام کار روی صحنه هستند میبایست مشغول تمرین کار تئاتر بعدی خود باشند یعنی باید از این کار به کار بعدی بروند و فراغت و فرصت کافی برایشان باقی نمیماند. اما بازیگر تئاترتجربی با فرصت و تعمق بیشتری کار میکند...
پس من همانطور که عرض کردم ابتدا با کار تحقیقی آغاز کردم و همزمان در فرصتهای مقتضی به کار روی نقش و خودم- از نظر بیان، بدن، تمرکز، احساس و عاطفه- پرداختم. در نتیجه به هنگام شروع تمرینها آمادگی لازم را داشتم و این باعث شد که خیلی راحت و سریع تا آن اندازه که میتوانستم به نقش نزدیک شوم. حالا اگر از نظر شما و تماشاگران خوب بوده و با درصد بالایی به نقش رسیدهام باعث بسی خوشحالی است. در ضمن باید عرض کنم که کمکهای کارگردان در رسیدن به نقش تاثیر فراوانی داشت. بسیار خوشحالم که با کارگردانی مثل آقای علامهزاده که با دقت، وسواس و انرژی بسیار کار میکرد کار را به انجام رساندم.
ایران امروز: شخصیت تیمسار آزموده را چگونه یافتید و چطور به این نقش نزدیک شدید؟
آذرکلاه: شخصیت را آنطوری یافتم که با اندکی تغییر آگاهانه آن را روی صحنه دیدید. در ادامه باید عرض کنم که من تیمسار آزموده را اگر اشتباه نکنم بین سالهای ١٩٨٢ الی ١٩٨٤ در پاریس دیدم. ایشان در ساختمانی که یکی از دوستان من در آن زندگی میکرد، زندگی میکردند. روزی برحسب اتفاق به همراه دوستم جلوی درب ورودی این ساختمان با تیمسار آزموده برخورد کردیم. دوستم سلام و احوالپرسی کرد و سپس جدا شده و بلافاصله از من پرسید شناختی؟ گفتم خیر. توضیح داد که ایشان تیمسار آزموده دادستان دادگاه نظامی بودند که دکتر مصدق را محاکمه کرد. و بعد هم کمی درباره سالهای ٣٢ و بعد از آن صحبت کردیم و هر کدام بدنبال کارمان رفتیم. اما از آن روز به بعد هر موقع به منزل دوستم میرفتم خیلی دلم میخواست که یکبار دیگر ایشان را ببینم و طبیعتا اینبار با کنجکاوی بیشتری نگاهشان میکردم و مردی را میدیدم که یکی از مهمترین و جنجالیترین محاکمات را انجام داده بود و دادستان دادگاه نظامیای بود که رهبر ملی چون دکتر مصدق را محاکمه و محکوم کرده بود و تاثیر عمیقی در روند تاریخ میهنم به جا گذاشته بود.
چند ماه بعد مجددا به همراه دوستم یکبار دیگر در نزدیکی محل زندگیشان او را دیدم. بازهم سلام و احوالپرسی معمول و مختصری و سپس جدائی. در آن لحظه کسی را دیدم که در نگاهش دقت خاصی به چشم میخورد. پیراسته و آراسته بود و با نزاکت. باریک اندام اما محکم و استوار. با وجود اینکه حدودا ٧٥ ساله به نظر میرسید اما حرکاتش سریع و راه رفتنش سریعتر بود. جوانتر از سنش به نظر میرسید. آن روز اصلا فکر نمیکردم که روزی بخواهم نقش ایشان را روی صحنه بازی کنم. روزی هم که بازی این نقش به من پیشنهاد شد و من پذیرفتم دیدار کوتاه مدت در آن روزها و ظاهر ایشان در ذهنم مجسم شد و مانند فیلم سینمائی بارها و بارها آن دیدار کوتاه را در ذهنم مرور کردم. با تمام جزئیات. حتی سعی میکردم رنگ و مدل کفش و لباس و کراوات و پیراهنش را در ذهنم مجسم کنم. سپس از دوستان محققام چه در داخل ایران و چه در خارج از کشور خواستم تا بیوگرافی ایشان را به همراه تصاویر دادگاه نظامی و محاکمه را برایم بفرستند و از دوستان میخواستم که هرکس اطلاعاتی درباره رویداد آن دوره داشت به من برساند. به این ترتیب ابتدا کار تحقیقیام را شروع کرده و سپس با شناختی که پیدا کرده بودم تمرینها را شروع کردم و کم کم شخصیت در ذهنم شکل گرفت که آن را بعد از تمرینهای مداوم روی صحنه آوردم. و آگاهانه شاخصهائی از کل نظامیان جهان را که دیده بودم و حدودا میشناختم به این کاراکتر اضافه کردم و اصلا دلم نمیخواست که تیمسار آزموده را آنطور که در عکسها دیده بودم مثل ایستادن در پشت تریبون دادگاه و نگاهشان به موضوع و اطراف و حرکتها بخصوص حرکت دستش در موقع سخنرانی که در عکسها کاملا به وضوح دیده میشد را عینا کپی کنم. چون این کار بسیار سادهای بود. دلم میخواست کاراکتری بوجود بیاورم که هم تیمسار آزموده باشد و هم نزدیک به دادستانهای نظامی دیگر. در ضمن نزدیک به کاراکتری که از دیالوگهای رضا علامه زاده میشد پیدا کرد، باشد.
ایران امروز: بطور کلی آیا از بازی خود و دیگر بازیگران رضایت دارید؟ نقاط قوت و ضعفهای این نمایش بنظر شما کدامند؟
آذرکلاه: ببینید در هر کار هنری هنرمند در پیوند با مردم و بخصوص در کار ما با تماشاگر است که میتواند به نقاط ضعف و نقایص کار پی ببرد و سپس آن را تصحیح و کامل نماید.
به نظر من این کار نقاط مثبت بسیاری داشت مثل بازی آقای رحمانینژاد و یا کارگردانی آقای علامهزاده و یا بازی دیگر بازیگران که شاهد بودم چگونه با تمام وجود تلاش میکنند تا کار خوب ارائه شود. به نظر من یکی از نکات قوت کار استفاده درست و بجا از فیلمهای مستندی است که علامه زاده آنها را جمع آوری و تدوین کرده بود. موسیقی دل انگیز آقای منفردزاده، و همچنین زبان نمایش اینها از نکات قوی این فیلم- نمایش بود و به نظرمن فیلم- نمایش مصدق کار موفقی است.
از نظر ضعفها باید در نظر بگیریم که ما در چه شرایطی کار میکنیم بخصوص در مورد طراحی صحنه و یا دکور با چه امکانات و کمبودهایی روبرو هستیم. صحنه میبایست طوری طراحی و دکور میشد تا ما بتوانیم برای اجرا در کشورهای مختلف به راحتی آن را از این کشور به آن کشور منتقل کنیم. در هر کشوری با سالن نمایش متفاوتی روبرو هستیم و تمام این مسائل روی کار اثر میگذارد. میخواهم بگویم که بسیاری از مسائل در چنین شرایطی از دست کارگردان و دکوراتور خارج است و باید خودشان را با سورپریزهای مختلفی در هر کشور روبرو ببینند و از این منظر میتوانم بگویم که چقدر کار مشکلی است و باید با چه توقعی به کار نگاه کرد. در پایان باید عرض کنم که کار تئاتر هم مانند هر کار هنری دیگر تنها با نظر و نقد منتقدین و تماشاگران خوب تئاتر است که میتواند به عیوب خود پی ببرد و آنها هستند که باید ما را برای بهبود کار راهنمایی کنند.
از این فرصت استفاده کرده و از تهیه کننده این فیلم- نمایش، بیژن شاهمرادی قدردانی میکنم که با جدیت و صمیمیت کم نظیری شرایط و موقعیت لازم را فراهم آوردند تا ما بتوانیم این کار را به انجام برسانیم. امید که این گونه کارها ادامه یابد.