سه شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳ -
Tuesday 3 December 2024
|
ايران امروز |
خفته شیرین زیر شُخم تازیانه روی پُشت
لَختهی خونین عشقش میفشارد توی مُشت
تازیانه میشکافد شرم را شُعله کشان
می نشیند روی پوستِ نرم عِصمت خون فشان
میبَرَد چون مار تشنه سر درون زخم و باز
مَست از خون می پَرد تا باز گردد همچو باز
شانههای گِرد و گَرم دخترانِ فصل شاد
میبرد گرمای مهر هر نوازش را زیاد
زیر سینه قمریانِ جفت جوی نوبهار
میبرند از یاد شیر و کودک و دستان یار
رنج شیرین میچکد از قطرههای خون چشم
میتپد فرهاد را دل زآتش سوزان خشم
نرگسانِ شوخِ دشت سر بر گریبان مینهند
لالهها از شرم لالی شعله بر شب میزنند
داستان را بادها بر بام ایران میبرند
دیوهایِ جهل و خِفَت عشق را سر مُیبرند
در کجای جان ایران خُفته رستاخیز نور
کز طلوعش چشم شب گردد چو خفاشان کور
پاره کن پیراهن شب را خدایا ای خروش
با کدامین ننگ و خفت خون تو آید به جوش
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|