پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ -
Thursday 21 November 2024
|
ايران امروز |
فرض کن فردا درختی ست با میوههای بسیار
یا درخت آسمانی ست با آبیهای کال
یا آسمان کوچهای ست با درهای باز
یا کوچه پسرکی ست که با دوچرخه در باد میگذرد
و شالگردنش را به درخت میبخشد
فردا
همین فردایی که آمده است، و رفته است شاید
سلام سلام خداحافظ
سلام سلام، سلام سلام، خداحافظ
*
گفتم یه جای این شهر باید خبرهایی باشه
یه جای این شب
یه جای این سر و صداهایی که تا صبح بیدار نگهت میداره
گفت بی خیالش!
لازم نیست پیچ رادیو را باز کنی. یا روزنامهی صبح را ورق بزنی
اینجا چیزی از کسی پنهان نیست
حتا مرگترین خبرها
قاتل با لباس رسمی میان ما ایستاده است
حتا نگاهی شیرین میان دخترک و باران میان تو و آن فمینیستِ سمج
از چشم کسی پنهان نیست
سلام سلام خداحافظ
سلام سلام، سلام سلام، خداحافظ
*
در شهرکِ غرب هم خبری نیست
غرب یعنی غروب
اتوموبیلهایی که دور هم میچرخند با سرعتِ کم
اتوموبیلهایی که دور خود بکس و باد میکنند
با سرعتِ زیاد
اتوموبیلهایی که فرفره میشوند در میدانهای بیخبری
حشیش و هرویین دیگه دِمُده شده آقا
حالا از پشت شیشه باید دید
سلام سلام خداحافظ
سلام سلام، سلام سلام، خداحافظ
*
صدای کِر و کِرِ خنده صدای هِر و هِرِ گریه
صدای آسمانهایی که فرود میآیند
صدای جمجمههایی که کراک کراک بر آسفالت میغلتند
باید اتفاقی افتاده باشه آقا ! شما چرا خوابیدین؟
از این سو به آن سوی خیابان که میروی
پسرکِ هرزه سرش را از لیموزین بیرون میکند و فریاد میزند:
بسه دیگه آقا! بمیر!
و راستی چرا باید مرد؟ وقتی که هنوز آخرین خبر را نشنیدهای
یا نکنه که آخرین خبر خود تویی که حالا در وطنت مردهای
سلام سلام خداحافظ
سلام سلام، سلام سلام، خداحافظ
*
پاشو بابا! سرما میخوری مرد حسابی. تمونتم که خیس کردی
باید خودت رُ به یه جایی برسونی. میتونم کمکت کنم؟
مرده که سرما نمیخوره جانم. درازش کن رو برف. برش گردون
ببندش به حرف.
مرده حکایت مرده است. رو برف یا تو حرف
سلام سلام خداحافظ
سلام سلام، سلام سلام، خداحافظ
*
شاعرهی زیبای مردافکن
عکاس سمج که از نامها عکس میگیرد
تابلوهای جور و واجور نگاههای عریان
نویسندهی فلج
که روی سندلی بند نمیشود
باید اتفاقی افتاده باشه جانم.
البته. نه اینکه چشمهای زیبا خوداتفاق مهمی ست؟
کار عصیان به همین جاها هم میکشه آقا. کار آزادی
تا به یاد عشق بیفتی
تابهانهای داشته باشی و از زندانت بزنی بیرون
با عِطر و ادکلان و کراوات قرمز. یا تلفن را برداری که پاشو بیا اینجا
بساط دود و دم براهه
یا مشتها را گره کنی با اورکت چینی
یا این که برگردی به زندان نگاهی
که کار خودش را کرده. عصیانه دیگه آقا
عصیان خوکچهی هندی. خودت گفته بودی جانم. یادت هست؟
ولش ولش وللش بابا...
سلام سلام خداحافظ
سلام سلام، سلام سلام، خداحافظ
*
اینجا کسی تبعید را نمیشناسد، و از تبعید حرفی نمیزند.
شاعر تبعیدی هم حرف مفتی بیش نیست. تو زندهای هنوز آقای شیدایی
به کوری چشم مردههایی که فکر میکنند «خانه ات دارد میسوزد»
هنوز اول کاره.
ما تازه میخواهیم همدیگه رو بشناسیم، میان کلماتی
که مثل میلیاردها زنبور عسل درهم میلولند...
سلام سلام خداحافظ
سلام سلام، سلام سلام، خداحافظ
*
از اون ور آب برگشته م. میدونین؟
یه وقتی با خیلی از شصت و هفتیا سر یه سفره مینشستم
برادرا سایه مو با تیر میزدن. زدم به چاک.
می دونین؟
تبعیدیهای بیرون و تبعیدیهای درون زبان هم رو خوب میفهمن
درسته که حالا سایهای بیش نیستیم...
نه جانم. از سایه بیشتریم ما. درسته؟ خب! حالا پاشو بریم یه پیکی بزنیم
کجا؟ وسط همین خیابونی که دخترپسرای غرب یه چیزی شون میشه
درست همین جایی که فقط کلمهی ممنوع موعظه میشه
آزادی همینه دیگه. مگه نه؟
سلام سلام خداحافظ
سلام سلام، سلام سلام، خداحافظ
*
آقای اتول فوگارد جای شما خالی ست. جای رکنی جای سی زوئه بانسی
جای شرارهای که به دلم میزد. شنیدم که با نلسون ماندلا ملاقاتی
داشتین؟ میدونین؟ به ما اجازه نمیدادن گریه کنیم.
واسه همین انقلاب کردیم
آه خدای من! حالا پای کدوم پرچم باید گریه کنم؟به کی سلام کنم؟
به کی سلام نکنم؟ اصلن برای چی؟
این وقت شب که فقط موریانهها کار را تعطیل نکرده اند
سلام سلام خداحافظ
سلام سلام، سلام سلام، خداحافظ
*
این سرزمین سرزمین جنون است
آقای اکتاویو پاز
بیایید و ببینید
حرامیِ بیرحمی را که بخاتر معشوقه اش
چشمهای آبیِ دخترکش را
از کاسه بیرون میکشد
یا آن یکی که در شکم شکافتهی کودک
هرویین جاسازی میکند
این سرزمین سرزمینی دیوانه است
خانم سیمون دوبوار
سنگ بزرگ را کسی فرود میآورد
که دلش برای زَنَک میسوزد
این سرزمین سرزمینی تاعونی ست
آقای کامو
جای سوء تفاهم است اینجا
جای چشمهایی که در عرقِ میسوزد
جای انگشتهایی که بی هوا شلیک میکنند
این سرزمین سرزمینی دیوانه است
آقای شاملو
آقای نرودا
خون را به سنگفرش ببینید
جلال سرفراز
تهران. پاییز ۱۳۸۷
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|