شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 15.12.2005, 7:42

ساعت‏ها....


ايرج عالی‏پور




نه چرخشِ برگ
نه آوایِ پرنده
آيينه در سرایِ مردگان
تصويرِ ابر
ناقوس‏هایِِ باغ
كبوتر‏ها
رویٍ ديوارِ زرد
نشسته‏ بودند
ديدم كه رخسارش ناپديد شد
ديدم سرنوشت را و سايه را
كه سفرهایِ ‏باد
آن را
درنوشت
قصّه‏ای به شكلِ نخستين آواز
پريده‏رنگ
اين‏جا
و هر جایِ ديگری
كه غربت ناميده می‏شود
ماه
بالایِ كاج‏ها
زيبا می‏درخشد
دريا و رويا‏هایِ دست نيافتنی‏اَش
نردبان‏هایِ تاريكی‏اَند
پوستِ صورتش
سنگِ گوری كه زيرِ پا نهاده‏ايم و
برخاسته‏ايم

نامشان را هيچ‏كس نمی‏داند
آن‏ها معلّق‏اَند
ميانِ زورق‏ها و بارانداز
آسمان‏ها
باغ‏ها
كودكان
مرغانِ دريايی
ديده نمی‏شوند امّا
آوازشان را می‏شنوم
تو كيستی؟
صخره‏یِ فروافتاده از برزخ
بر بامِ فراموشی‏یِ من....
دهانِ تاريك
بنفشه‏یِ كور
كتابِ سياه
الفبایِ هذيانی‏اَش
خطّی كه باد
در كبودی
بر خاك می‏نويسد
اِی زخم!
اِی زيباترين زخم!
اِی ترانه‏یِ سرگشته‏گی!
جامه‏ای از غبار و آتش
به تو می‏بخشم
چنگ و رخسار و شيدايی‏اَم را
به من بازگردان!


مغان گفتند:
در تاريكی
از آذرخشِ سخن
در امان مباش!
وقتی درخشش‏ها آغاز می‏شوند
وقتی كه دريا
آواز می‏خوانَد
آوازهایِ آبی – هميشه آبی
برایِ آن‏ها كه از زمان هایِ ديگر آمده‏اَند:

چرم را
چرمِ سخت را
آوایِ دَدان
چگونه ازهم می‏دَرَد؟
چگونه می‏تواند
خورشيد را در مدار‏هایِ سنگی‏اَش
خاموش سازد؟

باران‏هایِ هول!
باران‏هایِ هول می‏آيند
صورتك‏هایِ سفيد
در زمينِ تاريك دفن می‏شوند
ريشه‏هایِ خيس
آويخته در باد
دستی در شب
بقايایِ آتش را می‏كاود
دستی‏ ديگر
در پايانِ جهان
بر دروازه‏یِ طاعون می‏كوبد
جذاميان خفته‏اَند
عقربه‏هایِ موريانه به گردِ خويش می‏چرخند
برج‏هایِ تاريك
ساخته می‏شوند
و فرو می‏ريزند....



آبان٨٤/ ايرج عالی‏پور




نظر شما درباره این مقاله:


 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024