يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ -
Sunday 22 December 2024
|
ايران امروز |
کتاب «پر کبوتر» نوشته ثریا زنگباری شش سال پیش منتشر شده و نزدیک به دوسال پیش به دست من رسیده است. اما من این کتاب را به تازگی خواندهام و دریغم آمد مطلبی ولو کوتاه درباره آن ننویسم. خوشبختانه مطالب این کتاب طوری است که کمتر با گذشت زمان کهنه میشود.
عنوان فرعی این کتاب «خاطراتی از زندان اوین» است، زیرعنوانی که شاید باعث شد من چنان به مطالعهی آن ترغیب نشوم. زندان اوین و حکایتهای مربوط به آن برای ایرانیان و به ویژه نسل من ناشناخته نیست. لازم نیست زمانی را در زندان به سر برده باشی تا به آنچه به طور معمول در آنجا میگذرد آگاهی داشته باشی. حس زندانی بودن را هم که حتا اگر هزار کتاب در این زمینه بخوانی پیدا نخواهی کرد. پس خواندن کتابهای متعدد با موضوع زندان میتواند تکرار مکررات باشد.
با وجود این پیش زمینه ذهنی نسبت به «پر کبوتر» و با خواندن چند صفحه از کتاب کاملا فراموش میکنم کتاب دیگری را تا نیمه خواندهام. بدون وقفه در مدت کوتاهی کتاب را تمام میکنم، با اینکه برخی از صفحات آن را دوباره خوانی میکنم.
«پر کبوتر» همان طور که از زیرعنوانش مشخص است رمان نیست بلکه خاطرات یک زندانی است. نویسنده هم گرچه فلاش بکهای کوتاهی را در نقل حوادث گنجانده اما در مجموع ماجراها را به صورت خطی و به ترتیب وقوع روایت میکند. این نوع روایت ابدا لطمهای به کار خانم زنگباری وارد نمیکند.
اما کتاب فقط خاطرات زندان نیست بلکه شرح زندگی یک انسان است. زنی که دوران کودکی و نوجوانیاش همچون میلیونها زن دیگر ایرانی رقم خورده است. او هم مثل میلیونها هم وطن خویش کاملا در انتخاب روند زندگی خود مختار نیست و اجبارها و بایدونبایدهای نهادینه شده در جامعه همواره بر مسیر زندگیاش تاثیر میگذارد. آنچه او را از بسیاری از زنان هم نسل خود متمایز میکند روحیهی نسبتا عصیانگر اوست. او در بسیاری موارد بایدها و نبایدها را مورد سوال و تردید قرار میدهد. همراه با خواهرانش جبههای برای رویارویی با اجبارات اجتماعی که مامور اجرایش در محیط خانواده والدین هستند باز میکند. در کوران محدویتها بخت با او یار است که تنها دختر خانواده و دختر بزرگ خانواده نیست و دو خواهر بزرگترش او را در این نبرد مداوم، همه جانبه و گاه جان فرسا یاری میکنند. شاید به همین دلیل است که مرگ خواهر ثریا، منیر، در چنگال سرطان غمی دایمی را بر دل او مینشاند، غمی که حتا در دوران زندان هم برغم همه مشقات اسارت با او همراه است. اسارت زن در یک سلول کوچک و بدون ابتدایی ترین امکانات در کنار فرزند دو ماههاش آغاز میشود و بخش بزرگی از «پرکبوتر» به این اسارت کم نظیر اختصاص یافته است.
ثریا زنگباری، نویسنده کتاب
یکی از دلایل دافعهی من نسبت به مطالعهی ادبیات زندان میتواند ناشی از پیش داوری نسبت به این گونه ادبیات باشد. من اکراه دارم با یک شهید زنده روبرو شوم که خود رنجهایش را به تصویر میکشد و طبیعتا نمیتواند یک نگاه بی طرفانه نسبت به وقایع، به ویژه آنجا که به عملکرد خود راوی برمی گردد داشته باشد. از سوی دیگر تصویر این رنجها و ناملایمات در ذات خود یک طلب امتیاز و طلب یک جایگاه ویژه از جامعه هم هست. اما این احساس با خواندن این کتاب به من دست نداد. من با یک انسان معمولی مواجه شدم. دختری از یک خانواده متوسط که در تبریز متولد شده و در خانوادهای با تعصبات مذهبی متوسط رشد کرده است. او نخبهای عاری از خطا نیست که اصرار داشته باشد به دیگران درس زندگی و مبارزه بدهد و او یک شهید زنده نیست که بخواهد با ارشاد دیگران راه وصول به حقیقت را آموزش دهد. نویسنده روایتی ساده از آن چه در مراحل مختلف زندگی بر او گذشته دارد و همین روایت بی آلایش است که خواننده را گام به گام به دنبال راوی میکشاند. او در کنار انتقاد به نظامهای سیاسی سرکوبگر، چه پیش و په پس از انقلاب، اعمال جریانات سیاسی مخالف را هم با نگاهی انتقادی دنبال میکند.
ثریا مثل هزاران جوان دیگر هم نسل خود در دهه شصت خورشیدی به اسارت در میآید و مثل همان هزاران نفر دیگر از روند معمول زندان، از بازجویی، تهدید، شکنجه و مصیبتهایی از این دست عبور میکند. اما تفاوت آشکار ثریا با بیشتر این زندانیان این است که او همراه فرزند دو ماههاش دستگیر میشود. برندهترین سلاح در دست بازجویان ثریا برای فشار روانی بر او کودک خردسالش است. اگرچه آنها کمتر از این سلاح سخن میگویند و یا آن را به رخ او میکشند اما در عمل بارها از آن استفاده میکنند. مادر در تمام مراحل بازجویی و درمعدود مواردی که در انتخاب یکی از گزینههای بد مخیر است باید صلاح فرزندش را در نظر داشته باشد و آن را بر مصلحت خود مقدم بداند.
از میانه کتاب دیگر شخصیت اصلی کتاب الزاما در کانون توجه خواننده نیست. در بسیاری موارد شرایط و سرنوشت داوود، فرزند ثریاست که دغدغه اصلی خواننده است. ثریا در بلبشوی اعدامهای سال ۶۷ در زندان به سر میبرد. بخت با او همراه است که از عمق فاجعه اطلاع حاصل نمیکند اما به هر حال او و هم بندانش در جریان بسیاری از اعدامها قرار میگیرند. لرزش ناشی از اخبار بخشی از این تباهی و سیاهکاری گسترده تاریخی، که نه تنها با منطق انسانی و حقوق بشر در تضاد است بلکه با قوانین خود حاکمیت هم قابل توجیه نیست، بارها لرزه بر اندام زندانیان میاندازد. ثریا به شیوه خود و با بردباری خاصی که به نظر فراتر از توان و تحمل یک مادر میآید آهسته و پیوسته از حفرههای متعدد وحشت سربلند عبور میکند. شاید عدم آگاهی او از تیرباران همسرش در سیاه ترین روزهای زندان شعله امیدی را در دل او زنده نگاه داشته است.
صحنههای تکان دهندهای در این کتاب هست که خواننده تنها با مبالغهآمیز انگاشتنشان توانایی عبور از آنها را دارد. جدایی مادر از فرزندش و مهمتر از آن جدایی کودک چهارسالهای که هیچ تصویری از دنیای خارج از زندان ندارد از مادر، یکی از سنگین ترین فرازهای کتاب است. تنها سنگدلان ذوب شده در یک اعتقاد بیمارگونه میتوانند خونسرد و بیاعتنا، نظارهگر این جدایی باشند. تصور این جدایی، در جایی که هیچ تصویر روشنی از فردای زندانی ولو اینکه حکم مدت اسارتش تعیین شده باشد وجود ندارد، لرزه بر اندام خواننده میاندازد.
آن چه پس از خواندن این اثر قابل توجه است این که ثریا زنگباری هنوز هم برای من یک انسان معمولی است. نویسنده با لحنی سخن میگوید که گویی این مقاومت از هر انسانی که در این شرایط قرار گیرد ساخته است. انسان قادر است خود را با سخت ترین و بیرحمانه ترین شرایط هم تطبیق دهد. با این وجود خواننده نمیتواند به احترام مقاومت این زن کلاه از سر برندارد، مقاومتی که آن قدر طبیعی و راحت بیان شده که هیچ خللی در حقیقی بودن آن وارد نیست. مطالعه «پر کبوتر» میتواند، به ویژه برای نسل جوان جامعه ایرانی بسیار آموزنده باشد. اگرچه خواندن روایت سخت مربوط به زندان، به ویژه با وجود کاراکتری چون داوود، خالی از رنج و اندوه نیست اما حاوی حقایقی از بخش سیاهی از تاریخ میهن ماست که مطالعه آن میتواند احتمال تکرار فجایعی از این دست را کمتر کند.
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|