شنبه ۱ دي ۱۴۰۳ -
Saturday 21 December 2024
|
ايران امروز |
این فستیوال از روز جمعه ۲۹ تا یکشنبه ۳۱ ماه مه ۲۰۱۵ با ۳ مستند و ۷ فیلم داستانی برگزار شد. دو فیلم “ما وقت داریم” به زبان فرانسوی و “قلب اتمی”، با وجود طی مراحل ممیزی، اجازهی اکران نگرفته بودند. باقی یا در ایران روی پردهی سینماها هستند یا پیشتر نمایش داده شدهاند.
آغاز با کنفرانس مطبوعاتی
امین فرزانهفر مجری و از گردانندگان پایهای جشنواره نخست تک تک دستاندرکاران جشنواره و میهمانان افتخاری را معرفی کرد و گفت که دیگرانی را هم دعوت کرده که به علتهای اداری و شخصی نتوانستهاند حضور پیدا کنند.
او به همهی کسانی که با فستیوال همکاری کردهاند سپاس گفت و به ویژه از آقای سیامک پورشریف رابط جشنواره با خانهی سینمای ایران و ادارهی امور فرهنگی شهر کلن تشکر کرد.
سپس آقای پورشریف از سختی شرایط در کار سینمای ایران گفت و تأکید کرد که با این شرایط برگزاری دومین جشنوارهی فیلمهای ایرانی در شهر کلن ساده نیست. در ادامه فرهاد توحیدی که تا چندی پیش سرپرستی خانهی سینمای ایران را به عهده داشت گفت: «گرچه منتقدان مرگ مغزی برای سینمای ایران پیشبینی میکنند، کسانی که این سینما را دقیقتر زیر نظر دارند میدانند که این پدیده در حال پیشرفت است و دارد بینالمللی میشود. آقای شهبازی در لهستان و عباس کیارستمی در چین فیلم میسازند. آقای کاهانی هم فیلمش را در فرانسه ساخته و پروژهی مشترکی هم میان ایران و آلمان انجام خواهد شد. امید است که سهم فیلمهای ایرانی در سینماهای جهان بالاتر رود. اطمینان دارم که این جشنواره در این کار تأثیرگذار است».
در بخش پرسش رسانهها از گردانندگان، امین فرزانهفر در پاسخ این که آیا نشان دادن دو فیلم دربارهی مهاجران افغان، انتقادی به سیاستهای اتحادیهی اروپاست گفت: «اگر این فیلمها تأثیر مثبتی داشته باشند، باعث خوشحالیست».
در پاسخ این که محور موضوعی جشنواره چیست و فیلمها با چه انگیزهای انتخاب شدهاند، امین فرزانهفر گفت: «هیچ جشنوارهای لزوما موضوع محوری ندارد. البته جز اینکه ما هر فیلمی را که به آن امکان دستیابی داشتهایم برای اطلاعرسانی به علاقهمندان آلمانی و آلماننشین برای نمایش گرد آوردهایم، در این فیلمها نوعی همانندی و تمرکز میبینیم. در این فیلمها از کلیشههای معمول سینمای ایران که در آنها آدمهای عادی به جای هنرپیشههای حرفهای بازی میکنند پرهیز شده. اینجا ما فیلمهایی را نمایش میدهیم که با تکنیکها و شیوههای نزدیک بههالیوود، سرگذشتهای ایرانی را تشریح میکنند”.
در پاسخ پرسش دانشجویی که چرا فیلمهایی مانند “اسب حیوان نجیبی است” که مدتهاست میشود آنها را در اینترنت دید نمایش داده میشوند ولی مثلا “استراحت مطلق” از عبد الرضا کاهانی که اینجا حضور دارد را نمیبینیم، نخست آقای پورشریف گفت که پرسنده جوان است و باید اول چند فستیوال برگزار کند تا مشکلات را بداند. سپس آقای کاهانی خود اشاره کرد که گاهی نمایش یک فیلم در اختیار خود کارگردان هم نیست.
مستندها
“شاهزاده” اثر محمود بهرازنیا مستندی دربارهی زندگی یک افغان در آلمان است. فیلم چهار بخش دارد: بخش اول در ایران میگذرد و جلیل را به عنوان بازیگر نقش اول یک فیلم نشان میدهد. همه او را پذیرا هستند و زندگیش بی هیچ نارسایی جدی میگذرد. بخش دوم در آلمان ادامه مییابد و نشان میدهد که همه چیز تنگ و تاریک است و مهاجران و پناهجویان از حیوانات هم بدتر زندگی میکنند. بخش سوم در افغانستان است و دیدار خانواده و عروسی جلیل و خانهای که در کابل خریده را به نمایش میگذارد. بخش پایانی در آلمان میگذرد و زندگی موفق جلیل را نمایش میدهد و اینکه جلیل همسرش را به آلمان میآورد. درحالیکه بخشی از تماشاگران نمایش موفقیت یک افغان را با علاقه دنبال کردند، عدهای دیگر فیلم را خستهکننده و عاری از هیجان میدانستند.
میهمانی میپرسید: «آیا حتا سه نفر از سه میلیون افغان که در ایران زندگی میکنند، نقش اول را دارند؟».
مستند “چنارستان” خیابان ۱۷ کیلومتری پهلوی پیشین و ولی عصر کنونی را نشان میداد که بیمبالغه زمانی مرکز جنب و جوشهای فرهنگی، هنری، اجتماعی و تفریحی تهران بود. از آنجا که تهران هم مرکز ایران است، این خیابان جایگاه یگانهای دارد. اگر در بسیاری از مستندهای نوستالژیک گواهان عینی مطالبی از دور و زمان خود نقل میکنند، در این فیلم ما از شمال تا جنوب تهران را مستقیما نظاره میکنیم. از قرار کارگردان آنچه از بایگانیها به دست آورده را نشان داده چون برخی از جاهای تفریحی مهم دورههای پیشین را نمیبینیم. درحالیکه مهدیهی تهران را میبینیم که در آن آخوند معروف دههی ۱۳۵۰ شیخ احمد کافی در آنجا منبر میرفت، در کنار آن “اتوبان کودک” و حتا “باغ وحش تهران” را نمیبینیم که رفتن به آنجا در همان زمان، آرزوی هر کودک تهراننشین بود.
مستند “از پله بالا میرود” به کارگردانی رخساره قائممقامی تنها کارگردان زن حاضر در فستیوال، گوشهای از زندگی اکرم خانم را نشان میدهد. زن سالمند ساده یا حتا سادهلوحی که این سادگی را نه تنها در حرفها که در نگارههای خود هم به نمایش میگذارد. شاید جالبترین نکتهی فیلم همین سادگی و کودکمنشی او و نقشهایش بوده باشد.
هفت فیلم داستانی
از فیلمهای داستانی “اعترافات خطرناک ذهن من” کار نامتعارفی در زمینهی فیلمهای جنایی بود. کارکنان ناصر قاچاقچی مواد مخدر آنقدر به او آمول تزریق کردهاند که گذشتهاش را به خاطر نمیآورد. این است که راست و ناراست تا پایان فیلم آشکار نمیشود و همین فیلم و صحنهها و داستان را جالب و جاذب میکند. ولی به گفتهی یکی از بینندگان “درونگرایی شخصیت اصلی از هیجان میکاهد”.
“در دنیای تو ساعت چند است” به کارگردانی یزدانیان با بیشترین استقبال روبرو شد. بسیاری از دیدارکنندگان میگفتند که این لیلا حاتمی و زری خوشکام بودند که جمعیت کثیری را به سالن سینما کشاندند به طوری که عدهی زیادی از دیدن فیلم محروم ماندند. به طور کلی میشد فیلمهای روز دوم جشنواره را سینمای خاطره نامید.
دو فیلم از عبد الرضا کاهانی به نمایش درآمد. “ما وقت داریم” به زبان فرانسوی بود. کارولین دوست دختر ۱۷ـ۱۸ـسالهی فرانسوی یک ایرانی فرانسهنشین، روزی به او میگوید که آبستن است. تمام طول فیلم تنها و تنها نمایش نگرانی مرد ایرانیست که به بهانهی فرهنگ و آبرو و مشکلات دیگر از دختر میخواهد که کورتاژ کند و دختر کورتاژ را به علتهای گوناگون به تأخیر میاندازد. سرانجام معلوم میشود که بچه از پدر دختر بوده. عماد میرود تا قضیه را با پدر دختر روبرو کند که میبیند او خود را به دار زده است. این پایان را نخست در داستان “تپههایی مانند فیل سفید” از همینگوی خوانده و در فیلم “محلهی چینیها” به کارگردانی پولانسکی دیدهایم اما در آن فیلم، تمام نمایش، صرف بیان یک نکته نمیشود بلکه بیننده با همهی بیچارگیها و درماندگیهای محلهی چینیهای نیویورک روبرو میشود.
“اسب حیوان نجیبی است” سرگذشت طنزآلود یک زندانیست که از مرخصی خود سو استفاده میکند تا لباس پلیسی را بپوشد و به قصد اخاذی دنبال چند جوان راه بیفتد و آنها را از میخوارگی، جشنهای مختلط و جز اینها بترساند بلکه پولی به او بدهند. نکتههای جالب توجه فیلمهای کاهانی، دیالوگهای طنزآلود، سرانجام غافلگیرکنندهی داستان و فیلمبرداری شخصیتها از زاویههای گوناگون است.
“خداحافظی طولانی” به کارگردانی فرزاد مقدسیان سرگذشت یحیی است. مردی که به خاطر قطع دستگاه اکسیژن همسرش ماهرو که در حالت کما بوده یک سال به زندان میرود ولی به علت نبود مدارک کافی آزاد میشود. از قرار ماهرو پیشتر به خاطر بیماری و درد دائم، خودش میخواسته که دیگر زنده نباشد. اما مرگ ماهرو تازه در اواخر فیلم لو میرود. اینکه کارگردان علامتی به بیننده نمیدهد که کدام صحنهها واقعی و کدام در خیال یحیی گذشتهاند، بیننده را غافلگیر میکند.
“قلب اتمی” به کارگردانی علی احمدزاده نمایش طنزآمیز دو دختر جوان است که حین تهرانگردی حرفهای بامزه میزنند و میشنوند تا اینکه به مرد مرموزی برمیخورند که آنها را به زور به دنبال خود میکشاند و به قول خودش به مرز میان این جهان و جهان دیگر میبرد. لحن، برخورد و کارهای مرد، بازجوهای نظام را تداعی میکند.
سخن پایانی
درحالیکه بیشتر میهمانان و دیدارکنندگان جشنواره خرسندی خود را از دیدن فیلمها ابراز میکردند، عدهای هم صرف نمایش ۱۰ فیلم ایرانی که بخش قابل توجهی از آنها را در اینترنت هم میشود دید به عنوان جشنواره نپذیرفتند. یکی از میهمانان میگفت: «از آنجا که این دومین جشنوارهی فیلم ایرانی و آغاز کار است باید به دست اندرکاران جشنواره فرصت بیشتری داد».
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|