iran-emrooz.net | Tue, 12.04.2005, 14:11
ده سال بيشتر از رنج فردوسی
چهل سال پژوهش درباره شاهنامه
بهرام رفيعي
هر كدام از ما وقتي كه واژه »شاهنامه« به گوشمان ميخورد بياختيار به ياد عظمت ايران و زبان فارسي ميافتيم. همه مي دانيم كه اين اؤر ارزشمند و با شكوه كه فردوسي 30سال از بهترين سال هاي زندگي خود را صرف سرودن آن كرد نه فقط در بين ما ايرانيها، بلكه در سرتاسر دنيا و براي تمام دوستداران ادبيات و فرهنگ، عزيز و دوستداشتني است.
»حكيم ابوالقاسم فردوسي طوسي« خالق اين شاهكار ادبي هم جداي قرارداشتن نامش در ميان بزرگترين پديدآورندگان آؤار كلاسيك دنيا نظير هومر، شكسپير و مولير و ... براي تمام ايرانشناسان، فارسي شناسان و ادبدوستان جهان نامي آشنا و قابل احترام است. جداي وجهه ادبي،شاهنامه از لحاظ تاريخي نيز اؤري بينظير، كم نقا ودقيق است. شايد كمتر اؤر ادبي در جهان يافت ميشود كه از لحاظ تاريخي نيز به اين دقت و عظمت نگاشته شده است. فردوسي در شاهنامه از تمام بزرگان و نامداران ايران باستان تا روزگار خود را نقل كرده و در اين ميان بخوبي و به نظم جغرافياي ايران را هم در نظر گرفته و آن را مشخا كرده است. شايد ما وارؤان خوبي براي اين گنجينهبزرگ (شاهنامه) نبودهايم،چرا كه اگر غير از اين بود لااقل براي گراميداشت و زندهنگهداشتن فردوسي و شاهكارش سالي يك روز را به ياد او نامگذاري ميكرديم و متاسفانه، ما كه فرزندان همين خاك ايرانيم و زبان ما همين زبان فارسي است كه شاهنامه با آن نوشته شده، كمتر در اين فكر بودهايم كه چگونه از اين گنجينهبزرگ استفاده و آن را خوب حفظ كنيم. درمقابل اما، بيرون از مرزهاي ايران و برخلاف ما، اهميت خاص و متفاوتي براي شاهنامه و فردوسي قايل شدهاند و مدام در اين فكرند كه باز هم در اين شاهكار ادبي كاوش كنند تا به ابعاد تازهتر و دانش و دانستههاي تازهتري از آن دست پيدا كنند. آنها به دنبال آؤار ادبي و هنري كه به نحوي مربوط به شاهنامه است نيز بودهاند و در كشورهايي مثل انگليس، فرانسه،آلمان و امريكا آؤار ارزشمندي از هنرمندان ايراني در رابطه با شاهنامه يا نسخههايي از اين اؤر مورد بررسي و كنكاش قرار گرفتهاست.
ما در طول تاريخ و بويژه سالهاي اخير در اين موارد به حدي كوتاهي كردهايم كه حالا اگر يكي از محققان وادبشناسان ما بخواهد درباره اين اؤر ارزشمند تحقيق كند يا حتي آن را بازنويسي و منتشر كند، بايد در خارج از مرزهاي ايران و با اجازه صاحبان كتابخانه ها و موزههاي خارجي از »شاهنامه« فردوسي و نسخههاي بهجا مانده از آن استفاده كند.
با توجه به اينكه در تاريخ همواره چنين آؤار ارزشمندي در يك نسخه نوشته شده و همان يك نسخه نيز در كتابخانه يا خزانه پادشاهان وقت،حفظ ميشد،احتمال ازبين رفتن يا حتي تغيير در متن چنين آؤاري بسيار زياد بوده است و جاودانه شدن و حفظ آؤار ارزشمندي نظير شاهنامه به ذوق و سليقه پادشاهان وقت يا پس از آن و همچنين كاتبان و مورخان پس از زمان خود نويسنده اؤر بستگي داشته است. به همين دليل برخي آؤار بطور شفاهي و به شيوه سينهبه سينه ماندگار شدهاند كه در اين صورت امكان تغيير در متن بسيار است يا اينكه از روي نسخه اصل بازنويسي شده و به چند نسخه افزايش يافته و آن نسخهها در طول ساليان ماندگار شدهاند كه در اين صورت نيز امكان تغيير در متن ممكن است.
درباره شاهنامه نيز هر دو صورت مصداق داشته و ما امروز با نسخههاي متفاوتي از اين اؤر مواجهيم مانندأ »شاهنامه طهماسبي«، »شاهنامه بزرگ عصر مغول« و »شاهنامه بايسنغري« و چندين نمونه ديگر. به هر حال كاتبان و مصححاني كه در طول تاريخ، شاهنامه فردوسي را تصحيح كردهاند به مقتضاي شرايط مذهبي و فكري زمانشان در آن دست برده و آن را گاهي حتي تحريف كردهاند. در اين ميان محققان و پژوهشگران بسياري (چه خارجي و چه ايراني) در طول سالها سعي كردهاند تا به نسخهحقيقيتر شاهنامه دست پيدا كنند. يكي از اين محققان»جلال خالقي مطلق« است كه نزديك به نيم قرن گذشته را به تحقيق و پژوهش در اين باره مشغول بوده است.
آخرين نسخه معتبر از شاهنامه فردوسي توسط مسوولان كشور روسيه (شوروي سابق) و با همكاري برخي محققان ايراني در سال 1950 در 9 جلد منتشر شد كه به زعم بسياري از محققان اين نسخه كم نقاتر از نسخههاي مختلف شاهنامه بوده كه پيش از آن منتشر شده بود اما بطور كامل نميتوان از آن به عنوان نسخهيي بينقا ياد كرد.
امروزه اما شاهنامهيي با تحقيق و تصحيح »جلال خالقي مطلق« در 6 جلد و در كشور امريكا منتشر شده كه بسياري اين نسخه را كاملتر از نسخههاي ديگر شاهنامه كه تاكنون منتشر شده، ميدانند و قرار است تا سال آينده اين نسخه به كوشش استاد خالقي مطلق در ايران و به زبان فارسي نيز منتشر شود.
خالقي مطلق در اين باره ميگويد: »اين شاهنامه شامل 8 دفتر است كه تاكنون 6 دفتر آن منتشر شده و 2 دفتر ديگر نيز در حال حروفچيني است كه تا حدود دو سال ديگر به پايان ميرسد.« او كه از سال 1970 به خارج از ايران رفته و شروع به جمعآوري بعضي از نسخههاي شاهنامه كرده و هم اكنون در كشور آلمان ساكن است در ادامه ميگويد: »به غير از اين 8 دفتر، 5 دفتر يادداشت شرح شاهنامه نيز منتشر ميشود كه تا امروز 2 جلدش منتشر شده، 2 جلد در حال حروفچيني و يك جلد نيز در دست تاليف است و همچنين قرار است پس از پايان تصحيح شاهنامه و نشر 2 دفتر باقيمانده در امريكا، اين شاهنامه را در 8 دفتر همراه با 5 دفتر يادداشت و شرح در ايران هم منتشر كنم.«
مشت نمونه خروار است
جلال خالقي مطلق ميگويد: »من از سال 1970 در خارج از كشور شروع كردم به جمعآوري بعضي از نسخههاي شاهنامه تا با مطالعه آنها ببينم آيا ميتوانم به نسخه معتبرتري بربخورم. ولي در آن زمان از تصحيح واهمه داشتم.
در دنيا هزار نسخه كامل و ناقا از شاهنامه وجود دارد ولي نه فراهم كردن همه آنها ممكن بود و نه لازم. نسخه سال 614 و تا سه چهار قرن بعد از آن ميتوانست از نظر من داراي ارزش باشد. من نسخهها را فراهم كردم. از طريق نامه نوشتن به موزهها و كتابخانهها و درخواست ميكروفيلم، از آنها عكس ميگرفتم، آنها را جلد ميكردم. فقط اين كار 10 سال طول كشيد تا سال 1980 و من اگر بخواهم همه جزيياتش را بگويم، يك كتاب ميشود. تجربيات تلخ و شيرين زيادي دارم. چه از پاسخها و چه از بيپاسخيها، چه از ميكروفيلمها كه هم ارزان بود و هم گران. بهترين تجربه همكاري من با كتابخانههاي اروپا بود و يكي دو مورد با امريكا و بدترين تجربه، هم به همكاري با كتابخانههاي كشورهاي همسايه بر ميگردد. ارزانترين ميكروفيلمي كه تهيه كردم از آلمان شرقي بود كه از من 29 مارك خواستند، البته نسخههاي هندي ارزانتر بود! چون هيچ وقت به نامههايم جواب ندادند و همكاري نكردند. در اين ميان از كتابخانه واتيكان و كشورهاي ايرلند، انگليس، فرانسه با چيزي حدود 100 تا 200 مارك ميكروفيلمهاي مورد نظرم را تهيه ميكردم. آنها خيلي زود به نامههايم پاسخ ميدادند و صورت حسابي ميفرس
تادند و من هم پول را حواله ميكردم و ميكروفيلمها بسرعت به دستم ميرسيد. در اين ميان نكته جالب، برخورد اسپانياييها بودأ كتابخانه سلطنتي مادريد نامه تشكرآميزي براي من نوشت كه امضاي خاندان سلطنتي اسپانيا نيز زيرش بود و در اين نامه از من تشكر كرده بودند كه كتاب شاهنامه آنها(!*) مورد توجه من قرار گرفته بود.
در ميان كشورهاي اسلامي و همسايه بيش از هر جا به آؤار موجود در كشور تركيه احتياج بود چرا كه نسخ فارسي زبان زيادي در »هلاكوسرا« وجود داشت و من هم فقط به شاهنامه احتياج نداشتم. حماسههاي ديگري هم بود كه مطالعه و مقايسه آنها برايم ضروري بود. آنها گفتند ما ميكروفيلم نداريم تا برايتان بفرستيم و من در جواب نوشتم كه حاضرم برايشان ميكروفيلم تهيه كنم. تركها از من خواستند تا دو برابر آن مقداري كه ميكروفيلم احتياج داشتم برايشان تهيه كنم و من هم رفتم كارخانه »آگفا« يك ساك ميكروفيلم تهيه كردم به قيمت 2000 مارك. ميكروفيلمها را دادم به يك دانشجوي ترك كه پيش من تركشناسي ميخواند. به او اطمينان داشتم كه آنها را به تركيه تحويل ميدهد. اما مدتي گذشت و هيچ خبري نشد. نامه نوشتم و آنها در جواب گفتند كه چنين چيزي به دستشان نرسيده است. رفتم سراغ يك همكار ترك شناس كه او هم به من گفت بايد ميدادي تا من ميبردم و امضا ميگرفتم. دوباره به كارخانه آگفا رفتم و ساكي ديگر ميكروفيلم تهيه كردم و...«
براي خالقي كه بيش از 40 سال از عمرش را براي تحقيق و پژوهش بر يك اؤر ادبي گذاشته هيچ سد و ديواري وجود نداشته كه بتواند متوقفش كند.
خالقي مطلق درباره اين همه سال فعاليتش و دليل اين مساله ميگويد: »در ابتدا جرات تصحيح و كار بر روي شاهنامه را نداشتم، اما از سال 1989 به خودم جرات دادم كه شروع به كار كنم. در ابتدا هيچ اميدي حتي به چاپ كارم چه در ايران و چه در خارج از ايران هم نداشتم.«
او همچنين ميگويد: »من در اين تصحيح چندين ساله به نكاتي برخورد كردم كه از آن جمله ميتوانم به دستبرد كاتبان اشاره كنم. يعني كاتبان شاهنامه برخي بيتها را تغيير داده يا آنها را كم و زياد كردهاند. بيشتر اين تغييرات هم عمدي بوده است و وقتي كه كاتبان فكر ميكردند در جايي از شاهنامه كم و كسر وجود دارد، چند بيت ميسرودند و به آن اضافه ميكردند. براي مثال بيتهاي ضد زن شاهنامه را كاتبان وارد آن كردهاند و ابيات مربوط به مذهب را خودشان وارد يا اضافه ميكردند.
به هر روي حاصل اين همه سال زحمت و پژوهش »جلال خالقي مطلق« از سال آينده در ايران و به فارسي منتشر خواهد شد و پس از اين، ما نيز صاحب شاهنامهيي خواهيم بود كه به شهادت بسياري از كارشناسان حتي از نسخههاي چاپ دهلي و مسكو و بسياري از تصحيحهاي ديگر بسيار دقيقتر و بهتر است.
چه خوب است به فكر نگهداري ميراؤي كه به ما ميرسد باشيم تا كشورهاي همسايه و ديگر ملتها به اين فكر نباشند تا اين ميراث فرهنگي و معنوي را به نفع خودشان مصادره كنند.
برگرفته از روزنامه اعتماد/ پنجشنبه 18 فروردين 1384