iran-emrooz.net | Sat, 20.08.2005, 4:23
اشاره
ویدا فرهودی
شب است و شعر مدد از ستاره میخواهد
ز سمت نور فقط یک اشاره میخواهد
ستارهوار به فکر دریدن ِ ابر است
و رخنه در دل شب، بیشماره، میخواهد
شهابهای بشارت رسان ِ بیپرهیز
در آسمان شهامت، هماره میخواهد
هوا به قدر جمود سخن اگر سرد است
جسور واژهی سرخی به چاره میخواهد
یکی دو وقت اگر زمهریر شد غالب
شقایقـانه، قـیامی بهـاره میخواهد
در این تغابن تلخی که سهم هستی بُرد
اگر گشودن لب استخاره میخواهد،
مرام شعر به رغم هجوم خاموشی
شهادتی است که تاب ِ نظاره میخواهد
بر استعاره نشیـنـَد، رهاتر از پرواز
کنون که گفتن ِعشق استعاره میخواهد
ورای وسعت ظلمت برای بوسه به نور
تمام پردهی شب، پاره پاره میخواهد
به کوله بار، دو صد حرف آتشین دارد
و راه توشه، ز شورو شراره میخواهد
عجب مدار پیامش اگر چنین پیدا ست
سکوت تشنه فقط یک اشاره میخواهد!
ویدا فرهودی
امرداد ماه١٣٨٤