iran-emrooz.net | Wed, 22.02.2012, 20:14
شهر خورشید / اردلان سرفراز
|
چهارشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۰
سرو زانو نمیزند هرگز
قامت عشق تا نخواهد شد
سنگسار و شکنجه و اعدام
بند بر پای ما نخواهد شد
زیر آوار دشنه و دشنام
خم به ابروی ما نمیآید
آنکه هم خون وهم قبیلهی ماست
سر به هیچ آستان نمیساید
ما پیام آوران فرداییم
قطره قطره، تمام دریاییم
آشتی ناپذیرترازموج
رفتنی نیستیم! میآییم!
ما بلندای قامت عشقیم
مرزبانان ساحت عشقیم
در مصاف شقایق و شمشیر
فاتحان قیامت عشقیم
بیدریغ و هراس تردیدیم
ما در ذرههای خورشیدیم
آبی آبهای دریا را
یک نفس سرکشیده، نوشیدیم
دامن و دستهای ایثاریم
مادران، همسران بیداریم!
روبروی همه تبرداران
باغبانیم و سرو میکاریم
همسُرایان و همسران بهار
لالهپرداز و سرو رفتاریم!
ما نه از خا ک که خود خاکیم
ذات انسان و جان افلاکیم!
ما بهاریم ما همه باغیم
شعله ور، شعله وار از داغیم!
آنکه از ما بهار را دزدید
باغ درخون نشسته میخواهد!
سرنوشتش شکستن خواهد بود
آنکه ما را شکسته میخواهد
شهرخورشید آشیانهی ماست
شُعلهی خشم در ترانهی ماست
راهی خانهایم و میدانیم
خانه از خصم نیست خانهی ماست
راهی خانهایم و میخوانیم
خانه ازخضم نیست خانهی ماست
همه جای جهان نشانهی ما
آبی آسمان کرانهی ما
بر درخت زمان و جان زمین
گُل به گُل رویش جوانهی ما
ما بلندای قامت عشقیم
فاتحان قیامت عشقیم.
فرانکفورت.... ۲۰۰۸