iran-emrooz.net | Sat, 04.02.2012, 23:44
رزمسرود؛ ترانههای همبسته برای سربداران
نعمت آزرم
هرچند زداغ سوگواریم هنوز
کشتار شدیم و بیشماریم هنوز
روینده زخاک هر بهاریم هنوز
ما لالۀ سرخ سربداریم هنوز
بیهوده خلاف آب پارو نزدیم
جز رو به سپیده، خلق را هو نزدیم
در ذهن زمان چهرۀ ما نقش شده ست
از پای درآمدیم و زانو نزدیم
بر روی ستم گلولهها باراندیم
از مزرعهها گرازها را راندیم
تا سبز شود زخون ما جنگل باز
رفتیم و درون رستنیها ماندیم
نورستن دشت و بیشهها رویش ماست
نجوای نسیم و برگها گویش ماست
وان رود خروشان که به دریا ریزد
تصویر حضور و جلوۀ پویش ماست
شب بر رخ روز تا که چادر دوزد
رهپوی سزاست تا چراغ افروزد
آتش فکند به خیمۀ تاریکی
هرچند که خود نیز در آتش سوزد
آن بار امانتی که «کوچک» بنهاد
شد پرچم سر بدار وآن رابرداشت
این نسل گمان مبرسترون شده است
فردانگری که باز پرچم برداشت
ما تجربههای یک سده پیکاریم
شب خسته و ما سپیدۀ بیداریم
پیروزی ما حوالتی تاریخی ست
در جنگل و شهر، «کوچک» و «ستاریم»
پاریس - امرداد ۱۳۷۹ خورشیدی
برگرفته از گزیدۀ شعر «از دور تا هنوز» زیر چاپ