iran-emrooz.net | Thu, 28.07.2005, 21:50
آشتی
شهلا آقاپور
|
وسعت طلسم جهل آ يينهها
ما را به کجا میبرد
حاصل قهر آدمها
درسورتمه وحش
ما را به کجا میکشد
آيهی خرافات
در قعر وجود آدمها
تا کجا میرويد.
سورهی حوريان بهشتی،
وعده مردان سالار
در بقچهی باورها را
تا کجا میخوانند
وای
تن آن زن ناچاره
در کجا میآرامد
بين آدم
اين چنين ترا
از کجا به کجا میرانند.
ما چونان
نفس زايش پهناور،
آخر، آميزهی انسانيم
چونان جهانی لرزان
شناور در آدميزاديم
پس اينبار بگو
چه کسی
کتاب آسمانی را
در هاله مه آلود آبها،
در نهاد زمين
جور ديگرمی نويسد
چه کسی
نور آشتی افق را
در سرای انسان
با نگاهی تازه مینويسد.
شهلا آقاپور
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
اين شعربا "پرفورمانس" درشب آخرنخستين جشنواره کانون نو يسند گان( در تبعيد) اجرا شد.
پرفورمنس (بازی نمايش گونهیهنری)در نخستين جشنواره کانون نويسندگان ايران در تبعيد
بعد از پايان جشنواره من پيغامهای مختلف دوستان ايرانی حاضر در جشنواره راازطريق پست الکترونيکی(ايميل) دريافت کردم که عده ای پرسشهايی درمورد "پرفورمنس" داشتند و تعداد ديگر انتقاد ويا تشويق بود درنتيجه لازم شد که دراين مورد مطلب کوتاهی را بنويسم.
پرفورمنس يعنی يک حرکت هنری مدرن، نوعی بازی است که چهارچوبی ندارد. حتی میتواند بدون موضوع موزون ويا ناموزون به اجرا درآيد. هر هنرمند "پرفورمنس" سبک خودش را بر اساس تفکرواحساسی که به پيرامون خويش دارد پيدا و تعيين میکند. پرفورمنس کاملا با نمايش تئاتر فرق میکند. پرفورمنسی که هدف من است خلاقيت شعریست که با حرکتهای همگون و يا ناهمگون هنری با صدای موسيقی طبيعت وگاهی هم لحظه ای مخدوش کردن ذهن تماشاگران و در انتظار گذاشتن آنها برای ديدن حرکت بعدی، صحنهی شعر"پر فورمنس" باتکرار دوباره ای ساکن در هم ادغام میشوند طوريکه انسان، طبيعت و هنر يکسان میگردند.
من"پرفورمنس" را دو بار با مو ضوعهای مختلفی به شيوهی خا ص خودم به نامهای
"من وجود دارم" که بيانگرمشعل آ زادی و هستی است وپرفورمنس دومی "خشونت و
آ شتی" که بيانگر صلح و نابودِی خشونت است، را درنخستين جشنواره نويسندگان(درتبعيد) با همکارهنرمند خوب و مهربانم حسين دريانی اجرا کرديم.
" پرفورمنس" را سا لهاست که مرتب درجلسات شعر خوانی ونمايشگاههايم به اجرا در میآورم و اکثر شرکت کنند گان آلمانی هستند.
ولی درنخستين جشنواره نويسندگان(درتبعيد) اکثرشرکت کنندگان ايرانی بودند.برای من تجربه بسيار جالبی بود که ديدگاهها و نظرهای گوناگون را مقا يسه کنم وازآنها بيا موزم.
با تمام فشردگی برنامهها در آن 4 شب فراموش نشدنی که برگزاران جشنواره زحمات زيادی کشيده بودند بايد به همه دست ا ندرکاران تبريک و خسته نباشيد بگويم و جای خو شحالیست که چنين حرکتی بوجود آمدودوستان اهل قلم گرد هم آمد ند و هر کدام برنامهها شان را به دوزبان فارسی و آلما نی اجرا کردند ولی اميدوارم در آينده نويسندگان ديگر نيز در تبعيد به کانون بپيوندند ودرجشنواره شرکت کنند و صميميت محکمتری را بوجود بياورند بخصوص در شرايط کنونی بحرانی ايران که ما در تبعيدهستيم وهمچنان وظيفه انسانی و ادبی مهمی را به عهده داريم و نيز ادبيات خود را به کشورهايی که در آن زندگی میکنيم بشناسا نيم. بايد بگويم در آن4 شب نخستين جشنواره کانون نويسندگان در تبعيد زنان نويسنده مثل هميشه قدرت بی همتای خود را نشان دادند که من شانس آشنايی بااين زنان پر کار اهل قلم را نيز داشتم.البته تا آنجايی که در امکانم بود سعی میکردم دربرنامهها حضورداشته باشم واز اشعار وداستانهای دوستان لذت ببرم.
البته وقتی برنامهها به زبا ن آلمانی تر جمه میشد جذابيت بيشتری پيدا میکرد که بعضی ترجمهها را سام واسقی (که زحمت زيادی کشيده بود) وکامبيز گيلانی به عهده داشتند برای اين دو همکار مهربان نويسنده که زبا نشان راخوب میفهميدم آرزوی موفقيت دارم .من نيز تجربيات و خاطرت آن 4روز جشنوارههامبورگ را با خودم در ذهنم مرور کردم وصحبت يکی از دوستان نازنين که اثر خاطرانگيزی بر من داشت اين بود که د ريکی از گفتگوهای جالب اظهار داشت ما افراد نويسنده از نسلهای متفاوت با افکارو عقايد مختلف چه کلاسيک وچه نوين مثل درختی هستيم که تک تک ما شا خه وبر گ آ ن درخت هستيم. يکی خودش را در سادگی بيان میکند و ديگری در پيچيدگی وما بايد سعی کنيم که با هم تفاهم و همکاری داشته؛ و پذيرفتن همديگررا به فرم دمکراسی آن باشيم.
در هر حال من به عنوان يکی از اعضای جديد کانون نويسندگان در تبعيد آرزوی، همکاری و آشتی و روحيهی آزاد برای نويسندگان و هنرمندان دارم.
در ضمن به جاست از زحمات شاعر گرامی نعمت آزرم و فريدون گيلانی برای تشکيل اين جشنواره سپاسگزاری کنم.
شهلا آقاپور(برلن)
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
http://de.geocities.com/shahla_aghapour/