iran-emrooz.net | Fri, 15.07.2005, 20:08
بمان ... بمان ...
پيرايه يغمايی
شنبه ٢٥ تير ١٣٨٤
برای آنان که تاريخ را میسازند
بمان که قلّهی سر سخت ماندگار تويی
جبين نسوده به درگاه روزگار تويی
به روی شانهی آزادگی ، هميشه ترين
کتيبهای که بماند به يادگار تويی
غريو خشم خروشان کاوه بر ضحاک ،
ستيزه جويی فرياد مازيار ، تويی
اگر چه بار زمان بر سرت فرود آمد ،
وليک خم نشدی ، کوه استوار تويی
غرور ِ ِ سر به فلک بر کشيدهای ، امّا
فروتنانه ترين دشت بی غبار تويی
تويی ، نويی که سری پايدار خواهی داشت
به پايمردی آن يار ِ سر به دار تويی
بمان که ديدهی بيدار ما به سوی تو گشت
بدان که " ما " تويی و چشم ِ انتظار تويی
سوار خستهای از راه میرسد روزی
به خواب ديده ام آن راه و آن سوار تويی
نمانده فاصلهای تا سحر ستاره گواست
طنين چاوش آن صبح هوشيار تويی
درخت باور ما بی شماره شعر آورد
که جان زندهی اين شعر بی شمار تويی ...