iran-emrooz.net | Thu, 25.11.2010, 13:10
سنگ دل
برگردان حبیب فرجزاده
|
ترجمه بخشی کوتاهی از کتاب سنگ دل Hjärtdjur
"هرتا موللر"* از سوئدی
هرکسی روی هرپاره ابری دوستی داشت
در جو، وحشت و هراس
به همین سادگی بود
حتا مادر میگفت – بودور کی واردی
چشم براه دوستان منشین
به چیزهای جدیتر فکر کن.
ادگار میگوید: "سکوت کنیم، میشویم ملال آور. حرف بزنیم، میشویم بذله گو".
عکسها جلوچشم مان بودند، مدتی روی زمین نشسته بودیم، جایم ناراحت بود، پاهایم خواب رفته بودند. همچون چمنی که با پاهایمان لگدمالش کردهایم، حرفهای مانده درتوی دهنمان را لگدمال میکنیم. همینطور با سکوت کردنمان.
ادگار حرفی نزد. هنوز دربارۀ تصور گور، مشکل دارم. تنها یک کمربند، یک پنجره، یک طناب و یک کلّه. هر مردهای برای من مثل یک گونی میماند. ادگار گفت اگر کسی حرفهایت را بشنود، فکر میکند که، دیوانهای. فکرمن اینست که ازهرانسان مرده، یک گونی حرف میماند. همیشه به فکرسلمانی و قیچی و ناخنگیر خواهم بود، چون مردهها به این چیزها احتیاج نخواهند داشت. مثلاً مردهها هیچ وقت دکمهشان نمیافتد. ادگار میگوید، شاید احساسات خودیها باما فرق میکند، که دیکتاتور غلط است.
*هرتا مولر (۱۷ اوت ۱۹۵۳) نویسنده، شاعر و مقالهنویس رومانیاییتبار آلمانی است که سال ۲۰۰۹ برنده جایزه نوبل ادبیات شد.