iran-emrooz.net | Fri, 08.10.2010, 12:29
مهمان يكشبه
اردلان سرفراز
جمعه ۱۶ مهر ۱۳۸۹
ایران امروز
با ياد عزيزانم، اين قوم پريشانم
با زخم تن و جانم، مىآيم و گريانم
از خانهى ويرانم، باحسرت پنهانم
میآيم و مىدانم، من يكشبه مهمانم
گه يوسف تعبيدى، در حسرت كنعانم
گه همنفس يعقوب، آن پير پريشانم
تا مرهم پيراهن، برزخم دو چشمانم
در دايرهى حسرت، مىچرخم و مىخوانم
من يكشبه مهمانم، من يكشبه مهمانم
اى هر نفست خورشيد در ظلمت اين تعبيد
اى مرهم تو اميد، بر زخم تن و جانم
اى دست تو آسايش،اى پاسخ هر خواهش
تو ساحل آرامش، من موج پريشانم
آهنگ سفر كردم، رو سوى تو آوردم
اما دل من آنجاست، در جمع عزيزانم
آهنگ سفرکردم ،روسوی تو آوردم
اما دل من آنجاست، در جمع عزیزانم
بر من تو ببخش اى يار، اى بخشش تو بسيار
شايد دگراین ديدار، هرگز نشود تكرار
برمن تو ببخش ای یار ، ای بخشش تو بسیار
شاید دگراین دیدار، هرگزنشود تکرار
آهنگ سفر كردم، رو سوى تو آوردم
امادل من آن جاست، در جمع عزيزانم
آهنگ سفر کردم ، روسوی تو آوردم
اما دل من آنجاست، در جمع عزیزانم!
كرفلد آلمان ۱۹۸۴