iran-emrooz.net | Tue, 31.08.2010, 15:19
با ياد و وامى از زنده ياد حميد مصدق
تو اگر برخيزى!
اردلان سرفراز
آنكه دل دريا بود، مردى از دنيا بود
تشنهى فردا بود، قصهِى فردا گفت
در شبی تنها گفت! صاف و بى پروا گفت!
به تمام ما گفت:
تو اگر برخيزى، من اگر برخيزم، همه برمیخيزند!
آنكه دل دريا بود، مردى از دنيا بود
هم شب و هم زنجير، هم صداى ما بود
كاشكى اينجا بود، در كنار ما بود!
شاهد بيدارى، كارزار ما بود!
ما كه خود سوختهجان باختهايم، شعله برجان شب انداختهايم!
از ته درهى خون با تن خويش، تا به معراج پلى ساختهايم!
رقص بردار به شوق ديدار: اين بهايیست كه پرداختهايم!
ماكه ديريست بپا خاستهايم، كدخدا نه، كه خدا خواستهايم!
روبروى لشكر جهل و جنون، صفى از ترانه آراستهايم!
وحشت از مرگ دراين ميدان نيست! ما كه آنرا به دعا خواستهايم!
من براى تو بپاخاسته ام، اى برادر، سرباز!
ما براى تو بپا خاستهايم، كه تو برخيزى باز!
خصم تو در خانهست! بىسبب خون مرا مىريزى!
من براى تو بپا خاستهام! كى تو برمیخيزى؟
تواگر برخيزى، من اگر برخيزم،
همه برمیخيزند!! همه برمیخيزند!!
تركيه ۲۰۰۶