iran-emrooz.net | Sun, 23.05.2010, 20:13
اشک ِ تمساح اگر چه جاریست...
برزین آذرمهر
گذر از
دوزخ ِ پر هول و
پر آشوب و تبی است
پر ز ماران ِ به کین کرده کمین،
و افعیانی همه رنگ
گوش خوابانده
به ره
از پی کین!
در جهنم درهای از این دست،
دود ابهام اگر ننشانیم
چه بسا که به خطا پنداریم،
کاین دو جرثومه هماره به ستیزند باهم
نقشهها میکشند از بهر هلاک هم
در سر
هر دم!
لیک گر پرده از این شِعبدهها بر گیریم
جنگ این دو باهم
زرگرانه جنگی مییابیم
پی سودی و سودایی چند...
در جهنم،
آری میگویند
بوالعجب جانورانی هستند
که زبیمشان گاه اولیتر
هم به افعی پناه آٌوردن...
پرشس اما این است:
زیر ِ این چهرهی مهر و یاری
که نهان جز دد ِ مردمخواری ست؟!
و اشک تمساح اگر چه جاریست،
نه خود از نفس ِ جنایتکاری ست؟!
برزین آذرمهر