iran-emrooz.net | Thu, 29.08.2013, 21:54
شَروه/ سروده ی اردلان سرفراز
نه زمین خاک قدیمی
نه هوا همون هواست
تا چشام کار میکنه
هرچه میبینم نابجاست
داره از قبیلهی ما
یکی یکی کم میشه
هرچه دوست داشتم و دارم
راهی عدم میشه
مثل ابرای زمستون
دلم از گریه پُره
شیشهی نازک دل
منتظر تلنگُره
غم سفرههای خالی
حسرت جهان سوم
دستای نحیف مردم
داغ بیرحم جهالت
به تن شریف مردم
غم اعدام ستاره
انهدام سرو آزاد
تیرباران شقایق
باغبانی کردن باد
قطره قطرههای خونی
که به خاکم شده فریاد
همه اینهایی که گفتم
بغض هرروز منه
منو در من میشکنه
منو در من میشکنه
نظر کاربران:
سلام و هزار درود بر شما. خیلی زیبا بود. برایتان عمر طولانی آرزو دارم. با آرزوی روزی که در میدان آزادی سرودههایتان را گوش کنیم.
*
با درود
خواندم و به دلم نشست.
زنده باد!
برزین آذرمهر