يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ - Sunday 22 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 18.04.2010, 9:53

در سوگ یار ناشناخته‌ام منصور خاکسار

بی‌یار و بی‌دیار...


برزین آذرمهر


می‌پرسی‌ام
که ام؟
من شاخه‌ای جدا شده از
اصل و ریشه‌ام!
دور از تو
سال‌هاست
چون شاخه‌ای
فرو شده در خاک دیگرم!
در این دیار سرد
دیریست آفتاب،
یک لحظه هم
به مهر
نتابیده بر سرم!
لیکن
هماره در گذر عمر ِ بی‌بهار
گرد هزار خاطره
پو شیده پیکرم!


با من مگو
تو از غم و تیمار ِ باغبان!
با من مگو
که سایه مهری است بر سرم!
با این همه ولی
من سرد می شوم
با این همه،
شکوفه که دارد هوای رشد
با غنچه‌های نا شده بر شاخه
گل هنوز؛
من زرد می شوم!


ای بر توام
هماره
ز زندان ِ غم
درود!
بی شعر و بی‌سرود،
بی یار و بی‌دیار
بنگر
که با تمامی شوری که
در من است،
پائیز در رگان من
افسرده خون
چه زود!




برزین آذرمهر




نظر شما درباره این مقاله:


 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024