iran-emrooz.net | Sat, 17.04.2010, 21:33
وای برمن چسان نفهمیدم...
ویدا فرهودی
به یاد پدرفرهیختهام زنده یاد
دکتر ابولحسن فرهودی که ۴
سال پیش، مرا برای همیشه تنها
گذاشت. خاطره اش پاینده باد
خیس شد دفترم نفهمیدم
ماتمم را چگونه باریدم
ماتمی مثل گم شدن در باد
ناتوان از کشیدن فریاد
ماتمی مثل رفتنت، به شتاب
غوطه ور همچو برگ، بر خیزاب
بغض بستام به حیله، راه صدا
تا نپرسم ز چند و چون، حتا...
فکر کردم که رفتهای به سفر
عمر کوتاه آن رسیده به سر
سایهات را به گـَرد ره دیدم
بر مسیرت گلاب پاشیدم
نام من بود برلبت انگار
گفتیام:" آمدم! رسیده بهار
میرسم تا بگیرمت در بر"
یاد داری چه گفتیام تو پدر؟
آمدم یک بغل غزل در دست
پیشبازت از آرزو سرمست
غرق امید، غربت سردم
جستجویت به هر کجا کردم
تا رسیدم به ناگهان لرزان
پرس پرسان به شهر خاموشان
خامشی بود پاسخم تنها
نقطه هایی به جای گفتن ها
حرفها در سکوت ماسیده
دسته گلها همه پلاسیده
خیس شد دفترم و لرزیدم
روی سنگی چو نام تو دیدم
ذهن، عاصی شد از نفهمیدن
در نبودن، تو را فقط دیدن
شعر شد واژهام ولی چه کبود
چون که حتا نگفتیام "بدرود"!
تار و پودش همه غبار آلود
همچو تقدیر کز منات بربود
این، ز جنس ِ به کار خود ماندن
وان دگر، بیهـُده پیات راندن
شعری از واژه های دیوانه
سوخته، خسته و غریبانه
گاه، ابری تر از شروع خزان
گاه گریان چو ریزش باران
مینویسم ولی نمی دانم
میرسد بر تو لفظ گریانم!؟
گر رسد یا که نه، تو را به جنون
مینویسم مدام و باز افزون
در وجودم تو تا ابد هستی
گر چه از تنگنای زندگی رستی
شوق جـُستن نباشدم دیگر
خیس ِ اشک است دفترم، بنگر
باورم نیست آن چه را دیدم...
وای برمن چسان نفهمیدم...
ویدا فرهودی
فروردین ۱۳۸٩
نظر کاربران:
ویدای عزیز، دست مریزاد. شیون جانت بود. شعری راستین، برآیند تجربهای حسی. اشکم را درآورد. بیش از پیش گویا و توانا بادی...
اما یک نکتۀ فنی: مصراع (گرچه از تنگنای زندگی رستی)وزنش درست نیست. یک هجا اضافه دارد. دراین مصراع به عنوان نمونه اگر به جای(تنگنا)واژههائی مثل: دام/ بار/ ننگ... باشد وزن درست میشود. میدانم که لغزش قلم بوده. حیفم آمد نگویم... یکی دو نکتۀدیگر هست که می ماند برای بعدووو
به امید دیدار با مهر نعمت
*
ویدا، شاعره عزیز،
چه زیبا حکایت جدایی از پدر گرانقدرت را بیان کردی! آری او از تنگنای قفس زندگی ناسوتی آزاد شد و خاطره لحظات پرصفایی که با او گذشت در دل ها باقی ماند و سبب افتخار شد. ببال به داشتن پدری که وجودش در سبیل رفاه عالم انسانی گذشت و سبب پیشرفت جوانانی شد که باید حال به ایران ما خدمت کنند. روح پر فتوح شان در جهان بی نشان شاد باد!