iran-emrooz.net | Sun, 22.11.2009, 15:19
«زایش دموكراسى در زنجیر»
برگردان حبیب فرجزاده
|
Demokrati född i kedjor
The Shock Doctrine: The Rise of Disaster Capitalism
by Naomi Klein
بخشى از مقاله "زایش دموكراسى در زنجیر"
از كتاب ۶۷۸ صفحهاى "دكترین شوك" بقلم "نااومى كلین"
از كتاب شوك دكترین ترجمه شده به سوئدى
در ژانویه ۱۹۹۰ نلسون ماندلاى هفتاد و یك ساله درحیاط زندان نشسته بود تا پیامى براى طرفدارانش در گوشه و كنار كشورش بنویسد.
براى به سرانجام رساندن بحثى، كه آیا بیست و هفت سال در پشت میلههاى زندان ماندن و بیشترآن در روبن ایسلند در خارج از كاپستادن، تزلزلى در اراده رهبر دربه سرانجام رساندن دگرگونى اقتصادى دولت آپارتاید در آفریقاىجنوبى ایجاد كرده است؟
پاسخ تنها دو سطربود، اما نقش تعیین كننده داشت.
"سیاست آ- ن- سى: ملى كردن معادن، بانكها و كارخانهها انحصارى است، دراین نظریه هیچ اصلاحى و تغییرى داده نخواهد شد. ما كاملاً از خواست واگذارى قدرت اقتصادى به سیاهان دفاع كرده آنرا ترغیب هم مىكنیم. اما در شرایطى كه ماهستیم، كنترل بعضى بخشهاى اقتصادى را توسط دولت ضرورى مىدانیم."
على رغم اظهارنظرهاى فوكویاما، تاریخ نشان داد كه هنوز اول كار بود.
در آفریقاىجنوبى بزرگترین اقتصاد قاره آفریقا هنوزعدهاى تصور مىكردند كه آزادى یعنى حق بازستانى و تقسیم دوباره ثروتى كه ستمگران به ناحق تصاحب كردهاند.
این نظریه سىوپنج سال ازهنگامى كه جزو اصول بنیادى جنبش آ- ن - سى دربیانیه آزادى اعلام شد، پایه اساسى كنگره ملى آفریقاىجنوبى بوده است. به دلایل منطقى داستان بوجود آمدن بیانیه، جزو قصههاى مردم آفریقاىجنوبى شد.
فرآیند ازسال ۱۹۵۵ آغازشد هنگامیکه حزب پنجاه هزارداوطلب به شهرها و اطراف فرستاد. وظیفه آنها جمعآورى "خواستهاى آزادى" مردم و آرزوهاى آنها از برابرى همه در آفریقاىجنوبى بود در جهانى كه آپارتاید نخواهد بود. خواستها را روى تكههاى كاغذ نوشتند: "تقسیم زمین بین همه مردمى كه بىزمین هستند، كوتاه كردن ساعات كار و حقوقى كه بتوان با آن زندگى كرد، تدریس اجبارى و بدون هزینه، صرفنظراز رنگ، ملیت و نژاد، آزادى انتخاب محل زندگى، مسافرت" و مسائلى دیگر.
بعد از جمعآورى، خواستها رسمأ جزو مدارك جمعبندى در۲۶ یونى ۱۹۵۵ در کنگره ملى در كیپتاون درمنطقهاى بینآبینى كه براى حفاظت خانههاى سفید نشینها از تودههاى سیاه "سوتوس"-نشین در "ژوهانسبورگ" ایجاد كرده بودند، توسط رهبران ملى آفریقا به تصویب رسید.
در حدود سه هزار شركت كننده سیاه- هندى، دورگه و چند نفر سفید پوست در یك فضاى باز براى تصویب كردن محتوى سند با هم نشستند.
بنابه تعریف نلسون ماندلا از جلسه تاریخى كیپتاون: بیانیه بخش بخش به زبانهاى انگلیسى، سه سوتو و خوسا، باصداى بلند براى همه خوانده شد. بعد ازخواندن هربخش شركت كنندهها راى خود را با " آفریقا " و "ماى بویا" اعلام مىكردند.
اولین ادعاى دربیانیه عبارت است از"خلق رهبراست".
آرزوى واقعیت بخشیدن به این خواست دراواسط دهه پنجاه غیرممكن بنظر مىآمد.
در روز دوم، پلیس كنگره را به بهانه اینكه شركت كنندهها نقشه خیانت ملى دارند با خشونت بهم میریزد.
سى سال دولت آفریقاىجنوبى كه مجتمعى ازآفریقایىهاى سفید وانگلیسىها بود ”آ ن سى” و سایرسازمانهاى سیاسى كه مصمم به خاتمه دادن دولت آپارتاید بودند قدغن كرده بود.
درتمام این مدت با وجود شدیدأ تحت تعقیب بودن، بیانیه پیگیر بخاطر زنده نگهداشتن امید و روحیه مقاومت دست به دست توسط نیروهاى انقلابى زیرزمینى پخش مىشد.
در۱۹۸۰ نسل فعال جوان كه درشهرها فعالیت كرده بودند درراس قرار گرفتند. خسته ازانتظارورفتارعامه پسند و بهربهایى براى سرنگونى فرادستى سفیدها آماده بودند بطوریكه حتى پدرو مادرهایشان ازموضع گیرى بىباكانه جوانان رادیكال حیرت زده مىشدند.
بدون هیچ خیال آفرینى وبا آوازخوانى به خیابانها ریختنند: "نه گلوله نه گاز اشك آور دیگر اثر ندارد."
یكى بعد از دیگرى كشته شدند، رفقاىشان را دفن كردند، بازهم به آواز خوانى و تظاهرات ادامه دادند.
وقتیكه ازفعالین سوال مىشد، برعلیه كى مبارزه مىكنید، آنها جواب میدادند، "آپارتاید" یا اینكه "نژادپرستى" اگر سوال این بود كه براى چى مبارزه مىكنید، اكثرأ جواب مىدادند "آزادى" و اغلب "بیانیه آزادى".
بیانیه تأییدى براى حق كار، حق مسكن آبرومند، آزادى عقیده، مهمتر از همه سهمى از ثروت در ثروتمندترین كشورآفریقایى، كه به اضافه سایرمنابع صاحب غنى ترین معادن طلا است.
"ثروت ملى كشورما، ارثیه آفریقاىجنوبىها، به خلق برگردانده خواهد شد".
بیانیه تاكید مىكند كه معادن كانها، بانكها و كارخانههاى انحصارى به مالكیت عمومى در خواهد آمد، بقیه كارخانهها براى اینكه كمكى به رفاه مردم باشند تحت نظارت خواهند بود.
هنگامیكه بیانیه آزادى انتشار یافت، عدهاى در درون جنبش آن را میانه روى و سازشكارانه وعدهاى گنگ و نابخشودنى ارزیابى كردند.
كنگره پان- آفریقا شدیدأ از- ”آ ن سى” –ا نتقاد كرد كه درمقابل كلونیالیستهاى سفید، خیلى عقب نشینى شده، آنها سوال مىكردند چرا آفریقا به "همه،سیاهها وسفیدها تعلق دارد" بیانیه باید مانند "ماركوس گاروى" ناسیونالیست "جاماییكا" مدعى "آفریقا مال آفریقایىها" مىشد.
ماركسسیستهاى سرسخت اصولى، شعاررا " خورده بورژوایى " ارزیابى كرده، آن را رد كردند،: زمین رابین همه تقسیم كردن كه انقلابى نیست، لنین گفته است كه این نوع مالكیت شخصى باید الغا شود.
همزمان مسئله ایكه مورد توافق همه جناهاى مبارزین آزادىخواه بود، این بود كه آپارتاید نه تنها یك نظام سیاسى بود، حق راى دادن و حق سفركردن آدمها را تحت كنترل داشت، همزمان یك نظام اقتصادى بود كه با بهره گیرى از نژاد پرستى فعالیتهاى پرسودى را ترتیب داده بود: گروه كوچكى نخبه سفید موفق شده بود سود كلانى را ازمعادن، مزارع و كارخانجات آفریقاىجنوبى به ثروت خود بیافزاید، در مقابل سیاهان اكثریت از داشتن زمین محروم بودند و آنها را وادار مىكردند كه اگر
مىخواهند كار داشته باشند باید به نازلترین حقوق قانع باشند و اگر كسى جرات به خرج میداد و اعتراض مىكرد وحشیانه كتك مىخورد و زندانى مىشد. درمعادن حقوق سفیدها ده برابر سیاهها بود و همچون امریكاىجنوبى براى از بین بردن افراد شورشى، شركتهاى بزرگ با ارتش همكارى نزدیك داشتند.
آزادى تنها به معناى كنترل دولت توسط سیاهها محدود نمى شود بلكه هنگامیكه ثروت كشور را كه غیر قانونى مصادره اش كردهاند بازستانى كرده و درجامعه تقسیم كنند محور تفاهم عمومى جنبش آزادیخواهى كه بیانیه آزادى آن را بى پروا اعلام كرده بود. دیگر در آفریقاىجنوبى دوران زندگى كالیفرنیایى براى سفیدها و زندگى كونگولییاى براى سیاهها كه تعریف ازسالهاى زندگى درنظام آپارتاید بود، سرآمده بود: آزادى یعنى اجبارأ یك راه حلى پبدا كردن.
مسئلهاى كه ماندلا از زندان با پیام دو سطرى اش تأیید كرد. اوعمیقأ به این باور بود كه بدون دوباره تقسیم كردن بتوان از آزادى صحبت كرد. حالا كه كشورهاى زیادى در راه تغییرات هستند این اظهار نظرها پیآمدهاى گستردهاى داشت. اگر ماندلا ”آ ن سى” را به قدرت برساند و بانكها ومعادن را ملى بكند این نمونه مكتب شیكاگو را با مشكل روبرو خواهد كرد كه بتواند در سایر مناطق پیشنهادهایى ازاین قبیل كه تنها بازار خودراى و " تجارت آزاد " توانایى كمك به نابرابرى عمیق دارد.
در ۱۱ فوریه دوهفته بعد از نوشتن پیام معروف، آزاد مردى، همچون یك فرشته بى همتا درتاریخ جهان اززندان آزاد شد. شهرهاى آفریقاىجنوبى با باورهاى نوى كه هیچ امكان جلو گیرى ازمبارزات آزادیخواهى وجود نداشت ازشادى منفجرشدند. برخلاف كشورهاى اروپاى شرقى جنبش دموكراكسى درآفریقا نه تنها مهار نشده بود بلكه جنبشى قوى و درحال پیشروى بود. از بابت ماندلا باید گفت كه او عمیقأ گرفتارشوك فرهنگى شده بود و فكر میكرد كه میكروفون، اسلحه است " چه اسلحه مخربى را مدتى را كه من در زندان بودم توسعه دادهاند."
بى چون و چرا دنیایى كه او بیست و هفت سال پیش ترك كرده بود، دنیاى دیگرى بود. او در ۱۹۶۲ هنگامیكه گرد و باد ناسیونالیستى جهان سومى به قاره آفریقا میوزید دستگیر شد، اكنون بخاطر جنگ نفاق حاكم بود. هنگامیكه او در زندان بود انقلابات سوسیالیستى در گوشهاى شعله ور و درگوشهاى درحال خاموشى بود. در ۱۹۶۷ " چه گوارا " را در بلیوى كشته بودند، "آلنده" در كودتاى ۱۹۷۳ كشته شده بود و ۱۹۸۶ رئیس جمهورو قهرمان آزادیخواهى موزامبیك "سامورا میشل" در یك سانحه اسرارآمیز هواپیمایى جان باخته بود. در مابین دهه بعدى جریان فرو ریختن دیوار برلین اتفاق میافتد، بهم ریختگى كمونیسم، و سركوب تظاهرات اعتراضى درمیدان آزادى چین رخ میدهد. درآن فضاى بهم ریخته زمان بسى تنگ براى جبران فرصتهاى ضایع شده بود. ماندلا تا آزاد شد بیدرنگ بایستى خلق خود را بسوى آزادى رهبرى بكند وهمزمان مانع جنگ داخلى و ازهم پاشى اقتصاد باشد، خطر تهدید هر دو، چندان غیر واقعى نبود.
2007. The Shock Doctrine: The Rise of Disaster Capitalism. ISBN 0805079831 - winner of the Warwick Prize for Writing (2009
دکترین شوک: ظهور سرمایهداری فاجعه The Shock Doctrine: The Rise of Disaster Capitalism نام کتابی است نوشته نائومی کلاین، در مورد «دکترین شوک» و سواستفاده کورپوریشنها (ابر شرکتهای چند ملیتی) در استفاده از حوادثی چون، جنگ، حملات تروریستی، کودتا و حوادث طبیعی که از آن به عنوان شوک اول یاد میکند. در مرحله دوم، بنگاهها و شرکتهای بزرگ با استفاده از قدرت سیاسی و سیاستمداران وابسته به خود، با انجام طرحی برنامه ریزی شده و با کاشتن بذر ترس از بُهت و پریشانی و سر در گمی مردم در آن لحظات استفاده کرده و شوک دومی را که چیزی جز تغییرات رادیکال اقتصادی و سیاسی نیست بوجود میآورند. در این میان افرادی که با موج دوم شوک، به مقابله برمیخیزند با شوک سومی که شامل پلیس، ارتش، زندان و بازجوئی است روبرو و سرکوب میشوند.
چاپ اول کتاب در سال ۲۰۰۷ میلادی در ۶۷۲ صفحه و با جلد سخت منتشر شد.
منابع