iran-emrooz.net | Sat, 14.11.2009, 13:07
در همصدایی با جهانی که خواستار لغو مجازات اعدام است
شکوفه تقی
|
بخوان به نام آفتاب
من دیشب خواب میدیدم،
مردم در خیابانها
با قلمهی گلسرخ و شاخهی یاس رازقی،
به روی دیوار تاریکی، مینویسند زنده باد زندگی،
و دانههای آفتاب در دل خیابانها سبز میشود.
میدیدم مینویسند زنده باد انسان
و دیگر طناب برای دار، بافته نمیشود،
دیگر درختی شاخهی سبز، یا نامش را،
به مرگ، وام نمیدهد.
میدیدم در دامنهی کوهستانها
هر کجا که مسیحای عشق میگذارد پا،
از جنس آشیانهی پرندهها،
بیمارستانها میروید که در آنها خرچنگ خشونت را،
هر چند سرطانی و بدخیم، شفا میدهند
میل به کشتن را، هر چند بهیمی و مزمن، درمان میکنند.
میدیدم در مسیر سنگ و نگاه،
در آغوش غاری، نهفته در پنهانی راز آمیز راه،
چشمهای میجوشد
که نه از شراب و شیر است، نه از عسل یا اشک مادرها،
که همه از زلال آب است و آرزوی شستن کینهها،
و در آن شفافیت، خون را میشویند.
میدیدم بادی میوزد
که گره ترس را هر چه کور، هر چه سیاه
در گلوی قناریها میگشاید
میشنیدم درهها،
مثل حیاط یک مهد کودک لبریز از شادی بچهها،
پر میشوند از صدای زنگولهها.
از آواز بع بع بزغالهها.
از سرود گامهای کوهنوردان که میروند به ستیغ قلهها.
در سحرگاهان به نام بیداری
با ستارهی صبح و خورشید
نماز میگزارم
و با قلمهی گلسرخ بر تن مجروح ایران
مینویسم زنده باد زندگی.
١٣ نوامبر ٢٠٠٩