دوره‌ى ضحاك به‌سر مى‌رسد

متن سخنرانی عليرضا مجلل، بازيگر سينما و تئاتر در دومين گردهمايى ابتكار مردمى در ميدان مينت شهر استكهلم، ۹ جولاى:


با ياد و بزرگداشتِ خون‌هاىِ به ناحق ريخته شده‌ىِ پيشتازانِ جوانِ خيزشِ رستاخيزىِ ملتِ ايران، عليه بيداد و سركوب! و با درود و احترام!


اين بار من يكبارگى در عاشقى پيچيده‌ام
اين بار من يكبارگى از عافيت بُبريده‌ام
خيزش و اعتراضِ كوبنده‌ىِ سروقامتانِ جوان و ملت بپاخاسته‌ى ايران، در جهتِ مطالباتِ به حق ايران و ايرانى، موجب شگفتىِ جهانيان، و يورش و سركوبِ بى‌رحمانه و همه جانبه‌ى نظام، به آزادى‌هاىِ يك ملت شده است! ملتى كه يك بار ديگر با باورِ انتخاباتِ رياست جمهورى، يك‌پارچه، راى به جمهوريت داده‌اند، نه خلافت اسلامى!
***
جايگاه هنر و هنرمند و تمامى آنان كه در حوزه‌ى فرهنگ گام برمى‌دارند، در عرصه‌ى ميادين و خيابان‌ها نيست! سكوىِ هنرمند، خلق و نشر آثار به صورت نوشته، سروده، رمان، اجراىِ نمايشى و توليد آثارِ صوتى و تصويرى ... با بهره جستن از نيروىِ خلاقه و نگاهِ تيزبين و نقادانه، در عرضه‌ى نقاط ضعف و قوتِ عملكردِ همه‌ى آحاد جامعه است. از قانون‌گزاران و حاكمان تا آنان كه مى‌بايست بدان احترام بگذارند و عمل كنند.
***
ما زنده بدانيم كه آرام نگيريم
موجيم كه آسودگى ما عدم ماست
بقاىِ موج، به خروش آن است. موجِ بى‌خروش، جايش در بركه است و در دريا جايى ندارد ... راكد ماندن، فاجعه‌اى بيش نيست ... بايد روان بود تا جاودانه شد!
ما ضمن همراهى و هم‌صدايى با نسل درخشان و جوانِ ايرانى و ملت ايران و مجمع هنرمندان معترض و كارورزان هنر و فرهنگ؛ و ضمن محكوم كردنِ سركوب ظالمانه و كور، اعلام مى‌داريم كه در جهت خواسته‌هاى به حق ايشان، پژواك صداى‌شان بوده و تا پيروزى‌شان، همراه با ملتِ ايران بر ظلمتِ سركوب و سانسور، در كنارشان خواهم بود. و آزادى بدون قيد و شرطِ بازداشت‌شدگان و اسيران وقايع اخير را خواهانيم.
***
پنجره بگشا كه خبر مى‌رسد
از پس اين شام سحر مى‌رسد!
ديو سيه‌كار اگر مُردنى است
خون «ندا» هم به ثمر مى‌رسد!
جمله همه كاوه آهنگريم
دوره‌ى ضحاك به‌سر مى‌رسد!
پاينده‌باد ايران
زنده‌باد آزادى