پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ -
Thursday 21 November 2024
|
ايران امروز |
صدايت در دستهای من می لرزد پسرت از تو که سخن می گويد گويی سايه ی چشمانش که از آب است و ترديد بر گور تو خم می شود تا اشکهايش سيرابت کنند. چهره اش به تو می ماند يک رنگ آبی رسوخ ناپذير و از تو که می گويد صدايش می لرزد مانند تو اکنون در دستهای من. سالها انتظار کشيدی تا پيکرت را به لب ماسه پوشيده ی دريا سپارم ليک آن شب که جسد تو تکه پاره و بی رنگ بر دندان سرد بولدوز آويزان بود من به خوابی عرق نشسته و بی دريچه فرو رفته بودم و پسرت با گلبرگ پونه نجوا می کرد. ماهی مرده ای در تنگ خالی به من چشم دوخته بود. تو تيغ بران را که هر دم نزديکتر و نزديکتر می شد می ديدی و در خاک کهنه که می رفت تا زیرورو گردد ـــ چراکه تکه پاره های تو هنوز چنان بی کرانند که اهرمن بر جای فلج شود ـــ دست و پا می زدی که شايد کسی جايی به نياز تو سر بلند کند و من خفته در بستری تار با قلمی بر لب و پسرت غرق در بوی پونه زمزمه کنان در دل رويا. ولی تو هرگز به گور باز نخواهی گشت. تا دهان پسرت پژواک تو را آواز است و دستان من به لکه ی جوهر رنگين صدايت ـــ اگرچه خاک آلود، رنگ پريده و لرزان ـــ سنگ پاره به غريو آنچنان خويش به سوی می افکند و تکه پاره های خود را از دل زمين از آن سوی زمان و مرگ برون می کشد تا دگر بار در دستان من نشيند و به آواز پسرت که بوی تابستان می دهد و شبنم گوش سپارد: شب رستاخيز شبی پرستاره است.
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|