iran-emrooz.net | Sun, 29.03.2009, 19:08
شور و شادی در کنسرت نوروزی در اوبرهاوزن
عباس کوشک جلالی
شنبه، ۲۸مارس، یازده هزار نفر در شبی طولانی در سالن عظیم آرنا در شهر اوبرهاوزن گرد هم آمدند و به دست افشانی و پایکوبی پرداختند.
شبی به یاد ماندنی که در آن بسیاری از خوانندگان پاپ ایران از سراسر جهان به این کنسرت نوروزی آمده بودند، تا ضیافتی برپا کنند که یادش در دل بیشتر جوانان ایرانی تا مدتها بماند. و برنامه گذاران، هنرمندان و بینندگان چه متحد بودند در علاقه بهِ شور و شعف و شادی.
سپیده، شهرام صولتی، لیلا فروهر، کامران و هومن، معین و افشین ستارگان اصلی این شوی بزرگ بودند. در فاصله برنامهها اما گروههای رقص و آواز با کیفیتی در خور توجه، امکان جایگزینی هنرمندان را فراهم میآوردند و نمیگذاشتند هزاران نفری که صندلیهایشان را رها کرده و به منطقهی مقابل صحنهی عظیم هنرمندان آمده بودند، حوصله شان سر برود.
جوانان ایرانی را میدیدی، شیک و زیباپوش که آخرین مدهای لباس موجود در جهان را به نمایش میگذاشتند. یکی میگفت: «آخه ایرانیها که تو مُد و آرایش کم نمیارن.» شاید روزها و ماهها وقت برای تهیهی لباس ِ مخصوص این شب صرف شده بود. خانمها با دست و دل بازی تمام اندامهای خوش ترکیب شان را نمایش میدادند، شاید دق ِ دلیشان را از شرایط موجود در ایران به نمایش میگذاشتند. پس از گرمکردن بینندگان با شو و رقص، و اولین برنامه با حضور سپیده، خواننده ای که قبل از انقلاب توسط زندهیاد فریدون فرخزاد به مردم ایران معرفی شده بود، نوبت به شهرام صولتی رسید. شهرام با آهنگ تند ِ "جمعهها" آغاز کرد و بعد با شروع آهنگ ِ آرام "قسم" چندین هزار نفر شروع به خواندن ِ با او کردند: (قسمات میدم که از اینجا نری / قسمات میدم، از عشقم نگذری / قسمات میدم، قسمات میدم ... تو رو جون رازقی / به نماز عاشقی/ قسمات میدم). آهنگهای بعدی مثل "خودشه"، "گل ِ گلذون من" و "حالیته" تماشاگران را به پرواز واداشته بود.
با پایان برنامه شهرام صولتی نوبت به لیلا فروهر، خواننده و بازیگر پرسابقه رسید. هنرمندی که در هفت سالگی در سال ۱۳۴۴ با هنرپیشگی در فیلمهای "مراد ولاله" و "خروس جنگی" وارد سینمای ایران شد. این "کودک ِ خردسال سینمای ایران" تا سال ۵۸ در بیش از ۴۵ فیلم سینمایی بازی کرد و شاید درخشانترین فیلم او "سلطان قلبها" به کارگردانی محمد علی فردین بود. با ورود لیلا فروهر و گروه رقصنده اش به صحنه، خیل علاقهمندان او به جمعیت موجود در وسط سالن اضافه شد. لیلا که در دوران خوانندگی اش بیش از ۲۳ آلبوم به بازار فرستاده، با پیراهنی گلی و کمربندی نقره ای و درخشنده به خواندن آغاز کرد و هوادارانش ترانهها را با او میخواندند. او از آلبوم "ماه من"، "یک بوسه" و آهنگهایی که هوادارانش از او طلب میکردند میخواند و آنها را خرسند میکرد: (ماه من غصه نخور زندگی جذر و مد داره / دنیامون یه عالمه، آدم خوب و بد داره / ماه من، غصه نخور، همه که دشمن نمیشن / همه که پر ترک مثل تو و من نمیشن).
معین خواننده بعدی بود. این خواننده اصفهانی با خواندن ترانههایی از هجر و جدایی که با ریتمهای تند و کند همراه بود، حاضران در سالن را بی قرار میکرد: اگر ایران ویران سرائیست / من این ویرانسرا را دوست میدارم ... دلم میخواد به اصفهان برگردم / بازم به اون نصف جهان برگردم ...) او از ترانههای خوانندگان دیگر نیز خواند: باز ای الهه ناز / با دل من بساز / کین غم جانگداز / برود زبرم (بنان) و یا: شدهام بت پرست تو / اسیر چشمون مست تو/ به کنج میخونه روز و شب / شده ام جام دست تو. و یا: تو سفر کردی به سلامت / تو منو کشتی ز خجالت / دیگه رسم آشتی نباشه / با تو قهرم تا به قیامت (آغاسی)
معین موسیقی بسیاری از آهنگهای برجستهیخود را چون "کسی را دوست میدارم"، "کعبه" و یا "وقتی سرت رو شونمه" خود ساخته. صدای معین را که میشنوم یاد زنده یاد هایده میافتم. چقدر این ترانهها به صدای هایده میخورد. فکر میکنم که ترانههای معین به گونه ای زنانه است. برعکس بیشتر ترانههای فارسی که مردانه اند، ولی با صدای زنان پخش میشوند، ترانههای معین را باید زنان برای بیان احساسات خود بخوانند. اما نکتهیجالب تر این که بسیاری از ترانهها و بخصوص مقدمهیترانههای او همگی از دردی نهفته بر میآمد که با لحن زیبای او همخوانی عجیبی دارند. اما ادامهی ترانه که آنهم در بیشتر موردها از درد و جدایی شکایت دارد، با ریتمی تند و شش و هشت ِ رقصانه همراه است. اما این مورد گویی مزاحم هیچ کسی نیست: «من برات هر چی میگفتم همه از دل بود / تو برام هر چی میگفتی همه باطل بود.» به هر حال همه میرقصند و شادند. مهم هم همین است و نباید زیاد ملا لغتی بود.
ساعت دوازده و سی دقیقهی شب است که کامران و هومن، این دو برادر موسیقی پاپ ایران با رقص وارد صحنه میشوند و با آهنگ "من اگه نباشم" آغاز میکنند: شعر صمیمی مریم حیدرزاده را گویی همه میدانند: «من نباشم كی تو رویا موهاتو ناز میكنه / كی با بالهای شكسته با تو پرواز میكنه / راست بگو من كه نباشم اخمای پیشونیتو / كی میاد دونه دونه با حوصله باز میكنه»
این خوانندگان گروه بلاک کتز که پس از جدایی از شهبال شبپره، بعضی هیچ بختی در موفقیتشان نمی دیدند، با قدرت همه را خیره میکنند. میخوانند، میرقصند و قربون صدقهی بینندگان میروند. آنها با یاد "ابی" که جایش امسال در سالن آرنای شهر اوبرهاوزن واقعا خالیست، ترانههایی رامی خوانند که به همراه او خوانده اند: «... میون راهت نکنه / قلبتو دادی به کسی / اون کیه که به جای من / شبا براش دلواپسی آخه مگه فرشته هم / رسم شکستن بلده / آدم میتونه بد باشه / مگه فرشته هم بده»
دیگر وقت آتش بازیست و معرفی برنامه ریزان و سرود "ای ایران" که دیگر سنتی دیرینه شده است. آتش بازی بسیار خیره کننده و زیبا و با برنامه ای دقیق انجام میشود و همه با دست و سوتزدنهای ممتد این برنامهی دیدنی را دنبال میکنند. وقتی برنامه ریزان ِ این اقدام هنری بزرگ به روی صحنه میآیند و میگویند که این سیزدهمین کنسرت آنها در سالن اوبرهاوزن است، چه خوشنود شدم که ایرانیان نیز از پس چنین کنسرتهایی برمیآیند و چه خوب که چنین کسانی هستند تا ایرانیان گرد هم جمع شوند و شادی حاکم باشد.
افشین که ساعت دوی صبح وارده صحنه شد، فکر میکنم که دیگر همه خسته هستند، اما او با فریادش جنب و جوش جوانهای حوالی سن را افزایش داد. فریاد زد: "آهای بیوفا دیگه دوستم نداری؟" بعد با رقص وارد شد و گفت: «امشب میخوایم سالنو بترکونیم.» خواست تا همه بجای دست، سوت بلند بکشند. فرمان عملیات را هم خود صادر میکرد: باید همه بینندگان با ریتم موسیقی، درجا به هوا بپرند.: «هی، هی، هی، شیطونک، هی، هی، هی.» «آخه دلم برات هلاکه، دلم برات هلاکه، وای، دلم برات هلاکه، دلم برات هلاکه. آخه دلم برات هلاکه، دلم برات هلاکه، وای، دلم برات هلاکه، دلم برات هلاکه...»