iran-emrooz.net | Mon, 12.01.2009, 20:09
ناآرامىهاى سال انقلاب ۱۸۴۸
برگردان حبيب فرجزاده
|
دوشنبه ۲۳ دی ۱۳۸۷
با انقلاب فوريه ۱۸۴۸ در فرانسه، اعتراض همه اروپا را فرا گرفت. لوئى فيليپ سرنگون شد و جمهورى دوم برقرار گشت. خواست جمهوريت و حقرأى عمومى از كشورى به كشور ديگر سرايت كرد. انقلاب ۱۸۴۸ در سوئد مخصوصأ در استكهلم شورشهاى سختى را برانگيخت.
بنيادگراها پوسترهايى با شعار "زنده باد رفرم!"و "حقرأى عمومى!" را دراجتماع ۵۰۰۰ نفر شهروند "عصر امروز" در"برونكه بورگس تورى" در شهر پخش كردند.
در ميدان"برونكه بورگ" توده عظيمى حاضر شدند. همزمان سازمان دوستداران رفرم در سالن "ده لا كرويكس" جشن مفصلى را ترتيب داده بودند. شركت كنندهها در جشن، مىتوانستند از پشت پنجره، پرشدن ميدان را از تظاهركنندهها مشاهده بكنند.
جمعيت شروع كردند به شعاردادنهاى بيشتر- اصلاحاتكلى – و حقرأى براى همه-. البته دلايل ديگرى بخاطر نارضايتىهاى مردم وجود داشت. مثلاً دولت در فكر توسعه تجارت آزاد بود. اين باعث نگرانى كارگران و صنعتگران شده بود چونكه، پايين آوردن عوارض باعث تشديد رقابت با رقباى خارجى مىشد.
ضيافتىها چندان مسئلهای نداشتند، اماعدهاى كه راديكالتر بودند در ميدان به تظاهرات كنندههايى كه هرلحظه موضعشان چپتر مى شد مىپيوستند. شعارجمهورى همه جا مىپيچيد. تظاهرات كننده گان به طرف كليساى بزرگ راه افتادند. هدف مردمى كه به خشم آمده بودند،شخص رهبرمحافظهكاران "اگوست ون هارتمانس دورفت" بود.
خانه آقاى سياستمدارآماج حمله قرارگرفت، تظاهرات كنندهها شيشههاى پنجره هايش راخرد كردند،اما پيش از آنكه تودهها موفق به منفجركردن در وردى خانه بشوند نظامىها وارد محل شده وچند نفرازسنگ پرتاب كنها را دستگيرومردم را پراكنده كردند. نظامى هاازترس شروع كردند به شليك كردن.سنگهاازهمه طرف ميباريد.
هنگاميكه نظامىها با سرنيزههاى برهنه، حمله كردند، چند نفر تظاهر كننده وچند نفرنظامى زخمى شدند. حمله نظامىها در استكهلم برعكس، بيشتر باعث تشديد شلوغى شد. نظامىها در چند نقطه شهر درگير بودند. شاه فكر كرد كه بهتر است خودش شخصأ با مردم روبرو شود. او سوار بر اسب بطرف توده جمعيت، كه در مقابل قصر سلطنتى اجتماع كرده بودند، حركت كرد. او سوار براسب شروع به صحبت با مردم كرد. چند نفراز گردانندگان تظاهرات اعلام كردند كه اگر نظامىها عقبنشينى بكنند و آنهايى را كه بخاطر پرتاب سنگ گرفتهاند آزاد سازند، تودهها به خانههايشان برمىگردند. شاه مجبور شد پيشنهاد را بپذيرد.
اما اين توافق نيز كمكى به آرامش نكرد. تظاهرات همچنان ادامه يافت، اما در چند گردهمآيى، يهودى ستيزان در رأس تظاهرات قرار گرفتند و به خانههاى عدهاى صاحبان شركتها سنگ انداختند و مغازه يك يهودى را هم غارت كردند.
حتا شيشه پنجرههاى خانه وزير امورخارجه و كاردينال را با سنگ شكستند. خانه مسئول روزنامه ليبرال "آفتون بلادت" را كه در روزنامهاش، يهودىستيزى را محكوم كرده بود از باران سنگ بى نصيب نگذاشتند.
شب هنگام تظاهرات كنندگان خود به خود پراكنده شدند.يك نفركشته وخيلىها زخمى شده بودند.
شاه، لرزان و نگران در قصرش نشسته بود و با اضطراب اخبار فرانسه را، كه در آنجا، شاه سرنگون شده و جمهورى برپا شده بود را، دنبال مىكرد. او نگران بود كه آن اوضاع در سوئد هم تكرار شود. رهبر محافظهكاران در محاصره، با تغيير لباس از خانه اش فرار مىكند.
روز بعد تظاهرات كه شروع شد، دولت نظاميان را به خيابان فرستاد. اينبار دستور بود كه در استفاده از تير و سرنيزه مضايقه نشود. اولين يورش نظامىها به توده جمعيت، باشكست روبروشد.
باران سنگ اسبها را هراساند نظامىها مجبور به عقبنشينى شدند. دستور رسيد كه توپخانهها جلو بروند. آنها شروع به تيراندازى كردند، ولى صفوف آنها هم بخاطر سنگهايى كه پرتاب مىشدند دچار بىنظمى شد. بعداز تيراندازى، تظاهركنندهها مجبور شدند كه پراكنده شوند. اما تظاهرات در ساير نقاط شهر ادامه يافت.
در"نورمالم" زدوخوردهاى تازه رخ داد و مردم شروع به راهبندسازى كردند. در"اسمه دياباكن شمالى" راهبندها چنان محكم بودند كه نظامىها نمیتوانستند از آنجا رد بشوند، از اينرو، مجبور به آوردن سربازان گارد باتفنگهاى سرنيزهدار شدند.
در اين زدوخوردها هفده تظاهركننده كشته شدند. در بين كشتهشدهها، چند نفر رهگذر نيز بودند، كه مورد اصابت گلوله قرار گرفته بودند. روز سوم تظاهرات، البته نه به حجم روزهاى قبلى، ادامه پيدا كرد. نارضايتى عمومى برملا شده بود. اما حالا، برخى در خانه مانده بودند تا كه به زخمهايشان مرحم بنهند.
بعلاوه در سايرشهرهاى خارج از استكهلم درسالهاى ۱۸۴۸ ناامنىهايى با دلايل گوناگون بوجود آمد. در"يون شوپينگ" مقر استاندار را با سنگ كوبيدند. آنجاصنعتگران و فن آموزان شديدأ ناراضى و از مقررات وضعشده جديد نگران بودند. چون تشكيلات قديمى و انحصارى آنها در ۱۸۴۶ منحل شده و باعث آزادى رقابت تجارى شده بود. آنها ترسشان، از دست دادن درآمد بود.
در"اسكيل استونا" نساجان بخاطر نارضايتى از وضع زندگى، مسلح به چوب، چماق و سنگ به خيابانها ريختند. شيشههاى مقر فرماندارى را خرد كردند. هنگاميكه قانونگذار سعى مىكرد، مردم را آرام كند، مورد هجوم قرار گرفت. ۱۸ نفر از اهالى را كه بيشترشان جوان ، شاگرد و يا نوآموز بودند، دستگير كردند.
در "يوته بورگ (گوتنبرگ) و نورشوپينگ"هم تظاهرات شد، در آنجا هم بيشتر شركتكنندهها را نوآموزان صنعتى و كارگران جوان تشكيل مىدادند. "اسكاراول" و محافظهكاران سياسى، مخصوصأ در استكهلم، از شلوغىهاى ۱۸۴۸ هراسناك شدند. رفرم خواهان هم، از راه برگشته محافظهكارشدند. مخصوصأ شاه كه پيش از آن تمايلات ليبرالى نشان داده بود، بسيارمحتاط شد. در سال ۱۸۵۰ نيروهاى محافظهكار در دولت سلطنتى و مجلس، قدرت را بدست گرفتند.
درآغاز، محافظهكاران زيرنفوذ يك گروه محافظهكار سنتى بنام "خاكسترىها" بودند. در مدت كوتاهى، محافظهكاران سرسخت، اربابان صاحباملاك، بنام "حزب يونكر" قدرت را بدست گرفتند. اولين دوران شكوفايى آزادى، در تاريخ مجلس سوئد به پايان رسيد، اما نارضايتى در دل مردم سوئد همان بود، كه بود.
اعتراضات ۱۸۴۸ نشان داد كه نظام قدرت، بايد در شهرها، بويژه در استكهلم، اصلاح بشود. تا آنزمان، ماموران حفظآرامش، مخلوطى از گارد عمومى، نگهبانان آتشنشانى و نگهبانان ادارى بودند. در ۱۸۳۳ تعدادى از اينها، باهم در دستههاى نظامى استكهلم، ادغام شدند. اما، اين نيروها در موقعيتهايى اضطرارى، جوابگو نبودند.
در موقعى كه شلوغىها و ناآرامىها وسعت مىگرفت، گردانندگان حكومت، نظامیها و توپخانهچىها را مداخله مىدادند. اين كار، هم وقت زيادى مىبرد و هم تعداد زيادى كشته مىشدند.
بعد از ۱۸۴۸ بجاى آنها، تشكيلات پليسى مدرن، با امكانات بيشترى سازماندهى شد، استكهلم، صاحب اولين پليس مدرن شد كه در خيابانهاى شهر، گشت میزدند، ديگر نمىشد كه نظامىهاى مسلح به تفنگ را، برعليه اهالى خود بميدان فرستاد. چونكه، نتيجهاش نا آرامى و كشتار بيشتر مىشد. حتا در شورشها پليسشهرى مجهز به باتوم و سرنيزه بود. اين رفرم بعداز استكهلم درشهرهاى ديگرهم ادامه پيدا كرد.
ترجمه بخشى ازكتاب- شورشهاى دهقانى و زدوخوردهاى خيابانى مابين سالهاى ۱۹۳۲ – ۱۷۱۹- از: ماتس آدولفسون.