iran-emrooz.net | Thu, 31.03.2005, 23:22
آيين سيزده بدر و عدد سيزده...
پيرايه يغمايی
جمعه ١٢ فروردين ١٣٨٤
پايان بخش مراسم نوروزی جشن سيزده بدر است که روز سيزدهم فروردين ماه اتفاق میافتد. و در واقع سال تازه برای کار و فعاليتهای اجتماعی و فرهنگی و کشاورزی از روز چهاردهم فروردين آغاز میگردد.
گو اينکه در کتابهای تاريخی و ادبی گذشته از قبيل التفهيم ، تاريخ بيهقی و آثار الباقيه که تمامی آيينهای نوروزی را مو به مو شرح دادهاند ، نشانی در مورد سيزده بدر نيست و حتا شاعران آن زمان هم در اشعار خود اشارهای در مورد آن نکردهاند ، اما هيچکدام از اينها دليل بر اين نيست که جشن سيزده بدر از آيينهای معتبر و باستانی ايران نبوده است ، بلکه میتوان گفت چون اين جشن در ميان همهی قشرها عموميت داشته و بطور کلی جشنی همه کس پسند و مردمی بوده ، نه پادشاه پسند و نه فقط برای خواص ؛ و از سويی ديگر چون شاعران و نويسندگان آن زمان بيشتر رويدادها و جشنهای رسمی را که در حضور شاهان برگزار میشده ، توصيف میکردهاند – از اين رو در نوشتهها و اشعار آنان رد پايی از سيزده بدر وجود ندارد.
و اما نحوست عدد سيزده – به علت تقارن بعضی از حوادث ناگوار با آن – نه تنها در فرهنگ ايرانی ، بلکه از دير باز در فرهنگهای کهن ديگر هم مطرح بوده و موجب آمده که وحشتی همگانی از نامبارکی اين شماره در نهاد بشر پديد آيد.
چنانکه تورات در سفر خروج باب ١١ و ١٢ ، در روز سيزدهی فروردين (= روز سيزدهم سال نو مصری) از برخورد ستارهی دنبالهداری با زمين گزارش میدهد که در فضای زمين درخشيده ، بطوری که در افق ايران هم ديده شده است. بر اثر اين برخورد زمين لرزهی سهمناکی روی داده ، آتشفشانها به آتشفشانی پرداخته ، کاخها ويران گشته و بسياری از مردم جان خود را از دست دادهاند.
مسيحيان هم از آنجا که در آخرين غذای حضرت عيسا (= شام آخر) سيزده نفر بر سر سفره بودهاند و خيانت يکی از آنان موجب مصلوب شدن مسيح گرديده ؛ اين عدد را شوم میدانند و هرگز سيزده نفر بر سر يک سفره غذا نمیخورند. (١)
دکتر محمود روحالامينی در اين مورد میگويد: من خود شاهد بودم که در يک خانوادهی کاتوليک فرانسوی به علت نيامدن يکی از مهمانها ، ميزبان جمع سيزده نفری را به دو گروه تقسيم نمود و در دو اتاق جداگانه شام داد تا از بدشگونی اين عدد پرهيز کرده باشد. (٢)
شمارهی سيزده در تاريخ يونان هم به اين ناخجستگی مبتلاست ، چنانکه در تاريخ آنان هم آمده است که فيليپ پدر اسکندر مقدونی مجسمهی خود را در معبدی گذاشت که دوازده مجسمهی ديگر از خدايان در آن بود ، اما پس از زمانی کوتاه نامبارکی عدد سيزده دامنش را گرفت و به دست دشمنانش به قتل رسيد.(٣)
ژرژ سيمس نويسندهی اروپايی هنگامی که در سال ١٨٩٤ به کلوپ شمارهی ١٣ فرا خوانده شد ، دعوت را رد ّ کرد و در پاسخ دعوت نامه نوشت: آقايان ؛ دعوت نامهی شما رسيد، از لطفتان سپاسگزارم... دوستان ؛ اگر من سرپرست خانوادهای نبودم و رعايت حالشان بر من واجب نبود ، با نهايت اشتياق میآمدم و هر پيشامدی – هر چند ناخوشايند – را هم استقبال میکردم. اما اکنون چون متعهد به ادارهی خانوادهای هستم ، میترسم نحوست عدد ١٣ شمارهی کلوپ دامنم را بگيرد و در زندگیام اثر بگذارد و مرا گرفتار مصيبتی کند که خانوادهام بیسرپرست بماند. از اين رو از شما پوزش میخواهم. (٤)
در فرهنگ نمادها نيز سيزده را عددی میدانند که خود را از نظم هستی جدا کرده و آهنگ طبيعی جهان را دنبال نمیکند. به همين دليل است که بسياری از شرکتهای هواپيمايی – از جمله شرکت هواپيمايی "هما " در ايران – رديف سيزده را ندارد. و همچنين در شماره گذاری خانهها از نصب پلاک(١٣) خوداری میکنند و به جای آن(١+ ١٢) مینويسند. (٥)
دکتر مهرداد بهار در مورد عدد سيزده و روز سيزده بدر نکات جالبی بيان میدارد که از وی نقل قول میکنيم. او میگويد:
"گاهی از خود میپرسيم چرا نوروز دوازده روز است و سبب وجود سيزدهم عيد چيست؟ چرا کار کردن و پرداختن به امور جاری در اين روز نحس است؟ بايد گفت زير تأثير نجوم بين النهرينی ، اساطير نجومی در ايران شکل میگيرد که بنا بر آن هر يک از دوازده اختر که خود بر يکی از برجهای دوازده گانه حاکم است ، هزار سال بر جهان حکومت خواهد کرد. از اين رو عمر جهان دوازده هزار سال است و در پايان دوازده هزار سال ، آسمان و زمين در هم خواهد شد. محتملاً ، اين اسطوره خود نيز ريشهای بابلی دارد و ظاهراً باور بر آن بوده است که در اصل ، پس از دوازده هزار سال ، آشفتگی آغازين باز میگردد. به گمان انسان اعصار کهن آن چه در کيهان بزرگ (هستی) رخ میداد ، در کيهان ُخرد (در جهان انسانی) نيز رخ میداد ؛ اين عقيده ريشه از همانجا دارد که گفتيم انسان که تنها قادر به شناخت نسبی خود بود ، جهان را قياس از خويش میگرفت و گمان میکرد کيهان بزرگ همچون اوست. با اين باور بود ، که سال دوازده ماهه را توجيه میکردند. طبعاً عوامل نجومی ديگری چون گردش ماه در اين امر و پديد آمدن سال دوازده ماهه مؤثر بوده است ، اما توجيه اساطيری سال دوازده ماهه بر اساس عمر دوازده هزار سالهی هستی ، بهترين توجيهی به نظر میرسيد که در چارچوب اعتقادات کهن میگنجيد. جشنهای دوازده روزهی آغاز سال نيز با اين سال دوازده ماهه و دورهی دوازده هزار سالهی عمر جهان مربوط است. انسان آنچه را در اين دوازده روز پيش میآمد ، سرنوشت سال خود میانگاشت و گمان میکرد اگر روزهای نوروزی به اندوه بگذرد ، همهی سال به اندوه خواهد گذشت. بسياری از اين باورها هنوز برجاست ، مختصر آن که دوازده روز آغاز سال نماد و مظهر همهی سال بود.
اما اگر در پايان دوازده هزار سال جهان درهم میشد و آشفتگی نخستين ، باز میگشت ، و اگر به نشان آن ، در پايان هر سال قانون از ميان بر میخاست ، پس در پايان دوازده روز نيز يک روز نشان آشفتگی نهايی و پايان سال را بر خود داشت. در اين روز کار کردن ، و نظام عمومی را رعايت کردن نيز از ميان برمیخاست و شايد عياشیها و "ارجی" باری ديگر برای يک روز باز میگشت. نحسی سيزدهم عيد نشان فروريختن واپسين جهان و نظام آن بود". (٦)
دکتر بهرام فرهوشی در مورد گجستگی عدد سيزده میگويد:
"در اساطير ايرانی عمر جهان هستی دوازده هزار سال است و عدد ١٢ هم از بروج دوازده گانه گرفته شده است. پس از اين دوازده هزار سال عمر جهان بسته میشود و انسانهايی که در جهان هستی وظيفه شان جنگ با اهريمن بوده است به پيروزی نهايی میرسند. از آن پس ديگر جهان مادی وجود نخواهد داشت و آدميان به جايگاه ابدی خويش ، به عالم مينو باز میگردند. با دانستن اين موضوع میتوان گفت که اولين دوازده روز فروردين تمثيلی از اين دوازده هزار سال است و سيزدهم تمثيلی از هزارهی سيزدهم میتواند باشد که آغاز رهايش از جهان مادی است و از اين رو روز سيزدهم میتواند روز بازگشت ارواح به جهان مينوی و روز رهايش کيهانی باشد ". (٧)
دکتر ميرجلالالدين کزازی نيز در مورد عدد سيزده و روز سيزده بدر نظری دارد که شنيدنی است. او میگويد:
"يک ديدگاه فرهنگی است که ما میتوانيم با کند و کاو در باور شناسی و نماد شناسی کهن ايرانی ، ريشهها و خاستگاههای بی شگونی ١٣ را به در کشيم و بررسيم. در اين باور شناسی پارهای از شمار (اعداد) ارزش نمادين داشته است.
عدد يک (= ١) در باورشناسی باستانی ايران نشانهی راز آلود خداوند است. عدد دو (= ٢) ارزش آيينی دارد: آسمان و زمين ، نرينه و مادينه و... دو بدين سان ساختار و سرشت آفرينش را برما روشن میدارد. کاربردهای نمادين عدد سه (= ٣) اين است که اين شمار به گونهای رازآلود ، آفرينش و پديدهی هستی را نشان میدهد. در باورهای ايران از زادگان سه گانه و يا مواليد ثلاث سخن به ميان رفته ، زادگان سه گانه کانی و يا جاندار است. عدد چهار (=٤) ، چهار گوهر را نشان میدهد. در پنج (= ٥) میتوانيم از پنج حس سخن بگوييم. در شش (= ٦) به شيوهی نمادين جهان آشکار میشود و ما معتقديم پديدههای گِتی شش سويه هستند. اما هفت (= ٧) در ميان يکان از کارآيی و ارزش و باور شناختی افزونتری برخوردار است. عدد هشت (= ٨) با بهشت در پيوند است. عدد ُنه (= ٩) باز شماری است که در فرهنگ ايرانی ارزش آيينی ويژهای دار د و از شمار سپند (مقدس ، پاک) است. عدد دوازده (١٢) در نماد شناسی نشانهی کمال است. دوازده در گروه خودش ارزش بسيار دارد. ما هفت اختر و دوازده برج را داريم. هفت در عدد دوازده گردان است پس اگر دوازده را نشانهی کما ل بدانيم ، اين عدد خجسته ترين خواهد بود، زيرا آرمان آفرينش رسيدن به سر آمدگی و کمال است. پس اگر به شمار سيزده (= ١٣) رسيديد ، اين همه از ميان خواهد رفت و زمانی که به چهارده میرسيم ، دوباره گجستگی روی میدهد. ايرانيان از دير زمان روز ١٣ را از خانه بيرون میرفتند که بی شگونی اين روز را از خود دور بدارند. شايد يکی از دلايلی که عدد ١٣ نزد ايرانيان نحس است و مردم برای فرار از اين نحسی ، روز سيزده بدر را در دامان طبيعت به سر میبرند ، ترويج فرهنگ بد شگونی آن توسط مردم از گذشته تا حا ل است ".
دکتر کزازی در مورد کسانی که سخت به نحوست اين روز اعتقاد دارند و از آن زيان میبينند ، میگويد: " اين زيان در گجستگی عدد ١٣ نيست ، بلکه در باوری است که آنها به اين گجستگی دارند.
باور به گجستگی آن نيروهای درونی و بيرونی با ور را با او همسو و همگرا و کانونی میکند و نيروها اثری بر پيرامون میگذارد ". (٨)
و اما پيشينه و انگيزهی عدد سيزده هر چه که باشد، در ايران هميشه رسم برآن بوده که روز سيزدهی نوروز – سيزدهی فروردين – تمامی مردم از شهری و روستايی و از هر طبقه و دسته ، بايد از خانهها بيرون آمده و خود را به دشت و صحرا بسپارند. و ديگر اينکه جايز نيست – حتا برای زمانی کوتاه – به خانههای يکديگر وارد شده و صاحب خانه را گرفتار نحوست نمايند. چنانکه علامه عباسعلی کيوان ، در خاطرات هفتاد سالهاش از باور مردم شهر خود قزوين در اين باره در کتاب خود کيوان نامه مینويسد:
"روز سيزده بدر جايز نبود برای ديد و باز ديد ، به خانهای رفت ، هم صاحبخا نه به فال بد میگرفت و میگفت نحوست را به خانهی من آوردهاند و هم رونده نمیخواست مبتلا به نحوست آن خانه شود. روز سيزده بايد به صحرا رفت. زيرا آن چه بلا در اين سال بيايد ، آن روز مقدر وتقسيم میشود. پس خوب است ما درشهر و خانهی خود نباشيم ، شايد در تقسيم بلا، فراموش شده و از قلم بيافتيم." (٩)
بسياری از مراسمی که در جشن سيزده در ايران برگزاز میشود ، معانی اساطيری و تمثيلی دارد. شادی و خنده به معنای فرو ريختن پليدی و انديشههای تيره ؛
مهربانی و روبوسی ، نماد آشتی و استحکام دوستی و پاکيزگی از دشمنی و عداوت ؛
افکندن سبزههای هفت سين به آب رونده نماد فديه به ايزد بانوی آب (آناهيتا) ؛
خوردن غذا در دشت نماد فديهی گوسفند بريان ؛
گره زدن سبزه برای باز شدن بخت ، تمثيلی از پيوند زن و مرد و ادامهی نسل است.
از رسمهای ديگر جشن سيزده بدر که در گذشته بسيار معمول بوده ، شرکت در مسابقات بُرد و باختی به ويژه اسب دوانی است که ياد آور نبرد ايزد باران با ديو خشکسالی است. (١٠)
از ديگر رسمهای شوخی آميز روز سيزده که مشخص نيست نخست از کجا آغاز شده ، دروغ روز سيزده است. چنان که اروپاييان نيز روز اول آوريل که به روز سيزدهی فروردين ما بسيار نزديک است ، (هر چهار سال يک بار سيزدهی فروردين و اول آوريل برابر میشوند) اين رسم را دارند. بطوريکه روز اول آوريل سال ١٩٧٦ راديو فرانسه در اخبار ساعت هفت صبح اعلام نمود که امروز برج ايفل خراب خواهد شد. با شنيدن اين خبر عدهی زيادی حيران و هيجان زده به محل برج رفتند و در آنجا با اعلاميهی دروغ اول آوريل روبرو شدند. (١١)
اينک با آرزوی سيزده بدری شيرين برای تمامی خوانندگان ايران امروز نوشتار را با چند بيتی از غزل زيباي محمد حسين شهريار که در روز سيزده بدر سروده شده و به اين رسم اشارهای آشکار دارد ، به پايان میبريم:
قلب تان مهر جهان افروز باد
روز و ماه و سالتان نوروز باد!
من خود آن سيزدهم...
يار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پيری پسرم
تو جگر گوشه هم از شير بريدی و هنوز
من بيچاره همان عاشق خونين جگرم
پدرت گوهر خود تا به زر و سيم فروخت
پدر عشق بسوزد ، که در آمد پدرم
عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر
عجبا هيچ نيارزيد که بی سيم و زرم
هنرم کاش گره بند زر و سيم بود
که به بازار تو کاری نگشود از هنرم
سيزده را همه عالم بدر امروز از شهر
من خود آن سيزدهم کز همه عالم بدرم (١٢)
-------------------
مآخذ:
١ - فرهنگ سمبلها ، انتشارات پنگوين ، چاپ چهارم ، ١٩٩٦ ص ٩٨٨ و ٩٨٩ (The Penguin Dictionary of Symbols).
٢ – آيينها و جشنهای کهن در ايران امروز ، محمود روح الامينی ، انتشارات برگه ، زمستان ١٣٦ ، ص ٧٠ (پانويس ١)
٣ – فرهنگ سمبلها ، همانجا
٤ – عقايد خرافی و آثار شوم آن ، برقعی ، سايت اينترنتی بهنام
٥ – فرهنگ سمبلها ، همانجا ؛ محمود روح الامينی ، همانجا (پانويس ٢)
٦ – نوروز ، زمان مقدس ، دکتر مهرداد بهار ، ماهنامهی چيستا ، فروردين ١٣٦٢ ، ص ٧٧٧ و ٧٧٨
٧ – جهان فروری ، دکتر بهرام فره وشی
٨ - سيزدهی فروردين پِمانی همگانی برای حفظ محيط زيست ، همشهری ، ١٥ فروردين ١٣٧٧
٩ – آيينها و جشنها... ، ص ٧٠ و ٧١
١٠ – فرهنگ اساطير و اشارات داستانی در ادبيات فارسی ، دکتر محمد جعفر ياحقی ، ص ٢٥٦
١١ - آيينها و جشنها... ، ص ٧٢
١٢ – از صبا تا نيما ، يحيا آرين پور ، ج ٣ ، ص ٥٢٦