پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ -
Thursday 21 November 2024
|
ايران امروز |
شهر من شهر افسانهای است در شهر من به جای شمشاد و سرو، سرنیزه به جای کاج و بلوط ، تازیانه به جای زنبق و یاس و اقاقی خار روئیده است بر شاخهها به جای قاصدک و پروانه عقرب و مارمولک نشسته است چکمهها از سنگفرش کوچهها جای چرخ کالسکهها را پاک کرده است بر گردن دخترکان زیبا به جای گردن بند عشق، ریسمان حقارت و بر پای پسرکان بیقرار به جای کفش رفتن و کاویدن، زنجیر ماندن و پوسیدن است. در این شهر افسانهای گلها به جرم شکفتن پر پر میشوند و پروانهها به جرم پریدن به جرم زیبائی شلاق میخورند! صدای شحنه و شلاق و آه آواز عاشقانه بلبل به گوش گل موسیقی طرب انگیز باد در گوش برگها آهنگ ناب آب در گوش سنگ را از گوشها زدوده است در این شهر شگفتانگیز بر دلهای پر از آرزو، داغ و بر دهانهای پر از حرف، مُهر است مردان با داسهای تلاش شرم درو میکنند و زنان از شاخههای صبر خوشههای یأس میچینند در بشقابها به جای غذا غصه و در جامها به جای شراب شرنگ است در این شهر غریب هر روز واژهها به جرم راستگوئی به جرم اعتراض تازیانه میخورند اعدام میشوند واژهها که معنای خود را خوب میدانند از تعبیر بردگی به آزادی نادانی به دانائی بیداد به دادگری طفره میروند در این شهر غریبهها بیشناسنامهها فکر را به محکمه میبرند و قاضیان جهل دانائی را حتی فکر را به اعدام محکوم میکنند! من با واژههای شلاق خورده با بالهای زخمی خیال با فکر محکوم به اعدام چگونه دردهای خود را تعبیر کنم؟ دلم میسوزد برای همه برای خودم که واژگون راه میرویم خوابیده زندگی میکنیم و این سقف کوتاه خاکستری را آسمان مینامیم باید شجاعت را پیدا کنم مبادا شجاعت را به مسلخ برند و زبونی را به جای آن بنشانند! تعبیر تمام دردهای من مرهم تمام زخمهای من شجاعت است. وسمقی، مرداد ۱۳۸۷
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|